آثار فرهنگى ، اجتماعى و تربیتى نماز جماعت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
((اقم الصلاه لذکرى))(1)
براستى چرا نماز از میان اعمال و عبادات دین به عنوان یاد خداوند و عمود دین معرفى و توصیه شده است و اندازه ثواب این فریضه بهنگام برپایى با جماعت خارج از تصور انسان است.
حضرت پیامبر(ص) فرمودند: ((اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود, پاداش هر رکعت آن, آنقدر زیاد مى گردد که حتى اگر تمام آسمانها کاغذ شود و تمام دریاها مرکب, و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مإمور نوشتن آن, نمى توان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بیکران الهى است.))(2)
در حدیثى دیگر حضرت فرمودند: ((هر کس مقید به حضور در نماز جماعت تحت هر شرایطى باشد از پل صراط همچون برق عبور مى کند و به بهشت نائل مى گردد.))(3)
مقاله حاضر به بررسى مختصرى در مورد آثار فرهنگى, اجتماعى و تربیتى نماز جماعت مى پردازد.
لکن در این میان نباید از مکان نماز جماعت (مسجد) غفلت کرد.
واژه ((صلاه)) در لغت به معناى دعاست از آنجا که نماز شامل دعا نیز مى باشد این واژه از معنى لغوى خود به اعمالى که نماز خوانده مى شود, نامگذارى شد. بنابراین انسان نمازگزار روزانه 3 یا 5 نوبت به درگاه خالق خود دعا مى کند. به این معنا که خدا را به یارى خود مى طلبد و از او انتظار امید به زندگى شایسته را دارد.
این نوع ارتباط معنوى به اعتقاد روانشناسان به (درونى شدن) منجر مى شود. که در این صورت انسان موحد کسى را جز خداى سبحان امید و پشتوانه خود نمى داند و این احساس مایه انگیزش او در تمام عرصه ها خواهد بود. با توجه به اینکه خالق هستى (رب العالمین) است و تمامى فرهنگ از جانب او به بشر رسیده است, شیوه دعا کردن را به بنده خود آموزش داده که چگونه با خداى خود سخن بگوید و چه چیزى را از او مسئلت نماید. آنچه در منابع روایى به عنوان عمود دین از نماز یاد شده, در واقع مى توان گفت, به منزله شاهرگ حیات طیبه است که بنده نمازگزار به دست خود مقدمات آن را فراهم کرده و بنایى محکم و رو به آسمان, به طرف بالا پیش مى برد. تا در هنگام نیاز, بر آن تکیه زده و کمر راست کند.
پس بنابراین, این ستون هرچه بیشتر و محکمتر بنا شود بهره ورى آن نیز افزون خواهد بود.
حال که دانستیم نماز دعا و نیایش به سوى معبود و ستون دین است, سزاوار است که این ستون در مکان هاى مقدس مسجد توسط افراد صالح و پرهیزگار برپا شده و حفظ و حراست گردد.
با مرور آیات و روایات در مورد نماز به این نکته مهم پى مى بریم که نماز سررشته ارتباط بنده با خالق بوده و جذابیت این رشته بسان آهن ربا نمازگزاران متعهد را در اوقات معین روزانه سه یا پنج بار به سوى مکانهاى برگزارى نماز جماعت به قصد احیإ ستونهاى جدید و بسیار مى کشاند.
قطع نظر از احیإ ستونهاى جدید و افزون, استحکام بناى عظیم دین و آئین نیز افزون گردیده و سالیان دراز نسلهاى آینده در زیر سایه آرامش بخش آن به حیات طیبه خود ادامه خواهند داد. در این رابطه قرآن کریم مى فرماید:
((انما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الاخر واقام الصلاه وآتى الزکاه ولم یخش الا الله فعسى اولـئک ان یکونوا من المهتدین)).(4)
واژه ((انما)) که در عربى به معناى حصر است, تعمیر مساجد منحصر به افراد نمازگزار شده مى فرماید: ((منحصرا تعمیر مساجد خدا به دست کسانى است که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز (پنجگانه) بپا دارند و زکاه مال خود بدهند و از غیر خدا نترسند آنها امیدوار باشند که از هدایت یافتگان راه خدا هستند.))
آثار فرهنگى در نماز جماعت چگونه تحصیل مى شود؟
همانطور که مسجد در صدر اسلام محل پذیرش افراد مختلف و محل اجتماعات سیاسى, فرهنگى, اجتماعى بود, امروز نیز پذیراى مربیان و متربیان جهت تعلیم و تربیت و مکان اوج سالکان راستین است.
در اینجا ذکر این نکته لازم است و آن اینکه حضور فیزیکى امام جماعت عملا در میان همه اقشار مختلف مردم مسلمان و نمازگزار یا ممکن نیست و یا به صورت ملاقات با بخش کوچکى از مردم امکان پذیر است. اما به برکت حضور در نماز جماعت ارتباط معنوى و صمیمانه مردم با امام جماعت میسر مى گردد و مردم به عنوان پیام رسانان دین از وجود ائمه جماعات بهره مند مى گردند. و متقابلا آنها نیز درصدد بالابردن سطح فرهنگ و آگاهى اسلامى مردم نمازگزار تلاش مى کنند. و به یارى یکدیگر یک فضاى سالم و پاکیزه براى رشد ارکان اسلامى و ارزشى مهیا مى نمایند.
همانطور که مى دانیم تربیت, ارکان حیات اجتماعى انسان است, و لذا توجه به ابعاد مختلف تربیتى, توجه به شخصیت والاى انسان است. در اصول تربیتى, محیط زیست یکى از عوامل تإثیرگذار بوده و مى تواند کفه ترازوى تربیت را به نفع خود سنگین نماید. بنابراین مساجد و مکانهاى برگزارى نماز جماعت به عنوان یکى از محورهاى تربیتى قابل توجه مى باشد.
به هنگام اوقات نماز یومیه, با نداى موذن بندگان صالح, وقت شناس و وظیفه شناس به سوى میعادگاه روانه مى شوند حضور به موقع و منظم نمازگزاران اثر تربیتى مطلوب در ارج نهادن به نداى ((حى على خیر العمل)) دارد و نشانگر نیاز انسانها به اعمال نیک مى باشد که در سایه انجام عمل خیر به آرامش درونى مى رسند و با عطر معنویت که از وجود افراد صالح و متقى تراوش مى کند, روح خود را نیز معطر مى نماید.
انجام اعمال عبادى نماز جماعت به صورت یک دست و منظم, بیانگر این حقیقت است که اگر افراد مسلمان اراده بکنند مى توانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابلیت هاى نهان و آشکار خود, حلال مشکلات خود و دیگران باشند.
به عبارت دیگر هم اکنون که جماعت مومن نمازگزار اراده کرده و به دلخواه و به صورت اختیارى همه با هم, در کنار هم براى احیإ شعائر اسلامى قدم پیش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند, به همان نسبت خواهند توانست در سایر امور دینى پیش گام بوده و با بهره گیرى از نیروى ایمان و استعدادهاى موجود, قله هاى کمال را تسخیر کنند. و هرگاه این رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگیرد (حضور در جماعت) از خلاقیتها و صفات خدا پسندانه افراد صالح بهره برده و متإثر شده, در نتیجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و این شکوفایى را به جامعه نیز سرایت خواهند داد. در علم روانشناسى این مرحله از رفتار به رمز خویشتن یابى معروف است, مساجد و سایر مکانهاى نماز جماعت علاوه بر محل نیایش بودن, منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و محل به نمایش گذاشتن قدرت و اقتدار امت اسلامى نیز مى باشد. و روزانه سه یا 5 بار افراد مومن در خدمت خالق خود بوده و براى جان نثارى و اطاعت از سایر اوامر مولا اعلان آمادگى مى کند و نفس این عمل هشدارى است براى دشمنان اسلام, و گام نخستین براى حرکت احیإ عدالت اجتماعى و ظلم ستیزى.
