نافرمانى مدنى
آرشیو
چکیده
یـکـى از راه هاى تغییر و دگرگونى نظام هاى سیاسى ، نافرمانى مدنى است . در دوران اخـیـر ایـن الگـو را گـانـدى ، رهـبـر اسـتـقـلال هند بنیان نهاد. وى از طریق مبارزه منفى یا نـافـرمـانى مدنى ، استعمار انگلیس را شکست داد و موفق به رهایى هند از یوغ بیگانگان شد. گاندى پس از آن به قهرمان مبارزه با استعمار شهرت یافت . الگـوى دیگر، نافرمانى مدنى را ساموئل هانتینگتون ارائه کرد. وى نافرمانى مدنى را در ذیـل امـواج سه گانه دموکراسى در قرن هاى نوزدهم و بیستم مورد بررسى قرار داد. به نظر وى ، بیشتر کشورهاى دنیا طى سه موج از حکومت هاى اقتدارگرا عبور کرده و به حـکـومـت هـاى دمـوکـراتـیـک رسـیـده انـد. هـانـتـیـنگتون براى تغییر رژیم هاى به اصطلاح اقـتـدارگـرا و مـخـالف آمـریـکـا دسـتـوراتـى را ارائه داده اسـت کـه در حال حاضر به عنوان ((انقلاب هاى رنگین )) مورد سوء استفاده قرار مى گیرد.متن
مـبـارزه سـیـاسـى هـمانند همه مبارزات دیگر، بسیار پیچیده ، سخت و طاقت فرسا است دست گـرفـتـن حـکـومـت یـا تـغـیـیـر آن را دارد، بـایـد در مـبـارزه سـیـاسـى خـود راهـبـرد، اصـول و راهـکـارهـاى عملى مشخص داشته باشند. این راهبرد و راهکارها باید با توجه به ویـژگـى هـاى جـامـعـه مـوردنـظـر، حـکـومـت و ارکان و ابزارهاى قدرت آن و توانایى ها و ابزارهاى مخالفین ، از قبل برنامه ریزى شود.
مـبارزه سیاسى در ساده ترین شکل آن ، عبارت است از: صف آرایى گروهى که نظم موجود را قـبـول نـدارنـد و در صـدد سـرنـگـونـى آن هـسـتـنـد، در مـقـابـل گـروه دیـگـر کـه از وضـع مـوجـود رضـایـت دارنـد و خواستار حفظ آن مى باشند. سرنگونى نظم موجود و جایگزین کردن نظم دیگرى به جاى آن ، به روش هاى مختلفى انجام مى شود که ممکن است همراه با خشونت و یا بدون آن باشد. این روش ها را راهبردها یا اسـتـراتـژى هـاى انـقـلاب یـا مـبـارزه مـى گـویـنـد کـه شـامـل راهـبرد مبارزه مسلحانه ، مبارزه پارلمانى و مبارزه منفى یا نافرمانى مدنى 198 مى شوند.
راهـبـرد مـبـارزه مسلحانه بیشتر توسط احزاب ، جناح ها و گروه هاى فکرى چپ و مارکسیست مـورد اسـتـفـاده قرار گرفته است و انقلاب هاى چین ، ویتنام و کوبا از این طریق موفق به سـرنـگـونـى نـظـام هـاى پـیـشـین شده اند. مبارزه پارلمانى هم بیشتر در کشورهایى مورد اسـتـفاده قرار مى گیرد که فعالیت احزاب و گروه ها محدود به انتخابات و راءى گیرى براى به دست گرفتن کرسى هاى مجالس است . اما نافرمانى مدنى منحصر به یک راه و روش خاص نیست بلکه داراى ابعاد سیاسى ، اقتصادى ، فرهنگى ، حقوقى ، تبلیغاتى ، نظامى ، امنیتى و... است که موضوع این مقاله مى باشد.
الگوى گاندى در انقلاب ضداستعمارى هندوستان علیه بریتانیاى کبیر منجر به شکست اسـتـعـمـار انـگـلیـس شـد. الگـوى انـدیـشـمـنـدان غـربـى بـه ویـژه سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون در فـروپاشى حکومت کشورهاى غیروابسته به آمریکا، به ویژه کـشـورهـاى بـلوک شـرق سـابـق و انـقـلاب هـاى رنـگـیـن در حال حاضر از مصداق هاى نافرمانى مدنى مى باشد.
ایـالات مـتـحـده آمـریـکا پس از ناامیدى از سرنگونى نظام جمهورى اسلامى ایران از طریق کـودتـا، شـورش ، نـاامـنـى ، جنگ مسلحانه و مانند آن ... به الگوى نافرمانى مى کوشد نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى را سـرنـگون کند. هاله اسفندیارى ، یحیى کیان تاجبخش و رامین جـهـانـبـگـلو، سه تن از عناصر وابسته به سازمان هاى جاسوسى و اطلاعاتى آمریکا که چـنـدى پـیـش در ایـران دسـتـگـیـر شـده بـودنـد، در شـبـکـه اول سـیـمـاى جـمـهـورى اسـلامـى به این امر اعتراف کردند. آنها به نقش بنیادها و سازمان هـایـى مـانند سوروس 199، نِد200، وورو ویلسون 201 و خانه آزادى ، در نا آرامى ها و نافرمانى هاى مدنى در ایران و کشورهاى دیگر براى براندازى حکومت این کشورها اشاره کـردنـد202. بنابراین آمریکا در صدد سرنگونى دولت هایى است که در برابر سلطه طـلبـى او سـر تـعـظیم فرود نمى آورند. این روش به ((انقلاب هاى رنگین )) مشهور شده است که در مقاله دیگرى به آن اشاره خواهد شد.
تعریف واژه ها
نافرمانى مدنى از نظر اصطلاحى عبارت است از: ((هر اقدام قانون شکنانه آشکار و عمدى که با هدف جلب توجه همگان به نامشروع بودن برخى قوانین یا نادرستى آن ها از جنبه اخـلاقـى و عقلانى ، صورت مى گیرد203.)) یا ((اقدامى سیاسى است که در آن از اقتدار حکومتى به نشانه اعتراض اخلاقى ، سرپیچى مى شود204.))
واژه دیـگـرى که از نظر معنا به نافرمانى مدنى نزدیک است ، ((عدم خشونت ))205 است . روش عـدم خـشـونـت در صـدد است تا از طریق وسایلى چون تظاهرات صلح آمیز و اعتصاب هاى نشسته ، مخالفت خود را آشکار کند.
در ادبـیـات سـیـاسـى ، از نافرمانى مدنى ، با تعابیر دیگرى مانند مقاومت مخفى ، مبارزه مـنـفـى ، مـبارزه بدون خشونت ، مقاومت ملایم ، نافرمانى عمومى و عدم اطاعت از حکومت یاد مى شود.
الف . الگوى گاندى 206
مـهـنـداس کـرمـچـنـد گـانـدى رهـبـر و بـنـیـانـگـذار انـقـلاب و اسـتـقـلال هـنـد، مـعروف ترین فردى است که از این روش علیه استعمار بریتانیاى کبیر ـ انگلستان ـ استفاده کرده است . هندوستان ، نیروى اخلاقى و معنوى است . وى در پى این بود کـه بـا اعـلام انکار آزادى براى هندى ها از سوى انگلستان ، افکار توده هاى مردم را علیه استعمار آن کشور بسیج کند.
گاندى در تاریخ عنوان ((قهرمان مبارزه منفى )) یا نافرمانى مدنى را از آن خود کرده است . راهـبرد او و پیروانش در طول مبارزات مبارزه منفى بود. حتى هنگامى که مورد خشم هندوهاى افـراطـى قـرار مـى گـرفـت ، بـاز هـم روش خـود را تـغـیـیـر نـمـى داد. رهـبـر استقلال هند، حدود بیست ساعت قبل از ترورش ، این جملات را بر زبان آورد:
((هـمـواره دعـاى مـن آن اسـت کـه هـرگـز کـوچـک تـرین احساس خشم و رنجشى نسبت به متهم کـنـنـدگـان و بـدخـواهان خود نداشته باشم ... اگر کسى با شلیک گلوله اى مرا از پاى درآورد و من گلوله را بدون ناله اى پذیرفتم و آخرین نفسم را همراه با نام خداوند تسلیم کـردم ، تنها در این صورت در دعاى خود صادق هستم . سرانجام هنگامى که گاندى ، مورد سـوءقـصـد یـک هـنـدوى افراطى قرار گرفت ، آخرین سخنى که بر لبش جارى شد، این بـود ((هـِه رام : اى خـدا)) و سـپـس بـدرود حـیـات گـفـت 207 و بـدیـن تـرتیب بر وعده اش عمل کرد.
گـانـدى بـه عـنوان سخنگوى نافرمانى مدنى ، هم ریشه در فرهنگ کهن هند داشت و هم با نـظـام و فـرهنگ غرب جدید آشنا بود و هم نماد جنبش ناسیونالیسم کشورش بود، توانست تمام نیروهاى مردمى هندوستان را متحد کرده وارد مبارزه با استعمار هند کند. روش گاندى ، بـرگـرفـتـه از مـذهـب هـنـدو بـود. وى بـراى نـخـسـتـیـن بـار اصـل ((حـقـیـقـت و عـدم خـشـونت )) مذهب هندو را براى به زانو درآوردن استعمار انگلستان با سـیـاسـت در هـم آمـیـخت . وى مى گفت : ((از نظر من سیاست جداشده از مذهب ، کثافتى است که بـاید همواره از آن دورى جست .)) راه ساده اى که او پیش پاى مردم هند گذاشت ، نافرمانى مـدنـى و عدم همکارى بود که ادعا مى کرد از هر سلاح دیگرى برنده تر و مؤ ثرتر است .208 در انـدیـشـه گاندى از انقلاب ، جایى براى جنگ مسلحانه ، توطئه و جنگ چریکى و یـا تـرور وجـود نـداشـت و معتقد بود که هر فعالیتى باید علنى و همراه با حقیقت باشد؛ چـون مـبارزه انقلابى تنها روبرو کردن و به راه درست آوردن است . وى با همین عقیده پس از جـنـگ جـهـانـى اول وارد کـنـگـره هـنـد شـد تـا مـبـارزه مـخـفـى خـود را بـه شـکـل دیـگـرى ادامـه دهـد. بـا ایـن اقـدام گـانـدى ، نـوعـى عـمـل و اقـدام تـازه شـکـل گـرفـت کـه هـر چـنـد بـه طـور کـامـل مـسـالمـت آمـیـز بود، اما باعث شد که به طور کلى از آنچه به نظر او نادرست بود، اطاعت و تبعیت نشود.209
اقـدامى که گاندى در پیشبرد مبارزه منفى خود پیشنهاد مى کرد، دو جنبه داشت ، نخست اقدام براى مقابله با حکومت خارجى و براندازى سلطله بیگانگان ؛ دوم مبارزه با مفاسد اجتماعى . وى سـرانـجـام مـوفـق شـد بـا هـمـیـن روش ، خـشـم و غـضـب تـوده هـاى هـنـدى را عـلیـه عـوامـل اسـتـعـمـار انـگـلیـس بـرانـگـیـزد و بـه جـنـبـش گـسـتـرده و مـنـظـمـى تـبـدیـل کـنـد. گـانـدى با احترام به همه ادیان و مذاهب و پرهیز از هر گونه تعصب دینى کـورکـورانـه و بـدون آگـاهـى ، انـسـجـام و اتحاد مردم هند را سرلوحه کار خود قرار داده بود.210
در لواى مـنـش و روش گـانـدى ، چـهـره هـاى بـرجـسـتـه و مـبـارز هـنـدى ، هـمـانـنـد ((جـواهر لعـل نـهـرو))، ((والاى پـاتـل )) و ((ابـوالکـلام آزاد)) بـه سـراسر هند سفر و مردم را به مبارزه منفى دعوت مى نمودند.
اصول و راهکارهاى عملى گاندى
در سـال 1920 مـیـلادى ، نـافـرمـانـى مـدنـى در هـنـد شـکـل جـدى تـر و هـمـگـانـى تـرى بـه خـود گـرفـت . زیـرا در ایـن سال ، گاندى به طور رسمى به مردم اعلام کرد که نهضت نافرمانى مدنى و عدم همکارى بـا انـگـلیـس آغـاز شـده اسـت و بـه آنـهـا تـوصـیـه مـى کـرد کـه در عـمـل بـه مـقـابـله بـا اسـتـعـمـار انـگـلیـس بـپـردازنـد. اصـول و راهـکـارهـاى عـملى وى در این روش ، بسیار ابتکارى ، متنوع و کاربردى بود که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1 ـ 1. عدم قبول مشاغل ادارى : گاندى از مردم دعوت نمود که از پذیرش هر گونه عناوین ادارى ، نـظـامـى و افـتـخـارى اجتناب ورزند و در صورت تصدى مقامى آن را ترک کنند. او ابـتـدا خـود در ایـن راه پیشقدم شد و و همه مدالها و نشان هایى را که در گذشته به خاطر خدماتش به دولت انگلستان در جنگ هاى آفریقاى جنوبى به چنین کردند211.
