چکیده

در سال‌های 906 تا 1135 ق/ 1501 تا 1723 م، ارامنۀ قفقاز، اقلیت کوچکی از پادشاهی ایران، در متنی از زمانِ جهانی که خصایص عمده‌اش جهانی‌شدن اقتصاد برمبنای مجموعه‌ای از دولت‌های مطلقه است در جغرافیایی از غرب اروپا تا جنوب شرق آسیا به سیاست و تجارت مشغول بودند. این‌که سیاست‌ورزی در چنین سطح و چنین گستره‌ای برای جمعیتی محدود چگونه ممکن بوده و چه نوع مسائل سیاسی دغدغه‌های آنان را شکل می‌داده است اساساً جای سؤال است. بررسی این مسئله ازخلال نظریۀ ساخت‌یابی آنتونی گیدنز و جامعه‌شناسی تاریخی مکمّل آن روشن می‌کند که حرکت فزایندۀ نظام اجتماعی ارامنه به‌سمت منابع اقتداری و گونه‌های تازه‌ای از منابع تخصیصی با قابلیت انتشار بالا در زمان ـ مکان اجازۀ فعالیت با آن دامنه و در آن سطح را فراهم می‌کرده و مسائل سیاسی جاری ایشان نیز ناشی از همین منابع و معطوف به حفظ آن‌ها بوده است.

متن

تبلیغات