علاوه بر مطالب ذکر شده اجتماع مسلمین در نماز جماعت بسان دژ محکم و سنگر مقاومت و مقر فرماندهى و محل تصمیم گیریهاى مهم سیاسى, فرهنگى و اجتماعى مى باشد. و در برابر توطئه گران و بدخواهان دین, اعلام موضع کرده و آرامش نسبى آنها را به هم مى ریزد.
امام راحل(ره) در این رابطه فرمودند: ((شما ملت براى اسلام قیام کردید و براى اسلام این همه زحمت کشیدید و دارید مى کشید. مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام است,. .. فقه اسلام است و آن مساجد است, اینها را خالى نگذارید این یک توطئه است که مى خواهند مسجدها را کم کم خالى کنند. مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد...))(5)
اکنون که سخن از مسجد به میان آمده اشاره اى هم به محراب مسجد داشته باشیم. همانطور که در مقر فرماندهى, فرمانده ارشد در مکان مخصوص قرار مى گیرد و خط و رمز را مشخص مى نماید و دیگران از او پیروى مى کنند, در مسجد نیز محراب مسجد از یک چنین جایگاهى برخوردار است و امام جماعت به عنوان مربى و رهبر در محل محراب به انجام اعمال عبادى نماز مشغول شده وسایر نمازگزاران از وى پیروى کرده و دنباله رو وى مى باشند.
محراب مسجد همانطور که از نامش پیداست محل جنگ با شیطان است. در اینجا لازم است به نکته اى ظریف اشاره کنیم و آن اینکه از نظر روانشناسى ممارست دائمى انسان با هر چیزى اثر پذیرى را به دنبال خواهد داشت و انسان را قرین خود خواهد کرد.
بنابراین مشاهده روزانه (محراب عبادت) با توجه به فلسفه وجودى محراب, به تدریج توجه افراد نمازگزار را از دشمن درون به دشمن بیرونى معطوف خواهد کرد.
به عبارت دیگر اکنون که شیطان درونى به چشم مشاهده نمى شود شیطان بیرون که همانا دشمنان دین اسلام هستند مظهر شیطانند. و قابل موضع گیرى, پس اولین گام, مبارزه با شیطان و ظلم ستیزى در نماز جماعت برداشته خواهد شد.
هرگاه این احساس و طرز تفکر در جمع نمازگزاران به وجود بیاید, بدون آنکه در این باره با یکدیگر به گفتگو بپردازند همگان نسبت به دشمن خویش اظهار تنفر مى کنند و مانند هیزمى هستند که مهیاى روشن کردن است و این احساس زمانى به اوج مى رسد که خطیب جمعه یا جماعت, طى خطابه اى مردم را نسبت به دشمنان دین آگاه کرده و یا در آنها انگیزه هاى نفرت را بیدار کند. و لذا دیده مى شود غالب تظاهرات و اظهار تنفر, نسبت به دشمنان و توطئه گران بعد از نمازهاى جماعت و جمعه صورت مى گیرد.
در تاریخ فلسطین آمده است که غالب راهپیمایى هاى مردمى به رهبرى روحانیت بعد از نمازهاى جماعت شکل مى گرفت و همراه با پیروزى بود.))
روانشناسان معقتدند هرگاه افرادى عصبانى باشند و در عین عصبانیت اگر با اسباب و ابزارى که از عوامل تحریک کننده است روبرو شوند عصبانیت آنها شدت خواهد یافت. پس بنابراین نظریه حضور نمازگزاران متنفر از شیطان و مظاهر شیطانى در کنار محراب عبادت, انگیزه ظلم ستیزى را تقویت مى کند و فرهنگ ظلم ستیزى به دست فراموشى سپرده نمى شود. و بلکه همواره افراد مسلمان در حال آماده باش روحى وفیزیکى قرار مى گیرند و از دشمن خود غافل نمى باشند. چنانچه در شکل گیرى و تداوم انقلاب اسلامى ما این تفکر و احساس نقش کلیدى به همراه داشت.
در واقعه کربلا روز عاشورا امام حسین(ع) و انصار باوفایش بعد از انجام نماز ظهر, لباس شجاعت و شهامت بر تن کرده و بر علیه ظلم بنى امیه وارد میدان نبرد شدند و دلیرانه در رکاب امام, جام شهادت را نوشیدند.
سربازان دلیر ایران زمین نیز غالبا بعد از نماز جمعه و جماعت عازم جبهه هاى نبرد مى شدند. و طبق آنچه که راویان جنگ نقل مى کردند, حمله هاى بسیارى, بعد از نماز صورت مى گرفت.
فرهنگ همکارى و تعاون
همکارى و تعاون که از عوامل وحدت آفرین و استحکامبخش جامعه هستند غالبا در نماز جماعت بیش از سایر اجتماعات به چشم مى خورد. مراعات حقوق دیگران و یارى آنها, رسیدگى به مشکلات برادران دینى در نماز جماعت مطرح شده و به همت مردم کارهاى مفید و مهم صورت مى گیرد.
به عنوان مثال در اجتماع جمعه و جماعت از مردم خواسته مى شود که براى رفع خشک سالى در نماز استسقإ حاضر بشوند. و مردم با انگیزه ((تعاونوا على البر)) سه روز به خاطر همنوعان خود روزه گرفته و نماز مى خوانند. اینگونه اعمال نه تنها مشکلات مومنین را از سر راه برمى دارد, بلکه از عوامل پیوند اجتماع و مردم نیز هست, افراد نمازگزار با حضور خود در صفوف نماز به ((اعتصموا بحبل الله)) جامه عمل مى پوشانند.
امام صادق(ع) مى فرمایند: ((به هم بپیوندید و با هم نیکى کنید و به هم مهربانى کنید و برادران خوشرفتارى باشید, چنانکه خداى عزوجل به شما فرموده)) از فرما(6)یشات امام استفاده مى شود که تعاون و نیکى مهربانى به همراه داشته و موجب جلب سایر مومنین به جمع نمازگزاران مى گردد. امروز در جوامع غیر مسلمان عامل اصلى از هم گسیختگى ملتها و دولتها عدم وجود عاطفه و تعاون و دلسوزیست.
رسول مکرم اسلام مى فرمایند: ((من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم;(7) هر کس صبح کند و اهتمامى به کار مسلمانان ندارد, پس مسلمان نیست.)) هرگاه مومنین در سه وعده حضور به امور برادران خود همت بگمارند دیگر تنش روانى در جامعه وجود نخواهد داشت. خداوند سبحان دعایى را قرین اجابت کرده که در جمع مسلمین دعا شده باشد که نوعى تعاون به شمار مى رود.
O فرهنگ ایثار و انفاق
از دیگر برکات نماز جماعت اشاعه فرهنگ ایثار و انفاق است, که گاهى در حد اعلا و ممتاز مشاهده مى شود.
