اسوه حسنه یا الگوى شایسته
آرشیو
چکیده
متن
میزان تاثیرگذارى الگوهاى عملى بر روحیه و اعمال و رفتار انسان ها بر کسى پوشیده نیست. از سوى دیگر هر چه سن کمتر باشد, بیشتر تحت تاثیر الگوهاى عملى قرار مى گیرد.
پس انتخاب الگوى شایسته براى خود و فرزندان بسیار مهم است و بهترین راهنما براى انتخاب الگوى شایسته, قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت مى باشند و نه تنها براى راهنمایى, بلکه خود معصومین علیهم السلام بهترین و شایسته ترین الگوى عملى براى امت اسلامى اند همچنان که قرآن کریم وجود مبارک رسول الله ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ را به عنوان اسوه و الگوى شایسته معرفى مى نماید:
خداوند متعال در قرآن کریم با اشاره به حقانیت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) با بیانات متعدد و گوناگون همچون: ((انک على الحق المبین))(1) ((انک لعلى هدىمستقیم))(2) ((انک على صراط مستقیم)) (3)در مناسبتهاى مختلف به فضیلتها و صفات نیک آن حضرت اشاره فرموده است: صفات و خصلتهاى نیکى مانند روف و مهربان و رحیم بودن بر مومنان, نوع دوستى و آرزومند سعادت مردم بودن, بسیار رکوع و سجده کردن, نرم خوئى, گشادگى و سعه صدر داشتن, و صدها بلکه هزاران فضیلت آشکار و نهان در وجود مقدس آن حضرت. انک لعلى خلق عظیم(4). و حقتعالى حقوق مسلم آن حضرت را بیان مى فرماید, مثل: پیروى از دستورات رسول الله(صلى الله علیه و آله) که آنرا پیروى از خداوند مى داند.
یارى رساندن به آن حضرت, سرپیچى نکردن و آزار نرساندن به پیامبر اکرم, و در کارها از خدا و رسولش پیشى نگرفتن, و رعایت ادب و احترام نسبت به آن حضرت, همچون آهسته سخن گفتن در نزد آن حضرت, و صدا را از صداى ایشان بالاتر نبردن وآن حضرت را عامیانه صدا نزدن. و در نهایت تنها مزد رسالت را مودت و دوستى اهل بیت آن حضرت (صلى الله علیه و آله) مى داند.
و حتى باریتعالى علاوه بر امر کردن به مومنان براى طلب رحمت و صلوات الهى بر نبى مکرم اسلام (صلى الله علیه و آله), مى فرماید: خداوند خود بر نبى, رحمت و صلوات مى فرستد و همینطور ملائک الهى بر حضرتش صلوات مى فرستند. ((ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما))(5).
حال با اینهمه عظمت و بزرگى و فضائل فراوان آن حضرت و بقول سعدى:
تو اصل وجودآمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع تست
هر چند با شکفتن آن نور پاک, حقیقت کامل خلیفه اللهى در زمین عینیت یافت و بقول مولانا:
پیش از آنک نقش احمد فر نمود
نعت او هر گبر را تعویذ بود
کین چنین کس هست تا آید پدید ؟
از خیال روش دلشان مى تپید
سجده مى کردند کاى رب بشر
در عیان آریش هر چه زودتر
اما چه حکمت و رازى در همنشینى سرور کائنات با آدمیان بود؟ و آنهم زیستن در سرزمینى سوزان و دور افتاده و در میان قومى بدور از فرهنگ و تمدن و ادیان الهى دیگر و فاقد هر گونه امکانات .
