ناتوى فرهنگى و رسالت ما
آرشیو
چکیده
طـرح مـوضـوع ((خطر ناتوى فرهنگى )) در سخنان رهبر معظم انقلاب در سفر به استان سـمـنـان ، و در پـى سـخـنان صدراعظم آلمان در این رابطه ، هشدارى است در زمینه تغییر اسـتـراتـژى مـهم استکبار جهانى به سرکردگى آمریکا در تغییر عملکرد ناتو از نظامى بـه فـرهـنـگـى در تـقـابـل بـا خـیـزش و حـرکـت بـالنده اسلامى و دین گرایى در منطقه خـاورمـیـانـه ؛ تهدیدى که به مراتب گسترده تر و خطرناک تر از کارکرد نظامى است و قلمرو آن مجموعه جغرافیایى جهان اسلام مى باشد. حـسـاسیت موضوع و عمق و گستره آن ایجاب مى کند ابعاد ناتوى فرهنگى و تفاوت آن با کـارکـرد نـظـامـى و رسـالت جـمـهـورى اسـلامـى و دسـتـگـاه هـاى مـسـئول در تـقابل با این حرکت ، مورد واکاوى و بررسى قرار گیرد. مقاله پیش رو در حد مـقـدورات عـهـده دار بـررسـى و ارزیـابى این موضوع مى باشد، امید است بتواند برخى زوایاى این حرکت را بازگوید.متن
1. فلسفه وجودى ناتو
نـاتـو5 بـعـد از جـنـگ جـهـانـى دوم و در سـال 1949 شـکل گرفت و فلسفه وجودى آن ، همبستگى و هم پیمانى بین کشورهاى غربى در برابر اتـحـاد جـمـاهـیـر شـوروى در جـهت مقابله با تهدیدات ابرقدرت شرق بوده است . فضاى مـوجود پس از جنگ جهانى دوم و نگرانى از وقوع جنگى دیگر ایجاب نمود شاکله ناتو با مـاهیت و قواره نظامى شکل گیرد و چارچوب آن در راستاى کارکرد و هدف دفاع نظامى مورد توجه واقع شود.
1 ـ 1. دوران جنگ سرد و کارکرد ناتو
از سـال 1949 کـه سـال پـایـان جـنـگ و آغـاز شـکـل گـیـرى نـاتـو بـه شمار مى آید تا سـال 1991 جـنـگـى بـیـن دو ابـرقـدرت بـه وقـوع نـپـیـوسـت امـا نـاتـو در عـرصه هاى گوناگونى ایفاى نقش مى نمود و کارکردهاى دیگر را در دستور کار خود قرار داد:
1. کارکرد تسلیحاتى در جهت صدور تسلیحات به کشورهاى اقمارى در جهت تقویت جبهه ابـرقـدرت غـرب بـه ویـژه در درگـیـرى هـا و رقـابـتهاى منطقه اى و حمایت از قدرتهاى وابسته به بلوک غرب .
2. کـارکرد اقتصادى به منظور تسخیر بازار قلمرو ابرقدرت شرق و سلطه و برترى تکنولوژى غرب بر فناورى شرقى .
3. کـارکـرد سـیـاسـى بـا هـدف جـریان سازى و ایجاد نارضایتى و ایجاد زمینه آشوب و بـرانـدازى رژیـم هـا در کـشـورهـاى اقـمـارى شـوروى و جـلوگیرى و پیش گیرى از نفوذ ابرقدرت شرق .
4. کـارکـرد اطـلاعـاتـى در جـهت شناخت هر نوع تحرک و فعالیت اتحاد جماهیر شوروى در کشورهاى اقمارى و دیگر مناطق جهان و تلاش در جهت نفوذ در سیستمها و دستگاه هاى مربوط بـه شـوروى و بـهـره گـیـرى از هـر گـونـه ابـزار و امـکان اطلاعاتى به منظور سلطه اطلاعاتى بر رقیب قدرتمند شرقى در عرصه بین المللى .
5. کـارکـرد فـرهـنـگـى در جـهت ایجاد جنگ روانى براى مقابله با ایدئولوژى مارکسیسم و بـهـره گـیـرى از ابـزار و شـیـوه هـاى گـونـاگـون بـه مـنـظـور گـسـتـرش ابـتـذال و اسـتـحاله فرهنگ هاى ملى و دینى منطقه تحت نفوذ رقیب و تئوریزه و جایگزینى مظاهر فرهنگ غربى .
2. سقوط شوروى و خیز جهان شمولى لیبرال دموکراسى
در سـال 1991 بـا سـقـوط شـوروى و از هم پاشیده شدن سازمان ورشو، عملاً ابرقدرت شرق از معادلات حذف گردید و جهان از رقابت دوقطبى خارج گردید. در این شرایط بود کـه انـدیـشـه جـهـان شـمـولى در ابـرقدرت غرب و به ویژه در ذهن سردمداران آمریکا با تـوجـه بـه بـرتـرى اقـتـصـادى ، تـسـلیـحـاتـى و اطـلاعـاتـى شـکـل گـرفـت . آمریکا اکنون رقیب و قدرت معارضى را در برابر خود نمى دید و احساس اسـتـکـبـار ایـن بـود که جهان اسلام با وجود برخوردارى از نیروى انسانى و ذخائر عظیم انـرژى ، ظـرفـیـت مـقـابـله بـا ابـرقـدرت غـرب بـه رهـبـرى آمـریـکـا را نـدارد. در هـمـیـن حال براى تحقق جهان شمولى به ویژه در قلمرو جهان اسلام نیازمند به اقداماتى بود از جمله :
1 ـ 2. تداوم حرکت چندگانه در دوران جنگ سرد
تـداوم کـارهـاى چـندگانه ؛ یعنى کارکرد تسلیحاتى ، اقتصادى ، سیاسى ، اطلاعاتى و فرهنگى همواره در دستور کار آمریکا و هم پیمانان او یعنى اروپا قرار داشت و یک دهه پس از سـقـوط شـوروى ، همچنان در این عرصه هر چه در توان داشتند به اجرا در آوردند، به ویـژه گـسـترش تهاجم فرهنگى به منظور استحاله فرهنگ ناب دینى و اسلامى بیشترین هدف آنها بوده است .
2 ـ 2. تئوریزه نمودن لیبرال دموکراسى
اقـدام دیـگـرى کـه در راسـتـاى تـحـقـق جـهـان شـمـولى قـرار گـرفـت ، تـئوریـزه کردن لیـبـرال دمـوکـراسـى بـود کـه ایـن حـرکت با بهره گیرى از تئوریسین هاى غربى مورد توجه قرار گرفت :
1 ـ 2 ـ 2. تئورى پایان تاریخ فوکویاما: فوکویاما با ارائه ((تئورى پایان تاریخ )) در صـدد بـرآمـد پـس از حـذف سـوسـیـالیـسـم از مـعـادلات سـیـاسـى ، لیـبـرال دمـوکـراسـى را بـه عـنـوان مـدیـنـه فـاضـله و حـکـومـت ایـده آل و آخـریـن مـرحـله فـرآیندى تکامل حرکت انسان و سرنوشت محتوم بشر ارائه دهد و زمینه پـذیـرش آن را در جـهان امروز فراهم نماید و در حقیقت زمینه برترى تمدن غربى را بر دیگر تمدنها مورد توجه قرار دهد.
2 ـ 2 ـ 2. تـئورى دهـکـده جهانى مک لوهان : مک لوهان از زاویه دیگر جهانى سازى را مورد ارزیابى قرار داد. وى نظریه خود را چنین مطرح نمود که جهان به مثابه یک دهکده است و کـدخـداى ایـن دهـکـده کسى مى تواند باشد که از قدرت تکنولوژى ، نظامى و اقتصادى و اطلاعاتى برتر برخوردار باشد. او در صدد القاء این نکته بود که این ابزار تنها در دست سردمداران لیبرال دموکراسى در جهان مى باشد.
3 ـ 2 ـ 2. تـئورى جـنـگ جـهـانـى هـانـتینگتون : از دیگر نظریه پردازان و تئوریسین هاى لیبرال دموکراسى ، هانتینگتون بود که نظریه ((جنگ تمدن ها)) را مطرح نمود و در صدد القـاء ایـن مـسـئله بـود کـه عـرصـه درگـیـرى هـا، عـرصـه تـقـابـل و جـنـگ تـمـدن هـا اسـت و تـمـدن غربى با توجه به برخوردارى از شاخص هاى پایدار قدرت ماندگارى و برترى را دارد.
ایـن نظریه پرداز و دیگر دست اندرکاران این پروژه همچون تافلر با تئورى موج سوم و جـهـانـى سـازى هـمـگـى در صـدد تـئوریـزه نـمـودن جهان شمولى و بسترسازى حاکمیت لیـبـرال امـا سـطـحى نگرى بانیان حرکت جهان شمولى نسبت به قدرت جهان اسلام و عدم شناخت از مکتب بالنده اسلام و عقبه آن ، باعث شکست پروژه نومحافظه کاران گردید و این در شرایطى است که خیزش اسلامى در پرتو انقلاب اسلامى در ایران هر روز مقتدرتر در صدد فتح قله هاى تعالى و پیروزى است .
