نظریه ولایت در عرفان اسلامی با سه مفهوم دوستی، نزدیکی و سرپرستی گره خورده است و هر یک از عرفا بر یک یا چندی از این مفاهیم برای تبیین نظریه ولایت تأکید کرده اند. ابن عطاءالله اسکندرانی به عنوان یک صوفی برجسته ، نظام بخش، گسترش دهنده و اولین نگارنده اندیشه های طریقه شاذِلیه مصر است که سالک را برای طی مسیر و دستیابی به «معرفت الله» به «اسقاط تدبیر»، «مجاهده با نفس»، «خلوت، عزلت و ذکر» و «طی مقامات و احوال» فرا می خواند. سیر طولی مقامات نه گانه او همگی با اصل اسقاط تدبیر همراه هستند که مهم ترین اندیشه اوست. سالک بعد از طی مقام ها و واگذاری کامل سرپرستی خود به خداوند، به آرامشی دست می یابد که در نتیجه آن مورد پسند حق تعالی قرار می گیرد و با درک حال «فنا» و دست یابی به «معرفت الله» از حق تعالی اجازه می یابد تا به عنوان «ولی» امور عالم را تدبیر کند.
ابن عطاء با طرح دو نوع ولایت ایقانی و ایمانی، ولایت ایقانی را برتری می دهد زیرا در ولایت ایقانی، سالک با یقینی که نسبت به حق پیدا کرده است، به اراده خداوند نسبت به خود اعتماد دارد و با اسقاط تدبیر، سرپرستی خود را به طور کامل به حق تعالی واگذار می کند؛ این اسقاط تدبیر در نگاه ابن عطاء، همان مفهوم سرپرستی را در نظریه ولایت عرفان اسلامی را دارد. این مقاله در پی آن است تا به رابطه این دو اندیشه با یکدیگر بپردازد. به دلیل آن که رسیدن به کمال اسقاط تدبیر، جز از راه طی مقامات میسر نیست، به توضیحی مختصر درباره مقامات و احوال از نظر ابن عطا نیز پرداخته می شود.