بنیانگذاران جامعهشناسی سیاسی، یعنی کارل مارکس و ماکس وبر، نظریاتی ارایه دادهاند که بیش از یک سـده، افکار عمومی جهانیان را در مورد قـدرت و سیاست، به خود جلب کرده است. ولی جهانی شدن سیاست، اکثر پارادایمهای این علم را بیاعتبار ساخته است؛ چرا که اغلب نظریههای جامعهشناختی سیاسی در مورد دولت- ملت بیان شده است. از این رو به نظر میرسد که نظرهای آنها، در عصر حاضر قابل استفاده نباشد. با این وجود گفتمان مارکس از جوانبی، جهانی شدن سیاست را نیز دربرمیگیرد؛ چون از دیدگاه وی، ستیز سیاسی ابعاد جهانی دارد و نهاد دولت- ملت، یک پروژه تصنعی و جهانی است. بنابراین در این مقاله، استدلال میشود که هم اکنون، رویکردهای مارکس در مقایسه با ماکس وبر، در عرصه جامعهشناسی سیاسی، از پوششدهی بیشتری برخوردار است.