نقش آداب نماز در تربیت انسان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نماز, ابعاد گونه گونى دارد که هر بعد آن نقش ارجمندى را در پالایش روح و جان از آلودگى ها بر دوش مى کشد, یکى از ابعاد سازنده نماز ((آداب)) آن است.
براى بررسى و آثار هر چیز, باید به آداب آن عنایت ویژه کرد, چرا که انجام امورى بدون آداب آن, یا بدون ژرف اندیشى به آداب آن, قطعا ناقص است و به کمال بهینه آن نمى توان دست یازید.
در حقیقت رعایت آداب نماز, رعایت ادب و جنبه هاى تربیتى است که داراى آثار و نتایج درخشان و سازنده خواهد بود.
در نماز نیز که ستون دین است, حتما باید به آداب آن توجه عمیق داشت تا شاهد آثار درخشنده آن بود. این مسإله به قدرى اهمیت دارد که راحل فقیه, حضرت امام خمینى - قدس سره ـ کتاب پرمغزى به نام ((آداب الصلوه)) نگاشته و در آن به شرح آداب درونى و بیرونى نماز پرداخته است.(1)
این آداب در یک تقسیم بندى بر دو قسم است:
1 ـ آداب ظاهرى,
2 ـ آداب باطنى,
و در تقسیم بندى دیگر از سه بخش شکل مى یابد که عبارتند از: مقدمات نماز, مقارنات نماز و تعقیبات نماز; مقدمات نماز عبارت است از: طهارت, لباس, مکان, تنظیم وقت, و رو به قبله داشتن.
هریک از این پنج امر از آداب بیرونى نماز است, که در این مقاله نظر شما را به شرح کوتاه این قسمت جلب مى کنیم:
طهارت و نقش آن
امام صادق(ع) فرمود: ((لاصلاه الا بطهور;(2) نماز بدون وضوء (و غسل یا تیمم) تحقق نمى یابد)).
نیز فرمود: ((الوضوء شطرالایمان;(3) وضوء نیمى از ایمان است)).(4)
و نیز رسول خدا(ص) فرمود: ((افتتاح الصلوه الوضوء;(5) وضو آغاز و کلید نماز است)).
امام صادق(ع) در سخن دیگر فرمود: ((نماز از سه بخش تشکیل شده, یک بخش آن, طهارت, بخش دیگر رکوع, و سومین بخش آن سجده است)).(6)
وضوء (یا غسل در موارد خود) علاوه بر این که موجب پاکیزگى ظاهر و پاکى بدن از چرک و آلودگى هاى ظاهرى است, موجب نورانیت و صفاى درونى نیز خواهد شد.
عالم ربانى و عارف صمدانى, حاج میرزا جواد تبریزى, پس از یاد کرد مفتاح بودن طهارت براى نماز مى نویسد:
((انسان عاقل باید در حقیقت و ثمره طهارت بیندیشد, و هرگاه دانست که سعادت ظاهرى و باطنى او در نظافت است, در آیات قرآن که در این مورد است بیندیشد, به خصوص در این آیه که خداوند مى فرماید: ((ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم;(7) خداوند (با قانون گذارى وضوء, غسل و تیمم) نمى خواهد مشکلى براى شما ایجاد کند, بلکه مى خواهد شما را پاک سازد)).
سپس به این آیه شریفه توجه کند که: ((والله یحب المطهرین ;(8) خداوند پاکیزگان را دوست دارد)).
قابل توجه این که براى انجام هر یک از اعمال وضوء, خواندن دعاهاى مخصوصى مستحب است, که هر کدام از آنها تلقین امور معنوى, معارف اسلامى, و تطهیر باطن از آلودگى ها است و بیانگر طهارت باطنى مى باشد, بر همین اساس امام معصوم(ع) فرمود: ((و طهر قلبک بالتقوى والیقین عند طهاره جوارحک بالمإ;(9) قلب خود را در آن هنگام که اعضاى بدنت را با آب مى شویى, به وسیله تقوا و یقین, پاک کن)).
