آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی در حرکت و سیر به سوی خداوند توجه به «رضوان الله» و خشنودی خداوند است و رسیدن به آن در مرتبه‌بالایی از آسمان سیر وسلوک قرار دارد . در قرآن کریم و روایات توصیه‌های بسیاری نسبت به این که انسان در کارهای خود رضای خداوند را هدف قرار دهد و آن‌را بجوید و طلب کند، آمده است ؛ زیرا عموم افراد در کارهای خوبی که انجام می‌دهند از این که هدف را خدا قرار دهند، غفلت دارند و آشنایی آنان بیشتر به این جهت است که کارهای خوب و عبادتها را انجام می‌دهند تا موجب آسایش دنیا و آخرت گردد. آنها را از عذاب نجات دهد و به بهشت برین برساندبا این که از کمالات مهم معنوی آن‌است که رضای خداوند محور تمام افعال قرار گیرد.
در این زمینه قرآن کریم به موردی اشاره کرده است که چگونه در فرازی از مهم ترین فرازهای تاریخ صدر اسلام، امیرمومنان علی انگیزه خویش را در حرکتی قهرمانانه خشنودی خداوند قرار می‌دهد. هنگامی که پیامبر در مکه بودند کافران و مشرکان هم پیمان شدند که شب به خانه آن‌حضرت حمله و با کشتن آن وجود مقدس چراغ توحید را خاموش کنند. در این وقت بود که امام علی‌ جان خود را به خطر انداخته و حاضر شد در بستر پیامبر بیارآمد تا این که مشرکان از هجرت و بیرون رفتن پیامبر از مکه مطلع نشوند، و در حقیقت جان خود را فدای اسلام می‌کند، قرآن در آن‌ باره می‌فرماید «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللّه؛ و بعضی از انسانها کسانی هستند که به خاطر خوشنودی خدا بذل جان می‌کنند» (سوره بقره، آیه 207).
امام سجاد در دعای ابوحمزه می‌فرماید: خدایا! پاداش این عبادت و گفتار و دعای مرا خشنودی خود قرار بده .
لذا اگر کسی دارای چنین انگیزه ، شوق ، وعشقی باشد که کارها را برای جلب رضای خداوند انجام دهد، خود این علاقه از کمالات معنوی محسوب می‌شود والبته این مقامی است که هر کسی به آن نمی‌رسد و تنها کسی که سیرو سلوک به سوی خداوند را شروع و مراحلی را طی کرده باشد می‌تواند با این کمال انس پیدا کند و با عشق به سوی خدا حرکت و کار کند.
کسی که در وادی معنویات نیست و سر در امور مادی دارد و بر آنچه که بر او می‌گذرد دل خوش کرده، ابداً‌به این فکر نخواهد افتاد که کارها را برای رضای خداوند انجام دهد؛ زیرا رضوان اللّه قلّه‌ایست که انسان باید همه چیز را غیر از خداوند پشت سر بگذرد تا به آن برسد؛ اما کسی که در پستی‌ها قرار دارد و با اموردنیا انس گرفته و با آنها حشر ونشر دارد، هرگز بویی از رضوان اللّه به مشامش نخواهد رسید.
از این روی این توفیق بزرگ نصیب کسی می‌شود که در مراحل سیر وسلوک حرکت کند آن هم پس از مدتی زحمت کشیدن، آن‌عشق و علاقه در او پیدا می‌شود که در کارها به دنبال خشنودی خداوند باشد. خوشا به حال فردی که در وقتی که دیگران به سوی امور مادی حرکت می‌کنند و مقصدهای مادی را می‌جویند او هدف خود را رضای خدا قرار دهد و در طلب آن‌ برآید.
و برای این که بهتر به ارزش رضوان اللّه آشنا شویم مطلبی را در باب بهشت و هدف بعثت پیامبر یاد آور می‌شویم.