جمع نمازگزارانى که در حال نماز از خداى مهربان هدایت و نعمت را مسئلت مى نمایند ((صراط الذین انعمت علیهم...)) به تبع این درخواست خود نیز گامى در جهت نعمت بودن براى سایر برادران خود برمى دارد. اعلام نیاز بعد از نماز و به دنبال آن اقدام عمل افراد, از شاخصه هاى فرهنگ جمع نمازگزار است زمانى که آیات ((اهدنا الصراط)) خوانده مى شود همگان هدایت را براى همنوعان خود مى خواهند, در واقع با دعاى خود به دیگران احسان مى کنند. در برخى از آیات نماز و انفاق قرین هم آمده اند:
((والذین صبروا ابتغإ وجه ربهم واقاموا الصلاه وانفقوا مما رزقناهم))(8)
و هم در طلب رضاى خدا راه صبر پیش مى گیرند و نماز بپا مى دارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق مى کنند)) ((الذین یقیمون الصلاه ومما رزقناهم ینفقون اولـئک هم المومنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفره ورزق کریم))(9) و نماز را با حضور قلب بپا مى دارند و از هرچه روزى آنها کردیم (علم و جاه و مال) انفاق مى کنند. آنها براستى و حقیقت اهل ایمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزى نیکو (علم و ادب) مخصوص آنهاست.
بطور طبیعى اطلاع رسانى در مورد نیاز و مشکلات مردم محروم در حالت عادى امکان پذیر نیست و در صورت اقدام به اطلاع رسانى تنها بخش کوچکى از جامعه مطلع مى شوند. اما حضور در جماعت این کار را سهل و ساده و به صورت مطلوب امکان پذیر مى نماید. و اقشار مختلف مردم از هر گوشه و کنار شهر در اسرع وقت به نداى هل من ناصر برادران محروم خود لبیک مى گویند و این رفتار و اعمال انسانى احساس عاطفى را رشد مى دهد.
آثار اجتماعى ـ تعهد
میان ادیان و مکاتب, اسلام بیشترین توجه را براى مراعات و حقوق انسانها قائل شده و به عنوان حق الناس در جایگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح کرده است. هنگام برپایى نماز جماعت مومنین ملزم به مراعات آداب و احکام نماز از جمله غصبى نبودن مکان نماز هستند, به این معنا که هرگاه مومن سجاده خود را قبل از سایرین در محل نماز گسترده باشد دیگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز بایستند. همین تعهد در وجود جمع نمازگزار ملکه شده و در سایر امور آنها نیز سرایت داده مى شود و ناخودآگاه تبدیل به یک رفتار اجتماعى مى گردد.
تعهد به حضور مستمر و منظم در نماز جماعت نیز تمرینى است براى سایر تعهدات ملى و مذهبى, به برکت این اخلاق پسندیده محیط کارى و زندگى از یک امنیت و آرامش مطلوب برخوردار مى شود و از سوى دیگر به تنش زدایى کمک چشم گیرى مى کند. احساس مسئولیت قطعا انسان را به تعهد وادار مى کند و سبب حل بسیارى از مشکلات اجتماعى مى گردد. به عنوان مثال در محیط کارى پاسخ به موقع به نیاز ارباب رجوع, احساس عاطفى و صمیمى آنها را به دنبال خواهد داشت, که هرگاه این نوع برخورد در همه محیطهاى کارى و زندگى اجرا شود, جامعه از یک امنیت نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد کرد و مشارکت و همکارى را نیز به دنبال خواهد داشت.
همدردى و...
با تجدید حضور در نماز جماعت پیوند عاطفى و معنوى نیز تجدید مى گردد. حضور معنوى که عامل گسترش مشترکات معنوى مى باشد, جمع نمازگزار را به همسویى و همفکرى فرا مى خواند و این احساس در آنها به وجود مىآید که بنىآدم اعضاى یکدیگرند و بنابراین نباید از درد و رنج هموطنان خود غافل بشوند. و همین احساس از قوه به فعل تبدیل شده و افراد مومن را به سراغ دردمندان مى فرستد و با حضور فیزیکى و معنوى باعث تسکین آلام آنها مى گردد.
در جبهه عمل نیز این رفتار به سایر مومنین انتقال داده مى شود و عزم همگان براى رفع گرفتاریها و احیإ آرامش روانى در جامعه فراهم مى گردد. همدردى و همدلى با مومنین در مکتب انسان ساز اسلام سرآغاز خردمندى است, بعد از ایمان به خدا, و در منابع روائى بدان توصیه شده است.
یکى از علل شاد کردن قلب مومن که در روایات به آن توجه شده است این است که فرد مسلمان با انگیزه شاد کردن دل مسلمانى, با حضور سبز خود بار سنگین درد و رنج را از دوش برادر خود برگرفته و خود را با او شریک مى داند و عامل امیدوارى براى آنهاست و از سوى دیگر احساس همبستگى, مودت, همکارى بین اقشار مردم مسلمان زنده و با طراوت پابرجا مى ماند و آثار مطلوب آن در پرورش و تربیت نسل آینده متجلى مى گردد.
بى شک شکوه و عظمت همدردى در نمازهاى جماعت بیش از سایر اجتماعات خواهد بود و به علت حضور مستمر مردم بدین سان پایه هاى بهداشت روانى در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بیمارى دردناک (بى تفاوتى) نجات پیدا خواهد کرد. به قول روانشناسان در اثر ممارست فکرى و عمل مردم در سه وعده نماز جماعت به درونى شدن این افکار و رفتار منجر خواهد شد. و یک زندگى ایده آل را براى نسل امروز و آینده تدارک خواهد دید. احساس همدردى و همفکرى زمانى پدیدار مى گردد که برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درک کند.
این احساس در اجتماع جماعت نمازگزار به راحتى قابل رویت و لمس مى باشد. که مومنان در کنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال یکدیگر نیز باخبر مى شوند و با هم تشریک مساعى مى نمایند و در صورت عدم حضور دوستى, سراغ او را مى گیرند. و چه بسا در پى او به تکلف نیز مى افتند. اسلام همدردى با سایر بندگان را امرى ضرورى تلقى مى کند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مى داند. زمانى که سپاه معاویه به یکى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مى کردند و خلخال از پاى زن یهودى درآوردند, مولاى متقیان فرمودند: اگر مسلمانى از این غصه بمیرد جاى سرزنش نیست. همدردى و همدلى در پایدارى ارزش هاى اسلامى نقش خوبى را ایفا مى کنند و یک حالت عرفان در دلها به وجود مىآورد که همگان را به سوى معنویت سوق مى دهد.
الکسیس کارل مى گوید: ((احساس عرفانى جنبش است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلى است, انسان همانطور که به آب نیاز دارد, به خدا [ ومعنویت] نیز محتاج است, اما آنچه که این احساس را پدید آورده یا بیزار کرده نقش اساسى را دارد.))(10)
امام صادق(ع) فرمودند: مومن برادر مومن است, چشم و راهنماى اوست به او خیانت نکند و به او ستم نکند و او را گول نزند و با او وعده خلاف نکند.(11)
در موردى دیگر امام چنین مى فرماید: ((مومن برادر مومن است چون یک تنند و اگر یکى را دردى رسد, در دیگر پاره هاى تن دریافت مى شود, و روحشان از یک روح است و براستى روح مومن به روح خدا پیوسته تر است از پیوستن پرتو آفتاب بدان.))(12)
با توجه به توصیه هاى امام بر همه مومنان لازم است که در هر حال از احوال یکدیگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضإ پیکر اسلامى آرام نگیرد آنها نیز آرامش نداشته باشند.
