مقدمهای بر روش حفظ قرآن کریم
آرشیو
چکیده
متن
در دو شماره قبل مجله، مباحثی در توضیح موقعیت و اهمیت حفظ قرآن مجید نوشته شد و در قسمتی از آن پاسخی به این سؤال داده شد که: آیا علم اجمالی به معانی آیات قرآن جهت یاد گرفتن آن کافی نیست و حفظ الفاظ آیات ضرورتی دارد؟
در جواب این سؤال نوشتیم: در ترکیبهای الفاظ آیات قرآن معانی لطیف و دقیقی قرار دارد که جز از طریق حفظ الفاظ آیات، آن معانی مورد توجه قرار نخواهد گرفت. علم اجمالی به معانی آیات فقط بخش اندکی از معانی را در ذهن وارد خواهد کرد و در جهت اثبات این ادعا، مثالهایی آورده شد. حال در ادامه مطالب گذشته، مثالهای دیگری ذکر میکنیم.
در قرآن مجید آمده است: «و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحساناً إمّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً» (سوره إسراء، آیه 23) اگر به این آیه توجهی شود، از ظواهر آیه روشن خواهد شد که خداوند حکم کرده است که انسانها نباید جز او موجود دیگری را عبادت کنند و به آنها دستور داده است که به پدر و مادر خویش احسان کنند و سبب رنجش آنان ولو با گفتن «اُف» نشوند و با آنان کریمانه سخن بگویند.
اما در این آیات معانی دقیقی ملحوظ شده است که آن معانی جز از طریق توجه دقیق به معانی و بخاطر سپردن آیات، روشن نخواهد شد. حال به این دقایق توجه میکنیم و معانی حاصل از آنها را روشن میکنیم.
1. خطاب آیه در ابتدا به صورت مفرد و متوجه شخص رسول اللّه(ص) است و (قضی ربک) و بعد بهصورت جمع (الا تعبدوا) و دوباره بهصورت مفرد فرموده (اما یبلغن عندک ـ فلا تقل لهما ـ و لا تنهرهما ـ و قل لهما) باید علت این تغییرات در سیاق آیه روشن شود.
2. قابل توجه است که وقتی این آیه نازل شد، پدر و مادر پیامبر اکرم(ص) هر دو از دنیا رفته بودند ـپدر آن حضرت یا قبل از تولد ایشان یا اندکی بعد از زمان تولدش از دنیا رفته بود و مادر ایشان نیز زمانی که پیامبر(ص) شش سال داشت، از دنیا رفت. پس حکم آیه جهت احسان به والدین در مورد شخص آن حضرت بطور کلی منتفی بوده است. با این توضیح روشن میشود که اگر چه خطاب در آیه در ظاهر متوجه شخص رسول اللّه(ص) است؛ اما خود آن حضرت مورد نظر نمیباشد و حکم آیه در جهت نحوه رفتار با والدین در مورد شخص آن حضرت، مصداقی پیدا نخواهد کرد.
از توجه به این نکته دقیق یک بحث بسیار مهم تفسیری به جریان میافتد و آن اینکه وقتی خطاب قرآن در آیهای متوجه شخص رسول اللّه است و آن حضرت بهصورت مفرد مورد خطاب قرار گرفته است، در چه صورتی معانی آیه در مورد خود آن حضرت مورد نظر میباشد و در چه صورتی خطاب مشترک بین آن حضرت و مؤمنان است و در چه مواردی حکم متوجه جامعه مؤمنان یا بعضی از آنها است؟
در این صورت باید توجه کرد که خطاب حقیقی در آیاتی مثل : «وَ لا تَکُونَنَّ مِن المُشرَکین؛ و از مشرکان نباش». چه کسی است؟! آیا خطاب متوجه رسول اکرم(ص) است؟ و یا مراد مؤمنان و یا بعضی از آنان هستند! و یا اصلاً شخص معینی مورد نظر نیست بلکه این فقط یک آموزش است، نه اینکه حادثهای واقع شده و کسی فرضاً به مشرکان نزدیک شده و آیه هم در مقام نهی او از نزدیک شدن به مشرکان نازل شده است!!
حال از توجه به آیه، یک استعاذه کاربردی در علم تفسیر قرآن حاصل میشود و آن اینکه در تفسیر آیه به جهات متعددی باید توجه کرد، از جمله به سیاق یک آیه و سورهای که آیه در آن قرار گرفته است ـاین موضوع در ادامه بحث روشنتر خواهد شدـ و در صورتی که اگر به این نکات توجه نشود، مشکلاتی در تفسیر آیات و عقاید عدهای پیش خواهد آمد. بهطوری که عدهای از مسلمانان بدون توجه و دقت به اسلوب صحیح تفسیری و کشف ارتباط بین آیات در تفسیر آیه ذکر شده، دچار اشتباه گردیدهاند و حتی عصمت انبیا(ع) را زیر سؤال برده و در ادامه کج اندیشیهای خود در مورد آیات قرآن، به شأن نزولهای ساختگی و بیپایه روی آورده و قصههایی را بهعنوان شأن نزول بافته و به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادهاند.
