چکیده

به موازات طرح پست مدرنیزم در غرب، اندیشمندان مشهور و نافذی همچو سید احمد فردید با مطرح ساختن غرب به مثابه نمادانانیت و نفس اماره، باب منظومه فکری نوظهوری را در ایران گشودند. فردید از منظری شرقی به غرب نگاه می کند و غرب را به مثابه یک کل یکپارچه نفی می کندولی هاید گر از موضع یک متفکر غربی غرب رانقد می کند. فردید ذات انگار است و برای غرب یک ماهیت و ذات قائل است. از نظر فردید غرب از یونان آغاز می شود و غربزده شدن مثل صاعقه ای است که همه چیز را می سوزاند. از منظر این فیلسوف غرب ستیز، غرب زدگی یک نوع زئوس زدگی است که در قرآن طاغوت نامیده شده است. فردید که همسخن با هایدگر است در پی آن است که جهان از چنگال متافیز یک غربی و سوبژکتیویسم مترتب بر آن خلاصی یابد تا دوره پس فردا سراغ انسان آید. دوره خدای زمانی باقی و خدای پریروز و پس فردا نه خدای دیروز و امروز و فردا. دوره پریروز یعنی زمانی که اینک در آن نیستیم و از سوبژکتیویسم به هستی شناسی گذر کرده ایم. دیروز وامروزو فردا هم زمانی است که موجود جای وجود را گرفته است که فردید از آن تعبیر به دوره دیوزدگی می کند. مراد و منظور فردید از طرح دوره پریروز به معنی خیزش و خیز گرفتن به پریروز و دورخیز به پس فردا است. هایدگر نیز که فردید متأثر از آراء او هست سراسر تاریخ متا فیزیک 2500 ساله غرب را مورد تأمل قرار می دهد و می کوشد وجود را جایگزین موجود نماید. لازمه گذر از موجود به وجود، چنگ زدن به زبانی غیر از زبان متافیزیک است.دراین مقاله این نکته مورد بحث وفحص قرارمیگیردکه احمدفردیدباسازه شکنی ازاندیشه مارتین هایدگروبرگرفتن عناصری چون مخالفت باسوبژکتیویسم ومتافیزیک غرب ازاندیشه هایدگر، با توشه گیری ازمبانی اسلامی وعرفانی،متن بندی جدیدی راارائه می نمایدکه لب لباب آن نقدغرب به مثابه یک کل یکپارچه می باشد. کلیدواژه:تکنولوژی،سوبژکتیویسم،فردید،هایدگر

تبلیغات