آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

انسانی که همواره طعمه مصائب است نمی تواند بدون امید به زندگیش ادامه دهد؛ و امید داشتن یعنی: انتظار کشیدن. از آغاز خلقت، آدمی همواره چشم به راه یک مرد منجی بوده است. در جوامع پدر سالار این مرد برحسب فرهنگ های مختلف، سوشیانت، بودا، مسیح و مهدی نامیده می شود. این مرد که منتظرش هستند یک پیام خواهد آورد، پیامی که در اضطراب و نگرانی ازلی روح، تنها نشانه دائمی حامل امید است. در غرب، هنگامی که هنوز انسان ماشین را نیافریده بود واقعاً در انتظار کسی بود، اما در عصر جنگ ها و تسخیر فضا منتظر چیست؟ بکت یکی از متفکرانی است که این سؤال را مطرح کرده است. ما از خلال تحلیل و بررسی نمایشنامه معروف بکت، چشم به راه گودو، خواسته ایم نشان دهیم که این خودِ انتظار است که موضوع تئاترش شده است. فردسان هایش، انسانیتشان را در این کشش به سوی چیزی که از آنها مردانی کامل می سازد تحقق بخشیده اند. نمایشنامه به این ترتیب تمثیلی از زندگی انسان مدرن در برابر دنیایی است که در آن دیگر نمی تواند بر روی تکیه گاه های سنتی زندگیش تکیه کند.

تبلیغات