ضرب المثلهای قرآنی: بهای تلاش
آرشیو
چکیده
متن
… وتِلکَ ا لأمثالُ نَضرِبُها للنّاس لَعلَّهم یتَفکّرون؛ «مثل» ها را میآوریم تا مردم به فکرو اندیشه فرو روند».(سوره حشر، آیه 21)
استفاده از «مثل» و ضرب المثل در محاورات و نوشتهجات دو فایده دارد:
1 ـ زیبایی و جذابیت بیشتر نوشته یا سخن.
2 ـ رسایی و شیوایی پیام.
استفاده از مثلهای رایج، نوعی هنر آفرینی و هنرمندی در فن سخنوری و کتابت است. این صنعت، افزون بر روانسازی محتوا و ایجاد فضایی مناسب برای انتقال ذهن، نوعی زینت گری و آرایش نیز محسوب می شود و غالباً چیره دستان قلم و سخن از آن استفاده میکنند و کمتر نوشته ادبی را میتوان پیدا کرد که از این صنعت بهره مند نباشد و شاهکارهای نظم و نثر فارسی و عربی و زبانهای دیگر، مملّو از مثلها و ضرب المثلهاست.
قرآن کریم که برجسته ترین هنر کلامی و ادبی است، به نوبه خود به صورت لطیف و ملیحی از این صنعت استفاده کرده است. بهگونهای که نه اقتباس از کلام بشری کرده است تا از حد اعجاز تنزل یابد و نه از محاوره متعارف فراتر رفته است تا سخنی غیر مجذوب و دشوار گردد، بلکه به سبکی بدیع و نو و با ضربالمثلهایی عالی و شگفت، زیباییها وشگفتیهای خویش را تماشایی تر کرده است.مثلهای قرآنی عبارتند از:
1 ـ مثلهایی که در قرآن از آنها به عنوان مَثَل یاد میکند.
2 ـ مثل هایی که هر چند به صورت مَثَل در قرآن ترسیم نشدهاست، ولی به قدری جامع و رسا وگویا است که بهصورت مثلی رایج در آمده است.
در این سلسله از مقالات با هم به تماشای این فصل زیبای از قرآن مینشینیم.
«و ان لیس لِلأنسان ألاّ ما سَعی؛ برای انسان چیزی جز آنچه که از راه تلاش و کوشش بدست آورد نیست». (سوره نجم، آیه 39)
علامه طباطبایی در تفسیر پر ارج «المیزان» در معنی آیه مینویسند:
«دارایی و سرمایه حقیقی انسان نمی شود مگر آنچه را که خود از طریق عمل کسب کرده است چه اینکه هر انسانی بر سر سفره عمل خویش نشسته است و آنچه را که در نشئه دنیام به خود منتسب میکند از مال و فرزند و امثال آن چیزی جز امری اعتباری و پنداری بیش نیست وگرنه در سرای آخرت که سرای حقیقت است دارایی او همان اعمال نیک و بد اوست».
مضمون عالی، ناب و اختصار آیه موجب شده است که همواره دانشمندان و ادیبان در مباحث گوناگون علمی و اخلاقی به آن استناد کنند و همین سبب شده است که آیه شریفه به عنوان ضربالمثلی قرآنی رخ بنماید. گروهی آن را نگین انگشتری شعر خویش ساختهاند، همانند:
مولانا جلال الدین بلخی میگوید:
چو گفت «لیس للانسان إلاّ ما سعی » خالق بیفکن دانهای امروز تا زان بدروی فرد
چون نکرد آن کار مزدش هست ل «لیس للانسان إلا ما سعی»
قـدر همـت باشـد آن جهد و دع «لیس للانسان إلا ماسعی»
***
مصلحالدین سعدی شیرازی میگوید:
مـن طـریق سـعی مــیآرم به ج «لــیس لـلانـسـان إلا مـا سـعـی»
نابرده رنج گنج میـسر نمـیشـود مزدآن گرفت جان برادر که کار کرد
و در جای دیگر میگوید: هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.
