موعود در ادیان
آرشیو
چکیده
اعـتـقـاد به موعود، در همه ادیان مطرح بوده و عقیده مشترک همه آنها به شمار مى آید؛ و هر دین و مکتبى به تناسب فرهنگ دینى و ملى خود از موعود آخرین به نامى یاد کرده است . بـر ایـن اساس ، در آیین بودایى او را ((بوداى پنجم )) و در آیین هندو، او را ((آواتارا دهم )) گویند. در آیین زرتشت نیز از آمدن منجى و موعود آخرین خبر داده شده و او را ((سوشیانت )) یا ((سوشیانس )) مى نامند. کـتـب دیـنى یهود نیز ظهور رهبرى بزرگ به نام ((ماشیح )) یا ((مسیح )) در آخرالزمان را نـوید داده اند. آیین مسیحیت نیز آمدن دوباره حضرت عیساى مسیح به دنیا و برپایى حکومت جهانى به دست او را خبر داده است . امـا انـدیـشـه مـهـدویت و ظهور موعود جهانى در آیین آسمانى اسلام ، جایگاه و جلوه بیشترى دارد و بـا وجـود دلایـل معتبر از آیات و روایت متواتر و قطعى ، همه مذاهب اسلامى بر ظهور ((مهدى موعود)) از نسل فاطمه زهرا(س ) اتفاق نظر دارند. در این میان ، مهدى موعود در مذهب شـیـعـه ، هـم بـه دلیـل جـایـگـاه اعـتـقـادى آن و هـم بـه دلیل دارا بودن شناسنامه روشن و پرداختن به جزئیات زندگى و چگونگى ظهورش ، از اهمیت ، قطعیت و شفافیت بیشترى برخوردار است .متن
در ایـن مـقـاله ، بـر آنـیـم تـا مسئله ((موعود)) را در ادیان مختلف مورد بررسى قرار دهیم و چـهـره روشـنـى از آن ارائه کـنیم و وزن هر یک از ادیان و مکاتب را نیز در پرتو آن آشکار سازیم .
1. اعتقاد به موعود در آیین هندو و کتب هندیان
مـوعـود آخـرالزّمـان در هـر دیـن و مـکـتـبـى متناسب با فرهنگ و ادبیات آن دین و مکتب ، نامى و نـشـانـى دارد. بر این اساس ، در آیین هندو از او به نام ((آواتارا))ى دهم یا دهمین آواتارا، یـاد مـى شـود. در کـیـش هندو، در کتاب ((پورانا)) (Purana)، شرح مفصّلى درباره دوران آخـر عـصـر کالى (Kali)، یعنى آخرین دوره پیش از ظهور دهمین آواتاراى ویشنو، آمده است . مـقـصـود از عـصـر کـالى نـیـز آخـرالزّمـان است . اکنون عصر کالى به شمار مى آید.
درکتاب ((دید)) از کتابهاى مقدس دینى نزد هندیان ، چنین آمده است :
پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا مى شود که پیشواى خلق باشد و نام وى مـنـصـور بـاشـد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤ من و کافر بـشـنـاسـد و هـر چـه از خـدا خـواهـد، بـرآیـد...))
در کتاب ((باسک )) که آن نیز از کتابهاى مقدس هندیان است ، آمده است :
دور دنـیـا تـمـام شـود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى فرشتگان ، پریان و آدمیان باشد و حق وراستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید.
در کتاب ((وشن جوک ))، یکى دیگر از کتب مقدس هندیان نیز آمده است :
در اواخـر، دنیا به کسى بگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خلق را زنده کند.
در کتاب ((مهابهاراتا)) و برخى کتب دیگر آنان نیز در این باره آمده است :
هـمـه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره اى از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو بـه انـحـطـاط مـى رود؛ و چـون طـبـعـا و فـطـرتـا، در حـال هـبـوط و دورى از مبداء است و مانند احجار [سنگها] به سوى پایین حرکت مى کند، نمى تـوانـد بـه خـودى خـود بـه ایـن سـیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى پایان دهد. پس نـاچار روزى یک شخصیت معنوى بلند پایه ، که از مبداء وحى و الهام سرچشمه مى گیرد، ظـهـور خـواهـد کـرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد...
2. موعود در آیین بودایى
چـنـانـکـه در پـاره اى از کـتـب و مـآخـذ آمـده ، در دین بودایى نیز مسئله انتظار موعود و منجى آخـرالزّمـان مـطـرح شـده اسـت . گـفـتـه انـد کـه در این آیین ، موعود مورد انتظار و مدّ نظر، ((بـوداى پـنـجـم )) است و آمدنش را بشارت داده ، بوداییان منتظر ظهورش مى باشند.
3. موعود در آیین زرتشت
منجى یا موعود آخرالزمان ، در جهان بینى و معادشناسى زرتشتى ، جایگاهى ویژه دارد. او را ((سـوشـیانت )) یا ((سوشیانس )) مى گویند. این واژه ، فرد اسم فاعل مضارع ، از ریشه SU و SAV به مـعـنـاى سـود اسـت لذا مـراد از ایـن واژه ، فـرد سـود رسـاننده است ؛ و ((نـجـات دهـنـده و پـیـشواى دین )) نیز ترجمه و تفسیر شده است .
در ((جـامـاسـب نـامـه )) کـه دربـردارنـده پـرسـش هـاى گـشـتـاسـب شاه از جاماسب است و او پیشگویى هاى زرتشت را براى گشتاسب نقل مى کند، چنین آمده است :
سـوشـیانس ، دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد. ایزدان را از دسـت اهـریـمـن نـجـات داده ، مـردم جـهـان را هـمـفـکـر، هـم گـفـتار و هم کردار گرداند.
در کـتـاب ((زنـد))، کـه در آن نـیـز پـیـشگویى شده ، شوسیانس ، نژاد دیوان و اهریمنان را ریشه کن مى سازد، آمده است :
اى سـپـیـتـامـان زرتـشـت ! چون زمان سر رود، این دشمنان مانند بُن درختى که یک شب سرد زمـسـتـانـى که برسد و به یک شب برگ بیفکند، تباه شوند. هنگام گرگان به سر رسد و هنگام میشان اندر آید.
4. موعود در آیین یهود
آثـار و کـتب دینى یهود نیز به طور مکرر به موعود اشاره کرده و آمدنش را نوید داده اند. در اسـفـار تـورات و بـرخـى از کـتـابـهـاى دیـگـر آن ، مربوط به برخى پیامبران بنى اسـرائیـل ، نـویـد ظهور رهبرى بزرگ به نام ((مسیح )) (یا ماشیح به زبان عبرى و به مـعـنـاى مـسـح شـده ) را داده است . با توجه به اینکه یهودیان به حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح (ع ) ایـمان نیاورده اند و بلکه کمر به کشتن او از راه آویختن بر چـوبـه دار صـلیـب گـونـه ، بـسته بودند. این مسیح یا ماشیح غیر از عیسى مسیح مورد نظر و انتظار مسیحیان ـ و نیز مسلمانان ـ است .
از این رو، مسیح موعود یهودیان هنوز به دنیا نیامده است . او که بر اساس باور یهودیان فـرزنـدى از نـسـل داود و یـا فـرزنـد مـنـتـخب داود است ، در آخرالزّمان پدید خواهد آمد و با سـیـطـره بـر جـهـان ، پـادشـاه جـهـان و جـهـانـیـان خـواهـد شـد و بـه عدل و داد پادشاهى و حکمرانى خواهد کرد. همه ستمگران و شریران را نابود کند، فقیران و صـالحـان را رهـایـى بـخـشیده ، وارث زمین خواهد کرد. آن گاه است که گستره زمین از آنِ یهودیان خواهد بود.
