مقدس اردبیلی در عرصه اجتهاد
آرشیو
چکیده
متن
پیش از ورود در اصل موضوع، مناسب میبینم مطلبی به گونه گذرا و اشاره بیان کنم.
همه محققان و دانشوران میدانند، شیعه دارای رجال علمی و مجتهدان بینظیر یا کم نظیری بوده که هر کدام به سهم خویش، چون ستارهای فروزنده، آسمان علم و دانش را روشن نموده و با کار اجتهادی به فقه جهان شمول از نظر مصادیق، وسعت و گسترش بخشیده و با نوآوریها و نوپردازی خود از راه ادله معتبر، روح تازهای در کالبد آن دمیدهاند.
متأسفانه آنگونه که باید از آنان تقدیر به عمل نیامده است و در این امر دانش ستیزان و عاملان و مزدوران غرب و شرق نقش زیادی داشتهاند.زیرا همواره از مطرح شدن آنها در محافل و مجالس سرباز زده و بزرگی و منزلت آنان را کتمان کردهاند.امّا از آنجا که چراغ علم و دانش، هیچگاه در بستر زمان خاموشی ندارد، در سالهای اخیر بعد از پدید آمدن نظام اسلامی، توجه ضمائر روشن و محققان درست اندیش و افراد آگاه به آنان معطوف شده و به همین دلیل کنگرهها و سمینارها به عنوان بزرگداشت از سوی آنان و مجامع علمی-فرهنگی به منظور اعتلای دین و تجلیل از عالمان و مجتهدان تدارک میگردد.
در هر حال در ارتباط با موضع بجاست عناوین ذیل مطرح شود:
1-اهمیت علمی مقدس اردبیلی.
2-اردبیلی از دیدگاه عالمان و مجتهدین بزرگ.
3-نوع اجتهاد مورد پذیرش او.
4-شیوه اجتهادی او.
5-مرجعیت تقلیدی اردبیلی.
6-شیوه مقدس اردبیلی در کیفیت بیان مسائل شرعی برای مقلدان.
7-روش او در طرح مسائل فقه اجتهادی.
8-آثار قلمی مرحوم اردبیلی.
9-اساتید و تلامیذ اردبیلی.
10-ارائه بعضی از آرا و نظرات خلاف مشهور وی.
1-اهمیت علمی مقدس اردبیلی
تردیدی نیست در اینکه محقق بزرگ، احمد بن محمد اردبیلی(م 993)معروف به مقدس اردبیلی، یکی از مجتهدان بزرگ جهان تشیع در عصر خود بود که در بیشتر علوم به خصوص علم فقه تفسیر علوم قرآن و علم کلام...تبحری کمنظیر داشته و در زمینه آنها کتابهای مفیدید تدوین کرده است.این مجتهد فرزانه و پیر قدس و تقوا، در نتیجه جامعیتی که داشت از مفاخر جهان اسلام به شمار آمده و ویژگیهای او برای همه دانشوران و اهل تحقیق و اجتهاد به روشنی مشهود است.
لذا همه، بدون استثناء به عظمت و بزرگی وی در بیشتر علوم و به خصوص در فقه اجتهادی اعتراف داشته و به آراء و نظرات دقیق او در علوم یاد شده اهمیت داده و میدهند.مرحوم اردبیلی آرای دقیق و نظرات عمیق داشت و به مسائل رونق و جلوه خاص بخشید.آثار ارزشمند و گرانقدرش (که تحت عنوان خاص ارائه میشود)گواه بر این ادعا است، زیرا سرشار از نظرات تازه و مطالب ارزنده علمی است.
در هر حال حسب تقسیم ما از مراحل هشت گانه اجتهاد و شیوههیا نه گانه آن (1) و مراحل نه گانه فقه و شیوههیا شش گانه کیفیت بیان آن، (2) مرحوم مقدس اردبیلی از اعلام دوره پنجم از ادوار اجتهاد(که طلایهدار و آغازگر آن ابن ادریس(م 598)و دارای شیوه هفتم از شیوههای اجتهاد(که شرح آنها زیر عنوان خاص میآید)بوده است.نیز مرحوم اردبیلی از اعلام دوره ششم از ادوار فقه(که طلایهدار و پیشرو آن علامه حلی)و از معروفین دوره سوم از ادوار کیفیت بیان فقه است که پیشگام آن شیخ طوسی بوده است.
