آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

 

 

            ‌جانبداری، افزون‌ بر "حقوق"

 

            ‌تکتم‌ رضایی‌

 

 

 

با نگرشی‌ به‌ مجموعه‌ تعالیم‌ اسلامی، درمی‌یابیم‌ که‌ جانبداریهای‌ گسترده‌ و اصولی‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ شده‌ است‌ که‌ بسیار بالاتر و والاتر حتی‌ از حق‌ قانونی‌ است‌ و بسیار متعالی‌تر از اندیشه‌های‌ زن‌گرایانة‌ ماد‌ی‌ می‌باشد. البته‌ بحثی‌ بسیار گسترده‌ است‌ که‌ شمارش‌ همة‌ نمونه‌های‌ آن‌ در یک‌ نوشته‌ دشوار است. در اینجا به‌ چند نمونه‌ بسنده‌ می‌شود:

 

1. در اسلام، مساوات، اصلی‌ تردیدناپذیر و قلمرو آن‌ بسیار گسترده‌ است‌ و در همة‌ مسائل‌ زندگی‌ و در رابطه‌ با همة‌ انسانها جاری‌ است. طبق‌ برخی‌ احادیث، حتی‌ در توجه‌ کردن‌ و نگاه‌ کردن‌ نیز باید مساوات‌ را رعایت‌ کرد. مساوات‌ در خانواده‌ و با فرزندان‌ نیز مورد تاکید قرار گرفته‌ است:

 

«نظر رسول‌ الله‌ الی‌ رجلٍ‌ له‌ ابنان، فقبل‌ احدهما و ترک‌ الاخر. فقال‌النبی«ص»: فهلا واسیت‌ بینهما؟(1)‌پیامبر«ص» دید که‌ مردی‌ دو فرزند دارد، یکی‌ را بوسید و دیگری‌ رانه. فرمود: چرا با دو فرزندت‌ به‌ مساوات‌ رفتار نکردی؟»

 

اکنون‌ و با توجه‌ به‌ این‌ موضوع، می‌نگریم‌ که‌ در تعالیم‌ اسلامی‌ فرق‌ گذاشتن‌ میان‌ دختر و پسر تجویز شده؛ بلکه‌ بهتر شمرده‌ شده‌ است:

 

پیامبر«ص»: «من‌ دخل‌ السوق‌ فاشتری‌ تحفة‌ فحملها الی‌ عیاله... و لیبد بالاناث...‌آنکه‌ بازار برود و ارمغانی‌ بخرد و به‌ خانه‌ ببرد در تقسیم‌ از دختران‌ آغاز کند...»

 

می‌نگریم‌ که‌ در این‌ کلام‌ نبوی، از دختران‌ بیشتر جانبداری‌ شده‌ است‌ در برخی‌ منابع‌ نقل‌ شده‌ است:

 

پیامبر «ص»: «ساووا بین‌ اولادکم‌ فی‌العطیه‌ فلو کنت‌ مفضلاً‌ لفضلت‌ النسأ‌با فرزندانتان‌ به‌ مساوات‌ رفتار کنید. اگر می‌خواهی‌ به‌ کسی‌ افزون‌ ببخشی، به‌ زنان‌ بیشتر ببخش»

 

از ایندو، مؤ‌لف‌ بزرگوار «وسائل‌ الشیعه» عنوان‌ این‌ باب‌ را چنین‌ آوده‌ است:

 

«باب: استحباب‌ خرید تحفه‌ و ارمغان‌ برای‌ همسر و فرزندان‌ و آغاز کردن‌ (در تقسیم) از دختران».

 

2. برخورد عاطفی‌ با فرزندان‌ و مهربانی‌ و رحم‌ دلی‌ نسبت‌ بدانان‌ ستایش‌ شده‌ است؛ لیکن‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ موردتاًکید بیشتری‌ قرار گرفته‌ است:

 

امام‌ رضا «ع»: «قال‌ رسوالله‌ «ص»: اِن‌ الله‌ تبارک‌ و تعالی‌ علی‌ اِ‌لاناث‌ ارق‌ مُنذ علی‌ الذکور...(2)‌       ‌ پیامبر فرمود: خداوند متعال‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ مهربانتر از پسران‌ است...»

 

بر همین‌ معیار، می‌نگریم‌ که‌ در «وسائل‌ الشیعه» عنوان‌ این‌ باب‌ چنین‌ آمده‌ است:

 

«باب‌استحباب‌زیادة‌ الرقة‌ علی‌ الاناث»‌          ‌ مستحب‌ است‌ که‌ نرمدلی‌ و عواطف‌ نسبت‌ به‌ دختران‌ (از پسران) افزون‌ باشد»

 

3. پدر و مادر در تفکر اسلامی‌ مقامی‌ والا دارند و هر دو باید مورد تکریم‌ و بزرگداشت‌ قرار گیرند، لیکن‌ نسبت‌ به‌ مادر، تاکید بیشتر می‌شده‌ و مادر از منزلت‌ بالاتری‌ برخوردار گردیده‌ است:

 

پیامبر «ص»: «اذا کنت‌ فی‌ صلوة‌ التطوع، فان‌ دعاک‌ والدک‌ فلا تقطعها، و ان‌ دعتک‌ والدتک‌ فاقطعها(3)‌  ‌ اگر نماز نافله‌ می‌گزاردی‌ و پدرت‌ تو را صدا زد نماز را برهم‌ نزن، و اگر مادرت‌ تو را صدا زد آن‌ برهم‌ بزن».