بنابراین, منظور از وضوء یا غسل, تنها شستن و پاک ساختن ظاهر اعضاى بدن نیست, بلکه پاک سازى ظاهر, یکى از مراحل وضوست, حقیقت وضوء را باید در طهور بودن آن جستجو کرد; یعنى علاوه بر طهارت ظاهر, طهارت باطن را که مهم تر است, هدف قرارداد. حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ در این زمینه چنین مى فرماید: ((سالک الى الله, باید در وقت وضوء متوجه شود به این که مى خواهد متوجه محضر مقدس حضرت کبریا شود, و با این احوال قلوب که داراى آن است, لیاقت محضر ندارد, بلکه شاید مطرود از درگاه عزت ربوبیت شود, پس دامن همت به کمر زند تا طهارت ظاهر را به باطن سرایت دهد, و قلب خود را که مورد نظر حق, بلکه منزلگاه حضرت قدس است, از غیر خود تطهیر کند, و تفرعن خود و خودیت را که اصل اصول قذارت است, از سر بیفکند, تا لایق مقام مقدس شود.))
حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از یادآورى مطالبى چند به ذکر حدیث رسول خدا(ص) که در کتاب ((علل الشرایع)) نقل شده, پرداخته که حاصل ترجمه آن چنین است: گروهى از یهودیان به محضر پیامبر اکرم(ص) آمده, پس از چند سوال, پرسیدند: ((به چه علت وضو به این چهار موضع (صورت, دست ها, سر و پاها) اختصاص یافت, با این که این چهار موضع, از همه اعضاى بدن پاکیزه ترند))؟
پیامبراکرم(ص) در پاسخ فرمود: ((وقتى شیطان آدم را وسوسه کرد, و همین وسوسه باعث شد که آدم(ع) نزدیک آن درخت ممنوعه رفت, و به آن درخت نظر کرد, آبرویش ریخت, سپس برخاست و به سوى آن درخت روان شد, و آن نخستین قدمى بود که براى گناه برداشته شد, پس از آن با دست خود, آنچه در آن درخت بود, چید و خورد, در این هنگام زینت و زیور از پیکرش پرواز نمود, و آدم دست خود را بالاى سرش نهاد و گریه نمود. وقتى که خداوند توبه آدم(ع) را پذیرفت, بر او و ذریه او واجب نمود که این چهار عضو را پاکیزه نمایند, از این رو (در وضوء) امر فرمود: که صورت خود را بشوید, براى این که به آن درخت ممنوعه روکرد, و به شستن دست ها تا آرنج امر فرمود, زیرا آدم(س) با دست هایش میوه آن درخت را تناول نمود, و به مسح سر امر فرمود, زیرا آدم(ع) هنگام توبه دست هایش را بر سرش گذاشت, و به مسح قدم ها امر نمود, چون که با آنها به سوى گناه رفته بود)).(10)
بنابراین در وضو (یا غسل) که در اسلام به عنوان طهور, و کلید و مقدمه نماز مطرح است, باید علاوه بر نظافت ظاهرى بدن, به طهارت باطن نیز توجه داشت, و با چنین زمینه سازى, براى نماز آماده شد, که قطعا رعایت این آداب با چنین کیفیتى, نقش موثرى در پاکسازى و بهسازى روح و روان و ظاهر و باطن از آلودگى ها خواهد داشت.
عالم ربانى, فیض کاشانى مى نویسد: ((یک مرتبه بریدن از مادیت و پیوستن به معنویت, دشوار است, وضو انسان را کم کم آماده مى سازد, و انسان را به سوى معنویت سوق مى دهد)).(11)
لباس و مکان
از شرایط نمازگزار این است که لباسش پاک و مباح باشد, و بهتر است که نمازگزار لباس نو و سفید و پاکیزه و عطرآگین بپوشد, و از لباس هاى تیره و چرک آلوده و تنگ و سیاه پرهیز نماید. بنابراین, این بخش از آداب نماز نیز, انسان را به پاکى و دورى از غصب و هرگونه آلودگى فرا مى خواند, و بذر پرهیز از انحرافات مالى و پلیدىهاى ظاهرى را در قلب انسان مى پاشد. به همین ترتیب مکان نمازگزار نیز باید مباح باشد, حتى اگر قسمتى از آن مکان ـ مثلا یک دهم آن ـ مال دیگرى باشد بدون اجازه او, نماز خواندن در آن مکان جایز نیست. این مسإله موجب مى شود که نمازگزار از مال حرام و از اموالى که زکات و خمس به آن تعلق گرفته پرهیز کند, و تا حقوق آن را ادا ننموده, در آن مکان نماز نخواند. و یا در مکانى که غصبى است, وضو و غسل انجام ندهد, قطعا رعایت این امور و ضوابط شرعى, موجب دورى از بخشى از گناهان خواهد شد.