ما مجتهدی را که در همه مراحل یاد شده، از اعلام باشد کمتر سراغ داریم.
2-اردبیلی از دیدگاه عالمان بزرگ
عالمان بزرگ، مرحوم اردبیلی را با عبارات مختلف و گوناگون یاد کردهاند از آن جمله:
مرحوم مجلسی درباره او میگ.وید:«محقق اردبیلی از حیث تقوی وپرهیزکاری و فضل و دانش به اوج کمال رسید و من در میان قدما و متأخرین مانندش را نشنیدم.» (3)
محدث بزرگ، شیخ حر عاملی، صاحب «وسائل»درباره وی، در کتاب«تذکرة المتبحرین» میگوید:«مولا اجل اکمل احمد بن محمد اردبیلی، شخصیتی بود عالم، فاضل، مدقق، عابد، موثق و دارای ورع عظیم الشأن جلیل القدر.» (4)
علامه محمد بن علی اردبیلی، درباره شخصیت او میگوید:«احمد بن محمد اردبیلی رحمه اللّه در بزرگواری، وثاقت و امانت مشهورتر از ان است که یادآوری شود.او بالاتر از قلمرو عبارت و سخن است.شخصیتی متکلّم، فقیه عظمی الشأن، جلیل القدر، بلند مرتبه و متورعترین و عابدترین و پرهیزگارترین اهل زمانش بوده است.» (5)
درباره وی نیز گفته شده«لم تلد مثله الامهات، مادران مانند او را نزاییدهاند.برای آگاهی بیشتر از آرا و نظرات عالمان و بزرگان درباره اردبیلی میتوانید به کتابهای رجالی مراجعه کنید.
3-نوع اجتهاد مورد پذیرش مقدس اردبیلی
اجتهاد دارای چهار نوع است:
الف-اجتهاد بر اساس رأی و تفکر شخصی.
ب-اجتهاد بر اساس مصلحت اندیشی.
ج-اجتهاد بر اساس منابع ظنی، مانند:قیاس و استحسان.
د-اجتهاد بر اساس منابع معتبر شرعی، مانند: کتاب و سنّت.
اجتهاد نوع اوّل و دوم و سوم بعد از عصر تشریع، د رزمان صحابه توسط بعضی از آنها پدید آمد.در هر حال، مرحوم اردبیلی نوع اول و دوم را به گونه مطلق نپذیرفته است؛زیرا حکمی که از راه این نوع اجتهاد به دست میآید، حکم فقهی محسوب نمیشود.زیرا فقه زاییده وحی است نه زاییده افکار انسانها.
نوع سوم را نیز نپذیرفته است، مگر قیاس اولویت و منصوص العلة را و این بدین جهت است که در حقیقت عمل به این دو، عمل به قیاس اصطلاحی که قیاس تمثیل و تشبیه است، نمیباشد.بلکه از باب احراز ملاک قطعی حکم در اوّل و به عموت تعلیل که از ظواهر است، در دوم، میباشد.
اجتهاد نوع چهارم مورد پذیرش او است.
همانگونه که مورد پذیرش اصحاب رسول خدا، چه در زمان تشریع و چه در زمان خود آنها و چه در زمان تابعین و چه در زمان تابعان تابعین، بوده است. (6)
4-شیوه اجتهادی مقدس اردبیلی
شیوه مقدس اردبیلی، شیوه هفتم از شیوههایی است که فقه اسلامی بر اساس منابع معتبر در راستای تاریخ به خود دیده است و گویای این دعوی، مسائل اجتهادی و استنباطی او است که در کتاب گرانقدر«مجمع القائدة و البرهان» بیان شده است.ما شیوهها را در برخی از مقالهها و مصاحبهها بیان نمودهایم؛ولی در عین حال به جاست در اینجا نیز به گونه خلاصه آنها را بیان کنیم.آنها عبارتند:
1-اجتهاد بر اساس مبانی معتبر، به گونه علمی و بدون صدور فتوا و تفریع(یعنی بدون بازگشت دادن فروع تازه به اصول پایه)و نیز بدون تطبیق (یعنی بدون منطبق ساختن قوانین گلّی مصادیق خارجی آنها)شیوه ابن ابی عقیل عمانی(م 329) پیش از تألیف کتاب«المتمسک بحبل آل الرسول» بوده است.
