سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نگاه مقام معظم رهبری
آرشیو
چکیده
سـیـاسـت خـارجـى ، خـط مـشـى و روشـى اسـت کـه دولتـهـا در بـرخـورد بـا امـور و مسائل خارج از کشور براى حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و منافع خود اتخاذ مى کنند. در عرصه روابط بین الملل ، سیاست خارجى کشورها از اهمیت و جایگاه ویژه اى برخوردار اسـت . رفـتـار دولتـهـا در مـحـیـط بـیـن المـللى بـر اسـاس اتـخـاذ سـیـاسـتـهـایـى شکل مى گیرد که به بهترین وجه منافع ملى آنها را تاءمین کند. نـظـام بین المللى در برگیرنده کلیه اعمال و رفتار دولتهاست . دولتها همچنان که بر نظام بین المللى اثر مى گذارند، از آن نیز تاءثیر مى پذیرند. اهداف و منافع دولتها در چهارچوب سیاست خارجى مورد مطالعه قرار مى گیرد. سـیـاسـت خـارجـى در انـدیـشه سیاسى رهبر معظم انقلاب ، استمرار سیاست هاى بنیانگذار جـمـهـورى اسـلامـى حـضـرت امـام خـمـیـنـى (ره ) اسـت . ایـشـان در بـیـان اصـول سـیـاسـت خـارجـى مـعـتـقـد بـه ادامـه خـط امـام و اصـل تغییرناپذیر ((نه شرقى ، نه غربى )) است و بر این نکته تاءکید دارند که مهم تـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجـى مـا، حـمـایـت از هـویـت نـظـام اسـلامـى و پـافـشـارى بر اصـول و ارزشـهـاسـت و سـه اصـل ((عـزت ، حـکـمـت و مـصـلحـت )) را یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین المللى نظام جمهورى اسلامى مى دانند که نباید هیچ گونه خدشه اى به آن وارد شود. از دیـدگـاه رهـبـرى ، در سیاست خارجى جمهورى اسلامى هیچ گونه گردن کلفتى و ژست ابر قدرتى از هیچ کس پذیرفته نیست . کنار نیامدن با ظالم ، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمـنـد، پـافـشـردن بـر حـقـیـقـت و حـمـایـت از مـظـلومـان و طـرفـدارى از اسـلام ، از جمله اصـول مـسـتـحـکـم سـیـاسـت خـارجـى مـحـسـوب مـى شـود کـه جنجال هاى هوچیگرانه دشمنان هم هرگز قادر به منحرف ساختن آن نخواهد بود. مقاله حاضر در برگیرنده برخى از دیدگاههاى مقام معظم رهبرى پیرامون سیاست خارجى نظام جمهورى اسلامى ایران است .متن
سـیـاسـت خارجى یکى از مناقشه برانگیزترین حوزه هاى سیاست گذارى در هر جا بوده و هـسـت . در نـگـاهـى عام ، سیاست خارجى یکى از متعالى ترین امور عمومى در زندگى بشر امـروز مـى بـاشـد؛ چـرا که وظیفه خطیر تولید امنیت را بر عهده دارد. تولید امنیت گستره پـهـنـاورى را از حـفـظ بـقـاى سـرزمین تا توسعه امکانات اقتصادى و فرهنگى در بر مى گـیـرد و صـرفـا بـا ابـزارهـاى نـظامى تحقق پذیر نیست . ابزار دیپلماتیک اگر اصلى تـریـن راه تـاءمین امنیت نباشد، بى تردید یکى از عمده ترین مسیرهاى شناخته شده آن مى باشد.
در قـلب سـیـاسـت خـارجـى ، تـاءمـیـن صلح و جلوگیرى از تعرض به آب و خاک و سیستم سـیـاسـى قـرار دارد و ایـن بـدان مـعـنـى اسـت کـه همه شئون زندگى فردى و اجتماعى از چگونگى وضعیت نهایى سیاست خارجى متاءثر مى شود.
مـتـاءسـفـانـه بـایـد گـفـت در ایران اسلامى ، اهمیت واقعى سیاست خارجى و نقش آن در رقم خـوردن سـرنـوشـت کـشـور و مـلت و زمـیـنه سازى فراز و نشیب ها و نیز ارزش بى چون و چـرایـش ، بـه عـنـوان یـکـى از بـزرگ تـریـن ابـزارهاى تاءمین یکپارچگى ارضى ، امنیت سـرزمـیـنـى ، وجـهـه و اعـتـبـار بین المللى ، پیشبرد اهداف و برنامه هاى ملى در زمینه هاى سـیـاسـى ، اقـتـصـادى ، فـرهـنـگـى و... ، چنان که باید و شاید، شناخته نشده و تاکنون بررسى و ارزیابى علمى شایسته ، واقع بینانه و بى طرفانه اى از مواضع و برهه هاى گوناگون سیاست خارجى ایران منتشر نگردیده است .
پـس از پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى و اسـتـقـرار نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى کـه مـحـصـول دگـرگـونـى عـمـیـق در سـاختار سیاسى کشور بود، تحولى نوین نه تنها در عـرصـه تـاریخ سیاسى ، اجتماعى این مرز و بوم ، بلکه در گستره جهانى اسلام پایه گـذارى و آغـاز گـردیـد و بـه مـوازات تغییرات بنیادین در چارچوب حکومت و اداره کشور، دیپلماسى هم دستخوش تحولات عمیقى گردید که در این راستا مبانى ارزشى انقلاب الهام گرفته از احکام دین مبین اسلام ، اهرم تغییرات را در ساختار دیپلماسى برعهده داشتند.
حـضرت امام خمینى (ره ) که عهده دار رهبرى و هدایت انقلاب بودند، پس از پیروزى انقلاب تـمـام تـلاش خـود را بـراى نـوسـازى دیـپـلمـاسـى مـنـطـبـق بـر اصـول و ارزشـهـاى اسـلامـى بـه کـار مـى بـردنـد و در هـر فـرصـتـى بـه مـسـئولان و گـردانـنـدگان آن لازمه انطباق تصمیمات در عرصه سیاست خارجى با موازین و معیارهاى شرعى را گوشزد مى نمودند.
بـیـدارى اسـلامـى ، جـداسـازى اسـلام حـقـیـقـى از اسـلام امـریـکـایـى ، هـمـگـرایـى مـلل اسـلامـى ، اسـتـقـلال سـیـاسـى ، افـزایش مبارزات رهایى بخش ، به خوبى تاءثیر انقلاب اسلامى بر مؤ لفه هاى بین المللى و سیاست خارجى را نمایان مى سازد.
مطابق قوانین مندرج در قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مقام معظم رهبرى که در راءس هرم حکومت قرار دارد، بالاترین مقام براى اخذ تصمیمات کلان در سیاست خارجى نظام است .
مـنـویـّات و دیدگاه هاى ناب و زلال مقام معظم رهبرى علاوه بر شاءن سیاست گذارى کلان بـراى نـظـام اسـلامـى ، بـه دلیـل مـبـتـنـى بودن بر بنیان هاى مستحکم فکرى ، اعتقادى ، گـنـجـیـنـه گرانسنگى براى کشور به شمار مى رود؛ اندیشه هایى که با وقایع جامعه تطبیق مى کند و مى تواند مرهمى بر آلام جامعه باشد.
ایـن انـدیـشـه ها بدان دلیل بسیار ارزشمند و گران سنگ اند که علاوه بر غنا و استوارى تئوریک و بنیادى ، کاربردى نیز مى باشند. در واقع معظم له در پى هر فرایند اجتماعى ، سـیـاسـى ، فـرهـنـگـى و.... ابـتـدا بـه شـرحـى کـوتـاه از اهـمـیـت و علل آن مى پردازند و سپس اگر آسیب و معضلى باشد، با دیدى آسیب شناسانه و عالمانه آن را حـلّاجـى و تـبـیـیـن مـى نـمـایـنـد و در پـایـان بـراى حـل آن مـعضل و مشکل ، راهکارهایى ارائه مى دهند که این راهکارها و راهبردها در صورت تحقق در جـامـعـه مـى تـوانـد بـه بـهـتـریـن شـکـل مـمـکـن بـرطـرف کـنـنـده یـا اصـلاح کـنـنده آن معضل اجتماعى باشد.
مـقـاله حـاضـر در پـى فهم و شناخت سیاست خارجى با عنایت به اندیشه هاى سیاسى مقام مـعـظـم رهـبـرى بـوده در تـلاش اسـت با بهره گیرى از دیدگاه هاى ایشان ، حوزه سیاست خارجى را مطالعه و تحلیل نماید.
تـمـامـى مـنـابـع مورد استفاده در این مقاله ، برگرفته از متن پیام ها و سخنرانى هاى مقام معظم رهبرى است که در خطبه هاى نماز جمعه و دیدار با گروههاى گوناگون مطرح شده و از مـنـظـر مـعـظـم له ، لبّ نـظـرات و اسـاسـى تـریـن مسائل جارى کشور و اسلام و مسلمین است .
هـر چـنـد ایـن مقاله گنجایش بررسى و تبیین علمى مجموعه مواضع ایشان در زمینه سیاست خـارجـى را نـدارد، ولى سـعى نگارنده بر آن بوده که هر چند گذرا، برخى از مواضع و رهـنـمـودهـاى ارزشـمـند مقام معظم رهبرى را جهت آشنایى علاقمندان به اندیشه هاى سیاسى ایشان ارائه نماید. انتظار مى رود کاستى ها ـ و احیانا ـ خطاهاى مقاله را یاد آور شوند.
1. جایگاه سیاست خارجى
در عـرصـه روابط بین الملل ، سیاست خارجى کشورها جایگاه ویژه و مهمى دارد. نظام هاى سیاسى مى توانند با اتخاذ تصمیمات و سیاستگذارى ها منافع ملى خود را تبیین نمایند، ضـمـن ایـنـکـه سـیـاسـتـهـاى مختلف ، انعکاسى از خواستها و نیازهاى اقتصادى ، سیاسى ، فرهنگى و امنیتى جامعه مى باشند.
در انـدیـشـه سـیـاسـى مـقام معظم رهبرى ، سیاست خارجى همواره جایگاه ارزشمندى داشته ، مـعـظـم له از حـسـاسـیـت ، تاءثیرگذارى و دشوارى هاى میدان وسیع دستگاه دیپلماسى به مناسبت هاى مختلف سخن گفته اند:
سـیـاست خارجى و دستگاه اداره کننده سیاست خارجى در حقیقت نیمى از نظام سیاسى است که رابـطـه و حـدود و مـنـافـع کـشـور را در اقـطـار عـالم دنـبـال مى کند. هر چه هم که دنیا از ارتباطات بیشترى و نزدیکترى برخوردار بشود، این نـقـش اهـمـیـت بـیشترى پیدا مى کند. خیلى از مشکلات کشورها را دیپلماسى توام با ابتکار و اقتدار مى تواند حل کند. در واقع دیپلماسى ابزار کار آمد اقتدار نظام سیاسى است . اقتدار نظام سیاسى را بیش از بسیارى از دستگاههایى که حافظ و موظف به حفظ امنیت ملى هستند، دسـتـگـاه دیپلماسى و اداره کننده سیاست خارجى مى تواند به عهده بگیرد و تحقق ببخشد. (25 / 5 / 79).
در دیـدگـاه رهـبـرى سـیـاسـت خـارجـى از جـمـله مـسـائل درجـه اول نـظـام مـحـسـوب شـده و هـمـچون مهم ترین مسائل اقتصادى و خطوط اقتصادى کشور که غالبا با نظر مسئولین طراز اول نظام انجام مى گیرد، باید مورد توجه قرار گیرد:
دیپلماسى کار مجموعه نظام است ، یعنى اختصاص به وزارت خارجه ندارد. مجموعه مدیریت کـلان نـظـام ، متصدى مساءله دیپلماسى است . اما دستگاه تخصصى و کارخانه دیپلماسى و ستاد اصلى دیپلماسى ، وزارت خارجه است . (6 / 6 / 79).
ایشان میدان دیپلماسى را به میدان نبرد نظامى تشبیه مى کنند و معتقدند که در این میدان هم نباید به دشمن اعتماد کرد، زیرا دشمن هم به ما اعتمادى ندارد:
مـیـدان دیـپـلمـاسى ، میدان یک نبرد واقعى است ، منتها نبردى که پشت میز و با لبخند و با گـفـتـن صـبح بخیر و شب بخیر انجام مى گیرد! وجود ارتباطات دیپلماتیک ، هرگز نباید به معناى اعتماد به دشمن تلقى شود، نباید اعتماد کرد...(19 / 4 / 79)، دیپلماسى یک جنگ اسـت ، هـمـه دیـپـلمـاتهاى دنیا مشغول جنگند. ارزش و تاءثیر آن جنگ هم ، گاهى از جنگ هاى نظامى کمتر نیست ، بلکه در مواردى هم بیشتر است ، البته همیشه این گونه نیست . منظور من از جنگ یک مبارزه معمولى نیست که این کار همه دیپلمات هاست . (31 / 4 / 68).
در مکتب سیاسى مقام معظم رهبرى ، خط درست دیپلماسى و سیاست خارجى ، بستگى به حفظ جـهـت گـیـرى اسـلامى و گستاخى و شجاعت در مقابل تهدیدات دشمنان و قدرت هاى بزرگ دارد ؛ و براى انجام این مهم باید وفادارترین صمیمى ترین ، خوشفکرترین ، پرانگیزه تـریـن انـسـانـهـا در دسـتـگاه دیپلماسى مجتمع شوند، تا بتوانند تهدیدها را به فرصت تبدیل و منافع ملى کشور را حراست کنند:
آن دسـتـگـاهى که مى تواند جلوى حمله را سدّ کند و منافع کشور را تاءمین کند و پیام دنیا پـسـنـد کشور را به دنیا برساند و دوست هم فراهم بکند و اعتماد ایجاد کند و رابطه به وجود بیاورد و مجموعه کار آمد درست کند، دستگاه دیپلماسى است ...
... چقدر جنگهایى که مى توانسته شروع بشود اما با اقتدار دیپلماسى شروع نشده ، چقدر تهاجمها و توطئه هایى که شکل گرفته بود، اما با اقتدار دیپلماسى جلوى آنها سدّ شده ، چـقدر توطئه در زمینه افکار عمومى دنیا طراحى شده بود و ابتکار دستگاههاى دیپلماسى ، پـرکـارى آنـهـا، تـوجـه آنـهـا، بـه روز بـودن آنـهـا، بـهـنـگـام عمل کردن آنها، توانسته این توطئه را خنثى کند و از بین ببرد!) (6/6/79)
2. اصول و مبانى سیاست خارجى جمهورى اسلامى
در کلیه نظام هاى سیاسى و حکومتى جهان ، قانون اساسى بالاترین سند و منبع سیاسى رسمى نظام است . چارچوبها و کلیات و حدود و ثغور سیاست خارجى هر کشور نیز در همین سـنـد مـشـخـص و مـعـیـن مـى گـردد. در نـظـام جـمـهورى اسلامى ایران نیز قانون اساسى ، مـعـتـبـرتـریـن سـنـد و غـنـى تـریـن مـنـبـع سـیـاسـت خـارجـى اسـت ؛ و در گـوشـه و کـنـار اصول و فصول این قانون و هر مناسبتى ، بحثى و رهنمودى و شاخصى از سیاست خارجى گوشزد و بررسى گردیده است .
اصول قابل استخراج از قانون اساسى جمهورى اسلامى در ارتباط با سیاست خارجى به شرح ذیل است :
سعادت انسان در کل جامعه بشرى . (اصل 152)
تـنـظـیـم سـیـاسـت خـارجـى کـشـور بـر اسـاس مـعـیـارهـاى اسـلام . (اصل 3)
حـمـایـت از مـبـارزات حـق طـلبـانـه مـسـتـضـعـفـیـن در بـرابـر مـسـتکبرین در هر نقطه جهان . (اصل 154)
امـامـت و رهـبـرى مـسـتـمـر و نـقـش اسـاسـى آن در تـداوم انـقـلاب اسـلامـى . (اصل 2)
خـوددارى از هـر گـونـه دخـالت در امـور داخـلى مـلت هـاى دیـگـر. (اصل 154)
تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان . (اصل 3)
ائتـلاف و اتـحـاد مـلل اسـلامـى و وحـدت جـهـان اسـلام . (اصل 11)
دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان . (اصل 152)
نفى هر گونه ستمگرى و ستم کشى . (اصل 2)
نـفـى هـر گـونـه سـلطـه گـرى و سـلطـه پـذیـرى . (اصل 2)
عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر. (اصل 152)
جـلوگـیـرى از سـلطـه اقـتـصـادى بـیـگـانـه بـر اقـتـصـاد کـشـور. (اصل 43)
اسـتـقـلال سـیـاسـى ، اقـتـصـادى ، اجـتـمـاعـى و فـرهـنـگـى . (اصل 2 و 3)
طرد کامل استعمار. (اصل 3)
جلوگیرى از نفوذ اجانب . (اصل 3)
نـفـى و اجـتـنـاب از پـیـمـانـهـایـى کـه مـوجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعى ، اقتصادى ، فرهنگى و ارتش گردد. (اصل 153)
روابـط صـلح آمـیـز مـتـقـابـل بـا دول غـیـر مـحـارب . (اصل 153)
اعـطـاى پـنـاهـنـدگـى بـه بـه پـنـاه جـویـان سـیـاسـى سـایـر ملل از جور دولتهایشان . (اصل 155)
آنچه که از این اصول بیش از سایر مفاهیم قابل استفاده و استنباط است ماهیت و جوهر، جهان شـمـول و بـرون مـرزى و فـراملیتى و اسلام وطنى آرمانهاى تبیین شده در آن است که حتى سـعـادت انـسـان در کـل جـامـعـه بـشـرى را بـه عنوان هدفى براى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران و کلا نظام جمهورى اسلامى تعیین نموده است .
بـه مـوجب اصل 110 قانون اساسى ، یکى از مهم ترین وظایف رهبرى ((تعیین سیاست هاى کلى نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت و نیز نظارت بر حسن اجراى آن سیاست ها مى باشد.))
رهـبـر فـرهـیـخـتـه و فرزانه انقلاب اسلامى از آغاز رهبرى تا کنون با اتکا به تجارب ارزشـمـنـد اجـرایـى ، بـصـیـرت و تـیـز بـیـنى خاص خود، ضمن نظارت دقیق بر عملکرد دولتـمـردان و نـمـایـانـدن نـقـاط قـوت و ضـعف با ارائه هشدارها، رهنمودهاى گره گشا و راهـکـارهاى اساسى و مهم ، دولت را در جهت رفع کاستى هاى موجود و رسیدن به اهداف آن یـارى و مـدد رسـانـده انـد. کـه در ایـنـجـا بـرخـى از دیـدگـاهـهـاى ایـشـان پـیـرامـون اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى را بررسى و تبیین مى کنیم .