در این راستا, نباید نقش مکان هاى مقدس, مانند مساجد, حرم امامان(ع) و جایگاه هایى را که به گونه اى احترام ویژه اى دارند از نظر دور داشت. قطعا نماز در این مکان ها ـ به خصوص در مساجد جامع, و مسجدهایى مانند مسجدالحرام, مسجدالنبى, روحانیت مخصوصى دارد, و انسان سالک را عمیق تر و سریع تر به مقصود مى رساند, و با ایجاد حالت معنوى مخصوص, در نمازگزار, نقش نماز او را در طهارت نفس, بیشتر و راسخ تر مى سازد.
تنظیم وقت
یکى از آداب مهم نماز, وقت شناسى است, انسان باید نماز را در وقت خود به جاى آورد, به خصوص در اول وقت, که بسیار سفارش شده است. انجام نمازهاى پنج گانه در وقت خود, اهمیت وقت شناسى را به انسان تلقین مى کند; مراقبت در رعایت وقت, درس نظم و انضباط به انسان مىآموزد, که اگر انسان به راستى قدر وقت را بشناسد, و به آن اهمیت بدهد, عامل مهمى از خودسازى و بهره گیرى از عمر و وقت را به دست آورده است. دراین باره امیرمومنان على(ع) فرمود: ((ان اوقاتک اجزإ عمرک, فلاتنفذ لک وقتا الا فیما ینجیک;(12) همانا وقت هاى تو اجزاى عمر توست, بنابراین بکوش که وقتى از عمر تو جز در امورى که موجب نجات توست, تلف نشود)).
از اهمیت استفاده صحیح از وقت, همین سخن بسنده است که امام سجاد(ع) در مناجات خود با خدا عرض مى کند:
((و عمرنى ما کان عمرى بذله فى طاعتک, فاذا کان عمرى مرتعا للشیطان فاقبضنى الیک;(13) خدایا تا هنگامى که عمرم در راه اطاعت فرمان تو به کار رود, به من عمر ده, و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود, مرا بمیران)).
حضرت رضا(ع) به اندازه اى به وقت نماز اهمیت مى داد که روایت شده, در خراسان در یکى از جلسات مهم علمى, در حضور مإمون, با ((عمران صابى)) که از بزرگان دانشمندان مادى بود, مشغول بحث و مناظره بودند, ناگاه صداى اذان شنیده شد, امام رضا(ع) بى درنگ براى اقامه نماز برخاست.
((عمران صابى)) با اصرار از امام مى خواست که به بحث ادامه دهد, حتى عرض کرد: ((اى آقاى من! دنباله مناظره را قطع نکن, دلم رام گشته, بنشین و پس از پاسخ به سوالات, براى نماز برو)). امام رضا(ع) نماز اول وقت را فداى بحث و بررسى نکرد و تحت تإثیر خواهش و ابتهال و احساسات عمران صابى قرار نگرفت, با قاطعیت به او فرمود:((نصلى و نعود;(14) نخست نماز را به جاى مىآوریم, و سپس براى ادامه بحث باز مى گردیم)).
باید توجه داشت که نمازگزار باید با توجه عمیق قلبى از وقت نماز استقبال کند, و خود را به محضر حق برساند, که قطعا چنین حالتى موجب تحول شده و در پاکسازى و بهسازى روح و روان انسان, اثرى ژرف دارد. حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از ذکر احادیث و مطالبى در این راستا چنین مى فرماید: ((...خلاصه, اى ضعیف! آداب قلبیه اوقات, آن است که خود را مهیا براى ورود به حضور مالک دنیا و آخرت کنى... پس با نظرى, توجه به ضعف و بیچارگى و ذلت و بى نوایى خود و عظمت و بزرگى و جلالت و کبریایى ذات مقدس (جلت عظمته) کن که انبیاى مرسلین و ملائکه مقربین در بارگاه عظمتش از خود بى خود شوند, و اعتراف به عجز و مسکنت و ذلت کنند, و چون این نظر را کردى و به دل فهماندى, دل استشعار خوف کند, و خود و عبادت خود را ناچیز شمارد)).(15)
قبله و استقبال
نمازگزار, باید براى انجام نماز, رو به قبله بایستد, قبله همان کعبه (خانه خدا) و کانون توحید و مقدس ترین و گرامى ترین مکان است.