اعـتـراف انـدیـشـمـنـد غـربى ((دانیل پاتیس )) مبین این واقعیت است که مى گوید: ((تئورى پـایـان تـاریـخ بـر مـبـنـاى تـجـربـیـات دوران جـنـگ سـرد ارائه شـده ، غـافـل از آن کـه ایـدئولوژى مـقـابـل ، بـسـیار قوى تر و با برنامه تر از ایدئولوژى کـمـونیستى است . اسلام یک تهدید همه جانبه است که همه ارکان تمدن غرب را به چالش کـشـیده است . در برابر دینى که براى همه اشکال زندگى بشر از لحظه تولد تا پس از مرگ برنامه دارد چه تدبیرى مى توان اندیشید؟!))
3. رویکرد تواءمان نظامى ـ فرهنگى جریان سلطه
با رشد آگاهى در بین ملتهاى مسلمان و گرایش به اسلام و شکست استراتژى سردمداران پـروژه جـهـان شـمـولى و نـگرانى جدى استکبار از قدرت اسلام در منطقه خاورمیانه ، به نـاچـار نـومحافظه کاران آمریکا استراتژى خود را با رویکرد تواءمان نظامى ـ فرهنگى طراحى و به مرحله اجرا گذاشتند.
1 ـ 3. رویکرد نظامى
حـادثـه 11 سـپـتـامـبـر آغـازى بود بر حرکت میلیتاریستى نومحافظه کاران آمریکا براى حـضـور نـظامى در خاورمیانه در راستاى تحقق اهداف گوناگونى که مهم ترین آن مقابله بـا اسـلام بـود. در ایـن رویـکـرد بـا هـدف مـحـاصـره ایـران و کـنـتـرل منطقه آسیاى میانه ، نخست با لشکرکشى به افغانستان انجام پذیرفت و پس از مـدت کـوتـاهـى بـا سـقـوط رژیـم طـالبـان ، زمـینه سلطه آمریکا و ناتو در افغانستان و کـنـترل منطقه شرقى ایران فراهم گردید. در مرحله بعد هجوم نظامى به کشور عراق در دسـتـور کار قرار گرفت که از نظر موقعیت و اهمیت ، مرکزى ترین نقطه خاورمیانه بود. هـدف از ایـن اقـدام ، عـلاوه بـر دسـتـیـابـى بـه ذخـائر عـظـیـم انـرژى و حـفـظ امـنـیـت اسرائیل ، حضور در منطقه غربى ایران مورد توجه بود.
بـا سـلطه آمریکا و هم پیمانانش بر افغانستان و عراق ، جریان سلطه احساس پیروزى و حـل مـشـکـل فـلسـطـیـن بـا حـمـایـت کـامـل از اسـرایـیـل و مـهـار کامل حرکت اسلامى برآمد.
2 ـ 3. رویکرد فرهنگى
رویـکـرد فـرهـنـگـى جریان سلطه همزمان با رویکرد نظامى در سخنرانى رییس جمهورى آمـریـکـا مـطـرح شـد کـه نـبـرد خـود را یـک ((جـنـگ صلیبى )) نامید! این حرکت ، از گرایش ایدئولوژیکى در حرکت تهاجمى و بیان تقابل بین جهان غرب با اسلام خبر مى داد.
سـرآغـاز رویـکـرد فرهنگى در حرکت استکبار، در صحبت هاى بوش با عنوان نبرد صلیبى مطرح شد. این رویکرد، شامل مراحل زیر بود:
1 ـ 2 ـ 3. تهاجم به مبانى و مقدسات دین :
پـس از حـادثـه 11 سـپتامبر، فضاسازى تبلیغاتى استکبار علیه اسلام آغاز شد. شروع ایـن امر، هجمه سنگینى بود که از ناحیه محافل وابسته به نومحافظه کاران ، به مبانى و مـقدسات دینى به ویژه شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام انجام شد. در این حرکت هر چه در توان داشتند براى تخریب باورهاى مسلمانان به میدان جنگ روانى وارد ساختند.
2 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریان هاى مهاجم به مبانى دینى :
در راسـتـاى تـحـقـق هـدف مـذکـور، و در ادامه اقدام نخست ، تصویرگران رسانه اى در حد گسترده اى به ترسیم کاریکاتور از شخصیت پیامبر اعظم پرداختند و مورد حمایت دستگاه هـاى اسـتـکـبـارى قـرار گرفتند: همزمان ، نویسندگان و آثارى که تخریب مبانى و چهره رهـبـران دینى مورد توجه ملتهاى مسلمان را هدف گیرى مى نمودند، همچون سلمان رشدى ، مورد حمایت و پشتیبانى قرار گرفتند.
3 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریان افراطى و متعصب دینى :
اسـتکبار، در سومین مرحله از رویکرد فرهنگى ضداسلامى خود، براى تخریب چهره واقعى دین اسلام جریانهاى افراطى و متعصب همچون جریان وهابى گرى را مورد حمایت قرار داد، حـتـى آمـریـکـایـیـهـا در شـکـل گـیـرى جـریـان افـراطـى القـاعده و طالبان نقش داشتند و حـال هـم در هـر کـجـا مـنـافـعـشـان اقـتـضـا نـمـایـد از ایـن جـریـان اسـتـفـاده لازم را بـه عمل مى آورند.
4 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریانهاى سکولار در ایران :
حمایت از جریان هاى سکولار در عرصه حاکمیت در دهه گذشته ، از جمله اقدامات
5 ـ 2 ـ 3. بهره گیرى از دستگاه کلیسا:
کـشـانـدن دسـتـگـاه واتـیـکـان و آقـاى پـاپ بـه عـرصـه جـبـهـه تـقـابـل بـا اسلام و موضع گیرى ناشیانه ایشان ، نشان از بهره گیرى استکبار از همه امـکانات در این زمینه مى باشد. حرکت پاپ و همزبانى و ایفاى نقش رهبر مسیحیان جهان در زمین بازى استکبار، در حقیقت بزرگ ترین اشتباه استراتژیک پاپ به شمار مى رود.
4. رویکرد اصول گرایى در جهان اسلام
بـه رغم ورود استکبار جهانى به سرکردگى آمریکا در عرصه نظامى و فرهنگى براى تحقق جهان شمولى و مقابله با خیزش اسلامى و سلطه بر منطقه خاورمیانه ، گرایش به اسـلام در گـسـتـره جغرافیایى امت اسلامى و حتى در اروپا و آمریکا رو به افزایش است و بـه طـور خـاص ، تـبـلور دیـن مـدارى و رویـکـرد مـردم بـه اصـول گـرایـان در چـند نقطه از منطقه خاورمیانه از شکست استراتژى سردمداران جهانى سازى خبر مى دهد.
حـوادث سـالهـاى اخـیـر از جـمـله حـضـور اکـثریت مجاهدین در عرصه قدرت در افغانستان ، پـیـروزى اصـول گـرایـان در عـرصـه حـاکـمـیـت در ایـران ، حـاکـمـیـت ائتـلاف اصـول گـرا در عـراق و پیروزى حماس در انتخابات فلسطین و بروز و ظهور حزب اللّه در معادلات قدرت در لبنان ، هر یک نشان از شکست پروژه جهان شمولى و مقابله با اسلام بـه شـمار مى آید. تا جایى که رویکرد به اسلام راستین در کشورهاى اسلامى و گرایش به اسلام در جوامع غربى از یک سو و شکست و ناکامى ائتلاف غربى در عراق و لبنان ، بـه شـدت مـوجـب نـگـرانـى سـردمـداران کـفـر و اسـتـکـبـار گـردیده و در تکاپوى تغییر اسـتـراتـژى خـود بـرآمـدنـد و هـمین امر زمینه سازى تغییر در کارکرد ناتو از نظامى به فرهنگى را فراهم نموده است .
5 . عوامل شکل گیرى ناتوى فرهنگى
ارزیـابـى عـلل و عـوامـل چرخش ناتو از کارکرد نظامى به فرهنگى ، نحوه مقابله با این حرکت را تعیین مى کند.
احـیـاى اندیشه دینى در پرتو انقلاب اسلامى ایران و گسترش شعاع این حرکت در جوامع مـسلمان حتى در اروپا و آمریکا، زمینه هاى شکست توطئه هاى استکبار را در جبهه هاى مختلف فـراهـم نـمـود و بـسـیارى از شیوه ها را ناکارآمد ساخت . موج فزاینده تخریب مبانى دین و تـهاجم به مقدسات در رسانه هاى غربى نشان از نگرانى استکبار از گسترش این حرکت مى باشد.
2 ـ 5 . عدم کارآمدى کارکرد نظامى
لشـکـرکـشـى آمـریـکا و جبهه ائتلاف به افغانستان و عراق و زمین گیر شدن ماشین جنگى آنـان و شـکـسـت فـضاحت بار اسرائیل در تهاجم به لبنان ، بیانگر عدم کارآمدى کارکرد نظامى براى تحقق اهداف سلطه گران مى باشد.