خـط امـام در سـیـاست خارجى عبارت است از طرفدارى از ملتها و مقابله با ابرقدرتها. خط امـام در سـیـاسـت خـارجى ، نه شرقى و نه غربى است . امام به سود هیچ ابرقدرتى با ابرقدرت دیگر نمى جنگد، امام با هر قدرت فائقه یى که بخواهد ملتها را به اسارت و به زنجیز بکشد مبارزه و مقابله مى کند، موضع گیرى امام در سیاست خارجى حمایت از همه جـنـبـشهایى است که علیه ظلم و بیداد در سراسر جهان مجاهدت و فداکارى مى کنند. (12 / 11 / 58)
هـیـچ مـحـدودیـتـى در چـارچوب اصول براى ما در سیاست خارجى وجود ندارد. ما هیچ گردن کلفتى و ژست ابرقدرتى را از هیچ کس قبول نمى کنیم . هر کس بخواهد برخورد قلدرمآب ابرقدرتى با ما حرف بزند، ما حرف او را به خودش بر مى گردانیم . (18 / 2 / 66)
ایـشـان در پـیامى به مناسبت دومین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهورى اسلامى ، حضرت امام خمینى (ره ) مى فرمایند:
خـطـوط اصـلى سـیـاسـت خـارجـى جـمـهـورى اسـلامـى ـ کـه پـایـه آن اصـل ((نـه شـرقـى و نـه غـربـى )) اسـت تـغـیـیـر نـیـافـتـه و هـرگـز هـم قـابـل تغییر نیست و جنجال هوچیگرانه دشمنان هم قادر نیست دولت و ملت ایران را از راهى که با بصیرت انتخاب کرده و با معرفت پیموده است منحرف سازد. (13 / 3 / 70)
در دیـدگـاه رهـبر انقلاب مخالفت با سلطه گرى و سلطه پذیرى ، و حمایت از مظلومان و طرفدارى از اسلام از جمله اصول مستحکم سیاست خارجى است آنجا که مى فرمایند:
دفـاع از مـظـلوم ، همیشه یک نقطه درخشان است ، کنار نیامدن با ظالم ، رشوه نپذیرفتن از زورمـنـد و زرمـنـد، پـافشردن بر حقیقت ، اینها چیزهایى است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمى شود، اینها را باید دنبال کنیم ، اصول اینهاست . (16 / 8 / 80)
ایـشـان در دیـدار بـا مـسـئولیـن وزارت خـارجـه بـر لزوم ابـتـکـار عمل ، مهارت ، هوشمندى ، سرعت عمل ، پیگیرى و برنامه ریزى جامع و تفصیلى در دستگاه دیپلماسى کشور تاءکید و تصریح مى کنند:
مـهـم تـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجـى حـمـایـت از هـویـت نـظـام اسـلامـى و پـافشارى بر اصـول و ارزشـهـاسـت و جـمـهـورى اسـلامـى ایـران ، اصـول و ارزشـهـاى خـود را که عزت ملى است با هیچ چیز معاوضه نخواهد کرد! (29 / 5 / 82)
رهـبـر مـعـظـم انـقـلاب مـوقـعیّت کنونى و کم نظیر جمهورى اسلامى ایران را در میان ملتها بویژه ملتهاى اسلامى به دلیل اصول و ارزشهاى حاکم بر این نظام مى دانند و معتقدند:
امـروز نـیـز بـیـشـتـریـن حـجـم تبلیغات براى القاى عقب نشینى جمهورى اسلامى ایران از اصول خود است تا بدینوسیله از تاءثیرگذارى و محبوبیت نظام اسلامى بکاهند. (همان )
ایشان اصول نـظـام را مـنـبـع مـنـافـع مـلى و هـویـت مـلى و جمعى کشور دانسته و با تاءکید بر حفظ سه اصل اساسى ((عزت ، حکمت و مصلحت )) در چارچوب ارتباطات بین المللى مى فرمایند:
((عـزت و حـکـمـت و مـصـلحت ، یک مثلث الزامى براى چار چوب ارتباطات بین المللى ماست . عـزت : ((الاسـلام یـعـلوا و لایـعـلى عـلیـه ))، ((لن یـجعل اللّه للکافرین على المؤ منین سبیلا)). ما نمى خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و نـاسـیـونالیسم و حرف هایى که متاءسفانه همه دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار مى کشند ثابت کنیم . (18/4/70) معناى عزت این است که جامعه و نظام اسلامى ، در هـیـچ یـک از بـرخـوردهـاى بـیـن المـللى خـود، نـبـایـد طـورى حـرکـت کـنـد کـه مـنـتـهـى به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. (9/11/68).
حـکـمـت یـعـنـى حـکـیمانه و سنجیده کار کردن . هیچ گونه نسنجیدگى را نباید در اظهارات دیـپـلمـاتـیـک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات جهانى است راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد.
((و امـا مـصلحت ؛ مراد مصلحت شخص من و شما نیست که اگر ما این اقدام را کردیم ، ممکن است برایمان گران تمام بشود، نه ، گران هم تمام بشود! مگر ما که هستیم ؟ اگر کارى به مـصـلحـت کشور و به مصلحت انقلاب است ، ولى به مصلحت شخص من نیست ، چه اهمیتى دارد؟ مـصـلحـت یـعـنـى مـصحلت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است ؛ یعنى از رفتار شخصى ما ـ بخصوص شما ـ شروع مى شود.)) (18/ 4 / 70)
ولى امـر مـسـلمـیـن جـهـان بـر تـعـامـل بـا کـشـورهـاى مـخـتـلف دنـیـا بـر اسـاس اصـول تـاءکـیـد نموده و ادامه سیاست تنش زدایى را محور اصلى سیاست خارجى دانسته و تصریح مى دارند:
مـقـبـولیـت جـهـانـى بـسـیـار خـوب اسـت ، امـا نـه بـه بـهـاى دسـت بـرداشـتـن از اصول جمهورى اسلامى که هویت ملى و جمعى ماست ! (29 / 5 / 82)
آنـچـه در پیامها و فرمایشات مقام معظم رهبرى مورد تاءکید بوده و در واقع ستون فقرات سـیـاسـت خـارجـى کـشـور در بـرخـورد بـا اسـتـکـبـار را تـشـکـیـل مـى دهـد، ایـن اسـت کـه در تـعـامـل بـا کـشـورهـا و حـضـور فـعـال در صـحـنـه سـیـاسـت خـارجـى هـرگـز نـبـایـد بـه اصـول و مـبـانـى انـقـلاب و نظام جمهورى اسلامى ایران کوچک ترین خدشه اى وارد شود؛ بـلکـه هـمـواره بـایـد ((عـزت ، حـکـمـت و مـصـلحـت )) نـظـام مـورد تـوجه قرار گیرد و بر استقلال و عزت اسلامى و اجتماعى تاءکید شود:
کـسـى فـکـر کند مبانى نظرى و اصولى نظام ـ که پذیرفته شده است و پایه این نظام بر آن مبانى است ـ اینها در سیاست خارجى اصلا نباید اثر داشته باشد، نه ؛ کجاى دنیا این جورى هست که حالا یک عده اى مى خواهند ایران اسلامى را این جورى کنند؟ مبانى ارزشى نـظـام کـه در سـیـاسـتـهـاى کلى نظام متجلى است ، این پایه سیاست خارجى ماست ، آن وقت سـیـاسـت خـارجـى بـنـابـرایـن یـک ستون هایى پیدا مى کند که این ستون ها بناى سیاست خارجى ما را روى خودشان قرار مى دهند.
یکى از این ستون ها ((استقلال )) است . استقلال یعنى عدم وابستگى سیاسى ؛ یعنى اتخاذ مـواضـع مستقل . یعنى اگر همه دنیا هم اتفاق نظر پیدا کنند در قضیه فلسطین ـ مثلا ـ بر یک امرى ، بعد ما ببینیم که این چیزى که مورد اتفاق اینهاست با مبانى ما تطبیق نمى کند، ما او را صریح رد مى کنیم ؛ مواضع مستقل . (27 / 5 / 81)
3. اهداف سیاست خارجى
اهداف سیاست خارجى ، پایه اى ترین مفهوم در سنجش کارایى است . در یک چشم انداز کلان و تـطـبـیـقـى اهداف کلى سیاست خارجى کشورها کم و بیش یکسان است . هر واحدى که ملت ـ دولت نـامـیـده مـى شـود، در رفـتـار خارجى در پى اعتبار بخشیدن ، تاءمین امنیت ، توسعه اقتصادى و کسب پرستیژ است .
به عبارت دیگر، اگر دولت ـ ملتى نتوانست در مرزهاى پیرامونى خود، امنیت فراهم آورد و نـتـوانست از شرایط خارجى جهت رشد و رفاه و توسعه اقتصادى اتباع خود بهره گیرد و قـادر نبود که نسبت به ارزش ها و فرهنگ کشور خود از نظر دیگران احترام بیافریند، از سیاست خارجىِ کارآیى برخوردار نیست . در این راستا نقش نخبگان سیاسى به طور عام و نـخـبـگـان سیاست خارجى به طور خاص در کارآیى و یا عدم کارآیى سیاست خارجى مهم و برجسته است .
در نـوشـتـارهـاى مـربـوط بـه سـیـاسـت خـارجى ، نقش هاى مختلفى که کشورها در عرصه سـیـاسـت خارجى دنبال مى کنند، شناسایى و شمارش شده است . برخى از کشورها در پى ایـفـاى نـقـش ((حـفـظ وضـع مـوجود))، یا ((برهم زننده وضع موجود))، ((رهبر منطقه اى ))، ((رهـبرى قوم گرایانه منطقه اى و فرامنطقه اى ))، ((رهبرى فرهنگى و مذهبى منطقه اى و فـرا مـنـطـقـه اى ))، ((ژانـدارم منطقه اى ))، ((هژمون جهانى ))، ((رهبرى مخالفت با هژمون جهانى )) و دهها نقش دیگرند.465
در نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى ، مـهـم ترین منبع براى شناخت اهداف سیاست خارجى ، قانون اسـاسـى مـى بـاشـد کـه بـا تـوجـه بـه آنـچـه در مـقـدمـه و اصـول آن آمـده اسـت ، مـى تـوان اهـداف نـظـام و نـهـادهـاى فـرهنگى ، اجتماعى ، سیاسى و اقتصادى ایران را که بر اساس اصول و ضوابط اسلامى تدوین شده ، بشناسیم .
مجموع اهداف سیاست خارجى ایران با بررسى قانون اساسى موارد زیر است :
سعادت انسان در کل جامعه بشرى ، استقلال کشور، ظلم ستیزى ، عدالت خواهى ، طرد نظام سـلطـه در جـهـان ، حـمـایـت از مـبـارزه حق طلبانه مستضعفین ، تعهد برادرانه نسبت به همه مـسـلمـانـان ، ائتـلاف و اتـحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام و نیز دفاع از حقوق مسلمانان جـهـان ، نـفـى هـر گـونـه سـتم گرى و ستم کشى ، نفى هر گونه سلطه گرى و سلطه پـذیـرى ، عـدم تـعـهـد در بـرابـر قـدرتـهـاى سـلطـه گـر، طـرد کامل استعمار و جلوگیرى از نفوذ اجانب ، حفظ تمامیت ارضى ، نفى و اجتناب از پیمان هایى کـه مـوجـب سـلطـه بـیـگـانـه بر منابع طبیعى و اقتصاد کشور، فرهنگ و ارتش مى گردد. روابـط صـلح آمـیـز مـتـقـابـل بـا دول غیر محارب ، صداقت و وفاى به عهد در معاهدات بین المللى .
اهـداف سـیـاسـت خـارجـى جـمـهـورى اسـلامـى و تـعـیـیـن اولویـت هـاى آن بـر اسـاس سـه اصـل تـثـبـیـت شـده ((عـزت ))، ((حـکـمـت ))، و ((مـصـلحـت )) بـوده و ایـن اصول سه گانه ، جهت دهنده ارتباط جمهورى اسلامى با دیگر کشورهاست .
رهبر معظم انقلاب اهداف سیاست خارجى را چنین تفسیر مى کند:
هـدف مـا، هـدف و راهـى اسـت که اسلام معین کرده ، نه در آن ظلم است و نه تجاوز به حقوق انـسـان ، و نـه بـى اعـتـنایى به تجاوزهایى که مردم ظالم نسبت به مردم مظلوم انجام مى دهـنـد. حـقوق انسان در آن ، در حداکثر میسور و ممکن رعایت شده است . راه ما این است . تا حالا هم بحمداله این هدفها را تعقیب کرده ایم . (2 / 7 / 77)
در دیـدگـاه مـقـام مـعظم رهبرى اجراى اهداف سیاست خارجى در گرو اجماعى بین نخبگان در مـرحله اول و کل جامعه در مرحله بعد مى باشد هر چند این بدان معنى نیست که باید همه یک نـوا و یـک صـدا در امـور سـیـاسـت خـارجـى سـر دهند، بلکه در سمت و سوهاى اصلى حرکت سـیـاسـت خـارجـى ، تـمامى نخبگان اجرایى ، کم و بیش باید در پایه هاى اولیه توافق داشته باشد.
ایشان خطاب به مسئولان وزارت خارجه مى فرمایند:
باید سعى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران انگیزه و هدفش این است که مـى خـواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بر دارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم . (2 / 6 / 77)
و در جاى دیگر تاءکید مى کنند:
اهـداف راهـبـردى و چـارچـوب کـلى سـیـاسـت هـاى خـارجـى ایـران هـمـان اهدافى است که 25 سـال پـیـش از درون پـدیـده عـظـیم ، عمیق و ماندگار انقلاب اسلامى پدیدار شد و تا به امـروز در عـرصـه دیـپـلمـاسـى جـهـانـى و مـنـطـقـه اى دنبال شده است . (25 / 5 / 83)
ایـشـان بـا تـوجـه بـه پـیـشـرفت هاى انکارناپذیر ملت ایران در عرصه هاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى ، فرهنگى ، علمى و دیگر عرصه ها بر این باورند که :
در جهان اسلام هم بیدارى اسلامى ، فرو ریختن ترس ملتها از ابرقدرتها و احساس هویت تـوده هـاى مـسـلمـان از آثار گرانقدر انقلاب اسلامى و پایدارى ملت ایران است . (25 / 5 /83)
معظم له با اشاره به تغییرات اساسى که در هندسه معرفتى و سیاسى جهان ایجاد شده مى افزایند:
امـروز لیـبـرال دمـکـراسى غرب در افکار عمومى ملت ها با مخالفت هاى روز افزون مواجه شـده اسـت و با افزایش نفرت جهانى از آمریکا دولت این کشور در حضیض شکست سیاسى قرار دارد و در دنیا عملا منزوى شده است . (همان )
مـقـام مـعـظـم رهـبرى یکى دیگر از اهداف سیاست خارجى نظام جمهورى اسلامى را نشان دادن چـهـره مـعـتـرض و سـازش نـاپذیر نظام اسلامى نسبت به متعرضین مى دانند و تاءکید مى کنند:
آن نـظـامـى کـه بـه نـام اسـلام و بـه نـام قـرآن اسـت ، ولى در مـقـابـل دشـمـنـان خـدا تـسـلیـم مـى شـود، دیـگـر جـمهورى اسلامى نیست ، جمهورى اسلامى امریکایى است . مکتب قرآن و راه انبیاء نیست . آن چیزى که در راهش ، جوانى ها از بین رفت ، جان هاى طیب و طاهر از تن ها خارج گردید، خون ها ریخته شد، برایش زحمت ها کشیده شد، ایـن دیـگـر آن نـخـواهـد بـود. چـهره جمهورى اسلامى نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حـریـم مـلت هـا و شـرف انسانیت و استقلال ملت ها، چهره متعرض و عدم تسلیم است . ما بى اعتماد و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود. (31 / 4 / 68)
در واقـع اهـداف سـیـاسـت خـارجى تاءمین کننده منافع ملى ایران اسلامى بوده و در راستاى نهادینه کردن حاکمیت ملى در نظام متحول بین المللى است .
4. مؤ لفه هاى قدرت
رهـبـر مـعـظـم انـقـلاب مـنـافـع مـلى را در چارچوب اصول ، اهداف و ارزشهاى نظام اسلامى قابل تعریف دانسته و در بیان مولفه هاى قدرت ملت ایران خاطر نشان مى کنند:
احـساس هویت و عزت اسلامى ـ که امروز به برکت پیروزى انقلاب اسلامى در جهان اسلام نـمـودار شـده اسـت ـ یـکـى از مـهـم تـریـن مـؤ لفه هاى قدرت ملت ایران است که باید در مناسبات بین المللى حتما به آن توجه شود. (24 / 12 / 84)
ایـشـان الگوى اسلام ارائه شده در ایران را یکى دیگر از مؤ لفه هاى قدرت ملى برمى شمارند و مى فرمایند:
اسلامى که امروز در ایران ارائه شده برخلاف اسلام طالبانى و همچنین اسلام امریکایى یـا هـضـم شـده در فـرهـنـگ غـربى ، اسلامى است که داراى روشنفکرى پایبندى به عقاید اسـلامـى ، نـوآورى و پـویـایـى اسـت و بـر اسـاس آن یـک نـظـام و دولت مـتـکـى بر مردم شکل گرفته و در 27 سال گذشته با وجود همه فشارها از مسیر اصلى خود خارج نشده ، بـنـابـرایـن بـراى مـسـلمـانـان جـهـان بـسـیـار جـذاب و قـابـل الگـو بـردارى اسـت و ایـن بـرخـلاف خواسته قدرتمندان عالم بویژه امریکاست . (همان )
ایـشـان وسـعـت ، تـنـوع جـمعیتى ، برخوردارى از منابع مهم انرژى دنیا و بسیارى از مواهب طـبـیـعى ، هوشمندى بالاى مردم ، وجود پیوند عمیق میان دولت و مردم ، سطح مشارکت بالاى مـردم در تـصـمـیـم گیرى و انتخابات و موقعیت جغرافیایى بسیار حساس ایران را از جمله ((مـؤ لفـه هـاى مـادى )) قـدرت کشور دانسته ایمان و روحیه معنوى را به عنوان ((مؤ لفه هاى فرهنگى )) قدرت بر شمرده و معتقدند:
عـلاوه بـر ایـن ، ایـمـان اسـلامـى و روحـیـه معنوى ملت ایران و حضور آنان در عرصه هاى مـخـتـلف و حـسـاس کـشـور در سـالهـاى گـذشـته ؛ بر اساس این ایمان ، از ((مؤ لفه هاى فـرهـنـگى )) قدرت کشور است که روحیه فداکارى و شهادت طلبى ، ناشى از همین ایمان اسـلامـى اسـت و قدرتهاى جهانى نیز از آن وحشت دارند، بنابراین باید همواره حفظ شود. (همان )
از دیـدگـاه ، رهـبـر معظم انقلاب ، در عرصه سیاست خارجى با چنین پشتوانه و روحیه اى بـایـد بـه ایـفـاى نقش ، مذاکره و هماوردى پرداخت تا قدرت هاى سلطه گر متکبر نتوانند خـواسـتـهـاى خـود را تـحـمـیـل کـنـنـد. ایـشـان در هـمـیـن رابـطـه بـه بـیـان چـگـونـگـى تعامل و روابط با دیگر کشورها مى پردازند و خاطر نشان مى کنند:
در تـعـامـل و مـناسبات دو جانبه همواره باید تنظیم روابط مد نظر باشد و به گونه اى عـمل شود که طرف مقابل احساس کند هر گونه رفتار مثبت و یا منفى ، داراى واکنش و نتیجه متناسب با آن خواهد بود. (همان )
ایـشـان معتقدند که اگر جهان اسلام از نیروى انسانى خود، از نفت خود و از بازارهاى خود، از عـلم خـود و ذخـایـر گـونـاگـون مـادى و معنوى خود خوب استفاده کند، قدرتمندان عالم و سـلطـه گـران نـمـى توانند به او زورگویى کنند؛ زیرا جهان اسلام با داشتن یک پنجم جـمـعیت دنیا و حضور در یکى از حساس ترین مناطق جهان و میراث علمى و معنوى عمیق و کهن ، بـالقـوه مـى تـوانـد بـا جـمـع آورى امـکـانـات خـود مـجـوعـه یـى مـقـتـدر، ثـروتـمـنـد و مستقل تشکیل دهد؛ و در برابر قدرتهاى سلطه گر و اقتدارگر بایستد:
تـظـاهـر ابرقدرتها به اقتدار، بیش از اقتدار واقعى آنهاست . آنها تظاهر به اقتدار مى کـنند، براى اینکه با ابهت و چهره اخم آلود خودشان ملتها را بترسانند، اما این طور نیست که آنها واقعا قدرتى داشته باشند!. (6 / 2 / 84)
ایـشـان گـسـتـرش جـنـجـال هـاى تـبـلیـغـاتى و جنگ روانى دشمن علیه جمهورى اسلامى را دلیـل اقـتـدار ملت ایران مى داند و تاءکید دارند که آنها سلطه به همه دنیاى اسلام را مى خـواهـنـد و قـصـد دارنـد کـه تـمامى سرزمین هاى اسلامى را در دستهاى مجرم و گنهکار خود قبضه کنند. ولى ملت ما ایستاده است .
استکبار جهانى بداند که این ملت فولاد آبدیده است زن و مرد این کشور و این مرز و بوم ، جوان و پیر این میهن بزرگ اسلامى و نسل هاى پى در پى از این ملت بزرگ که در کوره هـاى حـوادث آبـدیـده شـده انـد، بـراى خودشان یک رسالت قائلند؛ رسالت پاسدارى از اسـلام و پـرچـم بر افراشته اسلام در این سرزمین ، که امروز یک و نیم میلیارد مسلمان در مناطق مختلف دنیا به این پرچم چشم دوخته اند. (5 / 1 / 85)
5. اولویت هاى سیاست خارجى
رابـطـه دیپلماتیک از حیث تئورى و نظرى ، در واقع نقطه اوج روابط عادلانه و صمیمانه دو کـشـور بـایـکـدیـگـر اسـت ، چـرا که دو کشور مستقل و غیر وابسته به یکدیگر، پس از رسـیـدن بـه درک مـتـقـابـل ، رفـتـار حـسـنـه متقابل ، عدم مداخله در امور داخلى یکدیگر، عدم تـجـویـز انـجـام و طـرح ریـزى تـوطـئه در خـاک هـر یـک از دو کـشـور عـلیـه کـشـور مـقـابـل ، بـرقرارى و استحکام روابط حسنه بین دو کشور که موجب نزدیکى و صمیمیت بین آنها مى شود، اقدام به برقرارى روابط دیپلماتیک با یکدیگر مى نمایند.