توجه به کعبه در نماز, در حقیقت توجه به توحید و آرمان مقدس پیامبران, و بنیانگذار کعبه حضرت ابراهیم(ع) است. رویکرد به سوى کعبه, علاوه براین که بیانگر وحدت, انسجام, هماهنگى و نظم مسلمانان در عبادت است, و آنها را از پراکندگى و ناهمگونى و تفرق برحذر مى دارد, توجه دادن دل به نقطه اى مقدس است, نقطه اى که یادگار حضرت آدم(ع) و پیامبران دیگر, و حضرت ابراهیم(ع) و پیامبراسلام(ص) است, همان نقطه اى که آغاز اسلام در کنار آن شروع شد, و حرکت انقلابى هجرت پیامبر(ص) از آن جا جرقه زد, و هم چنین حرکت عاشورایى امام حسین(ع) از آن جا برپاشد, و قیام جهانى حضرت قائم(عج) از آن جا شروع مى شود.
نمازگزار با توجه به کعبه, همه این معانى و مبانى را به ذهن خود مى سپرد, و با جهان بینى توحیدى و عمیق به عبادت خدا مى پردازد, که قطعا چنین توجهى موجب پیوستگى بیشتر او به توحید و آرمان هاى مقدس پیامبران(ع) مى گردد, و به همین نسبت, او را از انحرافات عقیدتى و عملى باز مى دارد.
پیامبر(ص) و مسلمانان در آغاز اسلام تا سیزده سال در مکه, و هفده ماه پس از هجرت در مدینه به طرف مسجد اقصى واقع در بیت المقدس, که قبله یهودیان نیز بود, نماز مى خواندند, همین موضوع باعث شده بود که یهودیان زخم زبان مى زدند, و مى گفتند: مسلمانان وابسته به ما هستند, براى خود قبله مستقل ندارند, سرانجام در سال دوم هجرت, به فرمان الهى, مسلمانان مإمور شدند که به جانب کعبه نماز بخوانند.(16) به این ترتیب, نمازگزار در جهت گیرى خود به سوى کعبه, احساس استقلال مى کند, و این درس را از مکتب نماز مىآموزد که به خود متکى و مستقل باشد, و این استقلال و روحیه اتکاى به نفس و عدم وابستگى را که پایه عزت و عظمت است, در زندگى حفظ نماید.
البته نباید به استقبال ظاهرى قناعت کرد, مهم تر و عمیق ترین مسإله براى نمازگزار این است که قلب خود را متوجه کعبه, آن کانون توحید و خداپرستى کند, و دلش را کانون همسویى به خانه خدا, و صاحب خانه, یعنى خداى متعال قرار دهد, و به گفته خواجه شیراز:
در ضمیر ما نمى گنجد به غیر از دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از ذکر مطالبى در این راستا, ما را به سخن امام صادق(ع) متوجه مى سازد که فرمود: ((اذا استقبلت القبله فآیس من الدنیا و ما فیها, و الخلق و ما هم فیه, واستفرغ قلبک عن کل شاغل یشغلک عن الله تعالى و عاین بسرک عظمه الله تعالى و اذکر وقوفک بین یدیه یوم تبلوا کل نفس ما اسلفت, و ردوا الى الله مولاهم الحق, وقف على قدم الخوف و الرجإ;(17) هنگامى که رو به قبله نمودى, از دنیا و آنچه در دنیاست, مإیوس شو, و طمع خود را از خلق و شوون آن قطع کن و قلبت را از هر چیزى که آن را از خدا غافل مى سازد و به غیر خدا متوجه مى کند, تهى ساز, و عظمت خداوند را در نهان خود بیازماى, و به یادآور آن روزى را که هرکس هر عملى را که قبلا انجام داده, مىآزماید, و همه به سوى ((الله )) مولا و سرپرست حقیقى خود بازگردانده مى شوند[ چنان که آیه 30 سوره یونس, به این مطلب دلالت دارد].
هم چنین در نماز رو به قبله بر گام خوف و رجإ بایست, به گونه اى که هم از خدا بترسى, و هم به او امیدوار باشى)).
پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) این کتاب در 423 صفحه, با تصحیح و پاورقى آقاى سید احمد فهرى , چاپ و منتشر شده است. 2 ) شیخ حر عاملى, وسائل الشیعه, ج1, صفحه 256. 3 و 4 ) همان. 5 ) همان, صفحه 257. 6 ) مائده(5)آیه 6. 7 ) توبه (9) آیه ;108 اسرار الصلوه, تإلیف حاج میرزا جواد ملکى تبریزى, ص 9و10. 8 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص 81. 9 ) همان, ص 78 و 79 (به طور اقتباس). 10 ) ملا محسن فیض, المحجه البیضإ, ج1, ص281. 11 ) غررالحکم, ج1, ص 252. 12 ) صحیفه سجادیه, دعاى بیستم. 13 ) شیخ صدوق, عیون الاخبارالرضا, ج1, ص172. 14 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص125. 15 ) استاد جعفرسبحانى, فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام(ص), ص170. 16 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص 131 و 132.