در پاسخ به این سوال و گشودن این راز درمانده ایم, مگر آنکه به نواى دلنشین وحى الهى یعنى قرآن و سیره روش حامل وحى یعنى پیامبر عظیم الشان اسلام و فرمایشات آن حضرت دل بسپاریم. هر چند:
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبرى نیست که نیست
نخست آنکه: قرآن کریم درباره برانگیخته نشدن ملائک براى رسالت الهى مى فرماید: اگر فرشتگان روى زمین قرار مى گرفتند از آسمان فرشته اى براى آنها مى فرستادیم. (6)
و حقتعالى فرماید: اگر ملکى را به عنوان رسول قرار دهیم او را به صورت بشر درآورده و لباس مردم را بر او مى پوشانیم.(7)
و حتى مى فرماید اگر ملکى بهمراه پیامبر فرستاده مى شد, دیگر مهلتى به مردم داده نمى شد و هلاک مى گردیدند.(8) (چون کار آزمایش آنها تمام مى شد)
و لذا خداوند متعال برانگیختن رسولش را از جنس آدمیان, منت و احسان الهى به مومنان مى داند, که آن حضرت آیات الهى را بر آنها تلاوت فرموده و آنان را پاک گردانده و قرآن و احکام آن را و حقائق حکمت را به آنها بیاموزد.
ولى آنچه(9) راز همنشینى بهترین خلایق با فرشیانست, تنها در تعلیم احکام و دستورات و نشان دادن حکمت نبوده است بلکه:
راز این همنشینى در خود این همنشینى نهفته است, و لذا خداوند متعال در کتاب مبینش مى فرماید:
((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجواالله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیرا)).(10)
طبق تفاسیر: هر چند آیه مبارکه در مورد تاسى و پیروى از رسول گرامى اسلام در زمینه جهاد و صبر بر دشواریها و مصائب آن مى باشد. همانطور که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) در جهاد در راه خداوند بسیار کوشا و در مصیبتها بسیار استوار بودند, و نمونه آن جنگ احد بود.
ولى با تاکید و بیان بعضى مفسران بزرگ, طبق آیه شریفه اقتداء و تبعیت از خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) در تمام اعمال و رفتار نیکوست. و این تبعیت هم تنها از کسانى صورت مى گیرد که به خداوند و روز قیامت امیدوارند و بسیار خداوند را یاد مى کنند.
البته این پیروى از رسول گرامى اسلام و روش زندگانى آن بزرگوار باید به صورت صحیح و به دور از تحریف و بدعت و ابراز سلیقه هاى شخصى صورت پذیرد.
مفسر عالى مقام آیه الله شهید مطهرى فرموده است:
قرآن مى گوید: در وجود پیامبر (صلى الله علیه و آله) اسوه و تاءسى اى است براى شما, گوئى که وجود پیغمبر(صلى الله علیه و آله) کانون و مرکزیست که ما از آن کانون باید استفاده و استخراج نتایج کنیم... اینکه بیائیم تاریخ پیغمبر (صلى الله علیه وآله) را نقل کنیم و مثلا بگوئیم پیغمبراکرم (صلى الله علیه و آله) در فلان جا اینطور عمل کرد و در فلان جا آنطور, کافى نیست تفسیر و توجیه عمل پیغمبر (صلى الله علیه و آله)مهم است. در فلان جا اینطور رفتارکرد, چرا اینطور رفتار کرد؟ آنجا چه منظورى داشت؟(11)
حال براى اقتداء و پیروى از پیامبر بزرگوارمان گوش دل به خطبه مقتدایمان امیرمومنان على (علیه السلام) بسپاریم:
آن حضرت مى فرمایند: ((روش)) رسول الله (صلى الله علیه و آله) براى الگو و سرمشق بودن تو کافیست. و رسول الله (صلى الله علیه و آله)در مذمت و نکوهش دنیا و عیب آن و رسوائیها و بدیهاى فراوانش, راهنماى تو مى باشد... پس به نبى نیکو و پاکت اقتدا کن... و محبوبترین بندگان در نزد خداوند پیروى کننده از پیامبرش مى باشد. نبى مکرم اسلام (صلى الله علیه و آله) بیش از مقدار ضرورت از دنیا بهره نبرد و به آن تمایلى نشان نداد. پهلویش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنه تر بود. دنیا بر ایشان عرضه شد ولى از پذیرفتنش امتناع فرمود. از آنچه مبغوض خداوند سبحان است آگاهى داشت و از آن بیزار بود و هر چیزى را خداوند خوار و کوچک مى شمرد, آن را خوار و کوچک مى شمرد. پس اگر در ما چیزى نباشد جز محبت آنچه را که خداوند و رسولش از آن بیزارند, و بزرگداشت آنچه خداوند و رسولش کوچک شمرده اند, همین براى سرپیچى ما از خداوند کافیست. رسول الله (صلى الله علیه و آله) روى زمین ((بدون فرش)) غذا مى خورد و مانند بردگان (با فروتنى) مى نشست. و با دست خویش کفش و لباس خود را وصله مى کرد. بر مرکب برهنه سوار مى شد و دیگرى را هم پشت سر خویش سوار مى نمود. پرده اى بر در اطاقش بود که تصویرهائى در آن بود, همسرش را صدا زده فرمود: آنرا از نظرم پنهان کن که هرگاه به آن نظر مى کنم به یاد دنیا و زیورش مى افتم. آن حضرت با تمام قلب از دنیا روگردان شد و یاد دنیا را در دلش میراند. و دوست داشت زیور دنیا از نظرش پنهان گردد تا از آن لباس فاخر تهیه نفرماید. و دنیا را جاى قرار نداند, و امید اقامت دائم در آن را نداشته باشد.