در حـقیقت از نظر تئورى ، سالم ترین روابط بین دو کشور که بر آن اصولى حاکم است و بـسـیـارى از مـقـررات ، قـراردادهـا، عـرف و سنن بین المللى نیز پشتوانه آن است ، همان روابـط دیـپـلمـاتـیک بین دو کشور است . زمانى که دو کشور با یکدیگر رابطه دیپلماتیک بـرقـرار مى کنند، بدان معنى است که آن دو با یکدیگر قرار گذاشته اند که از این پس بـر اسـاس اصـل رفـتـار حـسـنـه مـتـقـابـل ، احـتـرام بـه اصول شناخته شده بین الملل و در چارچوب مقررات بین المللى با یکدیگر رفتار نمایند.
قـانـون اسـاسـى جـمـهورى اسلامى ایران به روشنى ارجحیت هاى سیاست خارجى ایران را روشن ساخته است . چهار گروه از کشورها به ترتیب داراى اولویت مى باشند:
1. همسایگان ایران
2. کشورهاى مسلمان
3. کشورهاى جهان سوم
4. کـشـورهـایـى کـه به نوعى یکى از نیازهاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى و یا نظامى ایران را بر طرف سازند.466
مقام معظم رهبرى با درایت و تسلط بر قوانین مندرج در قانون اساسى اولویت هاى سیاست خارجى را مشخص و معین فرموده اند:
سـیـاسـت خـارجـى ایران به طور کلى بر این مبناست که ، ما با کشورها بر اساس قانون اساسى و بر اساس اصول اسلامى با کشورهایى که سر تعرّض با ما ندارند، رابطه خصمانه نداریم ، کسانى که با ما سر تعرض دارند و شیوه خصومت در پیش مى گیرند، مـا هـم در مـقـابل با آنها خصومت آمیز برخورد مى کنیم . اگر خصومت آنها نظامى بود، ما هم مـتـقـابـلا خصومت نظامى خواهیم داشت . اما کشورهایى که با ما سر خصومت ندارند و مایلند بـا مـا ارتـبـاطات دوستانه یا برادرانه داشته باشند، ما نسبت به آنها روى خوش نشان مى دهیم و دست دوستى به سوى آنها دراز مى کنیم . (3 / 3 / 61)
ایشان با تاءکید بر فرامین حضرت امام خمینى (ره ) مبنى بر تقویت روابط خارجى سالم ، دوستانه و محبت آمیز با کشورهاى مسلمان و همسایه مى فرمایند:
در سـیـاسـت خـارجـى محور اصلى حرکت ما از آغاز انقلاب ایجاد روابط متین و منطقى با همه کـشـورهـایـى بـوده کـه مـایـل بـودند انقلاب ما را و کشور ما را و ملت ما را در همان موضع شایسته اى که از آن برخوردارند، قرار بدهند و به چشم احترام به این همه نگاه کنند. در سـیـاسـت خارجى ما کشورهاى همسایه نقش برجسته اى داشتند. کشورهایى که با ما روابط دوستانه و صمیمانه اى را از آغاز انقلاب ابراز مى کردند نقش ویژه اى داشتند. کشورهاى غـیـر مـتـعـهـد و کـشـور هـایـى کـه آمـاده بـودنـد بـصـورت مـسـتـقل و جدا از تصمیم گیرى هاى قدرتهاى مخاصم با ما درباره ما تصمیم بگیرند نقش ویژه اى داشتند. ما در سیاست خارجى خودمان این اولویت ها را همواره مورد نظر قرار دادیم . در منش سیاست خارجى ما حساسیت در مقابل تجاوز نقش بخصوصى داشته . ما همواره کوشش کـردیـم از اول انـقـلاب در هـر نـقـطـه اى کـه یـک نـیـروى مـتـجـاوز به خودسرى و قلدرى مشغول است آن را عیب و زشت بشماریم . (16 / 11 / 64)
در سیاست خارجى جمهورى اسلامى همواره تلاش مجریان و مسئولان وزارت خارجه بر ایجاد آرامش و فراهم آوردن امکان صلح و همزیستى مسالمت آمیز در سطح منطقه بوده و جهت گیرى کلى سیاست نظام به سوى گسترش و تقویت روابط بدون تشنج با کشورهاى اسلامى و دولتهاى غیر محارب بوده است .
در همین ارتباط معظم رهبرى در اوایل انقلاب نکاتى را مورد توجه و تاءکید قرار مى دهند:
... مـا مـایـل هـسـتـیـم کـه هـمـسـایـگـان مـا پـایـگـاهـهـاى سـلطه امریکا نباشند. بالخصوص مایل هستیم که خلیج فارس از نفوذ روز افزون امریکا مصون بماند. بر این مبنا ارتباطات مـا بـا هـمـسـایـگـان مـا در ایـن مـنـاطـقـى کـه اسـم آوردم ، شکل مى گیرد. بارها ما به دولتهاى خلیج فارس نصیحت کردیم ، بلکه هشدار دادیم که نـگـذاریـد امـریـکـا بـیـش از پیش وارد منطقه بشود.... ما این سیاست را تعقیب مى کنیم . به زبـان و هـشـدار هـم اکـتفا نمى کنیم . از هر طریقه دیپلماسى ممکنِ مشروع که بتوان استفاده کـرد، اسـتـفاده مى کنیم تا این دولتها را از لغزیدن به زیر خیمه امپریالیسم جلوگیرى کنیم . رابطه ما با این دولتها در آن صورت ، یک رابطه صد در صد برادرانه و سالم خواهد بود. (25 / 12 / 60)
بـحـث تـقـویـت روابـط جـمـهـورى اسـلامى با کشورهاى آسیایى و اروپایى یکى دیگر از مباحثى است که مورد توجه رهبرى نظام بوده ، ایشان در دیدار با سفرا و متولیان سیاست خارجى بر این نکته تاءکید مى کنند:
... مـا تقویت روابط با اروپا را باید جدى بگیریم . البته من تقویت روابط با آسیا را هم یک اصل بسیار مهمى مى دانم .
... مـا باید به آسیا یک نگاه جدى بکنیم . البته این هم سیاست امروز ما نیست ، این سیاست اواخر زمان امام (رضوان اللّه علیه ) است که ما بارها بر آن تاءکید کرده ایم .
مـا بـایـد بـه اروپـایـیـهـا تـفهیم کنیم که غرب مساوى با امریکا نیست ، که اگر چنانچه امـریـکـا حـذف شـد، مـا بـا غـرب قـهـریـم ، نـه ، خـود اروپـایـیـهـا هـم قبول ندارند. (6 / 6 / 79)
6. سفرا و نمایندگى هاى سیاسى
مقام معظم رهبرى عوامل موثر در فعالیتها و رفتار سفیران جمهورى اسلامى ایران در خارج از کـشـور را بـسـیـار گـسـتـرده و پـیـچـیـده و در عـیـن حـال ظـریـف و حساس دانسته و معتقدند که اقتدار نظام جمهورى اسلامى در پایبندى سفرا و نمایندگان سیاسى به اصول اسلامى است :
بـرادران عـزیـز! هـر چـه پـایـبـنـدى بـه اصـول اسـلامـى و روش هـاى آن بیشتر تاءکید بورزید، موفق تر خواهید بود. موفقیت امروز دیپلماسى ما که دنیا و حتى مخالفان ما بدان اذعـان دارنـد، درجـه اول مـدیـون تـقـّیـد و پـایـبندى شما دست اندرکاران است . این را حفظ کـنـیـد.... چـیزى که در ما استثنایى است و توجه دنیا و احترام دیگران را جلب مى کند، همین پایبندى ما به یک فکر و اعتقاد الهى است که آن را نشان مى دهیم . این اعتقاد و پایبندى را هر چه ممکن است حفظ کنید و این کار با ظواهر و امانت اسلامى و پایبندى هاى شدید اسلامى تاءمین خواهد شد و لاغیر! (31 / 4 / 68)
مـقـام مـعـظـم رهـبرى میدان دیپلماسى را صحنه تعامل و هماوردى براى تاءمین منافع ملى با تـکـیـه بـر مـؤ لفـه هـاى قـدرت مـلى مـى دانـنـد و مـعـتـقـدنـد کـه در مـسـائل سـیـاسـت خـارجـى ، جـهـت گـیـرى اسـلامـى بـاید حفظ شود و گستاخى و شجاعت در مـقـابـل تـهـدیـدهـاى دشـمـنـان و قـدرت هـاى بـزرگ و نـیـز حـاکـمـیـت عقل و منطق بر تصمیم گیرى ها و حرکات ، مورد توجه قرار بگیرد؛ لذا خطاب به سفرا و نمایندگان سیاسى نظام مى فرمایند:
در سـیـاسـت خـارجـى بـایـد با شناخت صحیح سرمایه ها و قدرت کشور، از آنها بیشترین استفاده براى تاءمین منافع کشور و ملت انجام گیرد. (24 / 12 / 84)
ایـشـان همچنین ایمان و خود باورى ، هوشمندى و شجاعت ، تحرک و امانت ، ابتکار و نوآورى در چـارچـوب اصـول و اهـداف را از ویژگى هاى اصلى دیپلمات هاى نظام جمهورى اسلامى دانسته و تاءکید مى کنند:
نـمـاینده جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور، باید ضمن تاءمین منافع ملى ، نماینده واقعى نظام اسلامى و عزت ، ایستادگى و تدبیر ملت ایران باشد. (همان )
ایـشـان اعـتـمـاد بـه نـفس ، در نظر داشتن اهداف نظام اسلامى و آگاهى از واقعیت ها و حقایق داخـل کـشـور را از جـمـله لوازم موفقیت نمایندگان جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور بـر شـمـرده و بـا اشـاره بـه تـلاش تـبـلیـغاتى گسترده دشمن براى وارونه جلوه دادن مسائل ایران خاطر نشان مى کنند:
آگـاهـى از حـقـایـق داخـلى مـى تـوانـد سـفـیـران نـظـام اسـلامـى را در عـرصـه بـیـن الملل اقتدار و عزت بخشد. سفیران نظام اسلامى نمایندگان نظام ، دولت و ملت ایرانند و بـایـد بـا اسـتـفـاده از زمـیـنـه و امـکـانـات مـسـاعـد مـوجـود، بـراى تـاءمـیـن کامل منافع ایران اسلامى به تلاش هاى مجدانه خود ادامه دهند. (25 / 5 / 78)
ایشان با توجه به تحولات در حال تغییر و سریع دنیا بر لزوم وجود سیستم ارزیابى فـعـال و دقـیق در وزارت خارجه به منظور بررسى روابط دو جانبه و موقعیت بین المللى تاءکید کرده و مى فرمایند:
سـفـیـران بـایـد بـدور از هـرگـونـه انـفـعـال ، بـا حـداکـثر تحرک و تاءثیر گذارى در مـحـل ماءموریت ، مواضع و نظرات جمهورى اسلامى را به صورت استدلالى و منطقى تبیین کنند. (29 / 5 /82)
رهـبـر انـقـلاب مـهـم تـریـن وظـیـفـه سفیران را دفاع و حمایت از هویت نظام اسلامى بر مى شمارند و خطاب به سفرا مى فرمایند:
بـخـشـى از قـواعـد و ارزشـهـاى بـیـن المـللى کـنـونـى در دنـیـا تـحـمـیـل شـده و نـتـیـجـه سـلطـه بـرخـى قـدرتـهـاسـت و قـبـول ایـن قـواعـد بـه بـهـاى دسـت کـشـیـدن از هـویـت مـلى و اصـول و ارزشـهـاى نـظام اسلامى افتخار نیست و ما نمى توانیم براى رضایت بخشى از دنـیـا کـه تـجـسـم آن در غـرب و در راءس آن دولت مـتـکـبـر امـریـکـاسـت از اصول خود عقب نشینى کنیم ! (همان )
ایشان همچنین با تاءکید بر لزوم حفظ فضاى ارزشى و انقلابى در وزارت امور خارجه ، سفرا و خانواده هاى آنان را به تقویت گوهر ایمان توصیه کرده و تاءکید مى کنند:
سـفـراى ما در نمایندگى هاى خارجى ، بر حفظ صد در صد تقیّدات و ظواهر اسلامى نسبت به خود و خانواده ها و همکاران شان مراقبت کنند. راه تقویت گوهر ایمان ، ذکر و یاد خداوند و فراموش نکردن روز جزا و آخرت از طریق مراقبت و تقوا است . (29 / 5 / 82)
دیـن و ارزشهاى دینى از جمله گرانسنگ ترین نعمت هاى الهى اند که حفظ و پاسداشت آنها وظیفه همه مردم متدین بویژه مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى است . همچنین وجود ایمان و تدین است که در صحنه هاى دشوار و تندبادهاى سخت زندگى و حیطه مسئولیت ، قدرت و تـوان روحـى انـسـان مـؤ مـن را افزایش مى دهد. رهبر انقلاب ضمن سفارش سفرا به حفظ اصـول و آرمـانـهـاى انـقـلاب ، آنـهـا را بـه رعـایت تقوا و تقویت تدیّن توصیه کرده مى فرماید:
آقـایـان سـفـرا! توجه داشته باشید در کشورهایى که تشریف دارید، چهره شما، چهره اى انـقـلابـى و یـادآور امـام ـ با همان خصوصیاتى که دنیا از امام مى شناسد ـ باشد... محیط سـفـارت ، بـایـد محیط تدین باشد. این تعبیرات غیر متدین را کنار بگذارید که بچه ها، بـچـه هـاى متعهد و خوبى هستند. متعهد، انقلابى ، مبارز، در جاى خود محفوظ، اما باید متدین باشند. متدین ، یعنى آن کسى که سعیش بر این است که گناه نکند؛ سعیش بر این است که وظـایـف شـرعـى اش را با دقت و مو به مو انجام بدهد؛ زن یک طور، مرد یک طور. این متدین است ؛ یعنى ملاحظه کننده جمیع وظایف شرعى رساله اى ! (1 / 4 / 69)
در نـگاه رهبرى نظام ، سفرا باید افرادى متدین ، آزاد و مستغنى باشند؛ وجود آنها افرادى انـقـلابـى ، نـفـوذنـاپـذیـر و مـعـتـقـد بـه نـظـام اسـلامـى را در ذهـن رجال سیاسى کشور محل ماءموریت ترسیم کند:
مـن نـمـى خـواهـم از بـرادرانـى کـه در کـشـورهـاى دیـگـر زنـدگـى مى کنند، توقع زهد و پـارسـایى مطلق بکنم ؛ لیکن مى خواهم عرض کنم که در ظواهر زندگى ، یک مقدار رعایت امـساک لازم است . اگر کسى در آمد هم دارد، امکان استفاده هم دارد، جلوى بعضى از استفاده ها را با میل خود و به ابتکار و با اراده شخصى بگیرد. این خیلى فایده دارد. هم براى وضع کلى انقلاب فایده عمومى دارد و هم فایده شخصى دارد؛ یعنى به شما نورانیت مى دهد. این کـار بـا کـار بـنـده اى کـه امـکان فلان استفاده برایم نیست ، فرق مى کند. من اجر شما را نـدارم امـا شـمـا کـه مـى تـوانید، اگر از فلان کار تجملاتى ، از فلان خرج زیادى ، از فلان استفاده اضافه بر سازمان ـ که ممکن است انسان برایش یک راه مشروع هم فکر کند و بـگـویـد کـه مثلا این گونه استفاده مى کنم ؛ طورى هم نمى شود ـ امساک کردید، فایده و تاءثیرش بر نفس شما خیلى بالاست . (18 / 4 / 70)
در دیـدگـاه مـقـام مـعـظـم رهـبـرى ارتـبـاطـات دیـپـلمـاسـى بـایـد بـر اسـتـقـلال و عـزت اجـتـمـاعـى ملت شجاع ایران بنا شود و سفرا و نمایندگى هاى سیاسى جمهورى اسلامى رسالت و سهم مهمى در این قضیه دارند.
بـایـد سـعـى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران ، انگیزه و هدفش این است کـه مـى خـواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بردارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم ... ما باملت هاى دنیا با دولت هاى گـوناگون عالم ، بناى همکارى و تفاهم داریم ؛ البته نه با زورگوها و کسانى که مى خـواهـنـد هـمـه مـسـایـل را بـا تـکـیـه بـر قـدرت خـودشـان حل بکنند. مثل آمریکا. با اینها آبمان در یک جوى نمى رود. (20 / 6 / 77)
ایـشـان اسـتـفـاده کـارگزاران سیاست خارجى از همه ظرفیت ها، امکانات ، و توانمندى ها را براى پیشبرد سیاست خارجى کشور ضرورى مى داند و تاءکید مى کنند:
بـایـد در عـرصـه ارتـبـاطـات دو جـانـبـه و مـنـطـقـه اى و مـجـامـع جـهـانـى حـضـور کـامـلا فـعـال داشـتـه بـاشـیـم و بـا شـنـاخـت مـؤ لفـه هـاى ضـرورت نـظام اسلامى اهدافمان را دنبال کنیم . (26 / 5 / 83)
7. رابطه یا مذاکره با امریکا
رابـطـه یـا مـذاکـره جمهورى اسلامى با دولت امریکا از جمله مباحثى است که از پیشینه اى به درازاى عمر پر برکت انقلاب اسلامى در عرصه روابط بین دو کشور برخوردار است . وقوع انقلاب اسلامى در ایران ، طومار یکه تازى و مداخلات گوناگون امریکا در ایران را بست و منافع بى شمار امریکا را با تهدید مواجه ساخت .
بـا قـطـع روابـط ایران و امریکا که البته براى اولین بار و به طور رسمى از سوى رئیس جمهور وقت امریکا (جیمى کارتر) در اردیبهشت 59 به بهانه تسخیر لانه جاسوسى امـریـکـا در ایـران اعـلام گـردیـد، در طـول سـه دهـه گذشته از تاریخ پر فراز و نشیب انـقـلاب هـر از گـاهـى و بـه تـنـاسب شرایط و تحولات سیاسى اجتماعى دو کشور، بحث مـذاکـره ، عـمـدتا از سوى تحلیلگران سیاسى ، صاحبان صنایع و شرکت هاى تجارى و نـیـز مـسـئولان رسـمـى امـریـکـا مـطـرح و از ایـران دعـوت بـه حل اختلافات فیما بین از طریق دیپلماتیک شده است .
اگـر چـه مـطـالعـه ایـن مقاطع از تاریخ تحولات دو کشور روشن کننده نکات ارزنده اى از جـمـله اینکه امریکا هر گاه در عرصه هاى مختلف خود را قدرتمند و کشور هدف (ایران ) را در شـرایـط انـفعالى و آسیب پذیر و به لحاظ وحدت و انسجام ملى ، توان نظامى ، هنجار شـکـنـى جـریـانـات سـیـاسـى و اخـتـلافـات داخـلى و... ضـعـیـف دیـده بـراى تـحـمـیـل شـرایـط و خـواسـته هاى خود از ایران براى جلوس در پشت میز مذاکره دعوت به عـمـل آورده اسـت . از سـوى دیـگـر مـطـالعـه رفـتـار سـیـاسـى امـریـکـا در گـذشـتـه و حـال نـشـان مـى دهـد کـه ایـن کـشور اصولا با اصل نظام جمهورى اسلامى از بدو پیدایش مـشـکـل داشـته و هنوز هم براندازى و سرنگونى نظام مقدس اسلامى از اهداف اصلى او به شمار مى رود.
