در مورد کار کرد رسانه ها، دو نظر متفاوت وجود دارد. بعضی ها مانند: هایبرت، نظر مثبت به رسانه ها داشته و معتقد است که، وسایل ارتباط جمعی نقش بسیار مهمی در ارائه و شکل دادن به عقاید و همچنین آشنا ساختن ما با دنیایی که امکان آن را به نوع دیگری نداریم، ایفا می کند. در مقابل، کسانی نیز معتقدند که صنایع فرهنگی موجب بردگی انسان شده و زمینه ای می گردد تا انسان کاملا در اختیار رسانه ها قرار گیرد و هیچ گونه اختیار و اراده از خود نداشته باشد. با توجه به این دو دیدگاه مختلف در مورد رسانه ها، تحقیق پیش رو که از تحقیقات کیفی و کتابخانه ای به حساب می آید با این سؤال آغاز شده که رسانه ها و تکثر آن در افغانستان چه تأثیری بر آینده ی فرهنگ این کشور دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا کارکرد مثبت و منفی رسانه ها با توجه به محیط و شرایط افغانستان بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که کار کرد منفی رسانه ها، بیشتر از کار کرد های مثبت آن می باشد؛ زیرا رسانه های افغانستان، رسانه های کاملا وابسته است که از نظر مالی، توسط کشورهای بیگانه تأمین می شوند، وقتی سازمان ها، نهادهای سیاسی، اقتصادی، آموزشی و ارتباطی یک کشور متکی به غیر باشد تلاش می کند منافع و آرمان های کشور مورد نظر خود را که از جهت مالی آن ها را تأمین می کند بر آورده نماید. به همین جهت است که رسانه ها در افغانستان به ترویج فرهنگ ابتذال، اسراف، تجمل، خشونت، فحشاء و شکستن هنجار ها مشغول است؛ که می خواهند از طریق پخش فیلم های غربی، ترکیه ای، هندی و عربی، عقاید، باورها، ارزش ها و انگیزه ها را تغییر دهند؛ زیرا تغییر در عناصر تشکیل دهنده ی فرهنگ موجب تغییر در سایر اجزای فرهنگ یعنی زبان، خط، هنر و برخی آداب و رسوم نیز می شود. با ایجاد تغییر در باورها، ارزش ها و انگیزه ها، زمینه را برای از خود بیگانگی و بردگی فراهم می نمایند تا بتوانند محصولات فرهنگی خود را راحت تر به فروش برسانند و بر مردم سلطه یابند.