پس دنیا را از روحش بیرون و از قلبش راند و از چشمش پنهان ساخت... در وجود رسول الله (صلى الله علیه و آله) چیزهائى است که ترا به بدیها و عیبهاى دنیا واقف مى سازد زیرا در دنیا گرسنه بود با آنکه منزلت خاصى در نزد خداوند داشت.
و زیورهاى دنیا از او گرفته شد با آنکه در قرب و نزدیکى به خداوند, عظمتى ((خاص)) داشت..., پس پیرو باید به نبى اش اقتداء نماید و از او تبعیت کند. و از هر درى او داخل شد داخل شود, وگرنه از هلاکت ایمن نخواهد بود. پس همانا خداوند محمد (صلى الله علیه و آله) را نشانه قیامت و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از کیفر و مجازات قرار داده است. آن حضرت گرسنه از دنیا خارج شد و به سلامت وارد منزل آخرت گشت. سنگى بر سنگ ننهاد, و دعوت پروردگارش را اجابت نمود. پس منت خداوند بر ما چه بزرگست که بوجود آن حضرت به ما نعمت بخشید تا پیرویش کرده و راهش را بپوئیم.
و در آخر این خطبه امیرالمومنین على (علیه الصلاه والسلام) مى فرمایند: بخدا سوگند آنقدر پیراهنم را وصله زدم که از وصله کننده اش شرم دارم. و کسى به من گفت: چرا لباس کهنه ات را نمى اندازى؟ گفتم: از من دور شو, که صبحگاهان, رهروان شب ستایش مى شوند(12).
و باز مولانا چه زیبا سروده است :
بر فلک محمودى اى خورشید فاش
بر زمین هم تا ابد محمود باش
تا زمینى با سمائى بلند
یکدل ویک قبله ویک خو شوند
و به یک نکته ضرورى اشاره مى کنیم که کج سلیقه گیها و تفسیر به راى کردن کلمات معصومین و نفهمیدن صحیح روش و سیره آن بزرگواران خطرناک مى باشد. و دنیا داشتن غیر از دنیا را دوست داشتن است. و بهره بردن از نعمتهاى الهى در دنیا جداى از اسراف و تبذیر, و اندوختن آن نعمتها و انفاق ننمودن آن در راه خدا مى باشد.
بنابراین ممکنست فقیرى علاقه و حرصش به دنیا بیشتر از یک ثروتمند باشد. زیرا ممکن است ثروتمندى مالش را ودیعه و امانت الهى بداند و در راه خدا و خلق خدا بکارگیرد, ولى آن فقیر حاضر به جدا شدن از آن مال اندک نباشد همانطور که روایات فراوانى در مورد حالات پیامبر عظیم الشان اسلام وجود دارد که: آن حضرت (صلى الله علیه و آله) بخشنده ترین مردم بودند و هرگز درهم و دینارى نزد ایشان نمى ماند و بیشتر از قوت سال را نگه نمى داشتند و بقیه را در راه خداوند انفاق مى نمودند. و عادىترین خوراکها همچون جو و خرما را براى خود نگه مى داشتند. و هر چه از ایشان مى خواستند عطا مى فرمودند. و همینطور در مورد مقتدایمان امیرمومنان على علیه السلام که نخلستانى داشتند که درآمدش را صرف فقرا و نیازمندان مى فرمودند.