3 ـ 5 . تناقضات و ناکارآمدى لیبرال دموکراسى
تـلاش گـسـترده جریان سلطه به منظور تئوریزه سازى لیبرالیسم و جهت دهى نظامهاى سـیـاسـى مـنـطـقـه بـه سـمـت لیـبـرال دمـوکراسى ، نه تنها همراه با توفیق نبود بلکه تـنـاقـضـات در نـظـام هـاى مبتنى بر مدل فوق و چندگانگى در عملکرد مدعیان دموکراسى تنفر عموم را در جهان اسلام از ایدئولوژى لیبرالیستى در پى داشت .
4 ـ 5 . کارآمدى اسلام در تقابل با استکبار
آن روز کـه مارکس دین را ((افیون ملتها)) معرفى کرد، تصور نمى نمود که روزى دیگر مـکتب جهان بخش اسلام به عنوان قوى ترین عامل ، منشاء یکى از بزرگ ترین انقلابها در ایران و خیزش ملت هاى اسلامى در سراسر جهان گردد، به طورى که هم نظام کمونیستى را مـتـزلزل کـند و از پا درآورد و هم نظام سرمایه دارى را با چالش ها و بحران هاى جدى مـواجـه نـمـایـد. از ایـن رو تـوانـایـى و قـدرت اسـلام در جـهـت تـقـابـل بـا اسـتـکـبـار یـکـى از عـوامـل رویـکـرد اسـتـکـبـار بـراى تقابل با اسلام به شمار مى آید.
6 . تفاوتهاى کارکرد فرهنگى و نظامى ناتو
ابـعـاد مـوضـوع در بـرنـامه ریزى ها و شیوه هاى مقابله با آثار و تبلیغات این حرکت را تعیین مى کند.
1 ـ 6 . کارکرد فرهنگى فرامنطقه اى است
بـرخلاف تهاجم نظامى که در جغرافیاى خاصى و غالباًدر محدوده مرزها قرار مى گیرد، عـرصـه کـارکرد فرهنگى جغرافیاى جهان اسلام مى باشد و تمام ملتهاى اسلامى در همه نقاط عامل و فرهنگهاى دینى و ملى در قلمرو تهاجم و در تیررس استکبار قرار مى گیرند.
2 ـ 6 . کارکرد فرهنگى فراتر از مراکز اقتصادى و نظامى است
قـلمـرو عـمـلکـرد نظامى ، اغلب مراکز اقتصادى و نظامى است ، اما کارکرد فرهنگى تهاجم بـه ادیـان ، مـکـاتـب ، بـاور و مـقـدسات و فرهنگ ملى و دینى جامعه است که خسارت در این تـهـاجـم بـا تـوجـه بـه عـمـق و گـسـتـره جـبـران آن بـسـیـار مشکل و طولانى تر خواهد بود.
3 ـ 6 . کارکرد فرهنگى از نوع نرم است
تـهـاجـم نـظـامـى از نـوع سـخـت و توسط سنگین ترین و پرسروصداترین جنگ افزارها هـمـچـون هـواپـیـما، موشک ، توپ و تانک و... انجام مى پذیرد، اما تهاجم فرهنگى از نوع نرم و بدون سروصدا عملى مى گردد.
4 ـ 6 . تلفات کارکرد فرهنگى نامحسوس است
بـا تـوجـه بـه ماهیت عملیات نظامى که با بمب باران ، موشک باران و آتش توپخانه ، انفجار و تخریب و آتش سوزى و کشت و کشتار صورت مى گیرد آثار این تهاجم محسوس ، دفعى و احساس برانگیز مى باشد. اما در تهاجم فرهنگى نتیجه عملکرد و آثار خرابى ها و تلفات غیرمحسوس ، تدریجى و احساس برانگیز نمى باشد.
5 ـ 6 . سربازان جبهه فرهنگى اقشار آسیب پذیر هستند
در جبهه نظامى عناصر مورد تهاجم نیروهاى آموزش دیده و مقاوم ، همراه با آمادگى هاى لازم در جهت مقابله با مهاجم قرار دارند؛ اما در جبهه فرهنگى تمام اقشار جامعه به ویژه
6 ـ 6 . ابزار و شیوه هاى تهاجم فرهنگى متنوع و گسترده است
در تـهـاجـم نـظـامـى ابـزارهـا و شـیـوه هـا بـسـیـار حـجـیـم ، سـنـگـیـن ، و در عـیـن حال محدود و پرهزینه هستند، اما در جبهه فرهنگى ابزار بسیار متنوع ، گسترده و ظریف و بـا هـزیـنـه هـاى بـه مراتب کمتر قابل تحقق است . همین طور شیوه هاى اقدام فرهنگى به مـراتـب گـسـتـرده و مـتـنـوع تـر و پـرجـاذبـه بـوده و مـیـدان عمل آن وسیع تر مى باشد.
7 ـ 6 . تلفات در تهاجم فرهنگى ضایع شدنى است
در جـبـهـه هـاى نـظـامـى نـیـروهـایـى کـه در جـبـهـه بـراى دفـاع از مـکـتـب ، وطـن و استقلال کشور به نبرد با دشمن مى پردازند و احیاناً در این مسیر کشته مى شوند چون در راه مـقدسى جان خود را فدا مى کنند از قداست خاصى برخوردار شده ، ماندنى و ابدى مى شوند و خانواده آنان بر چنین گذشتى افتخار مى کنند اما در جبهه فرهنگى با توجه به آثار تخریبى آن روى روح و روان و اخلاق و دین و باور مردم تلفات آن ضایع شدنى و نفرت آور خواهد بود.
8 ـ 6 . کارکرد فرهنگى طولانى و درازمدت است
نـبـرد نـظـامى با توجه به ماهیت آن از نظر زمانى محدود و کوتاه مدت است و کمتر نبردى اسـت کـه زمـان طـولانـى ادامـه یـابـد، امـا کـارکـرد فـرهنگى در تهاجم ، بسیار طولانى و درازمدت است .
7. هدف و جهت گیرى ناتوى فرهنگى
بـزرگ تـریـن قدرتى که در برابر قدرت استکبارى غرب به سرکردگى آمریکا به مقابله برخاسته و در بسیارى موارد استراتژى آنان را با شکست مواجه نموده قدرت اسلام مـى بـاشـد. از هـمـین رو جهت گیرى تهاجم فرهنگى اردوگاه کفر و استکبار هم متوجه جهان بینى و ایدئولوژى دینى و جامعه اسلامى خواهد بود. برخى از نقاط اصلى اهداف مهاجمین به عنوان نمونه بیان مى گردد:
1 ـ 7. ماهیت تهاجم ضددینى است
تـرویـج سـکـولاریـسـم و انـکـار مرجعیت دینى براى اداره جامعه ، تبلیغ تضاد بین دین و تـوسـعـه ، القـاء مـغـایـرت بـیـن دیـن و وحـى بـا عـقـل ، تـرویـج تـقـابـل بـیـن مـدیـریـت دیـنـى بـا مـدیـریـت عـلمى و حمایت از تحجّر و اسلام آمریکایى در سرلوحه برنامه آنها قرار دارد.
2 ـ 7. استحاله فرهنگ دینى و ملى
جـهـت گـیـرى دیـگـر دستگاه هاى استکبارى ، استحاله فرهنگ دینى ، ملى و تخریب اخلاق ، آداب و رسـوم و عـمـلکـرد ارزشـى جـوامـع اسـلامـى و جـایـگـزیـنـى فـرهـنـگ مبتذل غربى و رشدناهنجاریهاوضد ارزشها مى باشد.
3 ـ 7. ترویج خرافات ، عرفان و تصوف تخدیرى
هدف دیگر استکبار در جبهه فرهنگى ترویج خرافات و خرافه گرایى در جهت قلب ماهیت ارزشهاى اسلامى و زیر سؤ ال بردن اصالت آموزه هاى دینى ، همین طور سوق دادن جامعه به سمت صوفى گرى و عرفان تخدیرى در جهت انحراف در مسیر معنویت گرایى حقیقى در جـامـعـه اسـت . سـرمـایـه گـذارى روى انـتـشـار بـیـش از دو هزار عنوان در زمینه عرفان تخدیرى نشان از تلاش گسترده دشمن در این زمینه دارد.
4 ـ 7. ترویج اباحى گرى و لاقیدى
سرمایه عظیم جامعه اسلامى تعهد و تقید نسبت به احکام و مقررات شرع مقدس در چارچوب اصـول و مـبـانـى دیـنى در جامعه و التزام به باید و نبایدهاى دینى و رعایت ارزشها در روابـط اجـتـمـاعى مى باشد. استراتژى جریان سلطه ، تضعیف اراده و تعهد دینى در جهت ترویج لاابالى گرى و بى قیدى و گسترش ناهنجاریهاى اخلاقى و اجتماعى است .
8 . بسترهاى تاءثیرپذیرى فرهنگى
مهمترین امکانى که سردمداران جریان فرهنگى در جغرافیاى جهان اسلامى دارند، بسترها و زمـیـنـه هـاى آسـیـب پـذیـرى جـامـعـه اسـلامـى است . آنان با شناسایى نقاط آسیب پذیر و گـسـل هـاى زلزله خـیـز فـرهـنـگـى ، روى هـمـان نـقطه کارکرده ، درصدد بهره گیرى اما جـنـگل خشک با جرقه اى در معرض آتش سوزى قرار مى گیرد. از این رو جامعه آسیب پذیر با سرعت در برابر جریان فرهنگى مهاجم تسلیم مى شود، اما جامعه قوى و استوار نسبت به جریان مهاجم واکنش منفى از خود نشان مى دهد و نقشه دشمن را خنثى مى سازد. بررسى بـرخـى از بـسـتـرهاى تهاجم پذیرى در تعیین استراتژى و برنامه ریزى براى مصون سازى جامعه مؤ ثر مى باشد.