3. در آیه مورد بحث ـدر ظاهر الفاظـ ممنوعیت گفتن «اف» بر پدر و مادر را مقید کرده است به اینکه اگر آنها در نزد انسان به سن پیری برسند، (اما یبلغن عند الکبر) نباید به آنها اف بگوید. حال این سؤال مطرح میشود که اگر پدر و مادر انسان در نزد او نبودند و مثلاً بطور مستقل و جدا از فرزند خود زندگی میکردند در آن صورت، آیا گفتن اف به آنها اشکالی نداشت؟! طبعاً جواب منفی است؛ یعنی گفتن اف به آنها در هر صورتی ممنوع است چه کنار فرزند خود زندگی کنند و چه مستقل و جدا از فرزند؛ یعنی این ممنوعیت اختصاص به زمانی که آنها نزد فرزند خود زندگی میکنند، نمیباشد. پس باید علت آوردن این قید مشخص شود.
احتمال دارد آیه در مقام ایجاد توجه به مرتبهای مهمتر از سایر مراتب موقعیت پدر و مادر باشد و انسان را متوجه این نکته کند که والدین او در سن پیری به ملاطفت بیشتری احتیاج دارند و بیاحترامی به آنها در آن مرحله از عمر، سبب رنجش شدیدتری میشود، همچنین وقتی آنها در نزد فرزند خود زندگی میکنند، از نظر عاطفی آسیب پذیرتر از زمان دیگر هستند و در آن صورت باید آنها را بیشتر تکریم کرد.
4. گفتن اف کمترین مراتب ایجاد رنجش و بی حرمتی به والدین است، طبعاً اعمال دیگری که ایجاد رنجش بیشتر میکند، طبق مدلول این آیه به طریق اولی ممنوع میباشد؛ یعنی حکم آیه اختصاص به گفتن اف به آنان را ندارد، بلکه مراتب شدیدتری ایجاد رنجش مثل ـالعیاذ باللّهـ اهانت و فحش دادن به آنها و یا سب و لعن آنها و هر نوع عملی که سبب رنجش آنها شود، مشمول حکم این آیه خواهد بود و این موارد، از معانی مفهومی آیه است.
در جواب این سؤال نوشتیم: در ترکیبهای الفاظ آیات قرآن معانی لطیف و دقیقی قرار دارد که جز از طریق حفظ الفاظ آیات، آن معانی مورد توجه قرار نخواهد گرفت. علم اجمالی به معانی آیات فقط بخش اندکی از معانی را در ذهن وارد خواهد کرد و در جهت اثبات این ادعا، مثالهایی آورده شد. حال در ادامه مطالب گذشته، مثالهای دیگری ذکر میکنیم.
در قرآن مجید آمده است: «و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحساناً إمّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً» (سوره إسراء، آیه 23) اگر به این آیه توجهی شود، از ظواهر آیه روشن خواهد شد که خداوند حکم کرده است که انسانها نباید جز او موجود دیگری را عبادت کنند و به آنها دستور داده است که به پدر و مادر خویش احسان کنند و سبب رنجش آنان ولو با گفتن «اُف» نشوند و با آنان کریمانه سخن بگویند.
اما در این آیات معانی دقیقی ملحوظ شده است که آن معانی جز از طریق توجه دقیق به معانی و بخاطر سپردن آیات، روشن نخواهد شد. حال به این دقایق توجه میکنیم و معانی حاصل از آنها را روشن میکنیم.
1. خطاب آیه در ابتدا به صورت مفرد و متوجه شخص رسول اللّه(ص) است و (قضی ربک) و بعد بهصورت جمع (الا تعبدوا) و دوباره بهصورت مفرد فرموده (اما یبلغن عندک ـ فلا تقل لهما ـ و لا تنهرهما ـ و قل لهما) باید علت این تغییرات در سیاق آیه روشن شود.
2. قابل توجه است که وقتی این آیه نازل شد، پدر و مادر پیامبر اکرم(ص) هر دو از دنیا رفته بودند ـپدر آن حضرت یا قبل از تولد ایشان یا اندکی بعد از زمان تولدش از دنیا رفته بود و مادر ایشان نیز زمانی که پیامبر(ص) شش سال داشت، از دنیا رفت. پس حکم آیه جهت احسان به والدین در مورد شخص آن حضرت بطور کلی منتفی بوده است. با این توضیح روشن میشود که اگر چه خطاب در آیه در ظاهر متوجه شخص رسول اللّه(ص) است؛ اما خود آن حضرت مورد نظر نمیباشد و حکم آیه در جهت نحوه رفتار با والدین در مورد شخص آن حضرت، مصداقی پیدا نخواهد کرد.
