آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی عربستان سعودی تحت حاکمیت رژیم آل سعود سال هاست که در مقابل خواسته های اصلاحی و شعار تغییر گروه های مختلف مذهبی، سیاسی و قومی مقاومت می کند. این ساختار که مبتنی بر نوعی حکومت پدرسالار و اقتدارگرا می باشد، پس از سال 1932 و با ترکیبی از آموزه های مذهبی وهابیت و قدرت آل سعود نضج گرفت و پیوند آل شیخ به عنوان رهبریت مذهبی و آل سعود به عنوان رهبریت سیاسی، ساختار کنونی را در عربستان به وجود آورد. این حکومت در طی 80 سال گذشته به واسطه ی درآمد سرشار نفتی خود و همچنین توجیهات مذهبی مبتنی بر وهابیسم و نیز هم پیمانی با غرب و آمریکا توانسته است خود را از گزند مخالفان برهاند. اما در ابتدای دهه دوم قرن بیست و یکم زلزله های سهمگینی تحت عنوان «بیداری اسلامی» در منطقه خاورمیانه به وقوع پیوست که به نظر می رسد پس لرزه های آن در عربستان هم قابل احساس است. انقلاب تونس، مصر و لیبی و از آن مهمتر خیزش مردم بحرین و یمن که همسایه ها و هم پیمانان نزدیک عربستان می باشند، گروه های معترض عربستان را برای تغییر، مصمم تر نموده است. نقش و اهمیت عربستان در تحولات منطقه و جهان عرب و تأثیرگذاری تحولات آن در اوضاع منطقه اهمیت تحولات داخلی این کشور را دوچندان می کند. سؤال اصلی تحقیق پیش رو این است که چالش اصلی آل سعود در پی خواسته های داخلی و در سایه تحولات سال 2011 تحت عنوان بهار عربی چه می تواند باشد و چه نتایجی را به بار خواهد آورد؟ این که مردم عربستان علی رغم تلاش دولت برای حفظ آرامش ازطریق درآمد نفتی و توجیهات مذهبی، ساختار کنونی را دیگر پاسخگوی نیازها و مطالبات سیاسی، اقتصادی و مذهبی خود نمی یابند و تحت تأثیر آموزه های اسلام و انقلاب های رخ داده در منطقه به دنبال شاکله ای جدید از نظام سیاسی هستند، فرضیه این تحقیق را در برمی گیرد.

تبلیغات