میراث گرانب های ادب فارسی حاصل تلاش، اندیشه و ذوق تمامی شاعران و نویسندگان ایرانی و گاه غیرایرانی گذشته است که ممکن است از برخی ازآن ها حتی نامی نمانده باشد، اما نتیجه آن تلاش ها در قالب آثار شاعران و نویسندگان به جای مانده و به دست ما رسیده است. بدین معنی که همه نویسندگان و شاعران گذشته در ایجاد و توسعه ادبیات فارسی نقش داشته اند. منتها نقش برخی بسیار برجسته و برخی دیگر بسیار کمرنگ بوده است. پیگیری و ریشه یابی مضامین و اندیشه ها و شناسایی منابع و ماخذ آثار هر کدام از شاعران و نویسندگان، کاری شایسته خواهد بود، زیرا می تواند پیشینه یک اندیشه و نقش بسیاری از کسانی را که در این زمینه موثر بوده، بنمایاند. با اینکه از روزگارسعدی به بعد تقریبا هیچ شاعر و نویسنده آشنا به زبان فارسی نیست که از او تاثیرنپذیرفته باشد، اما در این مقاله مضامین چهار حکایت و چند بیت مشهور از اشعار سعدی که در آثار پیشینیان، مانند تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، اشعار سنایی و جوامع الحکایات عوفی و... آمده است، مورد بررسی و تطببیق قرار گرفته است و مشخص شده که احتمالا سعدی آنها را خوانده یا شنیده و به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، اما هنرمندانه در آثارش درج یا به صورت توارد بر ذهن و اندیشه اش خطور کرده است. این موارد عبارتند از حکایت گماشتن هارون الرشید شخصی سیاه و زشت چهره به حکومت مصر، خبر دادن به انوشیروان از مرگ دشمن، مضمون « عاقبت گرگ زاده گرگ شود»، «حکایت حاتم طایی و سلطان روم»، «یکی را زشتخویی داد دشنام»، «به مردی که ملک سراسر زمین...» و« بنی آدم اعضای یک پیکرند».