آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

جایگاه زن در گذر تاریخ‏
نقش زن در خانواده، اجتماع و تربیت نسل پرتکاپو مطلبى است که اگرچه نویسندگان و صاحب مکاتب گوناگون بدان اشاره کرده‏اند امّا هیچکدام نقش ارزنده‏اى را که اسلام براى شخصیت زن قائل است مورد توجه قرار نداده و از آن غافل بوده‏اند. زیرا در جهانى که در جاهلیت وحشیانه به سر مى‏برد ناگهان از افق وحى خورشید محمدى(ص) طلوع نمود و با کلام نورانى قرآن به پرتو افشانى پرداخت و در میان اقشار گوناگون که ستمهاى زیادى متحمل شده‏اند از ظلمى که بیش از همه بر زنان رفته پرده برداشتند و براى احیاى هویت بانوان و جلوگیرى از تضییع حقوقشان گامهاى امیدوار کننده در آن فضاى یأس آلود برداشتند.
یادآور مى‏شود اقوام و ملل پیشین زن را موجودى ضعیف و فاقد شأن و اعتبار دانسته و با وى رفتارى ناروا داشتند و زنان را همچون غلامان و چارپایان قابل مبادله به حساب آورده و هیچگونه اختیار و قدرت گزینشى برایشان قائل نبودند و این درحالى است که پرمشقت‏ترین کارها بر دوش زنان بود و اگر از عهده کارهاى طاقت فرسا برنمى‏آمدند شدیداً مورد فشار و آزار و اذیت توأم با توبیخ و ملامت قرار مى‏گرفتند و چه بسا زیر ضربات لگد و کتک جان مى‏دادند. در برخى از برهه‏هاى تاریخى و با حضور مصلحین اجتماعى اگرچه بانوان از بعضى مزایا برخوردار شدند با این وجود از نظر حقوق معنوى و اجتماعى و استقلال شخصیت محرومیت‏هاى فراوانى داشتند. امام خمینى در فراز یکى از بیانات خود در این باره فرموده‏اند: «...زن در دو مرحله مظلوم بوده است یکى در جاهلیت که مثل حیوانات بلکه پایین‏تر از آن بود و اسلام زن را از آن لجن‏زار بیرون کشید و دیگر در زمان ما... به اسم اینکه مى‏خواهند زن را آزاد کنند، به زن ظلمها کردند و وى را از آن مقام شرافت، معنویت و عزتى که داشت پایین کشیدند».(1)
ظلم و فشارهایى که در گذشته به زنان روا مى‏شد محدود به سرزمین و یا منطقه جغرافیایى خاص نبود، بلکه در بیشتر تمدنها حتى کهن‏ترین آنها نظیر روم و یونان براى زن شخصیتى حقوقى و اجتماعى در نظر نمى‏گرفتند و او را در حد کالاهاى تجارتى به حساب مى‏آوردند از دید چنین اقوامى زن از روح جاوید انسانى برخوردار نبود و زندگى او تا زمانى بود که شوهرش در قید حیات باشد و بعد از فوت همسر حق زندگى نداشت. یهودیان و مسیحیان که باید در این رابطه وضعى بهتر از سایرین داشته باشند همسو با نگرشهاى منفى نسبت به زن، با تولد پسر در خانواده شاد مى‏شدند و ولادت نوزاد دختر را موجب سرافکندگى مى‏دانستند. در گذشته، زن موجودى بود که جزء ارث قرار مى‏گرفت و بازماندگان هر طور که مى‏خواستند از او بهره‏بردارى مى‏کردند. قرآن کریم این روش جوامع عقب افتاده را محکوم مى‏نماید و مى‏فرماید: اى اهل ایمان براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سختگیرى و بهانه‏جویى مکنید...(2)
هنگامى که مادر مریم آن حضرت را به دنیا آورد به خداوند عرض کرد: پروردگارا او دختر است (نمى‏تواند چون پسران خادم حرم گردد) اما خداوند (به فضیلت‏ها و صفات برجسته او) آگاه است.(3) این اندیشه که برخاسته از مظلومیت زن و نشناختن شأن و اعتبار او در آن دوران بود به هیچ وجه با نظر اسلام سازگار نیست زیرا که زن و مرد در کسب فضایل و طى نمودن مراحل کمال یکسانند و هیچ کدام بر دیگرى برترى ندارند مگر به انجام اعمال صالح و خداپسندانه.