 

«الجنة‌ تحت‌ اقدام‌ الامهات(4)‌        بهشت‌ زیر پای‌ مادران‌ است.»

 

امام‌ باقر «ع»: «قال‌ موسی‌بن‌ عمران‌ «ع»: یا رب‌ اوصنی... قال: اوصیک‌ بامک، قال‌ رب‌ اوصنی، قال: اوصیک‌ بامک، قال: رب‌ اوصنی، قال: اوصیک‌ بامک، قال: رب‌ اوصنی، قال: اوصیک‌ بابیک‌ قال: لاجل‌ ذلک‌ ان‌ للام‌ ثلثی‌ البر‌ و للأ‌ب‌ الثلث.‌حضرت‌ موسی«ع» به‌ خداوند گفت‌ مرا وصیت‌ (نصیحت) کن... خدا گفت: تو را نسبت‌ به‌ مادرت‌ وصیت‌ می‌کنم. موسی‌ گفت‌ خدایا مرا وصیت‌ کن، خدا گفت: تو را به‌ مادر ت‌ وصیت‌ می‌کنم. موسی‌ گفت‌ خدایا مرا وصیت‌ کن، خدا گفت: تو را نسبت‌ به‌ مادرت‌ سفارش‌ می‌کنم. موسی‌ گفت‌ خدا مرا وصیت‌ کن، خداوند گفت‌ تو را نسبت‌ به‌ پدرت‌ سفارش‌ می‌کنم. امام‌ باقر فرمود: برای‌ همین‌ است‌ که23ارزشهااز آنِ‌ مادر است‌ و 13 از آنِ‌ پدر». ‌      ‌ امام‌ رضا«ع»: «و اعلم‌ ان‌ حق‌ الام‌ الزم‌ الحقوق‌ و اوجب، لانها حملت‌ حیث‌ لا یحمل‌ احدٌ‌ احداً، و وَقَت‌ بالسمع‌ و البصر و جمیع‌ الجوارح، مسرورة‌ مستبشرة‌ بذلک، مخملة‌ بما فیه‌ من‌ المکروه‌ الذی‌ لا یصیر علیه‌ احدٌ، و رضیت‌ بان‌ تجوع‌ و یشبع، و تظلمأُ‌ و یروی، و تعری‌ ویکتسی، و تظله‌ و تضحی، فلیکن‌ الشکرلها و البر و الرفق‌ بها علی‌ قدر ذلک، و ان‌ کنتم‌ لاتطیقون‌ بادنی‌ حقها الا‌ بعون‌ الله‌      ‌ بدان‌ که‌ حق‌ مادر واجب‌ترین‌ و لازمترین‌ حقوق‌ است؛ زیرا که‌ مادر بار فرزند را بر دوش‌ می‌کشد آنگاه‌ که‌ هیچکس‌ چنین‌ باری‌ را بردوش‌ نمی‌کشد، و با چشم‌ و گوش‌ و تمام‌ وجود، از فرزند پاسداری‌ می‌کند با خرسندی‌ و شادمانی، و کودک‌ را با همة‌ مشکلاتی‌ که‌ کسی‌ را یارای‌ آن‌ نیست، نگهداری‌ می‌کند. مادر با خشنودی‌ گرسنه‌ می‌ماند تا فرزند سیر باشد، و تشنگی‌ می‌کشد تا او سیر آب‌ شود، و برهنه‌ می‌ماند و فرزند را لباس‌ می‌پوشاند، او را در سایه‌ قرار می‌دهد و خود در سوز آفتاب‌ شکیب‌ می‌ورزد. (بنابراین) باید پاسداشت‌ و نیکی‌ و نرمش‌ با مادر به‌ فراخور فداکاریهایش‌ باشد، گرچه‌ شما توان‌ آن‌ ندارید که‌ کمترین‌ حقوق‌ او را ادا کنید مگر به‌ یادی‌ خداوند».

 

بنابراین‌ مادر به‌ عنوان‌ یک‌ زن، ارزش‌ و حقوقی‌ برتر از پدر به‌ عنوان‌ یک‌ مرد دارد. اکنون‌ جای‌ این‌ پرسش‌ است‌ که‌ آیا طرفداران‌ حتی‌ افراطی‌ زن، چنین‌ حقوقی‌ برای‌ او تعیین‌ کردند؛ یا زنان‌ را به‌ این‌ پایگاه‌ بلند رسانده‌اند که‌ اسلام‌ رسانده‌ است؟

 

4. فرشتة‌ وحی‌ (جبرئیل«ع»)، همواره‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ سفارش‌ می‌کرده‌ است.

 

پیامبر «ص»: «مازال‌ جبرئیل‌ یوصینی‌ بالمرئة‌ حتی‌ ظننت‌ انه‌ لاینبغی‌ طلاقها الا من‌ فاحشه‌ مبینة(5)‌           ‌ همواره‌ (و هرگاه‌ با پیام‌ الا نفی‌ فرود می‌آمد) جبرئیل‌ مرا نسبت‌ به‌ زنان‌ سفارش‌ می‌کرد؛ بدانسان‌ که‌ پنداشتنم‌ طلاق‌ زن‌ (اصلأ) جایز نیست‌ مگر از جرم‌ و گناهی‌ آشکار و ثابت‌ شده».