دوستى ها
از آنجا که انسان موجود اجتماعى است در روابط اجتماعى ناگزیر از انتخاب دوست مى باشد. مى توان گفت یکى از ارکان (وحدت) معاشرتها و دوستى هاى صحیح و سالم در مکان هاى نمازجمعه و جماعت است که در اثر آشنایى و دیدارهاى روزانه به شکل احسن انتخاب دوست میسر مى باشد. و حتى ادامه دوستى این گونه افراد مى تواند در روز قیامت هم به صورت شفاعت چهره بنمایاند. ((این گروه مى توانند در چارچوب اذن الهى درباره افراد خاصى که روابط معنوى آنان با خدا برقرار بوده و پیوند روحى آنها با شفیعان الهى نگسسته باشد, درخواست آمرزش گناه وطلب مغفرت بنمایند. لازم به ذکر است شفاعت مخصوص افرادى است که خداپسندانه وارد صحنه قیامت گردند و از گناهانى که سلب شایستگى شفاعت را مى کنند برحذر باشند.))(13)
دوستانى که در نماز جماعت انتخاب مى شوند براساس تولى و تبرى است و از اعتیاد و قاچاق و... سر درنمىآورد, دوستانى که با معیارهاى دینى برگزیده شده اند همواره موجب زینت و سرافرازى انسان بوده اند نمونه هاى بارز این گونه دوستى ها را در دفاع مقدس به وضوح مشاهده کرده ایم که چگونه تا پاى جان دوستان زخمى خود را از صحنه نبرد خارج مى کردند. و نکته مقابل این نوع دوستى, دوستى افراد غیر صالح و غیر منفى است که غالبا به هنگام گرفتارى نه تنها از دوست خود حمایت نمى کنند, بلکه او را لو مى دهند و یا تنها رها مى کنند!
قرآن مى فرماید: ((ویوم یعض الظالم على یدیه یقول یا لیتنى اتخذت مع الرسول سبیلا (14) یا ویلتى لیتنى لم اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنى عن الذکر بعد اذ جإنى وکان الشیطان للانسان خ(15)ذولا))
به خاطر بیاور روزى که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش من با رسول حق راه دوستى و اطاعت پیش مى گرفتم. اى واى بر من کاش فلان را دوست خود انتخاب نکرده بودم او مرا از یاد حق گمراه ساخت, بعد از آنکه آگاهى به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است. بنابر فرموده مفسران, این کار شاید به خاطر این باشد که این گونه اشخاص هنگامى که به گذشته خویش مى نگرند خود را مقصر مى دانند و تصمیم بر انتقام از خویشتن مى گیرند و لذا پشت دست خود را گاز مى گیرند.
حضرت على(ع) مى فرمایند: ((همنشینى با دوست عاقل روح را زنده مى کند)).(16)
و نیز مى فرمایند: ((با دانشمندان و حکما مجالست و همنشینى کردن عقل ها را زندگى مى بخشد و نفوس را از بیماریهاى اخلاقى شفا مى بخشد.))(17)
در منابع روایى آمده است که انسان با هر چیزى که مونس شده و آن را دوست داشته باشد روز قیامت با همان محشور مى شود.
نقش تربیتى
تربیت زمینه ساز شکوفایى و تقویت رفتارها و اخلاق و آداب صحیح براى زندگى بهتر است .
سالیان متمادى علماى تربیتى با تلاش خود سعى در پیدا کردن راه حلهاى مناسب براى تربیت بوده اند, اما على رغم زحمات انجام شده هنوز هم بشر نتوانسته است به یک تربیت ایدهآل دست یابد, یک فرد مسلمان براى تربیت به ابزار و لوازمى نیاز دارد که خمیر مایه آن از منابع اسلامى دریافت مى شود مگر نه این است که ما معتقدیم اصول اولیه تربیت توسط انبیإ الهى به دست بشر رسیده است بنابراین قبل از آنکه سراغ کتب و علوم جامعه شناسى, روان شناسى و تربیتى برویم بهتر است به منابع اسلامى و در رإس آنها به کتاب خدا رجوع کنیم. خداوند در کلام خود مى فرماید: ((یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى))(18) اى اهل ایمان (با رسول با ادب سخن بگویید) فوق صوت پیامبر صدا بلند نکنید که اعمال نیکتان (در اثر بى ادبى) محو و باطل شود و شما فهم نکنید.
در این آیه شریفه اشاره به حفظ حرمت مربى شده که متربى ملزم به رعایت آن مى باشد. به این معنا که هرگاه انسانهاى هدایت نیافته و تربیت نشده به دیده عظمت و بزرگ به مربى خود ننگرند. در سخنان تربیتى او راهکارهاى تربیتى پیدا نخواهند کرد. و از نظر عمل خداوند سبحان در آداب نماز سلسله مراتب را به اینگونه مشخص کرده است که شخص نمازگزار ابتدا با تکبیره الاحرام وارد نماز مى شود و در رکعت دوم شهادت به رسالت پیامبر خدا مى دهد و در پایان نماز با درود به صالحان نماز را به پایان مى رساند.
نکته تربیتى این جاست که جمع نمازگزاران به جماعت, طبق یک تربیت اسلامى که ریشه آن در خانواده ها بنا نهاده شده احترام به امام جماعت, افراد مسن و سایر افراد مومن را به فراخور حال و موقعیت معنوى و... رعایت مى کنند. امور تربیتى غالبا با روان سر و کار دارند تا با جسم و آنچه از تربیت در رابطه با جسم بکار گرفته مى شود اکتسابى است از این رو حضور در جمع تربیت شده مى تواند راه سهل و آسان کسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامى را در اختیار جمع نمازگزار قرار مى دهد.
علماى تربیتى نیز به این مطلب اذعان دارند که اجراى مناسک دینى به منزله یادآورى و بازخوانى عقاید دینى است ((و تقید و التزام به قواعد و قوانین اخلاقى, نوعى در قید شدن است و انسانهاى خویشتن دار بهتر مى توانند این قید را بر خویشتن تحمیل کنند. مناسک دین نوعى تمرین براى خویشتن دارى و تحمل قیود است و مى تواند مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى را افزایش دهد و موانع زیست اخلاقى را کم کند. ))(19)
از دیگر نکات تربیتى نماز جماعت مى توان به وقت شناسى اشاره کرد. حاضر شدن منظم و مستمر بر سر نماز جماعت نوعى نظم در زندگى و سایر امور دینى آنها به وجود مىآورد به ویژه نظم در انجام فریضه نماز هر چند در غیر نماز جماعت بکند.
خلاصه اینکه نماز جماعت مکان مقدسى است براى عروج به درجات عالى انسانى و رشته اى است براى پیوند دلها و تفکرها در جهت استحکام اتحاد و همبستگى و منبعى است براى تقسیم مهربانى ها و صفا و صمیمیت ها.
پى نوشت ها:
1 . طه / 14.
2 . پرستش آگاهانه, ص158.
3 . همان, ص159.
4 . توبه/ 18.
5 . نماز و زندگى, هشتمین اجلاس سراسرى نماز (مقالات) ص112.
6 . اصول کافى, ج3, ص269.
7 . همان, ص251.
8 . رعد / 22.
9 . انفال/ 4 ـ 3.
10 . نماز و زندگى, ص124.
11 . اصول کافى, ج3, ص255.
12 . همان.
13 . تفسیر نمونه, ذیل آیه شفاعت.
14 . فرقان / 28 ـ 27.
15 . همان.
16 . مروارید غلطان (سخنان ائمه((ع))) ص64.
17 . همان.
18 . حجرات / 2.
