آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

دو خطر بزرگ, جامعه زمان امام سجاد(ع) را تهدید مى کرد:
1ـ فرهنگهاى متنوع بیگانه:
2ـ خطر تجمل پرستى:
از این روى لازم بود در زمینه علمى کارى انجام شود تا مسلمانان به اصالت فکرى و شخصیت قانونگذارى ویژه خود, که از کتاب و سنت در اسلام الهام مى گیرد, واقف گردند.
در اینجا ضرورت یک حرکت فکرى اجتهادى (اطلاع رسانى قوى) به نظر مى رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامى افق فکرى مسلمانان گسترش یابد و باید اصالت شخصیت اسلامى حاصل کنند و بذر اجتهاد و تلاش از براى یافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و این کارى بود که امام على بن الحسین زین العابدین(ع) بدان دست یافت. او کلاس درس خود را در مسجد پیامبر(ص) آغاز کرد... و از این کلاس درس تعداد قابل توجهى از فقهاى مسلمین فارغ التحصیل شدند.
خطر دوم ناشى از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامى در پیامد هولناک فتوحات نامبرده بود. خطر خاموش شدن آن عشق سوزانى که از ارزش هاى اخلاقى و پیوندهاى روحى نسبت به خدا و روز قیامت در مسلمانان پدید آمده بود.
امام على بن الحسین(ع) این خطر را احساس فرموده, و براى علاج آن آغاز به کار کرد. براى جلوگیرى از آن ((نیایش)) را بنیاد قرار داد. (1)
((تلخ ترین حادثه پس از حادثه عاشورا رخ مى دهد و مرارت این مصیبت عظمى آنچنان زیاد است که کاسه صبر امام صبرآفرین حضرت امام العابدین والعارفین سجاد(ع) لبریز مى شود و آن غیرت عالم امکان و امام زمان از عمق جان نداى:
فیالیت امى لم تلدنى و لم اک
یزید, یرانى فى البلاد اسیرا
سر مى دهد, یعنى اى کاش مادرم مرا نزاده بود و به دنیا نیامده بودم تا یزید مرا در شهر و دیار اسیر ببیند.(2)
بلى باز هم پیمانى با پیام رسانى, و باز هم وظیفه و صدور انقلاب که بهترین شاهد, خطبه امام سجاد(ع) در کوفه و مدینه منوره مى باشد که تمام پنهانیها را در قالب پیام, نمایان مى نماید.

صدور انقلاب :
((اسیران آزادى آفرین کربلا, با تبیین معرفى و روشنگرى درباره:
1ـ اصل نهضت
2ـ رهبران و شخصیتهاى نهضت
3ـ مکتب امامت و ولایت در بعد فرهنگى و فکرى
و سپس:
در بیدار کردن و شوراندن مردم در بعد عاطفى و سیاسى,
نقش بنیادین در صدور انقلاب و نهضت حسینى داشتند و این, نقشى فراتر از حفظ نهضت و استمرار و تداوم آن است.(3)
خلاصه راه خدا بدون سیلى نیست. سیلیها را باید به جان خرید و از کانال سیلى ها باید صدور انقلاب را تدارک دید و از این تاکتیک کمال استفاده را نمود.
آرى براى صدور انقلاب امام حسین(ع), افراد قافله عاشورا, بویژه اطفال و بچه ها, در طول سفر بسیار سیلى خوردند و بدن آنها تازیانه هاى زیادى را تحمل کرد.(4) خلاصه:
((اگر حماسه حسینى و ((قیام عاشورا)) را تاریخساز, مکتب فضیلت و مبارزه و فضیلت و مدرسه عشق و انسان سازى بدانیم, دقیقا کاروان کربلا را نیز همین سان خواهیم دانست)). (5)

