بر طبق دیدگاه ساختی ـ کارکردی، جامعه به عنوان یک نظام اجتماعی از خرده نظامها و نهادهای مختلفی تشکیل یافته است و آنچه میتواند از جمله علل پیشرفت و توسعه هر جامعهای به حساب آید وجود تعادلی پویا و «حالتی از تعادل کارکردی» در میان این خرده نظامها و نهادهاست. بیشک دو نهاد دانشگاه و صنعت از مهمترین نهادهای اجتماعی جوامع جدیدند که در مسیر توسعه این جوامع نقشی مهم برعهده خواهند داشت. متن حاضر درصدد شناسایی و توصیف رابطه میان این دو نهاد در متن تعاملات اجتماعی موجود در جامعه ایران امروز و آسیبشناسی و تبیین چرایی چنین رابطهای در یک بستر تاریخی ـ جامعهشناختی است و سعی بر آن دارد تا در این زمینه راهکارهایی را نیز توصیه نماید