با توجه به قومیت گرایى و نژاد پرستى شدید یهودیان و تنها بر حق دانستن دین خود و نـیـز صـاحب حق مطلق دانستن نژاد یهودى ، روشن مى شود که مراد آنها از صالحان وارث زمـیـن ـ تـصـریـح شـده در کـتـب دیـنـى شـان ـ یـا یـهـودى الاصـل هـسـتـنـد و یـا غـیـر یـهـودى بـه دین یهود درآمده ، نه عموم صالحان در برگیرنده صالحان امتها و دین هاى دیگر.
ایـنـک بـا ایـن تـوضـیـحـات و بـراى تـاءیید آنچه گفته شده است ، به گوشه هایى از عبارات برخى کتب دینى یهود، اشاره مى شود.
در تـورات (کـه مـسـیـحـیـان آن را عـهـد عـتـیـق و در بـرابـر، بـه انـجـیـل یـا انـاجیل خود، عهد جدید گویند و مجموعه این دو کتاب را کتاب مقدس مى نامند) در فرازهایى از کتاب اشعیاء نبى آمده است :
و نهالى از تنه یسّى (نام پدر داود) بیرون آمده ، شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت # و روح خـداونـد بـر او قـرار خـواهد گرفت ؛ یعنى روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح مـعرفت و ترس خداوند # و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤ یت چشم خـود داورى نـخـواهـد کـرد و بـر وفـق سـمـع گوشهاى خویش تنبیه نخواهد نمود # بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود و جهان را به عصاى دهان خویش زده ، شریران را به نفخه لبهاى خود خواهد کشت ... گرگ بـا بـره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى بـا هـم ؛ و طـفـل کـوچـک آنها را خواهد راند...
در فرازى از کتاب ((فرامیر)) ( زبور داود) نیز آمده است :
... زیـرا کـه شـریـران مـنـقـطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وراث زمین خواهند بود و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.
نـیـز آمـده کـه : ((زمـین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزاین ایشان را انتهایى نیست و زمین ایـشـان از اسـبـان پـر اسـت و ارّابه هاى ایشان را انتهایى نیست . خـوشـا بـه حـال کـسـانـى کـه منتظر وى باشند... در روزى که روشـنـایـى مـاه مـثـل روشـنـایـى آفـتـاب و روشـنـایـى آفـتـاب هـفـت چـنـدان مـثـل روشـنـایى هفت روز خواهد بود.و راى آگـاهـى بـیـش تر درباره ((موعود مسیح )) یا ((مسیح موعود)) مورد نظر یهودیان ، به این کتاب رجوع کنید: جولیوس کرینستون ، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى ، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب ، قم .
5 . موعود در آیین مسیحت
آیین مسیحیت نیز به آینده جهان و انسان ، نگاه خوشبینانه داشته ، ظهور موعودى را که همان عـیـسـى مـسـیـح (ع ) بـاشـد، نـوید داده است . ظهور دوم (coming Second) یا بازگشت دوبـاره حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح (ع ) براى نجات جهانیان و ایجاد یک دنیاى پرشکوه ، از اعتقادات جدّى مسیحیان است . از این رو، اگر درباره سرانجام کار حضرت مسیح (ع ) پس از ظـهـور نـخـسـت و اعـلام رسـالت و تـبـلیـغ دینش میان مسلمانان و مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد، در اصل در ظهور دوم آن حضرت اتفاق نظر دارند.
بـر ایـن اسـاس ، عیسى (ع ) دوباره ظهور خواهد کرد و به تصریح عبارات عهد جدید (یا اناجیل چهارگانه و برخى متون فرعى وابسته به آن )، با حاکمان ستمکار خواهد جنگید و پـس از نـابـود کـردن آنـهـا بـشر را به ساحل نجات و رستگارى رسانیده و به زندگى آرمـانـى اش جـامـه عـمـل خـواهـد پـوشـانـیـد. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـسـیـحـیـانِ مـنتظر ظهورش باید آماده باشند و زمینه هاى ظهور آن حضرت را فراهم کنند.
در انجیل لوقا در این زمینه چنین آمده است :
کـمـرهـاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتى که گمان نمى بـریـد پـسر انسان مى آید.
ظـهـور دوم حـضـرت عـیـسـى (ع ) بـا پـیـدایـش یـک سلسله حوادث طبیعى زمینى ، آسمانى ، سـیـاسـى و اجـتماعى همراه خواهد بود. پسر انسان هنگامى مى آید که بشریت با مشکلات و مصایب فراوانى دست به گریبان است :
و در آفـتـاب ومـاه و سـتارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگى و حیرت از براى امت ها روى خـواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش ؛ و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انـتـظـار آن وقـایـعـى کـه بـر ربـع مـسـکـون ظـاهـر مـى شـود؛ زیـرا قـوّات آسـمـان مـتـزلزل خواهد شد و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که برابرى سوار شده با قوّت و جلالِ عظیم مى آید.
در جاى دیگر که از عیسى (ع ) به ((کلمه خدا)) یاد شده ، آمده است :
و دیـدم آسـمـان را گـشـوده و نـاگـاه اسـبـى سـفـیـد کـه سـوارش امـیـن و حق نام دارد و به عـدل داورى و جـنـگ مـى نـمـایـد و چـشـمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهاى بسیار و اسـمـى مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمى داند و جامه خون آلود در بر دارد و نام او را ((کـلمـه خدا)) مى خوانند و لشکرهایى که در آسمان اند بر اسبهاى سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او مى آیند از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن امت ها را بـزنـد و آنـهـا را بـه عـصـاى آهنین حکمرانى خواهد نمود.
آنچه در این قسمت آورده شد، با روایات اسلامى درباره ((موعود آخرالزّمان )) هماهنگى دارد. به نظر ما سوار امین و حق ، همان حضرت مهدى موعود (عج ) در منابع اسلامى است که در آخرالزّمان ظهور کرده و بر جهانیان به عدل داورى خواهد نمود.
هـمـخـوانـى دیـگـر، روز ظـهـور آن موعود موعودها است که در فرهنگ دینى مسیحى نیز مانند اسـلام ، نـامـعـلوم اسـت و بـا عـلائمـى آشـکـار خـواهـد شـد. چـنـانـکـه در انجیل متّى آمده است :
امـا از آن روز و سـاعـت هـیـچ کس اطلاع ندارد و حتى ملائکه آسمان جز پدر، من و بس . هد جدید، انجیل متّى ، باب 24، بندهاى 36 و 44 ـ 45.+
لهـذا شـمـا نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید.
6 . موعود در آیین اسلام
اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانى ، به مسئله مهدى موعود بیش از سـایـر ادیـان اهـمـیـت داده و در تـبـیـین مسائل مربوط به آن اهتمام خاصى ورزیده است . بر اساس جایگاه مهم مهدى موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه اى بر ایـن مـسـئله اتـفـاق دارنـد که در آخرالزّمان حضرت مهدى (عج ) خروج مى کند؛ و بر این مسئله نیز اتفاق نظر دارند کـه آن حـضـرت از نـسل حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است و نامش نام پیامبر(ص ) است .
