دستورالعمل قرآنی:ارکان سلوک
آرشیو
چکیده
متن
جلوههای ایمان
نظر برخی براین است که ایمان جدای از عمل است؛ یعنی جایگاه ایمان قلب و دل میباشد و جایگاه عمل اعضا و جوارح. اما ائمه#63532; ایمان را حقیقتی میدانند که تمام رفتار و گفتار انسان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و در تمامی صحنههای زندگی حضوری جدی دارد. در واقع پرتو آن را در تمام کارهای ظاهری، باطنی، اجتماعی و فردی میتوان یافت.
از اینرو فرمودهاند: «الایمان مبثوث علی الجوارح؛ ایمان برکارها و اعضای انسان پخش شده است».
با تأمل در رفتار و کردار فرد، میتوان فهمید که او اهل ایمان است یا نه و تا چه اندازه ایمان در قلب او رسوخ کرده است.
تمام صحنههای زندگی انسان نشان دهنده بودن یا نبودن ایمان است؛ زیرا اگر حقیقت ایمان وجود داشته باشد، حتماً دارای آثار است و صحنه نمایش آن آثار، رفتار و گفتار فرد است.«از کوزه برون همان تراود که در اوست».
در توجه به نشانههای ایمان چند مطلب قابل ذکر است:
1. نشانههای ایمان، هم علامت وجود ایمان است و هم راه رسیدن به آن؛ همانگونه که با مطالعه در کتاب هستی و جهان، آیات و نشانههای خداوند را مشاهده میکنیم، همچنین به عظمت، قدرت، حکمت و صفات خداوند نیز پی میبریم؛ یعنی این جهان دلیلی است بروجود آفریدگار قادر بینیاز و هم راهی است برای رسیدن و شناخت بیشتر او. ایمان نیز این چنین است.
فردی که ایمان او ضعیف است با نشانههای ایمان هم میتواند خود را به ایمان برساند و هم میتواند ایمان خویش را قوت بخشد و با انجام آن امور سبب ترقی و تکامل ایمان خویش گردد.
هرکدام از این نشانهها انسان را به ایمان نزدیک میکند و او را به آن سمت و سو میبرد. در واقع این نشانهها هم صفت است و هم راه؛ لذا کسی که نشانه ایمان ندارد، ایمان هم ندارد و در مسیرتکامل نیز حرکت نمیکند.
2.در این نکته به دو اشتباه و برداشت غلطی که از ایمان وجود دارد و بهترین راه رفع آن، اشاره میکنیم. دو اشتباهی که باعث شده، تا قدر و منزلت ایمان معلوم نگردد و ایمان در جایگاه واقعی خویش ننشیند.
الف) اشتباه اول این است که افرادی ایمان را همان اسلام و مسلمان را مؤمن میدانند و هرکس که مسلمان است میگویند مؤمن هم هست. در حالی که اسلام غیر از ایمان و مؤمن غیر از مسلمان است: «قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولمّا یدخل الإیمان فی قلوبکم…؛ بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو:ایمان نیاوردهاید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است». (سوره حجرات، آیه14)
ب) برخی دیگر اشتباهشان در این است که علم و آگاهی را همان ایمان میدانند. در حالی که جایگاه علم ذهن است؛ ولی جایگاه ایمان قلب، معلوم است که وقتی قلب متأثر از ایمان گشت آثار آن در تمام اعضا و جوارح بروز میکند. پس علم داشتن به وجود خداوند و قدرت و رازقیت و مالکیت او غیر از ایمان داشتن به او و صفات اوست، در حالی که همه علم دارند که از مرده کاری ساخته نیست؛ ولی باور ندارند و حاضر نیستند ساعتی را با او خلوت کنند.
تا این دو اشتباه از بین نرود، حقیقت ایمان رخ نمینماید و خودی نشان نمیدهد.
برای برطرف شدن اشتباهات و فهم بهتر و بیشتر حقیقت ایمان، شواهد و مطالب جداگانهای خواهیم آورد، که روشن خواهد کرد، ایمان غیر از اسلام، علم و دانش است.
در این نوشتار به اجمال اشاره میکنیم که یکی از مهمترین دلایل جدا بودن اسلام و دانش از ایمان، توجه به نشانههای ایمان است.
