هدف مقاله حاضر تحلیل عملکرد تخصیص بودجه به دانشگاههای دولتی ایران از دو منظر هزینه و درآمد است. برای این منظور، ابتدا الگوی رفتاری جدیدی با عنوان «مرزتصادفی بودجه» با رویکرد «تخصیص مبتنی بر ستانده» ارایه شده است؛ این الگوی رفتاری از دو منظر هزینه و درآمد، با استفاده از داده های 52 دانشگاه دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سالهای 1385، 1386 و1387، تخمین زده و تحلیل شده است. تخمینها و تحلیلهای «مرزتصادفی بودجه» نشان می دهند که در هر دو الگوی درآمد و هزینه، فرضیه صفر در خصوص ضرایب کمیت و کیفیت بیشتر ستانده ها رد نمی شوند؛ این بدین معناست که در حال حاضر متغیرهای یاد شده نقشی در تخصیص بودجه به دانشگاهها بازی نمی کنند. فرضیه صفر ناکارایی در الگوی هزینه رد می شود، اما این فرضیه در الگوی درآمد رد نمی شود. از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که اولا، رویکرد «تخصیص مبتنی بر ستانده» در ایران به طور جامع اجرا نمی شود؛ ثانیا، اگر بودجه با رویکرد «تخصیص مبتنی بر ستانده» به منظور جبران هزینه های یک دانشگاه پرداخت شود، تخصیص بودجه ناکارا خواهد بود، اما اگر بودجه به مثابه درآمد حاصل از «خرید تضمینی ستانده های دانشگاه توسط دولت» پرداخت شود، تخصیص بودجه کارا خواهد بود.