2 ـ 1. تـحـریـم کـالاهـاى انـگـلیـسـى : گـانـدى در سال 1920 میلادى اعلام کرد که مردم از پوشیدن لباسهاى خارجى بخصوص انگلیسى ، خـوددارى کـنـنـد و آنـهـا را بـه نـشـانـه اعـتـراض ، در خـیـابـانـهـا بـسـوزانـنـد. بـه هـمین دلیـل ، در سـراسـر هـنـدوسـتـان جـشـن هـاى پارچه سوزى آغاز شد. گاندى خود از آن پس تـصمیم گرفت تنها با لنگى که با دست خود بافته بود، خود را بپوشاند و این تنها پـوشـشـى بـود کـه تـا آخـر عـمـر از آن اسـتفاده مى کرد. او به مردم هند نیز آموخت که با استفاده از چرخ هاى نخ ریسى ، صنعت کهن و دیرپاى هند را نجات دهند تا هم درآمدى براى خود آنها باشد و هم به کارخانه هاى پارچه انگلیس در هند ضرر و زیان وارد کنند. از آن پـس چـرخ نـخ ریـسـى تـبـدیـل بـه نـمـادى از اسـتـقـلال هـنـد شـد و حـتـى پـس از استقلال تصویر آن بر پرچم ملى این کشور، جاى گرفت .212
4 ـ 1. اعتصاب : اعتصاب یکى از رایج ترین روش هاى نافرمانى مدنى و مبارزه منفى بود کـه گـانـدى از آن اسـتـفـاده کـرد. وى بارها از مردم هندوستان خواست که دست به اعتصاب بـزنـنـد و آنـهـا نـیز چنین کردند؛ به عنوان مثال : قضات و وکلاى دادگسترى و کارگران کـارخـانـجات اعتصاب کرده و از گاندى خواستند که رهبرى اعتصابات آنها را بپذیرد. او بـه شـرطـى کـه دسـت بـه هیچ اقدام خشونت آمیزى نزنند، معترض اعتصاب شکنان نشوند، پولى قبول نکنند و در خواسته هاى خود ثابت قدم بمانند، رهبرى آنها را پذیرفت و آنها هم به نتیجه رسیدند.
5 ـ 1. تـظـاهـرات و راهـپـیـمـایـى : نـمـونـه بـارز و بـه یـادمـاندنى این نوع نافرمانى راهـپیمایى نمک بود که گاندى به عنوان اعتراض به قوانین ظالمانه ، آن را ترتیب داد. یـکـى از قـوانـیـن ظـالمـانـه اى کـه انـگـلسـتـان بـر مـردم هـنـد تـحـمـیـل نـمـوده بـود، اخـذ مـالیـات در مـقـابـل اسـتـخـراج نـمـک از دریـا بـود. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـردم نـاچـار بـودنـد در مـقـابـل هـر مقدار نمکى از دریا به دست مى آورند، مالیات غیرعادلانه اى بپردازند.
گـانـدى با احترام کامل به نائب السلطنه هند که وابسته به انگلیس بود، اعلام کرد به دلیـل نـاعـادلانـه بـودن ایـن قـانـون ، وى قـصـد شـکـسـتـن آن را دارد و بـا کـمـال میل آماده است که محکومیت و تنبیه ناشى از این قانون را به جان بخرد. سرانجام در روز روسـتـایـى که مى رسیدند مورد استقبال قرار گرفته و مردم به صفوف راهپیمایان مـى پـیـوسـتـنـد. سـرانـجـام پـس از 24 روز بـه بـنـدر ((رانـدى )) در سـاحل دریا رسیدند. گاندى ابتدا در دریا خود را شست و سپس به طور سمبلیک مشتى نمک از دریـا بـرداشـت و قانون شکسته شد و همه مردم هم به پیروى از رهبرشان از دریا نمک اسـتـخـراج کردند و بدون توجه به قانون انگلیسى ها، آن را به فروش رساندند. به دنـبـال آن ، شـصـت هـزار زن و مـرد به همراه گاندى راهى زندان شدند. ارتش انگلیس به کـارخانجات نمک یورش برده و حدود سیصد نفر را زخمى نموده و دو نفر را هم کشت . ولى پـس از نـه مـاه ، دولت گـانـدى را به دهلى نو فراخواند، زندانیان آزاد و قانون مالیات نمک لغو و گاندى براى ادامه مذاکره راهى لندن شد213.
6 ـ 1. روزه دارى : گـانـدى ذاتاً انسانى دیندار بود و مى خواست با انجام فرائض دینى مثل روزه گرفتن و عبادت ، انسان جدیدى تربیت کند که فاقد ترس ، آزار و نفرت باشد. او بـارهـا بـراى مـقـاومـت در بـرابـر تـجـاوزات و سـتـم انـگـلیـسـى هـا متوسل به روزه دارى شد.
او یـک بـار بـراى بـرخـورد ظالمانه فرماندار ایالت راچکوت تا دم مرگ روزه گرفت ، ولى پـس از آن کـه نـائب السـلطـنه هند، فرماندار را به دادگاه احضار کرد، روزه خود را شـکـسـت . رهـبـر اسـتـقـلال هـنـد، بـراى نـجـات هـنـدوسـتـان و اسـتـقـلال آن قـریـب هـفـده بـا روزه گـرفـت کـه تـا 21 روز هـم بـه طـول انـجـامـیـد. وى در آخـریـن سـال حـیـات خـود یـعـنـى سـال 1948 مـیـلادى بار دیگر براى آشتى میان مسلمانان و هندوها به مدت پنج روز اعلام روزه دارى کرد و پس از به نتیجه رسیدن ، روزه خود را شکست .214
7 ـ 1. عـدم اسـتـقـبـال از مـسـئولان : یـکـى از اقـدام هـاى گـانـدى تـحـریـم یـا عـدم اسـتـقـبـال مردم از مقام هاى دولتى و به ویژه انگلیسى ها بود. این مساءله هنگامى به اوج خـود رسـیـد کـه ولى عـهـد انـگـلستان به هند سفر کرد و وارد بمبئى شد. گاندى و حزب کـنـگـره او از مـردم خـواسـتـنـد کـه از خـانـه هـاى خـود خـارج نـشـونـد، مـغـازه هـا را تـعـطـیـل و پارچه هاى مشکى بر فراز خانه هاى خود آویزان کنند. ولیعهد هنگام ورود به شهر بمبئى با خیابان هاى خالى از سکنه روبرو شد و در بازگشت به کشورش ، درجه عـلاوه بـر مـوارد فوق ، دعوت مردم به عدم دریافت وام هاى دولتى ، دعوت دانش آموزان و مـعـلمـان بـه تـرک کـلاس ها، قبول نکردن مسئولیت هاى اجرایى و... از روش هاى عملیاتى گـانـدى بـود. سـرانـجـام نـافـرمـانـى مـدنى گاندى از یک سو و جنگ جهانى دوم و ضعف روزافـزون دولت انـگـلسـتـان بـاعـث شـد کـه نـهـضـت استقلال هند در سال 1947 میلادى به رهبرى گاندى به پیروزى برسد.
نـتـیـجـه ایـن کـه گـانـدى بـا سـادگـى و صـداقـت و بـا روش مـبـارزه مـنـفـى و بـدون تـوسـل بـه زور، خـشـونـت و کـشتار، توانست بزرگترین قدرت استعمارى زمان خود را از پـاى درآورد و بـدیـن تـرتـیـب بـه قـهـرمـان مـبـارزه بـا اسـتـعـمـار در قـرن بـیـسـتـم تبدیل شد و مردم شبه قاره هند را از یوغ استعمارگران رهایى بخشید.
الگـوى گـانـدى بـعـدهـا تـوسـط افـراد دیـگـرى نـیـز اسـتـفاده شد. یکى از این افراد، هانتینگتون است . وى برخلاف گاندى ، از الگوى مبارزه منفى براى سرنگونى دولت ها و نـظـام هـاى سـیـاسـى مـردمـى کـه زیـر بـار سلطه آمریکا نمى روند، استفاده کرد و به دولتـمـردان آمـریـکـا کـمـک کـرد تـا در ایـن گـونـه کـشـورهـا از طـریـق عـوامـل خـود، نـظـام مـوردنـظـر را روى کـار آورنـد. نـمـونه بارز این کشورها، گرجستان ، اوکراین ، روسیه سفید، روسیه و... مى باشند. آمریکا قصد دارد با این شیوه ، دولت هاى کشورهاى دیگر از جمله جمهورى اسلامى ایران را نیز سرنگون کند. در قسمت دوم این مقاله ، بررسى الگوى آمریکایى نافرمانى مدنى تشریح و توضیح داده خواهد شد.
ب . الگوى هانتینگتون 215
بـدون شـک یـکـى از نـظـریـه پـردازان سـیـاسـى غـرب در حـال حاضر ساموئل هانتینگتون است . در سالهاى اخیر نظریه برخورد تمدن هاى او باعث بـحـث هـاى جـدى در مـحـافـل سـیـاسـى و دانـشـگـاهـى شـده اسـت . وى در سـال 1927 مـیـلادى در شهر نیویورک در یک خانواده مهاجر یهودى انگلیسى به دنیا آمد و در هـمـیـن شـهـر مـدارج ابـتـدایى و متوسطه را طى کرد. او مدرک کارشناسى سیاسى را از دانـشگاه یل و کارشناسى ارشد را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. سپس وارد دانشگاه هاروارد شـد و پـس از دریـافـت دکـتـراى عـلوم سـیـاسـى ، از سـال 1951 در هـمـیـن دانـشـگـاه مـشـغـول تـدریـس دارد216 و در بنیاد ((طرح امنیتى براى شـوراى امـنیت ملى ایالات متحده آمریکا)) در سمت هماهنگ کننده خدمت مى کند. وى تاکنون چندین کـتـاب بـه رشـتـه تحریر درآورده است که از جمله مهمترین آنها، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى ، جنگ تمدن ها و بازسازى نظم نوین جهانى و موج سوم دموکراسى مى باشد.
هـانـتـیـنـگتون خود معتقد است که کتاب ((سامان سیاسى )) مربوط به مساءله استقرار نظم سـیـاسـى و چـگـونـگـى آن و مـوضـوع کـتـاب ((مـوج سـوم دمـوکـراسـى )) مسائل مربوط به دموکراسى ، چگونگى و راه هاى رسیدن به آن است 217. وى نافرمانى مـدنـى را در ذیـل عـنـوان امـواج دمـوکـراسـى تـوضـیـح مـى دهـد و سـرانـجـام دسـتـورالعـمـل هـایـى را بـراى سـرنـگـونـى نـظـام هـاى سـیـاسـى مـسـتـقل و غیروابسته به آمریکا یا اصلاح آنها به مردم این کشورها ارائه مى دهد. در واقع این روش نوعى دخالت آشکار این کشورها را در کشورهاى دیگر نشان مى دهد.
1. امواج دموکراسى :
از نظر هانتینگتون ، موج دموکراسى شدن عبارت است از یک سلسله گذرهایى از رژیم هاى غـیـردمـوکـراتیک به دموکراتیک که در زمان هاى خاصى صورت پذیرفته است . همچنین ، گذارهاى مشخصى را در همان زمان در جهت مخالف به همراه آورده است . این امواج موجب رواج لیـبـرالى شـدن یـا کـم و بـیـش دمـوکـراسـى شـدن نـظـام هـاى سیاسى شده که به طور کـامـل دمـوکـراتـیـک نشده بودند. هر موج در شمار اندکى از کشورها اثر بخشیده و در زمان پـیـدایـش هـر مـوج ، گذار بعضى از رژیم ها به سوى غیردموکراتیک بوده است . افزون بـر ایـن ، تـمـام ایـن گـذارهـا بـه سـوى دمـوکـراسـى در طـول امـواج نـبـوده اسـت . چـون تـاریـخ وضعى آشفته دارد و تغییرات سیاسى هم ، جور و یـکـدسـت نـیـسـتـنـد و در قـالب هـاى تـاریـخـى مـشـخـص نـمـى گـنـجـنـد حـتـى مـوج هـاى اول و دوم داراى امـواج برگشتى مخالفى نیز بوده اند که در بعضى از کشورها که پیش تـر گذار به دموکراسى داشتند به فرمانروایى غیردموکراتیک بازگشته اند218. در عـین حال ، وى اعتقاد دارد که دموکراسى در حال حاضر سه موج به قرار زیر را پشت سر گذاشته است :
1 ـ 1. مـوج اول : بـه نـظـر هـانـتـیـنگتون ، موج اول دموکراسى ریشه در انقلاب هاى قرن نـوزدهـم مـى دانـد. ایـالات مـتـحـده آمریکا در سال 1828 میلادى با لغو امتیازات و شرایط مـالکـیـت در ایـالت هـاى قـدیـمـى و پـذیـرفـتـن حـق راءى هـمـه مـردم در انـتـخـابات ، موج اول دموکراسى شدن را آغاز کرد.