2-اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص به گونهای عملی، و لیکن بدون تفریع و تطبیق.این شیوه را عالمان زمان امامان دارا بودهاند و بدین جهت امام صادق(ع)آنها را از این شویه بر حذر داشته و به آنها امر کرده که تفریع بر اساس مبانی نمایند و فرمود: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»بر ما القاء اصول است و بر شما تفریع؛و نیز حضرت رضا(ع) بر این جهت تأکید داشت و میفرمود:«علینا ان نلقی الاصول و علیکم ان تفرّعوا».این تأکید امامان بر تفریع، نمایانگر این است که مشکلات را از راه اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص بدون تفریع، نتوان حل کرد.
3-اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص با تفریع، ولی تکیه بیشتر بر تفریع و کمتر بر اساس ظاهر نصوص.
این شیوه رانعمانی در سالهای پایانی عمر خود دارا شد.
4-اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص با تفریع، ولی تکیه بیشتر بر آنها و کمتر بر تفریع.این شیوه شیخ مفید بوده است.
5-اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص با تفریع، ولی تکیه بر ظاهر نصوص و تفریع به طور متساوی.این شیوه سید مرتضی و شیخ طوسی بود.
6-اجتهاد بر اساس مبانی معتبر و با تفریع و تطبیق، ولی تنها در مقام تئوری و نظری نه در مقام عمل و فتوا.با این شیوه اجتهادی هیچ خلئی را نمیتوان پر کرد.مجتهد دارای این شیوه، در مقام تئوری و نظری اصولی است، ولی در مقام عمل و فتوی، اخباری است.این شیوه را بیشتر مجتهدان در همه زمانها دارا بوده و میباشند.در این زمینه مطالب زیادی است که نیازی به بیان آنها در این نوشتار نیتس.
7-اجتهاد بر اساس مبانی شرعی با تفریع و تطبیق و عمل و فتوی، ولی بدون بررسی ویژگیهای درونی و بیرونی موضوعات که در طول زمان متحول و در نتیجه، احکام آنها نیز متحول میشوند.
8-اجتهاد بر اساس مبانی شریعت با تفریع و تطبیق و در مقام عمل و فتی، ولی بدون بررسی مناطات احکام موضوعات و ابعاد قضایا و بررسی اوصاف موضوع و مناسبت حکم با آن به توسط عقل.
9-اجتهاد بر اساس منابع شرعی با تفریع و تطبیق و عمل و فتوی، و با سنجیدن ابعد قضایا و بررسی مناطات احکام و موضوعات آنها از نظر ویژگیهایدرونی و بیرونی که با تحول زمان متحول میشوند.این شیوه اجتهادی است که اما آن را پویا و مترقی و بالنده و مطلوب مینامیم و بر این اعتقادیم که با به کارگیری آن در تمام مبانی شریعت، میتوانیم همه مشکلات نظام اسلامی را حل و خلأها را پر و نارساییها را برطرف نماییم.
پس، شیوه اجتهاید و استنباطی مقدس اردبیلی در مقام استنباط و اجتهاد شیوه خاصی بود که او را از شیوههای مجتهدان اوائل دوره سوم از ادوار کیفیت بیان فقه، مانند:عمّانی بیشتر در مقام استنباط بر تفریع و تطبیق از راه اجتهاد، تکیه و اعتماد داشت، و کمتر به ظاهر نصوص.
شیخ مفید به عکس، بیشتر بر ظاهر نصوص و عناصر استنباط اعتماد داشت و کمتر بر تفریع و تطبیق.
ولی مرحوم اردبیلی، در حدّ وسط قرار داشت.
نه مانند عمّانی و نه مانند شیخ مفید، زیرا وی هم بر ظاهر نصوص و هم بر تفریع و تطبیق تکیه میکرد.
شیوه او در مقام استنباط، همانند شیوه سید مرتضی و شیخ طوسی در حدّ وسط بود.