19 . تربیت اسلامى, ویژه تربیت اخلاق, ص101.
براستى چرا نماز از میان اعمال و عبادات دین به عنوان یاد خداوند و عمود دین معرفى و توصیه شده است و اندازه ثواب این فریضه بهنگام برپایى با جماعت خارج از تصور انسان است.
حضرت پیامبر(ص) فرمودند: ((اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود, پاداش هر رکعت آن, آنقدر زیاد مى گردد که حتى اگر تمام آسمانها کاغذ شود و تمام دریاها مرکب, و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مإمور نوشتن آن, نمى توان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بیکران الهى است.))(2)
در حدیثى دیگر حضرت فرمودند: ((هر کس مقید به حضور در نماز جماعت تحت هر شرایطى باشد از پل صراط همچون برق عبور مى کند و به بهشت نائل مى گردد.))(3)
مقاله حاضر به بررسى مختصرى در مورد آثار فرهنگى, اجتماعى و تربیتى نماز جماعت مى پردازد.
لکن در این میان نباید از مکان نماز جماعت (مسجد) غفلت کرد.
واژه ((صلاه)) در لغت به معناى دعاست از آنجا که نماز شامل دعا نیز مى باشد این واژه از معنى لغوى خود به اعمالى که نماز خوانده مى شود, نامگذارى شد. بنابراین انسان نمازگزار روزانه 3 یا 5 نوبت به درگاه خالق خود دعا مى کند. به این معنا که خدا را به یارى خود مى طلبد و از او انتظار امید به زندگى شایسته را دارد.
این نوع ارتباط معنوى به اعتقاد روانشناسان به (درونى شدن) منجر مى شود. که در این صورت انسان موحد کسى را جز خداى سبحان امید و پشتوانه خود نمى داند و این احساس مایه انگیزش او در تمام عرصه ها خواهد بود. با توجه به اینکه خالق هستى (رب العالمین) است و تمامى فرهنگ از جانب او به بشر رسیده است, شیوه دعا کردن را به بنده خود آموزش داده که چگونه با خداى خود سخن بگوید و چه چیزى را از او مسئلت نماید. آنچه در منابع روایى به عنوان عمود دین از نماز یاد شده, در واقع مى توان گفت, به منزله شاهرگ حیات طیبه است که بنده نمازگزار به دست خود مقدمات آن را فراهم کرده و بنایى محکم و رو به آسمان, به طرف بالا پیش مى برد. تا در هنگام نیاز, بر آن تکیه زده و کمر راست کند.
پس بنابراین, این ستون هرچه بیشتر و محکمتر بنا شود بهره ورى آن نیز افزون خواهد بود.
حال که دانستیم نماز دعا و نیایش به سوى معبود و ستون دین است, سزاوار است که این ستون در مکان هاى مقدس مسجد توسط افراد صالح و پرهیزگار برپا شده و حفظ و حراست گردد.
با مرور آیات و روایات در مورد نماز به این نکته مهم پى مى بریم که نماز سررشته ارتباط بنده با خالق بوده و جذابیت این رشته بسان آهن ربا نمازگزاران متعهد را در اوقات معین روزانه سه یا پنج بار به سوى مکانهاى برگزارى نماز جماعت به قصد احیإ ستونهاى جدید و بسیار مى کشاند.
قطع نظر از احیإ ستونهاى جدید و افزون, استحکام بناى عظیم دین و آئین نیز افزون گردیده و سالیان دراز نسلهاى آینده در زیر سایه آرامش بخش آن به حیات طیبه خود ادامه خواهند داد. در این رابطه قرآن کریم مى فرماید:
((انما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الاخر واقام الصلاه وآتى الزکاه ولم یخش الا الله فعسى اولـئک ان یکونوا من المهتدین)).(4)
واژه ((انما)) که در عربى به معناى حصر است, تعمیر مساجد منحصر به افراد نمازگزار شده مى فرماید: ((منحصرا تعمیر مساجد خدا به دست کسانى است که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز (پنجگانه) بپا دارند و زکاه مال خود بدهند و از غیر خدا نترسند آنها امیدوار باشند که از هدایت یافتگان راه خدا هستند.))
آثار فرهنگى در نماز جماعت چگونه تحصیل مى شود؟
همانطور که مسجد در صدر اسلام محل پذیرش افراد مختلف و محل اجتماعات سیاسى, فرهنگى, اجتماعى بود, امروز نیز پذیراى مربیان و متربیان جهت تعلیم و تربیت و مکان اوج سالکان راستین است.
در اینجا ذکر این نکته لازم است و آن اینکه حضور فیزیکى امام جماعت عملا در میان همه اقشار مختلف مردم مسلمان و نمازگزار یا ممکن نیست و یا به صورت ملاقات با بخش کوچکى از مردم امکان پذیر است. اما به برکت حضور در نماز جماعت ارتباط معنوى و صمیمانه مردم با امام جماعت میسر مى گردد و مردم به عنوان پیام رسانان دین از وجود ائمه جماعات بهره مند مى گردند. و متقابلا آنها نیز درصدد بالابردن سطح فرهنگ و آگاهى اسلامى مردم نمازگزار تلاش مى کنند. و به یارى یکدیگر یک فضاى سالم و پاکیزه براى رشد ارکان اسلامى و ارزشى مهیا مى نمایند.
همانطور که مى دانیم تربیت, ارکان حیات اجتماعى انسان است, و لذا توجه به ابعاد مختلف تربیتى, توجه به شخصیت والاى انسان است. در اصول تربیتى, محیط زیست یکى از عوامل تإثیرگذار بوده و مى تواند کفه ترازوى تربیت را به نفع خود سنگین نماید. بنابراین مساجد و مکانهاى برگزارى نماز جماعت به عنوان یکى از محورهاى تربیتى قابل توجه مى باشد.
به هنگام اوقات نماز یومیه, با نداى موذن بندگان صالح, وقت شناس و وظیفه شناس به سوى میعادگاه روانه مى شوند حضور به موقع و منظم نمازگزاران اثر تربیتى مطلوب در ارج نهادن به نداى ((حى على خیر العمل)) دارد و نشانگر نیاز انسانها به اعمال نیک مى باشد که در سایه انجام عمل خیر به آرامش درونى مى رسند و با عطر معنویت که از وجود افراد صالح و متقى تراوش مى کند, روح خود را نیز معطر مى نماید.
انجام اعمال عبادى نماز جماعت به صورت یک دست و منظم, بیانگر این حقیقت است که اگر افراد مسلمان اراده بکنند مى توانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابلیت هاى نهان و آشکار خود, حلال مشکلات خود و دیگران باشند.
به عبارت دیگر هم اکنون که جماعت مومن نمازگزار اراده کرده و به دلخواه و به صورت اختیارى همه با هم, در کنار هم براى احیإ شعائر اسلامى قدم پیش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند, به همان نسبت خواهند توانست در سایر امور دینى پیش گام بوده و با بهره گیرى از نیروى ایمان و استعدادهاى موجود, قله هاى کمال را تسخیر کنند. و هرگاه این رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگیرد (حضور در جماعت) از خلاقیتها و صفات خدا پسندانه افراد صالح بهره برده و متإثر شده, در نتیجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و این شکوفایى را به جامعه نیز سرایت خواهند داد. در علم روانشناسى این مرحله از رفتار به رمز خویشتن یابى معروف است, مساجد و سایر مکانهاى نماز جماعت علاوه بر محل نیایش بودن, منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و محل به نمایش گذاشتن قدرت و اقتدار امت اسلامى نیز مى باشد. و روزانه سه یا 5 بار افراد مومن در خدمت خالق خود بوده و براى جان نثارى و اطاعت از سایر اوامر مولا اعلان آمادگى مى کند و نفس این عمل هشدارى است براى دشمنان اسلام, و گام نخستین براى حرکت احیإ عدالت اجتماعى و ظلم ستیزى.