دعاى مرز داران استراتژى ناب:
((اسلام عزیز داراى مرزهاى:
1ـ اعتقادى و معنوى
2ـ سیاسى و اجتماعى
3ـ فرهنگى و تربیتى
4ـ اقتصادى و طبیعى است,
و براى هر یک از این مرزها مرزدارانى است که مسئولیتشان در پاسدارى از هر یک از مرزها بسیار عظیم است.)) (6)
دعاى مرزداران ـ دعاى 27 ـ دستورالعملى است که بیانگر:
1ـ مسأل سیاسى
2ـ مسأل نظامى
3ـ عقیدتى است.
آنجأیکه تمام راهها بسته شود و هیچ روزنه اى براى مبارزه علنى باقى نماند و دشمن مست و هوى پرست بظاهر پیروز, همسان گرگ خونخوار, دست به هر اهانتى دراز مى کند... در چنین اوضاع و احوالى, امام سجاد(ع) مى نشیند و براى مرزداران اسلام دعا مى کند.
1ـ این کار و این شیوه چه معنایى پیدا مى کند؟ و چگونه تحلیل مى شود؟
ضمن اینکه امام سجاد(ع), در قالب دعا, بحثهاى سیاسى, نظامى و عقیدتى را شروع مى کنند; مى خواهند به کنایه بفهمانند که اگر من لشکر و نیرویى داشتم از قیام مسلحانه باز نمى ماندم و همانند پدر خودم انقلاب خونینى را علیه شما آغاز مى کردم و امن و امان را بر شما, تلخ مى ساختم; ولى چون راه از این حیث ناهموار گشته, انقلاب فرهنگ و بازسازى و نوسازى معنوى همه جانبه اى را در قالب دعا آغاز مى کنم تا مرزدارانى را, در این دانشگاه تربیت بکنم که در آینده از سنگر اسلام, پاسبانى و نگهبانى بکنند.
اللهم کثر عدتهم, والحذ اسلحتهم... این شدنى نیست مگر آنکه اعتقادات و شناخت مردم, درست گردد. لذا امام(ع) با صلوات که جهان بینى پاسداران است کارش را شروع و به عنوان یک شعار, همواره آنرا تکرار کرده و در گردنه هاى پر فراز و نشیب و در کورانهاى سخت سیاسى, حرکت و جهت گیریش را بر اساس آن تنظیم مى کند.
در صلوات سه اصل از اصول دین به وضوح مطرح شده است.(7)
1ـ اصل توحید
2ـ اصل نبوت
3ـ اصل امامت

انواع استراتژى امام سجاد(ع):
در خفقان دوران بنى امیه, امام(ع) با چه شیوه اى مبارزه را شروع مى کرد خوب بود؟
امام سجاد(ع), در قالب:
1ـ دعا و نیایش
2ـ گریه و شیون
3ـ برده دارى و برده بانى
مبارزه را شروع مى کند.
زمینى (مکان) و زمان, نقش بسیار سازنده اى را در تمام امور زندگى, بویژه در امر امامت و ولایت (امر حکومت), ایفإ مى کند. تغییر استراتژى در امر امامت امت, امرى است اساسى و جدى.
((شیوه هاى مبارزه, شیوه اى است گسترده و کشدار که قادر است در تمام فراز ونشیب هاى شرایط متحول گوناگون تاریخى, فکرى, اجتماعى, طبقاتى, نظامى... راه خود را پیدا کرده و همواره بصورت مستقیمى رو بسوى هدفهاى خویش گام بردارد.)) (8)
پس مبارزه گاهى بصورت:
1ـ نظامى و جنگ گرم است و 2ـ جنگ سرد. امام سجاد(ع):
((در آنچنان شرایط دشوارى قرار مى گیرد که حتى ((شهادت)) را هم نمى تواند انتخاب کند. بر عکس امام حسین(ع) در شرایطى قرار مى گیرد که نه یاورى چون عباس, و نه پیام آورى چون زینب. مى بیند شهادت, براى او مرگى در خاموشى است نه مرگى که در طول زمان و در عرض زمین, با همه کس سخن مى گوید (چقدر دردناک است براى بزرگ مردى که حتى ((خوب مردن)) هم برایش امکان نداشته باشد...)).