مـضـاف بر آیات فراوانى که بر مسئله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدى (ع ) دلالت مـى کـنـد، روایات شیعه و سنّى در ایـن زمـینه ، بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است ، به طورى که کسى نمى تواند درباره درستى آنها تردید به خود راه دهد.
در ایـنـجـا مـسـئله ((مـهـدى موعود)) در نگاه اسلام را در دو مذهب مهم و محورى آن یعنى سنّى و شـیـعـه پـى مى گیریم و دیدگاه این دو مذهب اسلامى درباره این مسئله را به طور فشرده بیان مى کنیم .
الف . مهدى موعود در مذهب اهل سنّت
در کـتـابـهـاى اهل سنّت و جماعت آن قدر روایات درباره مهدى موعود (ع ) وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینى مذهبى آنان به شمار آمده است .
بـه عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى (ع )، 657 حدیث در کـتـب آنـان از قـبـیـل : صحیح بخارى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابن داود، سنن ترمذى ، منتخب کـنـز العـمـّال ، مـسـنـد احـمـد بـن حـنـبـل ، یـنـابـیـع المـودة ، الصـواعـق المـحـرقه و غیر آن نـقـل شـده اسـت . کـتـابـهـایى که درباره حضرت مهدى (ع ) نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آورى کرده اند، فزون از شـمـار اسـت . هـمـیـن کـتـاب مـنـتـخـب الاثـر، بـیـش از 60 کـتـاب مـعـتـبـر اهـل سـنّت را، که به این موضوع پرداخته اند نام مى برد، که برخى از عالمان مشهور و بـلنـد آوازه و نـیـز اکـابـر اهـل سـنّت ، مؤ لّفان آنان اند، نظیر: احمد بن داود، ابن ماجه ، تـرمـذى ، بـخـارى ، مـسـلم ، نـسائى ، بیهقى ، ماوردى ، طبرانى ، سمعانى ، ابن عساکر، کـسائى ، ابن اثیر، حاکم ، ابن جوزى ، شارح معتزلى ، ابن صباغ مالکى ، ابن مغازلى ، شـافـعـى ، مـحـب الدین طبرى ، شبلنجى و...
از ایـن رو، هـمـان طـور کـه اشـاره شـد، بـه رغـم ایـن کـه اهـل سـنـّت بـه اصـل امامت ـ مانند شیعه ـ اعتقاد ندارند، ولى به خاطر زیادى روایات معتبر مـربـوط بـه ظـهـور حـضـرت مـهـدى (عـج ) و تـواتـر آنـها، اعتقاد به ظهور مهدى نامى از نـسـل فاطمه (س ) از اعتقادات ضرورى اهل سنّت به شمار آمده است و لذا انکار مهدى موعود را موجب خروج از دین مى دانند.
سفارینى از عالمان بزرگ سنّى مذهب در کتاب ((عقیده اش )) مى نویسد:
ایـمـان بـه خـروج مـهـدى واجـب اسـت و ایـن مـطـلب نـزد اهـل عـلم مـقـرر و در کـتـب عـقـایـد اهـل سـنـت و جـمـاعـت مـدوّن اسـت .
قاضى شوکانى مؤ لف کتاب ((نیل الاوطار)) نیز گوید:
پـنـجـاه حـدیـث دربـاره مـهـدى قـابـل تـوجـه اسـت و این احادیث بدون شک متواترند.
محمد بن حسین آبرى صاحب کتاب ((مناقب الشافعى )) مى نویسد:
اخـبـار رسـول خـدا(ص ) دربـاره مـهـدى و ایـن کـه از اهـل بـیـت اسـت ... مـتـواتـر و مـسـتـفـیـض اسـت .
مـنـکـران ظـهـور مـهـدى (عـج ) طـبـق روایـتـى کـه اهـل سـنـت از پـیـامـبـر اکـرم (ص ) نقل کرده اند، از آیین اسلام بیرون خواهند بود:
مـَنْ کـَذَّبَ بـِالمـَهـدى فَقَدْ کَفَرَ.
هر کس مهدى را انکار کند به راستى کافر است .
مـؤ لف کـتـاب ((المـهـدى المـوعـود المـنـتـظـر))، دربـاره ایـنـکـه مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و از اولاد فـاطـمـه زهـرا(س ) اسـت ، دهـهـا روایـت از کـتـب اهل سنّت نقل کرده است .
پـرداخـتـن بـه مـسـئله مـهـدویـت و ظـهـور مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و نسل فاطمه زهرا(س )، اختصاص به محدّثان اهل سنّت ندارد؛ چرا که بسیارى از دانشمندان دیگر سنّى مذهب نیز به دلیل اهمیت مسئله یاد شده در تفکر دینى اعتقادى به آن توجّه کرده و بـه اظـهار عقیده درباره آن پرداخته اند. ابن ابى الحدید معتزلى از متکلمان مشهور سنّى مذهب و محى الدین عربى ، عارف نامدار اسلامى از آن جمله اند.
ابن خلدون ، جامع شناس معروف مسلمان ، نیز از جمله آنان است که مى گوید:
بدان که در طول تاریخ میان تمامى اهل اسلام مشهور است و چنین اعتقاد الزامى وجود دارد که حـتـمـا در آخـرالزمـان مـردى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) ظـهـور خـواهـد کـرد و دین را تازه و عـدل را آشـکار خواهد ساخت . وى بر ممالک اسلامى چیره شده و ((مهدى )) نامیده مى شود؛ و خروج ((دجّال )) آن زمان خواهد بود و سپس نشانه هاى قیامت آشکار خواهد شد. حضرت عیسى مسیح (ع ) نیز فرود خواهد آمد و دجّال کشته خواهد شد.
جالب است بدانید که گروه ((وهابیت )) و بزرگان آنها نیز به رغم دیرباورى و تشکیک در بـسـیـارى از عـقـاید مسلّم مورد اتفاق شیعه و سنّى ، به مسئله مهدویت اعتقاد جدّى دارند و تـردیـد درباره ظهور مهدى موعود از اهل بیت پیامبر(ص ) را روا نمى دانند.
رهـبـر ایـن فـرقـه افـراطـى سـنـّى مـذهـب ، ابـن تـیمیه در کتاب ((منهاج السنة النبویه )) قـائل بـه صـحـت ظـهـور مـهـدى در آخـرالزمـان است و بر درستى احادیث مهدى (ع ) تاءکید ورزیده است .
در سـالهـاى اخـیـر نیز علماى بزرگ وهّابى در حجاز طى نامه اى به پرسش هاى درباره نـام ، چـگـونـگـى ظـهـور و مـحل ظهور حضرت مهدى (ع ) پاسخ دادند و بر تردیدناپذیر بـودن مـسئله مهدویت و ظهور مهدى از اهل بیت پیامبر(ص ) تاءکید کرده اند و منکران آن را در زمـره افـراد نـادان یـا بـدعـت گـذار قـلمـداد نـمـوده انـد.