1 ـ 8 . خرافه گرایى و بدعت پذیرى
در ایـن کـه فـرد یا افرادى و یا رسانه اى با توجه به انگیزه دشمنى یا سودجوئى و یـا جـهـالت در صـدد تـرویـج خـرافـه و یـا بـدعـت گـذارى بر مى آیند، همواره در جامعه مـحـتـمـل هـسـت ؛ بـه ویـژه در دورانـى که استراتژى دشمن بر گسترش خرافه ها و بدعت گـذارى اسـتوار باشد. اما این که جمعى از جامعه به خرافه توجه نموده و تحت تاءثیر قـرار گـیرند و تفاوتى بین حقیقت تا خرافه و بدعت را نبینند، چنین جامعه اى آسیب پذیر مـى بـاشـد. در ایـن مـوضـوع تـوجـه بـه شـانس و بخت به جاى کار و تلاش و پذیرش ادعـاهـاى غـیـرواقـعـى بـدون گـذر از چـرخـه اعـتـمـادآفـریـنـى آن و قـرار گـرفـتـن در چنگال عناصر و جریانهاى ماجراجو و اغواگر از نشانه ها و آثار خرافه گرایى و بدعت پذیرى است .
2 ـ 8 . مصرف زدگى و تجمل گرایى
از جـمـله مـظـاهـر تـهـاجـم فـرهـنـگـى ، تـرویـج فـرهـنـگ مـصـرف و تـجـمـل گـرایـى در جـهـت ایجاد زمینه هاى نارضایتى و بحرانهاى اجتماعى است . از سوى دیـگـر، اگـر یک جامعه انقلابى و پویا و هدفمند که در صدد ارائه یک الگوى مناسب از یـک زنـدگـى و جـامـعـه مـتـعـادل بـوده و درپـى دسـتـیـابـى بـه قـله هـاى عـزت و تـحکیم اسـتـقـلال و تـکـیـه بـر مـنـافـع خـود مـى بـاشد؛ با غفلت از اهداف و رسالت خویش تحت تـاءثـیـر جـریـان سـازى دشـمن قرار گیرد و در میدان بازى دشمن حرکت نماید و در مسیر حـرکـت زنـدگـى ، بـه دام مـصـرف گـرایـى و تجمل پرستى بیفتد، نشان از وجود بستر تهاجم پذیرى در جامعه دارد.
3 ـ 8 . ساده اندیشى و سطحى نگرى
تـهدید مى کند و از سوى دیگر تبلیغات وسیعى را در جهت تطمیع و ایجاد خوش بینى در جـامـعه نسبت به عملکرد خودشان راه مى اندازد. از یک طرف خود را منادى دموکراسى قلمداد مـى کـنـد و از طـرف دیگر جبهه جهان اسلام را متهم به خشونت و تندروى مى نماید. در این شـرایـط جـامـعـه اى کـه دچـار سـاده انـدیشى و سطحى نگرى شود و ترفندهاى دشمن را نشناسد، دچار اختلاف و چنددستگى و آسیب پذیرى خواهد شد.
4 ـ 8 . خودکم بینى و خودباختگى
رویکرد مهم تهاجم تبلیغاتى غرب بزرگنمایى توانایى هاى غربى ، ایجاد جنگ روانى در جـهـت شـکـسـتـن اراده و اعـتماد به نفس جامعه اسلامى و در نتیجه پذیرش برترى تمدن غـربـى اسـت . در ایـن زمـیـنـه چـنـانـچـه جـامـعـه ارزشـهـاى اصـیـل خـود را از یـاد بـَرَد و دچـار خودباختگى شود، میدان نبرد را به دشمن واگذاشته ، زمینه پیروزى و غلبه دشمن را فراهم مى کند.
5 ـ 8 . دهن بینى و شایعه پذیرى
یـکـى از مـهـم تـریـن شـیـوه هـاى دشمن در تهاجم فرهنگى در جهت مهندسى افکار عمومى و دسـتیابى به اهداف خود، بهره گیرى وسیع از شایعه و تولید انبوهى از ذهنیتهاى منفى و انـعـکـاس بـه افـکـار عـمـومى از طریق رسانه هاى رسمى به ویژه سایتهاى بى نام و نـشان مى باشد. در این زمینه چنانچه جامعه شاخص هاى شناخت دشمن را کنار بگذارد و به شایعات توجه نماید و تحت تاءثیر قرار گیرد چنین جامعه اى آسیب پذیر خواهد بود....
6 ـ 8 . تقلیدگرائى کورکورانه
در آمـوزه هاى دینى از هر گونه تقلید و پیروى کورکورانه و بدون منطق جلوگیرى شده تنها در پیروى از روشها و شیوه ها و سیره و سنت هاى مشروع و مستند و رجوع غیرمتخصص بـه کـارشـنـاس تـاءکـیـد شـده اسـت . از سـوى دیـگـر یـکـى از ابـعـاد تـهـاجـم فرهنگى مـدل سازى ، قهرمان سازى و الگوپرورى در جهت استحاله و دگرگونى فرهنگ هاى ملى و دیـنـى مـى بـاشـد. در ایـن وضـعـیـت ، چـنـانـچـه جـامـعـه از الگـوهـاى اصیل و روشهاى تکاملى پیش بینى کند قهراً دستخوش آسیب خواهد بود.
7 ـ 8 . قوم گرائى و نژادپرستى
از دیـدگـاه جـامـعـه شـنـاسـى و آمـوزه هـاى دیـنـى ، سـرزمـیـن ، نـژاد و زبـان از عـوامـل هـمـگـرایـى و هـمـبستگى و وحدت اقشار جامعه هستند، اما اساسى ترین محور وحدت و هـمـبـستگى و ریسمان محکم در ایجاد رابطه و پیوستگى آحاد جامعه به یکدیگر دین و مکتب اسـت . از سـویـى جـبـهـه اسـتـکـبـار در جـهـت شـکـسـتـن و گـسـسـتـن مـهـم تـریـن عـامـل هـمـگـرایـى در صـدد تـحریک عوامل قومى ، نژادى است که مرزبندى ها و اختلافات و درگـیـرى هـا را در جـوامـع اسـلامـى تـوسـعه و تعمیق بخشد. در این وضعیت دستیازى به عـوامـل قـومـى و قبیله اى و تحریک عناصر ناسیونالیستى ، همانا پذیرش تهاجم دشمن و حرکت در مسیر خواست جریان سلطه خواهد بود.
9. ریشه هاى تهاجم پذیرى
شناخت عوامل و ریشه هاى تهاجم پذیرى در برخورد با این پدیده تاءثیر بسزایى خواهد داشت که به برخى عوامل اشاره مى شود:
1 ـ 9. بى بصیرتى و درک نادرست از مقتضیات زمان
در روایـت دارد: العـالم بـزمـانه لا تهجم علیه اللوابس ؛ کسى که آگاه به زمان خویش بـاشـد مورد هجوم شبهات قرار نمى گیرد. در این زمینه بصیرت نافذ و درک قوى و درک درسـت مـقـتـضـیـات زمـان و قـدرت تـحـلیـل بـالا یـکـى از مـهـم تـریـن عـوامـل پـویایى و زنده بودن جامعه و زمینه ساز استقامت و استحکام جامعه در برابر امواج تهاجم است .
2 ـ 9. ضعف بنیه اعتقادى
بـاور و اعـتـقـاد آحاد جامعه به مکتب حیاتبخش اسلام و اتکاء به سیره و سنت پیامبر و ائمه مـعـصـومـیـن (ع ) و پـایـبـنـدى بـه اصـول و مـبـانـى دیـنـى و بـه ویـژه اصـل ولایـت فـقـیـه در تـداوم دوران امـامـت بـزرگ تـریـن عامل قوام وایستادگى جامعه در برابر کارکرد فرهنگى و نظامى
3 ـ 9. عدم التزام نسبت به بایدها و نبایدها
مـهـم ترین شاخصه جامعه دینى و مردم دین مدار، التزام عملى به احکام دینى و تعهد نسبت به بایدها و نبایدهاى حکومت دینى و پایبندى و تبعیت از فرامین و تدابیر رهبرى است . در چنین شرایطى جامعه قدرت خنثى سازى همه توطئه ها و دسیسه ها را خواهد داشت .
10. راه کارهاى مقابله با ناتوى فرهنگى
نـخـسـتـیـن گـام در جهت مقابله با استراتژى جدید ناتو، یعنى تهاجم فرهنگى ، همبستگى جهانى و همکارى همه ملتها و قدرتهاى اسلامى و سازمانهاى مربوطه در جهت مقابله با این اسـتـراتـژى اسـت و بـا عـنـایت این که جهت گیرى اصلى جریان سلطه ، اسلام انقلابى و کـانون آن ایران مى باشد، در سطح ملى باید همگرایى و هماهنگى در زمینه مقابله با این حرکت شکل گیرد.