براى بررسى و آثار هر چیز, باید به آداب آن عنایت ویژه کرد, چرا که انجام امورى بدون آداب آن, یا بدون ژرف اندیشى به آداب آن, قطعا ناقص است و به کمال بهینه آن نمى توان دست یازید.
در حقیقت رعایت آداب نماز, رعایت ادب و جنبه هاى تربیتى است که داراى آثار و نتایج درخشان و سازنده خواهد بود.
در نماز نیز که ستون دین است, حتما باید به آداب آن توجه عمیق داشت تا شاهد آثار درخشنده آن بود. این مسإله به قدرى اهمیت دارد که راحل فقیه, حضرت امام خمینى - قدس سره ـ کتاب پرمغزى به نام ((آداب الصلوه)) نگاشته و در آن به شرح آداب درونى و بیرونى نماز پرداخته است.(1)
این آداب در یک تقسیم بندى بر دو قسم است:
1 ـ آداب ظاهرى,
2 ـ آداب باطنى,
و در تقسیم بندى دیگر از سه بخش شکل مى یابد که عبارتند از: مقدمات نماز, مقارنات نماز و تعقیبات نماز; مقدمات نماز عبارت است از: طهارت, لباس, مکان, تنظیم وقت, و رو به قبله داشتن.
هریک از این پنج امر از آداب بیرونى نماز است, که در این مقاله نظر شما را به شرح کوتاه این قسمت جلب مى کنیم:
طهارت و نقش آن
امام صادق(ع) فرمود: ((لاصلاه الا بطهور;(2) نماز بدون وضوء (و غسل یا تیمم) تحقق نمى یابد)).
نیز فرمود: ((الوضوء شطرالایمان;(3) وضوء نیمى از ایمان است)).(4)
و نیز رسول خدا(ص) فرمود: ((افتتاح الصلوه الوضوء;(5) وضو آغاز و کلید نماز است)).
امام صادق(ع) در سخن دیگر فرمود: ((نماز از سه بخش تشکیل شده, یک بخش آن, طهارت, بخش دیگر رکوع, و سومین بخش آن سجده است)).(6)
وضوء (یا غسل در موارد خود) علاوه بر این که موجب پاکیزگى ظاهر و پاکى بدن از چرک و آلودگى هاى ظاهرى است, موجب نورانیت و صفاى درونى نیز خواهد شد.
عالم ربانى و عارف صمدانى, حاج میرزا جواد تبریزى, پس از یاد کرد مفتاح بودن طهارت براى نماز مى نویسد:
((انسان عاقل باید در حقیقت و ثمره طهارت بیندیشد, و هرگاه دانست که سعادت ظاهرى و باطنى او در نظافت است, در آیات قرآن که در این مورد است بیندیشد, به خصوص در این آیه که خداوند مى فرماید: ((ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم;(7) خداوند (با قانون گذارى وضوء, غسل و تیمم) نمى خواهد مشکلى براى شما ایجاد کند, بلکه مى خواهد شما را پاک سازد)).
سپس به این آیه شریفه توجه کند که: ((والله یحب المطهرین ;(8) خداوند پاکیزگان را دوست دارد)).
قابل توجه این که براى انجام هر یک از اعمال وضوء, خواندن دعاهاى مخصوصى مستحب است, که هر کدام از آنها تلقین امور معنوى, معارف اسلامى, و تطهیر باطن از آلودگى ها است و بیانگر طهارت باطنى مى باشد, بر همین اساس امام معصوم(ع) فرمود: ((و طهر قلبک بالتقوى والیقین عند طهاره جوارحک بالمإ;(9) قلب خود را در آن هنگام که اعضاى بدنت را با آب مى شویى, به وسیله تقوا و یقین, پاک کن)).
بنابراین, منظور از وضوء یا غسل, تنها شستن و پاک ساختن ظاهر اعضاى بدن نیست, بلکه پاک سازى ظاهر, یکى از مراحل وضوست, حقیقت وضوء را باید در طهور بودن آن جستجو کرد; یعنى علاوه بر طهارت ظاهر, طهارت باطن را که مهم تر است, هدف قرارداد. حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ در این زمینه چنین مى فرماید: ((سالک الى الله, باید در وقت وضوء متوجه شود به این که مى خواهد متوجه محضر مقدس حضرت کبریا شود, و با این احوال قلوب که داراى آن است, لیاقت محضر ندارد, بلکه شاید مطرود از درگاه عزت ربوبیت شود, پس دامن همت به کمر زند تا طهارت ظاهر را به باطن سرایت دهد, و قلب خود را که مورد نظر حق, بلکه منزلگاه حضرت قدس است, از غیر خود تطهیر کند, و تفرعن خود و خودیت را که اصل اصول قذارت است, از سر بیفکند, تا لایق مقام مقدس شود.))
حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از یادآورى مطالبى چند به ذکر حدیث رسول خدا(ص) که در کتاب ((علل الشرایع)) نقل شده, پرداخته که حاصل ترجمه آن چنین است: گروهى از یهودیان به محضر پیامبر اکرم(ص) آمده, پس از چند سوال, پرسیدند: ((به چه علت وضو به این چهار موضع (صورت, دست ها, سر و پاها) اختصاص یافت, با این که این چهار موضع, از همه اعضاى بدن پاکیزه ترند))؟
پیامبراکرم(ص) در پاسخ فرمود: ((وقتى شیطان آدم را وسوسه کرد, و همین وسوسه باعث شد که آدم(ع) نزدیک آن درخت ممنوعه رفت, و به آن درخت نظر کرد, آبرویش ریخت, سپس برخاست و به سوى آن درخت روان شد, و آن نخستین قدمى بود که براى گناه برداشته شد, پس از آن با دست خود, آنچه در آن درخت بود, چید و خورد, در این هنگام زینت و زیور از پیکرش پرواز نمود, و آدم دست خود را بالاى سرش نهاد و گریه نمود. وقتى که خداوند توبه آدم(ع) را پذیرفت, بر او و ذریه او واجب نمود که این چهار عضو را پاکیزه نمایند, از این رو (در وضوء) امر فرمود: که صورت خود را بشوید, براى این که به آن درخت ممنوعه روکرد, و به شستن دست ها تا آرنج امر فرمود, زیرا آدم(س) با دست هایش میوه آن درخت را تناول نمود, و به مسح سر امر فرمود, زیرا آدم(ع) هنگام توبه دست هایش را بر سرش گذاشت, و به مسح قدم ها امر نمود, چون که با آنها به سوى گناه رفته بود)).(10)
بنابراین در وضو (یا غسل) که در اسلام به عنوان طهور, و کلید و مقدمه نماز مطرح است, باید علاوه بر نظافت ظاهرى بدن, به طهارت باطن نیز توجه داشت, و با چنین زمینه سازى, براى نماز آماده شد, که قطعا رعایت این آداب با چنین کیفیتى, نقش موثرى در پاکسازى و بهسازى روح و روان و ظاهر و باطن از آلودگى ها خواهد داشت.
عالم ربانى, فیض کاشانى مى نویسد: ((یک مرتبه بریدن از مادیت و پیوستن به معنویت, دشوار است, وضو انسان را کم کم آماده مى سازد, و انسان را به سوى معنویت سوق مى دهد)).(11)
لباس و مکان
از شرایط نمازگزار این است که لباسش پاک و مباح باشد, و بهتر است که نمازگزار لباس نو و سفید و پاکیزه و عطرآگین بپوشد, و از لباس هاى تیره و چرک آلوده و تنگ و سیاه پرهیز نماید. بنابراین, این بخش از آداب نماز نیز, انسان را به پاکى و دورى از غصب و هرگونه آلودگى فرا مى خواند, و بذر پرهیز از انحرافات مالى و پلیدىهاى ظاهرى را در قلب انسان مى پاشد. به همین ترتیب مکان نمازگزار نیز باید مباح باشد, حتى اگر قسمتى از آن مکان ـ مثلا یک دهم آن ـ مال دیگرى باشد بدون اجازه او, نماز خواندن در آن مکان جایز نیست. این مسإله موجب مى شود که نمازگزار از مال حرام و از اموالى که زکات و خمس به آن تعلق گرفته پرهیز کند, و تا حقوق آن را ادا ننموده, در آن مکان نماز نخواند. و یا در مکانى که غصبى است, وضو و غسل انجام ندهد, قطعا رعایت این امور و ضوابط شرعى, موجب دورى از بخشى از گناهان خواهد شد.
در این راستا, نباید نقش مکان هاى مقدس, مانند مساجد, حرم امامان(ع) و جایگاه هایى را که به گونه اى احترام ویژه اى دارند از نظر دور داشت. قطعا نماز در این مکان ها ـ به خصوص در مساجد جامع, و مسجدهایى مانند مسجدالحرام, مسجدالنبى, روحانیت مخصوصى دارد, و انسان سالک را عمیق تر و سریع تر به مقصود مى رساند, و با ایجاد حالت معنوى مخصوص, در نمازگزار, نقش نماز او را در طهارت نفس, بیشتر و راسخ تر مى سازد.