ب . مهدى موعود در مذهب تشیّع
انـدیـشـه مـهـدویـت و مـسـئله مـهـدى مـوعـود در مـذهـب تـشـیـّع بـه دو دلیـل مـهـم از جـایـگـاه بـرتـر و حـسـّاسـیت و جذّابیت بیش ترى برخوردار است : یکى به دلیـل اصـالت مـسـئله امـامـت و جایگاه اعتقادى آن ، که در فرهنگ دینى اعتقادى شیعه ، تداوم رسالت است ، و دوم این که طرح مسئله مهدویت در شیعه از صراحت ، شفّافیت و جامعیت بسیار بـیش ترى برخوردار است ؛ به طورى که همه ابعاد آن و زوایاى شخصیتى حضرت مهدى (عـج ) و چـگـونـگـى ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانى اسلام توسط آن حضرت به خوبى روشـن شـده و هـیـچ گـونه ابهامى در آن وجود ندارد. به بیان دیگر، مسئله مهدى موعود در مـذهـب تشیّع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذکر کلیات بسنده کرده اند، جـزئیـات آن را نـیـز بـیـان و تـعـیـیـن مـصـداق کـرده ، مـصـداق آن را نـیـز بـه صـورت مستدل و قابل قبولى ارائه کرده است .
در اینجا به برخى از روایات مربوط به حضرت مهدى (ع ) اشاره مى کنیم .
پیامبر اکرم (ص ) خطاب به على (ع ) مى فرماید:
پـس از مـن دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستى اى على و آخر ایشان ((قائم )) همان کسى کـه بـه لطـف خـداى مـتـعـال بر همه شرق و غرب جهان پیروز مى شود.
امام جواد(ع ) نیز در روایتى خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى درباره حضرت مهدى (ع ) مى فرماید:
اى ابـوالقـاسـم ! قـائم مـا هـمان مهدى است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هـنـگـام ظـهـورش اطـاعـتش کنند. او سوّمین از فرزندان من است .
درباره حتمى بودن ظهورش ، رسول خدا(ص ) مى فرماید:
لَوْ لَم یـَبـْقِ مـِنَ الدّنـیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهَ ذالِکَ الیَوْمَ حَتّى یَلى رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتى اِسْمُهُ اِسْمى یَمْلاَ ءُ الاَرضَ عَْدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِئَت ظُلْما وَ جَوْراً.
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى کند تا مردى از اهل بیتم که نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن که از ستمگرى و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر کند.
روایـات دربـاره حـضـرت مـهـدى (عـج ) بـسـیـار اسـت و در مـنـابـع شـیـعـه نـیـز مـانـنـد اهـل سـنـّت ـ و بـلکـه بـهـتـر و بـیـش تـر از آنـهـا ـ روایـات بـى شـمـارى کـه بـه قول علامه طباطبائى تعداد آنها از 3000 روایت بیش تر است از پیامبر(ص ) و ائمه (ع ) نـقـل شـده اسـت .
سـلسـله نـسـب و شجرنامه آن حضرت بنا بر روایات معتبرِ بى شمار به این شرح است : مـحـمـد بـن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .
کنیه آن حضرت ((ابوالقاسم )) و القاب ایشان ((مهدى ))، ((قائم ))، ((منتظر)) و ((حجت )) مى باشد.
نـام مـادر حـضرت مهدى (ع )، نرجس دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سـلیمان او را به دستور امام هادى (ع ) از برده فروشى به نام ((عمر بن یزید)) براى آن حـضرت خرید. سپس امام هادى وى را به فرزندش امام حسن عسکرى (ع ) بخشید و بدین تـرتـیـب وى افـتـخار مادرى حضرت ولى عصر(ع )، مهدى موعود را پیدا کرد. نرجس داراى نـامـهـاى دیـگـرى از قـبـیـل ریـحـانـه ، سـوسـن و صـیقل نیز بوده است .
بـنـا بـر قـول مـشـهـور، امـام زمـان (ع ) در شـب نـیـمـه شـعـبـان سـال 255 هجرى قمرى در شهر سامرا در عراق از مادر گرامى اش نرجس خاتون به دنیا آمده است .
در روایـات اسـلامـى خـصـوصـیـات جـسـمـانـى و شـکـل و شمایل ظاهرى حضرت مهدى آمده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:
چهره اش گندمگون ، ابروانش هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذّاب ، شانه هایش پـهـن ، بـیـنـیـش کشیده و زیبا، پیشانى اش بلند و تابنده ، خالى بر گونه راست ، میان قـامـت ، گـونه هایش کم گوشت و اندکى متمایل به زردى ـ که از بیدارى شب پدید آمده ـ انـدامـش مـتـنـاسـب و زیـبـا، هـیـئتـش خـوش مـنـظـر و رباینده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بـزرگـوارانـه و شـکـوهـمـنـد غرق ، نگاهش دگرگون کننده ...
بنا بر روایت نقل شده از حضرت امام جعفر صادق (ع )، چون حضرت مهدى (ع ) به در آید به مسجد الحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد و آن گاه فریاد برآورد:
اى مـردمـان ! مـنـم یـادگـار آدم ، یـادگـار نـوح ، یـادگـار ابـراهـیـم ، یـادگـار اسـماعیل ... منم یادگار موسى ، عیسى ، محمد(ص )... منم یادگار پیامبران ، منم وارث آدم ، گزیده نوح ، خلاصه ابراهیم و عصاره محمد(ص )، منم صاحب قرآن و زنده کننده سنّت ... فریاد مرا پاسخ گویید، من شما را از همه چیز آگاه مى کنم ، آنچه مى دانید و آنچه نمى دانـیـد... هـر کـس کـتـابـهـاى آسـمـانى را مى شناسد گوش فرا دهد... آن گاه به خواندن کـتـابـهاى آسمانى مى پردازد و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم (ع ) را مى خواند و هم تـورات و انـجـیـل و زبور را... و سپس قرآن کریم را.
حـسن ختام این نوشتار، تقدیم خالصانه ترین درود و سلام به پیشگاه آن یگانه دوران ، امید مستضعفان و منجى جهانیان حضرت مهدى صاحب الزمان (ع ) است ، با ذکر فرازهایى از دعاى ماءثور از مفاتیح الجنان :
اَلسَّلامُ عـَلى مـَهـْدِىِّ الاُمـَمِ وَ جـامـِع الکـَلِمِ... اَلسَّلامُ عـَلى القـائِمِ المـُنـْتـَظـِر وَ الْعـَدْلِ المـَشـْتـَهـَرَ... اَلسَّلامٌ عـَلى رَبـیعِ اَلا نامِ وَ نَضْرَةِ الاَیّامِ... اَلسَّلامُ عَلَى المَهْدِىِّ الَّذى وَعَدَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ الاُمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الکَلِمَ وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ وَ یَمْلاََءِ بِهِ الاَْرضَ قِسْطا وَ عَدْلا...
سـلام بـر مـهـدى امـتـهـا (و یـکى کننده ملتها) و جمع کننده گفتارها، سلام بر قائم منتظر و عـدل هـمـه جا گستر، سلام بر بهار زندگى انسان و طراوت روزگاران ، سلام بر مهدى اى کـه خـدا بـه امـتـهـا آمـدنش را نوید داده است تا به دست او همه را پیرو یک دین سازد و طـرح اتـفـاق در هـمـه جـهـان در انـدازد و زمـیـن را از عدل و داد پر کند... .
به امید ظهورش و دیدار رویش
اَللّهُمَّ عَجِّْل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
نتیجه گیرى
1. مـوضـوع ((مـوعـود)) در هـمـه ادیـان بـه نـوعـى مـطـرح شـده و بـه طـور اجمال مورد پذیرش همه آنها است .
2. مـسـئله مـوعـود در گـذر زمان نه تنها رنگ نمى بازد، بلکه هر چه به جلو مى آییم به طـور جـدّى تـر و پـر رنـگ تر مطرح مى شود و به عنوان یک اندیشه و باور ضرورى و غیر قابل انکار جلوه گر شده ، جایگاه پیدا مى کند.