امـا از آنجا که سپاه پاسداران ، رسالت پاسدارى از انقلاب و دستاوردهاى آن را بر عهده دارد، هم به جهت تحقق رسالت خود و هم در جهت پیشگیرى از آسیب پذیرى مجموعه ، نیازمندِ بـرنـامه ریزى در زمینه هاى گوناگون مى باشد که مى بایست دستگاه هاى مربوطه در این زمینه توجه لازم را به عمل آورند.
والسلام علیکم و رحمة الله
نـاتـو5 بـعـد از جـنـگ جـهـانـى دوم و در سـال 1949 شـکل گرفت و فلسفه وجودى آن ، همبستگى و هم پیمانى بین کشورهاى غربى در برابر اتـحـاد جـمـاهـیـر شـوروى در جـهت مقابله با تهدیدات ابرقدرت شرق بوده است . فضاى مـوجود پس از جنگ جهانى دوم و نگرانى از وقوع جنگى دیگر ایجاب نمود شاکله ناتو با مـاهیت و قواره نظامى شکل گیرد و چارچوب آن در راستاى کارکرد و هدف دفاع نظامى مورد توجه واقع شود.
1 ـ 1. دوران جنگ سرد و کارکرد ناتو
از سـال 1949 کـه سـال پـایـان جـنـگ و آغـاز شـکـل گـیـرى نـاتـو بـه شمار مى آید تا سـال 1991 جـنـگـى بـیـن دو ابـرقـدرت بـه وقـوع نـپـیـوسـت امـا نـاتـو در عـرصه هاى گوناگونى ایفاى نقش مى نمود و کارکردهاى دیگر را در دستور کار خود قرار داد:
1. کارکرد تسلیحاتى در جهت صدور تسلیحات به کشورهاى اقمارى در جهت تقویت جبهه ابـرقـدرت غـرب بـه ویـژه در درگـیـرى هـا و رقـابـتهاى منطقه اى و حمایت از قدرتهاى وابسته به بلوک غرب .
2. کـارکرد اقتصادى به منظور تسخیر بازار قلمرو ابرقدرت شرق و سلطه و برترى تکنولوژى غرب بر فناورى شرقى .
3. کـارکـرد سـیـاسـى بـا هـدف جـریان سازى و ایجاد نارضایتى و ایجاد زمینه آشوب و بـرانـدازى رژیـم هـا در کـشـورهـاى اقـمـارى شـوروى و جـلوگیرى و پیش گیرى از نفوذ ابرقدرت شرق .
4. کـارکـرد اطـلاعـاتـى در جـهت شناخت هر نوع تحرک و فعالیت اتحاد جماهیر شوروى در کشورهاى اقمارى و دیگر مناطق جهان و تلاش در جهت نفوذ در سیستمها و دستگاه هاى مربوط بـه شـوروى و بـهـره گـیـرى از هـر گـونـه ابـزار و امـکان اطلاعاتى به منظور سلطه اطلاعاتى بر رقیب قدرتمند شرقى در عرصه بین المللى .
5. کـارکـرد فـرهـنـگـى در جـهت ایجاد جنگ روانى براى مقابله با ایدئولوژى مارکسیسم و بـهـره گـیـرى از ابـزار و شـیـوه هـاى گـونـاگـون بـه مـنـظـور گـسـتـرش ابـتـذال و اسـتـحاله فرهنگ هاى ملى و دینى منطقه تحت نفوذ رقیب و تئوریزه و جایگزینى مظاهر فرهنگ غربى .
2. سقوط شوروى و خیز جهان شمولى لیبرال دموکراسى
در سـال 1991 بـا سـقـوط شـوروى و از هم پاشیده شدن سازمان ورشو، عملاً ابرقدرت شرق از معادلات حذف گردید و جهان از رقابت دوقطبى خارج گردید. در این شرایط بود کـه انـدیـشـه جـهـان شـمـولى در ابـرقدرت غرب و به ویژه در ذهن سردمداران آمریکا با تـوجـه بـه بـرتـرى اقـتـصـادى ، تـسـلیـحـاتـى و اطـلاعـاتـى شـکـل گـرفـت . آمریکا اکنون رقیب و قدرت معارضى را در برابر خود نمى دید و احساس اسـتـکـبـار ایـن بـود که جهان اسلام با وجود برخوردارى از نیروى انسانى و ذخائر عظیم انـرژى ، ظـرفـیـت مـقـابـله بـا ابـرقـدرت غـرب بـه رهـبـرى آمـریـکـا را نـدارد. در هـمـیـن حال براى تحقق جهان شمولى به ویژه در قلمرو جهان اسلام نیازمند به اقداماتى بود از جمله :
1 ـ 2. تداوم حرکت چندگانه در دوران جنگ سرد
تـداوم کـارهـاى چـندگانه ؛ یعنى کارکرد تسلیحاتى ، اقتصادى ، سیاسى ، اطلاعاتى و فرهنگى همواره در دستور کار آمریکا و هم پیمانان او یعنى اروپا قرار داشت و یک دهه پس از سـقـوط شـوروى ، همچنان در این عرصه هر چه در توان داشتند به اجرا در آوردند، به ویـژه گـسـترش تهاجم فرهنگى به منظور استحاله فرهنگ ناب دینى و اسلامى بیشترین هدف آنها بوده است .
2 ـ 2. تئوریزه نمودن لیبرال دموکراسى
اقـدام دیـگـرى کـه در راسـتـاى تـحـقـق جـهـان شـمـولى قـرار گـرفـت ، تـئوریـزه کردن لیـبـرال دمـوکـراسـى بـود کـه ایـن حـرکت با بهره گیرى از تئوریسین هاى غربى مورد توجه قرار گرفت :
1 ـ 2 ـ 2. تئورى پایان تاریخ فوکویاما: فوکویاما با ارائه ((تئورى پایان تاریخ )) در صـدد بـرآمـد پـس از حـذف سـوسـیـالیـسـم از مـعـادلات سـیـاسـى ، لیـبـرال دمـوکـراسـى را بـه عـنـوان مـدیـنـه فـاضـله و حـکـومـت ایـده آل و آخـریـن مـرحـله فـرآیندى تکامل حرکت انسان و سرنوشت محتوم بشر ارائه دهد و زمینه پـذیـرش آن را در جـهان امروز فراهم نماید و در حقیقت زمینه برترى تمدن غربى را بر دیگر تمدنها مورد توجه قرار دهد.
2 ـ 2 ـ 2. تـئورى دهـکـده جهانى مک لوهان : مک لوهان از زاویه دیگر جهانى سازى را مورد ارزیابى قرار داد. وى نظریه خود را چنین مطرح نمود که جهان به مثابه یک دهکده است و کـدخـداى ایـن دهـکـده کسى مى تواند باشد که از قدرت تکنولوژى ، نظامى و اقتصادى و اطلاعاتى برتر برخوردار باشد. او در صدد القاء این نکته بود که این ابزار تنها در دست سردمداران لیبرال دموکراسى در جهان مى باشد.
3 ـ 2 ـ 2. تـئورى جـنـگ جـهـانـى هـانـتینگتون : از دیگر نظریه پردازان و تئوریسین هاى لیبرال دموکراسى ، هانتینگتون بود که نظریه ((جنگ تمدن ها)) را مطرح نمود و در صدد القـاء ایـن مـسـئله بـود کـه عـرصـه درگـیـرى هـا، عـرصـه تـقـابـل و جـنـگ تـمـدن هـا اسـت و تـمـدن غربى با توجه به برخوردارى از شاخص هاى پایدار قدرت ماندگارى و برترى را دارد.
ایـن نظریه پرداز و دیگر دست اندرکاران این پروژه همچون تافلر با تئورى موج سوم و جـهـانـى سـازى هـمـگـى در صـدد تـئوریـزه نـمـودن جهان شمولى و بسترسازى حاکمیت لیـبـرال امـا سـطـحى نگرى بانیان حرکت جهان شمولى نسبت به قدرت جهان اسلام و عدم شناخت از مکتب بالنده اسلام و عقبه آن ، باعث شکست پروژه نومحافظه کاران گردید و این در شرایطى است که خیزش اسلامى در پرتو انقلاب اسلامى در ایران هر روز مقتدرتر در صدد فتح قله هاى تعالى و پیروزى است .
اعـتـراف انـدیـشـمـنـد غـربى ((دانیل پاتیس )) مبین این واقعیت است که مى گوید: ((تئورى پـایـان تـاریـخ بـر مـبـنـاى تـجـربـیـات دوران جـنـگ سـرد ارائه شـده ، غـافـل از آن کـه ایـدئولوژى مـقـابـل ، بـسـیار قوى تر و با برنامه تر از ایدئولوژى کـمـونیستى است . اسلام یک تهدید همه جانبه است که همه ارکان تمدن غرب را به چالش کـشـیده است . در برابر دینى که براى همه اشکال زندگى بشر از لحظه تولد تا پس از مرگ برنامه دارد چه تدبیرى مى توان اندیشید؟!))
