آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

هنگامی که شاعر یا نویسنده مفهومی را در قالب واژگان و جملات می ریزد، در پی آن است تا متنی یکپارچه به دست دهد؛ متنی که آغاز آن با پایانش پیوستگی داشته باشد. این امر محقق نمی شود، مگر آن که میان عناصر سازنده متن، تناسب و پیوستگی باشد تا متن پیکرمند و تنوار شود. بدین منظور، شاعر یا نویسنده ناچار است با استفاده از عواملی که موجب انسجام (cohesion) متن می شوند، سخن خود را منسجم (cohesive) کند. از این روی، شیوه خاص شاعران و نویسندگان هر دوره در ایجاد انسجام میان عناصر متن (در اینجا قصیده)، می تواند ما را در شناخت سبک آنان، یا سبک دوره آنان یاری دهد. در بررسی فرآیند انسجام دستوری (grammatical cohesion) یک قصیده بلند عمعق بخارایی (440-542) معلوم شد که او از مجموع 562 گره انسجامی، بیشترین استفاده را به ترتیب بسامد، از ارجاع شخصی 27.40%، ادات ربط 25.62%، حذف 22.06%، ارجاع سنجشی 20.28%، جانشینی 4.62% برده است. عمعق از حذف، هم برای انسجام متن و هم برای نظم آفرینی بهره برده است. او هر بخشش قصیده را که گاهی خود می تواند شعری مستقل باشد، فقط با رشته ای باریک (بیشتر ارجاع شخصی) به صورت خطی به بخش دیگر پیوسته است.

تبلیغات