علاوه بر مطالب ذکر شده اجتماع مسلمین در نماز جماعت بسان دژ محکم و سنگر مقاومت و مقر فرماندهى و محل تصمیم گیریهاى مهم سیاسى, فرهنگى و اجتماعى مى باشد. و در برابر توطئه گران و بدخواهان دین, اعلام موضع کرده و آرامش نسبى آنها را به هم مى ریزد.
امام راحل(ره) در این رابطه فرمودند: ((شما ملت براى اسلام قیام کردید و براى اسلام این همه زحمت کشیدید و دارید مى کشید. مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام است,. .. فقه اسلام است و آن مساجد است, اینها را خالى نگذارید این یک توطئه است که مى خواهند مسجدها را کم کم خالى کنند. مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد...))(5)
اکنون که سخن از مسجد به میان آمده اشاره اى هم به محراب مسجد داشته باشیم. همانطور که در مقر فرماندهى, فرمانده ارشد در مکان مخصوص قرار مى گیرد و خط و رمز را مشخص مى نماید و دیگران از او پیروى مى کنند, در مسجد نیز محراب مسجد از یک چنین جایگاهى برخوردار است و امام جماعت به عنوان مربى و رهبر در محل محراب به انجام اعمال عبادى نماز مشغول شده وسایر نمازگزاران از وى پیروى کرده و دنباله رو وى مى باشند.
محراب مسجد همانطور که از نامش پیداست محل جنگ با شیطان است. در اینجا لازم است به نکته اى ظریف اشاره کنیم و آن اینکه از نظر روانشناسى ممارست دائمى انسان با هر چیزى اثر پذیرى را به دنبال خواهد داشت و انسان را قرین خود خواهد کرد.
بنابراین مشاهده روزانه (محراب عبادت) با توجه به فلسفه وجودى محراب, به تدریج توجه افراد نمازگزار را از دشمن درون به دشمن بیرونى معطوف خواهد کرد.
به عبارت دیگر اکنون که شیطان درونى به چشم مشاهده نمى شود شیطان بیرون که همانا دشمنان دین اسلام هستند مظهر شیطانند. و قابل موضع گیرى, پس اولین گام, مبارزه با شیطان و ظلم ستیزى در نماز جماعت برداشته خواهد شد.
هرگاه این احساس و طرز تفکر در جمع نمازگزاران به وجود بیاید, بدون آنکه در این باره با یکدیگر به گفتگو بپردازند همگان نسبت به دشمن خویش اظهار تنفر مى کنند و مانند هیزمى هستند که مهیاى روشن کردن است و این احساس زمانى به اوج مى رسد که خطیب جمعه یا جماعت, طى خطابه اى مردم را نسبت به دشمنان دین آگاه کرده و یا در آنها انگیزه هاى نفرت را بیدار کند. و لذا دیده مى شود غالب تظاهرات و اظهار تنفر, نسبت به دشمنان و توطئه گران بعد از نمازهاى جماعت و جمعه صورت مى گیرد.
در تاریخ فلسطین آمده است که غالب راهپیمایى هاى مردمى به رهبرى روحانیت بعد از نمازهاى جماعت شکل مى گرفت و همراه با پیروزى بود.))
روانشناسان معقتدند هرگاه افرادى عصبانى باشند و در عین عصبانیت اگر با اسباب و ابزارى که از عوامل تحریک کننده است روبرو شوند عصبانیت آنها شدت خواهد یافت. پس بنابراین نظریه حضور نمازگزاران متنفر از شیطان و مظاهر شیطانى در کنار محراب عبادت, انگیزه ظلم ستیزى را تقویت مى کند و فرهنگ ظلم ستیزى به دست فراموشى سپرده نمى شود. و بلکه همواره افراد مسلمان در حال آماده باش روحى وفیزیکى قرار مى گیرند و از دشمن خود غافل نمى باشند. چنانچه در شکل گیرى و تداوم انقلاب اسلامى ما این تفکر و احساس نقش کلیدى به همراه داشت.
در واقعه کربلا روز عاشورا امام حسین(ع) و انصار باوفایش بعد از انجام نماز ظهر, لباس شجاعت و شهامت بر تن کرده و بر علیه ظلم بنى امیه وارد میدان نبرد شدند و دلیرانه در رکاب امام, جام شهادت را نوشیدند.
سربازان دلیر ایران زمین نیز غالبا بعد از نماز جمعه و جماعت عازم جبهه هاى نبرد مى شدند. و طبق آنچه که راویان جنگ نقل مى کردند, حمله هاى بسیارى, بعد از نماز صورت مى گرفت.
فرهنگ همکارى و تعاون
همکارى و تعاون که از عوامل وحدت آفرین و استحکامبخش جامعه هستند غالبا در نماز جماعت بیش از سایر اجتماعات به چشم مى خورد. مراعات حقوق دیگران و یارى آنها, رسیدگى به مشکلات برادران دینى در نماز جماعت مطرح شده و به همت مردم کارهاى مفید و مهم صورت مى گیرد.
به عنوان مثال در اجتماع جمعه و جماعت از مردم خواسته مى شود که براى رفع خشک سالى در نماز استسقإ حاضر بشوند. و مردم با انگیزه ((تعاونوا على البر)) سه روز به خاطر همنوعان خود روزه گرفته و نماز مى خوانند. اینگونه اعمال نه تنها مشکلات مومنین را از سر راه برمى دارد, بلکه از عوامل پیوند اجتماع و مردم نیز هست, افراد نمازگزار با حضور خود در صفوف نماز به ((اعتصموا بحبل الله)) جامه عمل مى پوشانند.
امام صادق(ع) مى فرمایند: ((به هم بپیوندید و با هم نیکى کنید و به هم مهربانى کنید و برادران خوشرفتارى باشید, چنانکه خداى عزوجل به شما فرموده)) از فرما(6)یشات امام استفاده مى شود که تعاون و نیکى مهربانى به همراه داشته و موجب جلب سایر مومنین به جمع نمازگزاران مى گردد. امروز در جوامع غیر مسلمان عامل اصلى از هم گسیختگى ملتها و دولتها عدم وجود عاطفه و تعاون و دلسوزیست.
رسول مکرم اسلام مى فرمایند: ((من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم;(7) هر کس صبح کند و اهتمامى به کار مسلمانان ندارد, پس مسلمان نیست.)) هرگاه مومنین در سه وعده حضور به امور برادران خود همت بگمارند دیگر تنش روانى در جامعه وجود نخواهد داشت. خداوند سبحان دعایى را قرین اجابت کرده که در جمع مسلمین دعا شده باشد که نوعى تعاون به شمار مى رود.
O فرهنگ ایثار و انفاق
از دیگر برکات نماز جماعت اشاعه فرهنگ ایثار و انفاق است, که گاهى در حد اعلا و ممتاز مشاهده مى شود.
