تبدیل داستان های خردسالان به نمایشنامه و فیلمنامه در رسانه هایی مانند تلویزیون، رادیو وصحنه تئاتر و... از طریق شناخت و دسته بندی قابلیت های نمایشی آن ها، به ماندگاری این آثار، تأثیرپذیری، آموزش بهتر و نشاط بیشتر خردسالان می انجامد و بهبود کیفیت گونه های نمایشی کودکانه را به دنبال دارد. خوانش یازده داستان از میان داستان های بی شمار گروه سنی الف و ب و استخراج عناصر روایی- نمایشی آن ها نشان می دهد که برخی دارای ظرفیت های گسترده و برخی دارای ظرفیت های محدود (ویژه) نمایشی برای تبدیل به انیمیشن های کوتاه، نمایش های رادیویی و عروسکی یا صحنه هستند و این ظرفیت ها در بافت اولیه داستان ها وجود دارند. در نظر گرفتن میزان کنجکاوی، شکیبایی، علائق و رشد ذهنی کودک از یک سو و ویژگی های انواع طرح های روایی و تطبیق دهی آن ها با ساختارهای گوناگون نمایشی از سوی دیگر در تعیین نمایش های پیشنهادی نقش و اولویت بندی آن ها برای هر داستان نقش به سزایی دارد.