مـطـالعـه فـرمایشات مقام معظم رهبرى در این باره ، بیانگر این واقعیت است که آنچه مانع بـرقـرارى رابـطـه یا مذاکره بین دولتمردان جمهورى اسلامى و سران دولت امریکاست ، روحـیـه و خـوى اسـتـکـبـارى دولت امریکاست ؛ و نکته دیگر اینکه هیچ دولتى تا کنون از رابطه با امریکا نفعى نبرده است :
امـریـکا مى گوید: بیائید مذاکره کنیم ، نمى گوید بیایید رابطه برقرار کنیم . مذاکره یعنى چه ؟ یعنى آن پیوندى را که جمهورى اسلامى قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ملت هاى دنیا به این نظام جلب بشود، این را دو مرتبه برقرار کند. یـعـنـى در درجـه اول ، یـک ضـربـه نـمـایـان بـه جـمـهورى اسلامى بزنند و از آن جا که تـبـلیـغـات هـم در دسـت آنـهـاسـت ، در دنـیـا مـنـعکس کنند که جمهورى اسلامى از حرف هایش برگشت ! به چه دلیل ؟ به این دلیل که نشسته است و دارد با امریکا مذاکره مى کند و آن وقت یک یاءس عمومى در تمام ملت ها ـ در آسیا و در افریقا و در کشورهاى گوناگون و در خـود اروپا و در خود امریکا ـ به وجود بیاید. ملت هایى که امید پیدا کرده اند ـ مسلمانان و حـتـى غـیـر مـسـلمـانـان ـ نـا امـیـد بـشـوند و آن چهره با صلابت امام بزرگوارمان که روى جـمـهـورى اسـلامـى را پـوشـانـده و آنها را وادار به حرکت مى کرده است ، مخدوش بشود و بـگـویـنـد: نـه آقـا! جمهورى اسلامى هم توبه کرد! یا بگویند: چون امام رفت ، جمهورى اسلامى توبه کرد! (13 / 4 / 68)
از دیـدگاه رهبرى ، هدف واقعى امریکا از ادامه فشار بر جمهورى اسلامى وادار کردن ملت و دولت ایـران بـه تـسـلیـم در بـرابـر اراده ابـرقـدرتـى امـریـکـاسـت ؛ بـنـابـرایـن عقل و منطق حکم مى کند با تمام قدرت در مقابل آنها بایستیم ؛
مـا بـایـد قـدرت خـود را زیـاد کـنـیـم . والا هـر گـونـه عـقـب نـشـیـنـى در مقابل قدرت متکبر و زورگو، یکطرفه و تشویق به تعرض و تجاوز بیشتر خواهد بود. ایـن را مـا در طـول چـنـد سـال در صـحـنه هاى گوناگون تجربه کرده ایم . هر جا یک عقب نشینى مشاهده کرده اند، یک قدم جلو آمده اند. (15 / 5 / 82)
مـقـام مـعـظـم رهـبـرى هـمـواره در پـیـامـهـا و سـخـنـرانـى هـا، بـا تـجـلیـل از روح بـلنـد امـام بـزرگـوار، بـر ادامـه راه آن رهـبـر فرزانه تاءکید کرده تا جـهـانـیان بدانند که دوران با شکوه امام (ره ) همچنان در ایران اسلامى ادامه دارد و سیاست خـارجى نظام جمهورى اسلامى با دولت امریکا بر مبناى همان اصولى استوار است که امام خمینى (ره ) ترسیم نموده اند:
مـا صـریـحا به همه ملتهاى جهان اعلام مى کنیم که تفکر ((خاتمه یافتن دوران امام خمینى (ره )، کـه دشـمـن بـا صـد زبـان سعى در القاى آن دارد، خدعه و نیرنگى استکبارى بیش نـیـسـت و عـلى رغـم خـواسـت امریکا و همکارانش امام خمینى (ره ) در میان ملت خود و جامعه خود حـاضـر اسـت و دوران امـام ادامه دارد و خواهد داشت . راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مـشـعـل فـروزنـده ماست .467 ... امام به ما یاد دادند که جمهورى اسلامى در سطح عالم مى تـوانـد و بـاید از روابطى سالم با دولتها برخوردار بشود؛ البته رابطه با امریکا مـردود اسـت ؛ بـخـاطـر اینکه او یک دولت استکبارى و متجاوز و ظالم و با اسلام و جمهورى اسلامى در حال مبارزه و محاربه است . (14 / 3 / 71)
در همین ارتباط ایشان در خطبه هاى نماز جمعه بار دیگر بحث مذاکره با امریکا را مردود مى شمارد و مى فرماید:
اگـر جـمـهـورى اسـلامى با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکائیها خیالشان از این جهت راحـت مـى شـود... ایـنـهـا مـى خـواهـنـد بـا شایعه مذاکره جمهورى اسلامى بگویند جمهورى اسـلامـى تـسـلیـم شـد، طـرف مـا آمـد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند ـ این طور وانـمـود بکنند که در این مصاف ، بالاخره قطب اسلامى شکست خورد و مجبور به عقب نشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز شد! (26 / 10 / 76)
ایـشـان نـاکـامـى دشـمـنـان و بـدخـواهـان بـویـژه دولت مـتـکـبـر امـریـکـا را در طـول سـالهـاى پـس از پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، نشان دهنده قدرت ملت ایران دانسته ، همچون امام عظیم الشاءن در برابر تهدیدات پوشالى امریکا اعلام مى کند:
بـه حـول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که امریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمى تواند بکند!. (28 / 6 / 70)
رهبر انقلاب در دیدار با عمرالبشیر رئیس جمهور سودان با اشاره به سنت الهى مبنى بر افول قدرت هاى طغیان گر و مغرور مى فرماید:
افول امریکا اکنون براى همه نخبگان و حتى مردم عادى جهان اسلام آشکار شده است !.
(6 / 2 / 85)
با عنایت به فرمایشات اشاره شده مقام معظم رهبرى ، به نظر مى رسد دولت امریکا پس از نـاکـامـى هـاى مـکـرر در بـرخـورد با نظام جمهورى اسلامى مزوّرانه به انجام مذاکره و گـفتگو با ایران تمایل نشان مى دهد. اما واقعیت این است که همچنان بر خصومت دیرین خود با انقلاب اسلامى اصرار مى ورزد.
بـى گـمـان تـا زمـانـى که جمهورى اسلامى در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و مخالفت با صـلح نـا عـادلانـه خـاورمـیـانـه و یک جانبه گرایى امریکا بر مواضع اصولى و سازش نـاپذیر خود پافشارى مى کند و از سوى دیگر تا دولتمردان امریکا به حمایت گسترده از رژیـم اشـغـالگـر قـدس و دشـمـنـى بـا انـقـلاب اسـلامـى ادامـه مـى دهـنـد و بـه دنبال تحمیل خواسته هاى استکبارى خود بر جامعه جهانى مى باشند، گفتگو و عادى سازى روابـط بـا جمهورى اسلامى امکان پذیر نخواهد شد. این بحث را با این فرمایش مقام معظم رهبرى به آخر مى رسانیم که فرمودند.
از دشمن نترسید، مرعوب هیاهوى مجنونانه امریکا نشوید! (12 / 2 / 69)
8. فن آورى هسته اى
دستیابى جمهورى اسلامى ایران به فناورى هسته اى و بومى کردن این دانش روز بشرى که در توسعه و پیشرفت کشور نقش بالایى ایفا خواهد کرد، افتخار بزرگى است که در دوران پـس از انـقلاب اسلامى و با تلاش اندیشمندان و متخصّصان داخلى نصیب ملت ایران گردیده است .
تـلاش بـراى حـفـظ و نـهـادیـنه کردن موقعیت به دست آمده در عرصه فناورى هسته اى با تـوجـه بـه شـرایـط مـنـطـقـه اى و بـیـن المـللى ، از جـمـله مـهـم تـریـن عوامل چالش ساز براى ایران محسوب مى گردد.
امـریـکـایى ها با تکیه بر قدرت رسانه اى خود، تلاش گسترده اى را در پیش گرفتند تـا ایـران اسـلامـى را در بـرابـر یـک جبهه جهانى قرار داده و با این بهانه که جمهورى اسـلامـى بـا وجـود ذخـایـر غـنـى انـرژى فـسیلى نیازى به انرژى اتمى ندارد و به همین دلیـل فـعـالیـتـهـاى هـسته اى آن داراى مقاصد غیر صلح آمیز است ، با ایجاد فشارهاى بین المـللى و انـجـام تـهـدیـدات نـظـامـى ، مـسـئولان کـشـور را بـه عـقـب نـشینى هسته اى مانند کشورهایى چون آرژانتین ، برزیل و لیبى مجبور کنند.
ایـن قـبـیـل اقـدامـات که عمدتا با هدف عملیاتى روانى و در فضایى تهدیدآمیز انجام مى شـد، مسئولان نظام اسلامى ایران را در موقعیتى قرار داد که الزاما باید براى عبور از آن ، تـصـمـیـمـات اسـتـراتـژیـک و سـرنـوشـت سـازى اتـخـاذ مـى نمودند، که این مهم مطابق اصل 110 قانون اساسى جمهورى اسلامى بر عهده رهبر معظم انقلاب است .
مـرورى بـر مـواضـع اصـولى رهـبر عزیز کشورمان در مورد فناورى هسته اى و چگونگى مـواجـهـه بـا فـشارهاى بین المللى در مقطع کنونى اهمیت ویژه اى دارد، و از جمله اثرات آن هماهنگى و یک صدایى حاکم بر دستگاه دیپلماسى نظام اسلامى مى باشد.
مـقـام مـعـظـم رهـبرى مسئله هسته اى را یکى از مسائل مطرح سیاست خارجى مى دانند و معتقدند جـمـهـورى اسلامى ایران عقب نشینى از مساءله هسته اى را ـ که خواسته عزم ملى و حق طبیعى ملت ایران است ـ به معناى شکستن استقلال کشور مى داند که هزینه بسیار گزافى براى ملت ایران خواهد داشت .
ایـشـان اسـتـفـاده صـلح آمـیـز از فـناورى هسته اى را ضرورت و نیاز اجتناب ناپذیر آینده کـشـور و هـمـچـنـین قدرت علمى برتر براى پیشرفت در عرصه هاى مختلف مى دانند و مى فرمایند:
هرگونه عقب نشینى در مقطع کنونى ، زنجیره اى تمام نشدنى از فشارها و عقب نشینى هاى دیـگر را در پى خواهد داشت . این راه برگشت ناپذیر است و دستگاه سیاست خارجى باید از این حق ، شجاعانه دفاع کند. (24 / 12 / 84)
رهـبـرى مـعـظـم انـقلاب انگیزه اصلى امریکا و برخى کشورهاى غربى دنباله رو امریکا را براى ممانعت از دستیابى ایران به حق طبیعى و علمى خود، هراس از رسیدن ملت ایران به نقطه بالاى توانایى هاى علمى دانسته و مى فرمایند:
آنـهـا در تبلیغات خود مى گویند ایران مخفى کارى کرده است . این حرف بى منطقى است ، زیـرا در هـمـه کـشـورها مسائل علمى در مرحله تحقیقات اعلام نمى شود، بلکه موفقیت در آن تحقیقات در مرحله خاصى اعلام عمومى مى شود و بر همین اساس جمهورى اسلامى ایران در مراحل مختلف راه اندازى تاءسیسات هسته اى ، اعلام رسمى و عمومى کرد. (همان )
ایـشـان حـاکـمان کنونى امریکا را گروهى داراى افکار مرتجع استعمارى و قرن نوزدهمى دانسته و بر این عقیده اند که :
ایـن افـراد تـصـور مـى کـنـنـد بـا مـدیـریـت جـهـان بـا زور اسـلحـه یـا پـول مـى توانند اقدامات خود را به پیش ببرند، در حالى که هرگز موفق نخواهند شد؛ هـمـان گونه که در خاورمیانه بویژه در عراق ، افغانستان ، لبنان ، سوریه و فلسطین شکست خوردند. (همان )
بـدون تـردیـد هدف اساسى و اصلى امریکا و اروپا در برخورد با فعالیت هاى هسته اى ایران محروم سازى کشورمان از این تکنولوژى است . در همین ارتباط رهبر فرزانه انقلاب تاءکید مى کنند:
آنـقـدرى کـه اروپـا و امـریکا به مساءله انرژى هسته اى تظاهر مى کنند و وانمود مى کنند نـگـران ایـن قـضـیـه هـسـتـنـد، نـگـران نـیـسـتـنـد. خـودشـان هـم مـى دانـنـد کـه مـا دنـبـال سـلاح هسته اى نیستیم ، ما مرتب تکرار مى کنیم ، اصرار مى کنیم ؛ آنها ((نه )) مى گـویـنـد و سـرى تـکـان مـى دهـنـد. در حـالى کـه مـى دانـنـد مـا دنبال سلاح اتمى نیستیم . مساءله مشغول کردن نظام اسلامى است . یکى از اهداف عمده آنها ایـن اسـت کـه نـظـام اسـلامـى را مـشـغـول کنند؛ ذهن مدیران ، مسئولان ، مجلس ، دولت و دست انـدرکـاران گـونـاگـون را از مـسـائل جـارى و کارى کشور در بخش هاى مختلف ـ چه بخش قـضـایـى ، چـه بـخـش اجـرایـى ، چـه بـخـش تـقـنـیـنـى ـ مـنـصـرف و غافل کنند. این مسئله هم که حل بشود، باز مساءله دیگرى درست خواهد شد. (24 / 8 / 83)
رهـبـر فـرزانـه انـقـلاب بـا تـوجـه بـه مـواضـع خـصمانه امریکا و برخى از کشورهاى اروپایى در خصوص لزوم دست کشیدن ایران از فناورى هسته اى مى فرمایند:
این مواضع و درخواست هاى بى جا، ظالمانه و ناحق است و جمهورى اسلامى این در خواستها را نـخـواهـد پـذیـرفـت ... دانـش هـسـتـه اى کـشـور بـومى و در جهت مقاصد صلح آمیز است و جـمـهـورى اسـلامـى ایـران بـر اسـاس مـبـانـى دیـنـى و فـقـهـى هـیـچ گـاه قائل به استفاده از سلاح هاى کشتار جمعى نیست ! (همان )
9. نتیجه
بر اساس قوانین مندرج در قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مقام معظم رهبرى ، بالاترین مقام را براى اخذ تصمیم سازى کلان در سیاست خارجى نظام دارند.
مـطـالعـه بـیـانـیـه هـا و سـخنرانى هاى معظم له ، در خصوص سیاست خارجى نکات دقیق و ارزشـمـنـدى را بـراى دست اندرکاران امور خارجه نظام مطرح مى سازد که در این مقاله تا حـدودى مـورد بـحـث و بررسى قرار گرفت و در اینجا چکیده آن جهت استحضار خوانندگان عزیز تقدیم مى گردد:
1. در مـکـتـب سـیـاسـى رهـبـرى نـظام ، سیاست خارجى نیمى از نظام سیاسى ، و دیپلماسى ابـزار کـار آمـد اقـتـدار نـظـام سـیـاسـى اسـت ؛ و جـنـگـى اسـت کـه هـمه دیپلمات هاى دنیاى مـشـغـول آنـنـد و ارزش و جایگاه و تاءثیر این جنگ نه تنها کمتر از جنگهاى نظامى نیست ، بلکه در مواردى هم بیشتر است .
2. در مـیـدان دیـپـلمـاسى هرگز نباید به دشمن اعتماد کرد، چرا که دشمن هم به ما اعتمادى ندارد. میدان دیپلماسى یک میدان نبرد واقعى است منتها نبردى که پشت میز و با لبخند انجام مى گیرد.
3. حـفظ استقلال و تکیه بر عزت اجتماعى لازمه سیاست خارجى است و جمهورى اسلامى با مـلت هـاى دنـیـا و دولت هـاى گـونـاگـون عالم ، بناى همکارى و تفاهم دارد؛ البته نه با زورگـوهـا و کـسـانـى کـه مـى خـواهـنـد هـمـه مـسـائل را بـا تـکـیـه بـر قـدرت خـودشـان حل کنند.
4. هـدف نـظـام اسـلامـى ، هـدف و راهـى اسـت کـه اسـلام معین کرده ، نه در آن ظلم هست و نه تـجـاوز بـه حقوق انسانها و نه بى اعتنایى به تجاوزاتى که مردم ظالم نسبت به مردم مـظـلوم روا مـى دارنـد. هـدف جـمـهـورى اسـلامـى ، سـعـادت نسل بشر و عزت و خوشبختى و بهروزى امت واحده اسلام است .
5. نظامى که به نام اسلام است ولى در مقابل دشمنان خدا تسلیم مى شود، دیگر جمهورى اسلامى نیست ، جمهورى اسلامى امریکایى است .
6. اسـلامـى کـه امـروز در ایـران ارائه شـده بـر خـلاف اسـلام طـالبـانـى و نـیـز اسـلام امریکایى یا هضم شده در فرهنگ غربى ، اسلامى است که داراى روشنفکرى ، پایبندى به عـقـایـد اسـلامـى ، نوآورى و پویایى است و بر اساس آن یک نظام و دولت متکى بر مردم شـکـل گـرفته و در طول 27 سال گذشته با وجود همه فشارها از مسیر اصلى خود خارج نـشـده ، بـنـابـرایـن بـراى مـسـلمـانـان جـهـان بـسـیـار جـذاب و قابل الگو بردارى است و این برخلاف خواسته قدرتمندان عالم بویژه امریکاست .
7. مـهـم تـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجى ما، حمایت از هویت نظام اسلامى و پافشارى بر اصـول و ارزشـهاست و سه اصل ((عزت ، حکمت و مصلحت )) یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین المللى ماست و نباید هیچ خدشه اى به آن وارد شود.
8. رفـتـار و مـوضـعـگـیـرى سـیـاسـى ایـران در عـرصـه هـاى مـنـطـقـه اى و جـهـانـى در قبال مسائلى همچون رابطه با امریکا، مذاکرات خاورمیانه ، حمایت از مسلمانان فلسطینى و لبـنـانـى و چـگـونـگـى ارتـبـاط بـا اروپـا، داراى مـبـانـى مـستدل و منطقى مى باشد و جمهورى اسلامى با توجه به سیاست هاى شناخته شده اى که اسـتـکـبـار و امـریـکـا بـر ضـد نـظـام اسـلامـى بـه کـار مـى گـیـرنـد بـه هـیـچ وجـه در مقابل آنها نرمش نشان نخواهد داد و کوتاه نمى آید.
9. مـقـام مـعـظـم رهـبرى در مسائلى همچون حقوق بشر، مساءله زن ، سلاحهاى کشتار جمعى و انـرژى هـسـتـه اى مـعـتقد به مواضع و سیاست تهاجمى است و تاءکید مى کنند که باید در تـمـامى مجامع و مراودات با اعتماد به نفس و موضع تهاجمى این مواضع اصولى را بیان کرد و سلطه گران و زورمندان و زرمندان را با چالش هاى جدى روبرو ساخت .
10. اولویـت در جـهـت گـیـرى سـیـاسـت خـارجـى ما به سوى گسترش و تقویت روابط با کـشـورهـاى مـسـلمـان ، هـمـسـایـه و کـشورهایى است که انقلاب ما، کشور و ملت ما را در همان مـوضـع شـایـسته اى قرار دهند که از آن برخوردارند، و به چشم احترام به ما نگاه کنند. هـمـچـنـیـن کـشـورهـاى غـیر متعهد که حاضرند جدا از تصمیم گیرى ابرقدرتهاى مخاصم ، درباره ما تصمیم بگیرند، جایگاه ویژه اى دارند.
11. نـمـایـنـده جـمـهورى اسلامى در خارج از کشور باید ضمن تاءمین منافع ملى ، نماینده واقـعـى نـظام اسلامى و عزت و ایستادگى و تدبیر ملت ایران باشد. اعتماد به نفس ، در نـظـر داشـتـن اهـداف نـظـام اسـلامـى و آگـاهـى از حـقـایـق و واقـعـیـت هـاى داخل کشور را از جمله لوازم موفقیت نمایندگان جمهورى اسلامى در خارج از کشور است .
12. چـهـره سفراى ما باید چهره اى انقلابى و یاد آور امام ـ با همان خصوصیاتى که دنیا از امـام مـى شـنـاسـد ـ بـاشـد. سـفـرا بـایـد در ظـواهـر زنـدگـى شـان اهـل مراعات بوده و بر حفظ صد در صد تقیدات و ظواهر اسلامى نسبت به خود و خانواده ها و همکاران شان مراقبت کنند.
13. جـمـهـورى اسـلامـى آمـاده اسـت دور از تـکـلف و تـحـمیل با هر کشورى به جز چند استثناء که دلایل خاص خود را دارد، ارتباط سالم داشته باشد.
دولت صـهـیـونـیستى ، نامشروع و غیر قانونى است و امریکا از جمله مصادیق و مواردى است که نباید با او ارتباطى برقرار شود؛ و تا زمانى که سیاست هاى مبتنى بر زور و ظلم و فـشـار و خـصومت با جمهورى اسلامى و حمایت از دشمنان جمهورى اسلامى و پشتیبانى بى قـیـد و شـرط از دولت صـهـیـونـیـستى خاتمه پیدا کند و به تعبیر امام ((تا وقتى که آدم بشود)) و روش هاى غلط را اصلاح بکند، این قطع رابطه ما هم ادامه خواهد داشت .
15. فـن آورى هـسـتـه اى ، چرخه سوخت و امکان غنى سازى هسته اى یکى از اساسى ترین نیازها و مایه عزت و آبرو و حق مسلم ملت ایران است و هیچ کس اجازه ندارد این حق را از ملت ما سلب کند. دانش هسته اى کشور، بومى و در جهت مقاصد صلح آمیز است و جمهورى اسلامى ایـران بـر اسـاس مـبـانـى دیـنـى و فـقـهـى ، هـیـچ گـاه قائل به استفاده از سلاح هاى کشتار جمعى نیست .
فهرست منابع
1. ایزدى ، بیژن ، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، دفتر تبلیغات اسلامى ، قم : 1371.
2. رمضانى ، روح اله ، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، ترجمه علیرضا طیب ، نشر نى ، تهران : 1380.
3. بخشایشى ، احمد، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات آواى نور، تهران : 1375.
4. امـیـنـى ، ابـراهـیم ، سیاست خارجى حکومت اسلامى ، سازمان تبلیغات اسلامى ، تهران : 1360.
