مقدمه ای بر انسان شناسی و جایگاه انسان شناسی زیستی در آن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
چکیده
انسان شناسی چیست؟ در تصور عامیانه، واژه انسان شناسی بیادآورنده: استخوان های قدیمی، مومیایی ها، قبایل آمازون، مهاجرت های کوچ نشینان یا داستان های ایندیانا جونز است، اما تعریف انسان شناسی به معنای آکادمیک آن چیست؟ انسان شناسی نوع بشر، خاستگاه ماقبل تاریخی آن و نیز گوناگونی های موجود در انسانها را بررسی می کند، انسان شناسی با سایر گرایش های علوم اجتماعی از دو جهت متفاوت است: هم فاصله زمانی بیشتری را بررسی می کند و هم موضوعات مورد بحثش گسترده تر است. انسان شناسان در یک نگاه اجمالی، انواع گوناگونی داشته و کارهای مختلفی نیز انجام می دهند: عده ای، زمان زیادی از وقتشان را در بیابان های آفریقا صرف پیدا کردن فسیل ها می کنند، عده ای تعاملات انسانی را در محیط کاریشان مورد بررسی قرار می دهند، برخی دیگر در آزمایشگاه ها نمونه های دندانی را برای یافتن رژیم غذایی انسان های قدیم تجزیه و تحلیل می کنند، گروهی طرح های کوزه های قدیمی را بررسی می کنند، تعدادی رفتار شامپانزه ها را مطالعه می کنند و عده ای با چادرنشین ها کوچ می کنند تا سبک زندگی آن ها را درک کنند.متن
انسان شناسی چیست؟ در تصور عامیانه، واژه انسان شناسی بیادآورنده: استخوان های قدیمی، مومیایی ها، قبایل آمازون، مهاجرت های کوچ نشینان یا داستان های ایندیانا جونز است، اما تعریف انسان شناسی به معنای آکادمیک آن چیست؟ انسان شناسی نوع بشر، خاستگاه ماقبل تاریخی آن و نیز گوناگونی های موجود در انسانها را بررسی می کند، انسان شناسی با سایر گرایش های علوم اجتماعی از دو جهت متفاوت است: هم فاصله زمانی بیشتری را بررسی می کند و هم موضوعات مورد بحثش گسترده تر است. انسان شناسان در یک نگاه اجمالی، انواع گوناگونی داشته و کارهای مختلفی نیز انجام می دهند: عده ای، زمان زیادی از وقتشان را در بیابان های آفریقا صرف پیدا کردن فسیل ها می کنند، عده ای تعاملات انسانی را در محیط کاریشان مورد بررسی قرار می دهند، برخی دیگر در آزمایشگاه ها نمونه های دندانی را برای یافتن رژیم غذایی انسان های قدیم تجزیه و تحلیل می کنند، گروهی طرح های کوزه های قدیمی را بررسی می کنند، تعدادی رفتار شامپانزه ها را مطالعه می کنند و عده ای با چادرنشین ها کوچ می کنند تا سبک زندگی آن ها را درک کنند. همه آنها در پی یافتن پاسخ برای سوالاتی همچون: اینکه انسان چیست، چه طور از بقیه حیوانات جدا می شود، از کجا آمده، آیا همه انسان ها شبیه به هم هستند، چرا انسان ها زبان دارند، ما چه طور می توانیم کشمکش بین انسان ها را توضیح دهیم و چه طور انسان ها تغییر می کنند؟ هستند. بر همین مبنا و برای یافتن پاسخ این سوالات متنوع، انسان شناسی در سنت آمریکایی به چهار زمینه تقسیم می شود: انسان شناسی زیستی (Biological Anthropology)، باستان شناسی (Archaeology)، انسان شناسی فرهنگی (Cultural Anthropology) و زبان شناسی (Linguistic).
باستان شناسی از نظر لغوی به معنی "مطالعه گذشته" است. باستان شناسان بیشتر به مطالعه مواد فرهنگی بجای مانده از انسان تمایل داشته و کمتر به مطالعه قدیمی ترین اجداد انسانی علاقمندند. (آنهایی که به زعم دانشمندان فاقد فرهنگ هستند.) باستان شناسی، شباهت های زیادی با دیرین- انسان شناسی دارد: هردو به انجام بررسی و کاوش در محوطه ها می پردازند، در خلال کاوش هر دو می بایست قدرت تحلیل داده های فرهنگی را داشته باشند، در عین حال دیرین- انسان شناسان بر فسیل های استخوان متمرکزند درحالی که باستان شناسان بر بقایای به جای مانده از اجداد انسانی (ابزارهای سنگی). باستان شناسی خود به دو زیرحوزه باستان شناسی ماقبل تاریخ و باستان شناسی دوره تاریخی تقسیم می شود.