 

تعبیر: «مازال» همواره‌ بسیار گویاست؛ یعنی‌ فرشته‌ وحی‌ هرگاه‌ با پیامی‌ فرود می‌آمد، نسبت‌ به‌ زنان‌ سفارش‌ می‌کرد و از آنان‌ جانبداری‌ می‌نمود و پیامبر را بدین‌ موضع‌ حیاتی‌ تذکر می‌داد. بدانیایه‌ که‌ جا داشت‌ پیامبر بزرگوار بپندارد که‌ زن‌ از چنان‌ حقوقی‌ برخوردار است‌ که‌ طلاق‌ او جائز نیست‌ مگر در صورتیکه‌ خلافی‌ از او سر زند. این‌ نیز جانبداری‌ بیش‌ از حقوق‌ است.

 

5. معیار برتری‌ ایمان‌ و نزدیکی‌ به‌ مقام‌ والای‌ پیامبر«ص» در آخرت، نیکی‌ به‌ زنان‌ و همسران‌ است.

 

پیامبر«ص»: «اقربکم‌ منی‌ مجلساً‌ یوم‌ القیامة...خیرکم‌ لاهله(6)‌           ‌ نزدیکترین‌ شما به‌ جایگاه‌ من‌ در روز رستاخیز، کسانیند که‌ با همسرانشان‌ بهتتر (و انسانی‌تر) رفتار کنند».

 

پیامبر«ص»: «احسن‌ الناس‌ ایماناً...الطفهم‌ باهله‌ و انا الطفکم‌ باهلی‌    ‌ بهترین‌ مردم‌ در دین‌ باوری...کسانی‌ هستند که‌ نسبت‌ به‌ همسرانشان‌ مهربانتر باشند و من‌ از همة‌ شما نسبت‌ به‌ خانواده‌ام‌ مهربانترم».این‌ روش‌ پیامبر معیار برتری‌ ایمان‌ اسلامی‌ است.

 

6. در تعالیمی‌ دستور اکید داده‌ شده‌ است‌ و هم‌چنین‌ وعدة‌ پاداشهای‌ بزرگ‌ اخروی، به‌ کسانی‌ که‌ بر اذیت‌ و بداخلاقی‌ و بدرفتاری‌ زنان‌ شکیب‌ ورزند، به‌ انتقام‌جوئی‌ یا آزار رسانی، روی‌ نکنند؛ نیز کانون‌ خانواده‌ را با طلاق‌ از هم‌ نپاشند.

 

پیامبر«ص»: «و من‌ صبر علی‌ خلق‌ امرأة‌ سیئة‌ الخُلق‌ و احتسب‌ فی‌ ذلک‌ الاجر اعطاه‌ الله‌ ثواب‌ الشاکرین(7) آنکه‌ بر خصلتهای‌ زنی‌ که‌ بد اخلاق‌ است، شکیب‌ آورد، به‌ نیت‌ پاداش‌ الهی، خداوند ثواب‌ شاکران‌ را به‌ او ببخشاید»

 

نیز امام‌ علی«ع»، در خطبه‌ای‌ که‌ از برخی‌ ناهنجاریهای‌ رفتاری‌ و گفتاری‌ و پنداری‌ برخی‌ از زنان‌ سخن‌ می‌گوید، بر سازش‌ و مدارا با زنان‌ تاکید می‌کند. از این‌ کلام‌ در پیشینه‌ این‌ نوشتار یاد کردیم، در اینجا فراز مورد نظر را دیگر بار می‌آوریم:

 

امام‌ علی«ع»: «...فدارو هُن‌ علی‌ کل‌ حالٍ‌ و احسنهوالهن‌ المقال،لعلهنیحسن‌الفعال(8)‌     ‌ (با همة‌ کثری‌ و ناهنجاری‌ که‌ در رفتار برخی‌ زنان‌ است‌ به‌ خاطر مسائل‌ تربیتی‌ و محیطی‌ - با اینهمه)... با آنان‌ سازگاری‌ کنید و با ایشان‌ گفتاری‌ نیک‌ داشته‌ باشید؛ شاید که‌ آنان‌ (در پرتو برخوردهای‌ درست‌ و انسانی‌ به‌ خود آیند و دگرگون‌ شوند و) روش‌ خویش‌ را انسانی‌ و نیک‌ سازند».

 

می‌نگرید که‌ حتی‌ در برابر کجرفتاران، و زشت‌ سیرتان‌ از زنان‌ دستور مدارا، نرمش‌ و رفتار انسانی‌ داده‌ می‌شود؛ نه‌ انتقامجویی‌ و پرخاشگری‌ و اعمال‌ خشونت‌ علیه‌ آنان. نیز از تعلیم‌ والای‌ علوی‌ روشن‌ می‌گردد که‌ عوامل‌ تربیتی‌ و اخلاقی‌ و برخوردهای‌ انسانی، عامل‌ تربیت‌ است‌ و این‌ نکته‌ای‌ ظریف‌ در روابط‌ خانوادگی‌ است‌ که‌ با برخورد منطقی‌ و گفتار نیک، مردها زنانشان‌ را تربیت‌ کنند و به‌ اصلاح‌ اخلاقی‌ آنان‌ بپردازند نه‌ با ابراز پرخاشگری‌ و خشونت‌ و...

 

7. معاشرت‌ با معروف، رعایت‌ و جانبداری‌ افزون‌ بر حقوق‌ است.