در چنین اوضاع و احوال چه باید کرد؟
امام(ع), کار خودش را با دعإ که جهاد و مبارزه اجتماعى و جمعى در یک وضعیت نابهنجار اجتماعى است, شروع مى کند.
این کتاب دعا اصلا وسیله چیز خواستن نیست, بلکه یک کتاب آموزش است. آموزش عمیقى, در زیباترین حالات فرد است, و اسمش دعاست. اما با آن معناى معمولى اش اصلا دعا نیست, یک کتاب آموزش عمیق و علمى اخلاقى و فلسفى است.
بنابر این دعاى شیعه بصورت کاملترین مکتب, خودش, در چهار بعد مشخص)) مى شود.
پس دعا داراى چهار بعد مى باشد که عبارتند از:
1ـ نیاز :
2ـ عشق :
3ـ آگاهى :
4ـ مبارزه:
((گفتار امام(ع) در صحیفه سجادیه)) فریادى است به ((همه تاریخ)) که در هر شرایط و بهر شکلى و با هر امکانى که در اختیار هست حرف حق را باید زد و نهضت و انقلاب را باید پاسدارى کرد و در هیچ شرایطى این مسئولیت سلب نخواهد شد.))
دعاى مرز داران (پاسداران) بصورت دستورالعمل:
1ـ سیاسى
2ـ نظامى
3ـ عقیدتى, بیان شد. (9)
بنابر این مى توان به قول شهید مدنى اشاره کرد و آن اینکه:
((اگر میدان را براى فرصت طلبان خالى کنیم در خون بهشتى و بهشتى ها سهیم هستیم.))

ابعاد مبارزات امام چهارم(ع)
با مظالم و مفاسد عصر:
مبارزه منفى یا جنگ بى مرز در قالب و لباس گریه:
زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا.
براى آنکه این فاجعه فراموش نشود, امام با گریه بر شهیدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان, مبارزه منفى را به صورت گریه, آنهم گریه هاى پر سوز که ریشه عاطفى داشت ادامه مى داد.
بى شک چگونگى برخورد امام سجاد با این موضوع اثر و نتیجه سیاسى داشت, یادآورى مکرر فاجعه کربلا نمى گذاشت ظلم و جنایت حکومت اموى از خاطره ها فراموش شود.

پند و ارشاد امت
امام در قالب موعظه, مردم را با اندیشه درست اسلامى آشنا مى کرد.
3ـ تبیین معارف در کلاس دعا. یکى دیگر از شیوه هاى مبارزاتى امام(ع).
مجموع دعاهاى امام سجاد به نام صحیفه سجادیه معروف است که بدان:
1ـ اخت القرآن
2ـ انجیل اهل بیت (10)
3ـ زبور آل محمد, لقب داده اند.
((در سال 1353 هـ.ق مرجع فقید, مرحوم آیت ا... العظمى مرعشى (ره) نسخه اى از صحیفه سجادیه را براى علامه معاصر مولف تفسیر طنطاوى (مفتى اسکندریه) به قاهره فرستاد. وى سپس از دریافت این هدیه گرانبها و ستایش فراوان از آن, در پاسخ چنین نوشت:

((این (11)از بدبختى ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهاى جاوید که از مواریث نبوت است, دست نیافته بودیم, من هر چه در آن مى نگرم, آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین تر مى یابم.(12)))
خلاصه در صحیفه سجادیه ابعاد سیاسى فراوانى مطرح گشته و یک کتاب دعاى صرف و بى روح نیست. لذا ما از آن به اینترنت جهانى و الهى نام برده ایم)).
4ـ برخورد و مبارزه با علماى در بارى.
5 ـ نشر احکام و آثار تربیتى و اخلاقى.
6 ـ دستگیرى از درماندگان.
7ـ کانون تربیتى.
همه این موارد شیوه هاى مناسب مبارزه بودند که امام(ع) در شرایط زمانى خود آنرا برگزید.

