با روی کار آمدن شاه عباس صفوی و مهاجرت گسترده ی عالمان شیعه از لبنان (جبل عامل و بقاع) و بحرین به ایران نهضت ادبی زبان عربی در کشور احیا شد که پیشگامان آن همین مهاجران تازه وارد بودند. رکن دیگر این نهضت ایرانیانی بودند که زبان عربی را از این فقیهان فراگرفتند. از جمله ی این افراد میرداماد فیلسوف و فقیه معروف است. او علاوه بر آثار فلسفی، اشعاری به فارسی و عربی از خود بر جای گذاشته است. وی با آنکه نوه ی دختری محقّق کَرَکی، عالم لبنانی مقیم ایران، است، ولی در ساختارِ موسیقاییِ اشعارِ عربیِ خود به شدت متأثر از شعر فارسی بوده است، به گونه ای که هم در انتخاب وزن ها و هم در دیگر ویژگی های وزنی از وزن شعر فارسی بهره ی فراوان برده است. این موضوع به موسیقی اشعار عربی او رنگ و بوی فارسی بخشیده است. میرداماد در اشعار عربی خود از یک سو از پرکاربردترین بحرهای عربی اعراض کرده و از سوی دیگر از وزن های فارسی مانند وزن های دوری استفاده کرده است. با توجّه به نمونه های موجود می توان نتیجه گرفت که میرداماد به هنگام سُرودن اشعار عربی اش تحت تأثیر اشعار فارسی مولوی و حافظ بوده است. برای بررسی این موارد از شیوه ی نقد تطبیقی استفاده شده است.