انسان همواره مقیاس هایی را در سنجش و ارزش گذاری پدیده ها به کار می بندد که تحت تأثیر عوامل گوناگون دستخوش تحول می گردد. ضمن آنکه هر گونه رویارویی و تماس فرد با اطلاعات و پدیده های تازه، بسته به نوع پردازش و تعامل سیستم ادراکی او، موجب گونه ای تغییر در کلیه اندازه ها و ارزش های سابق وی می گردد تا آنجا که می توان گفت همه نسبت های فرد، با مقیاس جدید بازخوانی و تصحیح می شود. اما این جریان که در نوشتار حاضر به «نظام تصحیح نسبت ها» نامبردار شده است، تا زمانی ادامه می یابد که مقیاس فرد با «حق» و «واقع» انطباق کامل یابد. البته این تحول و نسبیت تنها در نفس انسان تحقق می یابد، نه در واقع خارجی و معرفت دینی. اصل تحول در نگرش و مقیاس ارزش گذاری آدمی به اجمال در معرفت شناسی و فلسفه اخلاق طرح شده، ولی غالباً سخنی در باب چگونگی این نظام معرفتی به میان نیامده است. این پژوهش ضمن واکاوی مضامین آیات قرآن، ارکان و فرایندهایی برای این نظام استنتاج نموده، نشان می دهد که این تحول راه خود را از دو مسیر افزاینده و کاهنده که راهبردهای رحمانی و شیطانی در آن تأثیرگذار است، طی می کند.