اگر مجموع نشانههای ایمان را که مهمترین آنها با توجه به روایات و منابع اسلامی در این شماره فهرست شده است، در نظر بگیریم و ببینیم که این آثار و نشانهها در گفتار و رفتار فرد مسلمان بروز و ظهور دارد، نتیجه میگیریم که اسلام با ایمان یکی است و هرمسلمانی مؤمن نیز هست. اما اگر این آثار و صفات در رفتار هرمسلمانی مشاهده نشد؛ بلکه فقط تعداد اندکی از مسلمانان آن صفات و آثار را دارند، پس معلوم میگردد که ایمان غیر از اسلام و مؤمن غیر از مسلمان است، و ایمان برتر و بالاتر از اسلام میباشد و برای رسیدن به آن مرتبه باید حرکتی و گامی اساسیتر برداشت.
آنچه در ذیل میآید گوشهای از صفات مؤمن و نشانههای ایمان است که امید است با عمل کردن به نشانهها، صفات مؤمن را در خویش جلوهگر کنیم.
1. برای خدا به خشم آید و برای او خشنود شود.
2. دورترین کس را برای خدا دوست بدارد و نزدیکترین کس را به خاطر خدا دشمن بدارد.
3. اطمینان و اعتمادش به آنچه نزد خداست بیشتر است از آنچه در دست خویش دارد.
4. از کرده خدا درباره خود راضی باشد چه به نظر او خوشایند باشد یا ناخوشایند.
5. در گرفتاریها و مصائب شکیباست.
6. مؤمن تنها آنگاه مؤمن است که همچون پیکر برادر خود باشد که هرگاه رگی از او زده شود دیگر رگها به جنبش درآیند.
7. دلش با زبانش یکی است و زبانش با دلش. گفتارش با کردارش ناسازگار نیست.
8. همسایهاش از گزند او در امان باشد.
9. فهم در دین دارد و برنامهریزی درست در اقتصاد زندگی.
10. در هنگام تنگدستی، اهل انفاق است.
11. انصاف دارد.
12.به سلام، رواج دهد.
13. اخلاقش نیک است.
14. خشم خود را هنگام انتقام فرونشاند.
15. در شوخی و جدی از خدا بترسد.
16. دین خویش را بر شهوت خود ترجیح دهد.
17. آنچه را خداوند دوست دارد او نیز دوست داشته باشد. آنچه را خداوند دشمن دارد او نیز دشمن.
18. توکل به خدا دارد.
19. کارها را به خدا وا میگذارد.
20. به فرمان خدا سر مینهد.
21. از قضای خدا خشنود است.
22. برای خدا بخشش کند و برای او از بخشش باز ایستد.
23. خود را بزرگ نبیند و سبک شمارد.
24. از زیادهگویی خودداری ورزد.
25. اضافه مال خود را ببخشد.
26. چون آیات خداوند براو خوانده شود، ایمانش افزایش گردد.
27. با یاد خداوند دل ترسان شود.
28. بالاترین مرتبه ایمان یک درجه است. هرکه به آن درجه رسد رستگار و پیروز شده و آن این است که باطن آدمی به آن حد از پاکی رسد که اگر آشکار شود پروایی نداشته باشد و اگر پوشیده ماند از کیفر خدا برآن نترسد.
29. برترین ایمان این است که بدانی خداوند همه جا با توست.
30. ایمان آن است که زبان در یاد خداوند به کار گرفته شود.
31. آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران نیز نسپندد.
32. سخن نیک بگوید یا خاموش بماند.
33. مؤمن شادیش در چهرهاش میباشد و اندوهش در دلش.
34. سینهاش از هرچیز فراختر و دریا دل است.
35. بلند پایگی را ناخوش دارد و شهرت را دشمن.
36. اندوهش دراز است و همّتش بلند.
37. بسیار خموش است.
38. اوقاتش به بیکاری نمیگذرد.
39. غرق در اندیشه خویش است.
40. نرمخو و مهربان و آسان گیر است.
41. ارادهاش سختتر از سنگ خاراست.
42. از یک بنده عادی خارترو افتادهتر است.
43. هنگام گرفتاریهای تکان دهنده، استوار است و در ناخوشیها پا برجا.
