چکیده

نماز عالی ترین عبادتی است که در اسلام به آن توجه و تاکید شده است و عارفان مسلمان ضمن تاکید فراوان بر آن تفسیرهای گوناگونی درباره آن عرضه کرده اند. در برخی از این تفاسیر بر صبغه عرفانی آن تاکید بیشتری شده است. مولوی از جمله عارفانی است که در آثار خود به این موضوع توجه در خوری کرده و زوایای آن را کاویده است. از نظر او نماز روزن روز انه ای است به عالم ماوراء که سالک می تواند در طی برگزاری و اقامه نماز از عالم ناسوت فراتر رفته، وصال با خدا یا اصل یگانگی را تجربه کند. از این نظر، به نماز همچنان که در اسلام به عنوان پایه دین تاکید شده، در عرفان اسلامی نیز به عنوان مهم ترین راه برای رسیدن به هدف وصال/ وحدت در نظر گرفته شده است. مقاله حاضر درصدد است که اندیشه مولوی در باره نماز را بازخوانی نماید و به پدیدارشناسی نظر وی در این باره بپردازد.

تبلیغات