((قهرمان معنویت))
((وجود مقدس زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است.))(13)
((کسى که مى خواهد خدمتگزار اسلام باشد, همه مواقع فرصت است ولى شکل فرصتها فرق مى کند. ببینید امام زین العابدین به صورت دعا چه افتخارى براى دنیاى شیعه درست کرده؟! و در عین حال در همان لباس دعا امام کار خودش را مى کرد.)) (14)
((الدعإ سلاح المومن))
اگر دعا سلاح مومن است
اگر دعا صلاح مىآورد
امام سجاد(ع) از این سلاح, به عنوان یک استراتژى ناب استفاده مى کند تا جامعه را به سمت صلاح سوق داده و انقلاب عظیمى را با انقلاب فرهنگى شروع بکند و مى کند.
((امام چهارم(ع) نکات برجسته اصول عقاید را از راه تعلیمات عالیه خود بعنوان دعا بر اهل عالم عرضه داشته است.)) (15)
دعا بهترین روش براى دعوت, در شرایط تقیه.
دفاع فرهنگى, در قالب دعا, در دل ظلمتهاى شب, که هیچ نیرویى را تاب مقاوت و هیچ پرچمى را توان دفاع نیست, بسیار زیبا و گویاست و کارآمدترین روش دفاعى در عصر خویش مى باشد.(16) اگر مى شود در قالب و لباس دعا, همه مسأل, اعم از سیاسى, نظامى, عقیدتى, اخلاقى و عرفانى و... را مطرح کرد, چرا نکرد؟
چرا از این سلاح, براى صلاح جامعه اسلامى و به سعادت رساندن افراد استفاده نگردد؟
هر نوع استراتژى و هر نوع سلاحى, در مبارزه بکار گرفته شود, هدف واحدى را دنبال مى کند و آن امر به معروف و نهى از منکر است.

دعــا ـ دفاع فرهنگى.
فلسفه دعــا:
1ـ دادخواهى, 2ـ تلطیف فضاى خشونت و قساوت, 3ـ پرهیز از لغزش, 4ـ استغفار, 5 ـ بهره گیرى از امداد غیبى, 6 ـ لباس حق, 7ـ تحمل محیط نامساعد و شرایط تنهایى, 8 ـ استقامت در مقابل جو سازیها, 9ـ پاسخ در خور به نیکى ها و بدیها.(17)

عناصر دعا: محتوى دعا.
1ـ نیاز
2ـ عشق
3ـ آگاهى و تفکر
4ـ مبارزه.
((اول باید کسى را که مى خواند و کسى را که به دعا مى طلبد و از او چیزى مى خواهد, به دقت و با آگاهى و روشنایى منطقى و درست در متن زیارت یا دعا بشناسد و بعد بگوید من از تو چه مى خواهم.))
حضرت سجاد در اختناق شدید و محیط استبداد در قالب دعا و نیایش به نشر تعالیم اسلام اقدام نموده است.
انا زین العابدین و تاج البکأین.
گریه و درد و غم و زارىء خود
شادمانى دان ببیدارىء خود
(مولوى)
گریه صدایى بى معنا نیست.
تا چه رسد به گریه اهل معنا و امام

انواع گریه به اعتبار افراد:
1ـ گریه عارفان, 2ـ گریه مصیبت زدگان, 3ـ گریه ى ترحم, 4ـ گریه نفاق, 5ـ گریه حسرت, 6ـ گریه غم, 7ـ گریه روزگار.(18)
((خنده و گریه مظهر شدیدترین حالات احساسى انسانى است. آنوقتى که کسى بتواند مالک خنده و گریه مردمى بشود, به حقیقت مالک قلب آنها شده و با عواطف آنها بازى مى کند. کارهاى قلبى غیر از کارهاى عقلى است...)) (19)
شاعر عرب مى گوید:
اگر اشک نبود سرزمین وداع آتش مى گرفت.
گریه بوقت بهتر از خنده بى وقت است.

گریه درمانى و آثار گریه:
گریستن بخصوص مى تواند بسیار جنبه درمانى داشته باشد.
ما بطور غریزى مى دانیم گریستن مى تواند به تخلیه غم ها و نگرانى ها از سیستم کمک کند. اشکهایى که بر اثر غلیان هیجانات تولید مى شود حاوى انکافالین مى باشد که خود یک مسکن تولید شده طبیعى است. (20)

