ابن ابی الحدید معاویه را به کفر و الحاد متهم کرده و با ذکر شواهدی نشان می دهد که او به نبوت پیامبر اسلام(ص) هیچ باوری نداشته است و معتقد است که او با استخدام گروهی از منافقین و دین به دنیا فروشان، دست به جعل حدیث زده و چنان در این میدان اسب تاخته که دوران خود را به دوران اوج جعل حدیث تبدیل کرده است این دیدگاه او نسبت به معاویه، حق طلبی و کمتر بودن تعصب او نسبت به اکثریت علمای اهل سنت را نشان می دهد معاویه با صدور نامه های پی در پی به کارگزارانش و در یک سیاست چهارمرحله ای و با کمک گرفتن از برخی صحابه و تابعین، ابتدا مردم را از نقل فضائل اهلبیت(ع) بازداشت و مردم را از معاشرت با آنها نهی کرد، سپس سعی کرد شیعیان آنها را در انزوا قرار دهد، لذا دستور داد در مجامع عمومی آنها را راه ندهند و حتی شهادت آنها را نپذیرند. در مرحله سوم دشمنا