جمع نمازگزارانى که در حال نماز از خداى مهربان هدایت و نعمت را مسئلت مى نمایند ((صراط الذین انعمت علیهم...)) به تبع این درخواست خود نیز گامى در جهت نعمت بودن براى سایر برادران خود برمى دارد. اعلام نیاز بعد از نماز و به دنبال آن اقدام عمل افراد, از شاخصه هاى فرهنگ جمع نمازگزار است زمانى که آیات ((اهدنا الصراط)) خوانده مى شود همگان هدایت را براى همنوعان خود مى خواهند, در واقع با دعاى خود به دیگران احسان مى کنند. در برخى از آیات نماز و انفاق قرین هم آمده اند:
((والذین صبروا ابتغإ وجه ربهم واقاموا الصلاه وانفقوا مما رزقناهم))(8)
و هم در طلب رضاى خدا راه صبر پیش مى گیرند و نماز بپا مى دارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق مى کنند)) ((الذین یقیمون الصلاه ومما رزقناهم ینفقون اولـئک هم المومنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفره ورزق کریم))(9) و نماز را با حضور قلب بپا مى دارند و از هرچه روزى آنها کردیم (علم و جاه و مال) انفاق مى کنند. آنها براستى و حقیقت اهل ایمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزى نیکو (علم و ادب) مخصوص آنهاست.
بطور طبیعى اطلاع رسانى در مورد نیاز و مشکلات مردم محروم در حالت عادى امکان پذیر نیست و در صورت اقدام به اطلاع رسانى تنها بخش کوچکى از جامعه مطلع مى شوند. اما حضور در جماعت این کار را سهل و ساده و به صورت مطلوب امکان پذیر مى نماید. و اقشار مختلف مردم از هر گوشه و کنار شهر در اسرع وقت به نداى هل من ناصر برادران محروم خود لبیک مى گویند و این رفتار و اعمال انسانى احساس عاطفى را رشد مى دهد.
آثار اجتماعى ـ تعهد
میان ادیان و مکاتب, اسلام بیشترین توجه را براى مراعات و حقوق انسانها قائل شده و به عنوان حق الناس در جایگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح کرده است. هنگام برپایى نماز جماعت مومنین ملزم به مراعات آداب و احکام نماز از جمله غصبى نبودن مکان نماز هستند, به این معنا که هرگاه مومن سجاده خود را قبل از سایرین در محل نماز گسترده باشد دیگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز بایستند. همین تعهد در وجود جمع نمازگزار ملکه شده و در سایر امور آنها نیز سرایت داده مى شود و ناخودآگاه تبدیل به یک رفتار اجتماعى مى گردد.
تعهد به حضور مستمر و منظم در نماز جماعت نیز تمرینى است براى سایر تعهدات ملى و مذهبى, به برکت این اخلاق پسندیده محیط کارى و زندگى از یک امنیت و آرامش مطلوب برخوردار مى شود و از سوى دیگر به تنش زدایى کمک چشم گیرى مى کند. احساس مسئولیت قطعا انسان را به تعهد وادار مى کند و سبب حل بسیارى از مشکلات اجتماعى مى گردد. به عنوان مثال در محیط کارى پاسخ به موقع به نیاز ارباب رجوع, احساس عاطفى و صمیمى آنها را به دنبال خواهد داشت, که هرگاه این نوع برخورد در همه محیطهاى کارى و زندگى اجرا شود, جامعه از یک امنیت نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد کرد و مشارکت و همکارى را نیز به دنبال خواهد داشت.
همدردى و...
با تجدید حضور در نماز جماعت پیوند عاطفى و معنوى نیز تجدید مى گردد. حضور معنوى که عامل گسترش مشترکات معنوى مى باشد, جمع نمازگزار را به همسویى و همفکرى فرا مى خواند و این احساس در آنها به وجود مىآید که بنىآدم اعضاى یکدیگرند و بنابراین نباید از درد و رنج هموطنان خود غافل بشوند. و همین احساس از قوه به فعل تبدیل شده و افراد مومن را به سراغ دردمندان مى فرستد و با حضور فیزیکى و معنوى باعث تسکین آلام آنها مى گردد.
در جبهه عمل نیز این رفتار به سایر مومنین انتقال داده مى شود و عزم همگان براى رفع گرفتاریها و احیإ آرامش روانى در جامعه فراهم مى گردد. همدردى و همدلى با مومنین در مکتب انسان ساز اسلام سرآغاز خردمندى است, بعد از ایمان به خدا, و در منابع روائى بدان توصیه شده است.
یکى از علل شاد کردن قلب مومن که در روایات به آن توجه شده است این است که فرد مسلمان با انگیزه شاد کردن دل مسلمانى, با حضور سبز خود بار سنگین درد و رنج را از دوش برادر خود برگرفته و خود را با او شریک مى داند و عامل امیدوارى براى آنهاست و از سوى دیگر احساس همبستگى, مودت, همکارى بین اقشار مردم مسلمان زنده و با طراوت پابرجا مى ماند و آثار مطلوب آن در پرورش و تربیت نسل آینده متجلى مى گردد.
بى شک شکوه و عظمت همدردى در نمازهاى جماعت بیش از سایر اجتماعات خواهد بود و به علت حضور مستمر مردم بدین سان پایه هاى بهداشت روانى در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بیمارى دردناک (بى تفاوتى) نجات پیدا خواهد کرد. به قول روانشناسان در اثر ممارست فکرى و عمل مردم در سه وعده نماز جماعت به درونى شدن این افکار و رفتار منجر خواهد شد. و یک زندگى ایده آل را براى نسل امروز و آینده تدارک خواهد دید. احساس همدردى و همفکرى زمانى پدیدار مى گردد که برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درک کند.
این احساس در اجتماع جماعت نمازگزار به راحتى قابل رویت و لمس مى باشد. که مومنان در کنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال یکدیگر نیز باخبر مى شوند و با هم تشریک مساعى مى نمایند و در صورت عدم حضور دوستى, سراغ او را مى گیرند. و چه بسا در پى او به تکلف نیز مى افتند. اسلام همدردى با سایر بندگان را امرى ضرورى تلقى مى کند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مى داند. زمانى که سپاه معاویه به یکى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مى کردند و خلخال از پاى زن یهودى درآوردند, مولاى متقیان فرمودند: اگر مسلمانى از این غصه بمیرد جاى سرزنش نیست. همدردى و همدلى در پایدارى ارزش هاى اسلامى نقش خوبى را ایفا مى کنند و یک حالت عرفان در دلها به وجود مىآورد که همگان را به سوى معنویت سوق مى دهد.
الکسیس کارل مى گوید: ((احساس عرفانى جنبش است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلى است, انسان همانطور که به آب نیاز دارد, به خدا [ ومعنویت] نیز محتاج است, اما آنچه که این احساس را پدید آورده یا بیزار کرده نقش اساسى را دارد.))(10)
امام صادق(ع) فرمودند: مومن برادر مومن است, چشم و راهنماى اوست به او خیانت نکند و به او ستم نکند و او را گول نزند و با او وعده خلاف نکند.(11)
در موردى دیگر امام چنین مى فرماید: ((مومن برادر مومن است چون یک تنند و اگر یکى را دردى رسد, در دیگر پاره هاى تن دریافت مى شود, و روحشان از یک روح است و براستى روح مومن به روح خدا پیوسته تر است از پیوستن پرتو آفتاب بدان.))(12)
با توجه به توصیه هاى امام بر همه مومنان لازم است که در هر حال از احوال یکدیگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضإ پیکر اسلامى آرام نگیرد آنها نیز آرامش نداشته باشند.
