لطایف قرآنی
آرشیو
چکیده
متن
تواضع امام
حسن بن علی(ع) راگذری بربینوایان افتاد که پارههای نان پیش روداشتند و میخوردند. امام را دعوت به طعام خویش نمودند. امام با آنان نشست و خورد. آنگاه سوار بر مرکب شد و فرمودند: «اِنَّ اللّه لا یحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخُوراً؛ همانا که پروردگار، متکبر فخر فروش را دوست ندارد» (سوره نساء، آیه 36).
دانایی خاموش
سلطان محمود پیکی به نزد خلیفه (القادر بالله) فرستاد و او را تهدید کرد که بغداد را ویران خواهد کرد و خاک بغداد را بر پشت فیلها به غزنین خواهد آورد. خلیفه نامهای به سلطان محمود نوشت. در آن نامه فقط نوشته شده بود «الم». سلطان معنی این کلمه را نفهمید و دانشمندان را گرد هم آورد تا معنای این کلمه را به او بگویند. آنها نیز تمام سورههای قرآن را که با «الم» شروع میشد را جستجو کردند و پاسخ موافق نیافتند.
جوانی در میان آنان بود که به او توجهای نمیکردند. او گفت:اگر سلطان اجازه دهد رمز آن را خواهم گشود. سلطان به او اجازه داد. او گفت: سلطان چون خلیفه را به «فیل» تهدید کرده است، خلیفه نیز در پاسخ نوشته است «الم» که اشاره است به آیه «أَلَمْ تَرَکَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفیلِ؛ آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل چه کرد؟»(1).
سلطان پاسخ را پسندید و به او جایزه داد.
(1) سوره الفیل، آیه1
نکوهش ظالم
روزی معاویه به احنف گفت: پروردگار میفرماید: «وان من شیء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم؛ وهیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزینه آن نزد ما خواهد بود، ولی ما از آن برخلق به قدر معین که مصلحت و حکمت است، میفرستیم».
پس از چه رو مرا نکوهش میکنند؟
احنف گفت: من تو را به سبب آنچه که خزائن خداوندی است نکوهش نمیکنم، ولی براین نکوهش میکنم که هرآنچه که خداوند از خزائنش فرو فرستاده است برخزائن خود نهادهای و بین ما و او حایل شدهای.
راه گناه راببندیم
عارفی گفته است: چون پدر ما آدم پس از آنکه به او گفته شد: «اسکن أنت وزوجک الجنة؛ تو و همسرت در بهشت آرام گیرید». یک گناه از او سرزد و از بهشت رانده شد، ما چگونه امیدواریم که با گناههای پی در پی به بهشت رویم؟
مجاب شدن خلیفه
یکی از خلفا به ندیم خود گفت: «أین کنت یا هامان؟» یعنی: کجا بودی ای هامان؟ ندیم گفت: «کنت ابنی لک صرحاً» (اشاره به آیه 36 سوره مؤمن) یعنی: داشتم برای تو صرح و نردبانی میساختم.
چون این همان چیزی بود که هامان برای فرعون ساخته بود. ندیم با این جوابش به او فهمانید که اگر من هامان هستم تو نیز فرعون هستی.
خلیفه از این جواب خجل شد و هیچ نگفت.
پیشوایی که تا قیامت نخواهد مرد
پس از رحلت امام صادق (ع) ابوحنیفه به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود بعنوان سرزنش گفت: امام تو از دنیا رفت. فوراً مؤمن طاق گفت: امّا امامک «من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم؛ [اما پیشوای تو (شیطان)] تا قیامت زنده است»(سوره حجر، آیه 38).
تعبیر خواب
مریضی به ابن سیرین گفت: در عالم خواب، کسی به من گفت: برای شفای خود لاولا بخور. تعبیر این خواب چیست؟ ابن سیرین گفت: برو زیتون بخور. زیرا خداوند در قرآن درباره آن میفرماید: «لاشرقیة ولاغربیة» (سوره نور، آیه35).
دانشمند بینیاز
منصور ـیکی از خلفای عباسیـ به عارفی گفت: چه چیز تو را از آمدن به نزد ما باز میدارد؟
عارف گفت: خداوند سبحان ما را از شما باز داشته است، چرا که میفرماید: «ولاترکنوا الی الذین ظلمو فتمسکم النار؛ شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید وگرنه آتش کفر آنان شما را نیز خواهد گرفت».
سپس منصور، عارف را نزد خود فراخوند و گفت: آنچه از من خواهی بگو؟ عارف گفت: خواهم که مرا به درگاه خویش نخوانی، تا خود آیم و چیزی به من ندهی تا از تو خواهم و بیرون رفت. آنگاه منصور: گفت ما مهر خود را در دل هر دانشمندی افکندیم مگر این شخص.
***
از بخیلی پرسیدند: از قرآن کدام آیه را دوست داری؟
گفت: آیه «ولا تؤتوا السفهاء اموالکم؛ اموالتان را به بیخردان ندهید»(سوره نساء، آیه 5).