2 ـ 1. مـوج دوم : بـا آغـاز جـنـگ جـهـانـى دوم ، موج کوتاه دوم دموکراسى شدن شروع شد. اشغال کشورهاى آلمان غربى ، ایتالیا، اتریش ، ژاپن و کره توسط بیگانگان ، نهادهاى دموکراتیک را در این کشورها افزایش داد. در حالى که فشار اتحاد جماهیر شوروى سابق ، جرقه هاى دموکراسى را در چکسلواکى و مجارستان خاموش کرد.
3 ـ 1. مـوج سـوم : بـا تـشـکـیـل حکومت دموکراتیک در دنیاى نوین ، موج سوم دموکراسى از جـنـوب اروپـا آغـاز شـد. در نـیـمـه شـب روز 25 آوریل 1974 میلادى رادیو لیسبن پایتخت پرتغال خبر رمزى را براى نظامیان پخش کرد که هدف آن اجراى کودتاى نظامى افسران جـوان بـود. کـودتـا با قدرت و توفیق اجرا شد و واحدهاى نظامى ، وزارتخانه هاى مهم ، ایـسـتـگاه هاى رادیو، پست خانه ، فرودگاه ها و مخابرات را در اختیار گرفتند. بامداد آن روز هـم مـردم بـه خیابانها ریختند و به سربازان شادباش گفتند و لوله هاى تفنگ آنان را بـا گـل میخک زینت بخشیدند. بعد از ظهر همان روز، ((مارسلو کائتانو219)) دیکتاتور آن کـشـور، مـعـزول و بـه تـبـعـیـد فـرسـتـاده شـد و بـدیـن شـکـل ، رژیـم دیـکـتـاتـورى اسـپـانـیـا کـه در پـى کودتاى نظامى 1926 میلادى توسط ((آنـتـونـیـوسـالازار220)) یـک شـهـرونـد خـشـن غـیـرنـظامى آن را رهبرى کرده بود سقوط کرد.221
سـه مـاه پـس از کودتاى افسران جوان پرتغال ، مردم در یک انتخابات پرشور و رقابت آمیز با اکثریت قاطع ، قدرت را به دولت غیرنظامى سپردند. در پایان دهه 1980 میلادى ، مـوج سـوم دمـوکراسى ، دنیاى کمونیست را فراگرفت . هانتینگتون مى گوید، موج سوم کـه از انـقلاب گل میخک پرتغال شروع شد و تا انقلاب مخملى در پراک ادامه داشت ، بیش از حد تصور آرام و صلح جویانه بود.222
2. الگوهاى تغییر رژیم ها
هـانتینگتون هر سه موج دموکراسى شدن را نوعى نافرمانى مدنى مى داند و مى پرسد و صد کشور دیگر به همان شکل قبلى باقى ماندند؟ آیا گذار از اقتدارگرایى در این سى کـشور با طبیعت و نوع رژیم آنها رابطه داشته است ؟ او مى گوید بعضى از این کشورها تـک حـزبى ، بعضى اقتدارگرا و یا دیکتاتورى فردى داشتند و در آفریقاى جنوبى هم رژیـم نـژادپـرسـت حـاکـم بـود. در مـیـان کـشـورهـایـى کـه بـه شـکـل اقـتدارگرا باقى مانده اند نیز همین سه نوع حکومت دیده مى شود. مثلاً چین و ویتنام ، تـک حـزبـى ، بـرمـه و انـدونـزى داراى رژیم نظامى اند، در کوبا هم دیکتاتورى فردى حـاکم است . بنابراین ، با ماهیت و طبیعت رژیم ها نمى توان گفت که چرا بعضى به سمت دموکراسى گرایش پیدا کردند و بعضى به همان وضع باقى ماندند. اما با توجه به تاریخ تغییرات رژیم در کشورهایى که اقدام به دموکراسى نموده اند، مى توان به چند الگوى زیر رسید:
1 ـ 2. الگـوى دورانـى 223: طـبـق الگـوى دورانـى ، بـعـضـى از کشورها بین نظام هاى دموکراتیک و اقتدارگرا به جلو و عقب مى روند. این کشورها بین حکومت هاى دموکراتیک مردم گراى کامل ، رژیم هاى نظامى و محافظه کار در نوسان بودند. ابتدا در رژیم دموکراتیک ، رادیـکـالیـسـم ، فـسـاد و بـى نـظـمـى بـه سـطـوح غـیـرقـابـل قـبـول مـى رسـد و نـظـامـیـان در میان شادى و هلهله مردم آن را برمى اندازند. اما ائتـلافـى کـه از نـطـامـیـان حـمـایـت مـى کـرد، از هـم مـى پـاشـد و نـظـامـیـان در حـل مـسـائل اقتصادى و اجتماعى توفیقى به دست نمى آورند و به این نتیجه مى رسند که بـایـد قـدرت را بـه حـکـومـت مـردمـى واگـذار کـنـنـد، مـانـنـد آرژانـتـیـن ، برزیل ، ترکیه و نیجریه .
2 ـ 2. الگـوى آزمـایـش دوم 224: در ایـن الگـو، کـشـورى کـه نظام دموکراتیک دارد ولى فـاقـد بـنـیـادهـاى اجـتـماعى براى دموکراسى است ، یا این که رهبران جدید آن سیاستهاى افـراطـى در نظر مى گیرند که با عکس العمل مردم روبرو مى شوند و حکومت ، با تغییر نـاگـهـانـى به حکومت دموکراتیک دیگرى تبدیل مى شود و فرمانروایان مدت طولانى در قـدرت مـى مـانـنـد. امـا ایـن بـار بـا یـک اقـدامـات مـوفـقـیـت آمـیـز تبدیل به یک نظام دموکراتیک استوار مى شود و رهبران آن با توجه به تجربه ناموفق گـذشـتـه عـبـرت مـى گـیـرنـد و دمـوکـراسـى پـایـدار مـى شـود. مـثـل آلمـان ، 3 ـ 2. الگـوى دمـوکـراسـى گـسـسـتـه 225: ایـن الگـو شـامل کشورهایى مى شود که رژیم هاى دموکراتیک به وجود مى آورند و این رژیم ها زمان نـسـبـتـاً طـولانـى دوام مـى آورند. اما پس از چندى بى ثباتى ، کثرت گرایى با پیدایش شـرایـط دیـگـر، فـرآیـنـد دمـوکـراسى متوقف مى شود. اما چون در این کشورها دموکراسى سـابـقـه طـولانـى داشـته است ، با تعلیق آن حاکمان قادر نیستند به یک باره از اقدامات دمـوکـراتـیـک کـناره گیرى کنند و به ناچار به نوعى انتخابات عمومى تن درمى دهند که به شکست آنان مى انجامد. مثل هند و اروگوئه در دهه 1970.
4 ـ 2. گـذار مـسـتـقـیـم 226: الگـوى چـهـارم تـغییر، عبارت از گذر مستقیم از نظام مستقر اقـتـدارگـرا بـه نـظـام دمـوکـراتـیـک بـاثـبـات بـه طـریـق تـحـول تـدریـجـى در طـول زمـان یـا بـه صـورت فـروپـاشـى و تـحـول از نـوع اول و دوم اسـت . ایـن الگـو نـمـونـه مـشـخـص گـذار در موج نخستین است . مـثـل رومـانـى ، بـلغـارسـتـان ، تـایـوان ، مـکـزیـک ، گـواتـمـالا، السالوادور، هندوراس و نیکاراگوئه .
5 ـ 2. الگوى غیرمستعمره شدن : در این الگو، یک کشور دموکراتیک ، نهادهاى دموکراتیک خـود را بـه مـسـتـعـمـرات خـود تـحـمـیـل مـى کـنـد و مـسـتـعـمـره پـس از اسـتقلال ، برخلاف دیگر مستعمرات ، نهادهاى دموکراتیک خود را حفظ مى کند. گینه جدید، نـمـونـه اى از مـوج سـوم اسـت و بـه این طریق به نظام دموکراتیک دست یافته است . این الگـو در وهـله نـخـسـت بـه مـسـتـعـمـرات بـریـتـانـیـا مـربوط مى شود که در موج دوم به استقلال دست یافتند.227
3. فرآیند دموکراسى شدن ـ تغییر شکل در موج سوم
فـرآیـنـدهـاى تـغـیـیـر شـکـل در مـوج سـوم یـا فـرآیـنـد نـافـرمـانـى مدنى در پنج مرحله تـحول پیدا کرده است که چهار مرحله اش در نظام هاى اقتدارگرا بوده است . این فرآیندها بدین قرار هستند:
1 ـ 3. ظـهـور اصـلاح طلبان : نخستین گام فرآیند نافرمانى مدنى یا دموکراسى شدن ، پـیـدایـش گـروهـى از رهـبـران یـا رهبران بالقوه در درون رژیم اقتدارگرا است که عقیده دارنـد حـرکـت بـه سـوى دمـوکـراسـى مـورد عـلاقـه آنـهـا، ضـرورت پـیـدا کـرده اسـت . عـلل پـیـدا شـدن اصـلاح طـلبـان هـم در کـشـورهـاى مـخـتـلف دلایـل خـاص خـود را 2 ـ 3. کـسـب قـدرت : وجـود اصـلاح طـلبـان نـه تنها براى نظام هاى اقتدارگرا لازم است ، بلکه باید در آن رژیم ، صاحب قدرت نیز شوند. اصلاح طلبان در رژیـم هـاى اقـتـدارگـرا بـه سـه طـریـق به قدرت رسیدند. در اسپانیا و تایوان رهبران اقـتـدارگـرا بـا کـودتـا بـه قـدرت رسـیـدنـد و زمـانـى دراز حـکم راندند اما قدرت را در انـتـخـابات به اصلاح طلبان واگذار کردند. در روسیه مرگ سه رهبر به صورت پى درپـى ـ بـرژنـف ، آنـدره بـوف ، چـرنـیـنـکـو ـ در مـدت سـه سـال ، راه بـراى بـه قـدرت رسـیـدن گـوربـاچـف اصـلاح طـلب هـمـوار کـرد. در بـرزیـل و مـکـزیک ، نظام اقتدارگرا خود زمینه تغییر منظم رهبرى را فراهم کرد و اصلاح طلبان به قدرت رسیدند.
3 ـ 4. شـکـست لیبرالى شدن : یکى از راه هاى رسیدن به دموکراسى ، راه اصلاح طلبانِ لیـبـرال مـى بـاشـد. ایـن گـونـه اصـلاح طـلبان جهت تثبیت نظام اقتدارگرایى خود، به لیـبـرالى شـدن روى مـى آورنـد. رهـبـران اصـلاح طـلب لیـبـرال کـه جـاى رهـبران قشرى را گرفته اند، مدت کوتاهى در راءس قدرت باقى مى مـانـنـد و سـپـس جـاى خـود را بـه اصـلاح طـلبـانى که بیشتر دموکراتیک بودند، واگذار کردند. در تایوان ، مجارستان ، مکزیک ، برزیل و اسپانیا چنین بوده است .
4 ـ 4. مـشـروعـیـت قـهـقرائى : در نظام هاى اقتدارگراى غیرنظامى ، اصلاح طلبان خواهان مـشـروعـیـت قـهقرائى هستند و به عواملى که ادامه وضع گذشته را ممکن مى کرد، فشار مى آورنـد. در ایـن حـالت ، اصـلاح طـلبـان به دنبال بازگشت به نهادهاى مشروعیت گذشته بـودنـد. به طور مثال ، در اسپانیا پس از فرانکو، ماریوش سوارز براى تجدیدنظر در قـانـون اسـاسـى مـربـوط به دوران فرانکو و الغاى آن به مقررات همان قانون اساسى توسل جست . در مکزیک و آفریقاى جنوبى هم اصلاح طلبان از سنت هاى موجود سود جستند. مـشـروعـیـت قـهـقـرایـى ، دو مـلجـاء و تـکـیـه گـاه و دو اثـر داشـت ؛ اول آن کـه نـظـم نـویـن را مـشروعیت مى بخشید، زیرا خود نتیجه نظم قدیمى بود و هم با نگرشى به گذشته ، نظم گذشته را هم مشروع جلوه مى داد و در نتیجه رضایت همگان را جلب مى کرد.