 

قرآن‌ می‌گوید: «و عاشرو هن‌ بالمعروف. با زنان، با معیار نیک، رفتار کنید».

 

چنانچه‌ یاد کردیم، معروف‌ بدانگونه‌ که‌ شامل‌ حق‌ قانونی‌ و عادلانه‌ می‌گردد رعایتهای‌ ارزشی‌ و اخلاقی‌ - انسانی‌ را نیز در بر می‌گیرد و اگر کسانی‌ با زنان‌ با معیار حق‌ و عدل‌ رفتار کنند به‌ این‌ دستور قرآنی‌ عمل‌ نکردند زیرا معروف‌ بیش‌ از حق‌ است.

 

8. مردها در مسائل‌ مربوط‌ به‌ ذوق‌ و سلیقه‌ نیز باید ذائقه‌ و سلیقه‌ زنان‌ را رعایت‌ کنند و احساس‌ و ذائقه‌ خویش‌ را پیرو خواسته‌های‌ همسرانشان‌ قرار دهند. این‌ موضوع‌ در تعلیم‌ والای‌ پیغمبر«ص» آمده‌ است:

 

پیامبر«ص»: المؤ‌من‌ یأکل‌ بشهوة‌ اهله، و المنافق‌ یأکل‌ اهله‌ بشهوته(9)‌مؤ‌من‌ به‌ میل‌ همسرش‌ غذا می‌خورد، و منافق‌ همسرش‌ به‌ میل‌ او غذا می‌خورد».

 

این‌ ملاک‌ و معیار شناخت‌ مؤ‌منان‌ است‌ که‌ از همسرانشان‌ تبعیت‌ عاطفی‌ دارند و ذوق‌ و سلیقة‌ آنان‌ را بر خود مقدم‌ می‌دارند، و منافقان‌ برعکس‌ مؤ‌منان‌ رفتار می‌کنند و همسرانشان‌ پیرو و تسلیم‌ خواسته‌های‌ احساسی‌ و عاطفی‌ آنانند. آیا اینگونه‌ چکادگرایی‌ها ارجگزاریها در تفکرات‌ نهضتهای‌ زن‌ گرایانه، وجود دارد؟ و آیا با این‌ اصالت‌ و عمق‌ از زنان‌ جانبداری‌ می‌کنند؟

 

9. نیز مردان‌ باید احساس‌ هنری‌ و زیبائی‌شناسی‌ زن‌ را محترم‌ شمارند و احساس‌ و دریافت‌ خویش‌ را بر آنان‌ تحمل‌ نکنند، و یا ذوق‌ و احساس‌ هنری‌ خود را در زندگی‌ مشترک‌ در زندگی‌ خانوادگی‌ ملاک‌ و معیار قرار ندهند. مرحوم‌

 

            ‌کلینی‌ در کتاب‌ کافی‌ باب: «آرایش‌ و زینت»، حدیثی‌ را از امام‌ باقر«ع» بازگو می‌کند دربارة‌ شیوة‌ رفتار حضرت‌ امام‌ حسین«ع» با همسرشان‌ که‌ بسیار آموزنده‌ است‌ و بیانگر موضوع‌ یاد شده‌ می‌باشد:

 

«دخل‌ قوم‌ علی‌ الحسین‌بن‌ علی، فقالوا: یا بن‌ رسول‌الله‌ نری‌ فی‌ منزلک‌ اشیاًء نکرهها، و اذا فی‌ منزله‌ بسط‌ و نمارق، فقال«ع»:اننا نثروج‌النسأ فتعطیهن‌ مهورُ‌ هن‌ فیشترین‌ ماشئن‌ لیس‌ لنامنه‌ شییء(10)‌            ‌ گروهی‌ به‌ منزل‌ امام‌ حسین«ع» آمدند و گفتند: ای‌ پسر پیامبر! در خانة‌ شما چیزهایی‌ می‌بینیم‌ که‌ آن‌ را خوش‌ نداریم؟ امام‌ حسین«ع» در پاسخ‌ فرمود: ما آنگاه‌ که‌ ازدواج‌ کردیم‌ مهریه‌ زنان‌ را به‌ آنان‌ می‌پردازیم‌ و ایشان‌ با کابین‌ خویش‌ هر چه‌ دوست‌ داشتند می‌خرند و ما را در این‌ موضوعها دخالتی‌ نیست».

 

روشن‌ است‌ که‌ طبق‌ معیارهای‌ مسلم‌ اسلامی، اینگونه‌ انتخابها و ذوق‌ و احساسها، اسراف‌ و مصرفگراییهای‌ اشرافیگری‌ نبوده‌ است‌ که‌ این‌ حد‌ ممنوع‌ در مصرف‌ است. پس‌ از این‌ حد‌ در رفتارها و گزینشهای‌ معقول‌ و مشروع، معیار احساس‌ و ذوق‌ هنری‌ زنان‌ است‌ که‌ به‌ هر نوعی‌ که‌ می‌پسندند و آن‌ را زیبا و دوست‌ داشتنی‌ احساس‌ می‌کنند، خانه‌ و کاشانه‌ خویش‌ را آرایش‌ کنند و به‌ گونة‌ دلخواه‌ آن‌ را بیآرایند و این‌ نهایت‌ احترام‌ به‌ فکر و اندیشه‌ و ذوق‌ و احساس‌ همسران‌ در خانواده‌هاست‌ و براستی‌ هرگونه‌ مرد سالاری‌ و مرد محوری‌  را باطل‌ می‌کند.

