تجلی رحمت پیامبر (ص) در جنگها
منبع:
بینات 1385 شماره 52
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبوت عامه و خاصه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن تاریخ وسیره پیامبران در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
آرشیو
چکیده
متن
و ما ارسلناک الّا رحمة للعالمین(انبیاء،21/107) یعنی ما تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانیان.در این آیه از قرآن مجید خداوند عالمان،وجود پیامبر اکرم حضرت محمّد(ص) را رحمتی برای همه اهل عالم خداوند،است.آیه کریمه از جهات متعددی قابل بحث و تدبر و تحقیق است و از توجه به تفسیر گسترده و معانی مفهومی آن و در نظر گرفتن روابط متعدد آن با آیات دیگر قرآن مجید نکات علمی فراوانی روشن میشود،و معلوم میشود که آیه در دید وسیع و متدبرانه،مشتمل بر موضوعات و سؤالات فراوانی است که اهم آنها عبارتند از:
1.رحمت وجودی پیامبر اکرم (ص) شامل همه انسانها اعم از پیروان دین توحیدی کامل و پیروان ادیان آسمانی قبلی و حتی کافران میشود.و همچنین علاوه بر انسانهای متعالی و نیکوکار و رشد یافته،انسانهای گناهکار و خطاکار هم در حیطهٔ شمول این رحمت میتوانند قرار بگیرند و از آن بهرهمند شوند.
2.این رحمت گسترده قطع شدنی نیست و استمرار دارد و میشود در همه زمانها شامل انسانها شود.
3.بهره مندی از این رحمت اختصاص به انسانها ندارد،و موجودات دیگر حتی حیوانات هم امکان دارد مشمول این رحمت گسترده واقع شوند.
4.بهرهمندی از این رحمت و یا بعضی از مراتب آن احتیاج به زمینه و شرایطی دارد تا که آن زمینهها و شرایط بوسیله خود آن وجود مقدّس و دیگر انسانها لازم است فراهم شود.
5.آیا بهرهمندی از رحمت متمرکز در وجود وشخصیت رسول اکرم (ص) مستلزم ایمان آوردن به دین توحیدی و التزام به معارف و احکام آن میباشد؟!در جواب میشود گفت:این رحمت دارای مراتبی است و بعضی از آن مراتب شامل ایمان آورندگان و بعضی دیگر شامل دیگران هم می شود،به طوری که در نکته شماره 1به آن اشاره شد.طبعاً برای بهرهمندی در سطوح متعالی ایمان به معارف دین توحیدی ضروری است و الاّ محرومیت عظیمی پیش خواهد آمد که هیچ چیزی آن را جبران نخواهد کرد.
6.آیا برای بهرهمندی از این رحمت واسعه یا مراتب خاصی از آن لازم است انسانهای با علم،اخلاق و شخصیت و بطور کلی با زندگی آن حضرت آشنا شوند؟جواب این سؤال هم مثل سؤال قبلی است.بهرهمندی از وجود و علم و شخصیت آن حضرت (ص) در مراتب متعددی امکان پذیر است.و هر مقدار آشنایی با سیرهٔ شریف او بیشتر شود،امکان بهرهبرداری از آن رحمت در مراتب بالاتر فراهم خواهد شد.
7.رحمت واسعه ناشی از وجود آن حضرت (ص) می تواند منشأ تحولی گسترده در زندگی انسانها شود و می شود از طریق آشنا کردن انسان ها با شخصیت و سخنان و رفتارهای او،مشکلات زندگی انسانها مثل خشونتها و نابسامانیها و فقرها و جنگها را از بین برد و زندگی توأم با آسایش و امنیتو رفاه و دوستی و محبت در بین انسان ها برقرار کرد.
8.لازمه داشتن رحمتی که بتواند شامل همه جهانیان در سطح گسترده زمان و مکان شود،علم و قدرت بیانتهاست،طبعاً علم بی انتهاو قدرت بی انتها به خداوند عالمیان منتسب می شود!در این صورت چگونه میتواند دارای چنین رحمت بیانتهایی باشد؟!
در جواب می شود گفت:این رحمت بیانتها و علم بیانتها از ناحیه اتصال به خداوند عالم در سطحی بسیار متعالی در وجود رسول اکرم (ص) جریان مییابد.یعنی در حقیقت این رحمت واسعه،رحمت خداوندی است که به توسط وجود شریف رسول اللّه(ص) بین عالمیان جریان می یابد.
9.رحمت وجود رسول اکرم (ص) در جهات متعددی جریان مییابد مثلاً علمی و فکری و اخلاقی و روابط اجتماعی و تأمین نیازهای زندگی دنیوی و در راهیابی بسوی مقصد حقیقی حیات یعنی زندگی اخروی.
10.مراتبی از این رحمت واسعه در زمان ظهور آن حضرت و بعداً در طول تاریخ تحقق یافته و مراتب برتر و گستردهتر آن با ایجاد زمینه های مناسب و برطرفشدن موانعی در آینده تحقق خواهد یافت.
11.بعضی از مراتب آن رحمت واسعه به صورت آشکار و مستقیم تجلی و ظهور کرده و بعضی دیگر به صورت غیر مستقیم و غیر آشکار به صورتهای مختلفی تحقق یافته است.مثل:انتشار بعضی از فضائل اخلاقی در بین ملل مختلف و توجه به حقوق زنان و کودکان و اسیران جنگی و مثل گسترش علوم مختلف در بین انسانها در جوامع مختلف اعم از جوامع اسلامی و غیر آنها.
12.یکی از زمینههای نشر و تحقق این رحمت در میدانهای جنگ بوده و در نوع رفتار با دشمنان و مخالفان و در رفتار با دشمنان و مخالفان و در رفتار با اسراء بوده است.
13.رحمت وجود رسول اکرم (ص) بطوری که ذکر شد و اساس این بحث هم بر آن مبتنی است،اختصاص به قومی و ملتی و افراد معینی ندارد و بلکه رحمت واسعه خداوندی است که از ناحیه اراده مقدس او در وجود رسول گرامیش تجلی یافته و شامل همه انسانها می شود،پس همه انسانها در شناختن مجاری آن می توانند نقشی بر عهده بگیرند.
14.بهترین راه ایجاد آسایش و رفاه و امنیت و بطور کلی فضای زندگی حقیقی برای جهانیان آشنا شدن با شخصیت و سیره رسول اکرم (ص) و معرفی آن برای جهانیان است.
این بحث در مجموع جهات متعدد فراوان دارد،اعم از جهاتی دیگر که ذکر شد و جهاتی دیگر و ما در این نوشته به بحث و بررسی فشردهای در موضوع تجلی این رحمت در جنگها میپردازیم:
رفتارهای رسول اکرم (ص) در جنگها
اخلاق شریف رسول اکرم (ص) که مورد تعظیم پروردگار عالمیان قرار گرفته،جلوههای بسیار زیبایی در جنگها داشت.خداوند درمورد اخلاق و شخصیت رسول گرامیش میفرماید:وانّک لعلی خلق عظیم (قلم،/68 4).توصیف اخلاق آن حضرت با کلمه «عظیم» طرف خداوند عالم حاکی از عظمت فوق ادراک اخلاق آن حضرت میباشد.
در جای دیگر خداوند می فرماید:
فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک (آلعمران،/3 159) یعنی از ناحیهٔ رحمت خاصّهای از طرف خداوند،نسبت به آنها ملایم و مهربان شدی و اگر سختگیر و خشن بودی آنها از دور تو پراکنده میشدند.در این آیه اشاره ای شده به لطافت و جاذبه خاص اخلاق رسول ا(ص) با انسانها و این که این درجه از نرمی و لطافت اخلاق آن بزرگوار از ناحیه رحمت خاصهّای است که از طرف خداوند به او عطا شده،یعنی این نوع مهربانی و لطافت اخلاق یک امر عادی متعارف نیست که در انسانهای خوشاخلاق و بردبار و بزرگوار وجود دارد،بلکه این اخلاق از طرف خداوند عالم و رحمتی اختصاصی و فوق عادی است که به آن حضرت عطا شده است.و این درجه از ملاطفت و مهربانی اختصاص به رسول اکرم (ص) دارد و آن هم عطای الهی است.
این قسمت از بحث در جهت اثبات آن نکتهای بود که قبلاً ذکر شد و آن اینکه رحمت وجود پیامبر(ص) وعظمت و وسعت آن از ناحیه نوعی اتصال به خداوند است و در حقیقت همان رحمت واسعه بیانتهای خداوندی است که از وجود شریف رسول خدا (ص) و شخصیت و اخلاق و علم او بسوی انسانها جاری میشود.
رفتارهای جنگی آن حضرت را در چند جهت می شود مورد بررسی و تدبر و ارزیابی قرار داد،که مهمترین موارد آنها عبارتند از:
1.خودداری از اقدام به جنگ در مواجهه با مشکلات عظیم که غالباً حکام و ملت ها در این قبیل از حوادث اقدام به جنگ می کنند.
2.جلوگیری از شروع جنگ از ناحیه دشمنان با تدابیر مختلف،حتی به خطر انداختن جان و حیات خود و تحمل سختی های طاقتفرسا.
3.مخالفت از کشته شدن انسانها حتی دشمنان،در حد ممکن.
4.توصیه ها و سفارش های مؤکد به پیروان خود در پایبندی به اصول اخلاق کریمانه و جوانمردی و بزرگواری.
5.ممانعت از آسیب رساندن به وسائل زندگی انسانها و از بین بردن آنها؛بطوری که در جنگهای متداول بین انسانها آسیب زدن به زندگی دشمنان عملی متعارف محسوب می شود.
6.خوشرفتاری با اسراء وتلاش برای آزادی آنها در اولین فرصتهای معقول.
7.بخشیدن دشمنان و گناهکاران در وقت تسلط بر آنها،به جز مواردی که بخشیدن دشمن موجب استمرار ظلمها و آدمکشیها از ناحیه آن ها خواهد شد.
8.حضور در جنگها و اداره حوادث جنگی و مراقبت و نظارت بر رفتارهای مسلمانان و توصیه های لازم به آنها در مراحل مختلف و ارشاد آنها در اجرای قوانین دینی و جلوگیری از رفتارهای خشن و انتقام جوئی که غالباً در جنگها روی می دهد.
قبل از تحلیل موارد فوق الذکر و بیان نمونههایی از اخلاق و رفتارهای آن وجود شریف در جنگها،به ذکر و توضیح چند نکته در مورد جنگ و انواع آن میپردازیم:
انواع جنگها
جنگهایی را که بین اقوام و ملت ها و حکومت ها روی می دهد بهلحاظ اهداف انسانها در شروع آنها،می شود به چهار نوع تقسیم کرد. ـ تقسیم بندی اولیه ـ
1.جنگ هجومی اولیه:و آن جنگی است که یک حکومت یا یک ملت برای رسیدن به اهدافی که در نظر گرفته و به دست آوردن منافعی،بر ملت و حکومت دیگری تحمیل میکند،در این جنگ که یک طرفه است ـ غالباً ـ و طرف مقابل در شروع آن نقشی ندارد وعلاقهای به شروع آن از خود نشان نمیدهد،عنصر تعدی به حقوق انسان ها و غارت یا نابود کردن امکانات و وسائل زندگی آنها و یا ارضاء روحیه خود خواهی و تکبر حکمفرماست.
این نوع جنگ عملی است پلید و ظالمانه و تبهکارانه و منفور طبیعت انسان های با روحیه سالم.طبعاً این نوع جنگ با عواطف سالم انسانها هم سازگاری ندارد.
نوعی از جنگها هم که هر دو طرف به قصد تبهکاری و زورگویی و تعدی به حقوق انسانها آن را شروع میکنند،باز از همین نوع محسوب می شود.