از اینها گذشته شاید بتوان ظلمى که در جامعه عربستان قبل از اسلام به زن مى‏شد را اسفناکترین و بى‏رحمانه‏ترین نوع برخورد با وى دانست. زنده به گورکردن راحت‏ترین سرنوشتى بود که دختران بدان مبتلا مى‏شدند. قرآن کریم در این مورد مى‏فرماید: و چون یکى از آنها را به فرزند دخترى مژده آید رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ و خشمگین مى‏شود و از عار این مژده روى از قوم خود پنهان مى‏دارد که آیا آن دختر را با ذلت و خوارى نگه دارد و یا زنده به خاک گور کند...(4) تکریم زن در مکتب اسلام‏
طلوع مکتب حیاتبخش اسلام زندگى بشر را تحت تأثیر قرار داد و برجایگاه بلند زن و مقام شایسته او تأکید ورزید و با بیان «انا خلقناکم من ذکرٍ وانثى»(5) خلقت زن و مرد را یکسان دانسته بطورى که زن همچون مرد داراى روح الهى و مسیرى براى رشد و تعالى مى‏باشد مقام ویژه‏اى که خداوند به زن عنایت کرده این است که بچه در رحم او شکل مى‏گیرد، رشد مى‏کند و نهایتاً در بطن مادر به او روح دمیده مى‏شود روحى که امر پروردگار حکیم است. «قل الروح من امر ربّى» (6) بنابراین نفخ روح در بدن کودک را خداوندى که احسن الخالقین است به محل رحم مادر مربوط کرده است نه صلب پدر و این خود بسى موجب سعادت و افتخار براى زن بوده تا جایگاه خویش را در نظر پروردگار بداند و از آن فاصله نگیرد.
از سوى دیگر براى اینکه ارزش زن عملاً به جهانیان ثابت گردد نسل پاک پیامبر اکرم(ص) را در وجود دخترش قرار داد و امامان و پیشوایان دین را از نسل زهراى اطهر(س) بوجود آورد و بدین وسیله مشت محکمى بر دهان بى خردانى زد که دختر را جزء اولاد خویش به حساب نمى‏آوردند و از وجودش احساس ننگ و عار مى‏کردند. رفتار و کردار پیامبر مکرم اسلام (ص) نسبت به دخترش حضرت زهرا(س) حکایت از احترامى است که مى‏تواند منشأ برخورد و رفتار صحیح مردان با زنان واقع شود بارها پیامبر(ص) بر دستان زهرا بوسه زد و مقام و موقعیت او را ستود و به همگان نشان داد که دختر در نزد او محترم است و رعایت حال او از مهمترین کارهاست. در مراسم عبادى سیاسى حج که هر ساله میلیونها زائر حضور دارند امر شده به یاد هاجر فاصله بین کوه صفا و مروه را با ایمان و اخلاص بپیمایند و از عمل یک زن برگزیده و شایسته تبعیت کنند. قرآن کریم که راهنماى انسانهاى طالب حقیقت است بهترین الگو براى آنها را آسیه زن فرعون معرفى مى‏کند که با پشت پا زدن به مظاهر مادى و زندگى تجمّلى فرمان خدا را به جان خرید و درس کمال و رستگارى را به زنان و مردان مؤمن آموخت.