 

10. دوستی‌ زنان‌ و پایگاه‌ ایمانی‌ آن.

 

امام‌ صادق«ع»: «العبد کلما ازداد للنسأ حباً‌ ازداد فی‌ الایمان‌ فضلاً(11)‌   ‌ انسان‌ آنگاه‌ که‌ زنان‌ را بیشتر دوست‌ داشته‌ باشد ایمانش‌ رشد می‌کند».

 

نیز امام‌ صادق«ع» در سخن‌ دیگر، محبت‌ رهبران‌ الاهی‌ را با محبت‌ زنان‌ همراه‌ دانسته‌اند:

 

«کلما اشتدلنا حباً‌ اشتد‌ للنسأِ‌ حباً‌ ‌ هر چه‌ ما را بیشتر دوست‌ داشته‌ باشند، زنان‌ را نیز بیشتر دوست‌ دارند»

 

تردید نیست‌ که‌ با نکوهشهای‌ فراوانی‌ که‌ از شهوت‌ بارگی‌ و اصالت‌ دادن‌ به‌ امیال‌ جنسی‌ شده‌ است، نیز تاکید بر اینکه‌ ازدواج‌ صرفاً‌ برای‌ هدفهای‌ شهوانی‌ نباشد، مقصود از این‌ احادیث‌ روشن‌ می‌گردد که‌ محبتهای‌ انسانی‌ و افزایش‌ عواطف‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ را ثابت‌ می‌کند همچنین‌ عامل‌ نزدیکی‌ به‌ مقام‌ والای‌ پیامبر«ص» در آخرت، نیکی‌ به‌ زنان‌ و همسران‌ شمرده‌ شده‌ است:

 

پیامبر«ص»: «اقربکم‌ منی‌ مجلساً‌ یوم‌ القیامه...خیرکم‌ لاهله‌ نزدیکترین‌ شما به‌ جایگاه‌ من‌ در روز رستاخیز کسانیند که‌ با همسرانشان‌ بهتر (و انسانی‌تر) رفتار می‌کنند».‌»احسن‌ الناس‌ ایماناً...الطفهم‌ باهله‌ و انا الطفکم‌ باهلی. بهترین‌ مردم‌ در دین‌ باوری...کسانی‌ هستند که‌ نسبت‌ به‌ همسرانشان‌ مهربانتر باشند؛ و من‌ از همة‌ شما نسبت‌ به‌ خانواده‌ مهربانترم».

 

پیامبر«ص» در اوج‌ تعالی‌ اخلاقی، از همة‌ امت‌ نسبت‌ به‌ خانواده‌اش‌ مهربانتر است‌ و این‌ معیار و راه‌ دین‌ باوری‌ و ایمان‌ اسلامی‌ است.

 

11. پرهیز از هرگونه‌ ضرر و زیان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ نیز مورد سفارش‌ قرار گرفته‌ است.

 

قرآن‌ می‌گوید: «...لاتضار‌ والدةٌ‌ بولدها و لا مولودٌ‌ له‌ بولده...(12)‌نباید هیچ‌ مادری‌ به‌ خاطر فرزندش‌ زیانی‌ ببیند و هیچ‌ پدری‌ به‌ خاطر فرزندش...»

 

«اسکنو هن‌ من‌ حیث‌ سکنتم‌ من‌ وجدکم‌ و لاتضار‌ و هُن‌ تضیقوا علیهن...(13)‌هرجا که‌ خود سکونت‌ گزینید زنانتان‌ را به‌ قدر توانایی‌ خود مسکن‌ دهید و بر آنها تنگ‌ مگیرید تا زیانی‌ برسانید...»

 

اصل‌ تمکین‌ و نشوز در مسائل‌ زناشویی‌ که‌ موضوعی‌ ثابت‌ است؛ نیز باید با اصل‌ «لاضرر» سنجیده‌ شود که‌ برآورد خواستة‌ مرد از زن، موجب‌ ضرر و زیانی‌ به‌ زن‌ نباشد.

 

امام‌ صادق«ع»: «...سألت‌ اباعبدالله«ع» عن‌ قول‌ الله‌ - عز‌ و جل‌ - «لاتضار‌ والدةُ‌ بولدها و لا مولود له‌ بولده» قال: کانت‌ المراضع‌ تدافع‌ احداهُن‌ الرجل‌ اذا اراد...فنهی‌ الله‌ عن‌ ذلک‌ ان‌ یضار‌الرجل‌المرأة، والمرأة‌ الرجل.(14)‌راوی‌ می‌گوید: از این‌ فرموده‌ خداوند از امام‌ صادق«ع» پرسیدم: «نباید هیچ‌ مادری‌ بخاطر فرزندش‌ زیانی‌ ببیند و نه‌ هیچ‌ پدری‌ بخاطر فرزندش...» امام‌ فرمود: برخی‌ زنان‌ شیرده، مانع‌ تقاضای‌ شوهرانشان‌ می‌شدند و... خداوند از این‌ نهی‌ کرد که‌ مردی‌ به‌ همسرش‌ زیان‌ برساند یا زنی‌ به‌ شوهرش».

