ژان ژاک روسو، نویسنده ی برجسته و فیلسوف انقلابی عصر روشنگری، پس از تألیف چندین کتاب ﺗﺌﻮریک، سال های پایانی عمرش را به نوشتن کتاب های اتوبیوگرافیک پرداخت. وی در این آثار با ذهنی سرشار از خاطرات آشفته سعی در ترسیم چهره ی حقیقی خود داشت. آثار اتوبیوگرافیک روسو که شامل «اعترافات»، «گفتگوها» و «رؤیاهای گردشگر تنها» می شوند، به بازسازی تحلیلی شخصیت و تفکر فلسفی این فیلسوف برجسته می پردازند.
روسو در «رؤیاها» آخرین اثر خویش تابلویی از خوشبختی بازیافته ترسیم کرد و به احساسات خویش شوق پیاده روی و تماشای مناظر طبیعی را افزود. در این مقاله ما از یک سوی سعی بر شفاف سازی مضامین بنیادین «رؤیاها»ی روسو یعنی مفاهیم تنهایی و بهشت گم شده خواهیم داشت و از سوی دیگر، با تکیه بر دیدگاه روسو، نقش حساسی را که مسئله ی دروغ در آثار اتوبیوگرافیک وی ایفا می کند، تحلیل خواهیم کرد.