و عبدالواسع جبلّی میگوید:
هست در تنزیل بر تصدیق این معنی دلیل آیت آن «لیس للانسان إلا ما سعی»
****
و گروهی با الهام از آن چنین نغمه سر دادند که:
حافط شیرازی:
«سعی نابرده در این راه به جایی نرسی»
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بـر جـفای خـار هجران صبر بلبل بایدش
حکیم ابوالقاسم فردوسی:
به منزل رسید آنکه پوینده بود بهی یافت آنکس که جوینده بود
حکیم سنایی :
راه جستن ز تو هدایت از او جد کردن از تو عنایت از او
صائب:
مشو غافل ز گردیدن که روزی در قدم باشد همین آواز میآید ز سنگ آسیا بیرون
أوحدی:
منشان دیگ جستجو از جوش تا رگی هست در تنت میکوش
عنصری:
ز زود خفتن و از دیرخاستن هرگز نه مرد یابد ملک و نه بر ملوک ظفر
حکیم، ناصر خسرو قبادیانی:
گیتی به مثل چون سرای کار است تــا روز قیــام و نـغــمه صـور
گــر کـار کــنی عــزیــز باشــی فــردا کــه دهــند مــزد مزدور
****
این آیه شریفه علاوه بر پرده برداری از یک حقیقت رفیع ـ که در بیان علامه طباطبایی آمده است ـ این حقیقت را نیز بر ملا میسازد که انسان جز از راه تلاش و کوشش و همت عالی به جایی نخواهد رسید: «ناز پرورده تنعّم نبرد راه به دوست ».1 که: «بقدر الکدّ یکتسب المعالی».2
و به سروده پروین اعتصامی:«عاقل از کار بزرگی طلبید».3
1 ـ دیوان حافظ 2 ـ ترجمه: به مقدار کوشش، مقام و تربیت رفیع، پدیدار میگردد.
3 ـ دیوان پروین اعتصامی
روابط دختر و پسر در قرآن(7)
استفاده از «مثل» و ضرب المثل در محاورات و نوشتهجات دو فایده دارد:
1 ـ زیبایی و جذابیت بیشتر نوشته یا سخن.
2 ـ رسایی و شیوایی پیام.
استفاده از مثلهای رایج، نوعی هنر آفرینی و هنرمندی در فن سخنوری و کتابت است. این صنعت، افزون بر روانسازی محتوا و ایجاد فضایی مناسب برای انتقال ذهن، نوعی زینت گری و آرایش نیز محسوب می شود و غالباً چیره دستان قلم و سخن از آن استفاده میکنند و کمتر نوشته ادبی را میتوان پیدا کرد که از این صنعت بهره مند نباشد و شاهکارهای نظم و نثر فارسی و عربی و زبانهای دیگر، مملّو از مثلها و ضرب المثلهاست.
قرآن کریم که برجسته ترین هنر کلامی و ادبی است، به نوبه خود به صورت لطیف و ملیحی از این صنعت استفاده کرده است. بهگونهای که نه اقتباس از کلام بشری کرده است تا از حد اعجاز تنزل یابد و نه از محاوره متعارف فراتر رفته است تا سخنی غیر مجذوب و دشوار گردد، بلکه به سبکی بدیع و نو و با ضربالمثلهایی عالی و شگفت، زیباییها وشگفتیهای خویش را تماشایی تر کرده است.مثلهای قرآنی عبارتند از:
1 ـ مثلهایی که در قرآن از آنها به عنوان مَثَل یاد میکند.
2 ـ مثل هایی که هر چند به صورت مَثَل در قرآن ترسیم نشدهاست، ولی به قدری جامع و رسا وگویا است که بهصورت مثلی رایج در آمده است.