فلسفه گریه و عزادارى و آثار آن
1ـ روان درمانى است.
2ـ یک مسئله مهم سیاسى است.
3ـ مجالس عزا یک سازماندهى سراسرى کشورهاست.
4ـ مبارزه زیرزمینى است.
5ـ اطلاع رسانى و ایجاد سوال کردن است.
6ـ فریاد قهرمانانه ملتهاست بر سردمداران ستم پیشه. فریاد ستم شکن است.
7ـ باعث حفظ خون شهدإ و زنده نگه داشتن نهضت است.
8ـ و من بکى او ابکى واحدا فله الجنه و من تباکى فله الجنه.
9ـ جهت روانى آن که قلوب را بهم متصل مى کند و ایجاد وحدت مى نماید. نوعى بسیج عمومى است. (وحدت آفرین است)
10ـ یک مسئله اجتماعى است و حیات آفرین است .
11ـ گریه آدم ساز است.
12ـ تبلیغات ویژه بر ضد طاغوت است.
13ـ ایثار آفرین است.
14ـ ارباب ها از این گریه ها مى ترسند.
15ـ یک شعار سیاسى است. (21)
16ـ تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت است.
17ـ تغذیه فکرى و روحى با مکتب است.
18ـ اشک ریختن نوعى امضإ کردن پیمان و قرار داد مودت با سیدالشهدإ است. (22)
انواع گریه ها:
1ـ گریه عجز و زبونى:
2ـ تزویر و دروغ: اشک تمساح ضرب المثل
3ـ گریه پشیمانى: على(ع): من بکى من ذنب غفر له.
4ـ گریه شوق:
5ـ رحم و رافت:
6ـ غم و اندوه:
7ـ گریه فراق:
این چهار نوع گریه, براى حضرت سیدالشهدإ و سایر شهیدان عاشورا, سزاوار و به جاست.(23)
((همه کارهاى ما نوعى ارتباط است.)) (24)
اگر به قول روانشناسان همه کارهاى ما نوعى ارتباط است;
و اگر به قول امام صادق(ع):
من تباکى فله الجنه; امام سجاد(ع) که تاج البکأین است و به قول
امام صادق(ع) که فرموده:
((فبکى على بن الحسین عشرین سنه, ما وضع بین یدیه طعام الا بکى...)) گریه هاى طولانى و جانسوز امام سجاد(ع) چه معنایى مى تواند داشته باشد؟! دعاهاى بین المللى و نیایش هاى با مضامین بلند که فوق بشر معمولى است چه؟ لذا است که بزرگان مى گویند:
صحیفه سجادیه ((کتاب دعا, کتاب ثنا, کتاب حال, کتاب قال, کتاب حکمت, کتاب فلسفه, کتاب عرفان, کتاب خانواده, کتاب جامعه, کتاب تربیت, کتاب قانون, کتاب حسنات, کتاب حلال و حرام, کتاب هدایت, کتاب فرقان بین حق و باطل... (25))) مى باشد.
این است که ((جنبه هاى پیام رسانى گریه)) بسیار زیاد است و در این مورد أمه(ع) یا خود به عنوان استراتژى از آن استفاده کرده اند و یا براى خود اجیر گرفته اند که ((حضرت باقر(ع) وقتى که مى خواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهرا که در منا اجیر کنند کسى را, کسانى را که براى من گریه کنند.)) (26) و یا به گریه کردن و گریاندن, حتى به تباکى وصیت کردند و براى آن ارزش زیادى قأل شده اند.
این کار نیست مگر ((سیاست ناب)) و تداوم بخشیدن به انقلاب و زنده نگه داشتن انقلاب حسینى.