5. کاظمى ، على اصغر، دیپلماسى نوین ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1367.
6. قـوام ، عـبـدالعـلى ، اصـول سـیـاسـت خـارجـى و سـیـاسـت بـیـن الملل ، انتشارات سمت ، تهران : 1372.
7. منصورى ، جواد، اصول سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات امیر کبیر، تهران : 1365.
8. محمدى ، منوچهر، اصول سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات امیر کبیر، تهران : 1365.
9. لاریـجـانـى مـحـمـد جـواد، مـقـولاتى در استراتژى ملى ، مرکز ترجمه و نشر، تهران : 1369.
10. حقیقت ، صادق ، مسئولیت هاى فراملى در سیاست خارجى دولت اسلامى ، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهورى ، تهران : 1367.
11. نخعى ، هادى ، توافق و تزاحم منافع ملى و مصالح اسلامى ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1376.
12. سـجـاد پـور، مـحـمـدکـاظـم ، سـیـاست خارجى ج . ا. ا. ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1379.
13. دفتر جریان شناسى تاریخ معاصر، روایت دلواپسى ، تهران : 1384.
14. مرکز تحقیقات اسلامى ، امریکا از دیدگاه رهبرى ، قم 1378.
15. مجموعه سخنرانى هاى مقام معظم رهبرى ، سایت شارح .
16. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران .
پی نوشتها:
465. محمدکاظم سجادپور، سیاست خارجى ایران ، ص 58.
466. عباس ملکى ، قانون اساسى و سیاست خارجى ، ج 1010، همشهرى ، 14 / 12 / 82.
467. پـیـام بـمـنـاسـبـت اولیـن سـال ارتحال حضرت امام (ره )، حدیث ولایت ، ج 4 ـ ص 271.
در قـلب سـیـاسـت خـارجـى ، تـاءمـیـن صلح و جلوگیرى از تعرض به آب و خاک و سیستم سـیـاسـى قـرار دارد و ایـن بـدان مـعـنـى اسـت کـه همه شئون زندگى فردى و اجتماعى از چگونگى وضعیت نهایى سیاست خارجى متاءثر مى شود.
مـتـاءسـفـانـه بـایـد گـفـت در ایران اسلامى ، اهمیت واقعى سیاست خارجى و نقش آن در رقم خـوردن سـرنـوشـت کـشـور و مـلت و زمـیـنه سازى فراز و نشیب ها و نیز ارزش بى چون و چـرایـش ، بـه عـنـوان یـکـى از بـزرگ تـریـن ابـزارهاى تاءمین یکپارچگى ارضى ، امنیت سـرزمـیـنـى ، وجـهـه و اعـتـبـار بین المللى ، پیشبرد اهداف و برنامه هاى ملى در زمینه هاى سـیـاسـى ، اقـتـصـادى ، فـرهـنـگـى و... ، چنان که باید و شاید، شناخته نشده و تاکنون بررسى و ارزیابى علمى شایسته ، واقع بینانه و بى طرفانه اى از مواضع و برهه هاى گوناگون سیاست خارجى ایران منتشر نگردیده است .
پـس از پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى و اسـتـقـرار نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى کـه مـحـصـول دگـرگـونـى عـمـیـق در سـاختار سیاسى کشور بود، تحولى نوین نه تنها در عـرصـه تـاریخ سیاسى ، اجتماعى این مرز و بوم ، بلکه در گستره جهانى اسلام پایه گـذارى و آغـاز گـردیـد و بـه مـوازات تغییرات بنیادین در چارچوب حکومت و اداره کشور، دیپلماسى هم دستخوش تحولات عمیقى گردید که در این راستا مبانى ارزشى انقلاب الهام گرفته از احکام دین مبین اسلام ، اهرم تغییرات را در ساختار دیپلماسى برعهده داشتند.
حـضرت امام خمینى (ره ) که عهده دار رهبرى و هدایت انقلاب بودند، پس از پیروزى انقلاب تـمـام تـلاش خـود را بـراى نـوسـازى دیـپـلمـاسـى مـنـطـبـق بـر اصـول و ارزشـهـاى اسـلامـى بـه کـار مـى بـردنـد و در هـر فـرصـتـى بـه مـسـئولان و گـردانـنـدگان آن لازمه انطباق تصمیمات در عرصه سیاست خارجى با موازین و معیارهاى شرعى را گوشزد مى نمودند.
بـیـدارى اسـلامـى ، جـداسـازى اسـلام حـقـیـقـى از اسـلام امـریـکـایـى ، هـمـگـرایـى مـلل اسـلامـى ، اسـتـقـلال سـیـاسـى ، افـزایش مبارزات رهایى بخش ، به خوبى تاءثیر انقلاب اسلامى بر مؤ لفه هاى بین المللى و سیاست خارجى را نمایان مى سازد.
مطابق قوانین مندرج در قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مقام معظم رهبرى که در راءس هرم حکومت قرار دارد، بالاترین مقام براى اخذ تصمیمات کلان در سیاست خارجى نظام است .
مـنـویـّات و دیدگاه هاى ناب و زلال مقام معظم رهبرى علاوه بر شاءن سیاست گذارى کلان بـراى نـظـام اسـلامـى ، بـه دلیـل مـبـتـنـى بودن بر بنیان هاى مستحکم فکرى ، اعتقادى ، گـنـجـیـنـه گرانسنگى براى کشور به شمار مى رود؛ اندیشه هایى که با وقایع جامعه تطبیق مى کند و مى تواند مرهمى بر آلام جامعه باشد.
ایـن انـدیـشـه ها بدان دلیل بسیار ارزشمند و گران سنگ اند که علاوه بر غنا و استوارى تئوریک و بنیادى ، کاربردى نیز مى باشند. در واقع معظم له در پى هر فرایند اجتماعى ، سـیـاسـى ، فـرهـنـگـى و.... ابـتـدا بـه شـرحـى کـوتـاه از اهـمـیـت و علل آن مى پردازند و سپس اگر آسیب و معضلى باشد، با دیدى آسیب شناسانه و عالمانه آن را حـلّاجـى و تـبـیـیـن مـى نـمـایـنـد و در پـایـان بـراى حـل آن مـعضل و مشکل ، راهکارهایى ارائه مى دهند که این راهکارها و راهبردها در صورت تحقق در جـامـعـه مـى تـوانـد بـه بـهـتـریـن شـکـل مـمـکـن بـرطـرف کـنـنـده یـا اصـلاح کـنـنده آن معضل اجتماعى باشد.
مـقـاله حـاضـر در پـى فهم و شناخت سیاست خارجى با عنایت به اندیشه هاى سیاسى مقام مـعـظـم رهـبـرى بـوده در تـلاش اسـت با بهره گیرى از دیدگاه هاى ایشان ، حوزه سیاست خارجى را مطالعه و تحلیل نماید.
تـمـامـى مـنـابـع مورد استفاده در این مقاله ، برگرفته از متن پیام ها و سخنرانى هاى مقام معظم رهبرى است که در خطبه هاى نماز جمعه و دیدار با گروههاى گوناگون مطرح شده و از مـنـظـر مـعـظـم له ، لبّ نـظـرات و اسـاسـى تـریـن مسائل جارى کشور و اسلام و مسلمین است .
هـر چـنـد ایـن مقاله گنجایش بررسى و تبیین علمى مجموعه مواضع ایشان در زمینه سیاست خـارجـى را نـدارد، ولى سـعى نگارنده بر آن بوده که هر چند گذرا، برخى از مواضع و رهـنـمـودهـاى ارزشـمـند مقام معظم رهبرى را جهت آشنایى علاقمندان به اندیشه هاى سیاسى ایشان ارائه نماید. انتظار مى رود کاستى ها ـ و احیانا ـ خطاهاى مقاله را یاد آور شوند.
1. جایگاه سیاست خارجى
در عـرصـه روابط بین الملل ، سیاست خارجى کشورها جایگاه ویژه و مهمى دارد. نظام هاى سیاسى مى توانند با اتخاذ تصمیمات و سیاستگذارى ها منافع ملى خود را تبیین نمایند، ضـمـن ایـنـکـه سـیـاسـتـهـاى مختلف ، انعکاسى از خواستها و نیازهاى اقتصادى ، سیاسى ، فرهنگى و امنیتى جامعه مى باشند.
در انـدیـشـه سـیـاسـى مـقام معظم رهبرى ، سیاست خارجى همواره جایگاه ارزشمندى داشته ، مـعـظـم له از حـسـاسـیـت ، تاءثیرگذارى و دشوارى هاى میدان وسیع دستگاه دیپلماسى به مناسبت هاى مختلف سخن گفته اند:
سـیـاست خارجى و دستگاه اداره کننده سیاست خارجى در حقیقت نیمى از نظام سیاسى است که رابـطـه و حـدود و مـنـافـع کـشـور را در اقـطـار عـالم دنـبـال مى کند. هر چه هم که دنیا از ارتباطات بیشترى و نزدیکترى برخوردار بشود، این نـقـش اهـمـیـت بـیشترى پیدا مى کند. خیلى از مشکلات کشورها را دیپلماسى توام با ابتکار و اقتدار مى تواند حل کند. در واقع دیپلماسى ابزار کار آمد اقتدار نظام سیاسى است . اقتدار نظام سیاسى را بیش از بسیارى از دستگاههایى که حافظ و موظف به حفظ امنیت ملى هستند، دسـتـگـاه دیپلماسى و اداره کننده سیاست خارجى مى تواند به عهده بگیرد و تحقق ببخشد. (25 / 5 / 79).
در دیـدگـاه رهـبـرى سـیـاسـت خـارجـى از جـمـله مـسـائل درجـه اول نـظـام مـحـسـوب شـده و هـمـچون مهم ترین مسائل اقتصادى و خطوط اقتصادى کشور که غالبا با نظر مسئولین طراز اول نظام انجام مى گیرد، باید مورد توجه قرار گیرد:
دیپلماسى کار مجموعه نظام است ، یعنى اختصاص به وزارت خارجه ندارد. مجموعه مدیریت کـلان نـظـام ، متصدى مساءله دیپلماسى است . اما دستگاه تخصصى و کارخانه دیپلماسى و ستاد اصلى دیپلماسى ، وزارت خارجه است . (6 / 6 / 79).
ایشان میدان دیپلماسى را به میدان نبرد نظامى تشبیه مى کنند و معتقدند که در این میدان هم نباید به دشمن اعتماد کرد، زیرا دشمن هم به ما اعتمادى ندارد:
مـیـدان دیـپـلمـاسى ، میدان یک نبرد واقعى است ، منتها نبردى که پشت میز و با لبخند و با گـفـتـن صـبح بخیر و شب بخیر انجام مى گیرد! وجود ارتباطات دیپلماتیک ، هرگز نباید به معناى اعتماد به دشمن تلقى شود، نباید اعتماد کرد...(19 / 4 / 79)، دیپلماسى یک جنگ اسـت ، هـمـه دیـپـلمـاتهاى دنیا مشغول جنگند. ارزش و تاءثیر آن جنگ هم ، گاهى از جنگ هاى نظامى کمتر نیست ، بلکه در مواردى هم بیشتر است ، البته همیشه این گونه نیست . منظور من از جنگ یک مبارزه معمولى نیست که این کار همه دیپلمات هاست . (31 / 4 / 68).
در مکتب سیاسى مقام معظم رهبرى ، خط درست دیپلماسى و سیاست خارجى ، بستگى به حفظ جـهـت گـیـرى اسـلامى و گستاخى و شجاعت در مقابل تهدیدات دشمنان و قدرت هاى بزرگ دارد ؛ و براى انجام این مهم باید وفادارترین صمیمى ترین ، خوشفکرترین ، پرانگیزه تـریـن انـسـانـهـا در دسـتـگاه دیپلماسى مجتمع شوند، تا بتوانند تهدیدها را به فرصت تبدیل و منافع ملى کشور را حراست کنند:
آن دسـتـگـاهى که مى تواند جلوى حمله را سدّ کند و منافع کشور را تاءمین کند و پیام دنیا پـسـنـد کشور را به دنیا برساند و دوست هم فراهم بکند و اعتماد ایجاد کند و رابطه به وجود بیاورد و مجموعه کار آمد درست کند، دستگاه دیپلماسى است ...
... چقدر جنگهایى که مى توانسته شروع بشود اما با اقتدار دیپلماسى شروع نشده ، چقدر تهاجمها و توطئه هایى که شکل گرفته بود، اما با اقتدار دیپلماسى جلوى آنها سدّ شده ، چـقدر توطئه در زمینه افکار عمومى دنیا طراحى شده بود و ابتکار دستگاههاى دیپلماسى ، پـرکـارى آنـهـا، تـوجـه آنـهـا، بـه روز بـودن آنـهـا، بـهـنـگـام عمل کردن آنها، توانسته این توطئه را خنثى کند و از بین ببرد!) (6/6/79)
2. اصول و مبانى سیاست خارجى جمهورى اسلامى
در کلیه نظام هاى سیاسى و حکومتى جهان ، قانون اساسى بالاترین سند و منبع سیاسى رسمى نظام است . چارچوبها و کلیات و حدود و ثغور سیاست خارجى هر کشور نیز در همین سـنـد مـشـخـص و مـعـیـن مـى گـردد. در نـظـام جـمـهورى اسلامى ایران نیز قانون اساسى ، مـعـتـبـرتـریـن سـنـد و غـنـى تـریـن مـنـبـع سـیـاسـت خـارجـى اسـت ؛ و در گـوشـه و کـنـار اصول و فصول این قانون و هر مناسبتى ، بحثى و رهنمودى و شاخصى از سیاست خارجى گوشزد و بررسى گردیده است .
اصول قابل استخراج از قانون اساسى جمهورى اسلامى در ارتباط با سیاست خارجى به شرح ذیل است :
سعادت انسان در کل جامعه بشرى . (اصل 152)
تـنـظـیـم سـیـاسـت خـارجـى کـشـور بـر اسـاس مـعـیـارهـاى اسـلام . (اصل 3)
حـمـایـت از مـبـارزات حـق طـلبـانـه مـسـتـضـعـفـیـن در بـرابـر مـسـتکبرین در هر نقطه جهان . (اصل 154)
امـامـت و رهـبـرى مـسـتـمـر و نـقـش اسـاسـى آن در تـداوم انـقـلاب اسـلامـى . (اصل 2)
خـوددارى از هـر گـونـه دخـالت در امـور داخـلى مـلت هـاى دیـگـر. (اصل 154)
تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان . (اصل 3)
ائتـلاف و اتـحـاد مـلل اسـلامـى و وحـدت جـهـان اسـلام . (اصل 11)
دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان . (اصل 152)
نفى هر گونه ستمگرى و ستم کشى . (اصل 2)
نـفـى هـر گـونـه سـلطـه گـرى و سـلطـه پـذیـرى . (اصل 2)
عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر. (اصل 152)
جـلوگـیـرى از سـلطـه اقـتـصـادى بـیـگـانـه بـر اقـتـصـاد کـشـور. (اصل 43)
اسـتـقـلال سـیـاسـى ، اقـتـصـادى ، اجـتـمـاعـى و فـرهـنـگـى . (اصل 2 و 3)
طرد کامل استعمار. (اصل 3)
جلوگیرى از نفوذ اجانب . (اصل 3)
نـفـى و اجـتـنـاب از پـیـمـانـهـایـى کـه مـوجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعى ، اقتصادى ، فرهنگى و ارتش گردد. (اصل 153)
روابـط صـلح آمـیـز مـتـقـابـل بـا دول غـیـر مـحـارب . (اصل 153)
اعـطـاى پـنـاهـنـدگـى بـه بـه پـنـاه جـویـان سـیـاسـى سـایـر ملل از جور دولتهایشان . (اصل 155)
آنچه که از این اصول بیش از سایر مفاهیم قابل استفاده و استنباط است ماهیت و جوهر، جهان شـمـول و بـرون مـرزى و فـراملیتى و اسلام وطنى آرمانهاى تبیین شده در آن است که حتى سـعـادت انـسـان در کـل جـامـعـه بـشـرى را بـه عنوان هدفى براى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران و کلا نظام جمهورى اسلامى تعیین نموده است .
بـه مـوجب اصل 110 قانون اساسى ، یکى از مهم ترین وظایف رهبرى ((تعیین سیاست هاى کلى نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت و نیز نظارت بر حسن اجراى آن سیاست ها مى باشد.))
رهـبـر فـرهـیـخـتـه و فرزانه انقلاب اسلامى از آغاز رهبرى تا کنون با اتکا به تجارب ارزشـمـنـد اجـرایـى ، بـصـیـرت و تـیـز بـیـنى خاص خود، ضمن نظارت دقیق بر عملکرد دولتـمـردان و نـمـایـانـدن نـقـاط قـوت و ضـعف با ارائه هشدارها، رهنمودهاى گره گشا و راهـکـارهاى اساسى و مهم ، دولت را در جهت رفع کاستى هاى موجود و رسیدن به اهداف آن یـارى و مـدد رسـانـده انـد. کـه در ایـنـجـا بـرخـى از دیـدگـاهـهـاى ایـشـان پـیـرامـون اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى را بررسى و تبیین مى کنیم .
خـط امـام در سـیـاست خارجى عبارت است از طرفدارى از ملتها و مقابله با ابرقدرتها. خط امـام در سـیـاسـت خـارجى ، نه شرقى و نه غربى است . امام به سود هیچ ابرقدرتى با ابرقدرت دیگر نمى جنگد، امام با هر قدرت فائقه یى که بخواهد ملتها را به اسارت و به زنجیز بکشد مبارزه و مقابله مى کند، موضع گیرى امام در سیاست خارجى حمایت از همه جـنـبـشهایى است که علیه ظلم و بیداد در سراسر جهان مجاهدت و فداکارى مى کنند. (12 / 11 / 58)
هـیـچ مـحـدودیـتـى در چـارچوب اصول براى ما در سیاست خارجى وجود ندارد. ما هیچ گردن کلفتى و ژست ابرقدرتى را از هیچ کس قبول نمى کنیم . هر کس بخواهد برخورد قلدرمآب ابرقدرتى با ما حرف بزند، ما حرف او را به خودش بر مى گردانیم . (18 / 2 / 66)
ایـشـان در پـیامى به مناسبت دومین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهورى اسلامى ، حضرت امام خمینى (ره ) مى فرمایند:
خـطـوط اصـلى سـیـاسـت خـارجـى جـمـهـورى اسـلامـى ـ کـه پـایـه آن اصـل ((نـه شـرقـى و نـه غـربـى )) اسـت تـغـیـیـر نـیـافـتـه و هـرگـز هـم قـابـل تغییر نیست و جنجال هوچیگرانه دشمنان هم قادر نیست دولت و ملت ایران را از راهى که با بصیرت انتخاب کرده و با معرفت پیموده است منحرف سازد. (13 / 3 / 70)
در دیـدگـاه رهـبر انقلاب مخالفت با سلطه گرى و سلطه پذیرى ، و حمایت از مظلومان و طرفدارى از اسلام از جمله اصول مستحکم سیاست خارجى است آنجا که مى فرمایند:
دفـاع از مـظـلوم ، همیشه یک نقطه درخشان است ، کنار نیامدن با ظالم ، رشوه نپذیرفتن از زورمـنـد و زرمـنـد، پـافشردن بر حقیقت ، اینها چیزهایى است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمى شود، اینها را باید دنبال کنیم ، اصول اینهاست . (16 / 8 / 80)
ایـشـان در دیـدار بـا مـسـئولیـن وزارت خـارجـه بـر لزوم ابـتـکـار عمل ، مهارت ، هوشمندى ، سرعت عمل ، پیگیرى و برنامه ریزى جامع و تفصیلى در دستگاه دیپلماسى کشور تاءکید و تصریح مى کنند:
مـهـم تـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجـى حـمـایـت از هـویـت نـظـام اسـلامـى و پـافشارى بر اصـول و ارزشـهـاسـت و جـمـهـورى اسـلامـى ایـران ، اصـول و ارزشـهـاى خـود را که عزت ملى است با هیچ چیز معاوضه نخواهد کرد! (29 / 5 / 82)
رهـبـر مـعـظـم انـقـلاب مـوقـعیّت کنونى و کم نظیر جمهورى اسلامى ایران را در میان ملتها بویژه ملتهاى اسلامى به دلیل اصول و ارزشهاى حاکم بر این نظام مى دانند و معتقدند:
امـروز نـیـز بـیـشـتـریـن حـجـم تبلیغات براى القاى عقب نشینى جمهورى اسلامى ایران از اصول خود است تا بدینوسیله از تاءثیرگذارى و محبوبیت نظام اسلامى بکاهند. (همان )
ایشان اصول نـظـام را مـنـبـع مـنـافـع مـلى و هـویـت مـلى و جمعى کشور دانسته و با تاءکید بر حفظ سه اصل اساسى ((عزت ، حکمت و مصلحت )) در چارچوب ارتباطات بین المللى مى فرمایند:
((عـزت و حـکـمـت و مـصـلحت ، یک مثلث الزامى براى چار چوب ارتباطات بین المللى ماست . عـزت : ((الاسـلام یـعـلوا و لایـعـلى عـلیـه ))، ((لن یـجعل اللّه للکافرین على المؤ منین سبیلا)). ما نمى خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و نـاسـیـونالیسم و حرف هایى که متاءسفانه همه دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار مى کشند ثابت کنیم . (18/4/70) معناى عزت این است که جامعه و نظام اسلامى ، در هـیـچ یـک از بـرخـوردهـاى بـیـن المـللى خـود، نـبـایـد طـورى حـرکـت کـنـد کـه مـنـتـهـى به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. (9/11/68).
