در بررسی های ادبی زبان ها، پژوهش هایی درباره هماهنگی لفظ و معنا به ویژه در شعر و نظم صورت گرفته است. پژوهش های مشابهی در زمینه زبان قرآن نیز انجام پذیرفته، اما آنچه کمتر بدان توجه شده است، نقش فیزیک حروف در معنادهی عام و بررسی اشتراکات موجود در این زمینه در میان برخی زبان ها و نیز تنبه به نقش فطرت انسانی به عنوان پایه مشترک ادراک در این زمینه است. مقاله حاضر، از قرآن کریم به مثابه کتاب فطرت انسانی سخن می گوید و معنادهیِ آوایی آن را برای مستمعان زبان های مختلف مورد توجه قرار می دهد. در تحقیق حاضر، ارتباط فیزیکِ صوت و معنای آن مورد بررسی قرار می گیرد و با نمونه هایی از آیات و عبارات قرآن و زبان های دیگر تطبیق داده می شود. مقاله در پایان، انجام تجزیه و تحلیل علمی صوت قرآن و سنجش داده های به دست آمده در معنادهی قرآن را پیشنهاد می کند.