 

حتی‌ اگر این‌ حدیث‌ خاص‌ در مورد ممنوعیت‌ ضرر رسانی‌ به‌ زن‌ نبود، قانون‌ عام‌ و کلی‌ «لاضرر»، همة‌ موارد ضرر و زیان‌ را دربرمی‌گیرد. چون‌ بنابر کلیت‌ معنای‌ «لاضرر»، هرگونه‌ ضرر و زیانی‌ در روابط‌ اجتماعی‌ و خانوادگی‌ و فردی‌ ممنوع‌ است.

 

12. تکامل‌ دین‌ و زن: در تعالیم‌ اسلامی، تکامل‌ دین‌ در پرتو زندگی‌ با زن‌ و رابطة‌ زناشویی‌ و پیوند همسری، ممکن‌ دانسته‌ شده‌ است‌ و ترک‌ ارتباط‌ زناشویی، عامل‌ کاستی‌ در دین‌ و گرایشهای‌ ضد اسلامی‌ است؛ یعنی‌ گریز از جامعه‌ و زندگی‌ رهبانی‌ که‌ زیستی‌ ناسازگار با اسلام‌ است.

 

برای‌ نمونه‌ تنها به‌ یک‌ حدیث‌ اشاره‌ می‌شود:

 

پیامبر«ص»: «من‌ تزوج‌ احرز نصف‌ دینه...فلیتق‌الله‌ فی‌النصف‌ الاخر...(15)‌ آنکه‌ ازدواج‌ کند نیمی‌ از دین‌ خویش‌ را حفظ‌ کرده‌ است. پس‌ با پرهیزگاری‌ نیمه‌ دیگر را نگهدارد...»

 

در اینگونه‌ تعالیم، تکامل‌ دین‌ در پرتو زندگی‌ با زن‌ و رابطة‌ زناشویی‌ ممکن‌ دانسته‌ شده‌ و ترک‌ ازدواج، عامل‌ نقص‌ و کاستی‌ در دین‌ و دین‌ باوری‌ شمرده‌ شده‌ است‌ و این‌ منزلتی‌ والا و پایگاه‌ ارزشی‌ بلندی‌ است‌ که‌ هیچ‌ مکتب‌ و قانونی‌ به‌ چکاد آن‌ نمی‌رسد؛ زیرا که‌ زن‌ نقش‌ تکامل‌ ایمان‌ را بر عهده‌ دارد و ایفای‌ این‌ نقش‌ به‌ دو صورت‌ است:

 

1. یا زن، نقش‌ تکامل‌ ایمان‌ مرد را بر عهده‌ دارد. 2. و یا نفس‌ رابطه‌ زناشویی‌ و پیوند همسری‌ عامل‌ تکامل‌ و حفظ‌ دین‌ و عقیده‌ است. در هر دو صورت، ارزش‌ زن‌ و نقش‌ حیاتی‌ او در استوار سازی‌ میانی‌ عقیدتی‌ و باورهای‌ دینی‌ در دل‌ و روان‌ جوانان‌ را روشن‌ می‌سازد.

 

13. نیمی‌ از پاداشِ‌ شهیدان: نوع‌ کارها و تلاش‌های‌ انسانی، دارای‌ مراتب‌ و درجاتی‌ از ارزش‌ است‌ و پاداش‌ هر کار نیز بستگی‌ به‌ ارزش‌ آن‌ دارد. بالاترین‌ ارزشها و درجات‌ از آنِ‌ فداکاری‌ شهیدان‌ است، کمتر عملی، ارزشی‌ برابر با نیمی‌ از فداکاری‌ شهید را دارد. اما در سخنی‌ پیامبر«ص» چنین‌ منزلتی‌ برای‌ کارهای‌ زنان‌ در خانه‌ قرار داده‌ است:

 

«جأ رجلٌ‌ الی‌ رسول‌ الله«ص» فقال: ان‌ لی‌ زوجة‌ اذا دخلت‌ تلقتنی‌ و اذا خرجت‌ شیعتنی‌ و اذا رائتنی‌ مهمومأ قالت‌ لی: ما یهتمک‌ ان‌ کنت‌ تهتهم‌ لرزقک‌ فقد تکفل‌ لک‌ غیرک، وان‌ کنت‌ تهتم‌ لامر آخرتک‌ فزادک‌ الله‌ هماً. فقال‌ رسول‌الله«ص» انلله‌ عمالاً‌ و لهی‌ من‌ عماله، لها نصفُ‌ اجرِ‌ الشهید.(16)‌       ‌ مردی‌ نزد پیامبر آمد و گفت: همسری‌ دارم‌ آنگاه‌ که‌ به‌ خانه‌ می‌روم‌ نزدم‌ می‌آید و هرگاه‌ بیرون‌ می‌روم، مرا بدرقه‌ می‌کند، و آنگاه‌ که‌ اندوهگینم‌ می‌بیند می‌گوید: چه‌ چیز تو را غمگین‌ ساخته‌ است؟ اگر برای‌ هزینه‌های‌ زندگی‌ اندوهگینی، بدان‌ که‌ رزق‌ تو در دست‌ غیر تو است‌ و اگر برای‌ آخرت‌ اندوه‌ داری، خداوند به‌ اندوهت‌ بیفزاید. پیامبر فرمود: خدای‌ را کارگزارانی‌ است‌ و همسر تو از همان‌ کارگزاران‌ است‌ این‌ زن‌ نیمی‌ از پاداش‌ شهیدان‌ را دارد».