5-مرجعیت مقدس اردبیلی
بدون تردید مرحوم فقیه بزرگ احمد بن محمد اردبیلی به عنوان یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان در آن عصر مطرح بوده است و مردم بلاد به او با این عنوان مینگریستند و پاسخ مسائل مورد نیاز را در بعد فردی و عبادی و اجتماعی و اخلاقی از او دریافت میداشتند.
در هر حلا، او در خلال سالهای 984 تا 993 سمت مرجعیت تقلید شیعیان را عهدهدار بوده.در این مدت خدمات ارزندهای در تکامل بخشیدن به ابحاث فقهی انجام داد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
6-شیوه مقدس اردبیلی در کیفیت بیان مسائل شرعی
مرحوم اردبیلی، از مراجع دوره سوم از ادوار کیفیت بیان فقه بوده است.در آن دوره، احکام شرعی از راه پرسش و پا سخ بیان میشد، نه از راه رسالههای عملیه.بدین جهت، از مراجع آن عصر، رسالهای همانند رسالههای این دوره که دوره ششم است، دیده نمیشود.مقدس اردبیلی نیز بر شیوه آنها بسنده کرده بود.
شیوه وی در بیان احکام شرعی، همانند شیوه شیخ طوسی و پیروان او بود.در این دوره، احکام شرعی و مسائلی دینی به شکل پرسش و پاسخ و در ضمن کتابهای فقهی که به صورت علمی تنظیم شده بود، بیان میگشت و مانند دوره پیش که فقها احکام را در قالب الفاظ و عبارات روایات، بیان میکردند، نبوده است.بلکه کتاب را با عبارات و الفاظی که خود برمیگزیدند مینگاشتند.نخستین کتاب فقهی که در این باره با شیوه نوین آن زمان تألیف گشت و به جامعه عرضه شد، کتاب مبسوط شیخ طوسی بوده است.
در بررسیهایی که در ادوار ششگانه کیفیت بیان فقه داشتهام، رسالههای عملیّه کنونی که در این دوره-که دوره ششم است-پخش میشود، نه در زمان تشریع وجود داشته و نه در زمان صحابه که حدود 100 سال ادامه داشت و نه در زمان تابعین و پیروان آنها.تنها از دوره چهارم که طلایهدار آن شیخ بهایی بوده، رساله عملیه به گونهای که امروز معمول و متداول است به وسیله شیخ بهایی رساله«جامع عباسی»تنظیم و پخش گردید.اما راسله«جمل العلم و العلم»سید مرتضی به شکل رساله علمیه متداول نبوده است.در هر حال مردمی که در زمان مرحوم اردبیلی پیرو او بودهاند، از راه پرسش و پاسخ مشکلات خود را حل و نیاز خود را به توسط او بر طرف و به وظایف دینی خود آگاهی پیدا میکردند.
نکتهای که باید اشاره کنم، این است که در مراحل ششگانه کیفیت بیان فقه، اصل احکام شرعی بدون هیچ گونه تفاوتی بیان میشد، لکن در هر دورهای به گونهای خاص و با شیوه مخصوصی بوده است.به عنوان مثال اصل احکام شرعی که در عصر کنونی بیان میشود، با اعصار گذشته تفاوتی ندارد؛ولی در کیفیت بیان احکام با آنها فرق دارد.زیرا زمانی در قالب الفاظ و عبارات روایات، و زمانی در قالب الفاظ فقیه و مجتهد، و زمانی در ضمن پرسش و پاسخ، و زمانی در ضمن رساله عملیه، و زمانی در ضمن حاشیه بر آنها و پرسش و پاسخ بوده است.
7-شیوه مقدس اردبیلی در طرح مسائل فقهی
مقدس اردبیلی، در طرح مسائل فقهی، در کتاب گرانقدر و اثر ارزشمندش، شرح ارشاد دارای اسلوب و شیوه خاصی بوده است که به شرح ذیل ارائه میگردد.
1-بیان مسائل اجتهاد و استنباطی به طور فشرده ولی گویا و واضح و روشن بدون داشتن ابهام و پیچیدگی.لذا کسانی که مرحلهای از علم و فضل را دارا باشند، با کمترنی تأملی میتوانند بهنظرات دقیق و عمیق او پی ببرند.
