آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

معیار ثواب
اعمال عبادی چه زمانی می‌تواند برای آدمی مفید باشد؟ کدام عمل و با چه شرایطی دارای ثواب است و انسان را در مسیر صلاح و هدایت، پیش می‌برد؟ آیا صرف انجام ظاهری اعمال، بدون توجه به روح و معنای آن ثمری برای آدمی دارد؟
این‌ها پرسش‌هایی هستند که هر انسان مؤمنی در سلوک ایمانی و معنوی خویش با آن‌ها روبه‌روست. ایمان جدای از عمل، معنای روشنی ندارد و ایمان، آدمی را به نوعی سلوک و زندگانی و اعمال متناسب با خود می‌کشاند. البته این اعمال زمانی سودمند و راه گشا هستند که اشاره بودن، نماد بودن و به تعبیر دینی «ذکر» بودن خویش را از دست ندهند. بر زبان آوردن کلمه‌ای، نشستن و برخاستنی، خم شدن و راست شدنی و نخوردن و نیاشامیدنی، به خودی خود، هیچ فضل و رجحانی بر اعمال و حرکات دیگر آدمی ندارد.
آن‌چه به این گونه اعمال، عنوان‌هایی هم‌چون «ذکر»، «صوم» و «صلاة» می‌دهد، هدف و غایتی است که این اعمال به آن اشاره دارند و روحی است که در بطن این اعمال به ودیعت نهاده شده است.
بنابراین، دل خوش بودن به کثرت ظاهری اعمال و تصور این که چون تعداد عمل‌هایمان ، از لحاظ کمّی و عددی فراوان است، پس انسان با ایمان‌تر و معنوی‌تری هستیم، به هیچ وجه درست نیست. آن‌چه انسان را با ایمان‌تر و در صراط تقوا و عبودیت، استوارتر می گرداند، عمق و ژرفای اعمال و کیفیت آن‌هاست نه کمّیتشان. متأسفانه دل خوشی به اعمال، امروز گریبان‌گیر بسیاری از مؤمنان اعم از عامی و عالم و عارف است. هر‌کدام از این اقشار در حد و مرتبه‌ی متناسب با خود،نسبت به اعمال، ظاهربین و خوش بین هستند. برای درمان این آفت، ابتدایی‌ترین اقدام این است که چگونگی گرایش یک فرد به عملی عبادی و شیوه‌ی استمرار آن را باز شناسیم. به عبارت دیگر، به این پرسش پاسخ دهیم که انسان با کدام انگیزه یک عمل دینی را انجام می‌دهد و چرا آن را ادامه می‌دهد؟
یک پژوهش مشاهده‌ای روشن می‌کند که اولین و اساسی‌ترین انگیزه‌ی فرد برای آغاز انجام یک عمل دینی، ایمان است. فردی که به ذات احدیت و نبوت خاتم الانبیا، حضرت محمد مصطفی‌(ص) و روز واپسین ایمان می آورد، در اولین قدم در پی آن است که با انجام دادن یک کار و عمل ، این ایمان را نمایش دهد و مراتب خلوص خود را نسبت به خداوند عرضه کند. بنابراین، به انجام اعمال عبادی می پردازد و با کمال میل، سختی‌ها و مشقت‌هایش را تحمل می‌کند. البته پس از آن که مدتی از انجام پیوسته و پی‌در پی عمل گذشت، حالت دیگری در انسان به وجود می آید که اگر کنترل نشود، عمل را از درون می پوساند و روح و معنایش را زایل می کند. آن حالت، «عادت» نام دارد. آن‌چه سبب می شود انسان، عملی را بدون زحمت و هر روزه تکرار کند و از ترک آن ، رنجیده خاطر گردد، عادت است. البته عادت کردن به انجام اعمال دینی به خودی خود امر ناپسندی نیست، ولی اگر این عادت به فراموش شدن آن ایمان و معنویتی بیانجامد که در آغاز محرک و انگیزه عمل بود، به آفت تبدیل می‌شود؛ زیرا پس از این مرحله، این عادت است که آدمی را بر اجرای عمل ثابت قدم نگه می‌دارد. اگر هم روزی به هر‌دلیلی از انجام آن ناتوان شد، به خاطر ترک عادت، پریشان خاطر و وحشت‌زده می‌شود، نه به علت اخلال در ایمان. از این رو، در روایتی آمده است: «نماز خواندن و روزه گرفتن، علامت ایمان داشتن نیست؛ زیرا اگر فرد آن‌ها را ترک کند، وحشت زده می‌شود».
