هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعدد فرهنگ ها دیده می شود. اگر چه رومی ها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. هنر و معماری اسلامی- ایرانی متاثر از جهان بینی اسلامی، هنری مفهومی است. اشتراک در مبانی فکری و تلاش برای حفظ و انتقال اصول و معیارهای هویت ایرانی- اسلامی به زبان و بیان هر دوره موجب پیوستگی هویتی در آثار دوران گذشته شده است. هنر شیعی سعی بر این دارد تا احادیث و آیات قران را لا به لای رنگ ها ، نقش ها و نورها متجلی سازد یا به مفهوم دیگر سعی در نمایاندن معنا تا جای ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر و نمایان تر باشد، صورت از تاثیر آن لطیف تر، شفاف تر و در عین حال همچون معنا راز آمیزی و انتزاع در آن متمایل تر خواهد بود. معماران اسلامی با استفاده از سه عنصر رنگ، نور و نقش،کوشیدند تا زیبایی ها و جلوه حضور حق را تداعی کنند که در همین راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد این سه شاخص در دو دوره تیموری و صفوی نقش پررنگی ایفا نموده اند با این تفسیر که در دوره صفوی به تکاملی بیشتری رسیده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ، بکارگیری اندیشه ها و فرامین معنوی هنر شیعی با تمرکز بر سه باور این مذهب یعنی عدل، عصمت و اعداد مقدس و بر اساس سه عنصر پیام رسانی از جمله رنگ، نور و نقش به استناد آیات قرانی در آثار دوران تیموریان و صفویان، چگونه بوده و تاثیر پذیری و پیشرفت این مضامین در کدام دوره بیشتر بوده است.