هدف از این تحقیق ارتباط بین کلیشههای جنسیتی و تضاد نقشهای زناشویی است. که در این زمینه از سه نظریه: نمایشی گافمن، مجموعه نقشی مرتن و فمنیسم لیبرال استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنان متأهل جوان (20 ـ 35 ساله) شهر شیراز است، که حداقل یکسال از زندگی مشترک آنها گذشته است، جمعیت نمونه 287 نفر بوده است. ابزار تحقیق دو پرسشنامه تضاد نقش و نقش جنسیتی بم (BSRI) است و تضاد نقش در 8 حیطه: تحصیل، اشتغال، مدیریت مالی، کار خانگی، روابط جنسی و عاطفی، روابط خانوادگی و دوستی، گذران اوقات فراغت و نگهداری و تربیت فرزندان، مورد سنجش قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی، آزمونهای معناداری، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که پایبندی به کلیشههای جنسیتی از میزان تضاد نقش میکاهد؛ همچنین زنان با سطح تحصیلات و آگاهی بالاتر، موقعیت بالاتر به لحاظ طبقه اجتماعی خانواده خود و همسر و میزان درآمد بیشتر تضاد نقش کمتری را احساس میکنند. این در حالی است که با افزایش ساعات کاری و تنوع نقشها در زنان میزان تضاد نقش آنها افزایش مییابد.