در این مطالعه برای تعیین نقطه شکست زمین، از تابع هزینه ترانسلوگ استفاده شده است. داده های مورد نیاز در برآورد تابع هزینه شامل مقادیر و قیمت های نهاده ها و مقادیر تولید از یک نمونه 500 برنج کار استان گیلان که در سال 1387 گردآوری شده بدست آمده است. رهیافت مورد استفاده در این تحقیق رگسیون های به ظاهر نا مرتبط تکراری (SUR) می باشد. نتایج نشان می دهد که نیروی کار بیشترین سهم و نهاده سم کمترین سهم از هزینه تولید را به خود اختصاص می دهند. بر همین اساس افزایش دستمزد نیروی کار بیشترین اثر را بر افزایش قیمت برنج می گذارد. برآورد معیار بازدهی نسبت به مقیاس (ES) بیانگر آن است که بازدهی نسبت به مقیاس فزاینده در شالیزارهای مورد مطالعه وجود دارد. بر این اساس خرد شدن زمین های شالیکاری باعث افزایش قیمت تمام شده محصول برنج خواهد شد و ضمن افزایش قیمت آن در بازار موجب تضعیف شدن قدرت رقابتی برنجکاران در مقابل محصولات وارداتی خواهد گردید. نقطه شکست زمین در این مطالعه یک هکتار بدست آمد که نشان می دهد استفاده از زمین های با مساحت کمتر از یک هکتار به طور معنی داری هزینه های متوسط تولید را افزایش می دهد. توصیه سیاستی این است که زمین های با مساحت کمتر از یک هکتار یکپارچه گردد.