چکیده

حضور تدریجی اسرائیل در قفقاز و به خصوص جمهوری آذربایجان که بر مبنای تفکر ابتدایی «دکترین بن گوریون» صورت گرفته بود پس از سال 1992 در گونه های مختلف اقتصادی، مالی، سیاسی و امنیتی و فرهنگی نمود یافته است، گرایش جمهوری آذربایجان به تعامل گسترده تر با اسرائیل به منزله متحد استراتژیکی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه و ضعف ساختار های ناموزون اقتصادی و سیاسی داخلی این کشور، از مقطع زمانی یازدهم سپتامبر 2001 تاکنون افزایش یافته است که می توان عواملی چون انقلاب های رنگی در محیط پیرامونی روسیه و دغدغه امنیتی مقامات جمهوری آذربایجان از تروریسم، گروه های بنیادگرای اسلامی نظیر القاعده و تهدیدات نامتقارن را در این مقوله مؤثر دانست. جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از مهم ترین جمهوری های منطقه قفقاز دارای روابطی دوسویه با کشور ایران و اسرائیل می باشد که در این بین پر رنگ تر شدن رابطه این کشور با یکی از این دو باعث سردی در روابط طرف مقابل می شود... حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان به مثابه محیط امنیتی پیرامونی جمهوری اسلامی ایران می تواند با توجه به واگرایی جمهوری اسلامی ایران از سیاست گذاری های یک جانبه گرایانه ائتلاف غرب و اسرائیل به عنوان متحد نزدیک راهبردی نو محافظه کاران آمریکا در خاورمیانه به کاهش سطح تأثیرگذاری راهبردی– امنیتی جمهوری اسلامی ایران در این کشور و کاهش امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بینجامد. در واقع با حضور بیش تر اسرائیل در جمهوری آذربایجان، می توان انتظار داشت که تعداد کارشناسان اقتصادی– امنیتی اسرائیل در این کشور افزایش یابد، نخبگان سیاسی– امنیتی واگرا با سیاست گذاری های جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان تقویت گردند، میزان مبادلات تجاری و مالی جمهوری اسلامی ایران با کشور آذربایجان در مقابل سرمایه گذاری های اقتصادی اسرائیل کاهش یابد، ارزش های سکولاریستی مطلوب اسرائیل و ائتلاف غرب در منطقه به زیان اسلام گرایی مطلوب جمهوری اسلامی ایران ارتقاء یابد و با توجه به تحدید نفوذ سیاسی– امنیتی جمهوری اسلامی ایران در کشور آذربایجان بر اثر حضور اسرائیل، منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بر اثر تهدیدات فزاینده، به چالش کشیده شود.

تبلیغات