3. رویکرد تواءمان نظامى ـ فرهنگى جریان سلطه
با رشد آگاهى در بین ملتهاى مسلمان و گرایش به اسلام و شکست استراتژى سردمداران پـروژه جـهـان شـمـولى و نـگرانى جدى استکبار از قدرت اسلام در منطقه خاورمیانه ، به نـاچـار نـومحافظه کاران آمریکا استراتژى خود را با رویکرد تواءمان نظامى ـ فرهنگى طراحى و به مرحله اجرا گذاشتند.
1 ـ 3. رویکرد نظامى
حـادثـه 11 سـپـتـامـبـر آغـازى بود بر حرکت میلیتاریستى نومحافظه کاران آمریکا براى حـضـور نـظامى در خاورمیانه در راستاى تحقق اهداف گوناگونى که مهم ترین آن مقابله بـا اسـلام بـود. در ایـن رویـکـرد بـا هـدف مـحـاصـره ایـران و کـنـتـرل منطقه آسیاى میانه ، نخست با لشکرکشى به افغانستان انجام پذیرفت و پس از مـدت کـوتـاهـى بـا سـقـوط رژیـم طـالبـان ، زمـینه سلطه آمریکا و ناتو در افغانستان و کـنـترل منطقه شرقى ایران فراهم گردید. در مرحله بعد هجوم نظامى به کشور عراق در دسـتـور کار قرار گرفت که از نظر موقعیت و اهمیت ، مرکزى ترین نقطه خاورمیانه بود. هـدف از ایـن اقـدام ، عـلاوه بـر دسـتـیـابـى بـه ذخـائر عـظـیـم انـرژى و حـفـظ امـنـیـت اسرائیل ، حضور در منطقه غربى ایران مورد توجه بود.
بـا سـلطه آمریکا و هم پیمانانش بر افغانستان و عراق ، جریان سلطه احساس پیروزى و حـل مـشـکـل فـلسـطـیـن بـا حـمـایـت کـامـل از اسـرایـیـل و مـهـار کامل حرکت اسلامى برآمد.
2 ـ 3. رویکرد فرهنگى
رویـکـرد فـرهـنـگـى جریان سلطه همزمان با رویکرد نظامى در سخنرانى رییس جمهورى آمـریـکـا مـطـرح شـد کـه نـبـرد خـود را یـک ((جـنـگ صلیبى )) نامید! این حرکت ، از گرایش ایدئولوژیکى در حرکت تهاجمى و بیان تقابل بین جهان غرب با اسلام خبر مى داد.
سـرآغـاز رویـکـرد فرهنگى در حرکت استکبار، در صحبت هاى بوش با عنوان نبرد صلیبى مطرح شد. این رویکرد، شامل مراحل زیر بود:
1 ـ 2 ـ 3. تهاجم به مبانى و مقدسات دین :
پـس از حـادثـه 11 سـپتامبر، فضاسازى تبلیغاتى استکبار علیه اسلام آغاز شد. شروع ایـن امر، هجمه سنگینى بود که از ناحیه محافل وابسته به نومحافظه کاران ، به مبانى و مـقدسات دینى به ویژه شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام انجام شد. در این حرکت هر چه در توان داشتند براى تخریب باورهاى مسلمانان به میدان جنگ روانى وارد ساختند.
2 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریان هاى مهاجم به مبانى دینى :
در راسـتـاى تـحـقـق هـدف مـذکـور، و در ادامه اقدام نخست ، تصویرگران رسانه اى در حد گسترده اى به ترسیم کاریکاتور از شخصیت پیامبر اعظم پرداختند و مورد حمایت دستگاه هـاى اسـتـکـبـارى قـرار گرفتند: همزمان ، نویسندگان و آثارى که تخریب مبانى و چهره رهـبـران دینى مورد توجه ملتهاى مسلمان را هدف گیرى مى نمودند، همچون سلمان رشدى ، مورد حمایت و پشتیبانى قرار گرفتند.
3 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریان افراطى و متعصب دینى :
اسـتکبار، در سومین مرحله از رویکرد فرهنگى ضداسلامى خود، براى تخریب چهره واقعى دین اسلام جریانهاى افراطى و متعصب همچون جریان وهابى گرى را مورد حمایت قرار داد، حـتـى آمـریـکـایـیـهـا در شـکـل گـیـرى جـریـان افـراطـى القـاعده و طالبان نقش داشتند و حـال هـم در هـر کـجـا مـنـافـعـشـان اقـتـضـا نـمـایـد از ایـن جـریـان اسـتـفـاده لازم را بـه عمل مى آورند.
4 ـ 2 ـ 3. حمایت از جریانهاى سکولار در ایران :
حمایت از جریان هاى سکولار در عرصه حاکمیت در دهه گذشته ، از جمله اقدامات
5 ـ 2 ـ 3. بهره گیرى از دستگاه کلیسا:
کـشـانـدن دسـتـگـاه واتـیـکـان و آقـاى پـاپ بـه عـرصـه جـبـهـه تـقـابـل بـا اسلام و موضع گیرى ناشیانه ایشان ، نشان از بهره گیرى استکبار از همه امـکانات در این زمینه مى باشد. حرکت پاپ و همزبانى و ایفاى نقش رهبر مسیحیان جهان در زمین بازى استکبار، در حقیقت بزرگ ترین اشتباه استراتژیک پاپ به شمار مى رود.
4. رویکرد اصول گرایى در جهان اسلام
بـه رغم ورود استکبار جهانى به سرکردگى آمریکا در عرصه نظامى و فرهنگى براى تحقق جهان شمولى و مقابله با خیزش اسلامى و سلطه بر منطقه خاورمیانه ، گرایش به اسـلام در گـسـتـره جغرافیایى امت اسلامى و حتى در اروپا و آمریکا رو به افزایش است و بـه طـور خـاص ، تـبـلور دیـن مـدارى و رویـکـرد مـردم بـه اصـول گـرایـان در چـند نقطه از منطقه خاورمیانه از شکست استراتژى سردمداران جهانى سازى خبر مى دهد.
حـوادث سـالهـاى اخـیـر از جـمـله حـضـور اکـثریت مجاهدین در عرصه قدرت در افغانستان ، پـیـروزى اصـول گـرایـان در عـرصـه حـاکـمـیـت در ایـران ، حـاکـمـیـت ائتـلاف اصـول گـرا در عـراق و پیروزى حماس در انتخابات فلسطین و بروز و ظهور حزب اللّه در معادلات قدرت در لبنان ، هر یک نشان از شکست پروژه جهان شمولى و مقابله با اسلام بـه شـمار مى آید. تا جایى که رویکرد به اسلام راستین در کشورهاى اسلامى و گرایش به اسلام در جوامع غربى از یک سو و شکست و ناکامى ائتلاف غربى در عراق و لبنان ، بـه شـدت مـوجـب نـگـرانـى سـردمـداران کـفـر و اسـتـکـبـار گـردیده و در تکاپوى تغییر اسـتـراتـژى خـود بـرآمـدنـد و هـمین امر زمینه سازى تغییر در کارکرد ناتو از نظامى به فرهنگى را فراهم نموده است .
5 . عوامل شکل گیرى ناتوى فرهنگى
ارزیـابـى عـلل و عـوامـل چرخش ناتو از کارکرد نظامى به فرهنگى ، نحوه مقابله با این حرکت را تعیین مى کند.
احـیـاى اندیشه دینى در پرتو انقلاب اسلامى ایران و گسترش شعاع این حرکت در جوامع مـسلمان حتى در اروپا و آمریکا، زمینه هاى شکست توطئه هاى استکبار را در جبهه هاى مختلف فـراهـم نـمـود و بـسـیارى از شیوه ها را ناکارآمد ساخت . موج فزاینده تخریب مبانى دین و تـهاجم به مقدسات در رسانه هاى غربى نشان از نگرانى استکبار از گسترش این حرکت مى باشد.
2 ـ 5 . عدم کارآمدى کارکرد نظامى
لشـکـرکـشـى آمـریـکا و جبهه ائتلاف به افغانستان و عراق و زمین گیر شدن ماشین جنگى آنـان و شـکـسـت فـضاحت بار اسرائیل در تهاجم به لبنان ، بیانگر عدم کارآمدى کارکرد نظامى براى تحقق اهداف سلطه گران مى باشد.
3 ـ 5 . تناقضات و ناکارآمدى لیبرال دموکراسى
تـلاش گـسـترده جریان سلطه به منظور تئوریزه سازى لیبرالیسم و جهت دهى نظامهاى سـیـاسـى مـنـطـقـه بـه سـمـت لیـبـرال دمـوکراسى ، نه تنها همراه با توفیق نبود بلکه تـنـاقـضـات در نـظـام هـاى مبتنى بر مدل فوق و چندگانگى در عملکرد مدعیان دموکراسى تنفر عموم را در جهان اسلام از ایدئولوژى لیبرالیستى در پى داشت .
