با عنایت به دیدگاه هستی شناسانة نظام مندی که در عرفان نظری مطرح شده است، می توان گفت: حقیقت قرب به خداوند از منظر عرفان اسلامی، عبارت است از: صیرورت و رفعت وجودی انسان در مراتب قوس صعود. این غایت در اثر ازالة قیود و انسلاخ معنوی نسبت به تعینات مراتب استیداعی، صورت گرفته و بدین وسیله، حجب ظلمانی و نورانی در مسیر قرب حق زدوده می گردد. سالک قادر است تا با عمل به فرامین شریعت به دنبال تحصیل مناسبت در مزاج و ایجاد اعتدال بین اسماء حق در جان خویش، به تدریج، از طریق سرّ خویش به ساحت آن باطن نهایی، که از ورای همة تعینّات در حال تجلّی است، نزدیک شود. اثر تحقق چنین مقامی در وجود سالک، گونه ای از وحدت و اطلاق و جمعیت است که ظلّ وحدت و اطلاق و جمعیت حق متعال محسوب می گردد.