و یک تذکر دیگر از مولایمان امیرالمومنین على علیه السلام بشنویم که به فرماندارشان در بصره ـ مى نویسند:... امام شما از دنیایش به همین دو جامه کهنه, و از غذایش به دو قرص نان اکتفا نموده, آگاه باشید: شما توانائى آنرا ندارید که چنین باشید, اما مرا با ورع و پارسائى, تلاش و کوشش, عفت و پاکدامنى, و پیمودن راه استوار و صحیح یارى دهید...(13) و این برگرفته از عقیده رسول الله (صلى الله علیه و آله) است, و افراد کناره گیر از بهره هاى حلال دنیوى را از این کار نهى مى فرمودند و امیدواریم با توسل و دست به دامان آن انوار پاک شدن, بتوانیم به این فرمایش الهى عمل نمائیم که مى فرماید:
((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه)). همانا در وجود رسول خدا براى شما اقتداء و پیروى نمودن نیکوئى است.
و باید به پیشگاه آن حضرت عرض کنیم:
از نیل تو پاى وهم لنگست
وز ذیل تو دست فهم کوتاه
و باز عرض نمائیم:
آنانکه خاکرا به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمى به ما کنند؟
پى نوشت ها:
1). النمل, 79.
2). الحج, 67.
3). الزخرف, 43.
4). القلم, 4.
5). الاحزاب, 56.
6). الاسراء,94.
7). الانعام, 9.
8). الانعام, 8.
9). البقره, آیه151و آل عمران, آیه 164و الجمعه, آیه 2. 10). الاحزاب, 21.
11). نقل از کتاب سیره نبوى.
12). نهج البلاغه, خطبه 158.
13). نهج البلاغه, نامه 45.
پس انتخاب الگوى شایسته براى خود و فرزندان بسیار مهم است و بهترین راهنما براى انتخاب الگوى شایسته, قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت مى باشند و نه تنها براى راهنمایى, بلکه خود معصومین علیهم السلام بهترین و شایسته ترین الگوى عملى براى امت اسلامى اند همچنان که قرآن کریم وجود مبارک رسول الله ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ را به عنوان اسوه و الگوى شایسته معرفى مى نماید:
خداوند متعال در قرآن کریم با اشاره به حقانیت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) با بیانات متعدد و گوناگون همچون: ((انک على الحق المبین))(1) ((انک لعلى هدىمستقیم))(2) ((انک على صراط مستقیم)) (3)در مناسبتهاى مختلف به فضیلتها و صفات نیک آن حضرت اشاره فرموده است: صفات و خصلتهاى نیکى مانند روف و مهربان و رحیم بودن بر مومنان, نوع دوستى و آرزومند سعادت مردم بودن, بسیار رکوع و سجده کردن, نرم خوئى, گشادگى و سعه صدر داشتن, و صدها بلکه هزاران فضیلت آشکار و نهان در وجود مقدس آن حضرت. انک لعلى خلق عظیم(4). و حقتعالى حقوق مسلم آن حضرت را بیان مى فرماید, مثل: پیروى از دستورات رسول الله(صلى الله علیه و آله) که آنرا پیروى از خداوند مى داند.
یارى رساندن به آن حضرت, سرپیچى نکردن و آزار نرساندن به پیامبر اکرم, و در کارها از خدا و رسولش پیشى نگرفتن, و رعایت ادب و احترام نسبت به آن حضرت, همچون آهسته سخن گفتن در نزد آن حضرت, و صدا را از صداى ایشان بالاتر نبردن وآن حضرت را عامیانه صدا نزدن. و در نهایت تنها مزد رسالت را مودت و دوستى اهل بیت آن حضرت (صلى الله علیه و آله) مى داند.