5 ـ 4. انـتـخـاب و جـذب مـخـالفـان : اصـلاح طـلبـان دمـوکـراتـیـک بـه مـجـرد نیل به قدرت سران مخالفان ، احزاب سیاسى و گروه هاى عمده اجتماعى و نهادها است . در بـعـضـى از مـوارد، مـذاکـره به صورت رسمى انجام شده و منجر به عقد موافقت نامه ها و پـیـمـان نـامـه هـا شـده اسـت . در مـوارد دیـگـر، گـفـتـگـوهـا غـیـررسـمـى بـوده اسـت . مـثـل نـیـجـریـه ، اسـپـانـیـا، پـرو، نـیـکـاراگـوئه و برزیل . علاوه بر این ، همین که اصلاح طلبان ، قشرى ها را از حکومت کنار مى زدند باید از طـریـق جـلب حـمـایـت مـخـالفـان و گـسـتـرش عـرصـه فـعـالیـت سـیـاسـى و تـوسـل بـه گـروه هـاى تـازه اى کـه بـر اثـر فـضـاى بـاز سـیـاسـى فـعـال شـده بودند، خود را نیرو مى بخشیدند و از فشار فزاینده این گروه ها در تضعیف قشرى ها به منظور دموکراتیزه کردن جامعه سود مى جستند.228
4. دستورالعمل ها
ـ 4. دسـتـورالعـمـل هـاى اصـلاح نـظـامـهـاى اقـتـدارگـرا: سـامـوئل هـانـتـیـنـگتون تحولات سیاسى ـ اجتماعى جهان را طى سه قرن با عنوان ((امواج دمـوکـراسى )) خواهى بررسى کرده و به نتایجى دست یافته است . او معتقد است که همه ایـن تـلاش هـاى اصـلاح طـلبـان از طـریق نافرمانى مدنى بوده است . بنابراین ، براى هواخواهان رهنمودهایى براى [به اصطلاح خودش ] دموکراسى به شیوه غرب ، اقتدارگرا رسـیـدن بـه دمـوکـراسـى در کـشـورهـاى ارائه داده اسـت تـا بـا اجـراى آنها به هدف خود نـائل شـونـد. او خـود مـى گـویـد، درسهاى اصلى که اصلاح طلبان دموکراتیک از تغییر شکل حکومت هاى اقتدارگراى گذشته به دست آورده اند به قرار زیر است :
1 ـ 1 ـ 4. پـایـه سـیاسى خود را استوار دارید. هر چه زودتر هواخواهان دموکراسى شدن را در مقام هاى کلیدى قدرت در حکومت ، حزب و ارتش قرار دهید.
2 ـ 1 ـ 4. از مـشـروعـیـت قـهـقـرایـى اسـتـفـاده کـنـیـد، یـعـنـى در روال کـارهـاى استقرار یافته رژیم غیردموکرات ، تغییراتى به وجود آورید و با اعطاى امـتـیـازهـاى نمادین ، اعتماد گروه هاى قشرى را به خود جلب کنید و روش دوگانه یک گام به جلو و دو گام به عقب رابه کار گیرید.
3 ـ 1 ـ 4. به تدریج هواخواهان و برگزیدگان خویش را ترقى دهید؛ به طورى که از اتـکـاى شـمـا به گروه هایى که در حکومت با تغییرات مخالفت دارند، کاسته شود و بر هواداران شما که در مقابل گروه هاى مخالف حامى شما هستند بیفزاید.
اقـدامـات تندى مانند کودتا دست بزنند، آماده باشید. پس بى رحمانه بر سر آنها فرود آیـیـد و حـریـفان تند و افراطى را که در مقابل تغییرات ایستاده اند، منزوى کنید و از پاى درآورید.
5 ـ 1 ـ 4. در فـرآیـنـد دمـوکـراسـى شـدن ابـتـکـار عـمـل را در دسـت داشـتـه بـاشـیـد و آن را حـفـظ کـنـیـد. هـمـواره بـا قـدرت عـمـل کـنـیـد و هـرگـز در عـکـس العـمـلى کـه در مـقـابـل فـشـارهـاى علنى گروه هاى مخالف رادیکال افراطى نشان مى دهید، از روش هاى دموکراسى استفاده نکنید.
6 ـ 1 ـ 4. انـتـظـارات را که تغییر تا چه حد صورت خواهد گرفت ، در سطح پایین نگه داریـد و بـه تـنـاسـب فـرآیـنـدى کـه پـیش مى روید صحبت کنید و از ایجاد مدینه فاضله دموکراتیک کامل چیزى به زبان نیاورید.
7 ـ 1 ـ 4. گـسـتـرش حـزب مـخـالف ، مـعـتـدل و مـسئول را که گروه هاى اصلى و کلیدى ـ نظامیان ـ آن را به عنوان جانشین حکومتى قابل قبول و غیرتهدیدکننده بشناسند، تشویق کنید.
8 ـ 1 ـ 4. فـرآیـنـد دمـوکـراسـى را آن چنان معرفى کنید که اجتناب ناپذیر باشد تا در زمینه گسترده اى به عنوان مرحله ضرورى و طبیعى در سیر تکاملى خود، پذیرفته شود.
2 ـ 4. رهنمودهاى براندازى : هانتینگتون در روند نافرمانى مدنى براى تغییر رژیم نیز رهـنـمـودهـایـى را بـه هـواخـواهـان دمـوکـراسـى ارائه کـرده اسـت . او مـى گـویـد، تاریخ فروپاشى نظام هاى اقتدارگرا، رعایت رهنمودهاى زیر را به ما پیشنهاد مى کند.
1 ـ 2 ـ 4. مراقب عدم مشروعیت یا مشروعیت سست و آشفته رژیم اقتدارگرا باشید، زیرا یکى از نقاط آسیب پذیر این گونه رژیم ها، همین است . رژیم را در مسائلى که مورد توجه عام اسـت مـانند فساد و خشونت مورد حمله قرار بدهید. هرگاه رژیم در اقداماتش موفق بود، این گـونـه حـمـلات بـى تـاءثـیـر مـى مـانـد. امـا اگـر مـوفـق نـبـود، در آن حـال مـهـم تـریـن اهـرم فـشـار بـراى فـروکـشـیـدن آن از سـریر قدرت و بزرگ کردن و نمایاندن عدم مشروعیت آن خواهد بود.
2 ـ 2 ـ 4. فـرمـانـروایـان اقـتـدارگـرا هـم مـانـند حاکمان دموکراتیک با گذشت زمان از را تـشـویـق کـنـیـد کـه از دمـوکـراسـى بـه عـنوان بهترین جانشین رژیم حاضر، حمایت کنند. بـکـوشـیـد سـران مـخـالف ، کـارشـنـاسـان طبقه متوسط، پیشوایان دینى و رهبران احزاب سـیـاسـى بـه سـوى خـود جـلب کـنـنـد. گـروه مـخـالفـان هـر قـدر ((مـحـتـرم تـر)) و ((مسئول تر)) به چشم آیند، گردآورى حامیان آسان تر خواهد بود.
3 ـ 2 ـ 4. ژنـرالهـا را آمـاده و بـا خـود همراه نمایید، چون در مرحله آخر، بقا و فناى رژیم بـه ایـن بـسـتـگـى دارد که آنها از رژیم حمایت کنند یا نه . در مخالفت با رژیم به آنها بـپـیوندید یا در صف آنها خود را جاى بدهید. چون وقتى بحران فرا رسد، حمایت نظامیان مـى تـوانـد سـودمـنـد بـاشد. اما تنها چیزى که به آن نیاز دارید این است که نظامیان به دفاع از رژیم اقتدارگرا، علاقه اى نشان ندهند.
4 ـ 2 ـ 4. عـدم خـشـونـت را تـبـلیـغ نـمـایـیـد ولى خـود بـه آن عمل کنید؛ یعنى دست به خشونت بزنید. با این کار علاوه بر دیگر اقدامات ، بهتر و آسان تر مى توانید نیروهاى امنیتى را به سوى خود جلب کنید.
5 ـ 2 ـ 4. از هـر فـرصـتـى براى نشان دادن مخالفت خود با رژیم ، از جمله با شرکت در انتخابات عمومى که رژیم به راه انداخته است ، بهره بجویید.
6 ـ 2 ـ 4. بـا رسـانـه هاى جهانى ، سازمان هاى حقوق بشر خارجى و هر گونه تشکیلات فـرامـلتى ارتباط برقرار کنید و بخصوص سعى نمایید در ایالات متحده حامیانى براى خـود بـیـابـیـد. بـخـصـوص اعـضـاى کـنـگـره آمـریـکـا هـمـواره در پـى آن هـسـتـنـد کـه به مـسـائل معنوى توسل جویند و از این راه براى خود در میان مردم وجاهت و محبوبیت کسب کنند و بر سازمان هاى دولتى بتازند.
7 ـ 2 ـ 4. وحـدت و یـگـانـگـى را در بـیـن گروه هاى مخالف تبلیغ و تقویت و سعى کنید سازمانى به وجود آورید که همکارى بین گروه ها را تقویت کند.
8 ـ 2 ـ 4. هـمین که رژیم اقتدارگرا ساقط شد به سرعت خود را آماده کنید تا خلاء قدرت را پـر کنید. براى این کار یک رهبر مردمى ، فرهمند و علاقمند به دموکراسى را به مردم مـعـرفى کنید. بى درنگ مقدمات اجراى انتخابات را براى کسب مشروعیت نظام جدید، فراهم کـنـیـد. در نـظـام بـیـن المـلل هـم از طـریـق جـلب حـمـایـت عـوامـل بـیـگـانـه و فـرامـلیتى مثل سازمان هاى بین المللى ، ایالات متحده 3 ـ 4. رهنمودهاى مذاکره به منظور تغییر رژیم : نظریه پرداز بزرگ سیاسى آمریکا در روند نافرمانى مـدنى براى رسیدن به دموکراسى ، رهنمودهایى را براى هواخواهان دموکراسى نشان مى دهد تا به حکومت موردنظر ایالات متحده آمریکا دست یابند. این رهنمودها به قرار زیرند:
1 ـ 3 ـ 4. رهـنـمـودهـاى مـربـوط بـه فـرآیـنـد تـغـیـیـر شـکـل در نـظام هاى اقتدارگرا را به کار گیرید. نخست مخالفان قشرى را تضعیف کنید و به کنار بزنید و موقعیت خود را در حکومت و دستگاه سیاسى تحکیم کنید.
2 ـ 3 ـ 4. هـمـچـنـیـن بـا تـعـقـیـب آن رهـنـمـودهـا، ابـتـکـار عمل را در دست بگیرید و مخالفان و قشرى ها را با امتیازاتى که مى خواهید به آنها اعطا کنید، به شگفتى وادارید اما هرگز زیر فشار و اجبار مخالفان به آنها امتیاز ندهید.
3 ـ 3 ـ 4. مـوافقت ژنرالهاى اصلى و دیگر مقامات مهم را در تشکیلات امنیتى ، براى انجام مذاکره به دست آورید.
4 ـ 3 ـ 4. بـه هـر طـریق ممکن سعى کنید بر شایستگى ، اقتدار و میانه روى طرف مذاکره تان که از سوى مخالفان اصلى شرکت کرده است بیفزایید.
5 ـ 3 ـ 4. در مذاکره درباره مسائل مهم و اصلى با رهبران مخالفان ، قبلاً راه هاى بازگشت قابل اعتماد و اطمینانى را پیش بینى کنید.
6 ـ 3 ـ 4. هـرگـاه مـذاکـرات مـوفـقـیـت آمـیـز بـاشـد، احـتـمال آن زیاد است که در صف مخالفان درآیید. در نتیجه ، نگرانى و کار اصلى تو این خواهد بود که حقوق مخالفان و گروه هایى را که همراه حکومت تو بودند، تاءمین و از آنها حراست کنید. از هر چیز دیگرى مى توان گذشت .
پینوشتها:
202. روزنامه کیهان ، 28/4/1386، ص 3.
203. عـلى آقـابخش و مینو افشارى ، فرهنگ علوم سیاسى ، تهران ، نشر چاپار، 1379، ص 85.
204. ایـان مـلک لیـن ، فـرهـنگ علوم سیاسى آکسفورد، ترجمه حمید احمدى ، تهران ، نشر تهران ، 1381، ص 563.
207. شمس الدین امیرعلائى ، مقاومت منفى ، (بى جا، بى نا، 1327)، ص 3.
208. جـرج وودکاک ، گاندى ، ترجمه محمود تفضلى ، (تهران ، خوارزمى ، 1363)، ص 8 .
209. ژرار شـالیان ، اسطوره هاى انقلابى در جهان سوم ، ترجمه محمود ریاضى ، بى جاه ، تیراژه ، 1362، ص 20.
210. مـهـاتـمـا گـانـدى ، در جـسـتـجـوى حـقـیقت ، ترجمه خجسته کیا، تهران ، نشر مرکز، 1372، ص 16.
211. امیر علایى ، همان ، ص 40.
212. همان
213. امیر علایى ، همان ، ص 41.