44. درموقع برخورداری از رفاه و آسایش سپاسگزار.
45. به آنچه خدا روزیش کرده قانع و خرسند است.
46.به دشمنان ستم روا نمیدارد.
47. به خاطر دوستان به دیگران ستم روا نمیدارد.
48. مردم از او در آسایش و نَفْسَش از او در رنج.
49. مؤمن کسی است که چون خشنود و سرخوش شود خشنودیش او را به گناه و باطل نکشاند و هرگاه به خشم آید خشمش او را ازحقگویی دور نسازد.
50. اگر قدرت یابد قدرتش او را به تجاوز و حق کشی نکشاند.
51. مؤمن یاوری خوب و کم خرج و کم زحمت است.
52. از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
53. مؤمن آنگاه که جانش از سینهاش کنده میشود، خدا را حمد و سپاس میگوید.
54.در هیچ حال از خیرخواهی و نصیحت دیگران دریغ نمیورزد.
55. مؤمن رام و ملایم است و پرخاشگر و خشن نیست.
56. با هوا و هوس خویش میجنگد.
57. مؤمن پند پذیر است.
58. خوبیهایش بسیارو تلاشش برای آخرت است.
59. مؤمن سکوت میکند تا سالم بماند و سخن میگوید تا سود برد.
60. در رعایت و انجام امور دینی قدرتمند است.
61. با وجود کار و مشغله بسیار، برنماز مراقبت کامل دارد.
62. اگر در حق او کار جاهلانهای صورت گیرد، بردباری میکند.
63. بخل ندارد و ستم نمیکند.
64. درآمدش حلال و پاک است.
65. در دین خود نیرومند و شکست ناپذیر است.
66. مؤمن غیرتمند است.
67. همیشه به یاد خداست.
68. زیاد فکر میکند.
69. برنعمتها سپاسگزار و در بلا شکیباست.
70. دل خود را از امور پَست پاک دارد.
71. بیدار و هوشیار است و چشم به راه فرجام نیک.
72. هنگام توانگری پاک دامن است و از دنیا وارسته.
73. چون از مؤمن چیزی خواسته شود زیاد کمک میکند و چون خود چیزی بخواهد به کم قناعت میکند.
74. پیامبر: وجود مؤمن سود است. اگر با او راه بروی به تو سود میرساند و اگر با او مشارکت کنی به تو فایده میرساند.
75. مؤمن پیشدستی در سلام میکند و منافق منتظر میماند که دیگران به او سلام کنند.
76. قرآن،دست و پای مؤمن را در پیروی از خواهشهای نفسانی بسته است.
77. مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است. در غیاب او خیرخواه اوست و به هنگام حضورش ناراحتی از او دور میکند و در مجلس جا برایش باز میکند.
78. مؤمن امکانات دنیوی را در راه حفظ دین قرار میدهد و منافق دین را ابزار بدست آوردن دنیا.
79. مؤمن انس میگیرد و با او انس میگیرند و کسی که انس نگیرد و انس پذیر نباشد از خیر و برکت بیبهره است.
80. شهوت جنسی او را مغلوب نمیسازد.
81. رسوای شکم خود نمیشود.
82. زیرک و با هوش و هشیار است.
83. در انجام کارهایی که در توانش هست کوشاست و برانجام آنچه را که توان ندارد، دریغ میخورد.
84. مؤمن کسی است که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت.
85. از کوه محکمتر است، زیرا ازکوه میتوان کاست؛ ولی از دین مؤمن چیزی را نمیتوان کم کرد.
86. از آهن محکمتر است، زیرا اگر آهن در آتش نهاده شود، تغییر میکند و امّا مؤمن در دلش هیچگاه تغییری پدید نمیآید.
87. در خلوت و تنهایی پاک دامن است.
88. امام علی: نشانه ایمان این است که اگر جایی راست گفتن به زیان تو و دروغ گفتن به سود بود راستگویی را بر دروغ گویی ترجیح دهی.
89. بیش از مقداری که میدانی سخن نگویی.
90. در سخن گفتن از دیگران پروای خدا دارد.
91. ازجان و مال و خانواده در راه خدا مایه میگذارد.