2.جنگ دفاعی در مقابل جنگ هجومی دشمن:این جنگ جهت جلوگیری از تحقق اهداف دشمن و حفظ جانها و حیات انسان ها و منافع خود و دیگران انجام می گیرد.انسانها در این نوع جنگ می خواهند مانع حمله دشمن و یا رسیدن آن ها به اهداف تبهکارانه و جنگ طلبانه خود شوند.
3.جنگ بازدارنده و پیشگیرانه:در این جنگ ملتی و قومی با اطلاع از آماده شدن دشمن برای حمله با دلائل قطعی،به منظور جلوگیری وقوع آن اقدام میکند،و فعّالیت نظامی شروع میکند،اعم از اینکه این فعّالیت به نوعی جنگ و زدوخورد منتهی شود و یا به تظاهر نظامی و اعلام آمادگی اکتفا شود و سرانجام خطر حمله دشمن از بین برود.این جنگ هم در مقابل جنگ نوع اول انجام می گیرد.
4.جنگ آزادیبخش:این نوع جنگ به منظور آزاد کردن انسانهای تحت سلطه یک حکومت و ملت متجاوز به حقوق انسان ها انجام میگیرد.توضیح اینکه گاهی ملتی به منطقه زندگی ملت دیگری حمله می کند و آن ملت را تحت سلطه و اراده خود درمیآورد و حکومت و اراده خود را بر آنها تحمیل میکند و حقوق و عوامل زندگی آن ملت را ضایع میکند.در این صورت ملل دیگری میتوانند به کمک آن ملت تحت سلطه اقدام کرده آن ها را آزاد کنند و دشمن اشغالگر را که جنگ نوع اول را بر آن ملت تحمیل کرده،دفع کنند.
این نوع جنگ آزادی بخش دردین توحیدی با حضور پیامبر خدا و یا جانشین معصوم او یعنی امام معصوم (ع) انجام میگیرد.یعنی یک حکومت صالح کامل که همان حکومت معصوم (ع) است قدرت و اجازه ایجاد چنین جنگی را دارد،یعنی این حق خداوندی است که پیامبر او و یا جانشین معصوم او که قدرت و علم پیامبر خدا (ص) را دارد،بندههای خداوند را از سلطه حکومت جبّاران نجات دهد.چون این نوع جنگ ابعاد و جهات متعددی دارد و عواقب ونتایج آن برای غیر معصوم (ص) قابل پیشبینی و کنترل نمیباشد،غیر از پیامبران خدا (ص) و امامان معصوم کسی نمیتواند از عهده چنین جنگی برآید،چون احتمال دارد انسانها و حکومتهای عادی بشری در مقام دفع ظلم،ظلم دیگری مرتکب شوند و آن هدف مقدس آزادیبخش در این نوع جنگ تحقق نیابد.
این سه نوع اخیر از جنگها را در مجموع می شود جنگ دفاعی نامید.با این وصف می شود جنگها را بطور کلی در دو نوع تقسیم بندی کرد:
1.جنگ هجومی اولیه
2.جنگ دفاعی
در عرف اخلاق و احکام دین توحیدی جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و نامشروع و مخالف جوانمردی و کرامتهای اخلاقی و ضایع کننده حقوق انسانها،طبعاً هیچ گونه تأییدی و تجویزی برای این نوع جنگ ها در اخلاق و رفتار پیامبر اکرم (ص) وجود ندارد.آن حضرت عرضه کننده صورت کامل دین توحیدی برای انسانها است،طبعاً در سیرهٔ شریف او که رحمتی است برای عالمیان این نوع از جنگ هیچ جایگاهی ندارد.
امّا همچنانکه جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و منفور و شوم و زشت،در مقابل جنگ نوع دوم یعنی جنگ دفاعی عملی است مقدس و مبارک و جوانمردانه و ارزشمند ومطابق با احکام و اخلاق عقلی و دینی.چون بازدارنده از ظلم ها و احیاء کننده عدالت وتأمین کننده حقوق انسان ها و آسایش و امنیت و صلح و انسان دوستی است.
رفتارهای رسول اکرم (ص) در جنگهای دفاعی
جنگ از نوع اول که به طور کلی در عرف دین توحیدی محکوم و مطرود ومنفور است ـ بطوری که قبلاً به آن اشاره شد ـ امام جنگ نوع دوم هم در سیره شریف رسول خدا (ص) با روشی بسیار کریمانه و توأم با مهربانیها و بزرگواریها و بکاربردن تمامی عوامل در جلوگیری از کشته شدن انسان ها انجام میگرفت،و در تمامی جنگهایی که با حضور آن حضرت و یا به دستور او انجام گرفته رحمت خداوندی از وجود شریف رسول اکرم به سوی انسانها جریان یافته است.
روش آن حضرت در جلوگیری از حتی این نوع جنگها و حل مشکلات از طریق دیگری غیر از جنگ و در صورت اجتناب ناپذیر بودن و شروع جنگ،در اداره آن نشان دهنده تجلّیات مستمر رحمت گسترده الهی بوده است و جهت ارائه مواردی از آن به تحلیل و توضیح و ذکر و بیان حوادثی از بعضی جنگها میپردازیم.
لازم به ذکر است که جنگهایی را که شخص رسول اکرم (ص) در آنها حضور داشت اصطلاحاً «غزوه» و جنگ هایی را که مسلمانان به دستور آن حضرت انجام میدادند و شخص رسول خدا (ص) در آنها حضور نداشت «سریه» میگویند.تعداد غزوات آن حضرت را غالب مورخان بیست و هفتتا نوشتهاند:
غزوه بدر کبری
اولین غزوهای که کار به زدوخورد بین مسلمین و کفار قریش کشید غزوه بدر کبری بود.قبل از این جنگ،چند غزوه دیگر وقوع یافته بود که در آنها کار به صلح و مراجعت بدون برخورد با دشمن منجر شده بود و یا به صرف تظاهر نظامی و اعلام آمادگی برای جنگ جهت بازدارندگی اکتفا شده بود.بطور کلی از بیستوهفت غزوه رسول اکرم (ص) فقط در نه مورد از آنها کار به جنگ یعنی زد وخورد کشید و آنها عبارت بودند از غزوات:بدر،احد،خندق،قریظه،مصطلق،خیبر،فتح،حنین و طائف.1 به عنوان مثال:در غزوه « ودّان » که در ماه صفر سال دوم هجری واقع شد،کار به انعقاد قرارداد صلح با «بنی ضمره» منتهی شد و جنگی واقع نشد و در غزوه« بواط » که به قصد جلوگیری از حمله کاروانی از قریش به مدینه آغاز شد،رسول اکرم (ص) تا «بواط» که در ناحیه «رضوی» قرار دارد پیش رفت و از آنجا به مدینه بازگشت.و در غزوه «سفوان» یا «بدر اولی» که به قصد دفع «کرز بن جابر فهری» انجام گرفت،جهت اینکه او و همراهانش رمهٔ مدینه را غارت کرده بودند،رسول خدا (ص) در تعقیب او تا وادی سفوان از ناحیه «بدر» پیش رفت و چون با او مواجه نشد به مدینه بازگشت.2
از بررسی سیره شریف رسول اعظم(ص) و دقت در رفتارهای آن حضرت برمیآید که لشگرکشیهای او لزوماً برای جنگ به معنای زدوخورد و غلبه بر دشمنان نبود و اکثر آنها جنبه تظاهر نظامی جهت بازدارندگی از جنگ داشت و آن حضرت تمامی سعی خود را برای جلوگیری از زدوخورد و کشته شدن انسانها بهکار میبرد.
در هر صورت اولین بار در غزوهٔ «بدر کبری» کار دو سپاه به جنگ کشید،تعداد سپاه دشمن در این جنگ سه برابر مسلمین بود و آنها به قصد جنگ،مسافت بین مکه و مدینه را طی کرده بودند.
پیامبر(ص) در این جنگ هم تلاش کرد تا کار به زدوخورد نکشد فلذا پیام فرستاد برای آنها که من دوست ندارم جنگ را شروع کنم و از شما میخواهم از اینجا برگردید، شما خویشان و عشیره من هستید.3
توصیههای رسول ا(ص) در خودداری از جنگ در تعدادی از سران سپاه دشمن مؤثر واقع شد و آنها تمایل به صلح و بازگشت پیدا کردند،مثل عتبة بن ربیعه که تلاش میکرد از وقوع جنگ جلوگیری کند،امّا فتنه انگیزی ابوجهل و بعضی دیگر کار را به جنگ کشاند.
مشاوره رسول اکرم (ص) با افراد سپاه خود قبل از جنگ
پیامبر خدا (ص) قبل از مواجه شدن با سپاه دشمن با افراد سپاه خود مشورت کرد و نظر آنها را جویا شد.بعضی از همراهان نظراتی ابراز داشتند،آن حضرت نظرات دیگران را جویا شد تا اینکه «مقداد بن عمر» به پا خواست و اعلام کرد که هر راهی را رسول خدا (ص) انتخاب کند،همراهی خواهند کرد و آمادگی روحی کامل خود را برای جنگ و هر تصمیم دیگری که آن حضرت بگیرد،به عرض رسانید،باز هم رسول خدا (ص) به مشورت و بیان نظرات همراهان ادامه داد و بیشتر تمایل داشت نظرات انصار را بشنود،چون اکثر همراهان از انصار بودند.4 و آنها قبل از هجرت رسول اکرم (ص) در « عقبه » با آن حضرت بیعت کرده بودند و او را به شهر خودشان « یثرب » (مدینه) دعوت کرده و متعهد شده بودند که از او و دینش حمایت خواهند کرد.
« سعد بن معاذ » در جواب نظر خواهی رسول خدا (ص) عرض کرد:ای رسول خدا گویا به ما نظر داری!رسول خدا (ص) فرمود:آری.سعد گفت:
پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا (ص)،ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق کردهایم و شهادت میدهیم به اینکه آنچه را آوردهای حق است و از جانب خداوند،ما را هر طرف خواستی ببر ما همراه تو هستیم حتی اگر دستور دهی همراه تو وارد دریا شویم اینکار را خواهیم کرد…5
رسول اکرم (ص) بعد از این نظرخواهی تصمیم به جنگ و مقابله با سپاه دشمن گرفت،البته با همان روشی که قبلاً ذکر شد.
رفتارهای رسول اکرم (ص) قبل از شروع جنگ
شروع جنگ اجتناب ناپذیر بود،رسولا(ص) قبلاً دستور داد تا حوضچهای در کنار چاههای بدر ساختند و آب در آن ذخیره کردند و به سپاه خود فرمودند:اگر از سپاه دشمن کسی خواست از حوضچه آب بنوشد،مانعش نشوید.
وقتی سپاه دشمن آماده جنگ شدند و مقابل مسلمین قرار گرفتند،پیامبر اکرم (ص) دعا کردند و خطاب به پروردگار عالم عرض کرد:
خداوندا این قریش است که با تکبر و فخرفروشی به دشمنی با تو روی آورده و رسول تو را تکذیب میکند،پروردگارا خواستارنصرتی هستم که به من وعده دادی،خدایا در همین صبح امروز آنها را نابودشان ساز.6
قبل از شروع جنگ رسول اکرم (ص) به اصحاب خود فرمود:
من میشناسم مردانی از بنی هاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند و آنها را اجباراً به این جا آوردهاند،پس اگر با آنها مواجه شدید آنها را نکشید،سپس عدّهای را نام برد که آن ها را از روی اکراه و اجبار به جنگ آورده بودند.7
وقتی قبل از جنگ رسول خدا (ص) صفهای سپاه خود را مرتب و منظم میکرد،چوبی در دست داشت که به شکم یکی از اصحابش اصابت کرد،او گفت یا رسول اللّه مرا به درد آوردی،در حالیکه خداوند تو را حق و عدالت فرستاده است،پس به من اجازه بده تا قصاص کنم!آن حضرت فرمود:
بیا قصاص کن و او جلو رفت و شکم رسول خدا را بوسید!حضرت سؤال کرد که به چه منظور این کار را کردی؟گفت:یا رسول اللّه ملاحظه میفرمایی که چه وضعی پیش آمده،خواستم در آخرین ساعتی که با تو هستم بدن شما را بوسیده باشم!رسول خدا (ص) در مورد او دعای خیر کرد.