علاوه بر اینکه قرآن کریم شخصیت مسخ شده زن قبل از اسلام را زنده کرد، او را صاحب امتیازاتى نمود که قبلاً هیچ فردى و آئینى بدان توجه نداشت و زن را لایق برخوردارى از چنین مواهبى نمى‏دانست. تا پیش از ظهور اسلام زنان نه تنها از حقوق فردى محروم بودند بلکه حضور آنها در فعالیت‏هاى اجتماعى نیز متصور نبود. با فرمان دین الهى زنان از تحقیر و توهین رهایى یافته همچون مردان قابلیت پذیرش مسئولیت‏هاى اجتماعى را یافته و نقش نظارتى آنها مورد تأیید واقع شد. بر خلاف رسم متداول آن زمان که زنها را مالک چیزى نمى‏دانستند و او را از تصرف در سرمایه خویش منع مى‏کردند زن صاحب اختیار و مالک سرمایه‏اى شد که بدست آورده بود. «للرجال نصیبٌ مما اکتسبوا و للنساء نصیبٌ‏مما اکتسبن»(7) این اعتبار بخشى به زن مسلمان از جانب خداوند کریم پیش از طرح امتیاز دهى کشورهاى اروپایى نظیر انگستان، فرانسه و آلمان بود که در قرن 19 میلادى به استقلال اقتصادى زن تأکید نمودند. زن مسلمان عزتمندى خویش را از اسلام بدست آورد و سفارشاتى که بزرگان دین در رابطه با زنان نموده‏اند بیانگر توجّه خاص به وضعیت جسمى و روحى او دارد. امام على(ع) در سفارش خویش به فرزندش مى‏فرماید:
«زن را در کارى که با مقام وى سازگار نیست امر نکن زیرا که زن گل خوشبوست نه قهرمان».(8) موقعیت زن در رژیم ستمشاهى
شاید به جرأت بتوان گفت مظلومیت زن در دوران حاکمیت طاغوت از جهاتى شبیه آن چیزى بود که در زمان جاهلیت وجود داشت، با این تفاوت که در رژیم گذشته با شعار عوام فریبانه آزادى براى زن او را از هویت اصلى و نعمت خداداد آزادى واقعى دور کرده و به قید و بند فساد اخلاقى، برهنگى و کالاى تجارتى کشانده که فقط بهره‏ورى مادى و شهوانى در مورد آن صدق مى‏کرد در این دوره مرتبه انسانى و وجه عزتمند زن به فراموشى سپرده شد و از او ظاهرى ساختند، که تنها وسیله‏اى باشد در دست مردان و صاحبان سرمایه، تا با تبلیغات تجارتى بر اندوخته آنها بیفزایند و او را از رسالت واقعى خویش دورگردانند. با کشاندن زنان به مراکز مختلط زن و مرد و دعوت به حضور در فیلمها و سریالهاى نامناسب و تقلید از الگوهاى غربى و ضد دینى و بدنبالش مبارزه جدى شاه، تلاش وسیعى را براى از بین بردن حجاب و عفت عمومى زن ایرانى پایه ریزى کردند. استعمارگران که طرّاح اولیه این نقشه‏ها بودند دندان تیز کرده تا شرف ملّى و مذهبى ملت مسلمان را از ناحیه اصلى‏ترین و مؤثرترین رکن جامعه که همانا زنان بودند نابود کنند، نظیر آن اتفاقى که در سرزمین اندلس افتاد. مردم متمدن و مقید آن‏جارا که با سرمایه فرهنگ دینى از زیر یوغ بندگى کفار رهیده بودند توسط زنان بى‏بند و بار و بد حجاب به سستى و بى‏قیدى کشاندند و کم کم ملت اندلس را از درون تهى کردند و در نتیجه جوانان فعال و مسلمان، توانایى و انگیزه‏هاى دینى خود را از دست دادند و در اثر تبلیغات مسموم موج جدایى از دین تقویت گردید و در مدتى کوتاه نور علم و دین در آن سرزمین به خاموشى گرائید. مطمئناً دشمنان دین و قرآن در موقعیت فعلى نیز براى پیشبرد اهداف خود و نابودى جوامع اسلامى توطئه مى‏کنند، برهمگان خصوصاً زنان مؤمنه و معتقد فرض و لازم است با هوشیارى و آگاهى آنها را در این امر ناکام گذارند.
