حدیث استقلال زن از مرد
آرشیو
چکیده
متن
سوره تحریم، با دو مثال درباره چهار زن، ختم میشود، دو زن بد خصال بری عبرت کافران و دو زنِ نیک خصال بری عبرت مؤمنان. دو زنِ نخست، همسر دو بنده پرهیزکار خدا، یعنی دو پیامبر (حضرت نوح و حضرت لوط) بودند، با ین حال، به سرنوشت بدی گرفتار شدند. ین مثال، بری کافران، یعنی ناسپاسانِ نسبت به نعمات و کسانی که قدر همسر خوب و امکانات تربیتی و رشد و کمال را نمیدانند و از موقعیت استفاده نمیکنند. در ین یات، همسران دو پیامبر معرفی شدهاند تا همه ناسپاسان بدانند که: خداوند جز عمل شخص، هیچ رابطه و نسبتی را بشکل پارتیبازی، بجی ضابطه و قانون، بحساب نمیآورد و ین حقیقت را ثابت میکند که حتی همسرِ پیامبرِ خداوند بودن هم، سعادت زن را تضمین نمیکند و او بید خودش شیستگی و لیاقت سعادت و نجات را پیدا کند. و دو زن دیگرـ اولی آسیه همسر بدترین مرد روزگار، یعنی فرعون بود و دومی مریم ـ اصلاً شوهر و سرپرست نداشتند. با ین حال، ین دو زن، نمونه و الگوی زنان تاریخ شدند.
همسر فرعون، علیرغم زندگی در کاخ سلطنتی و شرکت اجباری در مهمانیها و تشریفات درباری و تحت نفوذ جبارترین دیکتاتور تاریخ ، آنهم در روزگاری که زن اسیر و برده مرد محسوب میشده و از خود کوچکترین مالکیت و استقلال ری نداشته، توانست فطرت توحیدی خود را حفظ کرده و دلش را از زرق و برق کاخ فرعون متوجه جلوه و جلال خدا نمید و از فرعون وکردارش روی برگرداند.
در ین مثال، از بعد مثبت، ین امیدواری را میبخشد که: حتی همسر بدترین مرد روزگار بودن، نه دلیل بدبختی است و نه توجیه کننده و دلیل تبعیت از مرد در گناه و خطا بحساب می آید. علاوه برآن، همسر و مربی و معلم نداشتن و فقدان امکانات تربیتی نیز نمیتواند محملی بری فرار ازمسؤولیت باشد.
ین یات، استقلال زن را در بُعد اعتقاد و یمان، و در محکمه عدل الهی، از نظر حساب اعمال، نسبت به شوهر رانشان میدهد.
و ین پیام بلندی است به همه زنان، در همه مقاطع زمانی و مکانی تاریخ، تا نمیش اراده و یمان یکی از هم جنسان خود را که برتمامی جبرهی سنگین و خرد کننده ـ خانواده، حکومت، جامعه، زمان و… ـ فیق شد، ببینند و عبرت گیرند.
علاوه برهمسر فرعون، از حضرت مریم، نام می برد، اگر آسیه، همسر یک ظالم بود، مریم اصلاً همسری نداشت، با ین حال به مقامی رسید که در شأن انبیا ی الهی است. مریم، آنچنان عفت خویش در حصار تقوا نگهداشت که شیسته «نَفْخه روحالهی» و پذیری «کلمهی از خدا» بنام عیسی شد. مریم، با تمام وجود و عملاً (نه تنها به زبان) تصدیق کننده کلمات پروردگارش گردید و به جرگه «قانتین» (فروتنان) پیوست.
« ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاَتَ نُوحٍ وَامْرَاَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبادِنا صالحَِینِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یغْنیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَقِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخلین وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً للَِّذِینَ ءامنوا امْرَاَتُ فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیتاً فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظاِّلمین وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُّوحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقانتِینَ ؛ خدا مثلی بری آنان که کفر ورزیدند زده است، همسر نوح و همسر لوط، زیر فرمان دو بنده از بندگان شیسته ما بودند، پس به آنان خیانت کردند، در نتیجه بینیاز نساختندشان از خدا چیزی را و گفته شد: به آتش دریید به همراه آنهیی که داخل شدهاند. و خدا بری آنان که یمان آوردند مثلی زده است [وآن] زن فرعون است، هنگامی که گفت: پروردگارا! در نزد خویش بریم خانهی در بهشت به ساز و از فرعون و کردارش مرا برهان و از دست قوم ظالم نجاتم بده. و مریم، دختر عمران که فرج خود را نگهداشت تا دمیدیم در آن از روح خویش و [مریم] سخنان پروردگار خویش و کتابهی او را تصدیق کرد و از فروتنان گشت».
همسر فرعون، علیرغم زندگی در کاخ سلطنتی و شرکت اجباری در مهمانیها و تشریفات درباری و تحت نفوذ جبارترین دیکتاتور تاریخ ، آنهم در روزگاری که زن اسیر و برده مرد محسوب میشده و از خود کوچکترین مالکیت و استقلال ری نداشته، توانست فطرت توحیدی خود را حفظ کرده و دلش را از زرق و برق کاخ فرعون متوجه جلوه و جلال خدا نمید و از فرعون وکردارش روی برگرداند.
در ین مثال، از بعد مثبت، ین امیدواری را میبخشد که: حتی همسر بدترین مرد روزگار بودن، نه دلیل بدبختی است و نه توجیه کننده و دلیل تبعیت از مرد در گناه و خطا بحساب می آید. علاوه برآن، همسر و مربی و معلم نداشتن و فقدان امکانات تربیتی نیز نمیتواند محملی بری فرار ازمسؤولیت باشد.
ین یات، استقلال زن را در بُعد اعتقاد و یمان، و در محکمه عدل الهی، از نظر حساب اعمال، نسبت به شوهر رانشان میدهد.
و ین پیام بلندی است به همه زنان، در همه مقاطع زمانی و مکانی تاریخ، تا نمیش اراده و یمان یکی از هم جنسان خود را که برتمامی جبرهی سنگین و خرد کننده ـ خانواده، حکومت، جامعه، زمان و… ـ فیق شد، ببینند و عبرت گیرند.
علاوه برهمسر فرعون، از حضرت مریم، نام می برد، اگر آسیه، همسر یک ظالم بود، مریم اصلاً همسری نداشت، با ین حال به مقامی رسید که در شأن انبیا ی الهی است. مریم، آنچنان عفت خویش در حصار تقوا نگهداشت که شیسته «نَفْخه روحالهی» و پذیری «کلمهی از خدا» بنام عیسی شد. مریم، با تمام وجود و عملاً (نه تنها به زبان) تصدیق کننده کلمات پروردگارش گردید و به جرگه «قانتین» (فروتنان) پیوست.
« ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاَتَ نُوحٍ وَامْرَاَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبادِنا صالحَِینِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یغْنیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَقِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخلین وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً للَِّذِینَ ءامنوا امْرَاَتُ فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیتاً فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظاِّلمین وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُّوحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقانتِینَ ؛ خدا مثلی بری آنان که کفر ورزیدند زده است، همسر نوح و همسر لوط، زیر فرمان دو بنده از بندگان شیسته ما بودند، پس به آنان خیانت کردند، در نتیجه بینیاز نساختندشان از خدا چیزی را و گفته شد: به آتش دریید به همراه آنهیی که داخل شدهاند. و خدا بری آنان که یمان آوردند مثلی زده است [وآن] زن فرعون است، هنگامی که گفت: پروردگارا! در نزد خویش بریم خانهی در بهشت به ساز و از فرعون و کردارش مرا برهان و از دست قوم ظالم نجاتم بده. و مریم، دختر عمران که فرج خود را نگهداشت تا دمیدیم در آن از روح خویش و [مریم] سخنان پروردگار خویش و کتابهی او را تصدیق کرد و از فروتنان گشت».