شأن نزول: هدایت پرسشها
آرشیو
چکیده
متن
چیزی جز صحراهای یکدست و پهناور در سرزمین جزیرة العرب دیده نمیشد. ماه و ستاره برای تعیین مسیر حرکت و یافتن جهات، بسیار حیاتی بود و کسانی که با علم نجوم آشنایی داشتند از احترام خاصی برخوردار بودند. در مدینه آشنایان به این علم یهودیان بودند و برای این که دانش خود را به رخ مسلمانان بکشند سؤالاتی را مطرح میکردند. یک روز «معاذ بن جبل» که از بزرگان مسلمانان بود، نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسولاللّه! جماعت یهود درباره هلال ماه از ما میپرسند، ما چه پاسخی بدهیم. در جواب معاذ این آیه نازل شد:«یسْْئَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِی مَواقیتُ لِلنّاسِ والحجِّ ولَیس الْبِرَّ بأنْ تَأتُوا البُیوتَ مِنْ ظُهُورِها ولکنَّ الْبِرُّ مَن اتّقی وأتُوا البُیوتَ مِن أبوابِها وَاتّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحوُنَ؛
از تو (پیامبر) درباره هلال ماه پرسش می کنند که (در) آن تعیین اوقات مردم و (عبادت) حجّ است و نیکویی به آن نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید؛ بلکه نیکوکار کسی است که پرهیزکار (و خداترس) باشد و در خانهها از درِ آن وارد شوید و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید».(سوره بقره،آیه 189)
با نگاهی گذرا به صدر آیه شریفه در مییابیم که جواب خداوند به این پرسش، خیلی ساده و همه کس فهم است؛ زیرا خداوند کوچک و بزرگ شدن ماه را وسیلهای برای تشخیص اوقات و انجام مناسک حجّ در وقت خودش معرفی کرده است.
ادامه آیه که به ظاهر تناسبی با صدر آیه ندارد؛ زیرا خداوند به یکباره سخن از برّ (نیکویی) میکند و بیان این مطلب که برّ آن است که به هنگام ورود به خانه از درِ آن وارد شوید (نه از دیوار) شاید خداوند با این تعبیر خواسته این پیام را به مسلمانان بدهد که این گونه پرسشها که در محدوده حسّ و تجربه است، ارتباطی به دین که هدایت معنوی انسانها را به عهده دارد، ندارد و انتظار پاسخ از پیامبر، انتظاری نابجا و غیر مربوط به شأن نبوّت است و به مثابه ورود به خانه، از غیر درِ آن است .
به این ترتیب قرآن کریم این درس تربیتی را به مسلمانان داده است که در زندگی ،امور را با یکدیگر نیامیزند و هرچیزی را در جای خودش قرار دهند و نظم و ترتیب را برزندگی خویش حاکم سازند.
به درستی روشن نیست که سؤال آن شخص دقیقاً از پیامبر چه بوده است. آیا از فایده ماه آن سؤال شده است؟ یا از علّت تکوینی تشکّلات آن یا از تأثیرات نجومی و فلکی آن و یا….
قرآن فقط میفرماید: از تو درباره هلال میپرسند. اگر سؤال کنندگان را مردم عادّی بدانیم قاعدتاً سؤال از اسرار تکوینی وطبیعی هلال ماه و تشکّلات آن بوده است. چون مردم، پیامبر اکرم را عقل کلّ و دانای دانایان میدانستند؛ لذا هرگونه سؤالی را در محضر او مطرح میکردند؛ لیکن نکته جالب آن است که:
1 ـ مردم در پرسش از پیامبر کاملاً آزاد بودهاند و به راحتی سفره دل خود را در برابر آن حضرت میگشودند.
2 ـ گاه سؤالات خارج از دایره رسالت و شأن نبوّت و مسؤولیت هدایت نبوی بوده است.
3 ـ پیامبر اکرم در برابر این گونه سؤالات هرگز برنمیآشفت و بیاعتنایی نمیکرد. بلکه با نهایت ادب و کرامت پاسخ را به اقتضای رسالت ارائه میفرمود و مسیر سؤال را اصلاح میکرد.