2-مورد نقد و بررسی قرار دادن آرا و نظرات عالمانی که در زمان گذشته میزیستند.مانند:عمّانی و شیخ مفید و سید مرتضی.
3-رعایت منطقی سیر بحث، در طرح اصل مسأله و بیان اقوال و دلایل آنها، و سپس بیان نظریه خود و پرهیز از خلط بین آنها.این ویژگی برای مطرح شدن مسائل خیلی اهمیت دارد و برای پژوهشگر بسیار مفید است.زیرا وی را زود به مقصود میرساند.
4-بیان آرا و نظرات در مسائل فقهی اجتهادی به شیوه قطعی نه به شیوه احتیاط.
5-نقل روایات متعارضه و بیان چگونگی رفع تعارض از آنها از راه جمع موضوعی و یا به تعبیر دیگر جمع عرفی.(اطلاق و تقیید، عام و خاص، مجمل و مبین)این جمع در روایات متعارضه بر جمع دلالی(حمل ظاهر بر نص، حمل ظاهر بر اظهر)و جمع حکمی(که از راه شاهد جمع بین اخبار متعراض محقق م شود.)مقدم است.مادامی که مشکل تعارض از این راه رفع نشود، نوبت به جمع دلالی و حکمی نمیرسد و نیز جز اینها.این ویژگیها و مزایا به گونه کامل در کتابشان آشکار است.
8-آثار قلمی مرحوم اردبیلی
آثار قلمی که از ایشان به یادگار مانده، عبارتند از:
1-زبدة البیان، شرح آیات الاحکام.این اثر گرانقدر چندین بار چاپ و در دسترس نشر قرار گرفته است.
2-مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، او در سال 977 در کربلا به تألیف آن شروع کرد و در سال 985 از آن فراغت حاصل نمود. (7)
این کتاب مشتمل بر همه ابواب فقهی است.جز کتاب نکاح و طلاق و عتق چندی از ابواب فقهی هم در آن به گونه ناقص (8) که این نقص یا به لحاظ این است که در طول زمان از بین رفته و یا خود مؤلف آنها را به اتمام نرسانده است.در هر حال این کتاب از تحقیقات بسیار جالب و نظرات و آرای نوینی برخوردار است که در کتابهای دیگر کمتر به چشم میخورد.صاحب روضات الجنات مینویسد: بعضی درباره تحقیقات وی خدشه نمودهاند به اینکه او در این کتاب از طریقه فقیهان خارج شده و آن را از نظرات فلسفی پر ساخته است (9) ولی از نظر ما این خدشه و مناقشه درست نیست؛زیرا وی کتاب خود را از نظرات نوین فقهی اجتهادی برخوردار نموده است.
3-حدیقة الشیعه، بارها این کتاب به گونههای مختلف چاپ شده است.
4-حاشیه شرح تجرید قوشجی.
5-اثبات امامت(فارسی)
6-اثبات واجب، در کتاب حدیقة الشیعه، از این رساله به رساله اثبات الواجب و در فهرست خزانه رضوی به رساله اصول دین نام برده شده است.
ولی در اعیان الشیعه این را نپذیرفته و میگوید: کلامی که از او در کتاب حدیقة الشیعه نقل شده، گویای این است که رساله اصول دین غیر از رساله اثبات الواجب است.» (10)
7-تعلیقه بر شرح مختصر عضدی.
8-رساله خراج(یا حاشیه بر خراجیه محقق ثانی).
9-رسالهای در حرمت خراج.
10-استیناس المعنویه، این کتاب در الذریعه، از فهرستهای بعضی کتابخانههای هند نقل شده است.
از برخی از سخنان مرحوم اردبیلی در شرح ارشاد در مبحث تیمم استفاده میشود که وی دارای رسالههای مختلف در فقه بوده است که از جمله آنها تعلیقات بر قواعد مناسک حج است.
