غلامعلی حداد عادل و محمد مهدی فولادوند از مترجمان معاصر قرآن کریم هستند که ترجمه آنها از منظر برگردان انواع مفعول مطلق، نیازمند بازنگری مجدد است. روش شناسی ترجمه ها نشان می دهد که مترجمان در برگردان مفعول مطلق و انواع آن غالباً به شیوه تحت اللفظی صرف عمل نموده اند؛ لذا نقش ظرافت های نحوی و دستوری را در بیان ترجمه فارسی نادیده انگاشته اند. این مقاله در صدد است، تا به بررسی و نقد کیفیت ترجمه مفعول مطلق و انواع مختلف آن در ترجمه غلامعلی حداد عادل و محمد مهدی فولادوند بپردازد. نتایج پژوهش نشان داد که هردو مترجم در برگردان تعابیر مفعول مطلق قرآن کریم غالبا از روش معنایی یا معنایی - ارتباطی که بهترین روش ها در برگردان انواع مفعول مطلق هستند، غفلت ورزیده اند؛ بلکه بیشتر از رویکرد حرفی و لفظی بهره گرفته اند. با این حال، فولادوند به مراتب بهتر از حداد عادل عمل کرده است. ضرورت انجام این پژوهش، نارسایی ترجمه حداد عادل و فولادوند، در برگردان انواع مفعول مطلق است تا جایی که ادبیات این ترجمه ها در برخی موارد، دچار عربی زدگی ساختاری گردیده است.