214. امیر علائى ، همان ، ص 42.
Huntington Samuel .
216. نـظـریـه بـرخـورد تـمـدن هـا، هـانتینگتون و منتقدانش ، ترجمه مجتبى امیرى ، دفتر مطالعات سیاسى وزارت امور خارجه ، تهران ، 1375، ص 19 ـ 18.
217. ساموئل هانتینگتون ، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى ، ترجمه محسن گلانى ، تهران ، نشر علم ، 1382.
218. سـامـوئل هانتینگتون ، موج سوم دموکراسى ، ترجمه احمد شهسا، تهران ، انتشارات روزنه ، 1373.
219Caetano Marcello .
220.Salazar Antonio .
221. هانتینگتون ، همان ، ص 5 ، 6 ، 22 و 23.
222. همان ، ص 215.
223.Pattern Cyclical .
224.trypattern -Second .
225.Democracy Interrupted .
226.Transition Direct .
227. همان ، ص 51 ـ 49.
228. همان ، ص 155 ـ 145.
مـبارزه سیاسى در ساده ترین شکل آن ، عبارت است از: صف آرایى گروهى که نظم موجود را قـبـول نـدارنـد و در صـدد سـرنـگـونـى آن هـسـتـنـد، در مـقـابـل گـروه دیـگـر کـه از وضـع مـوجـود رضـایـت دارنـد و خواستار حفظ آن مى باشند. سرنگونى نظم موجود و جایگزین کردن نظم دیگرى به جاى آن ، به روش هاى مختلفى انجام مى شود که ممکن است همراه با خشونت و یا بدون آن باشد. این روش ها را راهبردها یا اسـتـراتـژى هـاى انـقـلاب یـا مـبـارزه مـى گـویـنـد کـه شـامـل راهـبرد مبارزه مسلحانه ، مبارزه پارلمانى و مبارزه منفى یا نافرمانى مدنى 198 مى شوند.
راهـبـرد مـبـارزه مسلحانه بیشتر توسط احزاب ، جناح ها و گروه هاى فکرى چپ و مارکسیست مـورد اسـتـفـاده قرار گرفته است و انقلاب هاى چین ، ویتنام و کوبا از این طریق موفق به سـرنـگـونـى نـظـام هـاى پـیـشـین شده اند. مبارزه پارلمانى هم بیشتر در کشورهایى مورد اسـتـفاده قرار مى گیرد که فعالیت احزاب و گروه ها محدود به انتخابات و راءى گیرى براى به دست گرفتن کرسى هاى مجالس است . اما نافرمانى مدنى منحصر به یک راه و روش خاص نیست بلکه داراى ابعاد سیاسى ، اقتصادى ، فرهنگى ، حقوقى ، تبلیغاتى ، نظامى ، امنیتى و... است که موضوع این مقاله مى باشد.
الگوى گاندى در انقلاب ضداستعمارى هندوستان علیه بریتانیاى کبیر منجر به شکست اسـتـعـمـار انـگـلیـس شـد. الگـوى انـدیـشـمـنـدان غـربـى بـه ویـژه سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون در فـروپاشى حکومت کشورهاى غیروابسته به آمریکا، به ویژه کـشـورهـاى بـلوک شـرق سـابـق و انـقـلاب هـاى رنـگـیـن در حال حاضر از مصداق هاى نافرمانى مدنى مى باشد.
ایـالات مـتـحـده آمـریـکا پس از ناامیدى از سرنگونى نظام جمهورى اسلامى ایران از طریق کـودتـا، شـورش ، نـاامـنـى ، جنگ مسلحانه و مانند آن ... به الگوى نافرمانى مى کوشد نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى را سـرنـگون کند. هاله اسفندیارى ، یحیى کیان تاجبخش و رامین جـهـانـبـگـلو، سه تن از عناصر وابسته به سازمان هاى جاسوسى و اطلاعاتى آمریکا که چـنـدى پـیـش در ایـران دسـتـگـیـر شـده بـودنـد، در شـبـکـه اول سـیـمـاى جـمـهـورى اسـلامـى به این امر اعتراف کردند. آنها به نقش بنیادها و سازمان هـایـى مـانند سوروس 199، نِد200، وورو ویلسون 201 و خانه آزادى ، در نا آرامى ها و نافرمانى هاى مدنى در ایران و کشورهاى دیگر براى براندازى حکومت این کشورها اشاره کـردنـد202. بنابراین آمریکا در صدد سرنگونى دولت هایى است که در برابر سلطه طـلبـى او سـر تـعـظیم فرود نمى آورند. این روش به ((انقلاب هاى رنگین )) مشهور شده است که در مقاله دیگرى به آن اشاره خواهد شد.
تعریف واژه ها
نافرمانى مدنى از نظر اصطلاحى عبارت است از: ((هر اقدام قانون شکنانه آشکار و عمدى که با هدف جلب توجه همگان به نامشروع بودن برخى قوانین یا نادرستى آن ها از جنبه اخـلاقـى و عقلانى ، صورت مى گیرد203.)) یا ((اقدامى سیاسى است که در آن از اقتدار حکومتى به نشانه اعتراض اخلاقى ، سرپیچى مى شود204.))
واژه دیـگـرى که از نظر معنا به نافرمانى مدنى نزدیک است ، ((عدم خشونت ))205 است . روش عـدم خـشـونـت در صـدد است تا از طریق وسایلى چون تظاهرات صلح آمیز و اعتصاب هاى نشسته ، مخالفت خود را آشکار کند.
در ادبـیـات سـیـاسـى ، از نافرمانى مدنى ، با تعابیر دیگرى مانند مقاومت مخفى ، مبارزه مـنـفـى ، مـبارزه بدون خشونت ، مقاومت ملایم ، نافرمانى عمومى و عدم اطاعت از حکومت یاد مى شود.
الف . الگوى گاندى 206
مـهـنـداس کـرمـچـنـد گـانـدى رهـبـر و بـنـیـانـگـذار انـقـلاب و اسـتـقـلال هـنـد، مـعروف ترین فردى است که از این روش علیه استعمار بریتانیاى کبیر ـ انگلستان ـ استفاده کرده است . هندوستان ، نیروى اخلاقى و معنوى است . وى در پى این بود کـه بـا اعـلام انکار آزادى براى هندى ها از سوى انگلستان ، افکار توده هاى مردم را علیه استعمار آن کشور بسیج کند.
گاندى در تاریخ عنوان ((قهرمان مبارزه منفى )) یا نافرمانى مدنى را از آن خود کرده است . راهـبرد او و پیروانش در طول مبارزات مبارزه منفى بود. حتى هنگامى که مورد خشم هندوهاى افـراطـى قـرار مـى گـرفـت ، بـاز هـم روش خـود را تـغـیـیـر نـمـى داد. رهـبـر استقلال هند، حدود بیست ساعت قبل از ترورش ، این جملات را بر زبان آورد:
((هـمـواره دعـاى مـن آن اسـت کـه هـرگـز کـوچـک تـرین احساس خشم و رنجشى نسبت به متهم کـنـنـدگـان و بـدخـواهان خود نداشته باشم ... اگر کسى با شلیک گلوله اى مرا از پاى درآورد و من گلوله را بدون ناله اى پذیرفتم و آخرین نفسم را همراه با نام خداوند تسلیم کـردم ، تنها در این صورت در دعاى خود صادق هستم . سرانجام هنگامى که گاندى ، مورد سـوءقـصـد یـک هـنـدوى افراطى قرار گرفت ، آخرین سخنى که بر لبش جارى شد، این بـود ((هـِه رام : اى خـدا)) و سـپـس بـدرود حـیـات گـفـت 207 و بـدیـن تـرتیب بر وعده اش عمل کرد.
گـانـدى بـه عـنوان سخنگوى نافرمانى مدنى ، هم ریشه در فرهنگ کهن هند داشت و هم با نـظـام و فـرهنگ غرب جدید آشنا بود و هم نماد جنبش ناسیونالیسم کشورش بود، توانست تمام نیروهاى مردمى هندوستان را متحد کرده وارد مبارزه با استعمار هند کند. روش گاندى ، بـرگـرفـتـه از مـذهـب هـنـدو بـود. وى بـراى نـخـسـتـیـن بـار اصـل ((حـقـیـقـت و عـدم خـشـونت )) مذهب هندو را براى به زانو درآوردن استعمار انگلستان با سـیـاسـت در هـم آمـیـخت . وى مى گفت : ((از نظر من سیاست جداشده از مذهب ، کثافتى است که بـاید همواره از آن دورى جست .)) راه ساده اى که او پیش پاى مردم هند گذاشت ، نافرمانى مـدنـى و عدم همکارى بود که ادعا مى کرد از هر سلاح دیگرى برنده تر و مؤ ثرتر است .208 در انـدیـشـه گاندى از انقلاب ، جایى براى جنگ مسلحانه ، توطئه و جنگ چریکى و یـا تـرور وجـود نـداشـت و معتقد بود که هر فعالیتى باید علنى و همراه با حقیقت باشد؛ چـون مـبارزه انقلابى تنها روبرو کردن و به راه درست آوردن است . وى با همین عقیده پس از جـنـگ جـهـانـى اول وارد کـنـگـره هـنـد شـد تـا مـبـارزه مـخـفـى خـود را بـه شـکـل دیـگـرى ادامـه دهـد. بـا ایـن اقـدام گـانـدى ، نـوعـى عـمـل و اقـدام تـازه شـکـل گـرفـت کـه هـر چـنـد بـه طـور کـامـل مـسـالمـت آمـیـز بود، اما باعث شد که به طور کلى از آنچه به نظر او نادرست بود، اطاعت و تبعیت نشود.209
اقـدامى که گاندى در پیشبرد مبارزه منفى خود پیشنهاد مى کرد، دو جنبه داشت ، نخست اقدام براى مقابله با حکومت خارجى و براندازى سلطله بیگانگان ؛ دوم مبارزه با مفاسد اجتماعى . وى سـرانـجـام مـوفـق شـد بـا هـمـیـن روش ، خـشـم و غـضـب تـوده هـاى هـنـدى را عـلیـه عـوامـل اسـتـعـمـار انـگـلیـس بـرانـگـیـزد و بـه جـنـبـش گـسـتـرده و مـنـظـمـى تـبـدیـل کـنـد. گـانـدى با احترام به همه ادیان و مذاهب و پرهیز از هر گونه تعصب دینى کـورکـورانـه و بـدون آگـاهـى ، انـسـجـام و اتحاد مردم هند را سرلوحه کار خود قرار داده بود.210
در لواى مـنـش و روش گـانـدى ، چـهـره هـاى بـرجـسـتـه و مـبـارز هـنـدى ، هـمـانـنـد ((جـواهر لعـل نـهـرو))، ((والاى پـاتـل )) و ((ابـوالکـلام آزاد)) بـه سـراسر هند سفر و مردم را به مبارزه منفى دعوت مى نمودند.
اصول و راهکارهاى عملى گاندى
در سـال 1920 مـیـلادى ، نـافـرمـانـى مـدنـى در هـنـد شـکـل جـدى تـر و هـمـگـانـى تـرى بـه خـود گـرفـت . زیـرا در ایـن سال ، گاندى به طور رسمى به مردم اعلام کرد که نهضت نافرمانى مدنى و عدم همکارى بـا انـگـلیـس آغـاز شـده اسـت و بـه آنـهـا تـوصـیـه مـى کـرد کـه در عـمـل بـه مـقـابـله بـا اسـتـعـمـار انـگـلیـس بـپـردازنـد. اصـول و راهـکـارهـاى عـملى وى در این روش ، بسیار ابتکارى ، متنوع و کاربردى بود که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1 ـ 1. عدم قبول مشاغل ادارى : گاندى از مردم دعوت نمود که از پذیرش هر گونه عناوین ادارى ، نـظـامـى و افـتـخـارى اجتناب ورزند و در صورت تصدى مقامى آن را ترک کنند. او ابـتـدا خـود در ایـن راه پیشقدم شد و و همه مدالها و نشان هایى را که در گذشته به خاطر خدماتش به دولت انگلستان در جنگ هاى آفریقاى جنوبى به چنین کردند211.