کانون تربیتى:
((هنگام ظهور اسلام, بردگى در سراسر جهان آن روز ـ حتى در مهد تمدن آن زمان یعنى یـونـان و روم ـ رواج داشت, و چون لغو چنین پدیده گسترده اى بیکباره مقدور نبود اسلام از راههاى مختلفى زمینه لغو تدریجـى (گام به گام) آن را فراهم ساخت. )) بدین ترتیب:
1ـ راههاى برده گیرى را تقلیل داده آن را محدود ساخت.
2ـ آزاد سازى بردگان را کفاره بسیارى از گناهان قرار داد.
3ـ از طرفى پیامبر اسلام به مسلمانان توصیه کرد که با بردگان همچون عضوى از خانواده رفتار انسانى داشته باشند.
4ـ آزاد سازى بردگان, ارزشمند تلقى شد... (27)
امام چهارم و موضوع آزاد سازى بردگان:
انگیزه والاتر:
زندگى امام چهارم(ع) محفوف است به موضوع آزاد سازى بردگان آنهم در سطح بسیار وسیع و گسترده که تنها با محاسبات بالا قابل توجیه نیست.
معقول نیست که گفته شود امام چهارم(ع) از این کار قصد ثواب داشته و یا از روى دلسوزى, مى خواست عده اى از بردگان را آزاد سازد که یک همچون کارى را ممکن بود افراد معمولى هم انجام بدهند.
آنچه در این زمینه جلب توجه مى کند این است که امام(ع) از این کار انگیزه هاى والاترى داشته و آن تربیت نیروى انسانى بوده است که تربیت دینى, حرف آخر را در جهان مى زند.
شکل کار امام(ع) بدین صورت بوده که امام بردگان را خریدارى مى کرد و مدتى آنها را تحت آموزش و تربیت ناب خودش قرار مى داد و سپس آنها را آزاد مى کرد و آنان بصورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مى پرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمى شد.(28)
پس به طور مختصر محور کار امام اینگونه بود:
1ـ خریدارى بردگان.
2ـ آموزش و تربیت آنان حداکثر به مدت یکسال.
3ـ آزادى آنان.
امام(ع) با این برنامه, در واقع یک کـانون تربیتى بوجود آورده بود. آرى اى جهانیان و اى بشریت, این بود از زیرکیها و زیبأیهاى کار امام(ع) که در واقع کربلایى دیگر و پیوند و پیمان با کربلا, کربلاى نوین و جنگ نوین.
یکى از مصادیق زیباى سیاست گام به گام در اسلام, سیاست الغإ بردگى و استقرار آزادى بردگان بود آنهم با بیش از چهارده قرن قدمت تاریخى.
((حدود یک قرن پیش که مى خواستند مسئله بردگى را در آمریکا لغو کنند طى چهار سال چه جنگهایى و مبارزات خونینى درگرفت تا بصورت ظاهر مسئله بردگى لغو گردید ولى تاکنون هیچگاه برابرى و برادرى میان نژاد سیاه و سفید برقرار نگشته است.
اما اسلام با روش عالى و تدریجى نو, آنچنان مسئله را حل کرد که اکنون در هیچ یک از کشورهاى اسلامى این مشکل وجود ندارد.
نمونه بارز آن اجتماع سالانه مسلمانان ملل مختلف و نژادهاى گوناگون بهنگام حج است.
ملت آمریکا با جنگهاى چهارساله روبرو شد و عاقبت ابراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا جان خود را بر سر این کار گذاشت)).(29)
حضرت امام خمینى (ره) مى فرماید:
((اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسى است, همین حکمى که درقرآن هست که مومنین برادر هستند(30), این یک حکم اخلاقى است, یک حکم اجتماعى است, یک حکم سیاسى است.))
در جا(31)ى دیگر مى فرمایند:
((شما اگر ادعیه امام سجاد و سایر أمه را ملاحظه بفرمایید مشحون است از اینکه مردم را بسازند براى یک امر بالاتر از آن که مردم عادى تصور مى کنند. دعوت به توحید, دعوت به تهذیب نفس, دعوت به اعراض از دنیا...))(32)
آرى, وقتى اسلام, تمام مسألش سیاسى باشد که هست; چطور مى توان, استراتژى امام سجاد(ع) را یک کار معمولى و فردى و یا غیر سیاسى انگاشت. جایى که همه, از زمین و هوا مى خواهند تبلیغ کنند و براى رسیدن به اهداف خودشان, از هر فرصتى استفاده مى کنند و امروزه کشورها, از کانال فوتبال, استفاده هاى سیاسى مى کنند; معقول است که حرکت امام سجاد(ع) را, در تمام زمینه ها حتى در زمینه بردگى و برده دارى یک کار معمولى و غیر سیاسى بدانیم؟!