3. سرانجام در آیین آسمانى اسلام ، اندیشه مهدویت ، با مصداق روشن مهدى موعود همراه مـى شـود و آیـات و روایـات بـى شـمـارى آن را تـاءیـیـد و گـواهـى مـى کـنـد. و به همین دلیـل ، هـمـه مـذاهـب اسـلامـى آن را بـه عـنـوان یـک بـاور ضـرورى و غـیـر قابل انکار دینى قبول دارند و انکار آن را روا نمى شمارند.
4. از مـیـان مذاهب اسلامى ، مذهب شیعه به اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) جایگاه اعتقادى داده و او را بـه عـنـوان امـام دوازدهم مى شناسد و به جزئیات آن نیز پرداخته است . از این رو، بـیـشـتـریـن پـردازش و بـهـتـریـن پژوهش درباره مسئله موعود، اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) را شیعه انجام داده است .
1. اعتقاد به موعود در آیین هندو و کتب هندیان
مـوعـود آخـرالزّمـان در هـر دیـن و مـکـتـبـى متناسب با فرهنگ و ادبیات آن دین و مکتب ، نامى و نـشـانـى دارد. بر این اساس ، در آیین هندو از او به نام ((آواتارا))ى دهم یا دهمین آواتارا، یـاد مـى شـود. در کـیـش هندو، در کتاب ((پورانا)) (Purana)، شرح مفصّلى درباره دوران آخـر عـصـر کالى (Kali)، یعنى آخرین دوره پیش از ظهور دهمین آواتاراى ویشنو، آمده است . مـقـصـود از عـصـر کـالى نـیـز آخـرالزّمـان است . اکنون عصر کالى به شمار مى آید.
درکتاب ((دید)) از کتابهاى مقدس دینى نزد هندیان ، چنین آمده است :
پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا مى شود که پیشواى خلق باشد و نام وى مـنـصـور بـاشـد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤ من و کافر بـشـنـاسـد و هـر چـه از خـدا خـواهـد، بـرآیـد...))
در کتاب ((باسک )) که آن نیز از کتابهاى مقدس هندیان است ، آمده است :
دور دنـیـا تـمـام شـود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى فرشتگان ، پریان و آدمیان باشد و حق وراستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید.
در کتاب ((وشن جوک ))، یکى دیگر از کتب مقدس هندیان نیز آمده است :
در اواخـر، دنیا به کسى بگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خلق را زنده کند.
در کتاب ((مهابهاراتا)) و برخى کتب دیگر آنان نیز در این باره آمده است :
هـمـه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره اى از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو بـه انـحـطـاط مـى رود؛ و چـون طـبـعـا و فـطـرتـا، در حـال هـبـوط و دورى از مبداء است و مانند احجار [سنگها] به سوى پایین حرکت مى کند، نمى تـوانـد بـه خـودى خـود بـه ایـن سـیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى پایان دهد. پس نـاچار روزى یک شخصیت معنوى بلند پایه ، که از مبداء وحى و الهام سرچشمه مى گیرد، ظـهـور خـواهـد کـرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد...
2. موعود در آیین بودایى
چـنـانـکـه در پـاره اى از کـتـب و مـآخـذ آمـده ، در دین بودایى نیز مسئله انتظار موعود و منجى آخـرالزّمـان مـطـرح شـده اسـت . گـفـتـه انـد کـه در این آیین ، موعود مورد انتظار و مدّ نظر، ((بـوداى پـنـجـم )) است و آمدنش را بشارت داده ، بوداییان منتظر ظهورش مى باشند.
3. موعود در آیین زرتشت
منجى یا موعود آخرالزمان ، در جهان بینى و معادشناسى زرتشتى ، جایگاهى ویژه دارد. او را ((سـوشـیانت )) یا ((سوشیانس )) مى گویند. این واژه ، فرد اسم فاعل مضارع ، از ریشه SU و SAV به مـعـنـاى سـود اسـت لذا مـراد از ایـن واژه ، فـرد سـود رسـاننده است ؛ و ((نـجـات دهـنـده و پـیـشواى دین )) نیز ترجمه و تفسیر شده است .
در ((جـامـاسـب نـامـه )) کـه دربـردارنـده پـرسـش هـاى گـشـتـاسـب شاه از جاماسب است و او پیشگویى هاى زرتشت را براى گشتاسب نقل مى کند، چنین آمده است :
سـوشـیانس ، دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد. ایزدان را از دسـت اهـریـمـن نـجـات داده ، مـردم جـهـان را هـمـفـکـر، هـم گـفـتار و هم کردار گرداند.
در کـتـاب ((زنـد))، کـه در آن نـیـز پـیـشگویى شده ، شوسیانس ، نژاد دیوان و اهریمنان را ریشه کن مى سازد، آمده است :
اى سـپـیـتـامـان زرتـشـت ! چون زمان سر رود، این دشمنان مانند بُن درختى که یک شب سرد زمـسـتـانـى که برسد و به یک شب برگ بیفکند، تباه شوند. هنگام گرگان به سر رسد و هنگام میشان اندر آید.
4. موعود در آیین یهود
آثـار و کـتب دینى یهود نیز به طور مکرر به موعود اشاره کرده و آمدنش را نوید داده اند. در اسـفـار تـورات و بـرخـى از کـتـابـهـاى دیـگـر آن ، مربوط به برخى پیامبران بنى اسـرائیـل ، نـویـد ظهور رهبرى بزرگ به نام ((مسیح )) (یا ماشیح به زبان عبرى و به مـعـنـاى مـسـح شـده ) را داده است . با توجه به اینکه یهودیان به حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح (ع ) ایـمان نیاورده اند و بلکه کمر به کشتن او از راه آویختن بر چـوبـه دار صـلیـب گـونـه ، بـسته بودند. این مسیح یا ماشیح غیر از عیسى مسیح مورد نظر و انتظار مسیحیان ـ و نیز مسلمانان ـ است .
از این رو، مسیح موعود یهودیان هنوز به دنیا نیامده است . او که بر اساس باور یهودیان فـرزنـدى از نـسـل داود و یـا فـرزنـد مـنـتـخب داود است ، در آخرالزّمان پدید خواهد آمد و با سـیـطـره بـر جـهـان ، پـادشـاه جـهـان و جـهـانـیـان خـواهـد شـد و بـه عدل و داد پادشاهى و حکمرانى خواهد کرد. همه ستمگران و شریران را نابود کند، فقیران و صـالحـان را رهـایـى بـخـشیده ، وارث زمین خواهد کرد. آن گاه است که گستره زمین از آنِ یهودیان خواهد بود.
با توجه به قومیت گرایى و نژاد پرستى شدید یهودیان و تنها بر حق دانستن دین خود و نـیـز صـاحب حق مطلق دانستن نژاد یهودى ، روشن مى شود که مراد آنها از صالحان وارث زمـیـن ـ تـصـریـح شـده در کـتـب دیـنـى شـان ـ یـا یـهـودى الاصـل هـسـتـنـد و یـا غـیـر یـهـودى بـه دین یهود درآمده ، نه عموم صالحان در برگیرنده صالحان امتها و دین هاى دیگر.
ایـنـک بـا ایـن تـوضـیـحـات و بـراى تـاءیید آنچه گفته شده است ، به گوشه هایى از عبارات برخى کتب دینى یهود، اشاره مى شود.