در این سلسله از مقالات با هم به تماشای این فصل زیبای از قرآن مینشینیم.
«و ان لیس لِلأنسان ألاّ ما سَعی؛ برای انسان چیزی جز آنچه که از راه تلاش و کوشش بدست آورد نیست». (سوره نجم، آیه 39)
علامه طباطبایی در تفسیر پر ارج «المیزان» در معنی آیه مینویسند:
«دارایی و سرمایه حقیقی انسان نمی شود مگر آنچه را که خود از طریق عمل کسب کرده است چه اینکه هر انسانی بر سر سفره عمل خویش نشسته است و آنچه را که در نشئه دنیام به خود منتسب میکند از مال و فرزند و امثال آن چیزی جز امری اعتباری و پنداری بیش نیست وگرنه در سرای آخرت که سرای حقیقت است دارایی او همان اعمال نیک و بد اوست».
مضمون عالی، ناب و اختصار آیه موجب شده است که همواره دانشمندان و ادیبان در مباحث گوناگون علمی و اخلاقی به آن استناد کنند و همین سبب شده است که آیه شریفه به عنوان ضربالمثلی قرآنی رخ بنماید. گروهی آن را نگین انگشتری شعر خویش ساختهاند، همانند:
مولانا جلال الدین بلخی میگوید:
چو گفت «لیس للانسان إلاّ ما سعی » خالق بیفکن دانهای امروز تا زان بدروی فرد
چون نکرد آن کار مزدش هست ل «لیس للانسان إلا ما سعی»
قـدر همـت باشـد آن جهد و دع «لیس للانسان إلا ماسعی»
***
مصلحالدین سعدی شیرازی میگوید:
مـن طـریق سـعی مــیآرم به ج «لــیس لـلانـسـان إلا مـا سـعـی»
نابرده رنج گنج میـسر نمـیشـود مزدآن گرفت جان برادر که کار کرد
و در جای دیگر میگوید: هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.
و عبدالواسع جبلّی میگوید:
هست در تنزیل بر تصدیق این معنی دلیل آیت آن «لیس للانسان إلا ما سعی»
****
و گروهی با الهام از آن چنین نغمه سر دادند که:
حافط شیرازی:
«سعی نابرده در این راه به جایی نرسی»
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بـر جـفای خـار هجران صبر بلبل بایدش
حکیم ابوالقاسم فردوسی:
به منزل رسید آنکه پوینده بود بهی یافت آنکس که جوینده بود
حکیم سنایی :
راه جستن ز تو هدایت از او جد کردن از تو عنایت از او
صائب:
مشو غافل ز گردیدن که روزی در قدم باشد همین آواز میآید ز سنگ آسیا بیرون
أوحدی:
منشان دیگ جستجو از جوش تا رگی هست در تنت میکوش
عنصری:
ز زود خفتن و از دیرخاستن هرگز نه مرد یابد ملک و نه بر ملوک ظفر
حکیم، ناصر خسرو قبادیانی:
گیتی به مثل چون سرای کار است تــا روز قیــام و نـغــمه صـور
گــر کـار کــنی عــزیــز باشــی فــردا کــه دهــند مــزد مزدور
****
این آیه شریفه علاوه بر پرده برداری از یک حقیقت رفیع ـ که در بیان علامه طباطبایی آمده است ـ این حقیقت را نیز بر ملا میسازد که انسان جز از راه تلاش و کوشش و همت عالی به جایی نخواهد رسید: «ناز پرورده تنعّم نبرد راه به دوست ».1 که: «بقدر الکدّ یکتسب المعالی».2
و به سروده پروین اعتصامی:«عاقل از کار بزرگی طلبید».3
1 ـ دیوان حافظ 2 ـ ترجمه: به مقدار کوشش، مقام و تربیت رفیع، پدیدار میگردد.
3 ـ دیوان پروین اعتصامی
روابط دختر و پسر در قرآن(7)