4 ـ 5 . کارآمدى اسلام در تقابل با استکبار
آن روز کـه مارکس دین را ((افیون ملتها)) معرفى کرد، تصور نمى نمود که روزى دیگر مـکتب جهان بخش اسلام به عنوان قوى ترین عامل ، منشاء یکى از بزرگ ترین انقلابها در ایران و خیزش ملت هاى اسلامى در سراسر جهان گردد، به طورى که هم نظام کمونیستى را مـتـزلزل کـند و از پا درآورد و هم نظام سرمایه دارى را با چالش ها و بحران هاى جدى مـواجـه نـمـایـد. از ایـن رو تـوانـایـى و قـدرت اسـلام در جـهـت تـقـابـل بـا اسـتـکـبـار یـکـى از عـوامـل رویـکـرد اسـتـکـبـار بـراى تقابل با اسلام به شمار مى آید.
6 . تفاوتهاى کارکرد فرهنگى و نظامى ناتو
ابـعـاد مـوضـوع در بـرنـامه ریزى ها و شیوه هاى مقابله با آثار و تبلیغات این حرکت را تعیین مى کند.
1 ـ 6 . کارکرد فرهنگى فرامنطقه اى است
بـرخلاف تهاجم نظامى که در جغرافیاى خاصى و غالباًدر محدوده مرزها قرار مى گیرد، عـرصـه کـارکرد فرهنگى جغرافیاى جهان اسلام مى باشد و تمام ملتهاى اسلامى در همه نقاط عامل و فرهنگهاى دینى و ملى در قلمرو تهاجم و در تیررس استکبار قرار مى گیرند.
2 ـ 6 . کارکرد فرهنگى فراتر از مراکز اقتصادى و نظامى است
قـلمـرو عـمـلکـرد نظامى ، اغلب مراکز اقتصادى و نظامى است ، اما کارکرد فرهنگى تهاجم بـه ادیـان ، مـکـاتـب ، بـاور و مـقـدسات و فرهنگ ملى و دینى جامعه است که خسارت در این تـهـاجـم بـا تـوجـه بـه عـمـق و گـسـتـره جـبـران آن بـسـیـار مشکل و طولانى تر خواهد بود.
3 ـ 6 . کارکرد فرهنگى از نوع نرم است
تـهـاجـم نـظـامـى از نـوع سـخـت و توسط سنگین ترین و پرسروصداترین جنگ افزارها هـمـچـون هـواپـیـما، موشک ، توپ و تانک و... انجام مى پذیرد، اما تهاجم فرهنگى از نوع نرم و بدون سروصدا عملى مى گردد.
4 ـ 6 . تلفات کارکرد فرهنگى نامحسوس است
بـا تـوجـه بـه ماهیت عملیات نظامى که با بمب باران ، موشک باران و آتش توپخانه ، انفجار و تخریب و آتش سوزى و کشت و کشتار صورت مى گیرد آثار این تهاجم محسوس ، دفعى و احساس برانگیز مى باشد. اما در تهاجم فرهنگى نتیجه عملکرد و آثار خرابى ها و تلفات غیرمحسوس ، تدریجى و احساس برانگیز نمى باشد.
5 ـ 6 . سربازان جبهه فرهنگى اقشار آسیب پذیر هستند
در جبهه نظامى عناصر مورد تهاجم نیروهاى آموزش دیده و مقاوم ، همراه با آمادگى هاى لازم در جهت مقابله با مهاجم قرار دارند؛ اما در جبهه فرهنگى تمام اقشار جامعه به ویژه
6 ـ 6 . ابزار و شیوه هاى تهاجم فرهنگى متنوع و گسترده است
در تـهـاجـم نـظـامـى ابـزارهـا و شـیـوه هـا بـسـیـار حـجـیـم ، سـنـگـیـن ، و در عـیـن حال محدود و پرهزینه هستند، اما در جبهه فرهنگى ابزار بسیار متنوع ، گسترده و ظریف و بـا هـزیـنـه هـاى بـه مراتب کمتر قابل تحقق است . همین طور شیوه هاى اقدام فرهنگى به مـراتـب گـسـتـرده و مـتـنـوع تـر و پـرجـاذبـه بـوده و مـیـدان عمل آن وسیع تر مى باشد.
7 ـ 6 . تلفات در تهاجم فرهنگى ضایع شدنى است
در جـبـهـه هـاى نـظـامـى نـیـروهـایـى کـه در جـبـهـه بـراى دفـاع از مـکـتـب ، وطـن و استقلال کشور به نبرد با دشمن مى پردازند و احیاناً در این مسیر کشته مى شوند چون در راه مـقدسى جان خود را فدا مى کنند از قداست خاصى برخوردار شده ، ماندنى و ابدى مى شوند و خانواده آنان بر چنین گذشتى افتخار مى کنند اما در جبهه فرهنگى با توجه به آثار تخریبى آن روى روح و روان و اخلاق و دین و باور مردم تلفات آن ضایع شدنى و نفرت آور خواهد بود.
8 ـ 6 . کارکرد فرهنگى طولانى و درازمدت است
نـبـرد نـظـامى با توجه به ماهیت آن از نظر زمانى محدود و کوتاه مدت است و کمتر نبردى اسـت کـه زمـان طـولانـى ادامـه یـابـد، امـا کـارکـرد فـرهنگى در تهاجم ، بسیار طولانى و درازمدت است .
7. هدف و جهت گیرى ناتوى فرهنگى
بـزرگ تـریـن قدرتى که در برابر قدرت استکبارى غرب به سرکردگى آمریکا به مقابله برخاسته و در بسیارى موارد استراتژى آنان را با شکست مواجه نموده قدرت اسلام مـى بـاشـد. از هـمـین رو جهت گیرى تهاجم فرهنگى اردوگاه کفر و استکبار هم متوجه جهان بینى و ایدئولوژى دینى و جامعه اسلامى خواهد بود. برخى از نقاط اصلى اهداف مهاجمین به عنوان نمونه بیان مى گردد:
1 ـ 7. ماهیت تهاجم ضددینى است
تـرویـج سـکـولاریـسـم و انـکـار مرجعیت دینى براى اداره جامعه ، تبلیغ تضاد بین دین و تـوسـعـه ، القـاء مـغـایـرت بـیـن دیـن و وحـى بـا عـقـل ، تـرویـج تـقـابـل بـیـن مـدیـریـت دیـنـى بـا مـدیـریـت عـلمى و حمایت از تحجّر و اسلام آمریکایى در سرلوحه برنامه آنها قرار دارد.
2 ـ 7. استحاله فرهنگ دینى و ملى
جـهـت گـیـرى دیـگـر دستگاه هاى استکبارى ، استحاله فرهنگ دینى ، ملى و تخریب اخلاق ، آداب و رسـوم و عـمـلکـرد ارزشـى جـوامـع اسـلامـى و جـایـگـزیـنـى فـرهـنـگ مبتذل غربى و رشدناهنجاریهاوضد ارزشها مى باشد.
3 ـ 7. ترویج خرافات ، عرفان و تصوف تخدیرى
هدف دیگر استکبار در جبهه فرهنگى ترویج خرافات و خرافه گرایى در جهت قلب ماهیت ارزشهاى اسلامى و زیر سؤ ال بردن اصالت آموزه هاى دینى ، همین طور سوق دادن جامعه به سمت صوفى گرى و عرفان تخدیرى در جهت انحراف در مسیر معنویت گرایى حقیقى در جـامـعـه اسـت . سـرمـایـه گـذارى روى انـتـشـار بـیـش از دو هزار عنوان در زمینه عرفان تخدیرى نشان از تلاش گسترده دشمن در این زمینه دارد.
4 ـ 7. ترویج اباحى گرى و لاقیدى
سرمایه عظیم جامعه اسلامى تعهد و تقید نسبت به احکام و مقررات شرع مقدس در چارچوب اصـول و مـبـانـى دیـنى در جامعه و التزام به باید و نبایدهاى دینى و رعایت ارزشها در روابـط اجـتـمـاعى مى باشد. استراتژى جریان سلطه ، تضعیف اراده و تعهد دینى در جهت ترویج لاابالى گرى و بى قیدى و گسترش ناهنجاریهاى اخلاقى و اجتماعى است .
8 . بسترهاى تاءثیرپذیرى فرهنگى
مهمترین امکانى که سردمداران جریان فرهنگى در جغرافیاى جهان اسلامى دارند، بسترها و زمـیـنـه هـاى آسـیـب پـذیـرى جـامـعـه اسـلامـى است . آنان با شناسایى نقاط آسیب پذیر و گـسـل هـاى زلزله خـیـز فـرهـنـگـى ، روى هـمـان نـقطه کارکرده ، درصدد بهره گیرى اما جـنـگل خشک با جرقه اى در معرض آتش سوزى قرار مى گیرد. از این رو جامعه آسیب پذیر با سرعت در برابر جریان فرهنگى مهاجم تسلیم مى شود، اما جامعه قوى و استوار نسبت به جریان مهاجم واکنش منفى از خود نشان مى دهد و نقشه دشمن را خنثى مى سازد. بررسى بـرخـى از بـسـتـرهاى تهاجم پذیرى در تعیین استراتژى و برنامه ریزى براى مصون سازى جامعه مؤ ثر مى باشد.
