آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن


((الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوراه والانجیل, یإمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر, و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال التى کانت علیهم, فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه واتبعوا النور الذى إنزل معه, إولئک هم المفلحون;(1)
آنان که پیروى مى کنند از پیامبر و رسول درس نخوانده اى او را در کتاب هاى تورات و انجیل خود به این نشانه ها مى یابند, همو که آنان را امر به نیکى (معروف) مى کند و از بدىها (منکر) باز مى دارد, کردارهاى خوب را بر آن ها حلال و خبائث و زشتى ها را بر آن ها حرام مى کند و دشوارىها و غل هایى که در گذشته بر آن ها واجب بوده را از آنان برمى دارد; پس آن ها که به او و به نورى که با او نازل شده ایمان مىآورند و از او احترام و تقدیر و اطاعت مى کنند, آنان رستگارانند.))
سه صفت براى رسول اکرم حضرت محمد ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ در کتاب هاى آسمانى گذشته آمده است: رسول, نبى و امى. پیامبرى که به مکتب نرفته و درس نخوانده ولى خود استاد همه عالمان روزگار است. در کتاب هاى آسمانى هر جا رسول یا نبى امى آمده, مقصود آن حضرت است.
نشانه هاى دیگر این پیامبر این است که:
1ـ آنان را امر به معروف مى کند و از منکرات و بدىها باز مى دارد. شاید گفته شود که تمام پیامبران گذشته چنین صفتى داشته اند ولى همه مى دانند که اسلام آن چنان به این امر اهمیت داد و آن را مهم تر از همه اعمال دانسته تا جایى که در راه رسیدن به آن, انسان ها را وادار به جهاد و گذشتن از جان و مال نموده است. اما در ادیان گذشته به صرف مسایل اخلاقى و دعوت کردن مردم به خیر و خوبى بسنده نموده و هرگز براى تکامل بخشیدن به این امر مهم, آنان را دستور به از خود گذشتن نداده است.
2ـ آن چه طیب و پاکیزه است, آن ها را بر امتش حلال مى کند و روا مى دارد و آن چه خبیث و ناپاک است, بر آن ها حرام کرده و آنان را از آن پلیدىها باز مى دارد. این یک حکم کلى است و منحصر به خوردنى ها و آشامیدنى ها نمى شود چنانچه برخى مفسرین پنداشته اند, بلکه تمام کردارها و اعمال خوب و طیب در اسلام حلال و تمام کردارهاى ناپاک و پلید, حرام است, از جمله مى توان خوردنى ها و آشامیدنى ها را به حساب آورد. به این ترتیب نه تنها مى و گوشت خوک حرام مى شود, بلکه قمار, لهو, زنا و هرچه کار زشت و پلید است در اسلام حرام شده است.
3ـ پیامبر اسلام که رسول رحمت است, على رغم بدىهاى بسیارى از افراد ملتش, سختى ها و شدت هاى دوران گذشته را از آنان دور نگه داشته و غل و زنجیرهاى احکام دشوار شریعت هاى سابق را که در اثر نافرمانى ها و تمردها و گناهان آن مردم بر آنان تحمیل شده بود و آنان را از خیرات باز مى داشت, از دوش امتش برداشته است.
آن چه لازم به تذکر است این است که اسلام شرایع و دین هاى گذشته را نسخ کرده و تمام احکامش تکامل یافته است. پس در آن ادیان احکام وجود دارد ولى در اسلام تکامل یافته است گو این که در بسیارى از موارد, وضعیت و چگونگى آن احکام فرق مى کرده است و غل و زنجیرهایى بر آنان به ویژه بر بنى اسرائیل در اثر نافرمانى هاى آنان وضع و تحمیل شده بود که نبى رحمت حضرت محمد بن عبدالله(ص) همه آن ها را از دوششان برداشت.
حال آنان که به این پیامبر ایمان آوردند و او را تقدیر و تجلیل نمودند و از او پیروى کردند و احکام قرآنى که همراه پیامبر و با آن حضرت, نازل شده بود را مورد اطاعت قرار دادند و دستورات حضرتش را با دل و جان پذیرا شدند و بى چون و چرا تسلیم اوامرش شدند و از آن چه نهى فرموده بود دست کشیدند, اینان مومنان واقعى هستند و رستگار خواهند بود.
در این آیه شریفه, قرآن را نور مى خواند زیرا راه گشاى زندگى است و انسان را از پلشتى ها و زشتى ها باز مى دارد و به سرمنزل سعادت و خوشبختى مى رساند. در برخى از روایات نورى که در این آیه آمده است, به وجود مبارک حضرت امیرالمومنین على ـ علیه السلام ـ نسبت داده شده, یعنى او است نورى که همراه با نور جاویدان محمد, راه تاریک ما را فروغ مى بخشد و او است که احکام قرآن کریم را براى ما روشن مى سازد و آن ها را تفسیر و تبیین مى کند و او مکمل راه رسول الله است که دین بدون على ناقص و نعمت بدون ولایت ناتمام است. و اصلا هیچ منافاتى ندارد که این نور هم عبارت از قرآن مجید باشد و هم قرآن ناطق که على ـ علیه السلام ـ است.
به هر حال بى گمان راه رسیدن به خوشبختى و سعادت دنیا و آخرت راه محمد و على است که هر دو از یک نورند ((انا و على من شجره واحده و سایر الناس من شجر شتى)) و ایمان کسى کامل نمى شود و عبادتش معنى پیدا نمى کند جز با پیروى از محمد و آل محمد.
به امید این که خداوند ما را در زمره شیعیان آن انوار الهیه قرار دهد و شفاعتشان را شامل حالمان گرداند, آمین یا رب العالمین.
پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) سوره اعراف, آیه157.

تبلیغات