از توجه به این نکته دقیق یک بحث بسیار مهم تفسیری به جریان میافتد و آن اینکه وقتی خطاب قرآن در آیهای متوجه شخص رسول اللّه است و آن حضرت بهصورت مفرد مورد خطاب قرار گرفته است، در چه صورتی معانی آیه در مورد خود آن حضرت مورد نظر میباشد و در چه صورتی خطاب مشترک بین آن حضرت و مؤمنان است و در چه مواردی حکم متوجه جامعه مؤمنان یا بعضی از آنها است؟
در این صورت باید توجه کرد که خطاب حقیقی در آیاتی مثل : «وَ لا تَکُونَنَّ مِن المُشرَکین؛ و از مشرکان نباش». چه کسی است؟! آیا خطاب متوجه رسول اکرم(ص) است؟ و یا مراد مؤمنان و یا بعضی از آنان هستند! و یا اصلاً شخص معینی مورد نظر نیست بلکه این فقط یک آموزش است، نه اینکه حادثهای واقع شده و کسی فرضاً به مشرکان نزدیک شده و آیه هم در مقام نهی او از نزدیک شدن به مشرکان نازل شده است!!
حال از توجه به آیه، یک استعاذه کاربردی در علم تفسیر قرآن حاصل میشود و آن اینکه در تفسیر آیه به جهات متعددی باید توجه کرد، از جمله به سیاق یک آیه و سورهای که آیه در آن قرار گرفته است ـاین موضوع در ادامه بحث روشنتر خواهد شدـ و در صورتی که اگر به این نکات توجه نشود، مشکلاتی در تفسیر آیات و عقاید عدهای پیش خواهد آمد. بهطوری که عدهای از مسلمانان بدون توجه و دقت به اسلوب صحیح تفسیری و کشف ارتباط بین آیات در تفسیر آیه ذکر شده، دچار اشتباه گردیدهاند و حتی عصمت انبیا(ع) را زیر سؤال برده و در ادامه کج اندیشیهای خود در مورد آیات قرآن، به شأن نزولهای ساختگی و بیپایه روی آورده و قصههایی را بهعنوان شأن نزول بافته و به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادهاند.
3. در آیه مورد بحث ـدر ظاهر الفاظـ ممنوعیت گفتن «اف» بر پدر و مادر را مقید کرده است به اینکه اگر آنها در نزد انسان به سن پیری برسند، (اما یبلغن عند الکبر) نباید به آنها اف بگوید. حال این سؤال مطرح میشود که اگر پدر و مادر انسان در نزد او نبودند و مثلاً بطور مستقل و جدا از فرزند خود زندگی میکردند در آن صورت، آیا گفتن اف به آنها اشکالی نداشت؟! طبعاً جواب منفی است؛ یعنی گفتن اف به آنها در هر صورتی ممنوع است چه کنار فرزند خود زندگی کنند و چه مستقل و جدا از فرزند؛ یعنی این ممنوعیت اختصاص به زمانی که آنها نزد فرزند خود زندگی میکنند، نمیباشد. پس باید علت آوردن این قید مشخص شود.
احتمال دارد آیه در مقام ایجاد توجه به مرتبهای مهمتر از سایر مراتب موقعیت پدر و مادر باشد و انسان را متوجه این نکته کند که والدین او در سن پیری به ملاطفت بیشتری احتیاج دارند و بیاحترامی به آنها در آن مرحله از عمر، سبب رنجش شدیدتری میشود، همچنین وقتی آنها در نزد فرزند خود زندگی میکنند، از نظر عاطفی آسیب پذیرتر از زمان دیگر هستند و در آن صورت باید آنها را بیشتر تکریم کرد.
4. گفتن اف کمترین مراتب ایجاد رنجش و بی حرمتی به والدین است، طبعاً اعمال دیگری که ایجاد رنجش بیشتر میکند، طبق مدلول این آیه به طریق اولی ممنوع میباشد؛ یعنی حکم آیه اختصاص به گفتن اف به آنان را ندارد، بلکه مراتب شدیدتری ایجاد رنجش مثل ـالعیاذ باللّهـ اهانت و فحش دادن به آنها و یا سب و لعن آنها و هر نوع عملی که سبب رنجش آنها شود، مشمول حکم این آیه خواهد بود و این موارد، از معانی مفهومی آیه است.