و حتى باریتعالى علاوه بر امر کردن به مومنان براى طلب رحمت و صلوات الهى بر نبى مکرم اسلام (صلى الله علیه و آله), مى فرماید: خداوند خود بر نبى, رحمت و صلوات مى فرستد و همینطور ملائک الهى بر حضرتش صلوات مى فرستند. ((ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما))(5).
حال با اینهمه عظمت و بزرگى و فضائل فراوان آن حضرت و بقول سعدى:
تو اصل وجودآمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع تست
هر چند با شکفتن آن نور پاک, حقیقت کامل خلیفه اللهى در زمین عینیت یافت و بقول مولانا:
پیش از آنک نقش احمد فر نمود
نعت او هر گبر را تعویذ بود
کین چنین کس هست تا آید پدید ؟
از خیال روش دلشان مى تپید
سجده مى کردند کاى رب بشر
در عیان آریش هر چه زودتر
اما چه حکمت و رازى در همنشینى سرور کائنات با آدمیان بود؟ و آنهم زیستن در سرزمینى سوزان و دور افتاده و در میان قومى بدور از فرهنگ و تمدن و ادیان الهى دیگر و فاقد هر گونه امکانات .
در پاسخ به این سوال و گشودن این راز درمانده ایم, مگر آنکه به نواى دلنشین وحى الهى یعنى قرآن و سیره روش حامل وحى یعنى پیامبر عظیم الشان اسلام و فرمایشات آن حضرت دل بسپاریم. هر چند:
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبرى نیست که نیست
نخست آنکه: قرآن کریم درباره برانگیخته نشدن ملائک براى رسالت الهى مى فرماید: اگر فرشتگان روى زمین قرار مى گرفتند از آسمان فرشته اى براى آنها مى فرستادیم. (6)
و حقتعالى فرماید: اگر ملکى را به عنوان رسول قرار دهیم او را به صورت بشر درآورده و لباس مردم را بر او مى پوشانیم.(7)
و حتى مى فرماید اگر ملکى بهمراه پیامبر فرستاده مى شد, دیگر مهلتى به مردم داده نمى شد و هلاک مى گردیدند.(8) (چون کار آزمایش آنها تمام مى شد)
و لذا خداوند متعال برانگیختن رسولش را از جنس آدمیان, منت و احسان الهى به مومنان مى داند, که آن حضرت آیات الهى را بر آنها تلاوت فرموده و آنان را پاک گردانده و قرآن و احکام آن را و حقائق حکمت را به آنها بیاموزد.
ولى آنچه(9) راز همنشینى بهترین خلایق با فرشیانست, تنها در تعلیم احکام و دستورات و نشان دادن حکمت نبوده است بلکه:
راز این همنشینى در خود این همنشینى نهفته است, و لذا خداوند متعال در کتاب مبینش مى فرماید:
((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجواالله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیرا)).(10)
طبق تفاسیر: هر چند آیه مبارکه در مورد تاسى و پیروى از رسول گرامى اسلام در زمینه جهاد و صبر بر دشواریها و مصائب آن مى باشد. همانطور که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) در جهاد در راه خداوند بسیار کوشا و در مصیبتها بسیار استوار بودند, و نمونه آن جنگ احد بود.
ولى با تاکید و بیان بعضى مفسران بزرگ, طبق آیه شریفه اقتداء و تبعیت از خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) در تمام اعمال و رفتار نیکوست. و این تبعیت هم تنها از کسانى صورت مى گیرد که به خداوند و روز قیامت امیدوارند و بسیار خداوند را یاد مى کنند.
البته این پیروى از رسول گرامى اسلام و روش زندگانى آن بزرگوار باید به صورت صحیح و به دور از تحریف و بدعت و ابراز سلیقه هاى شخصى صورت پذیرد.