تنظیم وقت
یکى از آداب مهم نماز, وقت شناسى است, انسان باید نماز را در وقت خود به جاى آورد, به خصوص در اول وقت, که بسیار سفارش شده است. انجام نمازهاى پنج گانه در وقت خود, اهمیت وقت شناسى را به انسان تلقین مى کند; مراقبت در رعایت وقت, درس نظم و انضباط به انسان مىآموزد, که اگر انسان به راستى قدر وقت را بشناسد, و به آن اهمیت بدهد, عامل مهمى از خودسازى و بهره گیرى از عمر و وقت را به دست آورده است. دراین باره امیرمومنان على(ع) فرمود: ((ان اوقاتک اجزإ عمرک, فلاتنفذ لک وقتا الا فیما ینجیک;(12) همانا وقت هاى تو اجزاى عمر توست, بنابراین بکوش که وقتى از عمر تو جز در امورى که موجب نجات توست, تلف نشود)).
از اهمیت استفاده صحیح از وقت, همین سخن بسنده است که امام سجاد(ع) در مناجات خود با خدا عرض مى کند:
((و عمرنى ما کان عمرى بذله فى طاعتک, فاذا کان عمرى مرتعا للشیطان فاقبضنى الیک;(13) خدایا تا هنگامى که عمرم در راه اطاعت فرمان تو به کار رود, به من عمر ده, و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود, مرا بمیران)).
حضرت رضا(ع) به اندازه اى به وقت نماز اهمیت مى داد که روایت شده, در خراسان در یکى از جلسات مهم علمى, در حضور مإمون, با ((عمران صابى)) که از بزرگان دانشمندان مادى بود, مشغول بحث و مناظره بودند, ناگاه صداى اذان شنیده شد, امام رضا(ع) بى درنگ براى اقامه نماز برخاست.
((عمران صابى)) با اصرار از امام مى خواست که به بحث ادامه دهد, حتى عرض کرد: ((اى آقاى من! دنباله مناظره را قطع نکن, دلم رام گشته, بنشین و پس از پاسخ به سوالات, براى نماز برو)). امام رضا(ع) نماز اول وقت را فداى بحث و بررسى نکرد و تحت تإثیر خواهش و ابتهال و احساسات عمران صابى قرار نگرفت, با قاطعیت به او فرمود:((نصلى و نعود;(14) نخست نماز را به جاى مىآوریم, و سپس براى ادامه بحث باز مى گردیم)).
باید توجه داشت که نمازگزار باید با توجه عمیق قلبى از وقت نماز استقبال کند, و خود را به محضر حق برساند, که قطعا چنین حالتى موجب تحول شده و در پاکسازى و بهسازى روح و روان انسان, اثرى ژرف دارد. حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از ذکر احادیث و مطالبى در این راستا چنین مى فرماید: ((...خلاصه, اى ضعیف! آداب قلبیه اوقات, آن است که خود را مهیا براى ورود به حضور مالک دنیا و آخرت کنى... پس با نظرى, توجه به ضعف و بیچارگى و ذلت و بى نوایى خود و عظمت و بزرگى و جلالت و کبریایى ذات مقدس (جلت عظمته) کن که انبیاى مرسلین و ملائکه مقربین در بارگاه عظمتش از خود بى خود شوند, و اعتراف به عجز و مسکنت و ذلت کنند, و چون این نظر را کردى و به دل فهماندى, دل استشعار خوف کند, و خود و عبادت خود را ناچیز شمارد)).(15)
قبله و استقبال
نمازگزار, باید براى انجام نماز, رو به قبله بایستد, قبله همان کعبه (خانه خدا) و کانون توحید و مقدس ترین و گرامى ترین مکان است.
توجه به کعبه در نماز, در حقیقت توجه به توحید و آرمان مقدس پیامبران, و بنیانگذار کعبه حضرت ابراهیم(ع) است. رویکرد به سوى کعبه, علاوه براین که بیانگر وحدت, انسجام, هماهنگى و نظم مسلمانان در عبادت است, و آنها را از پراکندگى و ناهمگونى و تفرق برحذر مى دارد, توجه دادن دل به نقطه اى مقدس است, نقطه اى که یادگار حضرت آدم(ع) و پیامبران دیگر, و حضرت ابراهیم(ع) و پیامبراسلام(ص) است, همان نقطه اى که آغاز اسلام در کنار آن شروع شد, و حرکت انقلابى هجرت پیامبر(ص) از آن جا جرقه زد, و هم چنین حرکت عاشورایى امام حسین(ع) از آن جا برپاشد, و قیام جهانى حضرت قائم(عج) از آن جا شروع مى شود.