حسن بن علی(ع) راگذری بربینوایان افتاد که پارههای نان پیش روداشتند و میخوردند. امام را دعوت به طعام خویش نمودند. امام با آنان نشست و خورد. آنگاه سوار بر مرکب شد و فرمودند: «اِنَّ اللّه لا یحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخُوراً؛ همانا که پروردگار، متکبر فخر فروش را دوست ندارد» (سوره نساء، آیه 36).
دانایی خاموش
سلطان محمود پیکی به نزد خلیفه (القادر بالله) فرستاد و او را تهدید کرد که بغداد را ویران خواهد کرد و خاک بغداد را بر پشت فیلها به غزنین خواهد آورد. خلیفه نامهای به سلطان محمود نوشت. در آن نامه فقط نوشته شده بود «الم». سلطان معنی این کلمه را نفهمید و دانشمندان را گرد هم آورد تا معنای این کلمه را به او بگویند. آنها نیز تمام سورههای قرآن را که با «الم» شروع میشد را جستجو کردند و پاسخ موافق نیافتند.
جوانی در میان آنان بود که به او توجهای نمیکردند. او گفت:اگر سلطان اجازه دهد رمز آن را خواهم گشود. سلطان به او اجازه داد. او گفت: سلطان چون خلیفه را به «فیل» تهدید کرده است، خلیفه نیز در پاسخ نوشته است «الم» که اشاره است به آیه «أَلَمْ تَرَکَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفیلِ؛ آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل چه کرد؟»(1).
سلطان پاسخ را پسندید و به او جایزه داد.
(1) سوره الفیل، آیه1
نکوهش ظالم
روزی معاویه به احنف گفت: پروردگار میفرماید: «وان من شیء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم؛ وهیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزینه آن نزد ما خواهد بود، ولی ما از آن برخلق به قدر معین که مصلحت و حکمت است، میفرستیم».
پس از چه رو مرا نکوهش میکنند؟
احنف گفت: من تو را به سبب آنچه که خزائن خداوندی است نکوهش نمیکنم، ولی براین نکوهش میکنم که هرآنچه که خداوند از خزائنش فرو فرستاده است برخزائن خود نهادهای و بین ما و او حایل شدهای.
راه گناه راببندیم
عارفی گفته است: چون پدر ما آدم پس از آنکه به او گفته شد: «اسکن أنت وزوجک الجنة؛ تو و همسرت در بهشت آرام گیرید». یک گناه از او سرزد و از بهشت رانده شد، ما چگونه امیدواریم که با گناههای پی در پی به بهشت رویم؟
مجاب شدن خلیفه
یکی از خلفا به ندیم خود گفت: «أین کنت یا هامان؟» یعنی: کجا بودی ای هامان؟ ندیم گفت: «کنت ابنی لک صرحاً» (اشاره به آیه 36 سوره مؤمن) یعنی: داشتم برای تو صرح و نردبانی میساختم.
چون این همان چیزی بود که هامان برای فرعون ساخته بود. ندیم با این جوابش به او فهمانید که اگر من هامان هستم تو نیز فرعون هستی.
خلیفه از این جواب خجل شد و هیچ نگفت.
پیشوایی که تا قیامت نخواهد مرد
پس از رحلت امام صادق (ع) ابوحنیفه به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود بعنوان سرزنش گفت: امام تو از دنیا رفت. فوراً مؤمن طاق گفت: امّا امامک «من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم؛ [اما پیشوای تو (شیطان)] تا قیامت زنده است»(سوره حجر، آیه 38).
تعبیر خواب
مریضی به ابن سیرین گفت: در عالم خواب، کسی به من گفت: برای شفای خود لاولا بخور. تعبیر این خواب چیست؟ ابن سیرین گفت: برو زیتون بخور. زیرا خداوند در قرآن درباره آن میفرماید: «لاشرقیة ولاغربیة» (سوره نور، آیه35).
دانشمند بینیاز
منصور ـیکی از خلفای عباسیـ به عارفی گفت: چه چیز تو را از آمدن به نزد ما باز میدارد؟
عارف گفت: خداوند سبحان ما را از شما باز داشته است، چرا که میفرماید: «ولاترکنوا الی الذین ظلمو فتمسکم النار؛ شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید وگرنه آتش کفر آنان شما را نیز خواهد گرفت».
سپس منصور، عارف را نزد خود فراخوند و گفت: آنچه از من خواهی بگو؟ عارف گفت: خواهم که مرا به درگاه خویش نخوانی، تا خود آیم و چیزی به من ندهی تا از تو خواهم و بیرون رفت. آنگاه منصور: گفت ما مهر خود را در دل هر دانشمندی افکندیم مگر این شخص.
***
از بخیلی پرسیدند: از قرآن کدام آیه را دوست داری؟
گفت: آیه «ولا تؤتوا السفهاء اموالکم؛ اموالتان را به بیخردان ندهید»(سوره نساء، آیه 5).