حـکـمـت یـعـنـى حـکـیمانه و سنجیده کار کردن . هیچ گونه نسنجیدگى را نباید در اظهارات دیـپـلمـاتـیـک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات جهانى است راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد.
((و امـا مـصلحت ؛ مراد مصلحت شخص من و شما نیست که اگر ما این اقدام را کردیم ، ممکن است برایمان گران تمام بشود، نه ، گران هم تمام بشود! مگر ما که هستیم ؟ اگر کارى به مـصـلحـت کشور و به مصلحت انقلاب است ، ولى به مصلحت شخص من نیست ، چه اهمیتى دارد؟ مـصـلحـت یـعـنـى مـصحلت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است ؛ یعنى از رفتار شخصى ما ـ بخصوص شما ـ شروع مى شود.)) (18/ 4 / 70)
ولى امـر مـسـلمـیـن جـهـان بـر تـعـامـل بـا کـشـورهـاى مـخـتـلف دنـیـا بـر اسـاس اصـول تـاءکـیـد نموده و ادامه سیاست تنش زدایى را محور اصلى سیاست خارجى دانسته و تصریح مى دارند:
مـقـبـولیـت جـهـانـى بـسـیـار خـوب اسـت ، امـا نـه بـه بـهـاى دسـت بـرداشـتـن از اصول جمهورى اسلامى که هویت ملى و جمعى ماست ! (29 / 5 / 82)
آنـچـه در پیامها و فرمایشات مقام معظم رهبرى مورد تاءکید بوده و در واقع ستون فقرات سـیـاسـت خـارجـى کـشـور در بـرخـورد بـا اسـتـکـبـار را تـشـکـیـل مـى دهـد، ایـن اسـت کـه در تـعـامـل بـا کـشـورهـا و حـضـور فـعـال در صـحـنـه سـیـاسـت خـارجـى هـرگـز نـبـایـد بـه اصـول و مـبـانـى انـقـلاب و نظام جمهورى اسلامى ایران کوچک ترین خدشه اى وارد شود؛ بـلکـه هـمـواره بـایـد ((عـزت ، حـکـمـت و مـصـلحـت )) نـظـام مـورد تـوجه قرار گیرد و بر استقلال و عزت اسلامى و اجتماعى تاءکید شود:
کـسـى فـکـر کند مبانى نظرى و اصولى نظام ـ که پذیرفته شده است و پایه این نظام بر آن مبانى است ـ اینها در سیاست خارجى اصلا نباید اثر داشته باشد، نه ؛ کجاى دنیا این جورى هست که حالا یک عده اى مى خواهند ایران اسلامى را این جورى کنند؟ مبانى ارزشى نـظـام کـه در سـیـاسـتـهـاى کلى نظام متجلى است ، این پایه سیاست خارجى ماست ، آن وقت سـیـاسـت خـارجـى بـنـابـرایـن یـک ستون هایى پیدا مى کند که این ستون ها بناى سیاست خارجى ما را روى خودشان قرار مى دهند.
یکى از این ستون ها ((استقلال )) است . استقلال یعنى عدم وابستگى سیاسى ؛ یعنى اتخاذ مـواضـع مستقل . یعنى اگر همه دنیا هم اتفاق نظر پیدا کنند در قضیه فلسطین ـ مثلا ـ بر یک امرى ، بعد ما ببینیم که این چیزى که مورد اتفاق اینهاست با مبانى ما تطبیق نمى کند، ما او را صریح رد مى کنیم ؛ مواضع مستقل . (27 / 5 / 81)
3. اهداف سیاست خارجى
اهداف سیاست خارجى ، پایه اى ترین مفهوم در سنجش کارایى است . در یک چشم انداز کلان و تـطـبـیـقـى اهداف کلى سیاست خارجى کشورها کم و بیش یکسان است . هر واحدى که ملت ـ دولت نـامـیـده مـى شـود، در رفـتـار خارجى در پى اعتبار بخشیدن ، تاءمین امنیت ، توسعه اقتصادى و کسب پرستیژ است .
به عبارت دیگر، اگر دولت ـ ملتى نتوانست در مرزهاى پیرامونى خود، امنیت فراهم آورد و نـتـوانست از شرایط خارجى جهت رشد و رفاه و توسعه اقتصادى اتباع خود بهره گیرد و قـادر نبود که نسبت به ارزش ها و فرهنگ کشور خود از نظر دیگران احترام بیافریند، از سیاست خارجىِ کارآیى برخوردار نیست . در این راستا نقش نخبگان سیاسى به طور عام و نـخـبـگـان سیاست خارجى به طور خاص در کارآیى و یا عدم کارآیى سیاست خارجى مهم و برجسته است .
در نـوشـتـارهـاى مـربـوط بـه سـیـاسـت خـارجى ، نقش هاى مختلفى که کشورها در عرصه سـیـاسـت خارجى دنبال مى کنند، شناسایى و شمارش شده است . برخى از کشورها در پى ایـفـاى نـقـش ((حـفـظ وضـع مـوجود))، یا ((برهم زننده وضع موجود))، ((رهبر منطقه اى ))، ((رهـبرى قوم گرایانه منطقه اى و فرامنطقه اى ))، ((رهبرى فرهنگى و مذهبى منطقه اى و فـرا مـنـطـقـه اى ))، ((ژانـدارم منطقه اى ))، ((هژمون جهانى ))، ((رهبرى مخالفت با هژمون جهانى )) و دهها نقش دیگرند.465
در نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى ، مـهـم ترین منبع براى شناخت اهداف سیاست خارجى ، قانون اسـاسـى مـى بـاشـد کـه بـا تـوجـه بـه آنـچـه در مـقـدمـه و اصـول آن آمـده اسـت ، مـى تـوان اهـداف نـظـام و نـهـادهـاى فـرهنگى ، اجتماعى ، سیاسى و اقتصادى ایران را که بر اساس اصول و ضوابط اسلامى تدوین شده ، بشناسیم .
مجموع اهداف سیاست خارجى ایران با بررسى قانون اساسى موارد زیر است :
سعادت انسان در کل جامعه بشرى ، استقلال کشور، ظلم ستیزى ، عدالت خواهى ، طرد نظام سـلطـه در جـهـان ، حـمـایـت از مـبـارزه حق طلبانه مستضعفین ، تعهد برادرانه نسبت به همه مـسـلمـانـان ، ائتـلاف و اتـحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام و نیز دفاع از حقوق مسلمانان جـهـان ، نـفـى هـر گـونـه سـتم گرى و ستم کشى ، نفى هر گونه سلطه گرى و سلطه پـذیـرى ، عـدم تـعـهـد در بـرابـر قـدرتـهـاى سـلطـه گـر، طـرد کامل استعمار و جلوگیرى از نفوذ اجانب ، حفظ تمامیت ارضى ، نفى و اجتناب از پیمان هایى کـه مـوجـب سـلطـه بـیـگـانـه بر منابع طبیعى و اقتصاد کشور، فرهنگ و ارتش مى گردد. روابـط صـلح آمـیـز مـتـقـابـل بـا دول غیر محارب ، صداقت و وفاى به عهد در معاهدات بین المللى .
اهـداف سـیـاسـت خـارجـى جـمـهـورى اسـلامـى و تـعـیـیـن اولویـت هـاى آن بـر اسـاس سـه اصـل تـثـبـیـت شـده ((عـزت ))، ((حـکـمـت ))، و ((مـصـلحـت )) بـوده و ایـن اصول سه گانه ، جهت دهنده ارتباط جمهورى اسلامى با دیگر کشورهاست .
رهبر معظم انقلاب اهداف سیاست خارجى را چنین تفسیر مى کند:
هـدف مـا، هـدف و راهـى اسـت که اسلام معین کرده ، نه در آن ظلم است و نه تجاوز به حقوق انـسـان ، و نـه بـى اعـتـنایى به تجاوزهایى که مردم ظالم نسبت به مردم مظلوم انجام مى دهـنـد. حـقوق انسان در آن ، در حداکثر میسور و ممکن رعایت شده است . راه ما این است . تا حالا هم بحمداله این هدفها را تعقیب کرده ایم . (2 / 7 / 77)
در دیـدگـاه مـقـام مـعظم رهبرى اجراى اهداف سیاست خارجى در گرو اجماعى بین نخبگان در مـرحله اول و کل جامعه در مرحله بعد مى باشد هر چند این بدان معنى نیست که باید همه یک نـوا و یـک صـدا در امـور سـیـاسـت خـارجـى سـر دهند، بلکه در سمت و سوهاى اصلى حرکت سـیـاسـت خـارجـى ، تـمامى نخبگان اجرایى ، کم و بیش باید در پایه هاى اولیه توافق داشته باشد.
ایشان خطاب به مسئولان وزارت خارجه مى فرمایند:
باید سعى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران انگیزه و هدفش این است که مـى خـواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بر دارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم . (2 / 6 / 77)
و در جاى دیگر تاءکید مى کنند:
اهـداف راهـبـردى و چـارچـوب کـلى سـیـاسـت هـاى خـارجـى ایـران هـمـان اهدافى است که 25 سـال پـیـش از درون پـدیـده عـظـیم ، عمیق و ماندگار انقلاب اسلامى پدیدار شد و تا به امـروز در عـرصـه دیـپـلمـاسـى جـهـانـى و مـنـطـقـه اى دنبال شده است . (25 / 5 / 83)
ایـشـان بـا تـوجـه بـه پـیـشـرفت هاى انکارناپذیر ملت ایران در عرصه هاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى ، فرهنگى ، علمى و دیگر عرصه ها بر این باورند که :
در جهان اسلام هم بیدارى اسلامى ، فرو ریختن ترس ملتها از ابرقدرتها و احساس هویت تـوده هـاى مـسـلمـان از آثار گرانقدر انقلاب اسلامى و پایدارى ملت ایران است . (25 / 5 /83)
معظم له با اشاره به تغییرات اساسى که در هندسه معرفتى و سیاسى جهان ایجاد شده مى افزایند:
امـروز لیـبـرال دمـکـراسى غرب در افکار عمومى ملت ها با مخالفت هاى روز افزون مواجه شـده اسـت و با افزایش نفرت جهانى از آمریکا دولت این کشور در حضیض شکست سیاسى قرار دارد و در دنیا عملا منزوى شده است . (همان )
مـقـام مـعـظـم رهـبرى یکى دیگر از اهداف سیاست خارجى نظام جمهورى اسلامى را نشان دادن چـهـره مـعـتـرض و سـازش نـاپذیر نظام اسلامى نسبت به متعرضین مى دانند و تاءکید مى کنند:
آن نـظـامـى کـه بـه نـام اسـلام و بـه نـام قـرآن اسـت ، ولى در مـقـابـل دشـمـنـان خـدا تـسـلیـم مـى شـود، دیـگـر جـمهورى اسلامى نیست ، جمهورى اسلامى امریکایى است . مکتب قرآن و راه انبیاء نیست . آن چیزى که در راهش ، جوانى ها از بین رفت ، جان هاى طیب و طاهر از تن ها خارج گردید، خون ها ریخته شد، برایش زحمت ها کشیده شد، ایـن دیـگـر آن نـخـواهـد بـود. چـهره جمهورى اسلامى نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حـریـم مـلت هـا و شـرف انسانیت و استقلال ملت ها، چهره متعرض و عدم تسلیم است . ما بى اعتماد و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود. (31 / 4 / 68)
در واقـع اهـداف سـیـاسـت خـارجى تاءمین کننده منافع ملى ایران اسلامى بوده و در راستاى نهادینه کردن حاکمیت ملى در نظام متحول بین المللى است .
4. مؤ لفه هاى قدرت
رهـبـر مـعـظـم انـقـلاب مـنـافـع مـلى را در چارچوب اصول ، اهداف و ارزشهاى نظام اسلامى قابل تعریف دانسته و در بیان مولفه هاى قدرت ملت ایران خاطر نشان مى کنند:
احـساس هویت و عزت اسلامى ـ که امروز به برکت پیروزى انقلاب اسلامى در جهان اسلام نـمـودار شـده اسـت ـ یـکـى از مـهـم تـریـن مـؤ لفه هاى قدرت ملت ایران است که باید در مناسبات بین المللى حتما به آن توجه شود. (24 / 12 / 84)
ایـشـان الگوى اسلام ارائه شده در ایران را یکى دیگر از مؤ لفه هاى قدرت ملى برمى شمارند و مى فرمایند:
اسلامى که امروز در ایران ارائه شده برخلاف اسلام طالبانى و همچنین اسلام امریکایى یـا هـضـم شـده در فـرهـنـگ غـربى ، اسلامى است که داراى روشنفکرى پایبندى به عقاید اسـلامـى ، نـوآورى و پـویـایـى اسـت و بـر اسـاس آن یـک نـظـام و دولت مـتـکـى بر مردم شکل گرفته و در 27 سال گذشته با وجود همه فشارها از مسیر اصلى خود خارج نشده ، بـنـابـرایـن بـراى مـسـلمـانـان جـهـان بـسـیـار جـذاب و قـابـل الگـو بـردارى اسـت و ایـن بـرخـلاف خواسته قدرتمندان عالم بویژه امریکاست . (همان )
ایـشـان وسـعـت ، تـنـوع جـمعیتى ، برخوردارى از منابع مهم انرژى دنیا و بسیارى از مواهب طـبـیـعى ، هوشمندى بالاى مردم ، وجود پیوند عمیق میان دولت و مردم ، سطح مشارکت بالاى مـردم در تـصـمـیـم گیرى و انتخابات و موقعیت جغرافیایى بسیار حساس ایران را از جمله ((مـؤ لفـه هـاى مـادى )) قـدرت کشور دانسته ایمان و روحیه معنوى را به عنوان ((مؤ لفه هاى فرهنگى )) قدرت بر شمرده و معتقدند:
عـلاوه بـر ایـن ، ایـمـان اسـلامـى و روحـیـه معنوى ملت ایران و حضور آنان در عرصه هاى مـخـتـلف و حـسـاس کـشـور در سـالهـاى گـذشـته ؛ بر اساس این ایمان ، از ((مؤ لفه هاى فـرهـنـگى )) قدرت کشور است که روحیه فداکارى و شهادت طلبى ، ناشى از همین ایمان اسـلامـى اسـت و قدرتهاى جهانى نیز از آن وحشت دارند، بنابراین باید همواره حفظ شود. (همان )
از دیـدگـاه ، رهـبـر معظم انقلاب ، در عرصه سیاست خارجى با چنین پشتوانه و روحیه اى بـایـد بـه ایـفـاى نقش ، مذاکره و هماوردى پرداخت تا قدرت هاى سلطه گر متکبر نتوانند خـواسـتـهـاى خـود را تـحـمـیـل کـنـنـد. ایـشـان در هـمـیـن رابـطـه بـه بـیـان چـگـونـگـى تعامل و روابط با دیگر کشورها مى پردازند و خاطر نشان مى کنند:
در تـعـامـل و مـناسبات دو جانبه همواره باید تنظیم روابط مد نظر باشد و به گونه اى عـمل شود که طرف مقابل احساس کند هر گونه رفتار مثبت و یا منفى ، داراى واکنش و نتیجه متناسب با آن خواهد بود. (همان )
ایـشـان معتقدند که اگر جهان اسلام از نیروى انسانى خود، از نفت خود و از بازارهاى خود، از عـلم خـود و ذخـایـر گـونـاگـون مـادى و معنوى خود خوب استفاده کند، قدرتمندان عالم و سـلطـه گـران نـمـى توانند به او زورگویى کنند؛ زیرا جهان اسلام با داشتن یک پنجم جـمـعیت دنیا و حضور در یکى از حساس ترین مناطق جهان و میراث علمى و معنوى عمیق و کهن ، بـالقـوه مـى تـوانـد بـا جـمـع آورى امـکـانـات خـود مـجـوعـه یـى مـقـتـدر، ثـروتـمـنـد و مستقل تشکیل دهد؛ و در برابر قدرتهاى سلطه گر و اقتدارگر بایستد:
تـظـاهـر ابرقدرتها به اقتدار، بیش از اقتدار واقعى آنهاست . آنها تظاهر به اقتدار مى کـنند، براى اینکه با ابهت و چهره اخم آلود خودشان ملتها را بترسانند، اما این طور نیست که آنها واقعا قدرتى داشته باشند!. (6 / 2 / 84)
ایـشـان گـسـتـرش جـنـجـال هـاى تـبـلیـغـاتى و جنگ روانى دشمن علیه جمهورى اسلامى را دلیـل اقـتـدار ملت ایران مى داند و تاءکید دارند که آنها سلطه به همه دنیاى اسلام را مى خـواهـنـد و قـصـد دارنـد کـه تـمامى سرزمین هاى اسلامى را در دستهاى مجرم و گنهکار خود قبضه کنند. ولى ملت ما ایستاده است .
استکبار جهانى بداند که این ملت فولاد آبدیده است زن و مرد این کشور و این مرز و بوم ، جوان و پیر این میهن بزرگ اسلامى و نسل هاى پى در پى از این ملت بزرگ که در کوره هـاى حـوادث آبـدیـده شـده انـد، بـراى خودشان یک رسالت قائلند؛ رسالت پاسدارى از اسـلام و پـرچـم بر افراشته اسلام در این سرزمین ، که امروز یک و نیم میلیارد مسلمان در مناطق مختلف دنیا به این پرچم چشم دوخته اند. (5 / 1 / 85)
5. اولویت هاى سیاست خارجى
رابـطـه دیپلماتیک از حیث تئورى و نظرى ، در واقع نقطه اوج روابط عادلانه و صمیمانه دو کـشـور بـایـکـدیـگـر اسـت ، چـرا که دو کشور مستقل و غیر وابسته به یکدیگر، پس از رسـیـدن بـه درک مـتـقـابـل ، رفـتـار حـسـنـه متقابل ، عدم مداخله در امور داخلى یکدیگر، عدم تـجـویـز انـجـام و طـرح ریـزى تـوطـئه در خـاک هـر یـک از دو کـشـور عـلیـه کـشـور مـقـابـل ، بـرقرارى و استحکام روابط حسنه بین دو کشور که موجب نزدیکى و صمیمیت بین آنها مى شود، اقدام به برقرارى روابط دیپلماتیک با یکدیگر مى نمایند.
در حـقیقت از نظر تئورى ، سالم ترین روابط بین دو کشور که بر آن اصولى حاکم است و بـسـیـارى از مـقـررات ، قـراردادهـا، عـرف و سنن بین المللى نیز پشتوانه آن است ، همان روابـط دیـپـلمـاتـیک بین دو کشور است . زمانى که دو کشور با یکدیگر رابطه دیپلماتیک بـرقـرار مى کنند، بدان معنى است که آن دو با یکدیگر قرار گذاشته اند که از این پس بـر اسـاس اصـل رفـتـار حـسـنـه مـتـقـابـل ، احـتـرام بـه اصول شناخته شده بین الملل و در چارچوب مقررات بین المللى با یکدیگر رفتار نمایند.