 

کار زن‌ در خانه‌ و رفتار صمیمی‌ او، کار برای‌ خدا و کارگری‌ خدا شمرده‌ شده‌ است‌ و ارزش‌ نیمی‌ از فداکاری‌ شهیدان‌ را دارد و این‌ منزلتی‌ است‌ فراتر از حق‌ و حقوقهای‌ قانونی.

 

14. در این‌ ارزیابی‌ شتابزده‌ اشاره‌ به‌ همین‌ چند موضوع‌ بسنده‌ است‌ وگرنه‌ از این‌ دست‌ جانبداریهای‌ افزون‌ بر حقوق‌ در تعالیم‌ اسلامی‌ بسیار است. نخست‌ حدیثی‌ از پیامبر بزرگوار«ص»: «اتی‌ رسول‌الله‌ فقیل‌ له: ان‌ سعدبن‌ معاذ قدمات؛ فقام‌ رسول‌الله«ص» و قام‌ اصحابه‌ معه، فامر بغسل‌ سعد و هو قائم‌ علی‌ عضادة‌ الباب، فلما ان‌ حُنط‌ و کُفن‌ و حُمل‌ علی‌ سریرةٍ، تبعه‌ رسول‌الله«ص» بلا حذأٍ‌ ولا ردأ، ثم‌ کان‌ یأخذ یمنة‌ الشریر مرةً‌ و یسرة‌ السریرة‌ مرةً، حتی‌ انتهی‌ به‌ الی‌ القبر، قزل‌ رسول‌الله«ص» حتی‌ لحده‌ و سو‌ی‌ اللبن‌ علیه، و جعل‌ یقول: ناولونی‌ حجراً‌ ناولوِنی‌ ترابارطبا؛ یسر به‌ ما بین‌ اللبن، فلما فرغ‌ و ختا التراب‌ علیه‌ وسو‌ی‌ قبره، قال‌ رسول‌الله: انی‌ لا علم‌ انه‌ سیبلی‌ و یصل‌ البلی‌ الیه، و لکن‌ الله‌ یحب‌ عبداً‌ اذا عمل‌ عملاً‌ احکمه، فلما ان‌ سو‌ی‌ التربة‌ علیه‌ قالت‌ ام‌ سعد: یا سعد هنیئاً‌ لک‌ الجنة. فقال‌ رسول‌الله«ص»: یا ام‌ سعد مه، لا تجزمی‌ علی‌ ربک‌ فان‌ سعداً‌ قداصابته‌ ضمه؛ قال‌ فرجع‌ رسول‌الله‌ و رجع‌ الناس، فقالوا له: یا رسول‌الله‌ لقد رأیناک‌ صنعَت‌ علی‌ سعد ما لم‌ تصنعه‌ علی‌ احدٍ، انک‌ تبعت‌ خبارته‌ بلاردأ و لا خدأ...امرت‌ بغسله‌ و صلیت‌ علی‌ جنازته‌ ولحده‌ فی‌ قبره. ثم‌ قلت: ان‌ سعداً‌ قد اصابته‌ ضمه؛ ... فقال«ص»: نعم‌ انه‌ کان‌ فی‌ خلقه‌ مع‌ اهله‌ سوأِ(17)‌به‌ پیامبر«ص» خبر دادند که‌ سعدبن‌ معاذ درگذشت. (با شنیدن‌ این‌ خبر) پیامبر بپا خاست‌ و اصحاب‌ نیز برخاستند (و به‌ خانه‌ سعد رفتند). پیامبر به‌ چهارچوب‌ درِ‌ خانه‌ تکیه‌ داده‌ بود. دستور داد که‌ او را غسل‌ دهند. چون‌ او را خوشبو ساختند و کفن‌ کردند و بر تابوت‌ نهادند؛ پیامبر در پی‌ جنازه‌ روان‌ گشت، با پای‌ برهنه‌ و بدون‌ عبا. و (تشییع) گاه‌ از راست‌ جنازه‌ می‌گرفت‌ و گاه‌ از چپ. تا جنازه‌ به‌ محل‌ گور رسید. پیامبر نزدیک‌ قبر آمد و (خود) سنگ‌ بر آن‌ نهاد، و آجر بر آن‌ چید (در هنگام‌ ساختن‌ گور) پیاپی‌ می‌گفت: اجر بدهید، گِل‌ بدهید و با گِلها (که‌ در میان‌ آجرها می‌نهاد) آجرها را محکم‌ می‌کرد. چون‌  (کار ساختن‌ گور) پایان‌ یافت‌ و خاک‌ بر آن‌ پاشید و قبر را هموار ساخت؛ پیامبر گفت: می‌دانم‌ که‌ این‌ گور فرسوده‌ می‌گردد؛ و می‌پوسد لیکن‌ خداوند بنده‌ای‌ را دوست‌ دارد که‌ چون‌ کاری‌ انجام‌ دهد، آن‌ را درست‌ و استوار به‌ انجام‌ برساند... در این‌ هنگام‌ مادر سعد گفت: سعد! بهشت‌ گوارایت‌ باد. پیامبر گفت: مادر سعد ساکت‌ باش، درباره، کار خدا بدینسان‌ حتمی‌ میندیش؛ زیرا که‌ گور سعد را بفشرد... سپس‌ پیامبر بازگشت‌ و مردمان‌ نیز بازگشتند (در راه‌ بازگشت)، به‌ پیامبر گفتند: یا رسول‌الله‌ نگریستیم‌ که‌ با سعد رفتاری‌ کردی‌ که‌ با هیچکس‌ نکردی، تشییع‌ کردی‌ درحالی‌که‌ پا برهنه‌ بودی‌ و عبا بر دوش‌ نداشتی، غسل‌ او فرمان‌ دادی‌ و بر جنازه‌اش‌ نماز گزاردی‌ و او را در گور نهادی! سپس‌ فرمودی‌ که‌ قبر او را بفشرد؟ پیامبر«فرمود»، آری‌ (چنین‌ است‌ که‌ گفتم)؛ زیرا که‌ سعد با خانواده‌اش‌ بداخلاق‌ بود».