در تـورات (کـه مـسـیـحـیـان آن را عـهـد عـتـیـق و در بـرابـر، بـه انـجـیـل یـا انـاجیل خود، عهد جدید گویند و مجموعه این دو کتاب را کتاب مقدس مى نامند) در فرازهایى از کتاب اشعیاء نبى آمده است :
و نهالى از تنه یسّى (نام پدر داود) بیرون آمده ، شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت # و روح خـداونـد بـر او قـرار خـواهد گرفت ؛ یعنى روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح مـعرفت و ترس خداوند # و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤ یت چشم خـود داورى نـخـواهـد کـرد و بـر وفـق سـمـع گوشهاى خویش تنبیه نخواهد نمود # بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود و جهان را به عصاى دهان خویش زده ، شریران را به نفخه لبهاى خود خواهد کشت ... گرگ بـا بـره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى بـا هـم ؛ و طـفـل کـوچـک آنها را خواهد راند...
در فرازى از کتاب ((فرامیر)) ( زبور داود) نیز آمده است :
... زیـرا کـه شـریـران مـنـقـطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وراث زمین خواهند بود و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.
نـیـز آمـده کـه : ((زمـین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزاین ایشان را انتهایى نیست و زمین ایـشـان از اسـبـان پـر اسـت و ارّابه هاى ایشان را انتهایى نیست . خـوشـا بـه حـال کـسـانـى کـه منتظر وى باشند... در روزى که روشـنـایـى مـاه مـثـل روشـنـایـى آفـتـاب و روشـنـایـى آفـتـاب هـفـت چـنـدان مـثـل روشـنـایى هفت روز خواهد بود.و راى آگـاهـى بـیـش تر درباره ((موعود مسیح )) یا ((مسیح موعود)) مورد نظر یهودیان ، به این کتاب رجوع کنید: جولیوس کرینستون ، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى ، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب ، قم .
5 . موعود در آیین مسیحت
آیین مسیحیت نیز به آینده جهان و انسان ، نگاه خوشبینانه داشته ، ظهور موعودى را که همان عـیـسـى مـسـیـح (ع ) بـاشـد، نـوید داده است . ظهور دوم (coming Second) یا بازگشت دوبـاره حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح (ع ) براى نجات جهانیان و ایجاد یک دنیاى پرشکوه ، از اعتقادات جدّى مسیحیان است . از این رو، اگر درباره سرانجام کار حضرت مسیح (ع ) پس از ظـهـور نـخـسـت و اعـلام رسـالت و تـبـلیـغ دینش میان مسلمانان و مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد، در اصل در ظهور دوم آن حضرت اتفاق نظر دارند.
بـر ایـن اسـاس ، عیسى (ع ) دوباره ظهور خواهد کرد و به تصریح عبارات عهد جدید (یا اناجیل چهارگانه و برخى متون فرعى وابسته به آن )، با حاکمان ستمکار خواهد جنگید و پـس از نـابـود کـردن آنـهـا بـشر را به ساحل نجات و رستگارى رسانیده و به زندگى آرمـانـى اش جـامـه عـمـل خـواهـد پـوشـانـیـد. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـسـیـحـیـانِ مـنتظر ظهورش باید آماده باشند و زمینه هاى ظهور آن حضرت را فراهم کنند.
در انجیل لوقا در این زمینه چنین آمده است :
کـمـرهـاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتى که گمان نمى بـریـد پـسر انسان مى آید.
ظـهـور دوم حـضـرت عـیـسـى (ع ) بـا پـیـدایـش یـک سلسله حوادث طبیعى زمینى ، آسمانى ، سـیـاسـى و اجـتماعى همراه خواهد بود. پسر انسان هنگامى مى آید که بشریت با مشکلات و مصایب فراوانى دست به گریبان است :
و در آفـتـاب ومـاه و سـتارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگى و حیرت از براى امت ها روى خـواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش ؛ و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انـتـظـار آن وقـایـعـى کـه بـر ربـع مـسـکـون ظـاهـر مـى شـود؛ زیـرا قـوّات آسـمـان مـتـزلزل خواهد شد و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که برابرى سوار شده با قوّت و جلالِ عظیم مى آید.
در جاى دیگر که از عیسى (ع ) به ((کلمه خدا)) یاد شده ، آمده است :
و دیـدم آسـمـان را گـشـوده و نـاگـاه اسـبـى سـفـیـد کـه سـوارش امـیـن و حق نام دارد و به عـدل داورى و جـنـگ مـى نـمـایـد و چـشـمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهاى بسیار و اسـمـى مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمى داند و جامه خون آلود در بر دارد و نام او را ((کـلمـه خدا)) مى خوانند و لشکرهایى که در آسمان اند بر اسبهاى سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او مى آیند از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن امت ها را بـزنـد و آنـهـا را بـه عـصـاى آهنین حکمرانى خواهد نمود.
آنچه در این قسمت آورده شد، با روایات اسلامى درباره ((موعود آخرالزّمان )) هماهنگى دارد. به نظر ما سوار امین و حق ، همان حضرت مهدى موعود (عج ) در منابع اسلامى است که در آخرالزّمان ظهور کرده و بر جهانیان به عدل داورى خواهد نمود.
هـمـخـوانـى دیـگـر، روز ظـهـور آن موعود موعودها است که در فرهنگ دینى مسیحى نیز مانند اسـلام ، نـامـعـلوم اسـت و بـا عـلائمـى آشـکـار خـواهـد شـد. چـنـانـکـه در انجیل متّى آمده است :
امـا از آن روز و سـاعـت هـیـچ کس اطلاع ندارد و حتى ملائکه آسمان جز پدر، من و بس . هد جدید، انجیل متّى ، باب 24، بندهاى 36 و 44 ـ 45.+
لهـذا شـمـا نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید.
6 . موعود در آیین اسلام
اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانى ، به مسئله مهدى موعود بیش از سـایـر ادیـان اهـمـیـت داده و در تـبـیـین مسائل مربوط به آن اهتمام خاصى ورزیده است . بر اساس جایگاه مهم مهدى موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه اى بر ایـن مـسـئله اتـفـاق دارنـد که در آخرالزّمان حضرت مهدى (عج ) خروج مى کند؛ و بر این مسئله نیز اتفاق نظر دارند کـه آن حـضـرت از نـسل حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است و نامش نام پیامبر(ص ) است .
مـضـاف بر آیات فراوانى که بر مسئله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدى (ع ) دلالت مـى کـنـد، روایات شیعه و سنّى در ایـن زمـینه ، بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است ، به طورى که کسى نمى تواند درباره درستى آنها تردید به خود راه دهد.
در ایـنـجـا مـسـئله ((مـهـدى موعود)) در نگاه اسلام را در دو مذهب مهم و محورى آن یعنى سنّى و شـیـعـه پـى مى گیریم و دیدگاه این دو مذهب اسلامى درباره این مسئله را به طور فشرده بیان مى کنیم .
الف . مهدى موعود در مذهب اهل سنّت
در کـتـابـهـاى اهل سنّت و جماعت آن قدر روایات درباره مهدى موعود (ع ) وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینى مذهبى آنان به شمار آمده است .