سرانجام جنگ با مبارزه مشرکان شروع شد،مسلمین با وجود کمی نفرات و نداشتن سلاح و امکانات جنگی مناسب در اثر رهبری رسول خدا (ص) و استقامت وصبر و توکّل به پروردگار عالم واتصال به قدرت او بر مشرکان غلبه کردند،به طوریکه هفتاد نفر از مشرکان و رؤسا و سران آنها در این جنگ کشته شدند و عدّهای از آنها اسیر شدند و بقیه با حالت شکست خورده و وحشت زده رو به فرار گذاشتند و به طرف مکه برگشتند.
در این جنگ طبق تصریح قرآن مجید،نصرت خداوند بر پیامبر اکرم (ص) و سپاهیانش نازل شد و آن ها به وسیله سپاهی از ملائکه تقویت شدند،البته نزول نصرت خداوند بعد از استقامت و توکل آنها به خداوند و تحمل خطر کشته شدن در راه دفاع از دین توحیدی و رسول پرودگارشان بود.خداوند در این زمینه میفرماید:
ولقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلة فاتقوا اللّه لعلکم تشکرون (آلعمران،/3 123)
یعنی خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد در حالیکه [از نظر نظامی و سلاح و نفرات] ناتوان بودید… و در آیه دیگری اشارهای به یکی از سنتهای خداوند در جهت امداد مؤمنان و شرایط آن امداد کرده و میفرماید:
بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من الملائکة مسومین (آلعمران/ 125) یعنی اگر شما استقامت کنید و ملتزم تقوی باشید ومورد حمله ناگهانی دشمن قرار بگیرید،خداوند شما را به پنج هزار ملائکه نشان دار مدد میکند.
نحوه تجلی رحمت رسول اللّه (ص) در جنگها
با توجه به حوادثی که در این جنگ اتفاق افتاد ـ و به بعضی از آنها اشاره شد ـ نحوه ظهور و تجلی رحمت وجود رسول اعظم(ص) را نسبت به انسانها توضیح میدهیم:
1.گفته شد که غزوه بدر کبری اولین موردی است که کار در آن به جنگ به معنای زدوخورد کشید و در عمده غزوات ـ چه قبل و چه بعد از آن ـ در اثر فعالیتهای آن حضرت از وقوع جنگ جلوگیری شد.آن حضرت از راههای مختلف،حتی تحریک عواطف افراد سپاه دشمن سعی می کردمانع درگیری و کشته شدن انسان ها و بروز خشونتها و بوجود آمدن کینهها شود،و غالباً این فعالیتها با روش ملاطفت آمیز و مدبرانه آن حضرت در دلهای دشمنان اثر میکرد و آنها از جنگ منصرف میشدند.
2.اصل لشگرکشی و حرکت به سوی دشمن هم به همین منظور ـ عمدتاً ـ انجام میگرفت و یک نوع حالت بازدارندگی از جنگ پیدا می کرد،یعنی آن رحمت واسعه تجسم یافته خداوند از آمادگی پیروانش برای جنگ و قدرت و صلابت آنها هم در جلوگیری از وقوع جنگ استفاده میکرد،حتی اگر مقتضی بود از طریق شکستن روحیه دشمن و ترساندن آنها که قصد جنگ داشتند،از وقوع آن جلوگیری میکرد.
3.حضور شخصی در جنگها خطرات زیادی برای وجود رسول ا(ص) و آینده دین توحیدی و نهضت مقدس او داشت،چون قصد اصلی و همّت دشمن در جنگها،کشتن شخص آن حضرت بود و برای این هدف، فعالیت زیادی میکرد،تا جایی که در جنگ احد دشمن به دروغ ادعا کرد که رسول خدا (ص) کشته شده و همین شایعه دروغ عامل از هم پاشیده شدن سپاه مسلمین شد و وضعیت بحرانی خطرناکی پیش آمد، که آن حضرت قدمی بیش با کشته شدن فاصله نداشت و در مرحلهای از جنگ فقط شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) در کنار آن حضرت باقی مانده بود و آن بزرگوار در حالیکه زخمهای زیادی به بدنش خورده بود،از وجود شریف رسول اکرم (ص) دفاع میکرد.در آن جنگ آن حضرت مجروح شد و فاصله زیادی با کشته شدن نداشت.
امیر المؤمنینعلی(ع)درتوصیفموقعیتهایخاصجنگیدرزمانرسولاللّه(ص) میفرماید:
«کنّا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم،فلم یکن احد منّا اقرب الی العدو منه»8 یعنی وقتی آتش جنگ شعلهور میشد و شدت میگرفت ما (سپاه مسلمین) به رسول اللّه (ص) پناه میبردیم و کسی به دشمن نزدیکتر از آن حضرت نبود.
این کلام امیرالمؤمنین علی (ع) متضمن معانی دقیق و لطیفی است و آن اینکه شخص امیرالمؤمنین در جنگها حفاظت از وجود مبارک رسول اللّه (ص) را به عهده داشت و با فداکاریهای بینظیر،خطرات را ازوجود او دفع میکرد به طوری که در جنگ در جهت حفاظت از آن حضرت دهها زخم خطرناک به بدن شریفش اصابت کرد و خطر کشته شدن را از آن حضرت دفع کرد.
عدّه دیگری از مسلمین هم در حد توان و شجاعت خود خطرات را از وجود مقدس رسول اللّه (ص) دفع میکردند،پس این پناه بردن به رسول اللّه (ص) باید علت و حکمت دیگری داشته باشد!!
سید رضی (ره) جامع نهجالبلاغه در توضیح این کلام امیرالمؤمنین (ع) می فرماید:
معنی این چنین است که هنگامی که ترس از دشمن عظیم میشد و جنگ شدت مییافت،مسلمین به شخص رسول اللّه پناه میبردند،پس خداوند به وسیله رسول اللّه (ص) پیروزی [و نصرت] را برای آنها نازل میکرد….
متفکر بزرگ معاصر فقید سعید مرحوم محمد تقی جعفری در ترجمه نهج البلاغه خود کلام سید رضی را با افزودن توضیحی به صورت ذیل ترجمه کرده است:
و معنای این سخن چنین است که هنگامی که ترس از دشمن شدید میشد و گزیدن جنگ سخت تر میگشت،مسلمانان به ورود خود پیامبر اکرم (ص) به جنگ پناهنده میشدند (میخواستندخود پیامبر وارد کارزار شود).پس خداوند پیروزی را بر آنان به جهت وجود آن بزرگوار نازل میفرمود و آنان از آنچه میترسیدند،به جهت وجود نازنین آن حضرت آسوده خاطر میگشتند….9
به نظر می رسد نکته مهم کلام امیرالمؤمنین علی (ع) همانست که مرحوم سید رضی آن را به صورت خیلی مجمل بیان فرموده و ترجمه مرحوم محمد تقی جعفری هم با افزودن توضیحی معنای آن را روشنتر کرد،و میشود توضیحی به کلام شریف حضرت امیر (ع) ذکر کرد،هم به عنوان تفصیلی بر کلام سید رضی (ره) و هم تکمیل آن و یا بیانی شبیه آن همراه با تفصیل و آن اینکه:
الف:طبعاً پناه بردن مسلمین در مراحل شدیدتر جنگ به رسول اللّه (ص) به منظور زنده ماندن خود و در خطر قرار داشتن رسول اللّه (ص) نمیتواند باشد.به جهت اینکه حداقل تعداد قابل توجهی از آنها در حین جنگ همتشان در دفاع ازرسول اللّه (ص) و دفع خطرات از وجود مبارک آن حضرت بود.اگر چه قهرمانیهای امیرالمؤمنین (ع) در این جهت بسیار باشکوه و فوق حد محاسبات و ارزیابیهای عادی بوده،اما تعداد قابل توجهی از مسلمین هم در این جهت تلاش و همتی داشتند و این موضوع قابل کتمان و بیاعتنایی نمیباشد.
ب:اگر گفته شد امیرالمؤمنین (ع) و عدّهای از مسلمین همتشان در حفاظت از وجود رسول اللّه (ص) بهکار میرفت،ولی همه مسلمین دارای این روحیه و شجاعت نبودند و در مراحل خطرناک جنگ جهت محفوظ ماندن از خطرات به رسول اللّه (ص) پناه میبردند و در کنار او قرار میگرفتند!
در جواب میشود گفت:این عمل را امیرالمؤمنین به مجموع مسلمین حاضر در جنگ و خود نسبت داده و فرموده است که:ما به رسول اللّه (ص) پناه می بردیم و این عمل را به عنوان عملی صحیح و مطلوب تلقی فرموده نه عمل نادرست یا کم ارزش !
ج:تعداد قابل توجهی از مسلمین در جنگها از خود شهامت و شجاعت زیادی نشان می دادند و این عده غالباً از کشته شدن در جهاد مقدس نمیترسیدند و بعضی در آرزوی شهادت و رسیدن به برکات آن بودند،اگر چه،مسلمین همراه رسول اللّه (ص) دارای چنین روحیهای نبودند،اما عدهٔ قابل توجهی دارای اوصاف فوق الذکر بودند و اعمال و رفتار آنها طوری چشمگیر بود که می شود مقاصد آنها را به مجموع سپاه مسلمین نسبت داد،چون اعمال ورفتار این گروه مسیر جنگها را تعیین میکرد.
علاوه بر این خود شخص امیرالمؤمنین حتی به تنهایی گاهی قدرت تعیین مسیر یک جنگ و یا قسمتی از آن را داشت،به طوریکه در جنگ بدر از هفتاد نفر از کشتههای مشرکان سیوشش نفر فقط به دست آن حضرت کشته شدند و سیوچهار نفر به دست تمام سپاه مسلمین،یعنی نقش آن حضرت به تنهایی از تمام سپاه مسلمین بیشتر بود .و در جنگ احد در اولین ساعت جنگ فرماندهان هر نه دسته از سپاه دشمن به دست آن حضرت کشته شدند و مشرکان با این شکست عظیم از هم پاشیده و رو به فرار گذاشتند و بعداً در اثراهمال گروهی از مسلمین در اجرای فرمانی از رسول اللّه (ص) مسیر جنگ عوض شد.
با این حساب لازم میآید که پناه بردن مسلمین در جنگ در حالیکهامیرالمؤمنین(ع) هم بین آنها بود باید حکمت دیگری داشته باشد نه آنچه در ظاهر امر و در ابتدا به نظر میرسد.
میشود گفت:نترسیدن از کشته شدن یک مطلب است و علاقه به پیروزی بر مشرکان و دفع آدمکشان تبهکار و جلوگیری از آدمکشی آنها مطلبی دیگر.یعنی طبعاً مسلمین در جنگها قصد اصلی و اولیهشان زنده ماندن و سرکوب مشرکان و حفظ دین خدا و تقویت آن بود.