92. در راه خدا شجاع است و از چیزی نمیترسد.
نظر برخی براین است که ایمان جدای از عمل است؛ یعنی جایگاه ایمان قلب و دل میباشد و جایگاه عمل اعضا و جوارح. اما ائمه#63532; ایمان را حقیقتی میدانند که تمام رفتار و گفتار انسان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و در تمامی صحنههای زندگی حضوری جدی دارد. در واقع پرتو آن را در تمام کارهای ظاهری، باطنی، اجتماعی و فردی میتوان یافت.
از اینرو فرمودهاند: «الایمان مبثوث علی الجوارح؛ ایمان برکارها و اعضای انسان پخش شده است».
با تأمل در رفتار و کردار فرد، میتوان فهمید که او اهل ایمان است یا نه و تا چه اندازه ایمان در قلب او رسوخ کرده است.
تمام صحنههای زندگی انسان نشان دهنده بودن یا نبودن ایمان است؛ زیرا اگر حقیقت ایمان وجود داشته باشد، حتماً دارای آثار است و صحنه نمایش آن آثار، رفتار و گفتار فرد است.«از کوزه برون همان تراود که در اوست».
در توجه به نشانههای ایمان چند مطلب قابل ذکر است:
1. نشانههای ایمان، هم علامت وجود ایمان است و هم راه رسیدن به آن؛ همانگونه که با مطالعه در کتاب هستی و جهان، آیات و نشانههای خداوند را مشاهده میکنیم، همچنین به عظمت، قدرت، حکمت و صفات خداوند نیز پی میبریم؛ یعنی این جهان دلیلی است بروجود آفریدگار قادر بینیاز و هم راهی است برای رسیدن و شناخت بیشتر او. ایمان نیز این چنین است.
فردی که ایمان او ضعیف است با نشانههای ایمان هم میتواند خود را به ایمان برساند و هم میتواند ایمان خویش را قوت بخشد و با انجام آن امور سبب ترقی و تکامل ایمان خویش گردد.
هرکدام از این نشانهها انسان را به ایمان نزدیک میکند و او را به آن سمت و سو میبرد. در واقع این نشانهها هم صفت است و هم راه؛ لذا کسی که نشانه ایمان ندارد، ایمان هم ندارد و در مسیرتکامل نیز حرکت نمیکند.
2.در این نکته به دو اشتباه و برداشت غلطی که از ایمان وجود دارد و بهترین راه رفع آن، اشاره میکنیم. دو اشتباهی که باعث شده، تا قدر و منزلت ایمان معلوم نگردد و ایمان در جایگاه واقعی خویش ننشیند.
الف) اشتباه اول این است که افرادی ایمان را همان اسلام و مسلمان را مؤمن میدانند و هرکس که مسلمان است میگویند مؤمن هم هست. در حالی که اسلام غیر از ایمان و مؤمن غیر از مسلمان است: «قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولمّا یدخل الإیمان فی قلوبکم…؛ بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو:ایمان نیاوردهاید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است». (سوره حجرات، آیه14)
ب) برخی دیگر اشتباهشان در این است که علم و آگاهی را همان ایمان میدانند. در حالی که جایگاه علم ذهن است؛ ولی جایگاه ایمان قلب، معلوم است که وقتی قلب متأثر از ایمان گشت آثار آن در تمام اعضا و جوارح بروز میکند. پس علم داشتن به وجود خداوند و قدرت و رازقیت و مالکیت او غیر از ایمان داشتن به او و صفات اوست، در حالی که همه علم دارند که از مرده کاری ساخته نیست؛ ولی باور ندارند و حاضر نیستند ساعتی را با او خلوت کنند.
تا این دو اشتباه از بین نرود، حقیقت ایمان رخ نمینماید و خودی نشان نمیدهد.
برای برطرف شدن اشتباهات و فهم بهتر و بیشتر حقیقت ایمان، شواهد و مطالب جداگانهای خواهیم آورد، که روشن خواهد کرد، ایمان غیر از اسلام، علم و دانش است.
در این نوشتار به اجمال اشاره میکنیم که یکی از مهمترین دلایل جدا بودن اسلام و دانش از ایمان، توجه به نشانههای ایمان است.
