در نخستین سال های دوره جمهوری اسلامی، جریان های انقلابی به دلیل غلبه گفتمان سوسیالیستی، عدالت آموزشی را به دولتی کردن مراکز آموزشی و برچیدن مراکز و مؤسسات آموزشی خصوصی تفسیر کردند. بااین حال و برخلاف این تفسیر به تدریج از سال 1361 مقابله با آموزش عمومی و عالی دولتی آغاز و عدالت آموزشی به خصوصی کردن مراکز و مؤسسات آموزشی تفسیر شد. درحالی که این موضوع با برداشت نخستین انقلابیون از عدالت آموزشی و با سیاست های دولت چپ گرای مهندس میرحسین موسوی در تعارض بود. ازهمین رو مسئله این پژوهش آن است که درنتیجه چه شرایط و فرایندی تعریف و مصادیق عدالت آموزشی در دهه نخست دوره جمهوری اسلامی دچار چرخش شد و خود به مسئله تبدیل شد؟ فرضیه این پژوهش آن است که در آغاز دوره جمهوری اسلامی، غلبه گفتمان سوسیالیستی و دولت گرایی موجب معناکردن عدالت آموزشی به آموزش کاملاً دولتی شد، ولی در سال های نخستین دهه 1360 افزایش جمعیت و تقاضا، و مشکلات فزاینده مالی حکومت به دلیل جنگ، موجب چرخش گفتمانی و گرایش به خصوصی سازی آموزش و معناکردن آن به عدالت آموزشی شد.