حال برای این که دچار چنین آفتی نشویم، باید تلاش کنیم عادت به اعمال ، ما را از هدف ، روح و تأثیر معنوی و روحانی اعمال غافل نسازد. شبانه روز نمازگزاردن، ماه‌ها روزه گرفتن و صدها ذکر و دعا بر زبان جاری ساختن، اگر با حضور قلب و توجه به غایت اعمال و احساس خشیت و عبودیت در پیشگاه خداوند متعال همراه نباشد، نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه انسان را دل‌زده می‌کند. در روایتی آمده است: «چه بسا روزه‌ای که از آن جز گرسنگی برای فرد نماند و چه بسا عبادتی که جز زحمت باقی نگذارد».
بنابراین، اولین قدم در راه کمال و رشد معنوی آن است که انسان به ظاهر اعمال دل خوش نکند، بلکه به نتایج و بهره‌ای که از آن به انسان می‌رسد، بیاندیشد. بهره‌مندی انسان‌ها از اعمال، یکسان نیست. برخی به ثواب عمل می رسند و برخی در میان اعمال به رضوان اللّه دست می‌یابند و عمل آنان پذیرفته می‌شود. قبولی عمل، مرتبه‌ای بالاتر از آن است که عملی ثواب داشته باشد. خود ثواب داشتن نیز این گونه نیست که به هر کیفیتی که عمل را انجام دهیم، به ثواب آن برسیم. ثواب معیاری دارد که اگر عمل، مطابق با آن معیار بود، ثواب دارد و گرنه جز زحمت چیزی نخواهد داشت.
بنابراین، انسان مؤمن و متوجه خداوند و آخرت باید بکوشد دست کم، عملش دارای ثواب باشد و آن گونه نباشد که از عمل، هیچ نتیجه و حتی ثوابی به او نرسد. هم چنین پس از آن که اعمال را با معیار ثواب داشتن انجام داد، باید یاد بگیرد که آن را به مرتبه‌ی قبولی برساند. برای این که معیار ثواب را کاملاً دریابیم، لازم است نمونه‌هایی از آن را بیاوریم و بدانیم آن اعمال در کدام صورت ثواب دارد و در چه صورتی هیچ گونه ثوابی از آن به انسان نمی‌رسد.
همه این امور عبادت و دارای ثواب هستند:
1. نگاه به خانه‌ی عالم.
2. نگاه به چهره‌ی عالم.
3. نگاه به کعبه.
4. نگاه به قرآن کریم.
5. رفتن به مجالس موعظه.
6. نگاه به چهره‌ی پدر و مادر از روی مهربانی.