2 ـ 1. تـحـریـم کـالاهـاى انـگـلیـسـى : گـانـدى در سال 1920 میلادى اعلام کرد که مردم از پوشیدن لباسهاى خارجى بخصوص انگلیسى ، خـوددارى کـنـنـد و آنـهـا را بـه نـشـانـه اعـتـراض ، در خـیـابـانـهـا بـسـوزانـنـد. بـه هـمین دلیـل ، در سـراسـر هـنـدوسـتـان جـشـن هـاى پارچه سوزى آغاز شد. گاندى خود از آن پس تـصمیم گرفت تنها با لنگى که با دست خود بافته بود، خود را بپوشاند و این تنها پـوشـشـى بـود کـه تـا آخـر عـمـر از آن اسـتفاده مى کرد. او به مردم هند نیز آموخت که با استفاده از چرخ هاى نخ ریسى ، صنعت کهن و دیرپاى هند را نجات دهند تا هم درآمدى براى خود آنها باشد و هم به کارخانه هاى پارچه انگلیس در هند ضرر و زیان وارد کنند. از آن پـس چـرخ نـخ ریـسـى تـبـدیـل بـه نـمـادى از اسـتـقـلال هـنـد شـد و حـتـى پـس از استقلال تصویر آن بر پرچم ملى این کشور، جاى گرفت .212
4 ـ 1. اعتصاب : اعتصاب یکى از رایج ترین روش هاى نافرمانى مدنى و مبارزه منفى بود کـه گـانـدى از آن اسـتـفـاده کـرد. وى بارها از مردم هندوستان خواست که دست به اعتصاب بـزنـنـد و آنـهـا نـیز چنین کردند؛ به عنوان مثال : قضات و وکلاى دادگسترى و کارگران کـارخـانـجات اعتصاب کرده و از گاندى خواستند که رهبرى اعتصابات آنها را بپذیرد. او بـه شـرطـى کـه دسـت بـه هیچ اقدام خشونت آمیزى نزنند، معترض اعتصاب شکنان نشوند، پولى قبول نکنند و در خواسته هاى خود ثابت قدم بمانند، رهبرى آنها را پذیرفت و آنها هم به نتیجه رسیدند.
5 ـ 1. تـظـاهـرات و راهـپـیـمـایـى : نـمـونـه بـارز و بـه یـادمـاندنى این نوع نافرمانى راهـپیمایى نمک بود که گاندى به عنوان اعتراض به قوانین ظالمانه ، آن را ترتیب داد. یـکـى از قـوانـیـن ظـالمـانـه اى کـه انـگـلسـتـان بـر مـردم هـنـد تـحـمـیـل نـمـوده بـود، اخـذ مـالیـات در مـقـابـل اسـتـخـراج نـمـک از دریـا بـود. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـردم نـاچـار بـودنـد در مـقـابـل هـر مقدار نمکى از دریا به دست مى آورند، مالیات غیرعادلانه اى بپردازند.
گـانـدى با احترام کامل به نائب السلطنه هند که وابسته به انگلیس بود، اعلام کرد به دلیـل نـاعـادلانـه بـودن ایـن قـانـون ، وى قـصـد شـکـسـتـن آن را دارد و بـا کـمـال میل آماده است که محکومیت و تنبیه ناشى از این قانون را به جان بخرد. سرانجام در روز روسـتـایـى که مى رسیدند مورد استقبال قرار گرفته و مردم به صفوف راهپیمایان مـى پـیـوسـتـنـد. سـرانـجـام پـس از 24 روز بـه بـنـدر ((رانـدى )) در سـاحل دریا رسیدند. گاندى ابتدا در دریا خود را شست و سپس به طور سمبلیک مشتى نمک از دریـا بـرداشـت و قانون شکسته شد و همه مردم هم به پیروى از رهبرشان از دریا نمک اسـتـخـراج کردند و بدون توجه به قانون انگلیسى ها، آن را به فروش رساندند. به دنـبـال آن ، شـصـت هـزار زن و مـرد به همراه گاندى راهى زندان شدند. ارتش انگلیس به کـارخانجات نمک یورش برده و حدود سیصد نفر را زخمى نموده و دو نفر را هم کشت . ولى پـس از نـه مـاه ، دولت گـانـدى را به دهلى نو فراخواند، زندانیان آزاد و قانون مالیات نمک لغو و گاندى براى ادامه مذاکره راهى لندن شد213.
6 ـ 1. روزه دارى : گـانـدى ذاتاً انسانى دیندار بود و مى خواست با انجام فرائض دینى مثل روزه گرفتن و عبادت ، انسان جدیدى تربیت کند که فاقد ترس ، آزار و نفرت باشد. او بـارهـا بـراى مـقـاومـت در بـرابـر تـجـاوزات و سـتـم انـگـلیـسـى هـا متوسل به روزه دارى شد.
او یـک بـار بـراى بـرخـورد ظالمانه فرماندار ایالت راچکوت تا دم مرگ روزه گرفت ، ولى پـس از آن کـه نـائب السـلطـنه هند، فرماندار را به دادگاه احضار کرد، روزه خود را شـکـسـت . رهـبـر اسـتـقـلال هـنـد، بـراى نـجـات هـنـدوسـتـان و اسـتـقـلال آن قـریـب هـفـده بـا روزه گـرفـت کـه تـا 21 روز هـم بـه طـول انـجـامـیـد. وى در آخـریـن سـال حـیـات خـود یـعـنـى سـال 1948 مـیـلادى بار دیگر براى آشتى میان مسلمانان و هندوها به مدت پنج روز اعلام روزه دارى کرد و پس از به نتیجه رسیدن ، روزه خود را شکست .214
7 ـ 1. عـدم اسـتـقـبـال از مـسـئولان : یـکـى از اقـدام هـاى گـانـدى تـحـریـم یـا عـدم اسـتـقـبـال مردم از مقام هاى دولتى و به ویژه انگلیسى ها بود. این مساءله هنگامى به اوج خـود رسـیـد کـه ولى عـهـد انـگـلستان به هند سفر کرد و وارد بمبئى شد. گاندى و حزب کـنـگـره او از مـردم خـواسـتـنـد کـه از خـانـه هـاى خـود خـارج نـشـونـد، مـغـازه هـا را تـعـطـیـل و پارچه هاى مشکى بر فراز خانه هاى خود آویزان کنند. ولیعهد هنگام ورود به شهر بمبئى با خیابان هاى خالى از سکنه روبرو شد و در بازگشت به کشورش ، درجه عـلاوه بـر مـوارد فوق ، دعوت مردم به عدم دریافت وام هاى دولتى ، دعوت دانش آموزان و مـعـلمـان بـه تـرک کـلاس ها، قبول نکردن مسئولیت هاى اجرایى و... از روش هاى عملیاتى گـانـدى بـود. سـرانـجـام نـافـرمـانـى مـدنى گاندى از یک سو و جنگ جهانى دوم و ضعف روزافـزون دولت انـگـلسـتـان بـاعـث شـد کـه نـهـضـت استقلال هند در سال 1947 میلادى به رهبرى گاندى به پیروزى برسد.
نـتـیـجـه ایـن کـه گـانـدى بـا سـادگـى و صـداقـت و بـا روش مـبـارزه مـنـفـى و بـدون تـوسـل بـه زور، خـشـونـت و کـشتار، توانست بزرگترین قدرت استعمارى زمان خود را از پـاى درآورد و بـدیـن تـرتـیـب بـه قـهـرمـان مـبـارزه بـا اسـتـعـمـار در قـرن بـیـسـتـم تبدیل شد و مردم شبه قاره هند را از یوغ استعمارگران رهایى بخشید.
الگـوى گـانـدى بـعـدهـا تـوسـط افـراد دیـگـرى نـیـز اسـتـفاده شد. یکى از این افراد، هانتینگتون است . وى برخلاف گاندى ، از الگوى مبارزه منفى براى سرنگونى دولت ها و نـظـام هـاى سـیـاسـى مـردمـى کـه زیـر بـار سلطه آمریکا نمى روند، استفاده کرد و به دولتـمـردان آمـریـکـا کـمـک کـرد تـا در ایـن گـونـه کـشـورهـا از طـریـق عـوامـل خـود، نـظـام مـوردنـظـر را روى کـار آورنـد. نـمـونه بارز این کشورها، گرجستان ، اوکراین ، روسیه سفید، روسیه و... مى باشند. آمریکا قصد دارد با این شیوه ، دولت هاى کشورهاى دیگر از جمله جمهورى اسلامى ایران را نیز سرنگون کند. در قسمت دوم این مقاله ، بررسى الگوى آمریکایى نافرمانى مدنى تشریح و توضیح داده خواهد شد.
ب . الگوى هانتینگتون 215
بـدون شـک یـکـى از نـظـریـه پـردازان سـیـاسـى غـرب در حـال حاضر ساموئل هانتینگتون است . در سالهاى اخیر نظریه برخورد تمدن هاى او باعث بـحـث هـاى جـدى در مـحـافـل سـیـاسـى و دانـشـگـاهـى شـده اسـت . وى در سـال 1927 مـیـلادى در شهر نیویورک در یک خانواده مهاجر یهودى انگلیسى به دنیا آمد و در هـمـیـن شـهـر مـدارج ابـتـدایى و متوسطه را طى کرد. او مدرک کارشناسى سیاسى را از دانـشگاه یل و کارشناسى ارشد را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. سپس وارد دانشگاه هاروارد شـد و پـس از دریـافـت دکـتـراى عـلوم سـیـاسـى ، از سـال 1951 در هـمـیـن دانـشـگـاه مـشـغـول تـدریـس دارد216 و در بنیاد ((طرح امنیتى براى شـوراى امـنیت ملى ایالات متحده آمریکا)) در سمت هماهنگ کننده خدمت مى کند. وى تاکنون چندین کـتـاب بـه رشـتـه تحریر درآورده است که از جمله مهمترین آنها، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى ، جنگ تمدن ها و بازسازى نظم نوین جهانى و موج سوم دموکراسى مى باشد.
هـانـتـیـنـگتون خود معتقد است که کتاب ((سامان سیاسى )) مربوط به مساءله استقرار نظم سـیـاسـى و چـگـونـگـى آن و مـوضـوع کـتـاب ((مـوج سـوم دمـوکـراسـى )) مسائل مربوط به دموکراسى ، چگونگى و راه هاى رسیدن به آن است 217. وى نافرمانى مـدنـى را در ذیـل عـنـوان امـواج دمـوکـراسـى تـوضـیـح مـى دهـد و سـرانـجـام دسـتـورالعـمـل هـایـى را بـراى سـرنـگـونـى نـظـام هـاى سـیـاسـى مـسـتـقل و غیروابسته به آمریکا یا اصلاح آنها به مردم این کشورها ارائه مى دهد. در واقع این روش نوعى دخالت آشکار این کشورها را در کشورهاى دیگر نشان مى دهد.
1. امواج دموکراسى :
از نظر هانتینگتون ، موج دموکراسى شدن عبارت است از یک سلسله گذرهایى از رژیم هاى غـیـردمـوکـراتیک به دموکراتیک که در زمان هاى خاصى صورت پذیرفته است . همچنین ، گذارهاى مشخصى را در همان زمان در جهت مخالف به همراه آورده است . این امواج موجب رواج لیـبـرالى شـدن یـا کـم و بـیـش دمـوکـراسـى شـدن نـظـام هـاى سیاسى شده که به طور کـامـل دمـوکـراتـیـک نشده بودند. هر موج در شمار اندکى از کشورها اثر بخشیده و در زمان پـیـدایـش هـر مـوج ، گذار بعضى از رژیم ها به سوى غیردموکراتیک بوده است . افزون بـر ایـن ، تـمـام ایـن گـذارهـا بـه سـوى دمـوکـراسـى در طـول امـواج نـبـوده اسـت . چـون تـاریـخ وضعى آشفته دارد و تغییرات سیاسى هم ، جور و یـکـدسـت نـیـسـتـنـد و در قـالب هـاى تـاریـخـى مـشـخـص نـمـى گـنـجـنـد حـتـى مـوج هـاى اول و دوم داراى امـواج برگشتى مخالفى نیز بوده اند که در بعضى از کشورها که پیش تـر گذار به دموکراسى داشتند به فرمانروایى غیردموکراتیک بازگشته اند218. در عـین حال ، وى اعتقاد دارد که دموکراسى در حال حاضر سه موج به قرار زیر را پشت سر گذاشته است :
1 ـ 1. مـوج اول : بـه نـظـر هـانـتـیـنگتون ، موج اول دموکراسى ریشه در انقلاب هاى قرن نـوزدهـم مـى دانـد. ایـالات مـتـحـده آمریکا در سال 1828 میلادى با لغو امتیازات و شرایط مـالکـیـت در ایـالت هـاى قـدیـمـى و پـذیـرفـتـن حـق راءى هـمـه مـردم در انـتـخـابات ، موج اول دموکراسى شدن را آغاز کرد.
2 ـ 1. مـوج دوم : بـا آغـاز جـنـگ جـهـانـى دوم ، موج کوتاه دوم دموکراسى شدن شروع شد. اشغال کشورهاى آلمان غربى ، ایتالیا، اتریش ، ژاپن و کره توسط بیگانگان ، نهادهاى دموکراتیک را در این کشورها افزایش داد. در حالى که فشار اتحاد جماهیر شوروى سابق ، جرقه هاى دموکراسى را در چکسلواکى و مجارستان خاموش کرد.