بـه عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى (ع )، 657 حدیث در کـتـب آنـان از قـبـیـل : صحیح بخارى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابن داود، سنن ترمذى ، منتخب کـنـز العـمـّال ، مـسـنـد احـمـد بـن حـنـبـل ، یـنـابـیـع المـودة ، الصـواعـق المـحـرقه و غیر آن نـقـل شـده اسـت . کـتـابـهـایى که درباره حضرت مهدى (ع ) نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آورى کرده اند، فزون از شـمـار اسـت . هـمـیـن کـتـاب مـنـتـخـب الاثـر، بـیـش از 60 کـتـاب مـعـتـبـر اهـل سـنّت را، که به این موضوع پرداخته اند نام مى برد، که برخى از عالمان مشهور و بـلنـد آوازه و نـیـز اکـابـر اهـل سـنّت ، مؤ لّفان آنان اند، نظیر: احمد بن داود، ابن ماجه ، تـرمـذى ، بـخـارى ، مـسـلم ، نـسائى ، بیهقى ، ماوردى ، طبرانى ، سمعانى ، ابن عساکر، کـسائى ، ابن اثیر، حاکم ، ابن جوزى ، شارح معتزلى ، ابن صباغ مالکى ، ابن مغازلى ، شـافـعـى ، مـحـب الدین طبرى ، شبلنجى و...
از ایـن رو، هـمـان طـور کـه اشـاره شـد، بـه رغـم ایـن کـه اهـل سـنـّت بـه اصـل امامت ـ مانند شیعه ـ اعتقاد ندارند، ولى به خاطر زیادى روایات معتبر مـربـوط بـه ظـهـور حـضـرت مـهـدى (عـج ) و تـواتـر آنـها، اعتقاد به ظهور مهدى نامى از نـسـل فاطمه (س ) از اعتقادات ضرورى اهل سنّت به شمار آمده است و لذا انکار مهدى موعود را موجب خروج از دین مى دانند.
سفارینى از عالمان بزرگ سنّى مذهب در کتاب ((عقیده اش )) مى نویسد:
ایـمـان بـه خـروج مـهـدى واجـب اسـت و ایـن مـطـلب نـزد اهـل عـلم مـقـرر و در کـتـب عـقـایـد اهـل سـنـت و جـمـاعـت مـدوّن اسـت .
قاضى شوکانى مؤ لف کتاب ((نیل الاوطار)) نیز گوید:
پـنـجـاه حـدیـث دربـاره مـهـدى قـابـل تـوجـه اسـت و این احادیث بدون شک متواترند.
محمد بن حسین آبرى صاحب کتاب ((مناقب الشافعى )) مى نویسد:
اخـبـار رسـول خـدا(ص ) دربـاره مـهـدى و ایـن کـه از اهـل بـیـت اسـت ... مـتـواتـر و مـسـتـفـیـض اسـت .
مـنـکـران ظـهـور مـهـدى (عـج ) طـبـق روایـتـى کـه اهـل سـنـت از پـیـامـبـر اکـرم (ص ) نقل کرده اند، از آیین اسلام بیرون خواهند بود:
مـَنْ کـَذَّبَ بـِالمـَهـدى فَقَدْ کَفَرَ.
هر کس مهدى را انکار کند به راستى کافر است .
مـؤ لف کـتـاب ((المـهـدى المـوعـود المـنـتـظـر))، دربـاره ایـنـکـه مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و از اولاد فـاطـمـه زهـرا(س ) اسـت ، دهـهـا روایـت از کـتـب اهل سنّت نقل کرده است .
پـرداخـتـن بـه مـسـئله مـهـدویـت و ظـهـور مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و نسل فاطمه زهرا(س )، اختصاص به محدّثان اهل سنّت ندارد؛ چرا که بسیارى از دانشمندان دیگر سنّى مذهب نیز به دلیل اهمیت مسئله یاد شده در تفکر دینى اعتقادى به آن توجّه کرده و بـه اظـهار عقیده درباره آن پرداخته اند. ابن ابى الحدید معتزلى از متکلمان مشهور سنّى مذهب و محى الدین عربى ، عارف نامدار اسلامى از آن جمله اند.
ابن خلدون ، جامع شناس معروف مسلمان ، نیز از جمله آنان است که مى گوید:
بدان که در طول تاریخ میان تمامى اهل اسلام مشهور است و چنین اعتقاد الزامى وجود دارد که حـتـمـا در آخـرالزمـان مـردى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) ظـهـور خـواهـد کـرد و دین را تازه و عـدل را آشـکار خواهد ساخت . وى بر ممالک اسلامى چیره شده و ((مهدى )) نامیده مى شود؛ و خروج ((دجّال )) آن زمان خواهد بود و سپس نشانه هاى قیامت آشکار خواهد شد. حضرت عیسى مسیح (ع ) نیز فرود خواهد آمد و دجّال کشته خواهد شد.
جالب است بدانید که گروه ((وهابیت )) و بزرگان آنها نیز به رغم دیرباورى و تشکیک در بـسـیـارى از عـقـاید مسلّم مورد اتفاق شیعه و سنّى ، به مسئله مهدویت اعتقاد جدّى دارند و تـردیـد درباره ظهور مهدى موعود از اهل بیت پیامبر(ص ) را روا نمى دانند.
رهـبـر ایـن فـرقـه افـراطـى سـنـّى مـذهـب ، ابـن تـیمیه در کتاب ((منهاج السنة النبویه )) قـائل بـه صـحـت ظـهـور مـهـدى در آخـرالزمـان است و بر درستى احادیث مهدى (ع ) تاءکید ورزیده است .
در سـالهـاى اخـیـر نیز علماى بزرگ وهّابى در حجاز طى نامه اى به پرسش هاى درباره نـام ، چـگـونـگـى ظـهـور و مـحل ظهور حضرت مهدى (ع ) پاسخ دادند و بر تردیدناپذیر بـودن مـسئله مهدویت و ظهور مهدى از اهل بیت پیامبر(ص ) تاءکید کرده اند و منکران آن را در زمـره افـراد نـادان یـا بـدعـت گـذار قـلمـداد نـمـوده انـد.
ب . مهدى موعود در مذهب تشیّع
انـدیـشـه مـهـدویـت و مـسـئله مـهـدى مـوعـود در مـذهـب تـشـیـّع بـه دو دلیـل مـهـم از جـایـگـاه بـرتـر و حـسـّاسـیت و جذّابیت بیش ترى برخوردار است : یکى به دلیـل اصـالت مـسـئله امـامـت و جایگاه اعتقادى آن ، که در فرهنگ دینى اعتقادى شیعه ، تداوم رسالت است ، و دوم این که طرح مسئله مهدویت در شیعه از صراحت ، شفّافیت و جامعیت بسیار بـیش ترى برخوردار است ؛ به طورى که همه ابعاد آن و زوایاى شخصیتى حضرت مهدى (عـج ) و چـگـونـگـى ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانى اسلام توسط آن حضرت به خوبى روشـن شـده و هـیـچ گـونه ابهامى در آن وجود ندارد. به بیان دیگر، مسئله مهدى موعود در مـذهـب تشیّع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذکر کلیات بسنده کرده اند، جـزئیـات آن را نـیـز بـیـان و تـعـیـیـن مـصـداق کـرده ، مـصـداق آن را نـیـز بـه صـورت مستدل و قابل قبولى ارائه کرده است .
در اینجا به برخى از روایات مربوط به حضرت مهدى (ع ) اشاره مى کنیم .
پیامبر اکرم (ص ) خطاب به على (ع ) مى فرماید:
پـس از مـن دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستى اى على و آخر ایشان ((قائم )) همان کسى کـه بـه لطـف خـداى مـتـعـال بر همه شرق و غرب جهان پیروز مى شود.