عدم شناخت جایگاه واقعى زن و بى‏ارزش نمودن مقام و منزلت خدایى او سبب گردید پیشرفت و ترقى از نگرش بیگانگان و کسانى که از فرهنگ اسلامى فرسنگها فاصله داشتند چنان تعبیر و تفسیر گردد که زنان نباید خود را مقیّد به حجاب، عفّت و عدم رابطه با نامحرمان بدانند که این امر موجب عقب ماندگى آنها مى‏شود. چنین توجیهاتى در برهه‏اى از تاریخ سبب گردید بنیاد بسیارى از خانواده ها متلاطم و نقش اصلى زنان که همانا همسرى و مادرى است در پس پرده آزادى‏هاى دروغین لطمه ببیند. گرچه زنان آزاده بسیارى در مقابل برنامه‏هاى طاغوت که دیکته شده از طرف استعارگران بود مقاومت ورزیدند اما شیاطین با دسیسه و نیرنگ و فریب عده‏اى سرسپرده به بعضى اهدافشان دست یافتند.
امام خمینى (ره) ره آورد آزادى در نظام طاغوت را چنین بیان مى‏کند:
«زن‏ها را در این دوره‏هاى اخیر منحط کردند. از خیانت‏هاى بزرگى که به ملت ما شد این بود که نیروى انسانى ما را از دست گرفتند. نیروى جوانان ما را به عقب راندند. نیروى بانوان ما را به عقب راندند. بانوان ما را منحط کردند، خیانت کردند بر ملت ما بانوان ما را ملعبه کردند. بانوان ما را مثل عروسک‏ها کردند، بانوان ما جنگجو بودند، اینها مى‏خواستند ننگجو باشند، و خدا نخواست اینها اهانت به مقام زن کردند، اینها مى‏خواستند زن را مثل شى‏ء مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذارند.»(9) حضور زن در پیروزى انقلاب اسلامى‏
انقلاب اسلامى که به همت زنان و مردان مسلمان ایران و به رهبرى حضرت امام خمینى (ره) به وقوع پیوست به زن حیات مجددى بخشید و او را که گرفتار دسیسه‏هاى شیطانى در حکومت شاه ستمگر شده بود نجات داد. امام خمینى(ره) که زن را مربى جامعه و مربى انسانها مى‏داند و سعادت و شقاوت انسانها را بسته به وجود او مى‏داند پیروزى انقلاب اسلامى را وابسته به این قشر دانسته و مى‏فرماید: «ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانمها سهم بزرگ دارید یعنى آمدن شما خانمها به خیابان‏ها و میدان‏هاى مبارزه موجب این شد که مردها هم قوه پیدا بکنند، تقویت بشوند روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود شما سهم بزرگى را در این نهضت دارید.»(10)
نکته قابل توجه در رابطه با نقش زن مسلمان در شکل‏گیرى انقلاب این است که آنها براى اولین بار نبود که حضور خویش را در صحنه سیاسى و اجتماعى به اثبات مى‏رساندند بلکه مشارکت فعالانه و متعهدانه این قشر در لحظات حساس و سرنوشت ساز این ملت و حماسه‏هاى ملى، مذهبى تحسین برانگیز است. پس از فرمان تحریم تنباکو توسط میرزاى شیرازى همسران ناصرالدین شاه به شکستن قلیانها اقدام کردند و در نهضت انقلابى جنگل زنان خطه گیلان با کمک‏هاى مادى و معنوى خویش مبارزان را یارى رساندند، تا آنها در وظیفه خود ترسى به دل راه ندهند، مقاومت زنان مسلمان در توطئه کشف حجاب و به پاکردن تظاهرات بزرگ در مشهد و اعتراض به این وضع هرگز از خاطره‏ها محو نمى‏گردد.