3 ـ 1. مـوج سـوم : بـا تـشـکـیـل حکومت دموکراتیک در دنیاى نوین ، موج سوم دموکراسى از جـنـوب اروپـا آغـاز شـد. در نـیـمـه شـب روز 25 آوریل 1974 میلادى رادیو لیسبن پایتخت پرتغال خبر رمزى را براى نظامیان پخش کرد که هدف آن اجراى کودتاى نظامى افسران جـوان بـود. کـودتـا با قدرت و توفیق اجرا شد و واحدهاى نظامى ، وزارتخانه هاى مهم ، ایـسـتـگاه هاى رادیو، پست خانه ، فرودگاه ها و مخابرات را در اختیار گرفتند. بامداد آن روز هـم مـردم بـه خیابانها ریختند و به سربازان شادباش گفتند و لوله هاى تفنگ آنان را بـا گـل میخک زینت بخشیدند. بعد از ظهر همان روز، ((مارسلو کائتانو219)) دیکتاتور آن کـشـور، مـعـزول و بـه تـبـعـیـد فـرسـتـاده شـد و بـدیـن شـکـل ، رژیـم دیـکـتـاتـورى اسـپـانـیـا کـه در پـى کودتاى نظامى 1926 میلادى توسط ((آنـتـونـیـوسـالازار220)) یـک شـهـرونـد خـشـن غـیـرنـظامى آن را رهبرى کرده بود سقوط کرد.221
سـه مـاه پـس از کودتاى افسران جوان پرتغال ، مردم در یک انتخابات پرشور و رقابت آمیز با اکثریت قاطع ، قدرت را به دولت غیرنظامى سپردند. در پایان دهه 1980 میلادى ، مـوج سـوم دمـوکراسى ، دنیاى کمونیست را فراگرفت . هانتینگتون مى گوید، موج سوم کـه از انـقلاب گل میخک پرتغال شروع شد و تا انقلاب مخملى در پراک ادامه داشت ، بیش از حد تصور آرام و صلح جویانه بود.222
2. الگوهاى تغییر رژیم ها
هـانتینگتون هر سه موج دموکراسى شدن را نوعى نافرمانى مدنى مى داند و مى پرسد و صد کشور دیگر به همان شکل قبلى باقى ماندند؟ آیا گذار از اقتدارگرایى در این سى کـشور با طبیعت و نوع رژیم آنها رابطه داشته است ؟ او مى گوید بعضى از این کشورها تـک حـزبى ، بعضى اقتدارگرا و یا دیکتاتورى فردى داشتند و در آفریقاى جنوبى هم رژیـم نـژادپـرسـت حـاکـم بـود. در مـیـان کـشـورهـایـى کـه بـه شـکـل اقـتدارگرا باقى مانده اند نیز همین سه نوع حکومت دیده مى شود. مثلاً چین و ویتنام ، تـک حـزبـى ، بـرمـه و انـدونـزى داراى رژیم نظامى اند، در کوبا هم دیکتاتورى فردى حـاکم است . بنابراین ، با ماهیت و طبیعت رژیم ها نمى توان گفت که چرا بعضى به سمت دموکراسى گرایش پیدا کردند و بعضى به همان وضع باقى ماندند. اما با توجه به تاریخ تغییرات رژیم در کشورهایى که اقدام به دموکراسى نموده اند، مى توان به چند الگوى زیر رسید:
1 ـ 2. الگـوى دورانـى 223: طـبـق الگـوى دورانـى ، بـعـضـى از کشورها بین نظام هاى دموکراتیک و اقتدارگرا به جلو و عقب مى روند. این کشورها بین حکومت هاى دموکراتیک مردم گراى کامل ، رژیم هاى نظامى و محافظه کار در نوسان بودند. ابتدا در رژیم دموکراتیک ، رادیـکـالیـسـم ، فـسـاد و بـى نـظـمـى بـه سـطـوح غـیـرقـابـل قـبـول مـى رسـد و نـظـامـیـان در میان شادى و هلهله مردم آن را برمى اندازند. اما ائتـلافـى کـه از نـطـامـیـان حـمـایـت مـى کـرد، از هـم مـى پـاشـد و نـظـامـیـان در حـل مـسـائل اقتصادى و اجتماعى توفیقى به دست نمى آورند و به این نتیجه مى رسند که بـایـد قـدرت را بـه حـکـومـت مـردمـى واگـذار کـنـنـد، مـانـنـد آرژانـتـیـن ، برزیل ، ترکیه و نیجریه .
2 ـ 2. الگـوى آزمـایـش دوم 224: در ایـن الگـو، کـشـورى کـه نظام دموکراتیک دارد ولى فـاقـد بـنـیـادهـاى اجـتـماعى براى دموکراسى است ، یا این که رهبران جدید آن سیاستهاى افـراطـى در نظر مى گیرند که با عکس العمل مردم روبرو مى شوند و حکومت ، با تغییر نـاگـهـانـى به حکومت دموکراتیک دیگرى تبدیل مى شود و فرمانروایان مدت طولانى در قـدرت مـى مـانـنـد. امـا ایـن بـار بـا یـک اقـدامـات مـوفـقـیـت آمـیـز تبدیل به یک نظام دموکراتیک استوار مى شود و رهبران آن با توجه به تجربه ناموفق گـذشـتـه عـبـرت مـى گـیـرنـد و دمـوکـراسـى پـایـدار مـى شـود. مـثـل آلمـان ، 3 ـ 2. الگـوى دمـوکـراسـى گـسـسـتـه 225: ایـن الگـو شـامل کشورهایى مى شود که رژیم هاى دموکراتیک به وجود مى آورند و این رژیم ها زمان نـسـبـتـاً طـولانـى دوام مـى آورند. اما پس از چندى بى ثباتى ، کثرت گرایى با پیدایش شـرایـط دیـگـر، فـرآیـنـد دمـوکـراسى متوقف مى شود. اما چون در این کشورها دموکراسى سـابـقـه طـولانـى داشـته است ، با تعلیق آن حاکمان قادر نیستند به یک باره از اقدامات دمـوکـراتـیـک کـناره گیرى کنند و به ناچار به نوعى انتخابات عمومى تن درمى دهند که به شکست آنان مى انجامد. مثل هند و اروگوئه در دهه 1970.
4 ـ 2. گـذار مـسـتـقـیـم 226: الگـوى چـهـارم تـغییر، عبارت از گذر مستقیم از نظام مستقر اقـتـدارگـرا بـه نـظـام دمـوکـراتـیـک بـاثـبـات بـه طـریـق تـحـول تـدریـجـى در طـول زمـان یـا بـه صـورت فـروپـاشـى و تـحـول از نـوع اول و دوم اسـت . ایـن الگـو نـمـونـه مـشـخـص گـذار در موج نخستین است . مـثـل رومـانـى ، بـلغـارسـتـان ، تـایـوان ، مـکـزیـک ، گـواتـمـالا، السالوادور، هندوراس و نیکاراگوئه .
5 ـ 2. الگوى غیرمستعمره شدن : در این الگو، یک کشور دموکراتیک ، نهادهاى دموکراتیک خـود را بـه مـسـتـعـمـرات خـود تـحـمـیـل مـى کـنـد و مـسـتـعـمـره پـس از اسـتقلال ، برخلاف دیگر مستعمرات ، نهادهاى دموکراتیک خود را حفظ مى کند. گینه جدید، نـمـونـه اى از مـوج سـوم اسـت و بـه این طریق به نظام دموکراتیک دست یافته است . این الگـو در وهـله نـخـسـت بـه مـسـتـعـمـرات بـریـتـانـیـا مـربوط مى شود که در موج دوم به استقلال دست یافتند.227
3. فرآیند دموکراسى شدن ـ تغییر شکل در موج سوم
فـرآیـنـدهـاى تـغـیـیـر شـکـل در مـوج سـوم یـا فـرآیـنـد نـافـرمـانـى مدنى در پنج مرحله تـحول پیدا کرده است که چهار مرحله اش در نظام هاى اقتدارگرا بوده است . این فرآیندها بدین قرار هستند:
1 ـ 3. ظـهـور اصـلاح طلبان : نخستین گام فرآیند نافرمانى مدنى یا دموکراسى شدن ، پـیـدایـش گـروهـى از رهـبـران یـا رهبران بالقوه در درون رژیم اقتدارگرا است که عقیده دارنـد حـرکـت بـه سـوى دمـوکـراسـى مـورد عـلاقـه آنـهـا، ضـرورت پـیـدا کـرده اسـت . عـلل پـیـدا شـدن اصـلاح طـلبـان هـم در کـشـورهـاى مـخـتـلف دلایـل خـاص خـود را 2 ـ 3. کـسـب قـدرت : وجـود اصـلاح طـلبـان نـه تنها براى نظام هاى اقتدارگرا لازم است ، بلکه باید در آن رژیم ، صاحب قدرت نیز شوند. اصلاح طلبان در رژیـم هـاى اقـتـدارگـرا بـه سـه طـریـق به قدرت رسیدند. در اسپانیا و تایوان رهبران اقـتـدارگـرا بـا کـودتـا بـه قـدرت رسـیـدنـد و زمـانـى دراز حـکم راندند اما قدرت را در انـتـخـابات به اصلاح طلبان واگذار کردند. در روسیه مرگ سه رهبر به صورت پى درپـى ـ بـرژنـف ، آنـدره بـوف ، چـرنـیـنـکـو ـ در مـدت سـه سـال ، راه بـراى بـه قـدرت رسـیـدن گـوربـاچـف اصـلاح طـلب هـمـوار کـرد. در بـرزیـل و مـکـزیک ، نظام اقتدارگرا خود زمینه تغییر منظم رهبرى را فراهم کرد و اصلاح طلبان به قدرت رسیدند.
3 ـ 4. شـکـست لیبرالى شدن : یکى از راه هاى رسیدن به دموکراسى ، راه اصلاح طلبانِ لیـبـرال مـى بـاشـد. ایـن گـونـه اصـلاح طـلبان جهت تثبیت نظام اقتدارگرایى خود، به لیـبـرالى شـدن روى مـى آورنـد. رهـبـران اصـلاح طـلب لیـبـرال کـه جـاى رهـبران قشرى را گرفته اند، مدت کوتاهى در راءس قدرت باقى مى مـانـنـد و سـپـس جـاى خـود را بـه اصـلاح طـلبـانى که بیشتر دموکراتیک بودند، واگذار کردند. در تایوان ، مجارستان ، مکزیک ، برزیل و اسپانیا چنین بوده است .
4 ـ 4. مـشـروعـیـت قـهـقرائى : در نظام هاى اقتدارگراى غیرنظامى ، اصلاح طلبان خواهان مـشـروعـیـت قـهقرائى هستند و به عواملى که ادامه وضع گذشته را ممکن مى کرد، فشار مى آورنـد. در ایـن حـالت ، اصـلاح طـلبـان به دنبال بازگشت به نهادهاى مشروعیت گذشته بـودنـد. به طور مثال ، در اسپانیا پس از فرانکو، ماریوش سوارز براى تجدیدنظر در قـانـون اسـاسـى مـربـوط به دوران فرانکو و الغاى آن به مقررات همان قانون اساسى توسل جست . در مکزیک و آفریقاى جنوبى هم اصلاح طلبان از سنت هاى موجود سود جستند. مـشـروعـیـت قـهـقـرایـى ، دو مـلجـاء و تـکـیـه گـاه و دو اثـر داشـت ؛ اول آن کـه نـظـم نـویـن را مـشروعیت مى بخشید، زیرا خود نتیجه نظم قدیمى بود و هم با نگرشى به گذشته ، نظم گذشته را هم مشروع جلوه مى داد و در نتیجه رضایت همگان را جلب مى کرد.