مفسر عالى مقام آیه الله شهید مطهرى فرموده است:
قرآن مى گوید: در وجود پیامبر (صلى الله علیه و آله) اسوه و تاءسى اى است براى شما, گوئى که وجود پیغمبر(صلى الله علیه و آله) کانون و مرکزیست که ما از آن کانون باید استفاده و استخراج نتایج کنیم... اینکه بیائیم تاریخ پیغمبر (صلى الله علیه وآله) را نقل کنیم و مثلا بگوئیم پیغمبراکرم (صلى الله علیه و آله) در فلان جا اینطور عمل کرد و در فلان جا آنطور, کافى نیست تفسیر و توجیه عمل پیغمبر (صلى الله علیه و آله)مهم است. در فلان جا اینطور رفتارکرد, چرا اینطور رفتار کرد؟ آنجا چه منظورى داشت؟(11)
حال براى اقتداء و پیروى از پیامبر بزرگوارمان گوش دل به خطبه مقتدایمان امیرمومنان على (علیه السلام) بسپاریم:
آن حضرت مى فرمایند: ((روش)) رسول الله (صلى الله علیه و آله) براى الگو و سرمشق بودن تو کافیست. و رسول الله (صلى الله علیه و آله)در مذمت و نکوهش دنیا و عیب آن و رسوائیها و بدیهاى فراوانش, راهنماى تو مى باشد... پس به نبى نیکو و پاکت اقتدا کن... و محبوبترین بندگان در نزد خداوند پیروى کننده از پیامبرش مى باشد. نبى مکرم اسلام (صلى الله علیه و آله) بیش از مقدار ضرورت از دنیا بهره نبرد و به آن تمایلى نشان نداد. پهلویش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنه تر بود. دنیا بر ایشان عرضه شد ولى از پذیرفتنش امتناع فرمود. از آنچه مبغوض خداوند سبحان است آگاهى داشت و از آن بیزار بود و هر چیزى را خداوند خوار و کوچک مى شمرد, آن را خوار و کوچک مى شمرد. پس اگر در ما چیزى نباشد جز محبت آنچه را که خداوند و رسولش از آن بیزارند, و بزرگداشت آنچه خداوند و رسولش کوچک شمرده اند, همین براى سرپیچى ما از خداوند کافیست. رسول الله (صلى الله علیه و آله) روى زمین ((بدون فرش)) غذا مى خورد و مانند بردگان (با فروتنى) مى نشست. و با دست خویش کفش و لباس خود را وصله مى کرد. بر مرکب برهنه سوار مى شد و دیگرى را هم پشت سر خویش سوار مى نمود. پرده اى بر در اطاقش بود که تصویرهائى در آن بود, همسرش را صدا زده فرمود: آنرا از نظرم پنهان کن که هرگاه به آن نظر مى کنم به یاد دنیا و زیورش مى افتم. آن حضرت با تمام قلب از دنیا روگردان شد و یاد دنیا را در دلش میراند. و دوست داشت زیور دنیا از نظرش پنهان گردد تا از آن لباس فاخر تهیه نفرماید. و دنیا را جاى قرار نداند, و امید اقامت دائم در آن را نداشته باشد.
پس دنیا را از روحش بیرون و از قلبش راند و از چشمش پنهان ساخت... در وجود رسول الله (صلى الله علیه و آله) چیزهائى است که ترا به بدیها و عیبهاى دنیا واقف مى سازد زیرا در دنیا گرسنه بود با آنکه منزلت خاصى در نزد خداوند داشت.
و زیورهاى دنیا از او گرفته شد با آنکه در قرب و نزدیکى به خداوند, عظمتى ((خاص)) داشت..., پس پیرو باید به نبى اش اقتداء نماید و از او تبعیت کند. و از هر درى او داخل شد داخل شود, وگرنه از هلاکت ایمن نخواهد بود. پس همانا خداوند محمد (صلى الله علیه و آله) را نشانه قیامت و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از کیفر و مجازات قرار داده است. آن حضرت گرسنه از دنیا خارج شد و به سلامت وارد منزل آخرت گشت. سنگى بر سنگ ننهاد, و دعوت پروردگارش را اجابت نمود. پس منت خداوند بر ما چه بزرگست که بوجود آن حضرت به ما نعمت بخشید تا پیرویش کرده و راهش را بپوئیم.