د:مسلمین ایمان داشتند به اینکه رسول اکرم (ص) مورد توجهات و عنایات خاصه پرودگار عالم قرار دارد و مراقبت و محافظت خاصی از وجود مبارکش به عمل میآید و ملائکه معینی از طرف خداوند عهده دار محافظت از حیات او هستند و محل استقرار آن حضرت مستمراً بالخصوص در میادین جنگ و موقعیتهای خطرناک محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند عالمیان است،فلذا میشود گفت:مسلمین جهت بهرهمند شدن از رحمت و برکات الهی که بر آن حضرت نازل میشد،به او ومحل استقرار او پناه میبردند،حتی اگر از جمله آثار آن برکات و عنایات،نجات از کشته شدن و یا تقویت روحی برای رسیدن به پیروزی و شکستن سپاه دشمن باشد و آنها هم به همین منظور به آن حضرت پناه ببرند.
در مورد موقعیت و مقام رسول اللّه و عنایات و توجهات خاص پروردگار عالمیان نسبت به آن حضرت و اینکه وجود شریفش رحمتی است گسترده برای جهانیان و محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند،در قرآن مجید آیات وجود دارد که به یکی از موارد بسیار صریح آنها اشارهای میکنیم:
خداوند عالم میفرماید:
وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم و ما کان اللّه معذبهم و هم یستغفرون (انفال،/8 34)
آیه خطاب پیامبر اکرم و خداوند عالمیان به او میفرماید:
خداوند در مقام عذاب کردن آنها نبود،مادام که تو در بین آنها باشی و خداوند عذاب کننده آنها نبود،اگر آنها در حال استغفار باشند.
امام ابو جعفر محمد بن علی الباقر(ع) از امیرالمؤمنین علی (ع) حکایت کرد،که او میفرماید:
در زمین دو وسیله امان از عذاب خداوند بود،که یکی از آن دو به عالم بالا برده شد،و به دومی روی بیاورید و به آن تمسّک بجویید،اما آن امانی که به عالم بالا برده شد،رسول خدا (ص) بود و اما آن امانی که باقی است و برقرار است،استغفار میباشد،بطوریکه خداوند فرمود:وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم….10
سرانجاماینکهآیهکریمهاشارهایبهمرتبهایومرحلهایازرحمتوجود رسولاللّه(ص) وحاکیازاینمطلباستکه حتیاقامتآنوجودمقدسدرمنطقهایاززمینودربینقومی وملتیوگروهیازانسانهامانعنزولعذابوسببامنیتانسانهادرآنمنطقهمیباشد، حتیاگرآن انسانها گناهکار هم باشند ویادربینآنهاگناهکارانیوجودداشتهباشد.
استناد به آیه کریمه هم برهانی بود بر اثبات آنچه که در قسمت اخیر ذکر شد،و هم اشارهای به موضوع اصلی مورد بحث در این نوشته و هم اشارهای به نحوه مشمولیت انسانها اعم از مؤمنان و کافران و گناهکاران نسبت به رحمت خداوندی که از وجود رسول اللّه (ص) جریان مییابد.
4 .گفته شد که رسول اکرم (ص) قبل از شروع جنگ خطاب به افراد سپاهش فرمود:
« من میشناسم مردانی از بنیهاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند….»
و این موضوع خیلی شگفتآور است که آن حضرت در چنان موقعیت خطرناکی به فکر افراد دشمن بوده و گروهی از آنها را که تمایلی به جنگ نداشتند و از روی اکراه آمده بودند معرفی می کنند و نام می برد و توصیه میکند که آنها را نکشند.
و چون طبعاً بنی هاشم را که از بستگان آن حضرت بودند و آنها را بیشتر میشناخت و با روحیه و افکارشان آشنا بود اول نام می برد و بعد دیگران را و هیچ ملاحظه نمی کند که شاید بعضی از مخالفان و یا منافقان خواهند گفت که او بیشتر به فکر بستگان خود میباشد و میخواهد آنها کشته نشوند.یعنی در مقام حفظ جان انسان ها،به فکر موقعیت سیاسی و اجتماعی خود نیست.
اما جالب است که در خطرناک ترین مراحل جنگ آن حضرت همیشه بستگان خود را که ایمان آورده بودند و در بین مسلمین و یکی از آنها بودند،به مقابل دشمن میفرستاد و به وسیله آنها که شجاعتر و خالصتر بودند از بقیه مسلمین دفع خطر می کرد.
امیرامؤمنین علی (ع) در این زمینه میفرماید:
«و ما کان رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه وآله ـ اذا احمرّ البأس واحجم الناس قدّم اهل بیته فوقی بهم اصحابه حرّ السیوف والأسنة فقتل عبیدة بن الحادث یوم بدر و قتل حمزه یوم احد و قتل جعفر یوم مؤته؛»11 یعنی رسول خدا (ص) هنگامی که جنگ شدت میگرفت اهل بیت خود را پیش میانداخت و به وسیله آنها اصحابش را از حرارت شمشیرها و نیزهها حفظ میکرد،چنان که عبیدة بن الحارث در جنگ بدر و حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته شهید شدند.
بالاتر از اینها موضوع مقدم شدن خود امیرالمؤمنین علی (ع) در خطرناکترین مراحل جنگ بود،با اینکه او محبوبترین انسانها وگرامیترین آنها در نظر رسول اللّه (ص) بود،و در مسیر حوادث نهضت مقدس دین توحیدی احتیاج شدیدی به وجود و حضور او بود،اما رسول خدا (ص) او را مقدم میداشت و او دائماً در گردابهای خطرناکحوادث قرار میگرفت.
5.گروهی از سپاه کفار در این جنگ به اسارت مسلمانان درآمدند،رسول اکرم (ص) در مورد اسراء و رفتار با آنها به مسلمانان دستوراتی داد و به آنها توصیه فرمود که با آنها خوشرفتاری کنند،از بعضی از اسرای جنگی نقل شده است که مسلمین به دستور رسول اللّه (ص) آنچنان با ما خوشرفتاری میکردند که گاهی ما از آنها شرمنده میشدیم.وباز از آنها نقل شده است که مسلمانان غذاهای مرغوب خود را به ما میدادند و غذاهای بیارزشتر را خودشان میخوردند.
اسرای جنگ بعداً به طرق مختلفی آزاد شدند،حتی آنهایی که خواندن و نوشتن بلد بودند،به دستور رسول خدا (ص) هرکدام با یاد دادن خواندنونوشتن به ده نفر از مسلمانان آزاد میشدند.
اما ترحم به حال اسراء و ملاطفت با آنها مجوزی عقلی یا شرعی ایجاد نمیکند که آن ها بلافاصله و بدون هیچ قیدی آزاد بشوند،چون در آن صورت مجدداً زمینه جنگ و آدمکشی به وسیله آنها فراهم می شود و اگر هیچ جریمه یا مشکلی یا تنبیهی در مورد آنها بکار بسته نشود،نوعی تشویق به تبهکاری و ایجاد جنگ در مورد آنها محسوب خواهد شد،و موجب ادامه جنگها و تبهکاریها.
6. از جمله رفتارهای رسول اکرم(ص) قبل از شروع جنگ،نشان دادن راههای وصول به منابع بی پایان رحمت پروردگار و پناهگاههای محکم و امن و مطمئن توحیدی است و روشی برای بهرهمندی از قدرت و رحمت بیانتهای خداوند ،در همه جهات زندگی و آن راه «دعا» و در نتیجه اتصال به گنجینههای نعمتهای خداوند است.
گفته شده است که پیامبر اکرم (ص) در روز بدروقتیمتوجهکثرت افراد دشمن و کمی افراد سپاهش شد،رو به قبله ایستاد و خطاب به پرودگارش عرض کرد:
پروردگارا به وعده خود [در مورد امداد و کمک] به من وفا کن.اگر این گروه و پیروان دین توحیدی کشته شوند،تو در روی زمین عبادت نخواهی شد،و او پیوسته دعا میکرد و از خداوند کمک میخواست… .12
این دعا مستجاب شد و به دنبال آن نصرت آسمانی نازل شدند و سپاهی از ملائکه به کمک مسلمین نازل شد و یا اینکه این گروه از ملائکه قبلاً نازل شده و در کنار مسلمین مستقر شده بودند و وقتی رسول اکرم (ص) دعا کرد و استحقاق دریافت امداد آسمانی در مسلمین پیدا شد،اراده پرودگار عالم به توسط آنها جریان یافت.
در آن حادثه که قبل از وقوعش خداوند عالم آن را به پیامبرش خبر داده بود و با وعده نصرت او را مورد عنایت قرار داده بود و زمینه نصرت آسمانی آماده بود،باز هم جهت تحقق آن وعده و نزول نصرت خداوند،دعا لازم بود و از طریق دعای رسول خدا (ص) اراده خداوند مبنی بر نصرت مسلمین جریان یافت و پیروزی آنها بر سپاه قدرتمند دشمن محقق شد.13
ارتباط زندگی انسانها با ملائکه
قبلاً اشاره شد به اینکه در جنگ بدر گروهی از ملائکه به کمک مسلمین آمدند و اراده خداوند در جهت نصرت آنها از طریق ملائکه معینی تحقق یافت.در این حادثه رسول اکرم (ص) یک راه بسیار متعالی و فوق عادی بهسوی منابع بیپایان رحمت خداوند به انسانها نشان داد و به آنها تذکر داد که در زندگی خود،تنها و به حال خود رها شده نیستند.و گروهی از موجودات غیر از انسان ها در کنار آن ها قرار دارند،که دارای قدرتهای عظیمی میباشند و زندگی انسانها را در روی زمین و در مقصد آفرینش یعنی عالم آخرت و بهشت به جریان میاندازد.
شناختن ملائکه و ایمان به آن ها و دریافت علومی از قرآن مجید در مورد آن ها منشأ فوایدعظیمی در زندگی انسانها خواهد شد و انسان به قدرت عظیم و بیپایانی متصل خواهد شد و از طریق علم و ایمان به آنها و پیدا کردن نوعی اتصال به عالم آن ها،با توجه به اتصالی که ملائکه با عالم دنیا و زندگی انسانها و عالم فوق ماده دارند،تحولی عظیم در زندگی آنها پیدا خواهد شد.این بحث دارای ابعاد وسیعی است که احتیاج به بحث مستقلی در مورد آن وجود دارد.14
1. تاریخ پیامبر اسلام ،دکتر محمد ابراهیم آیتی 240/،چاپ دانشگاه تهران ،به نقل از سیره ابن اسحاق و اعلام الوری طبرسی.
2. همان / 248 ـ 251.
3.بحار الانوار، علامه مجلسی،19/224،دار احیاء التراث العربی،بیروت؛منتهی الآمال،شیخ عباس قمی/70،کانون انتشار تهران.
4. بحار الانوار،19/217؛تاریخ پیامبر اسلام/255.
5. سیرة النبی (سیره ابن هشام )،2/254،دارالفکر؛بحارالانوار،19/218.
6. سیره ابن هشام،2/260؛تاریخ پیامبر اسلام/260.
7. سیره ابن هشام ،2/269.
8. نهج البلاغه بخش حکمت ها ،فصل «غریب کلامه »،شماره 9.این فصل کوتاه داخل بخش حکمت های نهج البلاغه بعد از حکمت 260 در نهج البلاغه صبحی صالح قرار دارد.
9. ترجمه نهج البلاغه،محمد تقی جعفری /1139.
10. نهج البلاغه،حکمت 88.
11. همان،نامه شماره 9.
12. مجمع البیان لعلوم القرآن،شیخ طبرسی،4/649،دار احیاء التراث العربی،بیروت.
13. برای اطلاع بیشتر در این زمینه و به دست آوردن نظریات ائمه معصومین (ع) می توان به منابع حدیثی مثل کتاب اصول کافی،ج 4 (دوره چهار جلدی مترجم فارسی) کتاب الدعا مراجعه کرد.