 

تردیدی‌ نیست‌ که‌ سعد با این‌ مرز بالای‌ بزرگداشت‌ و احترام‌ پیامبر نسبت‌ به‌ او، انسانی‌ خلافکار، نافرمان، ظالم‌ و قانون‌ شکن‌ نبوده‌ و تنها حق‌ و حقوق‌ زن‌ را نادیده‌ نمی‌گرفته‌ است. اگر چنین‌ بود بیگمان‌ پیامبر«ص» با او چنین‌ رفتاری‌ نمی‌کرد و حتی‌ کمتر از این‌ حد‌ نیز او را پاس‌ نمی‌داشت. پس‌ اینهمه‌ احترام‌ و بزرگداشت‌ برای‌ اینست‌ که‌ او مسلمانی‌ درستکار بوده‌ است‌ و حق‌ و حقوق‌ افراد و خانواده‌ و جامعه‌ را کاملاً‌ رعایت‌ می‌کرده‌ است. این‌ موضوع‌ هیچگونه‌ تردیدی‌ ندارد. در این‌ سخن‌ پیامبر«ص» موضوعی‌ برتر و بالاتر از حق‌ و حقوق‌ زن‌ و شوهری‌ مطرح‌ است‌ و آن‌ رعایت‌ ارزشهای‌ اخلاقی‌ درباره‌ زن‌ است، و چون‌ اخلاق‌ داخلی‌ سعد بد انسان‌ که‌ باید نبوده‌ است‌ با همسر و در خانواده‌ خوشرویی‌ و چهره‌ای‌ گشاده‌ نداشته‌ است؛ دچار فشار قبر می‌گردد.

 

این‌ ملاکها و معیارها با اینهمه‌ ظرافت‌ و عظمت‌ و اصالت، در هیچ‌ مکتبی‌ نسبت‌ به‌ زن‌ ارائه‌ نشده‌ است.

 

در پایان‌ مناسب‌ است‌ سخنی‌ والا و ارزشمند از شیخ‌ صدوق(ره) حدیث‌ شناس‌ بزرگ‌ را بازگو کنیم. کسی‌ که‌ گسترة‌ دانش‌ و ژرفایی‌ درک‌ و دریافت‌ اسلامی‌ او بر هیچ‌ اندیشمندی‌ پوشیده‌ نیست، نیز نزدیکی‌ او به‌ دوران‌ امامان«ع» به‌ گفته‌اش‌ اعتبار افزونتری‌ می‌بخشد، شیخ‌ صدوق(ره) در تبیین‌ و تشریح‌ معیارها و ضوابط‌ در مذهب‌ شیعه، مسائلی‌ را می‌شمارد، از آن‌ جمله‌ می‌گوید:

 

«ومن‌ شرائط‌الامامیة‌الیقین‌ و ادأ الامانة‌ الی‌ البر و الفاجر والاحسان‌الی‌النسأ.(18)‌از ویژگیهای‌ شیعه، یقین‌ در دین‌ باوری، امانتداری‌ نسبت‌ به‌ بدان‌ و نیکان‌ و نیکی‌ به‌ زنان‌ است».

 

بنابراین‌ هر کس‌ مد‌عی‌ تشیع‌ و گرایش‌ به‌ مبانی‌ عقیدتی‌ شیعه‌ است، باید اینچنین‌ باشد و با زنان، روابطی‌ بدینگونه‌ داشته‌ باشد. زیرا از علائم‌ مشخصه‌ و اصلی‌ این‌ مذهب، نیکرفتاری‌ و اکرام‌ زن‌ است.

 

 

 

 

 

 

 

            ‌پی‌نوشتها :

 

 

 

1- وسائل‌ 21/487 و 514.

 

2- وسائل‌ 21/367.

 

3- مستدرک‌ الوسائل‌ 15/181.

 

4- مستدرک‌ الوسائل‌ 15/180 و 181.

 

5- عدة‌الداعی‌ / 62؛ بحارالانوار 103 / 253.

 

6- وسائل‌ 8/507.

 

7- وسائل‌ 7/124.

 

8- وسائل‌ 7/130.

 

9- بحار 69/291

 

10- کافی‌ 6/476؛ مسند الامام‌ الحسین‌ 3/254.

 

11- وسائل‌ 14/11.

 

12- سورة‌ بقره‌ 2/233.

 

13- سورة‌ طلاق‌ 65/6.

 

14- وسائل‌ 14/137.

 

15- کافی‌ 5/329.

 

16- وسائل‌ 14/17.

 

17- بحار 6/220؛ به‌ نقل‌ از علل‌ الشرایع‌ و امالی‌ شیخ‌ طوسی.

 

18- بحار

 

 

 

 

 

 

تبلیغات