نمازگزار با توجه به کعبه, همه این معانى و مبانى را به ذهن خود مى سپرد, و با جهان بینى توحیدى و عمیق به عبادت خدا مى پردازد, که قطعا چنین توجهى موجب پیوستگى بیشتر او به توحید و آرمان هاى مقدس پیامبران(ع) مى گردد, و به همین نسبت, او را از انحرافات عقیدتى و عملى باز مى دارد.
پیامبر(ص) و مسلمانان در آغاز اسلام تا سیزده سال در مکه, و هفده ماه پس از هجرت در مدینه به طرف مسجد اقصى واقع در بیت المقدس, که قبله یهودیان نیز بود, نماز مى خواندند, همین موضوع باعث شده بود که یهودیان زخم زبان مى زدند, و مى گفتند: مسلمانان وابسته به ما هستند, براى خود قبله مستقل ندارند, سرانجام در سال دوم هجرت, به فرمان الهى, مسلمانان مإمور شدند که به جانب کعبه نماز بخوانند.(16) به این ترتیب, نمازگزار در جهت گیرى خود به سوى کعبه, احساس استقلال مى کند, و این درس را از مکتب نماز مىآموزد که به خود متکى و مستقل باشد, و این استقلال و روحیه اتکاى به نفس و عدم وابستگى را که پایه عزت و عظمت است, در زندگى حفظ نماید.
البته نباید به استقبال ظاهرى قناعت کرد, مهم تر و عمیق ترین مسإله براى نمازگزار این است که قلب خود را متوجه کعبه, آن کانون توحید و خداپرستى کند, و دلش را کانون همسویى به خانه خدا, و صاحب خانه, یعنى خداى متعال قرار دهد, و به گفته خواجه شیراز:
در ضمیر ما نمى گنجد به غیر از دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
حضرت امام خمینى ـ قدس سره ـ پس از ذکر مطالبى در این راستا, ما را به سخن امام صادق(ع) متوجه مى سازد که فرمود: ((اذا استقبلت القبله فآیس من الدنیا و ما فیها, و الخلق و ما هم فیه, واستفرغ قلبک عن کل شاغل یشغلک عن الله تعالى و عاین بسرک عظمه الله تعالى و اذکر وقوفک بین یدیه یوم تبلوا کل نفس ما اسلفت, و ردوا الى الله مولاهم الحق, وقف على قدم الخوف و الرجإ;(17) هنگامى که رو به قبله نمودى, از دنیا و آنچه در دنیاست, مإیوس شو, و طمع خود را از خلق و شوون آن قطع کن و قلبت را از هر چیزى که آن را از خدا غافل مى سازد و به غیر خدا متوجه مى کند, تهى ساز, و عظمت خداوند را در نهان خود بیازماى, و به یادآور آن روزى را که هرکس هر عملى را که قبلا انجام داده, مىآزماید, و همه به سوى ((الله )) مولا و سرپرست حقیقى خود بازگردانده مى شوند[ چنان که آیه 30 سوره یونس, به این مطلب دلالت دارد].
هم چنین در نماز رو به قبله بر گام خوف و رجإ بایست, به گونه اى که هم از خدا بترسى, و هم به او امیدوار باشى)).
پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) این کتاب در 423 صفحه, با تصحیح و پاورقى آقاى سید احمد فهرى , چاپ و منتشر شده است. 2 ) شیخ حر عاملى, وسائل الشیعه, ج1, صفحه 256. 3 و 4 ) همان. 5 ) همان, صفحه 257. 6 ) مائده(5)آیه 6. 7 ) توبه (9) آیه ;108 اسرار الصلوه, تإلیف حاج میرزا جواد ملکى تبریزى, ص 9و10. 8 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص 81. 9 ) همان, ص 78 و 79 (به طور اقتباس). 10 ) ملا محسن فیض, المحجه البیضإ, ج1, ص281. 11 ) غررالحکم, ج1, ص 252. 12 ) صحیفه سجادیه, دعاى بیستم. 13 ) شیخ صدوق, عیون الاخبارالرضا, ج1, ص172. 14 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص125. 15 ) استاد جعفرسبحانى, فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام(ص), ص170. 16 ) امام خمینى, آداب الصلوه, ص 131 و 132.