اگر مجموع نشانههای ایمان را که مهمترین آنها با توجه به روایات و منابع اسلامی در این شماره فهرست شده است، در نظر بگیریم و ببینیم که این آثار و نشانهها در گفتار و رفتار فرد مسلمان بروز و ظهور دارد، نتیجه میگیریم که اسلام با ایمان یکی است و هرمسلمانی مؤمن نیز هست. اما اگر این آثار و صفات در رفتار هرمسلمانی مشاهده نشد؛ بلکه فقط تعداد اندکی از مسلمانان آن صفات و آثار را دارند، پس معلوم میگردد که ایمان غیر از اسلام و مؤمن غیر از مسلمان است، و ایمان برتر و بالاتر از اسلام میباشد و برای رسیدن به آن مرتبه باید حرکتی و گامی اساسیتر برداشت.
آنچه در ذیل میآید گوشهای از صفات مؤمن و نشانههای ایمان است که امید است با عمل کردن به نشانهها، صفات مؤمن را در خویش جلوهگر کنیم.
1. برای خدا به خشم آید و برای او خشنود شود.
2. دورترین کس را برای خدا دوست بدارد و نزدیکترین کس را به خاطر خدا دشمن بدارد.
3. اطمینان و اعتمادش به آنچه نزد خداست بیشتر است از آنچه در دست خویش دارد.
4. از کرده خدا درباره خود راضی باشد چه به نظر او خوشایند باشد یا ناخوشایند.
5. در گرفتاریها و مصائب شکیباست.
6. مؤمن تنها آنگاه مؤمن است که همچون پیکر برادر خود باشد که هرگاه رگی از او زده شود دیگر رگها به جنبش درآیند.
7. دلش با زبانش یکی است و زبانش با دلش. گفتارش با کردارش ناسازگار نیست.
8. همسایهاش از گزند او در امان باشد.
9. فهم در دین دارد و برنامهریزی درست در اقتصاد زندگی.
10. در هنگام تنگدستی، اهل انفاق است.
11. انصاف دارد.
12.به سلام، رواج دهد.
13. اخلاقش نیک است.
14. خشم خود را هنگام انتقام فرونشاند.
15. در شوخی و جدی از خدا بترسد.
16. دین خویش را بر شهوت خود ترجیح دهد.
17. آنچه را خداوند دوست دارد او نیز دوست داشته باشد. آنچه را خداوند دشمن دارد او نیز دشمن.
18. توکل به خدا دارد.
19. کارها را به خدا وا میگذارد.
20. به فرمان خدا سر مینهد.
21. از قضای خدا خشنود است.
22. برای خدا بخشش کند و برای او از بخشش باز ایستد.
23. خود را بزرگ نبیند و سبک شمارد.
24. از زیادهگویی خودداری ورزد.
25. اضافه مال خود را ببخشد.
26. چون آیات خداوند براو خوانده شود، ایمانش افزایش گردد.
27. با یاد خداوند دل ترسان شود.
28. بالاترین مرتبه ایمان یک درجه است. هرکه به آن درجه رسد رستگار و پیروز شده و آن این است که باطن آدمی به آن حد از پاکی رسد که اگر آشکار شود پروایی نداشته باشد و اگر پوشیده ماند از کیفر خدا برآن نترسد.
29. برترین ایمان این است که بدانی خداوند همه جا با توست.
30. ایمان آن است که زبان در یاد خداوند به کار گرفته شود.
31. آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران نیز نسپندد.
32. سخن نیک بگوید یا خاموش بماند.
33. مؤمن شادیش در چهرهاش میباشد و اندوهش در دلش.
34. سینهاش از هرچیز فراختر و دریا دل است.
35. بلند پایگی را ناخوش دارد و شهرت را دشمن.
36. اندوهش دراز است و همّتش بلند.
37. بسیار خموش است.
38. اوقاتش به بیکاری نمیگذرد.
39. غرق در اندیشه خویش است.
40. نرمخو و مهربان و آسان گیر است.
41. ارادهاش سختتر از سنگ خاراست.
42. از یک بنده عادی خارترو افتادهتر است.
43. هنگام گرفتاریهای تکان دهنده، استوار است و در ناخوشیها پا برجا.