اما نقش زنان در صحنه‏هاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، ایران بسیار فعالانه‏تر و قویتر از هر زمان دیگرى بود. حضور زنان در صحنه‏هاى مبارزه و تلاش، مثلاً بردبارى خانواده‏هاى انقلابى در برابر انبوه مشکلاتى که رژیم ستمگر شاه براى آن‏ها پیش مى‏آورد، ترغیب و تشویق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگونى طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند روبه تکامل انقلاب بود. صبورى مادران داغدیده که جوانهاى خود را در صحنه تظاهرات و راهپیمایى‏ها از دست مى‏دادند و هیچ شکایتى نداشتند از امورى است که نمى‏توان همانندى براى آن در جنبشهاى ملى و یا مذهبى در دیگر نقاط جهان پیدا کرد. در واقع اگر همکارى خالصانه زنان با همسرانشان در میادین مبارزه، زندان رفتن و شکنجه و آزار نبود شاید این مقاومت‏ها در راه پیروزى به ثمر نمى‏رسید و ریشه‏هاى سازنده و شکل دهنده انقلاب پا نمى‏گرفت، شهادت تعداد زیادى از زنان مسلمان چه در تظاهرات و چه در زندانها از جمله واقعه 17 شهریور و نداى لبیک به رهبر انقلاب در راهپیمایى‏هاى گسترده‏اى چون تاسوعا و عاشوراى سال 57 نشانگر روحیه بالا و وفادارى زنان به اسلام و رهبر آن بود که از اراده‏اى محکم و خلل‏ناپذیر و ایمانى قوى سرچشمه مى‏گرفت. مأموران رژیم وقتى صحنه نمایش میلیونى زنان را در تظاهرات خیابانى مى‏دیدند و رفتارهاى محبت‏آمیز و مادرانه آنها که دلسوزانه مى‏خواستند به جمع ملت بپیوندند را مشاهده مى‏کردند، در یک لحظه تصمیم مى‏گرفتند و به آغوش مردم باز مى‏گشتند و اسلحه‏هاى خود را بسوى فرماندهان و سرسپردگان رژیم نشانه مى‏گرفتند. امام خمینى که بارها به نقش کلیدى و قابل ملاحظه زنان در پیروزى انقلاب تأکید کرده فرموده‏اند:
«... در تظاهرات خیابانى زنان ما، بچه‏هاى خردسال خود را به سینه فشرده بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان آمده‏اند...آنان نقش ارزنده‏اى در مبارزات ما ایفاء کرده‏اند. در چه تاریخى این چنین زنانى را سراغ دارید و در چه کشورى»(11)
و در جاى دیگر از سهم عظیم بانوان در پیروزى انقلاب چنین فرموده‏اند:
«شما بانوان در ایران ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید، شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما دارید. شما در آینده براى مملکت ما پشتوانه هستید. از شماست که مردان و زنان بزرگ تربیت مى‏شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت مى‏شوند شماها عزیز ملت هستید. پشتوانه ملت هستید.»(12)
کمبودها و مشکلات زندگى خیلى زود براى زنان دردسر آفرین مى‏گردد. در بحبوحه پیروزى انقلاب، نبود امکانات مادى و موارد مورد نیاز به ویژه سوخت زمستانى کوچکترین تزلزل و وحشتى در روحیه زنان ایجاد نکرد. با اینکه در صف‏هاى طولانى به انتظار دریافت اجناسى که کمتر در دسترس بود ساعت‏ها معطل مى‏ماندند از اینکه براى رضاى خدا و به ثمر نشستن انقلابشان متحمل این سختى‏ها مى‏شدند خوشحال بودند. آنها با شرکت در فعالیت‏هاى نظامى، ساخت کوکتل مولوتوف و تهیه مواد لازم که آن زمان براى پاشیدن حمله مأموران نظام به کار گرفته مى‏شد سریعاً اقدام مى‏کردند و توان خویش را در هر زمینه‏اى که حرکت عظیم ملت