5 ـ 4. انـتـخـاب و جـذب مـخـالفـان : اصـلاح طـلبـان دمـوکـراتـیـک بـه مـجـرد نیل به قدرت سران مخالفان ، احزاب سیاسى و گروه هاى عمده اجتماعى و نهادها است . در بـعـضـى از مـوارد، مـذاکـره به صورت رسمى انجام شده و منجر به عقد موافقت نامه ها و پـیـمـان نـامـه هـا شـده اسـت . در مـوارد دیـگـر، گـفـتـگـوهـا غـیـررسـمـى بـوده اسـت . مـثـل نـیـجـریـه ، اسـپـانـیـا، پـرو، نـیـکـاراگـوئه و برزیل . علاوه بر این ، همین که اصلاح طلبان ، قشرى ها را از حکومت کنار مى زدند باید از طـریـق جـلب حـمـایـت مـخـالفـان و گـسـتـرش عـرصـه فـعـالیـت سـیـاسـى و تـوسـل بـه گـروه هـاى تـازه اى کـه بـر اثـر فـضـاى بـاز سـیـاسـى فـعـال شـده بودند، خود را نیرو مى بخشیدند و از فشار فزاینده این گروه ها در تضعیف قشرى ها به منظور دموکراتیزه کردن جامعه سود مى جستند.228
4. دستورالعمل ها
ـ 4. دسـتـورالعـمـل هـاى اصـلاح نـظـامـهـاى اقـتـدارگـرا: سـامـوئل هـانـتـیـنـگتون تحولات سیاسى ـ اجتماعى جهان را طى سه قرن با عنوان ((امواج دمـوکـراسى )) خواهى بررسى کرده و به نتایجى دست یافته است . او معتقد است که همه ایـن تـلاش هـاى اصـلاح طـلبـان از طـریق نافرمانى مدنى بوده است . بنابراین ، براى هواخواهان رهنمودهایى براى [به اصطلاح خودش ] دموکراسى به شیوه غرب ، اقتدارگرا رسـیـدن بـه دمـوکـراسـى در کـشـورهـاى ارائه داده اسـت تـا بـا اجـراى آنها به هدف خود نـائل شـونـد. او خـود مـى گـویـد، درسهاى اصلى که اصلاح طلبان دموکراتیک از تغییر شکل حکومت هاى اقتدارگراى گذشته به دست آورده اند به قرار زیر است :
1 ـ 1 ـ 4. پـایـه سـیاسى خود را استوار دارید. هر چه زودتر هواخواهان دموکراسى شدن را در مقام هاى کلیدى قدرت در حکومت ، حزب و ارتش قرار دهید.
2 ـ 1 ـ 4. از مـشـروعـیـت قـهـقـرایـى اسـتـفـاده کـنـیـد، یـعـنـى در روال کـارهـاى استقرار یافته رژیم غیردموکرات ، تغییراتى به وجود آورید و با اعطاى امـتـیـازهـاى نمادین ، اعتماد گروه هاى قشرى را به خود جلب کنید و روش دوگانه یک گام به جلو و دو گام به عقب رابه کار گیرید.
3 ـ 1 ـ 4. به تدریج هواخواهان و برگزیدگان خویش را ترقى دهید؛ به طورى که از اتـکـاى شـمـا به گروه هایى که در حکومت با تغییرات مخالفت دارند، کاسته شود و بر هواداران شما که در مقابل گروه هاى مخالف حامى شما هستند بیفزاید.
اقـدامـات تندى مانند کودتا دست بزنند، آماده باشید. پس بى رحمانه بر سر آنها فرود آیـیـد و حـریـفان تند و افراطى را که در مقابل تغییرات ایستاده اند، منزوى کنید و از پاى درآورید.
5 ـ 1 ـ 4. در فـرآیـنـد دمـوکـراسـى شـدن ابـتـکـار عـمـل را در دسـت داشـتـه بـاشـیـد و آن را حـفـظ کـنـیـد. هـمـواره بـا قـدرت عـمـل کـنـیـد و هـرگـز در عـکـس العـمـلى کـه در مـقـابـل فـشـارهـاى علنى گروه هاى مخالف رادیکال افراطى نشان مى دهید، از روش هاى دموکراسى استفاده نکنید.
6 ـ 1 ـ 4. انـتـظـارات را که تغییر تا چه حد صورت خواهد گرفت ، در سطح پایین نگه داریـد و بـه تـنـاسـب فـرآیـنـدى کـه پـیش مى روید صحبت کنید و از ایجاد مدینه فاضله دموکراتیک کامل چیزى به زبان نیاورید.
7 ـ 1 ـ 4. گـسـتـرش حـزب مـخـالف ، مـعـتـدل و مـسئول را که گروه هاى اصلى و کلیدى ـ نظامیان ـ آن را به عنوان جانشین حکومتى قابل قبول و غیرتهدیدکننده بشناسند، تشویق کنید.
8 ـ 1 ـ 4. فـرآیـنـد دمـوکـراسـى را آن چنان معرفى کنید که اجتناب ناپذیر باشد تا در زمینه گسترده اى به عنوان مرحله ضرورى و طبیعى در سیر تکاملى خود، پذیرفته شود.
2 ـ 4. رهنمودهاى براندازى : هانتینگتون در روند نافرمانى مدنى براى تغییر رژیم نیز رهـنـمـودهـایـى را بـه هـواخـواهـان دمـوکـراسـى ارائه کـرده اسـت . او مـى گـویـد، تاریخ فروپاشى نظام هاى اقتدارگرا، رعایت رهنمودهاى زیر را به ما پیشنهاد مى کند.
1 ـ 2 ـ 4. مراقب عدم مشروعیت یا مشروعیت سست و آشفته رژیم اقتدارگرا باشید، زیرا یکى از نقاط آسیب پذیر این گونه رژیم ها، همین است . رژیم را در مسائلى که مورد توجه عام اسـت مـانند فساد و خشونت مورد حمله قرار بدهید. هرگاه رژیم در اقداماتش موفق بود، این گـونـه حـمـلات بـى تـاءثـیـر مـى مـانـد. امـا اگـر مـوفـق نـبـود، در آن حـال مـهـم تـریـن اهـرم فـشـار بـراى فـروکـشـیـدن آن از سـریر قدرت و بزرگ کردن و نمایاندن عدم مشروعیت آن خواهد بود.
2 ـ 2 ـ 4. فـرمـانـروایـان اقـتـدارگـرا هـم مـانـند حاکمان دموکراتیک با گذشت زمان از را تـشـویـق کـنـیـد کـه از دمـوکـراسـى بـه عـنوان بهترین جانشین رژیم حاضر، حمایت کنند. بـکـوشـیـد سـران مـخـالف ، کـارشـنـاسـان طبقه متوسط، پیشوایان دینى و رهبران احزاب سـیـاسـى بـه سـوى خـود جـلب کـنـنـد. گـروه مـخـالفـان هـر قـدر ((مـحـتـرم تـر)) و ((مسئول تر)) به چشم آیند، گردآورى حامیان آسان تر خواهد بود.
3 ـ 2 ـ 4. ژنـرالهـا را آمـاده و بـا خـود همراه نمایید، چون در مرحله آخر، بقا و فناى رژیم بـه ایـن بـسـتـگـى دارد که آنها از رژیم حمایت کنند یا نه . در مخالفت با رژیم به آنها بـپـیوندید یا در صف آنها خود را جاى بدهید. چون وقتى بحران فرا رسد، حمایت نظامیان مـى تـوانـد سـودمـنـد بـاشد. اما تنها چیزى که به آن نیاز دارید این است که نظامیان به دفاع از رژیم اقتدارگرا، علاقه اى نشان ندهند.
4 ـ 2 ـ 4. عـدم خـشـونـت را تـبـلیـغ نـمـایـیـد ولى خـود بـه آن عمل کنید؛ یعنى دست به خشونت بزنید. با این کار علاوه بر دیگر اقدامات ، بهتر و آسان تر مى توانید نیروهاى امنیتى را به سوى خود جلب کنید.
5 ـ 2 ـ 4. از هـر فـرصـتـى براى نشان دادن مخالفت خود با رژیم ، از جمله با شرکت در انتخابات عمومى که رژیم به راه انداخته است ، بهره بجویید.
6 ـ 2 ـ 4. بـا رسـانـه هاى جهانى ، سازمان هاى حقوق بشر خارجى و هر گونه تشکیلات فـرامـلتى ارتباط برقرار کنید و بخصوص سعى نمایید در ایالات متحده حامیانى براى خـود بـیـابـیـد. بـخـصـوص اعـضـاى کـنـگـره آمـریـکـا هـمـواره در پـى آن هـسـتـنـد کـه به مـسـائل معنوى توسل جویند و از این راه براى خود در میان مردم وجاهت و محبوبیت کسب کنند و بر سازمان هاى دولتى بتازند.
7 ـ 2 ـ 4. وحـدت و یـگـانـگـى را در بـیـن گروه هاى مخالف تبلیغ و تقویت و سعى کنید سازمانى به وجود آورید که همکارى بین گروه ها را تقویت کند.
8 ـ 2 ـ 4. هـمین که رژیم اقتدارگرا ساقط شد به سرعت خود را آماده کنید تا خلاء قدرت را پـر کنید. براى این کار یک رهبر مردمى ، فرهمند و علاقمند به دموکراسى را به مردم مـعـرفى کنید. بى درنگ مقدمات اجراى انتخابات را براى کسب مشروعیت نظام جدید، فراهم کـنـیـد. در نـظـام بـیـن المـلل هـم از طـریـق جـلب حـمـایـت عـوامـل بـیـگـانـه و فـرامـلیتى مثل سازمان هاى بین المللى ، ایالات متحده 3 ـ 4. رهنمودهاى مذاکره به منظور تغییر رژیم : نظریه پرداز بزرگ سیاسى آمریکا در روند نافرمانى مـدنى براى رسیدن به دموکراسى ، رهنمودهایى را براى هواخواهان دموکراسى نشان مى دهد تا به حکومت موردنظر ایالات متحده آمریکا دست یابند. این رهنمودها به قرار زیرند:
1 ـ 3 ـ 4. رهـنـمـودهـاى مـربـوط بـه فـرآیـنـد تـغـیـیـر شـکـل در نـظام هاى اقتدارگرا را به کار گیرید. نخست مخالفان قشرى را تضعیف کنید و به کنار بزنید و موقعیت خود را در حکومت و دستگاه سیاسى تحکیم کنید.
2 ـ 3 ـ 4. هـمـچـنـیـن بـا تـعـقـیـب آن رهـنـمـودهـا، ابـتـکـار عمل را در دست بگیرید و مخالفان و قشرى ها را با امتیازاتى که مى خواهید به آنها اعطا کنید، به شگفتى وادارید اما هرگز زیر فشار و اجبار مخالفان به آنها امتیاز ندهید.
3 ـ 3 ـ 4. مـوافقت ژنرالهاى اصلى و دیگر مقامات مهم را در تشکیلات امنیتى ، براى انجام مذاکره به دست آورید.
4 ـ 3 ـ 4. بـه هـر طـریق ممکن سعى کنید بر شایستگى ، اقتدار و میانه روى طرف مذاکره تان که از سوى مخالفان اصلى شرکت کرده است بیفزایید.
5 ـ 3 ـ 4. در مذاکره درباره مسائل مهم و اصلى با رهبران مخالفان ، قبلاً راه هاى بازگشت قابل اعتماد و اطمینانى را پیش بینى کنید.
6 ـ 3 ـ 4. هـرگـاه مـذاکـرات مـوفـقـیـت آمـیـز بـاشـد، احـتـمال آن زیاد است که در صف مخالفان درآیید. در نتیجه ، نگرانى و کار اصلى تو این خواهد بود که حقوق مخالفان و گروه هایى را که همراه حکومت تو بودند، تاءمین و از آنها حراست کنید. از هر چیز دیگرى مى توان گذشت .
پینوشتها:
202. روزنامه کیهان ، 28/4/1386، ص 3.
203. عـلى آقـابخش و مینو افشارى ، فرهنگ علوم سیاسى ، تهران ، نشر چاپار، 1379، ص 85.
204. ایـان مـلک لیـن ، فـرهـنگ علوم سیاسى آکسفورد، ترجمه حمید احمدى ، تهران ، نشر تهران ، 1381، ص 563.
207. شمس الدین امیرعلائى ، مقاومت منفى ، (بى جا، بى نا، 1327)، ص 3.
208. جـرج وودکاک ، گاندى ، ترجمه محمود تفضلى ، (تهران ، خوارزمى ، 1363)، ص 8 .
209. ژرار شـالیان ، اسطوره هاى انقلابى در جهان سوم ، ترجمه محمود ریاضى ، بى جاه ، تیراژه ، 1362، ص 20.
210. مـهـاتـمـا گـانـدى ، در جـسـتـجـوى حـقـیقت ، ترجمه خجسته کیا، تهران ، نشر مرکز، 1372، ص 16.
211. امیر علایى ، همان ، ص 40.
212. همان
213. امیر علایى ، همان ، ص 41.
214. امیر علائى ، همان ، ص 42.
Huntington Samuel .
216. نـظـریـه بـرخـورد تـمـدن هـا، هـانتینگتون و منتقدانش ، ترجمه مجتبى امیرى ، دفتر مطالعات سیاسى وزارت امور خارجه ، تهران ، 1375، ص 19 ـ 18.
217. ساموئل هانتینگتون ، سامان سیاسى در جوامع دستخوش دگرگونى ، ترجمه محسن گلانى ، تهران ، نشر علم ، 1382.
218. سـامـوئل هانتینگتون ، موج سوم دموکراسى ، ترجمه احمد شهسا، تهران ، انتشارات روزنه ، 1373.
219Caetano Marcello .
220.Salazar Antonio .
221. هانتینگتون ، همان ، ص 5 ، 6 ، 22 و 23.
222. همان ، ص 215.
223.Pattern Cyclical .
224.trypattern -Second .
225.Democracy Interrupted .
226.Transition Direct .
227. همان ، ص 51 ـ 49.
228. همان ، ص 155 ـ 145.