و در آخر این خطبه امیرالمومنین على (علیه الصلاه والسلام) مى فرمایند: بخدا سوگند آنقدر پیراهنم را وصله زدم که از وصله کننده اش شرم دارم. و کسى به من گفت: چرا لباس کهنه ات را نمى اندازى؟ گفتم: از من دور شو, که صبحگاهان, رهروان شب ستایش مى شوند(12).
و باز مولانا چه زیبا سروده است :
بر فلک محمودى اى خورشید فاش
بر زمین هم تا ابد محمود باش
تا زمینى با سمائى بلند
یکدل ویک قبله ویک خو شوند
و به یک نکته ضرورى اشاره مى کنیم که کج سلیقه گیها و تفسیر به راى کردن کلمات معصومین و نفهمیدن صحیح روش و سیره آن بزرگواران خطرناک مى باشد. و دنیا داشتن غیر از دنیا را دوست داشتن است. و بهره بردن از نعمتهاى الهى در دنیا جداى از اسراف و تبذیر, و اندوختن آن نعمتها و انفاق ننمودن آن در راه خدا مى باشد.
بنابراین ممکنست فقیرى علاقه و حرصش به دنیا بیشتر از یک ثروتمند باشد. زیرا ممکن است ثروتمندى مالش را ودیعه و امانت الهى بداند و در راه خدا و خلق خدا بکارگیرد, ولى آن فقیر حاضر به جدا شدن از آن مال اندک نباشد همانطور که روایات فراوانى در مورد حالات پیامبر عظیم الشان اسلام وجود دارد که: آن حضرت (صلى الله علیه و آله) بخشنده ترین مردم بودند و هرگز درهم و دینارى نزد ایشان نمى ماند و بیشتر از قوت سال را نگه نمى داشتند و بقیه را در راه خداوند انفاق مى نمودند. و عادىترین خوراکها همچون جو و خرما را براى خود نگه مى داشتند. و هر چه از ایشان مى خواستند عطا مى فرمودند. و همینطور در مورد مقتدایمان امیرمومنان على علیه السلام که نخلستانى داشتند که درآمدش را صرف فقرا و نیازمندان مى فرمودند.
و یک تذکر دیگر از مولایمان امیرالمومنین على علیه السلام بشنویم که به فرماندارشان در بصره ـ مى نویسند:... امام شما از دنیایش به همین دو جامه کهنه, و از غذایش به دو قرص نان اکتفا نموده, آگاه باشید: شما توانائى آنرا ندارید که چنین باشید, اما مرا با ورع و پارسائى, تلاش و کوشش, عفت و پاکدامنى, و پیمودن راه استوار و صحیح یارى دهید...(13) و این برگرفته از عقیده رسول الله (صلى الله علیه و آله) است, و افراد کناره گیر از بهره هاى حلال دنیوى را از این کار نهى مى فرمودند و امیدواریم با توسل و دست به دامان آن انوار پاک شدن, بتوانیم به این فرمایش الهى عمل نمائیم که مى فرماید:
((لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه)). همانا در وجود رسول خدا براى شما اقتداء و پیروى نمودن نیکوئى است.
و باید به پیشگاه آن حضرت عرض کنیم:
از نیل تو پاى وهم لنگست
وز ذیل تو دست فهم کوتاه
و باز عرض نمائیم:
آنانکه خاکرا به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمى به ما کنند؟
پى نوشت ها:
1). النمل, 79.
2). الحج, 67.
3). الزخرف, 43.
4). القلم, 4.
5). الاحزاب, 56.
6). الاسراء,94.
7). الانعام, 9.
8). الانعام, 8.
9). البقره, آیه151و آل عمران, آیه 164و الجمعه, آیه 2. 10). الاحزاب, 21.
11). نقل از کتاب سیره نبوى.
12). نهج البلاغه, خطبه 158.
13). نهج البلاغه, نامه 45.