امام جواد(ع ) نیز در روایتى خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى درباره حضرت مهدى (ع ) مى فرماید:
اى ابـوالقـاسـم ! قـائم مـا هـمان مهدى است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هـنـگـام ظـهـورش اطـاعـتش کنند. او سوّمین از فرزندان من است .
درباره حتمى بودن ظهورش ، رسول خدا(ص ) مى فرماید:
لَوْ لَم یـَبـْقِ مـِنَ الدّنـیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهَ ذالِکَ الیَوْمَ حَتّى یَلى رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتى اِسْمُهُ اِسْمى یَمْلاَ ءُ الاَرضَ عَْدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِئَت ظُلْما وَ جَوْراً.
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى کند تا مردى از اهل بیتم که نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن که از ستمگرى و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر کند.
روایـات دربـاره حـضـرت مـهـدى (عـج ) بـسـیـار اسـت و در مـنـابـع شـیـعـه نـیـز مـانـنـد اهـل سـنـّت ـ و بـلکـه بـهـتـر و بـیـش تـر از آنـهـا ـ روایـات بـى شـمـارى کـه بـه قول علامه طباطبائى تعداد آنها از 3000 روایت بیش تر است از پیامبر(ص ) و ائمه (ع ) نـقـل شـده اسـت .
سـلسـله نـسـب و شجرنامه آن حضرت بنا بر روایات معتبرِ بى شمار به این شرح است : مـحـمـد بـن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .
کنیه آن حضرت ((ابوالقاسم )) و القاب ایشان ((مهدى ))، ((قائم ))، ((منتظر)) و ((حجت )) مى باشد.
نـام مـادر حـضرت مهدى (ع )، نرجس دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سـلیمان او را به دستور امام هادى (ع ) از برده فروشى به نام ((عمر بن یزید)) براى آن حـضرت خرید. سپس امام هادى وى را به فرزندش امام حسن عسکرى (ع ) بخشید و بدین تـرتـیـب وى افـتـخار مادرى حضرت ولى عصر(ع )، مهدى موعود را پیدا کرد. نرجس داراى نـامـهـاى دیـگـرى از قـبـیـل ریـحـانـه ، سـوسـن و صـیقل نیز بوده است .
بـنـا بـر قـول مـشـهـور، امـام زمـان (ع ) در شـب نـیـمـه شـعـبـان سـال 255 هجرى قمرى در شهر سامرا در عراق از مادر گرامى اش نرجس خاتون به دنیا آمده است .
در روایـات اسـلامـى خـصـوصـیـات جـسـمـانـى و شـکـل و شمایل ظاهرى حضرت مهدى آمده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:
چهره اش گندمگون ، ابروانش هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذّاب ، شانه هایش پـهـن ، بـیـنـیـش کشیده و زیبا، پیشانى اش بلند و تابنده ، خالى بر گونه راست ، میان قـامـت ، گـونه هایش کم گوشت و اندکى متمایل به زردى ـ که از بیدارى شب پدید آمده ـ انـدامـش مـتـنـاسـب و زیـبـا، هـیـئتـش خـوش مـنـظـر و رباینده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بـزرگـوارانـه و شـکـوهـمـنـد غرق ، نگاهش دگرگون کننده ...
بنا بر روایت نقل شده از حضرت امام جعفر صادق (ع )، چون حضرت مهدى (ع ) به در آید به مسجد الحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد و آن گاه فریاد برآورد:
اى مـردمـان ! مـنـم یـادگـار آدم ، یـادگـار نـوح ، یـادگـار ابـراهـیـم ، یـادگـار اسـماعیل ... منم یادگار موسى ، عیسى ، محمد(ص )... منم یادگار پیامبران ، منم وارث آدم ، گزیده نوح ، خلاصه ابراهیم و عصاره محمد(ص )، منم صاحب قرآن و زنده کننده سنّت ... فریاد مرا پاسخ گویید، من شما را از همه چیز آگاه مى کنم ، آنچه مى دانید و آنچه نمى دانـیـد... هـر کـس کـتـابـهـاى آسـمـانى را مى شناسد گوش فرا دهد... آن گاه به خواندن کـتـابـهاى آسمانى مى پردازد و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم (ع ) را مى خواند و هم تـورات و انـجـیـل و زبور را... و سپس قرآن کریم را.
حـسن ختام این نوشتار، تقدیم خالصانه ترین درود و سلام به پیشگاه آن یگانه دوران ، امید مستضعفان و منجى جهانیان حضرت مهدى صاحب الزمان (ع ) است ، با ذکر فرازهایى از دعاى ماءثور از مفاتیح الجنان :
اَلسَّلامُ عـَلى مـَهـْدِىِّ الاُمـَمِ وَ جـامـِع الکـَلِمِ... اَلسَّلامُ عـَلى القـائِمِ المـُنـْتـَظـِر وَ الْعـَدْلِ المـَشـْتـَهـَرَ... اَلسَّلامٌ عـَلى رَبـیعِ اَلا نامِ وَ نَضْرَةِ الاَیّامِ... اَلسَّلامُ عَلَى المَهْدِىِّ الَّذى وَعَدَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ الاُمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الکَلِمَ وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ وَ یَمْلاََءِ بِهِ الاَْرضَ قِسْطا وَ عَدْلا...
سـلام بـر مـهـدى امـتـهـا (و یـکى کننده ملتها) و جمع کننده گفتارها، سلام بر قائم منتظر و عـدل هـمـه جا گستر، سلام بر بهار زندگى انسان و طراوت روزگاران ، سلام بر مهدى اى کـه خـدا بـه امـتـهـا آمـدنش را نوید داده است تا به دست او همه را پیرو یک دین سازد و طـرح اتـفـاق در هـمـه جـهـان در انـدازد و زمـیـن را از عدل و داد پر کند... .
به امید ظهورش و دیدار رویش
اَللّهُمَّ عَجِّْل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
نتیجه گیرى
1. مـوضـوع ((مـوعـود)) در هـمـه ادیـان بـه نـوعـى مـطـرح شـده و بـه طـور اجمال مورد پذیرش همه آنها است .
2. مـسـئله مـوعـود در گـذر زمان نه تنها رنگ نمى بازد، بلکه هر چه به جلو مى آییم به طـور جـدّى تـر و پـر رنـگ تر مطرح مى شود و به عنوان یک اندیشه و باور ضرورى و غیر قابل انکار جلوه گر شده ، جایگاه پیدا مى کند.
3. سرانجام در آیین آسمانى اسلام ، اندیشه مهدویت ، با مصداق روشن مهدى موعود همراه مـى شـود و آیـات و روایـات بـى شـمـارى آن را تـاءیـیـد و گـواهـى مـى کـنـد. و به همین دلیـل ، هـمـه مـذاهـب اسـلامـى آن را بـه عـنـوان یـک بـاور ضـرورى و غـیـر قابل انکار دینى قبول دارند و انکار آن را روا نمى شمارند.
4. از مـیـان مذاهب اسلامى ، مذهب شیعه به اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) جایگاه اعتقادى داده و او را بـه عـنـوان امـام دوازدهم مى شناسد و به جزئیات آن نیز پرداخته است . از این رو، بـیـشـتـریـن پـردازش و بـهـتـریـن پژوهش درباره مسئله موعود، اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) را شیعه انجام داده است .