4 ـ سؤال از تشکّلات و هلالهای ماه و اسرار تکوینی و طبیعی آن، در راستای هدایت و وظیفه رسالت نیست؛ ولی پاسخ پیامبراکرم به مسایل عبادی و شعائری و شؤون رسالت باز میگردد. یعنی آن حضرت بسیاری از سؤالات خارج از دایره مسؤولیت خویش را به داخل دایره هدایت میکردند.
5 ـ خداوند نیز برای تربیت انسانها و هدایت پرسشها از رسول خدا با زبان کنایه صحبت کرده و مستقیماً از مردم انتقاد نکرده است.
از تو (پیامبر) درباره هلال ماه پرسش می کنند که (در) آن تعیین اوقات مردم و (عبادت) حجّ است و نیکویی به آن نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید؛ بلکه نیکوکار کسی است که پرهیزکار (و خداترس) باشد و در خانهها از درِ آن وارد شوید و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید».(سوره بقره،آیه 189)
با نگاهی گذرا به صدر آیه شریفه در مییابیم که جواب خداوند به این پرسش، خیلی ساده و همه کس فهم است؛ زیرا خداوند کوچک و بزرگ شدن ماه را وسیلهای برای تشخیص اوقات و انجام مناسک حجّ در وقت خودش معرفی کرده است.
ادامه آیه که به ظاهر تناسبی با صدر آیه ندارد؛ زیرا خداوند به یکباره سخن از برّ (نیکویی) میکند و بیان این مطلب که برّ آن است که به هنگام ورود به خانه از درِ آن وارد شوید (نه از دیوار) شاید خداوند با این تعبیر خواسته این پیام را به مسلمانان بدهد که این گونه پرسشها که در محدوده حسّ و تجربه است، ارتباطی به دین که هدایت معنوی انسانها را به عهده دارد، ندارد و انتظار پاسخ از پیامبر، انتظاری نابجا و غیر مربوط به شأن نبوّت است و به مثابه ورود به خانه، از غیر درِ آن است .
به این ترتیب قرآن کریم این درس تربیتی را به مسلمانان داده است که در زندگی ،امور را با یکدیگر نیامیزند و هرچیزی را در جای خودش قرار دهند و نظم و ترتیب را برزندگی خویش حاکم سازند.
به درستی روشن نیست که سؤال آن شخص دقیقاً از پیامبر چه بوده است. آیا از فایده ماه آن سؤال شده است؟ یا از علّت تکوینی تشکّلات آن یا از تأثیرات نجومی و فلکی آن و یا….
قرآن فقط میفرماید: از تو درباره هلال میپرسند. اگر سؤال کنندگان را مردم عادّی بدانیم قاعدتاً سؤال از اسرار تکوینی وطبیعی هلال ماه و تشکّلات آن بوده است. چون مردم، پیامبر اکرم را عقل کلّ و دانای دانایان میدانستند؛ لذا هرگونه سؤالی را در محضر او مطرح میکردند؛ لیکن نکته جالب آن است که:
1 ـ مردم در پرسش از پیامبر کاملاً آزاد بودهاند و به راحتی سفره دل خود را در برابر آن حضرت میگشودند.
2 ـ گاه سؤالات خارج از دایره رسالت و شأن نبوّت و مسؤولیت هدایت نبوی بوده است.
3 ـ پیامبر اکرم در برابر این گونه سؤالات هرگز برنمیآشفت و بیاعتنایی نمیکرد. بلکه با نهایت ادب و کرامت پاسخ را به اقتضای رسالت ارائه میفرمود و مسیر سؤال را اصلاح میکرد.
4 ـ سؤال از تشکّلات و هلالهای ماه و اسرار تکوینی و طبیعی آن، در راستای هدایت و وظیفه رسالت نیست؛ ولی پاسخ پیامبراکرم به مسایل عبادی و شعائری و شؤون رسالت باز میگردد. یعنی آن حضرت بسیاری از سؤالات خارج از دایره مسؤولیت خویش را به داخل دایره هدایت میکردند.
5 ـ خداوند نیز برای تربیت انسانها و هدایت پرسشها از رسول خدا با زبان کنایه صحبت کرده و مستقیماً از مردم انتقاد نکرده است.