ارزش بهشت:
بهشت جایی است که همه نعمت‌های الهی در آ‌ن فراهم است و دارای دو ارزش است: یکی نعمت‌های ظاهری: نهرها، باغ ها، درختان و انواع لذتها و دیگر آن که بهشت تجسم و تبلور ومحل تجلی رضوان اللّه است؛ یعنی کسی که در بهشت قرار می‌گیرد، احساس می‌کند که خدا از او خشنود است؛ زیرا اگر کسی مورد غضب خدا باشد در بهشت جایی ندارد. قرآن کریم هر دو ارزش را برای بهشت بیان می‌کند و می‌فرماید:
« بگو: آیا شما را بهتر از این خبر دهم؟ پرهیزکاران نزد پروردگارشان باغهایی دارند که در آن‌جوی‌هایی روان است و در آن جاودانه و نیز همسرانی پاکیزه و در بهشت از خشنودی خدا برخوردارند». (سوره آل عمران، آیه15)
و هچنین در جای دیگر می‌فرماید:
«خداوند به مردان و زنان مومن باغهایی را وعده داده است که در آن جویبارانی روان است که جاودانه است و خشنودی و رضای خداوند از همه اینها برتر است و پیروزی بزرگ همین است.(سوره توبه، آیه72 )
که دراین آیه شریفه بعد از بیان نعمت‌های بهشتی می‌فرماید: «و رضوان من اللّه اکبر»؛ یعنی مهم‌ترین نعمتی که نصیب اهل بهشت می‌شود، رضوان اللّه است که آن «اکبر» است یعنی ارزش آن‌از تمام نعمت‌های بهشتی برتر است و نمی‌توان ارزش آن را در مقایسه با چیزهای دیگر حتی اگر ارزشمند هم باشند، بیان کرد؛ همان‌گونه که درباره عظمت خداوند آمده است: «اللّه اکبر» درباره رضوان اللّه هم کلمه «اکبر» آمده است پس چنانکه عظمت خداوند در تعریف و توصیف نمی‌گنجد و به بیان نمی‌آید، ارزش رضوان اللّه نیز برتر از بیان و گفتار است و نمی‌توان برای آن‌قدرو قیمتی معین کرد؛ زیرا شخص بهشتی احساس می‌کند که خداوند از او خشنود است و در پناه لطف او قرار دارد و این جاست که تمام نعمت‌ها برای او زیبا ولذت بخش می‌شود. پس ارزش همه نعمتهای بهشتی از رضوان اللّه گرفته شده است و اوست که با پرتو افشانی به همه نعمتهای بهشت، نور، جلا و ارزش می‌دهد.
هدف بعثت:
سه هدف اساسی در بعثت پیامبران وجود دارد که آنان برای هدایت انسانها،آن اهداف را تعقیب می‌کردند:
1ـ قرب الهی.
2ـ رضوان اللّه.
3ـ لقاء اللّه.
پیامبران می‌آمدند تا انسان را از مسیر انحراف و دور گشتن از خداوند نجات دهند و به راه قرب هدایت کنند و آنها را گام به گام به مرحله‌ای برسانند که شایسته «رضوان اللّه» گردند و درآن صورت به آنان نوید «لقاء اللّه» می‌دهند.
لقاء‌اللّه عالی‌ترین کمال و هدف از خلقت انسان است و اگر کسی به رضوان اللّه برسد گام بعد که به سرعت انجام می‌گیرد، لقاء اللّه است و رضوان اللّه متصل به لقاء اللّه است و دیگر کمالی برتر از آن تصور نمی‌شود و لقای خداوند آرزوی هر پیامبر، وصی، عارف وسالک است که همه آنها برای این مقصد کوشش می‌کردند.
یکی از آثار مهم سوره‌قدر آن است که انسان را به رضوان اللّه می‌رساند و لذا می‌توان آن را از برترین آثار عرشی و نورانی این سوره شریفه دانست .
حضرت امیرمومنان می‌فرماید: «ولن تطرف عین قارئها إلا نظر اللّه و ترحّم علیه» کسی که این سوره را می‌خواند چشم برهم نمی‌زند، مگر آن که خداوند به او نظر می‌کند و رضوان و خشنودی خود را شامل حال او می‌سازد.
این یکی از برترین آثار سوره «قدر» است که انسان باید این سوره شریفه را غنیمت شمرده و از آن استفاده کند.
برایش بخوانم
به نقل از کتاب سیره شهید بهشتی
یکی از رفقای شهید رجایی می‌گوید: یکبار آقای رجایی از خاطرا ت دوسال شکنجه‌ای که درسلول های انفرادی کمیته مشترک ساواک دید ه بود ، برای م درزندان قصر تعریف می کرد و می‌گفت :درطی این دوسال هرکس را که می آوردند به علت شکنجه سختی که به او داده بودند ناله و گریه اش بلند بود و من که این ناله ها را می شنیدم خیلی عذاب روحی می‌کشیدم و در این مواقع برای تسکین و آرامش خودم آیاتی از قرآن راکه حفظ داشتم تلاوت می کردم و در این حالات اگر یکی از این شکنجه شده ها راپیش من می‌آوردند و او از شدت درد داد وفریاد می‌‌کرد، به او می‌گفتم: چون دست ما از همه جا بریده شده است چاره‌ای جز صبر و بردباری نیست و اضافه می کردم : با این حال ما چیزی در سینه داریم که بهتر از هر چیز دردهای ما را تسکین می‌دهد و آ ن آیات قرآ ن است . بعد می گفت:یک روز جوانی را به سلول من آوردند که از بس به پای او شلاق زده بودند ساعت ها پس از شکنجه از شدت درد به خودش می پیچید و ناله می‌کرد من دیدم برای تسکین دردهای او تنها کاری که از دستم بر می آید این است که آیاتی از قرآ ن راکه حفظ داشتم، برایش بخوانم. وقتی قرآ ن می خواندم مثل کسی که انگار مسکنی به او زده اند، از گریه و ناله می‌ایستاد. من هم ساکت می‌شدم . ولی او می‌گفت : برایم قرآن بخوان که این دوای درد من است و با تلاوت تو آرامش بر تمام وجودم حاکم شده است.

تبلیغات