14. برای اطلاع از عالم ملائکه و اوصاف این موجودات به منابع کلامی و تفسیری و حدیثی ازجمله تفسیر المیزان،و نیز آیات و سوره های ذیل مراجعه کرد :اسراء آیات 66 ـ 72،حجر آیات 1ـ 9،انبیاء آیات 16ـ33، سبأ آیات 22 ـ30،فاطر آیات 1ـ 35،ق آیات 15ـ 38،مریم آیات 64 ـ 65.
1.رحمت وجودی پیامبر اکرم (ص) شامل همه انسانها اعم از پیروان دین توحیدی کامل و پیروان ادیان آسمانی قبلی و حتی کافران میشود.و همچنین علاوه بر انسانهای متعالی و نیکوکار و رشد یافته،انسانهای گناهکار و خطاکار هم در حیطهٔ شمول این رحمت میتوانند قرار بگیرند و از آن بهرهمند شوند.
2.این رحمت گسترده قطع شدنی نیست و استمرار دارد و میشود در همه زمانها شامل انسانها شود.
3.بهره مندی از این رحمت اختصاص به انسانها ندارد،و موجودات دیگر حتی حیوانات هم امکان دارد مشمول این رحمت گسترده واقع شوند.
4.بهرهمندی از این رحمت و یا بعضی از مراتب آن احتیاج به زمینه و شرایطی دارد تا که آن زمینهها و شرایط بوسیله خود آن وجود مقدّس و دیگر انسانها لازم است فراهم شود.
5.آیا بهرهمندی از رحمت متمرکز در وجود وشخصیت رسول اکرم (ص) مستلزم ایمان آوردن به دین توحیدی و التزام به معارف و احکام آن میباشد؟!در جواب میشود گفت:این رحمت دارای مراتبی است و بعضی از آن مراتب شامل ایمان آورندگان و بعضی دیگر شامل دیگران هم می شود،به طوری که در نکته شماره 1به آن اشاره شد.طبعاً برای بهرهمندی در سطوح متعالی ایمان به معارف دین توحیدی ضروری است و الاّ محرومیت عظیمی پیش خواهد آمد که هیچ چیزی آن را جبران نخواهد کرد.
6.آیا برای بهرهمندی از این رحمت واسعه یا مراتب خاصی از آن لازم است انسانهای با علم،اخلاق و شخصیت و بطور کلی با زندگی آن حضرت آشنا شوند؟جواب این سؤال هم مثل سؤال قبلی است.بهرهمندی از وجود و علم و شخصیت آن حضرت (ص) در مراتب متعددی امکان پذیر است.و هر مقدار آشنایی با سیرهٔ شریف او بیشتر شود،امکان بهرهبرداری از آن رحمت در مراتب بالاتر فراهم خواهد شد.
7.رحمت واسعه ناشی از وجود آن حضرت (ص) می تواند منشأ تحولی گسترده در زندگی انسانها شود و می شود از طریق آشنا کردن انسان ها با شخصیت و سخنان و رفتارهای او،مشکلات زندگی انسانها مثل خشونتها و نابسامانیها و فقرها و جنگها را از بین برد و زندگی توأم با آسایش و امنیتو رفاه و دوستی و محبت در بین انسان ها برقرار کرد.
8.لازمه داشتن رحمتی که بتواند شامل همه جهانیان در سطح گسترده زمان و مکان شود،علم و قدرت بیانتهاست،طبعاً علم بی انتهاو قدرت بی انتها به خداوند عالمیان منتسب می شود!در این صورت چگونه میتواند دارای چنین رحمت بیانتهایی باشد؟!
در جواب می شود گفت:این رحمت بیانتها و علم بیانتها از ناحیه اتصال به خداوند عالم در سطحی بسیار متعالی در وجود رسول اکرم (ص) جریان مییابد.یعنی در حقیقت این رحمت واسعه،رحمت خداوندی است که به توسط وجود شریف رسول اللّه(ص) بین عالمیان جریان می یابد.
9.رحمت وجود رسول اکرم (ص) در جهات متعددی جریان مییابد مثلاً علمی و فکری و اخلاقی و روابط اجتماعی و تأمین نیازهای زندگی دنیوی و در راهیابی بسوی مقصد حقیقی حیات یعنی زندگی اخروی.
10.مراتبی از این رحمت واسعه در زمان ظهور آن حضرت و بعداً در طول تاریخ تحقق یافته و مراتب برتر و گستردهتر آن با ایجاد زمینه های مناسب و برطرفشدن موانعی در آینده تحقق خواهد یافت.
11.بعضی از مراتب آن رحمت واسعه به صورت آشکار و مستقیم تجلی و ظهور کرده و بعضی دیگر به صورت غیر مستقیم و غیر آشکار به صورتهای مختلفی تحقق یافته است.مثل:انتشار بعضی از فضائل اخلاقی در بین ملل مختلف و توجه به حقوق زنان و کودکان و اسیران جنگی و مثل گسترش علوم مختلف در بین انسانها در جوامع مختلف اعم از جوامع اسلامی و غیر آنها.
12.یکی از زمینههای نشر و تحقق این رحمت در میدانهای جنگ بوده و در نوع رفتار با دشمنان و مخالفان و در رفتار با دشمنان و مخالفان و در رفتار با اسراء بوده است.
13.رحمت وجود رسول اکرم (ص) بطوری که ذکر شد و اساس این بحث هم بر آن مبتنی است،اختصاص به قومی و ملتی و افراد معینی ندارد و بلکه رحمت واسعه خداوندی است که از ناحیه اراده مقدس او در وجود رسول گرامیش تجلی یافته و شامل همه انسانها می شود،پس همه انسانها در شناختن مجاری آن می توانند نقشی بر عهده بگیرند.
14.بهترین راه ایجاد آسایش و رفاه و امنیت و بطور کلی فضای زندگی حقیقی برای جهانیان آشنا شدن با شخصیت و سیره رسول اکرم (ص) و معرفی آن برای جهانیان است.
این بحث در مجموع جهات متعدد فراوان دارد،اعم از جهاتی دیگر که ذکر شد و جهاتی دیگر و ما در این نوشته به بحث و بررسی فشردهای در موضوع تجلی این رحمت در جنگها میپردازیم:
رفتارهای رسول اکرم (ص) در جنگها
اخلاق شریف رسول اکرم (ص) که مورد تعظیم پروردگار عالمیان قرار گرفته،جلوههای بسیار زیبایی در جنگها داشت.خداوند درمورد اخلاق و شخصیت رسول گرامیش میفرماید:وانّک لعلی خلق عظیم (قلم،/68 4).توصیف اخلاق آن حضرت با کلمه «عظیم» طرف خداوند عالم حاکی از عظمت فوق ادراک اخلاق آن حضرت میباشد.
در جای دیگر خداوند می فرماید:
فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک (آلعمران،/3 159) یعنی از ناحیهٔ رحمت خاصّهای از طرف خداوند،نسبت به آنها ملایم و مهربان شدی و اگر سختگیر و خشن بودی آنها از دور تو پراکنده میشدند.در این آیه اشاره ای شده به لطافت و جاذبه خاص اخلاق رسول ا(ص) با انسانها و این که این درجه از نرمی و لطافت اخلاق آن بزرگوار از ناحیه رحمت خاصهّای است که از طرف خداوند به او عطا شده،یعنی این نوع مهربانی و لطافت اخلاق یک امر عادی متعارف نیست که در انسانهای خوشاخلاق و بردبار و بزرگوار وجود دارد،بلکه این اخلاق از طرف خداوند عالم و رحمتی اختصاصی و فوق عادی است که به آن حضرت عطا شده است.و این درجه از ملاطفت و مهربانی اختصاص به رسول اکرم (ص) دارد و آن هم عطای الهی است.
این قسمت از بحث در جهت اثبات آن نکتهای بود که قبلاً ذکر شد و آن اینکه رحمت وجود پیامبر(ص) وعظمت و وسعت آن از ناحیه نوعی اتصال به خداوند است و در حقیقت همان رحمت واسعه بیانتهای خداوندی است که از وجود شریف رسول خدا (ص) و شخصیت و اخلاق و علم او بسوی انسانها جاری میشود.
رفتارهای جنگی آن حضرت را در چند جهت می شود مورد بررسی و تدبر و ارزیابی قرار داد،که مهمترین موارد آنها عبارتند از:
1.خودداری از اقدام به جنگ در مواجهه با مشکلات عظیم که غالباً حکام و ملت ها در این قبیل از حوادث اقدام به جنگ می کنند.
2.جلوگیری از شروع جنگ از ناحیه دشمنان با تدابیر مختلف،حتی به خطر انداختن جان و حیات خود و تحمل سختی های طاقتفرسا.
3.مخالفت از کشته شدن انسانها حتی دشمنان،در حد ممکن.
4.توصیه ها و سفارش های مؤکد به پیروان خود در پایبندی به اصول اخلاق کریمانه و جوانمردی و بزرگواری.
5.ممانعت از آسیب رساندن به وسائل زندگی انسانها و از بین بردن آنها؛بطوری که در جنگهای متداول بین انسانها آسیب زدن به زندگی دشمنان عملی متعارف محسوب می شود.
6.خوشرفتاری با اسراء وتلاش برای آزادی آنها در اولین فرصتهای معقول.
7.بخشیدن دشمنان و گناهکاران در وقت تسلط بر آنها،به جز مواردی که بخشیدن دشمن موجب استمرار ظلمها و آدمکشیها از ناحیه آن ها خواهد شد.
8.حضور در جنگها و اداره حوادث جنگی و مراقبت و نظارت بر رفتارهای مسلمانان و توصیه های لازم به آنها در مراحل مختلف و ارشاد آنها در اجرای قوانین دینی و جلوگیری از رفتارهای خشن و انتقام جوئی که غالباً در جنگها روی می دهد.
قبل از تحلیل موارد فوق الذکر و بیان نمونههایی از اخلاق و رفتارهای آن وجود شریف در جنگها،به ذکر و توضیح چند نکته در مورد جنگ و انواع آن میپردازیم:
انواع جنگها
جنگهایی را که بین اقوام و ملت ها و حکومت ها روی می دهد بهلحاظ اهداف انسانها در شروع آنها،می شود به چهار نوع تقسیم کرد. ـ تقسیم بندی اولیه ـ
1.جنگ هجومی اولیه:و آن جنگی است که یک حکومت یا یک ملت برای رسیدن به اهدافی که در نظر گرفته و به دست آوردن منافعی،بر ملت و حکومت دیگری تحمیل میکند،در این جنگ که یک طرفه است ـ غالباً ـ و طرف مقابل در شروع آن نقشی ندارد وعلاقهای به شروع آن از خود نشان نمیدهد،عنصر تعدی به حقوق انسان ها و غارت یا نابود کردن امکانات و وسائل زندگی آنها و یا ارضاء روحیه خود خواهی و تکبر حکمفرماست.
این نوع جنگ عملی است پلید و ظالمانه و تبهکارانه و منفور طبیعت انسان های با روحیه سالم.طبعاً این نوع جنگ با عواطف سالم انسانها هم سازگاری ندارد.
نوعی از جنگها هم که هر دو طرف به قصد تبهکاری و زورگویی و تعدی به حقوق انسانها آن را شروع میکنند،باز از همین نوع محسوب می شود.
2.جنگ دفاعی در مقابل جنگ هجومی دشمن:این جنگ جهت جلوگیری از تحقق اهداف دشمن و حفظ جانها و حیات انسان ها و منافع خود و دیگران انجام می گیرد.انسانها در این نوع جنگ می خواهند مانع حمله دشمن و یا رسیدن آن ها به اهداف تبهکارانه و جنگ طلبانه خود شوند.