دوستى ها
از آنجا که انسان موجود اجتماعى است در روابط اجتماعى ناگزیر از انتخاب دوست مى باشد. مى توان گفت یکى از ارکان (وحدت) معاشرتها و دوستى هاى صحیح و سالم در مکان هاى نمازجمعه و جماعت است که در اثر آشنایى و دیدارهاى روزانه به شکل احسن انتخاب دوست میسر مى باشد. و حتى ادامه دوستى این گونه افراد مى تواند در روز قیامت هم به صورت شفاعت چهره بنمایاند. ((این گروه مى توانند در چارچوب اذن الهى درباره افراد خاصى که روابط معنوى آنان با خدا برقرار بوده و پیوند روحى آنها با شفیعان الهى نگسسته باشد, درخواست آمرزش گناه وطلب مغفرت بنمایند. لازم به ذکر است شفاعت مخصوص افرادى است که خداپسندانه وارد صحنه قیامت گردند و از گناهانى که سلب شایستگى شفاعت را مى کنند برحذر باشند.))(13)
دوستانى که در نماز جماعت انتخاب مى شوند براساس تولى و تبرى است و از اعتیاد و قاچاق و... سر درنمىآورد, دوستانى که با معیارهاى دینى برگزیده شده اند همواره موجب زینت و سرافرازى انسان بوده اند نمونه هاى بارز این گونه دوستى ها را در دفاع مقدس به وضوح مشاهده کرده ایم که چگونه تا پاى جان دوستان زخمى خود را از صحنه نبرد خارج مى کردند. و نکته مقابل این نوع دوستى, دوستى افراد غیر صالح و غیر منفى است که غالبا به هنگام گرفتارى نه تنها از دوست خود حمایت نمى کنند, بلکه او را لو مى دهند و یا تنها رها مى کنند!
قرآن مى فرماید: ((ویوم یعض الظالم على یدیه یقول یا لیتنى اتخذت مع الرسول سبیلا (14) یا ویلتى لیتنى لم اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنى عن الذکر بعد اذ جإنى وکان الشیطان للانسان خ(15)ذولا))
به خاطر بیاور روزى که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش من با رسول حق راه دوستى و اطاعت پیش مى گرفتم. اى واى بر من کاش فلان را دوست خود انتخاب نکرده بودم او مرا از یاد حق گمراه ساخت, بعد از آنکه آگاهى به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است. بنابر فرموده مفسران, این کار شاید به خاطر این باشد که این گونه اشخاص هنگامى که به گذشته خویش مى نگرند خود را مقصر مى دانند و تصمیم بر انتقام از خویشتن مى گیرند و لذا پشت دست خود را گاز مى گیرند.
حضرت على(ع) مى فرمایند: ((همنشینى با دوست عاقل روح را زنده مى کند)).(16)
و نیز مى فرمایند: ((با دانشمندان و حکما مجالست و همنشینى کردن عقل ها را زندگى مى بخشد و نفوس را از بیماریهاى اخلاقى شفا مى بخشد.))(17)
در منابع روایى آمده است که انسان با هر چیزى که مونس شده و آن را دوست داشته باشد روز قیامت با همان محشور مى شود.
نقش تربیتى
تربیت زمینه ساز شکوفایى و تقویت رفتارها و اخلاق و آداب صحیح براى زندگى بهتر است .
سالیان متمادى علماى تربیتى با تلاش خود سعى در پیدا کردن راه حلهاى مناسب براى تربیت بوده اند, اما على رغم زحمات انجام شده هنوز هم بشر نتوانسته است به یک تربیت ایدهآل دست یابد, یک فرد مسلمان براى تربیت به ابزار و لوازمى نیاز دارد که خمیر مایه آن از منابع اسلامى دریافت مى شود مگر نه این است که ما معتقدیم اصول اولیه تربیت توسط انبیإ الهى به دست بشر رسیده است بنابراین قبل از آنکه سراغ کتب و علوم جامعه شناسى, روان شناسى و تربیتى برویم بهتر است به منابع اسلامى و در رإس آنها به کتاب خدا رجوع کنیم. خداوند در کلام خود مى فرماید: ((یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى))(18) اى اهل ایمان (با رسول با ادب سخن بگویید) فوق صوت پیامبر صدا بلند نکنید که اعمال نیکتان (در اثر بى ادبى) محو و باطل شود و شما فهم نکنید.
در این آیه شریفه اشاره به حفظ حرمت مربى شده که متربى ملزم به رعایت آن مى باشد. به این معنا که هرگاه انسانهاى هدایت نیافته و تربیت نشده به دیده عظمت و بزرگ به مربى خود ننگرند. در سخنان تربیتى او راهکارهاى تربیتى پیدا نخواهند کرد. و از نظر عمل خداوند سبحان در آداب نماز سلسله مراتب را به اینگونه مشخص کرده است که شخص نمازگزار ابتدا با تکبیره الاحرام وارد نماز مى شود و در رکعت دوم شهادت به رسالت پیامبر خدا مى دهد و در پایان نماز با درود به صالحان نماز را به پایان مى رساند.
نکته تربیتى این جاست که جمع نمازگزاران به جماعت, طبق یک تربیت اسلامى که ریشه آن در خانواده ها بنا نهاده شده احترام به امام جماعت, افراد مسن و سایر افراد مومن را به فراخور حال و موقعیت معنوى و... رعایت مى کنند. امور تربیتى غالبا با روان سر و کار دارند تا با جسم و آنچه از تربیت در رابطه با جسم بکار گرفته مى شود اکتسابى است از این رو حضور در جمع تربیت شده مى تواند راه سهل و آسان کسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامى را در اختیار جمع نمازگزار قرار مى دهد.
علماى تربیتى نیز به این مطلب اذعان دارند که اجراى مناسک دینى به منزله یادآورى و بازخوانى عقاید دینى است ((و تقید و التزام به قواعد و قوانین اخلاقى, نوعى در قید شدن است و انسانهاى خویشتن دار بهتر مى توانند این قید را بر خویشتن تحمیل کنند. مناسک دین نوعى تمرین براى خویشتن دارى و تحمل قیود است و مى تواند مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى را افزایش دهد و موانع زیست اخلاقى را کم کند. ))(19)
از دیگر نکات تربیتى نماز جماعت مى توان به وقت شناسى اشاره کرد. حاضر شدن منظم و مستمر بر سر نماز جماعت نوعى نظم در زندگى و سایر امور دینى آنها به وجود مىآورد به ویژه نظم در انجام فریضه نماز هر چند در غیر نماز جماعت بکند.
خلاصه اینکه نماز جماعت مکان مقدسى است براى عروج به درجات عالى انسانى و رشته اى است براى پیوند دلها و تفکرها در جهت استحکام اتحاد و همبستگى و منبعى است براى تقسیم مهربانى ها و صفا و صمیمیت ها.
پى نوشت ها:
1 . طه / 14.
2 . پرستش آگاهانه, ص158.
3 . همان, ص159.
4 . توبه/ 18.
5 . نماز و زندگى, هشتمین اجلاس سراسرى نماز (مقالات) ص112.
6 . اصول کافى, ج3, ص269.
7 . همان, ص251.
8 . رعد / 22.
9 . انفال/ 4 ـ 3.
10 . نماز و زندگى, ص124.
11 . اصول کافى, ج3, ص255.
12 . همان.
13 . تفسیر نمونه, ذیل آیه شفاعت.
14 . فرقان / 28 ـ 27.
15 . همان.
16 . مروارید غلطان (سخنان ائمه((ع))) ص64.
17 . همان.
18 . حجرات / 2.
19 . تربیت اسلامى, ویژه تربیت اخلاق, ص101.