9-اساتید و تلامیذ اردبیلی
تردیدی نیست در اینکه اردبیلی، عالمان و اساتید بزرگی را درک کرده و نزد بسیاری از آنان تلمذ نموده و از آنها دانشهای گوناگون را آموخته.ولی به گونه تفصیل از آنها نامی در بین نیست.به جز اینکه از حدائق المقربین نقل شده است که وی منقول و معقول را از بعض تلامیذ شهید ثانی(ش 965)و فضلای عراق و مشاهد مشرفه بهره برد. (11) میتوانید برای آگاهی بیشتر به کتاب اعیان الشیعه، ج 9، ص 195 مراجعه کنید.
علامه افندی مینویسد:«علوم عقلی را نزد خواجه جمال الدین محمود شیرازی آموخت.» (12)
اما تلامیذ وی؛شکی نیست در اینکه از مدرسه و مکتب وی صدها طالب علم و دانش تلمذ کرده و پرورش یافتهاند و برخی از آنان درخشندگی خاصی یافتند.از ان جمله:
1-آیة اللّه سید محمد عاملی صاحب مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام(م 1009)و بعد از رحلت استادش اردبیلی، در خلال سالهای(993 و 1009 ه.ق)مرجعیت تقلید را تصدی نمود و در زمینه فقه کتاب مدارک را نوشت که دارای ترتیب جالب و تنظیم جذّاب، تلخیص مسائل، ذکر دلیل با بیانی رسا و عبارات شیواست.
این کتاب از زمان صدورش تا این زمان، مورد عنایت محققان بوده و خواهد بود ونگارنده بیشتری استفاده را از این کتاب بردهام.
2-شیخ حسن بن زین الدین(م 1011)فرزند شهید ثانی، او نیز در زمینه اصول الفقه کتاب معالم الاصول را نوشته کهدارای همان ویژگیهای کتاب پیشین است.نزد عالمان آن زمان و پس از آن ارزش و اهمیّت خود را از دست نداده و همواره مورد عنایت مدرسان در زمانهای گوناگون بوده است.
3-مولی عبد اللّه تستری که او نیز در عصر خود از اهمیت خاصی در بعد علمی برخوردار بوده است.علامه سید محسن امی، مولی عبد اللّه تستری را جزء شاگردان مقدس اردبیلی محسوب کرده است.مرحوم مجلسی اوّل در شرح مشیخة الفقیه میگوید:«کان ملا عبد اللّه الحسین التستری قرأ علی شیخ الطائفة ازهد الناس فی عهده مولانا احمد الاردبیلی.» (13) در هر حال او نیز از مراجع بزرگ محسوب شد و در خلال سالهای 1009 ه.ق و 1011 تصدی مرجعیت را داشت.مرحوم شیخ بهایی از تلامیذ وی به شمار میآمد.
4-امیر علام، او در بحثهای اردبیلی بالبنان بوده است و نزد اردبیلی اهمیت ویژه داشت.چنان که وی هنگام وفاتش مردم را در شرعیات به او ارجاع داد. (14) او تعلیقاتی بر زبدة البیان استادش نوشته و حاشیهای هم بر الهیات شرح تجرید دارد. (15)
5-خواجه فضل اللّه استر آبادی.
6-مرحوم آیة اللّه محمد علی بلاغی.(م 1000) او حاشیه بر معالم و شرح بر اصول کفای و ارشاد علامه دارد. (16)
7-عناید اللّه قهپایی، صاحب مجمع الرجال. (17)
8-خواجه فیض اللّه تفرشی، صاحب تعلیقات بر کتاب آیات الاحکام استادش. (18)
10-ارائه برخی از آرای خلاف مشهور مقدس اردبیلی
مرحوم مقدس اردبیلی در زمینه فقه اجتهادی و مسائل آن در کتاب فقهی خود(مجمعل الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان)دارای آرا و نظرات خلاف مشهور میباشند که بجاست ما چند نمونه از آنها را ارائهدهیم.
1-مسأله طهارت خمر
او دلائل قائلان به نجاست خمر اعم از آیه و خبر و اجماع را در کتاب گرانقدرش بیان میکند و سپس همه آنها را مورد نقد و اشکال قرار میدهد. (19)
2-مسأله موسیقی غنایی
وی در کتاب خود مسأله غنا را مطرح میکند و مینویسد:«من روایتی را که به گونه صریح بر حرمت غنا دلالت داشته باشد، نیدیدم و چه بسا شهرت و کثرت اخبار و اجماع بر تحریم آن کفایت کند.»بعد میگوید:«ممکن است گفته شود اخبار اعتبار ندارد و تنها اجماع و شهرت کفایت میکند...» (20)
ولی این گفتار ایشان نقدپذیر است.زیرا اگر منظور ایشان این باشد که درهیچ روایتی موضوع و مصداق غنا به گونه کامل توضیح داده نشده است، سخن ایشان درست است.