3.جنگ بازدارنده و پیشگیرانه:در این جنگ ملتی و قومی با اطلاع از آماده شدن دشمن برای حمله با دلائل قطعی،به منظور جلوگیری وقوع آن اقدام میکند،و فعّالیت نظامی شروع میکند،اعم از اینکه این فعّالیت به نوعی جنگ و زدوخورد منتهی شود و یا به تظاهر نظامی و اعلام آمادگی اکتفا شود و سرانجام خطر حمله دشمن از بین برود.این جنگ هم در مقابل جنگ نوع اول انجام می گیرد.
4.جنگ آزادیبخش:این نوع جنگ به منظور آزاد کردن انسانهای تحت سلطه یک حکومت و ملت متجاوز به حقوق انسان ها انجام میگیرد.توضیح اینکه گاهی ملتی به منطقه زندگی ملت دیگری حمله می کند و آن ملت را تحت سلطه و اراده خود درمیآورد و حکومت و اراده خود را بر آنها تحمیل میکند و حقوق و عوامل زندگی آن ملت را ضایع میکند.در این صورت ملل دیگری میتوانند به کمک آن ملت تحت سلطه اقدام کرده آن ها را آزاد کنند و دشمن اشغالگر را که جنگ نوع اول را بر آن ملت تحمیل کرده،دفع کنند.
این نوع جنگ آزادی بخش دردین توحیدی با حضور پیامبر خدا و یا جانشین معصوم او یعنی امام معصوم (ع) انجام میگیرد.یعنی یک حکومت صالح کامل که همان حکومت معصوم (ع) است قدرت و اجازه ایجاد چنین جنگی را دارد،یعنی این حق خداوندی است که پیامبر او و یا جانشین معصوم او که قدرت و علم پیامبر خدا (ص) را دارد،بندههای خداوند را از سلطه حکومت جبّاران نجات دهد.چون این نوع جنگ ابعاد و جهات متعددی دارد و عواقب ونتایج آن برای غیر معصوم (ص) قابل پیشبینی و کنترل نمیباشد،غیر از پیامبران خدا (ص) و امامان معصوم کسی نمیتواند از عهده چنین جنگی برآید،چون احتمال دارد انسانها و حکومتهای عادی بشری در مقام دفع ظلم،ظلم دیگری مرتکب شوند و آن هدف مقدس آزادیبخش در این نوع جنگ تحقق نیابد.
این سه نوع اخیر از جنگها را در مجموع می شود جنگ دفاعی نامید.با این وصف می شود جنگها را بطور کلی در دو نوع تقسیم بندی کرد:
1.جنگ هجومی اولیه
2.جنگ دفاعی
در عرف اخلاق و احکام دین توحیدی جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و نامشروع و مخالف جوانمردی و کرامتهای اخلاقی و ضایع کننده حقوق انسانها،طبعاً هیچ گونه تأییدی و تجویزی برای این نوع جنگ ها در اخلاق و رفتار پیامبر اکرم (ص) وجود ندارد.آن حضرت عرضه کننده صورت کامل دین توحیدی برای انسانها است،طبعاً در سیرهٔ شریف او که رحمتی است برای عالمیان این نوع از جنگ هیچ جایگاهی ندارد.
امّا همچنانکه جنگ هجومی اولیه عملی است پلید و ظالمانه و منفور و شوم و زشت،در مقابل جنگ نوع دوم یعنی جنگ دفاعی عملی است مقدس و مبارک و جوانمردانه و ارزشمند ومطابق با احکام و اخلاق عقلی و دینی.چون بازدارنده از ظلم ها و احیاء کننده عدالت وتأمین کننده حقوق انسان ها و آسایش و امنیت و صلح و انسان دوستی است.
رفتارهای رسول اکرم (ص) در جنگهای دفاعی
جنگ از نوع اول که به طور کلی در عرف دین توحیدی محکوم و مطرود ومنفور است ـ بطوری که قبلاً به آن اشاره شد ـ امام جنگ نوع دوم هم در سیره شریف رسول خدا (ص) با روشی بسیار کریمانه و توأم با مهربانیها و بزرگواریها و بکاربردن تمامی عوامل در جلوگیری از کشته شدن انسان ها انجام میگرفت،و در تمامی جنگهایی که با حضور آن حضرت و یا به دستور او انجام گرفته رحمت خداوندی از وجود شریف رسول اکرم به سوی انسانها جریان یافته است.
روش آن حضرت در جلوگیری از حتی این نوع جنگها و حل مشکلات از طریق دیگری غیر از جنگ و در صورت اجتناب ناپذیر بودن و شروع جنگ،در اداره آن نشان دهنده تجلّیات مستمر رحمت گسترده الهی بوده است و جهت ارائه مواردی از آن به تحلیل و توضیح و ذکر و بیان حوادثی از بعضی جنگها میپردازیم.
لازم به ذکر است که جنگهایی را که شخص رسول اکرم (ص) در آنها حضور داشت اصطلاحاً «غزوه» و جنگ هایی را که مسلمانان به دستور آن حضرت انجام میدادند و شخص رسول خدا (ص) در آنها حضور نداشت «سریه» میگویند.تعداد غزوات آن حضرت را غالب مورخان بیست و هفتتا نوشتهاند:
غزوه بدر کبری
اولین غزوهای که کار به زدوخورد بین مسلمین و کفار قریش کشید غزوه بدر کبری بود.قبل از این جنگ،چند غزوه دیگر وقوع یافته بود که در آنها کار به صلح و مراجعت بدون برخورد با دشمن منجر شده بود و یا به صرف تظاهر نظامی و اعلام آمادگی برای جنگ جهت بازدارندگی اکتفا شده بود.بطور کلی از بیستوهفت غزوه رسول اکرم (ص) فقط در نه مورد از آنها کار به جنگ یعنی زد وخورد کشید و آنها عبارت بودند از غزوات:بدر،احد،خندق،قریظه،مصطلق،خیبر،فتح،حنین و طائف.1 به عنوان مثال:در غزوه « ودّان » که در ماه صفر سال دوم هجری واقع شد،کار به انعقاد قرارداد صلح با «بنی ضمره» منتهی شد و جنگی واقع نشد و در غزوه« بواط » که به قصد جلوگیری از حمله کاروانی از قریش به مدینه آغاز شد،رسول اکرم (ص) تا «بواط» که در ناحیه «رضوی» قرار دارد پیش رفت و از آنجا به مدینه بازگشت.و در غزوه «سفوان» یا «بدر اولی» که به قصد دفع «کرز بن جابر فهری» انجام گرفت،جهت اینکه او و همراهانش رمهٔ مدینه را غارت کرده بودند،رسول خدا (ص) در تعقیب او تا وادی سفوان از ناحیه «بدر» پیش رفت و چون با او مواجه نشد به مدینه بازگشت.2
از بررسی سیره شریف رسول اعظم(ص) و دقت در رفتارهای آن حضرت برمیآید که لشگرکشیهای او لزوماً برای جنگ به معنای زدوخورد و غلبه بر دشمنان نبود و اکثر آنها جنبه تظاهر نظامی جهت بازدارندگی از جنگ داشت و آن حضرت تمامی سعی خود را برای جلوگیری از زدوخورد و کشته شدن انسانها بهکار میبرد.
در هر صورت اولین بار در غزوهٔ «بدر کبری» کار دو سپاه به جنگ کشید،تعداد سپاه دشمن در این جنگ سه برابر مسلمین بود و آنها به قصد جنگ،مسافت بین مکه و مدینه را طی کرده بودند.
پیامبر(ص) در این جنگ هم تلاش کرد تا کار به زدوخورد نکشد فلذا پیام فرستاد برای آنها که من دوست ندارم جنگ را شروع کنم و از شما میخواهم از اینجا برگردید، شما خویشان و عشیره من هستید.3
توصیههای رسول ا(ص) در خودداری از جنگ در تعدادی از سران سپاه دشمن مؤثر واقع شد و آنها تمایل به صلح و بازگشت پیدا کردند،مثل عتبة بن ربیعه که تلاش میکرد از وقوع جنگ جلوگیری کند،امّا فتنه انگیزی ابوجهل و بعضی دیگر کار را به جنگ کشاند.
مشاوره رسول اکرم (ص) با افراد سپاه خود قبل از جنگ
پیامبر خدا (ص) قبل از مواجه شدن با سپاه دشمن با افراد سپاه خود مشورت کرد و نظر آنها را جویا شد.بعضی از همراهان نظراتی ابراز داشتند،آن حضرت نظرات دیگران را جویا شد تا اینکه «مقداد بن عمر» به پا خواست و اعلام کرد که هر راهی را رسول خدا (ص) انتخاب کند،همراهی خواهند کرد و آمادگی روحی کامل خود را برای جنگ و هر تصمیم دیگری که آن حضرت بگیرد،به عرض رسانید،باز هم رسول خدا (ص) به مشورت و بیان نظرات همراهان ادامه داد و بیشتر تمایل داشت نظرات انصار را بشنود،چون اکثر همراهان از انصار بودند.4 و آنها قبل از هجرت رسول اکرم (ص) در « عقبه » با آن حضرت بیعت کرده بودند و او را به شهر خودشان « یثرب » (مدینه) دعوت کرده و متعهد شده بودند که از او و دینش حمایت خواهند کرد.
« سعد بن معاذ » در جواب نظر خواهی رسول خدا (ص) عرض کرد:ای رسول خدا گویا به ما نظر داری!رسول خدا (ص) فرمود:آری.سعد گفت:
پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا (ص)،ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق کردهایم و شهادت میدهیم به اینکه آنچه را آوردهای حق است و از جانب خداوند،ما را هر طرف خواستی ببر ما همراه تو هستیم حتی اگر دستور دهی همراه تو وارد دریا شویم اینکار را خواهیم کرد…5
رسول اکرم (ص) بعد از این نظرخواهی تصمیم به جنگ و مقابله با سپاه دشمن گرفت،البته با همان روشی که قبلاً ذکر شد.
رفتارهای رسول اکرم (ص) قبل از شروع جنگ
شروع جنگ اجتناب ناپذیر بود،رسولا(ص) قبلاً دستور داد تا حوضچهای در کنار چاههای بدر ساختند و آب در آن ذخیره کردند و به سپاه خود فرمودند:اگر از سپاه دشمن کسی خواست از حوضچه آب بنوشد،مانعش نشوید.
وقتی سپاه دشمن آماده جنگ شدند و مقابل مسلمین قرار گرفتند،پیامبر اکرم (ص) دعا کردند و خطاب به پروردگار عالم عرض کرد:
خداوندا این قریش است که با تکبر و فخرفروشی به دشمنی با تو روی آورده و رسول تو را تکذیب میکند،پروردگارا خواستارنصرتی هستم که به من وعده دادی،خدایا در همین صبح امروز آنها را نابودشان ساز.6
قبل از شروع جنگ رسول اکرم (ص) به اصحاب خود فرمود:
من میشناسم مردانی از بنی هاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند و آنها را اجباراً به این جا آوردهاند،پس اگر با آنها مواجه شدید آنها را نکشید،سپس عدّهای را نام برد که آن ها را از روی اکراه و اجبار به جنگ آورده بودند.7
وقتی قبل از جنگ رسول خدا (ص) صفهای سپاه خود را مرتب و منظم میکرد،چوبی در دست داشت که به شکم یکی از اصحابش اصابت کرد،او گفت یا رسول اللّه مرا به درد آوردی،در حالیکه خداوند تو را حق و عدالت فرستاده است،پس به من اجازه بده تا قصاص کنم!آن حضرت فرمود:
بیا قصاص کن و او جلو رفت و شکم رسول خدا را بوسید!حضرت سؤال کرد که به چه منظور این کار را کردی؟گفت:یا رسول اللّه ملاحظه میفرمایی که چه وضعی پیش آمده،خواستم در آخرین ساعتی که با تو هستم بدن شما را بوسیده باشم!رسول خدا (ص) در مورد او دعای خیر کرد.