44. درموقع برخورداری از رفاه و آسایش سپاسگزار.
45. به آنچه خدا روزیش کرده قانع و خرسند است.
46.به دشمنان ستم روا نمیدارد.
47. به خاطر دوستان به دیگران ستم روا نمیدارد.
48. مردم از او در آسایش و نَفْسَش از او در رنج.
49. مؤمن کسی است که چون خشنود و سرخوش شود خشنودیش او را به گناه و باطل نکشاند و هرگاه به خشم آید خشمش او را ازحقگویی دور نسازد.
50. اگر قدرت یابد قدرتش او را به تجاوز و حق کشی نکشاند.
51. مؤمن یاوری خوب و کم خرج و کم زحمت است.
52. از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
53. مؤمن آنگاه که جانش از سینهاش کنده میشود، خدا را حمد و سپاس میگوید.
54.در هیچ حال از خیرخواهی و نصیحت دیگران دریغ نمیورزد.
55. مؤمن رام و ملایم است و پرخاشگر و خشن نیست.
56. با هوا و هوس خویش میجنگد.
57. مؤمن پند پذیر است.
58. خوبیهایش بسیارو تلاشش برای آخرت است.
59. مؤمن سکوت میکند تا سالم بماند و سخن میگوید تا سود برد.
60. در رعایت و انجام امور دینی قدرتمند است.
61. با وجود کار و مشغله بسیار، برنماز مراقبت کامل دارد.
62. اگر در حق او کار جاهلانهای صورت گیرد، بردباری میکند.
63. بخل ندارد و ستم نمیکند.
64. درآمدش حلال و پاک است.
65. در دین خود نیرومند و شکست ناپذیر است.
66. مؤمن غیرتمند است.
67. همیشه به یاد خداست.
68. زیاد فکر میکند.
69. برنعمتها سپاسگزار و در بلا شکیباست.
70. دل خود را از امور پَست پاک دارد.
71. بیدار و هوشیار است و چشم به راه فرجام نیک.
72. هنگام توانگری پاک دامن است و از دنیا وارسته.
73. چون از مؤمن چیزی خواسته شود زیاد کمک میکند و چون خود چیزی بخواهد به کم قناعت میکند.
74. پیامبر: وجود مؤمن سود است. اگر با او راه بروی به تو سود میرساند و اگر با او مشارکت کنی به تو فایده میرساند.
75. مؤمن پیشدستی در سلام میکند و منافق منتظر میماند که دیگران به او سلام کنند.
76. قرآن،دست و پای مؤمن را در پیروی از خواهشهای نفسانی بسته است.
77. مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است. در غیاب او خیرخواه اوست و به هنگام حضورش ناراحتی از او دور میکند و در مجلس جا برایش باز میکند.
78. مؤمن امکانات دنیوی را در راه حفظ دین قرار میدهد و منافق دین را ابزار بدست آوردن دنیا.
79. مؤمن انس میگیرد و با او انس میگیرند و کسی که انس نگیرد و انس پذیر نباشد از خیر و برکت بیبهره است.
80. شهوت جنسی او را مغلوب نمیسازد.
81. رسوای شکم خود نمیشود.
82. زیرک و با هوش و هشیار است.
83. در انجام کارهایی که در توانش هست کوشاست و برانجام آنچه را که توان ندارد، دریغ میخورد.
84. مؤمن کسی است که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت.
85. از کوه محکمتر است، زیرا ازکوه میتوان کاست؛ ولی از دین مؤمن چیزی را نمیتوان کم کرد.
86. از آهن محکمتر است، زیرا اگر آهن در آتش نهاده شود، تغییر میکند و امّا مؤمن در دلش هیچگاه تغییری پدید نمیآید.
87. در خلوت و تنهایی پاک دامن است.
88. امام علی: نشانه ایمان این است که اگر جایی راست گفتن به زیان تو و دروغ گفتن به سود بود راستگویی را بر دروغ گویی ترجیح دهی.
89. بیش از مقداری که میدانی سخن نگویی.
90. در سخن گفتن از دیگران پروای خدا دارد.
91. ازجان و مال و خانواده در راه خدا مایه میگذارد.
92. در راه خدا شجاع است و از چیزی نمیترسد.