قـانـون اسـاسـى جـمـهورى اسلامى ایران به روشنى ارجحیت هاى سیاست خارجى ایران را روشن ساخته است . چهار گروه از کشورها به ترتیب داراى اولویت مى باشند:
1. همسایگان ایران
2. کشورهاى مسلمان
3. کشورهاى جهان سوم
4. کـشـورهـایـى کـه به نوعى یکى از نیازهاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى و یا نظامى ایران را بر طرف سازند.466
مقام معظم رهبرى با درایت و تسلط بر قوانین مندرج در قانون اساسى اولویت هاى سیاست خارجى را مشخص و معین فرموده اند:
سـیـاسـت خـارجـى ایران به طور کلى بر این مبناست که ، ما با کشورها بر اساس قانون اساسى و بر اساس اصول اسلامى با کشورهایى که سر تعرّض با ما ندارند، رابطه خصمانه نداریم ، کسانى که با ما سر تعرض دارند و شیوه خصومت در پیش مى گیرند، مـا هـم در مـقـابل با آنها خصومت آمیز برخورد مى کنیم . اگر خصومت آنها نظامى بود، ما هم مـتـقـابـلا خصومت نظامى خواهیم داشت . اما کشورهایى که با ما سر خصومت ندارند و مایلند بـا مـا ارتـبـاطات دوستانه یا برادرانه داشته باشند، ما نسبت به آنها روى خوش نشان مى دهیم و دست دوستى به سوى آنها دراز مى کنیم . (3 / 3 / 61)
ایشان با تاءکید بر فرامین حضرت امام خمینى (ره ) مبنى بر تقویت روابط خارجى سالم ، دوستانه و محبت آمیز با کشورهاى مسلمان و همسایه مى فرمایند:
در سـیـاسـت خـارجـى محور اصلى حرکت ما از آغاز انقلاب ایجاد روابط متین و منطقى با همه کـشـورهـایـى بـوده کـه مـایـل بـودند انقلاب ما را و کشور ما را و ملت ما را در همان موضع شایسته اى که از آن برخوردارند، قرار بدهند و به چشم احترام به این همه نگاه کنند. در سـیـاسـت خارجى ما کشورهاى همسایه نقش برجسته اى داشتند. کشورهایى که با ما روابط دوستانه و صمیمانه اى را از آغاز انقلاب ابراز مى کردند نقش ویژه اى داشتند. کشورهاى غـیـر مـتـعـهـد و کـشـور هـایـى کـه آمـاده بـودنـد بـصـورت مـسـتـقل و جدا از تصمیم گیرى هاى قدرتهاى مخاصم با ما درباره ما تصمیم بگیرند نقش ویژه اى داشتند. ما در سیاست خارجى خودمان این اولویت ها را همواره مورد نظر قرار دادیم . در منش سیاست خارجى ما حساسیت در مقابل تجاوز نقش بخصوصى داشته . ما همواره کوشش کـردیـم از اول انـقـلاب در هـر نـقـطـه اى کـه یـک نـیـروى مـتـجـاوز به خودسرى و قلدرى مشغول است آن را عیب و زشت بشماریم . (16 / 11 / 64)
در سیاست خارجى جمهورى اسلامى همواره تلاش مجریان و مسئولان وزارت خارجه بر ایجاد آرامش و فراهم آوردن امکان صلح و همزیستى مسالمت آمیز در سطح منطقه بوده و جهت گیرى کلى سیاست نظام به سوى گسترش و تقویت روابط بدون تشنج با کشورهاى اسلامى و دولتهاى غیر محارب بوده است .
در همین ارتباط معظم رهبرى در اوایل انقلاب نکاتى را مورد توجه و تاءکید قرار مى دهند:
... مـا مـایـل هـسـتـیـم کـه هـمـسـایـگـان مـا پـایـگـاهـهـاى سـلطه امریکا نباشند. بالخصوص مایل هستیم که خلیج فارس از نفوذ روز افزون امریکا مصون بماند. بر این مبنا ارتباطات مـا بـا هـمـسـایـگـان مـا در ایـن مـنـاطـقـى کـه اسـم آوردم ، شکل مى گیرد. بارها ما به دولتهاى خلیج فارس نصیحت کردیم ، بلکه هشدار دادیم که نـگـذاریـد امـریـکـا بـیـش از پیش وارد منطقه بشود.... ما این سیاست را تعقیب مى کنیم . به زبـان و هـشـدار هـم اکـتفا نمى کنیم . از هر طریقه دیپلماسى ممکنِ مشروع که بتوان استفاده کـرد، اسـتـفاده مى کنیم تا این دولتها را از لغزیدن به زیر خیمه امپریالیسم جلوگیرى کنیم . رابطه ما با این دولتها در آن صورت ، یک رابطه صد در صد برادرانه و سالم خواهد بود. (25 / 12 / 60)
بـحـث تـقـویـت روابـط جـمـهـورى اسـلامى با کشورهاى آسیایى و اروپایى یکى دیگر از مباحثى است که مورد توجه رهبرى نظام بوده ، ایشان در دیدار با سفرا و متولیان سیاست خارجى بر این نکته تاءکید مى کنند:
... مـا تقویت روابط با اروپا را باید جدى بگیریم . البته من تقویت روابط با آسیا را هم یک اصل بسیار مهمى مى دانم .
... مـا باید به آسیا یک نگاه جدى بکنیم . البته این هم سیاست امروز ما نیست ، این سیاست اواخر زمان امام (رضوان اللّه علیه ) است که ما بارها بر آن تاءکید کرده ایم .
مـا بـایـد بـه اروپـایـیـهـا تـفهیم کنیم که غرب مساوى با امریکا نیست ، که اگر چنانچه امـریـکـا حـذف شـد، مـا بـا غـرب قـهـریـم ، نـه ، خـود اروپـایـیـهـا هـم قبول ندارند. (6 / 6 / 79)
6. سفرا و نمایندگى هاى سیاسى
مقام معظم رهبرى عوامل موثر در فعالیتها و رفتار سفیران جمهورى اسلامى ایران در خارج از کـشـور را بـسـیـار گـسـتـرده و پـیـچـیـده و در عـیـن حـال ظـریـف و حساس دانسته و معتقدند که اقتدار نظام جمهورى اسلامى در پایبندى سفرا و نمایندگان سیاسى به اصول اسلامى است :
بـرادران عـزیـز! هـر چـه پـایـبـنـدى بـه اصـول اسـلامـى و روش هـاى آن بیشتر تاءکید بورزید، موفق تر خواهید بود. موفقیت امروز دیپلماسى ما که دنیا و حتى مخالفان ما بدان اذعـان دارنـد، درجـه اول مـدیـون تـقـّیـد و پـایـبندى شما دست اندرکاران است . این را حفظ کـنـیـد.... چـیزى که در ما استثنایى است و توجه دنیا و احترام دیگران را جلب مى کند، همین پایبندى ما به یک فکر و اعتقاد الهى است که آن را نشان مى دهیم . این اعتقاد و پایبندى را هر چه ممکن است حفظ کنید و این کار با ظواهر و امانت اسلامى و پایبندى هاى شدید اسلامى تاءمین خواهد شد و لاغیر! (31 / 4 / 68)
مـقـام مـعـظـم رهـبرى میدان دیپلماسى را صحنه تعامل و هماوردى براى تاءمین منافع ملى با تـکـیـه بـر مـؤ لفـه هـاى قـدرت مـلى مـى دانـنـد و مـعـتـقـدنـد کـه در مـسـائل سـیـاسـت خـارجـى ، جـهـت گـیـرى اسـلامـى بـاید حفظ شود و گستاخى و شجاعت در مـقـابـل تـهـدیـدهـاى دشـمـنـان و قـدرت هـاى بـزرگ و نـیـز حـاکـمـیـت عقل و منطق بر تصمیم گیرى ها و حرکات ، مورد توجه قرار بگیرد؛ لذا خطاب به سفرا و نمایندگان سیاسى نظام مى فرمایند:
در سـیـاسـت خـارجـى بـایـد با شناخت صحیح سرمایه ها و قدرت کشور، از آنها بیشترین استفاده براى تاءمین منافع کشور و ملت انجام گیرد. (24 / 12 / 84)
ایـشـان همچنین ایمان و خود باورى ، هوشمندى و شجاعت ، تحرک و امانت ، ابتکار و نوآورى در چـارچـوب اصـول و اهـداف را از ویژگى هاى اصلى دیپلمات هاى نظام جمهورى اسلامى دانسته و تاءکید مى کنند:
نـمـاینده جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور، باید ضمن تاءمین منافع ملى ، نماینده واقعى نظام اسلامى و عزت ، ایستادگى و تدبیر ملت ایران باشد. (همان )
ایـشـان اعـتـمـاد بـه نـفس ، در نظر داشتن اهداف نظام اسلامى و آگاهى از واقعیت ها و حقایق داخـل کـشـور را از جـمـله لوازم موفقیت نمایندگان جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور بـر شـمـرده و بـا اشـاره بـه تـلاش تـبـلیـغاتى گسترده دشمن براى وارونه جلوه دادن مسائل ایران خاطر نشان مى کنند:
آگـاهـى از حـقـایـق داخـلى مـى تـوانـد سـفـیـران نـظـام اسـلامـى را در عـرصـه بـیـن الملل اقتدار و عزت بخشد. سفیران نظام اسلامى نمایندگان نظام ، دولت و ملت ایرانند و بـایـد بـا اسـتـفـاده از زمـیـنـه و امـکـانـات مـسـاعـد مـوجـود، بـراى تـاءمـیـن کامل منافع ایران اسلامى به تلاش هاى مجدانه خود ادامه دهند. (25 / 5 / 78)
ایشان با توجه به تحولات در حال تغییر و سریع دنیا بر لزوم وجود سیستم ارزیابى فـعـال و دقـیق در وزارت خارجه به منظور بررسى روابط دو جانبه و موقعیت بین المللى تاءکید کرده و مى فرمایند:
سـفـیـران بـایـد بـدور از هـرگـونـه انـفـعـال ، بـا حـداکـثر تحرک و تاءثیر گذارى در مـحـل ماءموریت ، مواضع و نظرات جمهورى اسلامى را به صورت استدلالى و منطقى تبیین کنند. (29 / 5 /82)
رهـبـر انـقـلاب مـهـم تـریـن وظـیـفـه سفیران را دفاع و حمایت از هویت نظام اسلامى بر مى شمارند و خطاب به سفرا مى فرمایند:
بـخـشـى از قـواعـد و ارزشـهـاى بـیـن المـللى کـنـونـى در دنـیـا تـحـمـیـل شـده و نـتـیـجـه سـلطـه بـرخـى قـدرتـهـاسـت و قـبـول ایـن قـواعـد بـه بـهـاى دسـت کـشـیـدن از هـویـت مـلى و اصـول و ارزشـهـاى نـظام اسلامى افتخار نیست و ما نمى توانیم براى رضایت بخشى از دنـیـا کـه تـجـسـم آن در غـرب و در راءس آن دولت مـتـکـبـر امـریـکـاسـت از اصول خود عقب نشینى کنیم ! (همان )
ایشان همچنین با تاءکید بر لزوم حفظ فضاى ارزشى و انقلابى در وزارت امور خارجه ، سفرا و خانواده هاى آنان را به تقویت گوهر ایمان توصیه کرده و تاءکید مى کنند:
سـفـراى ما در نمایندگى هاى خارجى ، بر حفظ صد در صد تقیّدات و ظواهر اسلامى نسبت به خود و خانواده ها و همکاران شان مراقبت کنند. راه تقویت گوهر ایمان ، ذکر و یاد خداوند و فراموش نکردن روز جزا و آخرت از طریق مراقبت و تقوا است . (29 / 5 / 82)
دیـن و ارزشهاى دینى از جمله گرانسنگ ترین نعمت هاى الهى اند که حفظ و پاسداشت آنها وظیفه همه مردم متدین بویژه مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى است . همچنین وجود ایمان و تدین است که در صحنه هاى دشوار و تندبادهاى سخت زندگى و حیطه مسئولیت ، قدرت و تـوان روحـى انـسـان مـؤ مـن را افزایش مى دهد. رهبر انقلاب ضمن سفارش سفرا به حفظ اصـول و آرمـانـهـاى انـقـلاب ، آنـهـا را بـه رعـایت تقوا و تقویت تدیّن توصیه کرده مى فرماید:
آقـایـان سـفـرا! توجه داشته باشید در کشورهایى که تشریف دارید، چهره شما، چهره اى انـقـلابـى و یـادآور امـام ـ با همان خصوصیاتى که دنیا از امام مى شناسد ـ باشد... محیط سـفـارت ، بـایـد محیط تدین باشد. این تعبیرات غیر متدین را کنار بگذارید که بچه ها، بـچـه هـاى متعهد و خوبى هستند. متعهد، انقلابى ، مبارز، در جاى خود محفوظ، اما باید متدین باشند. متدین ، یعنى آن کسى که سعیش بر این است که گناه نکند؛ سعیش بر این است که وظـایـف شـرعـى اش را با دقت و مو به مو انجام بدهد؛ زن یک طور، مرد یک طور. این متدین است ؛ یعنى ملاحظه کننده جمیع وظایف شرعى رساله اى ! (1 / 4 / 69)
در نـگاه رهبرى نظام ، سفرا باید افرادى متدین ، آزاد و مستغنى باشند؛ وجود آنها افرادى انـقـلابـى ، نـفـوذنـاپـذیـر و مـعـتـقـد بـه نـظـام اسـلامـى را در ذهـن رجال سیاسى کشور محل ماءموریت ترسیم کند:
مـن نـمـى خـواهـم از بـرادرانـى کـه در کـشـورهـاى دیـگـر زنـدگـى مى کنند، توقع زهد و پـارسـایى مطلق بکنم ؛ لیکن مى خواهم عرض کنم که در ظواهر زندگى ، یک مقدار رعایت امـساک لازم است . اگر کسى در آمد هم دارد، امکان استفاده هم دارد، جلوى بعضى از استفاده ها را با میل خود و به ابتکار و با اراده شخصى بگیرد. این خیلى فایده دارد. هم براى وضع کلى انقلاب فایده عمومى دارد و هم فایده شخصى دارد؛ یعنى به شما نورانیت مى دهد. این کـار بـا کـار بـنـده اى کـه امـکان فلان استفاده برایم نیست ، فرق مى کند. من اجر شما را نـدارم امـا شـمـا کـه مـى تـوانید، اگر از فلان کار تجملاتى ، از فلان خرج زیادى ، از فلان استفاده اضافه بر سازمان ـ که ممکن است انسان برایش یک راه مشروع هم فکر کند و بـگـویـد کـه مثلا این گونه استفاده مى کنم ؛ طورى هم نمى شود ـ امساک کردید، فایده و تاءثیرش بر نفس شما خیلى بالاست . (18 / 4 / 70)
در دیـدگـاه مـقـام مـعـظـم رهـبـرى ارتـبـاطـات دیـپـلمـاسـى بـایـد بـر اسـتـقـلال و عـزت اجـتـمـاعـى ملت شجاع ایران بنا شود و سفرا و نمایندگى هاى سیاسى جمهورى اسلامى رسالت و سهم مهمى در این قضیه دارند.
بـایـد سـعـى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران ، انگیزه و هدفش این است کـه مـى خـواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بردارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم ... ما باملت هاى دنیا با دولت هاى گـوناگون عالم ، بناى همکارى و تفاهم داریم ؛ البته نه با زورگوها و کسانى که مى خـواهـنـد هـمـه مـسـایـل را بـا تـکـیـه بـر قـدرت خـودشـان حل بکنند. مثل آمریکا. با اینها آبمان در یک جوى نمى رود. (20 / 6 / 77)
ایـشـان اسـتـفـاده کـارگزاران سیاست خارجى از همه ظرفیت ها، امکانات ، و توانمندى ها را براى پیشبرد سیاست خارجى کشور ضرورى مى داند و تاءکید مى کنند:
بـایـد در عـرصـه ارتـبـاطـات دو جـانـبـه و مـنـطـقـه اى و مـجـامـع جـهـانـى حـضـور کـامـلا فـعـال داشـتـه بـاشـیـم و بـا شـنـاخـت مـؤ لفـه هـاى ضـرورت نـظام اسلامى اهدافمان را دنبال کنیم . (26 / 5 / 83)
7. رابطه یا مذاکره با امریکا
رابـطـه یـا مـذاکـره جمهورى اسلامى با دولت امریکا از جمله مباحثى است که از پیشینه اى به درازاى عمر پر برکت انقلاب اسلامى در عرصه روابط بین دو کشور برخوردار است . وقوع انقلاب اسلامى در ایران ، طومار یکه تازى و مداخلات گوناگون امریکا در ایران را بست و منافع بى شمار امریکا را با تهدید مواجه ساخت .
بـا قـطـع روابـط ایران و امریکا که البته براى اولین بار و به طور رسمى از سوى رئیس جمهور وقت امریکا (جیمى کارتر) در اردیبهشت 59 به بهانه تسخیر لانه جاسوسى امـریـکـا در ایـران اعـلام گـردیـد، در طـول سـه دهـه گذشته از تاریخ پر فراز و نشیب انـقـلاب هـر از گـاهـى و بـه تـنـاسب شرایط و تحولات سیاسى اجتماعى دو کشور، بحث مـذاکـره ، عـمـدتا از سوى تحلیلگران سیاسى ، صاحبان صنایع و شرکت هاى تجارى و نـیـز مـسـئولان رسـمـى امـریـکـا مـطـرح و از ایـران دعـوت بـه حل اختلافات فیما بین از طریق دیپلماتیک شده است .
اگـر چـه مـطـالعـه ایـن مقاطع از تاریخ تحولات دو کشور روشن کننده نکات ارزنده اى از جـمـله اینکه امریکا هر گاه در عرصه هاى مختلف خود را قدرتمند و کشور هدف (ایران ) را در شـرایـط انـفعالى و آسیب پذیر و به لحاظ وحدت و انسجام ملى ، توان نظامى ، هنجار شـکـنـى جـریـانـات سـیـاسـى و اخـتـلافـات داخـلى و... ضـعـیـف دیـده بـراى تـحـمـیـل شـرایـط و خـواسـته هاى خود از ایران براى جلوس در پشت میز مذاکره دعوت به عـمـل آورده اسـت . از سـوى دیـگـر مـطـالعـه رفـتـار سـیـاسـى امـریـکـا در گـذشـتـه و حـال نـشـان مـى دهـد کـه ایـن کـشور اصولا با اصل نظام جمهورى اسلامى از بدو پیدایش مـشـکـل داشـته و هنوز هم براندازى و سرنگونى نظام مقدس اسلامى از اهداف اصلى او به شمار مى رود.
مـطـالعـه فـرمایشات مقام معظم رهبرى در این باره ، بیانگر این واقعیت است که آنچه مانع بـرقـرارى رابـطـه یا مذاکره بین دولتمردان جمهورى اسلامى و سران دولت امریکاست ، روحـیـه و خـوى اسـتـکـبـارى دولت امریکاست ؛ و نکته دیگر اینکه هیچ دولتى تا کنون از رابطه با امریکا نفعى نبرده است :
امـریـکا مى گوید: بیائید مذاکره کنیم ، نمى گوید بیایید رابطه برقرار کنیم . مذاکره یعنى چه ؟ یعنى آن پیوندى را که جمهورى اسلامى قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ملت هاى دنیا به این نظام جلب بشود، این را دو مرتبه برقرار کند. یـعـنـى در درجـه اول ، یـک ضـربـه نـمـایـان بـه جـمـهورى اسلامى بزنند و از آن جا که تـبـلیـغـات هـم در دسـت آنـهـاسـت ، در دنـیـا مـنـعکس کنند که جمهورى اسلامى از حرف هایش برگشت ! به چه دلیل ؟ به این دلیل که نشسته است و دارد با امریکا مذاکره مى کند و آن وقت یک یاءس عمومى در تمام ملت ها ـ در آسیا و در افریقا و در کشورهاى گوناگون و در خـود اروپا و در خود امریکا ـ به وجود بیاید. ملت هایى که امید پیدا کرده اند ـ مسلمانان و حـتـى غـیـر مـسـلمـانـان ـ نـا امـیـد بـشـوند و آن چهره با صلابت امام بزرگوارمان که روى جـمـهـورى اسـلامـى را پـوشـانـده و آنها را وادار به حرکت مى کرده است ، مخدوش بشود و بـگـویـنـد: نـه آقـا! جمهورى اسلامى هم توبه کرد! یا بگویند: چون امام رفت ، جمهورى اسلامى توبه کرد! (13 / 4 / 68)
از دیـدگاه رهبرى ، هدف واقعى امریکا از ادامه فشار بر جمهورى اسلامى وادار کردن ملت و دولت ایـران بـه تـسـلیـم در بـرابـر اراده ابـرقـدرتـى امـریـکـاسـت ؛ بـنـابـرایـن عقل و منطق حکم مى کند با تمام قدرت در مقابل آنها بایستیم ؛
مـا بـایـد قـدرت خـود را زیـاد کـنـیـم . والا هـر گـونـه عـقـب نـشـیـنـى در مقابل قدرت متکبر و زورگو، یکطرفه و تشویق به تعرض و تجاوز بیشتر خواهد بود. ایـن را مـا در طـول چـنـد سـال در صـحـنه هاى گوناگون تجربه کرده ایم . هر جا یک عقب نشینى مشاهده کرده اند، یک قدم جلو آمده اند. (15 / 5 / 82)
مـقـام مـعـظـم رهـبـرى هـمـواره در پـیـامـهـا و سـخـنـرانـى هـا، بـا تـجـلیـل از روح بـلنـد امـام بـزرگـوار، بـر ادامـه راه آن رهـبـر فرزانه تاءکید کرده تا جـهـانـیان بدانند که دوران با شکوه امام (ره ) همچنان در ایران اسلامى ادامه دارد و سیاست خـارجى نظام جمهورى اسلامى با دولت امریکا بر مبناى همان اصولى استوار است که امام خمینى (ره ) ترسیم نموده اند:
مـا صـریـحا به همه ملتهاى جهان اعلام مى کنیم که تفکر ((خاتمه یافتن دوران امام خمینى (ره )، کـه دشـمـن بـا صـد زبـان سعى در القاى آن دارد، خدعه و نیرنگى استکبارى بیش نـیـسـت و عـلى رغـم خـواسـت امریکا و همکارانش امام خمینى (ره ) در میان ملت خود و جامعه خود حـاضـر اسـت و دوران امـام ادامه دارد و خواهد داشت . راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مـشـعـل فـروزنـده ماست .467 ... امام به ما یاد دادند که جمهورى اسلامى در سطح عالم مى تـوانـد و بـاید از روابطى سالم با دولتها برخوردار بشود؛ البته رابطه با امریکا مـردود اسـت ؛ بـخـاطـر اینکه او یک دولت استکبارى و متجاوز و ظالم و با اسلام و جمهورى اسلامى در حال مبارزه و محاربه است . (14 / 3 / 71)
در همین ارتباط ایشان در خطبه هاى نماز جمعه بار دیگر بحث مذاکره با امریکا را مردود مى شمارد و مى فرماید:
اگـر جـمـهـورى اسـلامى با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکائیها خیالشان از این جهت راحـت مـى شـود... ایـنـهـا مـى خـواهـنـد بـا شایعه مذاکره جمهورى اسلامى بگویند جمهورى اسـلامـى تـسـلیـم شـد، طـرف مـا آمـد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند ـ این طور وانـمـود بکنند که در این مصاف ، بالاخره قطب اسلامى شکست خورد و مجبور به عقب نشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز شد! (26 / 10 / 76)
ایـشـان نـاکـامـى دشـمـنـان و بـدخـواهـان بـویـژه دولت مـتـکـبـر امـریـکـا را در طـول سـالهـاى پـس از پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، نشان دهنده قدرت ملت ایران دانسته ، همچون امام عظیم الشاءن در برابر تهدیدات پوشالى امریکا اعلام مى کند:
بـه حـول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که امریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمى تواند بکند!. (28 / 6 / 70)
رهبر انقلاب در دیدار با عمرالبشیر رئیس جمهور سودان با اشاره به سنت الهى مبنى بر افول قدرت هاى طغیان گر و مغرور مى فرماید:
افول امریکا اکنون براى همه نخبگان و حتى مردم عادى جهان اسلام آشکار شده است !.