1 ـ 8 . خرافه گرایى و بدعت پذیرى
در ایـن کـه فـرد یا افرادى و یا رسانه اى با توجه به انگیزه دشمنى یا سودجوئى و یـا جـهـالت در صـدد تـرویـج خـرافـه و یـا بـدعـت گـذارى بر مى آیند، همواره در جامعه مـحـتـمـل هـسـت ؛ بـه ویـژه در دورانـى که استراتژى دشمن بر گسترش خرافه ها و بدعت گـذارى اسـتوار باشد. اما این که جمعى از جامعه به خرافه توجه نموده و تحت تاءثیر قـرار گـیرند و تفاوتى بین حقیقت تا خرافه و بدعت را نبینند، چنین جامعه اى آسیب پذیر مـى بـاشـد. در ایـن مـوضـوع تـوجـه بـه شـانس و بخت به جاى کار و تلاش و پذیرش ادعـاهـاى غـیـرواقـعـى بـدون گـذر از چـرخـه اعـتـمـادآفـریـنـى آن و قـرار گـرفـتـن در چنگال عناصر و جریانهاى ماجراجو و اغواگر از نشانه ها و آثار خرافه گرایى و بدعت پذیرى است .
2 ـ 8 . مصرف زدگى و تجمل گرایى
از جـمـله مـظـاهـر تـهـاجـم فـرهـنـگـى ، تـرویـج فـرهـنـگ مـصـرف و تـجـمـل گـرایـى در جـهـت ایجاد زمینه هاى نارضایتى و بحرانهاى اجتماعى است . از سوى دیـگـر، اگـر یک جامعه انقلابى و پویا و هدفمند که در صدد ارائه یک الگوى مناسب از یـک زنـدگـى و جـامـعـه مـتـعـادل بـوده و درپـى دسـتـیـابـى بـه قـله هـاى عـزت و تـحکیم اسـتـقـلال و تـکـیـه بـر مـنـافـع خـود مـى بـاشد؛ با غفلت از اهداف و رسالت خویش تحت تـاءثـیـر جـریـان سـازى دشـمن قرار گیرد و در میدان بازى دشمن حرکت نماید و در مسیر حـرکـت زنـدگـى ، بـه دام مـصـرف گـرایـى و تجمل پرستى بیفتد، نشان از وجود بستر تهاجم پذیرى در جامعه دارد.
3 ـ 8 . ساده اندیشى و سطحى نگرى
تـهدید مى کند و از سوى دیگر تبلیغات وسیعى را در جهت تطمیع و ایجاد خوش بینى در جـامـعه نسبت به عملکرد خودشان راه مى اندازد. از یک طرف خود را منادى دموکراسى قلمداد مـى کـنـد و از طـرف دیگر جبهه جهان اسلام را متهم به خشونت و تندروى مى نماید. در این شـرایـط جـامـعـه اى کـه دچـار سـاده انـدیشى و سطحى نگرى شود و ترفندهاى دشمن را نشناسد، دچار اختلاف و چنددستگى و آسیب پذیرى خواهد شد.
4 ـ 8 . خودکم بینى و خودباختگى
رویکرد مهم تهاجم تبلیغاتى غرب بزرگنمایى توانایى هاى غربى ، ایجاد جنگ روانى در جـهـت شـکـسـتـن اراده و اعـتماد به نفس جامعه اسلامى و در نتیجه پذیرش برترى تمدن غـربـى اسـت . در ایـن زمـیـنـه چـنـانـچـه جـامـعـه ارزشـهـاى اصـیـل خـود را از یـاد بـَرَد و دچـار خودباختگى شود، میدان نبرد را به دشمن واگذاشته ، زمینه پیروزى و غلبه دشمن را فراهم مى کند.
5 ـ 8 . دهن بینى و شایعه پذیرى
یـکـى از مـهـم تـریـن شـیـوه هـاى دشمن در تهاجم فرهنگى در جهت مهندسى افکار عمومى و دسـتیابى به اهداف خود، بهره گیرى وسیع از شایعه و تولید انبوهى از ذهنیتهاى منفى و انـعـکـاس بـه افـکـار عـمـومى از طریق رسانه هاى رسمى به ویژه سایتهاى بى نام و نـشان مى باشد. در این زمینه چنانچه جامعه شاخص هاى شناخت دشمن را کنار بگذارد و به شایعات توجه نماید و تحت تاءثیر قرار گیرد چنین جامعه اى آسیب پذیر خواهد بود....
6 ـ 8 . تقلیدگرائى کورکورانه
در آمـوزه هاى دینى از هر گونه تقلید و پیروى کورکورانه و بدون منطق جلوگیرى شده تنها در پیروى از روشها و شیوه ها و سیره و سنت هاى مشروع و مستند و رجوع غیرمتخصص بـه کـارشـنـاس تـاءکـیـد شـده اسـت . از سـوى دیـگـر یـکـى از ابـعـاد تـهـاجـم فرهنگى مـدل سازى ، قهرمان سازى و الگوپرورى در جهت استحاله و دگرگونى فرهنگ هاى ملى و دیـنـى مـى بـاشـد. در ایـن وضـعـیـت ، چـنـانـچـه جـامـعـه از الگـوهـاى اصیل و روشهاى تکاملى پیش بینى کند قهراً دستخوش آسیب خواهد بود.
7 ـ 8 . قوم گرائى و نژادپرستى
از دیـدگـاه جـامـعـه شـنـاسـى و آمـوزه هـاى دیـنـى ، سـرزمـیـن ، نـژاد و زبـان از عـوامـل هـمـگـرایـى و هـمـبستگى و وحدت اقشار جامعه هستند، اما اساسى ترین محور وحدت و هـمـبـستگى و ریسمان محکم در ایجاد رابطه و پیوستگى آحاد جامعه به یکدیگر دین و مکتب اسـت . از سـویـى جـبـهـه اسـتـکـبـار در جـهـت شـکـسـتـن و گـسـسـتـن مـهـم تـریـن عـامـل هـمـگـرایـى در صـدد تـحریک عوامل قومى ، نژادى است که مرزبندى ها و اختلافات و درگـیـرى هـا را در جـوامـع اسـلامـى تـوسـعه و تعمیق بخشد. در این وضعیت دستیازى به عـوامـل قـومـى و قبیله اى و تحریک عناصر ناسیونالیستى ، همانا پذیرش تهاجم دشمن و حرکت در مسیر خواست جریان سلطه خواهد بود.
9. ریشه هاى تهاجم پذیرى
شناخت عوامل و ریشه هاى تهاجم پذیرى در برخورد با این پدیده تاءثیر بسزایى خواهد داشت که به برخى عوامل اشاره مى شود:
1 ـ 9. بى بصیرتى و درک نادرست از مقتضیات زمان
در روایـت دارد: العـالم بـزمـانه لا تهجم علیه اللوابس ؛ کسى که آگاه به زمان خویش بـاشـد مورد هجوم شبهات قرار نمى گیرد. در این زمینه بصیرت نافذ و درک قوى و درک درسـت مـقـتـضـیـات زمـان و قـدرت تـحـلیـل بـالا یـکـى از مـهـم تـریـن عـوامـل پـویایى و زنده بودن جامعه و زمینه ساز استقامت و استحکام جامعه در برابر امواج تهاجم است .
2 ـ 9. ضعف بنیه اعتقادى
بـاور و اعـتـقـاد آحاد جامعه به مکتب حیاتبخش اسلام و اتکاء به سیره و سنت پیامبر و ائمه مـعـصـومـیـن (ع ) و پـایـبـنـدى بـه اصـول و مـبـانـى دیـنـى و بـه ویـژه اصـل ولایـت فـقـیـه در تـداوم دوران امـامـت بـزرگ تـریـن عامل قوام وایستادگى جامعه در برابر کارکرد فرهنگى و نظامى
3 ـ 9. عدم التزام نسبت به بایدها و نبایدها
مـهـم ترین شاخصه جامعه دینى و مردم دین مدار، التزام عملى به احکام دینى و تعهد نسبت به بایدها و نبایدهاى حکومت دینى و پایبندى و تبعیت از فرامین و تدابیر رهبرى است . در چنین شرایطى جامعه قدرت خنثى سازى همه توطئه ها و دسیسه ها را خواهد داشت .
10. راه کارهاى مقابله با ناتوى فرهنگى
نـخـسـتـیـن گـام در جهت مقابله با استراتژى جدید ناتو، یعنى تهاجم فرهنگى ، همبستگى جهانى و همکارى همه ملتها و قدرتهاى اسلامى و سازمانهاى مربوطه در جهت مقابله با این اسـتـراتـژى اسـت و بـا عـنـایت این که جهت گیرى اصلى جریان سلطه ، اسلام انقلابى و کـانون آن ایران مى باشد، در سطح ملى باید همگرایى و هماهنگى در زمینه مقابله با این حرکت شکل گیرد.
امـا از آنجا که سپاه پاسداران ، رسالت پاسدارى از انقلاب و دستاوردهاى آن را بر عهده دارد، هم به جهت تحقق رسالت خود و هم در جهت پیشگیرى از آسیب پذیرى مجموعه ، نیازمندِ بـرنـامه ریزى در زمینه هاى گوناگون مى باشد که مى بایست دستگاه هاى مربوطه در این زمینه توجه لازم را به عمل آورند.
والسلام علیکم و رحمة الله