بررسی مسئلة «خوارق عادات» در عرفان اسلامی، از جنبه های گوناگون همواره مطمح نظر بوده است. آنچه محققان عرفان نظری را متوجه خود ساخته، تبیین نحوة صادر شدن این افعال از عارف است. آنها با توجه به مبانی عرفانی خود، تحلیلی متین از این موضوع ارائه کرده اند. این مبانی عبارتند از: نحوة چینش عوالم خلقی (عالم عقل، مثال و ماده)، نفس و مراتب آن، سیر و سلوک عرفانی. عنصر محوری در تبیین این پدیده، عنصر «سیر و سلوک» است که چنان قوتی به نفس عارف می بخشد که او را قادر به تصرف در ماده می گرداند. عارفان از این مرحله، به «همّت» یاد می کنند. جمع کردن توجه و اراده به واسطة قوت روحانیت نفس را «همّت» گویند. وقتی انسان با سلوک خود، از مرتبة نفس فراتر رفته، و به مرتبة قلب می رسد، به سبب روحانیتی که دارد، با عالم مثال و عقل سنخیت پیدا می کند و از طریق سنخیت، با آن عالم مرتبط شده، به آن قوا می پیوندد و نیروی خود را از آنها می گیرد یا حقایق را از آنها دریافت می کند. پس، از این طریق قادر خواهد بود در عالم تصرف کند یا از غیب اطلاع یابد.