امامان (ع) برای ثواب و عبادت بودن، معیارهایی بیان کرده‌اند. ثواب به طور کلی در عملی است که در انسان تأثیر بگذارد، قلب را نرم کند و به خدا متوجه گرداند. عملی که هیچ گونه اثری ندارد و در رفتار و گفتار فرد، تغییری ایجاد نمی‌کند، ثوابی ندارد. پس ایجاد دگرگونی در وجود انسان، معیار ثواب است. بنابراین، نگاه به خانه‌ی عالم در صورتی ثواب دارد که انسان را به زهد و خدا پرستی نزدیک کند و دیدن آن، بی‌اعتباری و بی ارزشی دنیا را بنمایاند. به عبارت دیگر، این حقیقت را به انسان تفهیم کند که دنیا این‌قدر ارزش ندارد که انسان خود را به ورطه‌ی گناه بیاندازد. البته اگر به خانه‌ی عالم بنگرد و با دیدن آن، حسرت و دنیا طلبی در او پدید آید و احساس کند که عقب مانده است، چنین نگاهی نه تنها ثواب ندارد، بلکه قرآن کریم از آن نهی کرده است. قرآن می‌فرماید:
وَ‌لاتَمُدّنَّ عَینَیکَ إلی ما مَتَّعنا بِهِ أزواجاً مِنها زَهرةَ الحَیوةِ الدُّنیا لِنَفتِنَهُم فِیهِ وَ‌رِزقُ رَبِّک خَیر وَ‌أبقی.
و به سوی آن‌چه اصنافی از مردم را برخوردار کردیم، چشم مدوز؛ زیرا آن‌ها شکوفه‌ی چند روزه‌ای است که از بین می‌رود و برای این است که آن‌ها را بیازماییم. بدان که روزی پروردگار تو بهتر و پایدار‌تر است .
حواریون به حضرت عیسی (ع) عرض کردند: «با چه کسی معاشرت کنیم و به حضورش برویم؟» فرمود: «کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا اندازد و سخنش بر علم شما بیافزاید و عمل او شما را به کار کردن برای آخرت مایل کند».
هم نشینی و نگاه به صورت چنین عالمی عبادت و دارای ثواب است . اگر عالمی «ربّانی» نباشد، نشستن با او بر غفلت انسان می‌افزاید و اهمیت امور معنوی را کم می‌کند. چنین نگاه و نشستی عبادت نخواهد بود و ثواب نخواهد داشت.
نگاه به کعبه نیز، آن هنگام عبادت است که از روی شعور و هوشیاری باشد و نگاه عاشقانه به خانه‌ی معشوق و معبود، همراه با راز و نیاز و دل‌دادگی. اگر چشمش به خانه‌ی خداست و دلش جای دیگر است، این نگاهی است لغو و بدون ثواب.
نگاه به قرآن کریم نیز عبادت است. حتی کسی که نمی‌تواند قرآن بخواند، باید قرآن را باز کند و آیات آن را نگاه کند. ثواب و فضیلت برای کسی است که وقتی به قرآن می‌نگرد، حالت خضوع و خشوع پیدا می‌کند و دلش نرم می‌شود و از غفلت، نجات می‌یابد و به حقیقت خدا و خود و آخرت توجه می‌کند. روشن است اگر نگاه، این‌گونه نباشد، هیچ گاه ثواب ندارد و عبادت به شمار نمی‌رود.
شرکت در مجالس موعظه و سخنرانی و روضه نیز همین است. اگر آن مجلس انسان را قدمی به خدا نزدیک کند یا جهلی را بر طرف سازد، مورد تشویق و دارای ثواب است. اگر موعظه در دل او هیچ تأثیری نمی‌گذارد و از سنگ‌دلی او نمی‌کاهد، چون این مجلس در او تأثیر ندارد، ثواب هم ندارد.
بنابراین، از مجموع این گفتار، به این مطلب می‌رسیم که ثواب داشتن عمل، همان تأثیر در روح، روان، گفتار و رفتار است و اثر داشتن عمل، معیار ثواب داشتن آن است. البته ثواب، یکی از بهره‌هایی است که عاید انسان می‌شود و برای عمل، مرتبه‌ای برتر از آن نیز هست که عبارت است از قبولی و قبولی عمل، یعنی خشنودی و رضایت خداوند . عملی مقبول است که موجب رضوان الله باشد. رضوان اللّه مقصد بلند و راز دیگری است که انسان‌های بزرگ در انجام عمل، آن را می‌جویند.

تبلیغات