(6 / 2 / 85)
با عنایت به فرمایشات اشاره شده مقام معظم رهبرى ، به نظر مى رسد دولت امریکا پس از نـاکـامـى هـاى مـکـرر در بـرخـورد با نظام جمهورى اسلامى مزوّرانه به انجام مذاکره و گـفتگو با ایران تمایل نشان مى دهد. اما واقعیت این است که همچنان بر خصومت دیرین خود با انقلاب اسلامى اصرار مى ورزد.
بـى گـمـان تـا زمـانـى که جمهورى اسلامى در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و مخالفت با صـلح نـا عـادلانـه خـاورمـیـانـه و یک جانبه گرایى امریکا بر مواضع اصولى و سازش نـاپذیر خود پافشارى مى کند و از سوى دیگر تا دولتمردان امریکا به حمایت گسترده از رژیـم اشـغـالگـر قـدس و دشـمـنـى بـا انـقـلاب اسـلامـى ادامـه مـى دهـنـد و بـه دنبال تحمیل خواسته هاى استکبارى خود بر جامعه جهانى مى باشند، گفتگو و عادى سازى روابـط بـا جمهورى اسلامى امکان پذیر نخواهد شد. این بحث را با این فرمایش مقام معظم رهبرى به آخر مى رسانیم که فرمودند.
از دشمن نترسید، مرعوب هیاهوى مجنونانه امریکا نشوید! (12 / 2 / 69)
8. فن آورى هسته اى
دستیابى جمهورى اسلامى ایران به فناورى هسته اى و بومى کردن این دانش روز بشرى که در توسعه و پیشرفت کشور نقش بالایى ایفا خواهد کرد، افتخار بزرگى است که در دوران پـس از انـقلاب اسلامى و با تلاش اندیشمندان و متخصّصان داخلى نصیب ملت ایران گردیده است .
تـلاش بـراى حـفـظ و نـهـادیـنه کردن موقعیت به دست آمده در عرصه فناورى هسته اى با تـوجـه بـه شـرایـط مـنـطـقـه اى و بـیـن المـللى ، از جـمـله مـهـم تـریـن عوامل چالش ساز براى ایران محسوب مى گردد.
امـریـکـایى ها با تکیه بر قدرت رسانه اى خود، تلاش گسترده اى را در پیش گرفتند تـا ایـران اسـلامـى را در بـرابـر یـک جبهه جهانى قرار داده و با این بهانه که جمهورى اسـلامـى بـا وجـود ذخـایـر غـنـى انـرژى فـسیلى نیازى به انرژى اتمى ندارد و به همین دلیـل فـعـالیـتـهـاى هـسته اى آن داراى مقاصد غیر صلح آمیز است ، با ایجاد فشارهاى بین المـللى و انـجـام تـهـدیـدات نـظـامـى ، مـسـئولان کـشـور را بـه عـقـب نـشینى هسته اى مانند کشورهایى چون آرژانتین ، برزیل و لیبى مجبور کنند.
ایـن قـبـیـل اقـدامـات که عمدتا با هدف عملیاتى روانى و در فضایى تهدیدآمیز انجام مى شـد، مسئولان نظام اسلامى ایران را در موقعیتى قرار داد که الزاما باید براى عبور از آن ، تـصـمـیـمـات اسـتـراتـژیـک و سـرنـوشـت سـازى اتـخـاذ مـى نمودند، که این مهم مطابق اصل 110 قانون اساسى جمهورى اسلامى بر عهده رهبر معظم انقلاب است .
مـرورى بـر مـواضـع اصـولى رهـبر عزیز کشورمان در مورد فناورى هسته اى و چگونگى مـواجـهـه بـا فـشارهاى بین المللى در مقطع کنونى اهمیت ویژه اى دارد، و از جمله اثرات آن هماهنگى و یک صدایى حاکم بر دستگاه دیپلماسى نظام اسلامى مى باشد.
مـقـام مـعـظـم رهـبرى مسئله هسته اى را یکى از مسائل مطرح سیاست خارجى مى دانند و معتقدند جـمـهـورى اسلامى ایران عقب نشینى از مساءله هسته اى را ـ که خواسته عزم ملى و حق طبیعى ملت ایران است ـ به معناى شکستن استقلال کشور مى داند که هزینه بسیار گزافى براى ملت ایران خواهد داشت .
ایـشـان اسـتـفـاده صـلح آمـیـز از فـناورى هسته اى را ضرورت و نیاز اجتناب ناپذیر آینده کـشـور و هـمـچـنـین قدرت علمى برتر براى پیشرفت در عرصه هاى مختلف مى دانند و مى فرمایند:
هرگونه عقب نشینى در مقطع کنونى ، زنجیره اى تمام نشدنى از فشارها و عقب نشینى هاى دیـگر را در پى خواهد داشت . این راه برگشت ناپذیر است و دستگاه سیاست خارجى باید از این حق ، شجاعانه دفاع کند. (24 / 12 / 84)
رهـبـرى مـعـظـم انـقلاب انگیزه اصلى امریکا و برخى کشورهاى غربى دنباله رو امریکا را براى ممانعت از دستیابى ایران به حق طبیعى و علمى خود، هراس از رسیدن ملت ایران به نقطه بالاى توانایى هاى علمى دانسته و مى فرمایند:
آنـهـا در تبلیغات خود مى گویند ایران مخفى کارى کرده است . این حرف بى منطقى است ، زیـرا در هـمـه کـشـورها مسائل علمى در مرحله تحقیقات اعلام نمى شود، بلکه موفقیت در آن تحقیقات در مرحله خاصى اعلام عمومى مى شود و بر همین اساس جمهورى اسلامى ایران در مراحل مختلف راه اندازى تاءسیسات هسته اى ، اعلام رسمى و عمومى کرد. (همان )
ایـشـان حـاکـمان کنونى امریکا را گروهى داراى افکار مرتجع استعمارى و قرن نوزدهمى دانسته و بر این عقیده اند که :
ایـن افـراد تـصـور مـى کـنـنـد بـا مـدیـریـت جـهـان بـا زور اسـلحـه یـا پـول مـى توانند اقدامات خود را به پیش ببرند، در حالى که هرگز موفق نخواهند شد؛ هـمـان گونه که در خاورمیانه بویژه در عراق ، افغانستان ، لبنان ، سوریه و فلسطین شکست خوردند. (همان )
بـدون تـردیـد هدف اساسى و اصلى امریکا و اروپا در برخورد با فعالیت هاى هسته اى ایران محروم سازى کشورمان از این تکنولوژى است . در همین ارتباط رهبر فرزانه انقلاب تاءکید مى کنند:
آنـقـدرى کـه اروپـا و امـریکا به مساءله انرژى هسته اى تظاهر مى کنند و وانمود مى کنند نـگـران ایـن قـضـیـه هـسـتـنـد، نـگـران نـیـسـتـنـد. خـودشـان هـم مـى دانـنـد کـه مـا دنـبـال سـلاح هسته اى نیستیم ، ما مرتب تکرار مى کنیم ، اصرار مى کنیم ؛ آنها ((نه )) مى گـویـنـد و سـرى تـکـان مـى دهـنـد. در حـالى کـه مـى دانـنـد مـا دنبال سلاح اتمى نیستیم . مساءله مشغول کردن نظام اسلامى است . یکى از اهداف عمده آنها ایـن اسـت کـه نـظـام اسـلامـى را مـشـغـول کنند؛ ذهن مدیران ، مسئولان ، مجلس ، دولت و دست انـدرکـاران گـونـاگـون را از مـسـائل جـارى و کارى کشور در بخش هاى مختلف ـ چه بخش قـضـایـى ، چـه بـخـش اجـرایـى ، چـه بـخـش تـقـنـیـنـى ـ مـنـصـرف و غافل کنند. این مسئله هم که حل بشود، باز مساءله دیگرى درست خواهد شد. (24 / 8 / 83)
رهـبـر فـرزانـه انـقـلاب بـا تـوجـه بـه مـواضـع خـصمانه امریکا و برخى از کشورهاى اروپایى در خصوص لزوم دست کشیدن ایران از فناورى هسته اى مى فرمایند:
این مواضع و درخواست هاى بى جا، ظالمانه و ناحق است و جمهورى اسلامى این در خواستها را نـخـواهـد پـذیـرفـت ... دانـش هـسـتـه اى کـشـور بـومى و در جهت مقاصد صلح آمیز است و جـمـهـورى اسـلامـى ایـران بـر اسـاس مـبـانـى دیـنـى و فـقـهـى هـیـچ گـاه قائل به استفاده از سلاح هاى کشتار جمعى نیست ! (همان )
9. نتیجه
بر اساس قوانین مندرج در قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مقام معظم رهبرى ، بالاترین مقام را براى اخذ تصمیم سازى کلان در سیاست خارجى نظام دارند.
مـطـالعـه بـیـانـیـه هـا و سـخنرانى هاى معظم له ، در خصوص سیاست خارجى نکات دقیق و ارزشـمـنـدى را بـراى دست اندرکاران امور خارجه نظام مطرح مى سازد که در این مقاله تا حـدودى مـورد بـحـث و بررسى قرار گرفت و در اینجا چکیده آن جهت استحضار خوانندگان عزیز تقدیم مى گردد:
1. در مـکـتـب سـیـاسـى رهـبـرى نـظام ، سیاست خارجى نیمى از نظام سیاسى ، و دیپلماسى ابـزار کـار آمـد اقـتـدار نـظـام سـیـاسـى اسـت ؛ و جـنـگـى اسـت کـه هـمه دیپلمات هاى دنیاى مـشـغـول آنـنـد و ارزش و جایگاه و تاءثیر این جنگ نه تنها کمتر از جنگهاى نظامى نیست ، بلکه در مواردى هم بیشتر است .
2. در مـیـدان دیـپـلمـاسى هرگز نباید به دشمن اعتماد کرد، چرا که دشمن هم به ما اعتمادى ندارد. میدان دیپلماسى یک میدان نبرد واقعى است منتها نبردى که پشت میز و با لبخند انجام مى گیرد.
3. حـفظ استقلال و تکیه بر عزت اجتماعى لازمه سیاست خارجى است و جمهورى اسلامى با مـلت هـاى دنـیـا و دولت هـاى گـونـاگـون عالم ، بناى همکارى و تفاهم دارد؛ البته نه با زورگـوهـا و کـسـانـى کـه مـى خـواهـنـد هـمـه مـسـائل را بـا تـکـیـه بـر قـدرت خـودشـان حل کنند.
4. هـدف نـظـام اسـلامـى ، هـدف و راهـى اسـت کـه اسـلام معین کرده ، نه در آن ظلم هست و نه تـجـاوز بـه حقوق انسانها و نه بى اعتنایى به تجاوزاتى که مردم ظالم نسبت به مردم مـظـلوم روا مـى دارنـد. هـدف جـمـهـورى اسـلامـى ، سـعـادت نسل بشر و عزت و خوشبختى و بهروزى امت واحده اسلام است .
5. نظامى که به نام اسلام است ولى در مقابل دشمنان خدا تسلیم مى شود، دیگر جمهورى اسلامى نیست ، جمهورى اسلامى امریکایى است .
6. اسـلامـى کـه امـروز در ایـران ارائه شـده بـر خـلاف اسـلام طـالبـانـى و نـیـز اسـلام امریکایى یا هضم شده در فرهنگ غربى ، اسلامى است که داراى روشنفکرى ، پایبندى به عـقـایـد اسـلامـى ، نوآورى و پویایى است و بر اساس آن یک نظام و دولت متکى بر مردم شـکـل گـرفته و در طول 27 سال گذشته با وجود همه فشارها از مسیر اصلى خود خارج نـشـده ، بـنـابـرایـن بـراى مـسـلمـانـان جـهـان بـسـیـار جـذاب و قابل الگو بردارى است و این برخلاف خواسته قدرتمندان عالم بویژه امریکاست .
7. مـهـم تـریـن اصـل در سـیـاسـت خـارجى ما، حمایت از هویت نظام اسلامى و پافشارى بر اصـول و ارزشـهاست و سه اصل ((عزت ، حکمت و مصلحت )) یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین المللى ماست و نباید هیچ خدشه اى به آن وارد شود.
8. رفـتـار و مـوضـعـگـیـرى سـیـاسـى ایـران در عـرصـه هـاى مـنـطـقـه اى و جـهـانـى در قبال مسائلى همچون رابطه با امریکا، مذاکرات خاورمیانه ، حمایت از مسلمانان فلسطینى و لبـنـانـى و چـگـونـگـى ارتـبـاط بـا اروپـا، داراى مـبـانـى مـستدل و منطقى مى باشد و جمهورى اسلامى با توجه به سیاست هاى شناخته شده اى که اسـتـکـبـار و امـریـکـا بـر ضـد نـظـام اسـلامـى بـه کـار مـى گـیـرنـد بـه هـیـچ وجـه در مقابل آنها نرمش نشان نخواهد داد و کوتاه نمى آید.
9. مـقـام مـعـظـم رهـبرى در مسائلى همچون حقوق بشر، مساءله زن ، سلاحهاى کشتار جمعى و انـرژى هـسـتـه اى مـعـتقد به مواضع و سیاست تهاجمى است و تاءکید مى کنند که باید در تـمـامى مجامع و مراودات با اعتماد به نفس و موضع تهاجمى این مواضع اصولى را بیان کرد و سلطه گران و زورمندان و زرمندان را با چالش هاى جدى روبرو ساخت .
10. اولویـت در جـهـت گـیـرى سـیـاسـت خـارجـى ما به سوى گسترش و تقویت روابط با کـشـورهـاى مـسـلمـان ، هـمـسـایـه و کـشورهایى است که انقلاب ما، کشور و ملت ما را در همان مـوضـع شـایـسته اى قرار دهند که از آن برخوردارند، و به چشم احترام به ما نگاه کنند. هـمـچـنـیـن کـشـورهـاى غـیر متعهد که حاضرند جدا از تصمیم گیرى ابرقدرتهاى مخاصم ، درباره ما تصمیم بگیرند، جایگاه ویژه اى دارند.
11. نـمـایـنـده جـمـهورى اسلامى در خارج از کشور باید ضمن تاءمین منافع ملى ، نماینده واقـعـى نـظام اسلامى و عزت و ایستادگى و تدبیر ملت ایران باشد. اعتماد به نفس ، در نـظـر داشـتـن اهـداف نـظـام اسـلامـى و آگـاهـى از حـقـایـق و واقـعـیـت هـاى داخل کشور را از جمله لوازم موفقیت نمایندگان جمهورى اسلامى در خارج از کشور است .
12. چـهـره سفراى ما باید چهره اى انقلابى و یاد آور امام ـ با همان خصوصیاتى که دنیا از امـام مـى شـنـاسـد ـ بـاشـد. سـفـرا بـایـد در ظـواهـر زنـدگـى شـان اهـل مراعات بوده و بر حفظ صد در صد تقیدات و ظواهر اسلامى نسبت به خود و خانواده ها و همکاران شان مراقبت کنند.
13. جـمـهـورى اسـلامـى آمـاده اسـت دور از تـکـلف و تـحـمیل با هر کشورى به جز چند استثناء که دلایل خاص خود را دارد، ارتباط سالم داشته باشد.
دولت صـهـیـونـیستى ، نامشروع و غیر قانونى است و امریکا از جمله مصادیق و مواردى است که نباید با او ارتباطى برقرار شود؛ و تا زمانى که سیاست هاى مبتنى بر زور و ظلم و فـشـار و خـصومت با جمهورى اسلامى و حمایت از دشمنان جمهورى اسلامى و پشتیبانى بى قـیـد و شـرط از دولت صـهـیـونـیـستى خاتمه پیدا کند و به تعبیر امام ((تا وقتى که آدم بشود)) و روش هاى غلط را اصلاح بکند، این قطع رابطه ما هم ادامه خواهد داشت .
15. فـن آورى هـسـتـه اى ، چرخه سوخت و امکان غنى سازى هسته اى یکى از اساسى ترین نیازها و مایه عزت و آبرو و حق مسلم ملت ایران است و هیچ کس اجازه ندارد این حق را از ملت ما سلب کند. دانش هسته اى کشور، بومى و در جهت مقاصد صلح آمیز است و جمهورى اسلامى ایـران بـر اسـاس مـبـانـى دیـنـى و فـقـهـى ، هـیـچ گـاه قائل به استفاده از سلاح هاى کشتار جمعى نیست .
فهرست منابع
1. ایزدى ، بیژن ، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، دفتر تبلیغات اسلامى ، قم : 1371.
2. رمضانى ، روح اله ، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، ترجمه علیرضا طیب ، نشر نى ، تهران : 1380.
3. بخشایشى ، احمد، سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات آواى نور، تهران : 1375.
4. امـیـنـى ، ابـراهـیم ، سیاست خارجى حکومت اسلامى ، سازمان تبلیغات اسلامى ، تهران : 1360.
5. کاظمى ، على اصغر، دیپلماسى نوین ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1367.
6. قـوام ، عـبـدالعـلى ، اصـول سـیـاسـت خـارجـى و سـیـاسـت بـیـن الملل ، انتشارات سمت ، تهران : 1372.
7. منصورى ، جواد، اصول سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات امیر کبیر، تهران : 1365.
8. محمدى ، منوچهر، اصول سیاست خارجى ج . ا. ا. ، انتشارات امیر کبیر، تهران : 1365.
9. لاریـجـانـى مـحـمـد جـواد، مـقـولاتى در استراتژى ملى ، مرکز ترجمه و نشر، تهران : 1369.
10. حقیقت ، صادق ، مسئولیت هاى فراملى در سیاست خارجى دولت اسلامى ، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهورى ، تهران : 1367.
11. نخعى ، هادى ، توافق و تزاحم منافع ملى و مصالح اسلامى ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1376.
12. سـجـاد پـور، مـحـمـدکـاظـم ، سـیـاست خارجى ج . ا. ا. ، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى ، تهران : 1379.
13. دفتر جریان شناسى تاریخ معاصر، روایت دلواپسى ، تهران : 1384.
14. مرکز تحقیقات اسلامى ، امریکا از دیدگاه رهبرى ، قم 1378.
15. مجموعه سخنرانى هاى مقام معظم رهبرى ، سایت شارح .
16. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران .
پی نوشتها:
465. محمدکاظم سجادپور، سیاست خارجى ایران ، ص 58.
466. عباس ملکى ، قانون اساسى و سیاست خارجى ، ج 1010، همشهرى ، 14 / 12 / 82.
467. پـیـام بـمـنـاسـبـت اولیـن سـال ارتحال حضرت امام (ره )، حدیث ولایت ، ج 4 ـ ص 271.