ولی اگر منظور او این باشد که در هیچ ورایت صحیحی اصل کلی غنا، حرام نشده است، مورد پذیرش نیست.زیرا خبر صحیح بر حرمت آن داریم.مانند:روایت ابی الصباح الکنانی که در آن کلمه زورد در آیه(و الذین لا یشهدون الزور)به غنا تفسیر شده است. (21) بلی بعضی در دلالت آن مناقشه کردهاند به اینکه در آن به گونه واضح از غنا منع نشده است و تنها دلالت بر این دارد که اهل ایمان، نباید در جلسه زور و ظلم حضور پیدا نمایند.
او نیز در مصدر یاد شده، مرثیه خوانی و حدی ابل و غنا در عروسیها را از حیث حکم حرام استثنا دانسته است، ولی مورد پذیرش نیست.زیرا استثناء آنها از غنا از حیث موضع است، نه از حیث حکم.
به عبارت دیگر، خروج آنها از غنا از باب تخصص است نه تخصیص.این مسأله بحث مفصلی دارد که از حوصله این نوشتار خارج است. (22)
3-مسأله شرایط قاضی
او در این مسأله میگوید:...ما دلیل واضحی بر اعتبار مردم بودن در قاضی نمیبینیم.فقط اعتبار آن در قاضی، مشهور است.بلی اگر اجماع در این مورد تحقق داشته باشد، بحثی نداریم وگرنه منع به گونه کلی از اعتبار آن، جای بحث دارد. (23)
ولی ما بر این اعتقادیم اجماع در مقام بر فرض که محقق باشد، هیچگونه اعتباری ندارد.زیرا مدرکی و یا محتمل المدرکیه است و مدرک اخبار است، :پس اعتبار بر مدرک آن است نه بر خود اجماع، آنهم اگر دلالت مدرک که اخبار است بر مطلب تمام باشد. (24)
وفات و محل دفن وی
او در ماه صفر سال 993 در نجف اشرف وفات نمود و در حجرهای که در ایوان طلا قرار دارد، دفن شد.
یادداشتها
(1)-میتوانید برای آگاهی از انها به کتاب ما«ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی»مراجعه نمایید.
(2)-میتوانید برای آگاهی از آنها به کتاب ما«ادوار فقه و کیفیت بیان آن»مراجعه فرمایید.
(3)-الکنی و الالقاب، ج 3، ص 166.
(4)-به نقل از کتاب معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 229.
(5)-جامع الرواة 1/61.
(6)-برای آگاهی از این مطلب میتوانید به کتاب نگارنده«ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی»مراجعه کنید.
(7)-الذریعه 20/35 و مرآة الکتب 2/27.
(8)-خاتمة المستدرک، ج 3، ص 394.
(9)-روضات الجنات، ج 1، ص 201.
(10)-اعیان الشیعه، ج 9، ص 192.
(11)-اعیان الشیعه 9/195.
(12)-ریاض العلماء 1/56.
(13)-اعیان الشیعه 9/193.
(14)-ریاض العلماء 3/321.
(15)-ریاض العلماء 4/362.
(16)-تکملة امل الآمل:389.
(17)-ریاض العلماء 4/304.
(18)-نقد الرجال:269.
(19)-شرح ارشاد، ج 1، ص 308.
(20)-شرح ارشاد، ج 8، ص 59.
(21)-وسائل الشیعه، ج 12، ص 226.
(22)-به قسمت دوم مقاله هنر از نظر مبانی فقه اجتهاد نگارنده که بحث از موسیقی غنائی است، مراجعه شود.
(23)-شرح ارشاد، ج 12، ص 15.
(24)-به مسأله اجماع در کتاب منابع اجتهاد نگارنده مراجعه شود.P}