سرانجام جنگ با مبارزه مشرکان شروع شد،مسلمین با وجود کمی نفرات و نداشتن سلاح و امکانات جنگی مناسب در اثر رهبری رسول خدا (ص) و استقامت وصبر و توکّل به پروردگار عالم واتصال به قدرت او بر مشرکان غلبه کردند،به طوریکه هفتاد نفر از مشرکان و رؤسا و سران آنها در این جنگ کشته شدند و عدّهای از آنها اسیر شدند و بقیه با حالت شکست خورده و وحشت زده رو به فرار گذاشتند و به طرف مکه برگشتند.
در این جنگ طبق تصریح قرآن مجید،نصرت خداوند بر پیامبر اکرم (ص) و سپاهیانش نازل شد و آن ها به وسیله سپاهی از ملائکه تقویت شدند،البته نزول نصرت خداوند بعد از استقامت و توکل آنها به خداوند و تحمل خطر کشته شدن در راه دفاع از دین توحیدی و رسول پرودگارشان بود.خداوند در این زمینه میفرماید:
ولقد نصرکم اللّه ببدر و انتم اذلة فاتقوا اللّه لعلکم تشکرون (آلعمران،/3 123)
یعنی خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد در حالیکه [از نظر نظامی و سلاح و نفرات] ناتوان بودید… و در آیه دیگری اشارهای به یکی از سنتهای خداوند در جهت امداد مؤمنان و شرایط آن امداد کرده و میفرماید:
بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من الملائکة مسومین (آلعمران/ 125) یعنی اگر شما استقامت کنید و ملتزم تقوی باشید ومورد حمله ناگهانی دشمن قرار بگیرید،خداوند شما را به پنج هزار ملائکه نشان دار مدد میکند.
نحوه تجلی رحمت رسول اللّه (ص) در جنگها
با توجه به حوادثی که در این جنگ اتفاق افتاد ـ و به بعضی از آنها اشاره شد ـ نحوه ظهور و تجلی رحمت وجود رسول اعظم(ص) را نسبت به انسانها توضیح میدهیم:
1.گفته شد که غزوه بدر کبری اولین موردی است که کار در آن به جنگ به معنای زدوخورد کشید و در عمده غزوات ـ چه قبل و چه بعد از آن ـ در اثر فعالیتهای آن حضرت از وقوع جنگ جلوگیری شد.آن حضرت از راههای مختلف،حتی تحریک عواطف افراد سپاه دشمن سعی می کردمانع درگیری و کشته شدن انسان ها و بروز خشونتها و بوجود آمدن کینهها شود،و غالباً این فعالیتها با روش ملاطفت آمیز و مدبرانه آن حضرت در دلهای دشمنان اثر میکرد و آنها از جنگ منصرف میشدند.
2.اصل لشگرکشی و حرکت به سوی دشمن هم به همین منظور ـ عمدتاً ـ انجام میگرفت و یک نوع حالت بازدارندگی از جنگ پیدا می کرد،یعنی آن رحمت واسعه تجسم یافته خداوند از آمادگی پیروانش برای جنگ و قدرت و صلابت آنها هم در جلوگیری از وقوع جنگ استفاده میکرد،حتی اگر مقتضی بود از طریق شکستن روحیه دشمن و ترساندن آنها که قصد جنگ داشتند،از وقوع آن جلوگیری میکرد.
3.حضور شخصی در جنگها خطرات زیادی برای وجود رسول ا(ص) و آینده دین توحیدی و نهضت مقدس او داشت،چون قصد اصلی و همّت دشمن در جنگها،کشتن شخص آن حضرت بود و برای این هدف، فعالیت زیادی میکرد،تا جایی که در جنگ احد دشمن به دروغ ادعا کرد که رسول خدا (ص) کشته شده و همین شایعه دروغ عامل از هم پاشیده شدن سپاه مسلمین شد و وضعیت بحرانی خطرناکی پیش آمد، که آن حضرت قدمی بیش با کشته شدن فاصله نداشت و در مرحلهای از جنگ فقط شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) در کنار آن حضرت باقی مانده بود و آن بزرگوار در حالیکه زخمهای زیادی به بدنش خورده بود،از وجود شریف رسول اکرم (ص) دفاع میکرد.در آن جنگ آن حضرت مجروح شد و فاصله زیادی با کشته شدن نداشت.
امیر المؤمنینعلی(ع)درتوصیفموقعیتهایخاصجنگیدرزمانرسولاللّه(ص) میفرماید:
«کنّا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم،فلم یکن احد منّا اقرب الی العدو منه»8 یعنی وقتی آتش جنگ شعلهور میشد و شدت میگرفت ما (سپاه مسلمین) به رسول اللّه (ص) پناه میبردیم و کسی به دشمن نزدیکتر از آن حضرت نبود.
این کلام امیرالمؤمنین علی (ع) متضمن معانی دقیق و لطیفی است و آن اینکه شخص امیرالمؤمنین در جنگها حفاظت از وجود مبارک رسول اللّه (ص) را به عهده داشت و با فداکاریهای بینظیر،خطرات را ازوجود او دفع میکرد به طوری که در جنگ در جهت حفاظت از آن حضرت دهها زخم خطرناک به بدن شریفش اصابت کرد و خطر کشته شدن را از آن حضرت دفع کرد.
عدّه دیگری از مسلمین هم در حد توان و شجاعت خود خطرات را از وجود مقدس رسول اللّه (ص) دفع میکردند،پس این پناه بردن به رسول اللّه (ص) باید علت و حکمت دیگری داشته باشد!!
سید رضی (ره) جامع نهجالبلاغه در توضیح این کلام امیرالمؤمنین (ع) می فرماید:
معنی این چنین است که هنگامی که ترس از دشمن عظیم میشد و جنگ شدت مییافت،مسلمین به شخص رسول اللّه پناه میبردند،پس خداوند به وسیله رسول اللّه (ص) پیروزی [و نصرت] را برای آنها نازل میکرد….
متفکر بزرگ معاصر فقید سعید مرحوم محمد تقی جعفری در ترجمه نهج البلاغه خود کلام سید رضی را با افزودن توضیحی به صورت ذیل ترجمه کرده است:
و معنای این سخن چنین است که هنگامی که ترس از دشمن شدید میشد و گزیدن جنگ سخت تر میگشت،مسلمانان به ورود خود پیامبر اکرم (ص) به جنگ پناهنده میشدند (میخواستندخود پیامبر وارد کارزار شود).پس خداوند پیروزی را بر آنان به جهت وجود آن بزرگوار نازل میفرمود و آنان از آنچه میترسیدند،به جهت وجود نازنین آن حضرت آسوده خاطر میگشتند….9
به نظر می رسد نکته مهم کلام امیرالمؤمنین علی (ع) همانست که مرحوم سید رضی آن را به صورت خیلی مجمل بیان فرموده و ترجمه مرحوم محمد تقی جعفری هم با افزودن توضیحی معنای آن را روشنتر کرد،و میشود توضیحی به کلام شریف حضرت امیر (ع) ذکر کرد،هم به عنوان تفصیلی بر کلام سید رضی (ره) و هم تکمیل آن و یا بیانی شبیه آن همراه با تفصیل و آن اینکه:
الف:طبعاً پناه بردن مسلمین در مراحل شدیدتر جنگ به رسول اللّه (ص) به منظور زنده ماندن خود و در خطر قرار داشتن رسول اللّه (ص) نمیتواند باشد.به جهت اینکه حداقل تعداد قابل توجهی از آنها در حین جنگ همتشان در دفاع ازرسول اللّه (ص) و دفع خطرات از وجود مبارک آن حضرت بود.اگر چه قهرمانیهای امیرالمؤمنین (ع) در این جهت بسیار باشکوه و فوق حد محاسبات و ارزیابیهای عادی بوده،اما تعداد قابل توجهی از مسلمین هم در این جهت تلاش و همتی داشتند و این موضوع قابل کتمان و بیاعتنایی نمیباشد.
ب:اگر گفته شد امیرالمؤمنین (ع) و عدّهای از مسلمین همتشان در حفاظت از وجود رسول اللّه (ص) بهکار میرفت،ولی همه مسلمین دارای این روحیه و شجاعت نبودند و در مراحل خطرناک جنگ جهت محفوظ ماندن از خطرات به رسول اللّه (ص) پناه میبردند و در کنار او قرار میگرفتند!
در جواب میشود گفت:این عمل را امیرالمؤمنین به مجموع مسلمین حاضر در جنگ و خود نسبت داده و فرموده است که:ما به رسول اللّه (ص) پناه می بردیم و این عمل را به عنوان عملی صحیح و مطلوب تلقی فرموده نه عمل نادرست یا کم ارزش !
ج:تعداد قابل توجهی از مسلمین در جنگها از خود شهامت و شجاعت زیادی نشان می دادند و این عده غالباً از کشته شدن در جهاد مقدس نمیترسیدند و بعضی در آرزوی شهادت و رسیدن به برکات آن بودند،اگر چه،مسلمین همراه رسول اللّه (ص) دارای چنین روحیهای نبودند،اما عدهٔ قابل توجهی دارای اوصاف فوق الذکر بودند و اعمال و رفتار آنها طوری چشمگیر بود که می شود مقاصد آنها را به مجموع سپاه مسلمین نسبت داد،چون اعمال ورفتار این گروه مسیر جنگها را تعیین میکرد.
علاوه بر این خود شخص امیرالمؤمنین حتی به تنهایی گاهی قدرت تعیین مسیر یک جنگ و یا قسمتی از آن را داشت،به طوریکه در جنگ بدر از هفتاد نفر از کشتههای مشرکان سیوشش نفر فقط به دست آن حضرت کشته شدند و سیوچهار نفر به دست تمام سپاه مسلمین،یعنی نقش آن حضرت به تنهایی از تمام سپاه مسلمین بیشتر بود .و در جنگ احد در اولین ساعت جنگ فرماندهان هر نه دسته از سپاه دشمن به دست آن حضرت کشته شدند و مشرکان با این شکست عظیم از هم پاشیده و رو به فرار گذاشتند و بعداً در اثراهمال گروهی از مسلمین در اجرای فرمانی از رسول اللّه (ص) مسیر جنگ عوض شد.
با این حساب لازم میآید که پناه بردن مسلمین در جنگ در حالیکهامیرالمؤمنین(ع) هم بین آنها بود باید حکمت دیگری داشته باشد نه آنچه در ظاهر امر و در ابتدا به نظر میرسد.
میشود گفت:نترسیدن از کشته شدن یک مطلب است و علاقه به پیروزی بر مشرکان و دفع آدمکشان تبهکار و جلوگیری از آدمکشی آنها مطلبی دیگر.یعنی طبعاً مسلمین در جنگها قصد اصلی و اولیهشان زنده ماندن و سرکوب مشرکان و حفظ دین خدا و تقویت آن بود.
د:مسلمین ایمان داشتند به اینکه رسول اکرم (ص) مورد توجهات و عنایات خاصه پرودگار عالم قرار دارد و مراقبت و محافظت خاصی از وجود مبارکش به عمل میآید و ملائکه معینی از طرف خداوند عهده دار محافظت از حیات او هستند و محل استقرار آن حضرت مستمراً بالخصوص در میادین جنگ و موقعیتهای خطرناک محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند عالمیان است،فلذا میشود گفت:مسلمین جهت بهرهمند شدن از رحمت و برکات الهی که بر آن حضرت نازل میشد،به او ومحل استقرار او پناه میبردند،حتی اگر از جمله آثار آن برکات و عنایات،نجات از کشته شدن و یا تقویت روحی برای رسیدن به پیروزی و شکستن سپاه دشمن باشد و آنها هم به همین منظور به آن حضرت پناه ببرند.