را به جلو مى‏برد بروز مى‏دادند. این کار به گوشه‏نشینى و عدم تحرک و ناکار آمدى زن و همچنین آزادى‏هاى دروغین و سطحى‏نگرى در خصوص زن مهر باطل زد. امام خمینى (ره) بنیان گذار جمهورى اسلامى حضور زنان را معجزه بزرگ اسلامى مى‏داند و نتیجه نور ایمان و قدرت اسلام و قرآن و علّت تحولشان را اسلامى بودن این نهضت بیان مى‏دارد و نهایتاً انقلاب اسلامى را وامدار زنان مسلمان و متعهد برمى‏شمارد. حمایت ایشان از زنان و قدردانى از آنها در برخوردها و دیدارهایى که برگزار مى‏شد بخوبى مشهود است. در روزهاى نخستین که امام(ره) از پاریس به تهران آمده بودند و در مدرسه‏اى که با ایشان ملاقات صورت مى‏گرفت، کثرت جمعیت به حدى بود که مسئولین نگران وضعیت امام شده تصمیم گرفتند، ملاقات خواهران را حذف کنند. امام که متوجّه این مطلب شدند فرمودند: «زنها سهم افزونترى در انقلاب داشتند، شما مى‏خواهید این نیروى فعّال را که مشوق مردها بودند و تشجیع کننده آنان در میدان مبارزات از صحنه خارج کنید.»(13)
شهید مطهرى نیز بر نقش سازنده و مفید بانوان در انقلاب اشاره دارد و مى‏فرماید: «انقلاب اسلامى ایران ویژگى‏هایى دارد که مجموع آن را در میان تمامى انقلاب‏هاى جهان بى‏نظیر و بى‏رقیب ساخته است یکى از آن ویژگى‏ها ذى سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگى از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتى است که جملگى برآنند.»(14)
زنان هم متقابلاً در پرتو معنویت و عظمت انقلاب اسلامى به این واقعیت رسیدند که اسلام براى آنها هویتى انسانى قائل است که ریشه در گرایشهاى عالى دارد و الگوگیرى از مکتب حضرت زهرا(س) بزرگ بانوى عالم بشریت و اتکال به قوّه لایزال الهى و چنگ زدن به ریسمان حق آنان را در جایگاهى رفیع و ارزشمند قرار داد. زنان متعهد در دوران انقلاب اسلامى نقشى ماندگار از خود به جاى گذاشتند و به همگان ثابت کردند که شخصیت زن مسلمان در تبعیت از الگوهاى مصرفى غرب و مد و مدپرستى و آنچه آنها برایش به ارمغان مى‏آورند نیست بلکه چیزى که بر اعتبار و ارزش او مى‏افزاید نجابت، شرافت و فداکارى در راه آرمانهاى اصیل دینى است که خداوند به آن‏ها ارزانى داشته است. امام خمینى (ره) شناخت و فهم زن مسلمان ایرانى را ستوده مى‏فرماید: «اینجانب به زنان پرافتخار ایران مباهات مى‏کنم که تحولى آن چنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانى بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجى و وابستگان بى‏شرافت آنها از شعراى هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههاى تبلیغاتى مزدور را نقش بر آب نمود و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان، دچار گمراهى نشده و با این توطئه‏هاى شوم غرب و غرب زدگان آسیب نخواهد پذیرفت.»(15) نقش زنان پس از پیروزى انقلاب اسلامى‏
