آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

یکی از الگوهای ارائه شده در پیشبرد سطح کیفی ترجمه ها، به ویژه در حوزه ترجمه های معنابنیاد، الگوی لارسن (1998م.) است. وی با طرح یک فرایند در ترجمه، ابتدا به کشف معانی متن اصلی از طریق بررسی ساخت زبانی آن و آنگاه به چگونگی بیان مجدد آن معانی در زبان مقصد توجه دارد. به همین دلیل، رویکرد وی در این تئوری، بیشتر رویکردی زبان شناختی است. لارسن ابتدا بر تشخیص شاخصه های تشکیل دهنده معنی در زبان مبدأ تأکید کرده، سپس به کارگیری آن ها را با ساختارهای مشابه در زبان مقصد مهم ارزیابی می کند. از جمله شاخصه های زبان مبدأ می توان به موضوع تعدد معانی واژگان و اطلاعات صریح یا ضمنی متن اشاره کرد. قرآن کریم که سبک های بیانی مختلفی مانند کاربردهای استعاری و مجازی واژگان، کنایه، تشبیهات و غیره دارد، حاوی مضامین و اطلاعات ضمنی نیز می باشد. بیشتر این ویژگی ها و ساخت های معنایی در تطابق با نظریه معنابنیاد لارسن است. لذا موضوع کشف مضامینِ مورد تأکید در این عناوین و بازگویی آن به مخاطب زبان مقصد، در ترجمه معنی مدار یحیی یثربی (1396) از قرآن نمودهای مختلفی دارد و با نظریه لارسن قابل انطباق و بررسی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد تطبیق ترجمه سوره کهف با این نظریه و بیان چالش های موجود در ترجمه معنی مدار برآمده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد در ترجمه یثربی علاوه بر کشف معنی، به انتقال اطلاعات صریح و ضمنی موجود در سوره کهف نیز توجه شده است.

تبلیغات