در مورد موقعیت و مقام رسول اللّه و عنایات و توجهات خاص پروردگار عالمیان نسبت به آن حضرت و اینکه وجود شریفش رحمتی است گسترده برای جهانیان و محل نزول رحمت و برکات خاصه خداوند،در قرآن مجید آیات وجود دارد که به یکی از موارد بسیار صریح آنها اشارهای میکنیم:
خداوند عالم میفرماید:
وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم و ما کان اللّه معذبهم و هم یستغفرون (انفال،/8 34)
آیه خطاب پیامبر اکرم و خداوند عالمیان به او میفرماید:
خداوند در مقام عذاب کردن آنها نبود،مادام که تو در بین آنها باشی و خداوند عذاب کننده آنها نبود،اگر آنها در حال استغفار باشند.
امام ابو جعفر محمد بن علی الباقر(ع) از امیرالمؤمنین علی (ع) حکایت کرد،که او میفرماید:
در زمین دو وسیله امان از عذاب خداوند بود،که یکی از آن دو به عالم بالا برده شد،و به دومی روی بیاورید و به آن تمسّک بجویید،اما آن امانی که به عالم بالا برده شد،رسول خدا (ص) بود و اما آن امانی که باقی است و برقرار است،استغفار میباشد،بطوریکه خداوند فرمود:وما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم….10
سرانجاماینکهآیهکریمهاشارهایبهمرتبهایومرحلهایازرحمتوجود رسولاللّه(ص) وحاکیازاینمطلباستکه حتیاقامتآنوجودمقدسدرمنطقهایاززمینودربینقومی وملتیوگروهیازانسانهامانعنزولعذابوسببامنیتانسانهادرآنمنطقهمیباشد، حتیاگرآن انسانها گناهکار هم باشند ویادربینآنهاگناهکارانیوجودداشتهباشد.
استناد به آیه کریمه هم برهانی بود بر اثبات آنچه که در قسمت اخیر ذکر شد،و هم اشارهای به موضوع اصلی مورد بحث در این نوشته و هم اشارهای به نحوه مشمولیت انسانها اعم از مؤمنان و کافران و گناهکاران نسبت به رحمت خداوندی که از وجود رسول اللّه (ص) جریان مییابد.
4 .گفته شد که رسول اکرم (ص) قبل از شروع جنگ خطاب به افراد سپاهش فرمود:
« من میشناسم مردانی از بنیهاشم و دیگران را که تمایلی به جنگ با ما ندارند….»
و این موضوع خیلی شگفتآور است که آن حضرت در چنان موقعیت خطرناکی به فکر افراد دشمن بوده و گروهی از آنها را که تمایلی به جنگ نداشتند و از روی اکراه آمده بودند معرفی می کنند و نام می برد و توصیه میکند که آنها را نکشند.
و چون طبعاً بنی هاشم را که از بستگان آن حضرت بودند و آنها را بیشتر میشناخت و با روحیه و افکارشان آشنا بود اول نام می برد و بعد دیگران را و هیچ ملاحظه نمی کند که شاید بعضی از مخالفان و یا منافقان خواهند گفت که او بیشتر به فکر بستگان خود میباشد و میخواهد آنها کشته نشوند.یعنی در مقام حفظ جان انسان ها،به فکر موقعیت سیاسی و اجتماعی خود نیست.
اما جالب است که در خطرناک ترین مراحل جنگ آن حضرت همیشه بستگان خود را که ایمان آورده بودند و در بین مسلمین و یکی از آنها بودند،به مقابل دشمن میفرستاد و به وسیله آنها که شجاعتر و خالصتر بودند از بقیه مسلمین دفع خطر می کرد.
امیرامؤمنین علی (ع) در این زمینه میفرماید:
«و ما کان رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه وآله ـ اذا احمرّ البأس واحجم الناس قدّم اهل بیته فوقی بهم اصحابه حرّ السیوف والأسنة فقتل عبیدة بن الحادث یوم بدر و قتل حمزه یوم احد و قتل جعفر یوم مؤته؛»11 یعنی رسول خدا (ص) هنگامی که جنگ شدت میگرفت اهل بیت خود را پیش میانداخت و به وسیله آنها اصحابش را از حرارت شمشیرها و نیزهها حفظ میکرد،چنان که عبیدة بن الحارث در جنگ بدر و حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته شهید شدند.
بالاتر از اینها موضوع مقدم شدن خود امیرالمؤمنین علی (ع) در خطرناکترین مراحل جنگ بود،با اینکه او محبوبترین انسانها وگرامیترین آنها در نظر رسول اللّه (ص) بود،و در مسیر حوادث نهضت مقدس دین توحیدی احتیاج شدیدی به وجود و حضور او بود،اما رسول خدا (ص) او را مقدم میداشت و او دائماً در گردابهای خطرناکحوادث قرار میگرفت.
5.گروهی از سپاه کفار در این جنگ به اسارت مسلمانان درآمدند،رسول اکرم (ص) در مورد اسراء و رفتار با آنها به مسلمانان دستوراتی داد و به آنها توصیه فرمود که با آنها خوشرفتاری کنند،از بعضی از اسرای جنگی نقل شده است که مسلمین به دستور رسول اللّه (ص) آنچنان با ما خوشرفتاری میکردند که گاهی ما از آنها شرمنده میشدیم.وباز از آنها نقل شده است که مسلمانان غذاهای مرغوب خود را به ما میدادند و غذاهای بیارزشتر را خودشان میخوردند.
اسرای جنگ بعداً به طرق مختلفی آزاد شدند،حتی آنهایی که خواندن و نوشتن بلد بودند،به دستور رسول خدا (ص) هرکدام با یاد دادن خواندنونوشتن به ده نفر از مسلمانان آزاد میشدند.
اما ترحم به حال اسراء و ملاطفت با آنها مجوزی عقلی یا شرعی ایجاد نمیکند که آن ها بلافاصله و بدون هیچ قیدی آزاد بشوند،چون در آن صورت مجدداً زمینه جنگ و آدمکشی به وسیله آنها فراهم می شود و اگر هیچ جریمه یا مشکلی یا تنبیهی در مورد آنها بکار بسته نشود،نوعی تشویق به تبهکاری و ایجاد جنگ در مورد آنها محسوب خواهد شد،و موجب ادامه جنگها و تبهکاریها.
6. از جمله رفتارهای رسول اکرم(ص) قبل از شروع جنگ،نشان دادن راههای وصول به منابع بی پایان رحمت پروردگار و پناهگاههای محکم و امن و مطمئن توحیدی است و روشی برای بهرهمندی از قدرت و رحمت بیانتهای خداوند ،در همه جهات زندگی و آن راه «دعا» و در نتیجه اتصال به گنجینههای نعمتهای خداوند است.
گفته شده است که پیامبر اکرم (ص) در روز بدروقتیمتوجهکثرت افراد دشمن و کمی افراد سپاهش شد،رو به قبله ایستاد و خطاب به پرودگارش عرض کرد:
پروردگارا به وعده خود [در مورد امداد و کمک] به من وفا کن.اگر این گروه و پیروان دین توحیدی کشته شوند،تو در روی زمین عبادت نخواهی شد،و او پیوسته دعا میکرد و از خداوند کمک میخواست… .12
این دعا مستجاب شد و به دنبال آن نصرت آسمانی نازل شدند و سپاهی از ملائکه به کمک مسلمین نازل شد و یا اینکه این گروه از ملائکه قبلاً نازل شده و در کنار مسلمین مستقر شده بودند و وقتی رسول اکرم (ص) دعا کرد و استحقاق دریافت امداد آسمانی در مسلمین پیدا شد،اراده پرودگار عالم به توسط آنها جریان یافت.
در آن حادثه که قبل از وقوعش خداوند عالم آن را به پیامبرش خبر داده بود و با وعده نصرت او را مورد عنایت قرار داده بود و زمینه نصرت آسمانی آماده بود،باز هم جهت تحقق آن وعده و نزول نصرت خداوند،دعا لازم بود و از طریق دعای رسول خدا (ص) اراده خداوند مبنی بر نصرت مسلمین جریان یافت و پیروزی آنها بر سپاه قدرتمند دشمن محقق شد.13
ارتباط زندگی انسانها با ملائکه
قبلاً اشاره شد به اینکه در جنگ بدر گروهی از ملائکه به کمک مسلمین آمدند و اراده خداوند در جهت نصرت آنها از طریق ملائکه معینی تحقق یافت.در این حادثه رسول اکرم (ص) یک راه بسیار متعالی و فوق عادی بهسوی منابع بیپایان رحمت خداوند به انسانها نشان داد و به آنها تذکر داد که در زندگی خود،تنها و به حال خود رها شده نیستند.و گروهی از موجودات غیر از انسان ها در کنار آن ها قرار دارند،که دارای قدرتهای عظیمی میباشند و زندگی انسانها را در روی زمین و در مقصد آفرینش یعنی عالم آخرت و بهشت به جریان میاندازد.
شناختن ملائکه و ایمان به آن ها و دریافت علومی از قرآن مجید در مورد آن ها منشأ فوایدعظیمی در زندگی انسانها خواهد شد و انسان به قدرت عظیم و بیپایانی متصل خواهد شد و از طریق علم و ایمان به آنها و پیدا کردن نوعی اتصال به عالم آن ها،با توجه به اتصالی که ملائکه با عالم دنیا و زندگی انسانها و عالم فوق ماده دارند،تحولی عظیم در زندگی آنها پیدا خواهد شد.این بحث دارای ابعاد وسیعی است که احتیاج به بحث مستقلی در مورد آن وجود دارد.14
1. تاریخ پیامبر اسلام ،دکتر محمد ابراهیم آیتی 240/،چاپ دانشگاه تهران ،به نقل از سیره ابن اسحاق و اعلام الوری طبرسی.
2. همان / 248 ـ 251.
3.بحار الانوار، علامه مجلسی،19/224،دار احیاء التراث العربی،بیروت؛منتهی الآمال،شیخ عباس قمی/70،کانون انتشار تهران.
4. بحار الانوار،19/217؛تاریخ پیامبر اسلام/255.
5. سیرة النبی (سیره ابن هشام )،2/254،دارالفکر؛بحارالانوار،19/218.
6. سیره ابن هشام،2/260؛تاریخ پیامبر اسلام/260.
7. سیره ابن هشام ،2/269.
8. نهج البلاغه بخش حکمت ها ،فصل «غریب کلامه »،شماره 9.این فصل کوتاه داخل بخش حکمت های نهج البلاغه بعد از حکمت 260 در نهج البلاغه صبحی صالح قرار دارد.
9. ترجمه نهج البلاغه،محمد تقی جعفری /1139.
10. نهج البلاغه،حکمت 88.
11. همان،نامه شماره 9.
12. مجمع البیان لعلوم القرآن،شیخ طبرسی،4/649،دار احیاء التراث العربی،بیروت.
13. برای اطلاع بیشتر در این زمینه و به دست آوردن نظریات ائمه معصومین (ع) می توان به منابع حدیثی مثل کتاب اصول کافی،ج 4 (دوره چهار جلدی مترجم فارسی) کتاب الدعا مراجعه کرد.
14. برای اطلاع از عالم ملائکه و اوصاف این موجودات به منابع کلامی و تفسیری و حدیثی ازجمله تفسیر المیزان،و نیز آیات و سوره های ذیل مراجعه کرد :اسراء آیات 66 ـ 72،حجر آیات 1ـ 9،انبیاء آیات 16ـ33، سبأ آیات 22 ـ30،فاطر آیات 1ـ 35،ق آیات 15ـ 38،مریم آیات 64 ـ 65.