انسان شناسی فرهنگی، زندگی مردم و فرهنگشان را مطالعه می کند. انسان شناسان فرهنگی برای آموختن درباره فرهنگ، با مردمی که می خواهند مطالعه شان کنند زندگی می کنند. از جنگ جهانی دوم به بعد، انسان شناسان فرهنگی به زیرحوزه های مختلفی تقسیم شده اند که اقتصادی، سیاسی، پزشکی، روان شناسانه، توسعه، فمنیست و... از جمله آنهاست.
انسان شناسان زبان شناس نیز به مطالعه ارتباط علاقمندند، ارتباطی که اساسا بر رابطه بین انسان ها متمرکز است. این دسته از انسان شناسان، زبان را به عنوان یک پدیده فرهنگی و اجتماعی و در متن آن مورد بررسی قرار می دهند.
اما آنچه مورد تاکید ما در یادداشت های مقدماتی این صفحه جدید خواهد بود،انسان شناسی زیستی است که به آن انسان شناسی جسمانی (Physical Anthropology) نیز گفته می شود. این علم، به مطالعه انسان ها به عنوان یک ارگانیسم زیستی پرداخته و تطور آنها در طول زمان و نیز گوناگونی های امروزشان را مورد بررسی قرار می دهد. این حوزه، خود به سه زیر حوزه تقسیم می شود که شامل نخستی شناسی (Primatology)، دیرین- انسان شناسی (Paleoanthropology) و انسان شناسی جسمانی انسان های معاصر هستند.
باستان شناسی از نظر لغوی به معنی "مطالعه گذشته" است. باستان شناسان بیشتر به مطالعه مواد فرهنگی بجای مانده از انسان تمایل داشته و کمتر به مطالعه قدیمی ترین اجداد انسانی علاقمندند. (آنهایی که به زعم دانشمندان فاقد فرهنگ هستند.) باستان شناسی، شباهت های زیادی با دیرین- انسان شناسی دارد: هردو به انجام بررسی و کاوش در محوطه ها می پردازند، در خلال کاوش هر دو می بایست قدرت تحلیل داده های فرهنگی را داشته باشند، در عین حال دیرین- انسان شناسان بر فسیل های استخوان متمرکزند درحالی که باستان شناسان بر بقایای به جای مانده از اجداد انسانی (ابزارهای سنگی). باستان شناسی خود به دو زیرحوزه باستان شناسی ماقبل تاریخ و باستان شناسی دوره تاریخی تقسیم می شود.
انسان شناسی فرهنگی، زندگی مردم و فرهنگشان را مطالعه می کند. انسان شناسان فرهنگی برای آموختن درباره فرهنگ، با مردمی که می خواهند مطالعه شان کنند زندگی می کنند. از جنگ جهانی دوم به بعد، انسان شناسان فرهنگی به زیرحوزه های مختلفی تقسیم شده اند که اقتصادی، سیاسی، پزشکی، روان شناسانه، توسعه، فمنیست و... از جمله آنهاست.
انسان شناسان زبان شناس نیز به مطالعه ارتباط علاقمندند، ارتباطی که اساسا بر رابطه بین انسان ها متمرکز است. این دسته از انسان شناسان، زبان را به عنوان یک پدیده فرهنگی و اجتماعی و در متن آن مورد بررسی قرار می دهند.
اما آنچه مورد تاکید ما در یادداشت های مقدماتی این صفحه جدید خواهد بود،انسان شناسی زیستی است که به آن انسان شناسی جسمانی (Physical Anthropology) نیز گفته می شود. این علم، به مطالعه انسان ها به عنوان یک ارگانیسم زیستی پرداخته و تطور آنها در طول زمان و نیز گوناگونی های امروزشان را مورد بررسی قرار می دهد. این حوزه، خود به سه زیر حوزه تقسیم می شود که شامل نخستی شناسی (Primatology)، دیرین- انسان شناسی (Paleoanthropology) و انسان شناسی جسمانی انسان های معاصر هستند.