یقینا چنین برداشتى نمى تواند مصادف با صواب باشد و امام چهارم(ع) بدون آنکه بهانه اى به دست دشمن بدهد کار سیاسى مى کرده و با استراتژى ناب, که نتیجه نهایى اش, فلاح بشریت مشغول تهذیب خود و اجتماع بود.
نتیجه:
استراتژى امام سجاد(ع), در ارتباطات, عالیترین نوع استراتژى بود که در زمان خودش آنرا برگزید. اگر دشمن در اوج قدرت و غیرت کذایى, همه انسانیت انسانهاى کریم را کریه و زشت جلوه مى دهد و همانند ((خوکهاى)) خوار جنگل, زور آزمایى و جدل مى کنند و اگر زمینه براى یک مرگ پایدار و جاودانه, ناهموار است و اگر همه درهاى ورودى و خروجى را به روى خاندان خاتم پیامبران بستند و اگر دشمنان همسان گرگان هار جلوى هدایت گرى هادیان دین را مى گیرند و اگر... از طرف دیگر, اگر مسئولیت خطیر پیام رسانى انقلاب خونین کربلا بر دوش امام سجاد(ع) قرار مى گیرد و اگر امام(ع) حادثه سنگین کربلا را لمس کرده که این خود مسئولیت امام سجاد(ع) را صد چندان مى کند و خلاصه اگر امام(ع) امامت امت را ((منصوبا عندالله)) به امانت مى پذیرد... در چنین گیر و دارى چه باید کرد؟! و وظیفه امام و امامت چیست؟
امام سجاد(ع) باید متد صحیح ((مبارزه)) انتخاب مى کرد و انتخاب کرد و آن تشکیل و احداث مرکز اطلاع رسانى جهانى الهى (اینترنت) بود که بتواند از کانال آن چهره انقلاب کربلا و پیام اسلام الهى را به تصویر بکشد و آن را از کانالهاى گوناگون همانند دعا, گریه و برده دارى در معرض نمایش گذاشت که ((صحیفه سجادیه)) خود به اخت قرآن مشهور گشت و همه انسانهاى آزاده به این نکته واقف و آگاهند.
پى نوشت ها:
1. صحیفه کامله سجادیه: با مقدمه و ترجمه دفتر انتشارات اسلامى, وابسته به جامعه مدرسین.
2 حسین, ایمانى یامچى, یادگارى عاشورا امام سجاد(ع), ص 159, ناشر: موسسه انتشارات عصر ظهور, چاپ اول, 1377.
3. 4. 5. مرتضى, مهدوى, اربعین و چهل, صص 9 و 43 و 87, ناشر: مرکز فرهنگى سپاه, چاپ اول: 1373.
6. حسین, انصاریان, دیار عاشقان, ج 7, ص 26, انتشارات: پیام آزادى, 1373.
7. سیماى پاسدار, همان.
8. سیماى پاسدار, ص 8, نشر دانش اسلامى, اردیبهشت 1362.
9. سیره پیشوایان, صص 270, 259, همان.
10. صحیفه سجادیه, ترجمه صدرالدین صدر بلاغى, مقدمه, ص 37.
11. سیره پیشوایان, همان.
12. مرتضى مطهرى, سیرى در سیره أمه اطهار, ص 110, چاپ دوم, 1367.
13. احمد زمردیان, مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره, چاپ سوم, سال 1366.
14. فرهنگ آفتاب, ج 5, ص 2453, همان.
15. همان.
16. فرهنگ آفتاب, ج 8, همان.
17. استاد مطهرى, حماسه حسینى, ج 3, ص 94, چاپ هشتم, 1367.
18. لیزها جکینسون, لبخند درمانى, صص 68 ـ 67, ترجمه زهرا ادهمى, انتشارات سینما ـ 1373.
19. امام خمینى, قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى, صص9 الى ..., چاپ اول, 1373.
20. جواد محدثى, فرهنگ عاشورا, ص382, چاپ دوم: 1376, نشر معرفت.
21. ره توشه راهیان نور, محرم الحرام 1418, اول بهار 1376
22. کریس کوى, مترجم: محمد رضا آل یاسین, کلید طلایى ارتباط, ص11, ناشر: هامون, چاپ سوم: 76.
23. حسین انصاریان, دیار عاشقان, ج7, ص14, نوبت چاپ: اول1373.
24. امام خمینى, قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینى, ص67 همان.
25. سیره پیشوایان, ص300, همان.
26. سیره پیشوایان, ص301, همان.
27. انقلاب فرهنگى و تبلیغى, ص69, انتشارات برهان: 1360.
28. سوره حجرات, آیه10.
29. امام خمینى, اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینى, ص61, چاپ دوم: 1374.
30. امام خمینى, اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینى, ص60, همان.
 
 
 

تبلیغات