زنان مبارز، متعهد و مسلمان همانگونه که در شکل‏گیرى و پیروزى انقلاب فعالانه و جسورانه به وظایف خویش عمل کردند بعد از آن هم در حفظ و تداوم این نعمت خدادادى با دل و جان کوشیدند از حوادث مهم بعد از انقلاب جنگ تحمیلى عراق علیه ایران بود که با توطئه مشترک دشمنان این ملت که تاب و تحمّل این موفقیّت و پیروزى را براى مردم دلاور ایران نداشتند به وقوع پیوست. در چنین موقعیتى که تمام ملت ایران بسیج شدند تا دشمن فریب خورده را از هجوم به سرزمین اسلامى برحذر دارند حضور گسترده و فداکارانه بانوان فهیم و انقلابى نسبت به روزهاى شکل‏گیرى انقلاب بیشتر احساس مى‏شد و این مهم به خوبى محقق شد، چرا که زنان ایرانى در یافته بودند دشمن از وحدت، تعهد و ایمان آنها شکست خورده و در صدد ضربه زدن به نهال نورسته انقلاب اسلامى است بنابراین با همتى عالى‏تر و عزمى جزم‏تر و تلاشى وافر و بردبارى ارزنده‏تر پا به میدان گذاشتند تا نقشه توطئه گران را بى نتیجه و ناکام گذارند. گرچه شرکت در عملیات جنگى و حضور در خطوط مقدم جبهه براى آن‏ها میسر نبود آن‏ها با انجام کارهایى که دست کمى از مبارزه رودررو با دشمن نداشت به تجهیز و ترغیب مبارزان و رزمندگان پرداختند حضور در کلاسهاى امداد و فراگیرى تعلیمات نظامى جهت کمک به مردان مبارز در میادین جنگ از قدمهاى اولیه زنان بود. به عهده گرفتن وظایف پرستارى در بیمارستانهاى صحرایى و همکارى دلسوزانه در یارى رساندن به رزمندگان مرهمى بود که بر زخم دلاور مردان جبهه نبرد حق و باطل مى‏نهادند و به رفع نیازهاى آن‏ها اقدام مى‏کردند. زنانى که از این صحنه دور بودند در شهرها و روستاها زندگى مى‏کردند با ایمان و باور قلبى همدوش با هم مجاهدین راه خدا را تنها نگذاشتند و با جمع آورى اقلام مورد نیاز، بافت شال و کلاه و لباسهاى گرم، پخت نان و تهیه مواد غذایى خود را در این مبارزه سهیم و شریک نمودند. علاوه بر تلاشهاى یاد شده نقش مادران صبور و همسران مؤمن دلاوران صحنه‏هاى نبرد که فرزندان و شوهران خویش را به مبارزه علیه کفر ترغیب مى‏کردند هرگز از یادها نمى‏رود. مطمئناً اگر روحیه مقاومت در بین زنان مسلمان در مدت زمان جنگ متزلزل مى‏شد نتیجه بر عکس این بود. کیست که آرامش صبورانه همسران، مادران، خواهران و دختران شهداء، اسراء و مفقود الاثرها را ببیند و به حقانیت نهضت و مبارزه ملت ایران از ابتداى شروع این جنبش د
ینى و مذهبى و از سوى دیگر به اینهمه عظمت و ایثار آفرین نگوید. نوشتار را با کلام رهبر معظم انقلاب در خصوص زنان مبارز و متعهد به پایان مى‏بریم. تربیت اسلامى و انقلابى زن مسلمان مایه افتخار و مباهات جمهورى اسلامى است مابه زنان مسلمان خودمان افتخار مى‏کنیم...زن ایرانى که به برکت انقلاب در راه بسیار خوبى قرار گرفت...امروز مى‏تواند در میدان علم و میدانهاى گوناگون وارد شود و عالیترین مدارج علمى را نیز طى کند.(16) پاورقی ها:پى‏نوشت‏ها: - 1. پیام به مناسبت روز زن 26/2/58. 2. سوره نساء، آیه 20. 3. سوره آل عمران، آیه 35. 4. سوره نحل، آیه 59 - 58. 5. سوره حجرات، آیه 13. 6. سوره اسراء، آیه 85. 7. سوره نساء، آیه 32. 8. نهج البلاغه، نامه سى و یکم. 9. در جمع بانوان قم 12/11/58 . 10. در دیدار با گروهى از بانوان فرهنگى و مربیان قرآن کاشمر 22/6/58. 11. مجله راه تربیت، شماره 38، ص 16. 12. جوانان از دیدگاه امام خمینى (ره)، ص 284. 13. مجموعه مقالات و سخنرانى‏هاى کنگره بین المللى شخصیت امام خمینى ص 95. 14. مجله پیام زن، شماره 100، ص 18. 15. فصلنامه شوراى فرهنگى و اجتماعى زن، شماره 5، پائیز 78، ص 2. 16. به مناسبت هفته زن، سال 1368 و 1371.

تبلیغات