پژوهش در بلوغ دختران
آرشیو
چکیده
متن
یکی از مهمترین ابحاث فقه بحث بلوغ است؛ زیرا به هنگام بلوغ فرد مکلف میشود تا به احکام فقه عمل کند.و لذا این مسأله مهم از زمان حضرت ختمی مرتبت مطرح بوده است.بعد از پیامبر(ص) هم شیعیان در این باره از ائمه اطهار(علیهم السلام) سؤال میکردند و جواب میشنیدند.
و بعد از غیبت کبری تا به حال علمای شیعه، قریب به اتفاق، سنّ بلوغ را در پسران 15 و در دختران 9 سال دانستهاند.و اگر احیانا در لابلای بعضی از کتب نظر مخالفی به صورت احتما یا احتیاط آمده باشد، آن ادعاء به حدّی شاذ و نادر است که فقهای امامیه آن را در نظر نمیآورند.
قبل از ورود به بحث ابتداء دو نکته را درباره قانون و ملاک قانونگذاری یادآوری میکنیم تا بحثهای آینده برای خوانندگان مفهومتر باشد.
ملاک قانونگذاری
در قانونگذاری باید جهاتی رعایت شود که به خاطر گریز از اطاله کلام به دو جهت آن اشاره میکنیم:
1-اینکه ملاکات هر قانون باید حتی المقدور با واقعیت تطابق داشته باشد.گر چه در اکثر قوانین تطابق صد در صد امکان ندارد؛زیرا نوعا هر قانونی چند جهت مثبت و چند جهت منفی دارد.در مسائل حقوقی همیشه ارجحیت مطرح ست و لو اینکه این نسبت نصف+یک باشد و این مطلب در مسائل حقوقی به منزله صد در صد مسائل ریاضی است.
(*)این مقاله توسط آقایان حقیقی و بیات از فضلای حوزه علمیه قم از نوادر درس استان گرامی پیاده و بازنویسی شده است. و لذا در اجتماع، اقل تابع اکثر است و اگر چنین نباشد نظام اجتماع به هم میخورد.
2-اینکه قانون باید بدون عسر و حرج، قابل تشخیص باشد؛در غیر این صورت قانون عملا معطل میماند خلاصه اینکه با احتمال و احتیاط نمیتوان حدود جاری کرد.
از همین جا میپرسیم:قوانین اجتماعی اسلام که جهانی و همهگیر است و تا قیامت هم باطل نمیشود آیا میشود با ملاک قراردادن حیض و احتلام آنها را جاری کرد؟مثلا اگر پسر یا دختری که در بلوغ آنها شک داریم مرتکب جرمی شدند و آنها را دستگیر کردیم، آیا میشود مدتی آنها را بلا- تکلیف نگه داشت، تا مشخص شود که به اصطلاح احتلام یا حیض میشوند؟آنگاه چطور احتلامشان را معلوم کنیم، آیا مقدمات آن را باید آماده کرد؟و اصلا عقلای عالم زیر بار این قانون میروند؟و تشخیص این قانون شاق نیست؟برای همین است که روایات ما مسأله سن را به میان میکشد و روی آن پافشاری میکند.
آری، گاهی اوقات حکم بینی و بین الله است که هر کس خودش میفهمد در چه زمانی بالغ شده همانند قوانین قبل از هجرت؛زیرا به قول بیهقی. (1) قبل از هجرت پیامبر(ص)به خاطر نبودن حکومت، تکالیف فردی بوده است، ولی در تکالیف اجتماعی و مجازاتها چگونه باید عمل نمود؟!
بعد از این مقدمه نسبتا فشرده، وارد اصل مطلب شده و ابتدا قسمتی از آن دسته اخبار را میآوریم که سن بلوغ را در دختران 9 سال میداند و لا غیر.
1-«...عن حمران سألت ابا جعفر(ع)...قال انّ الجاریه لیست مثل الغلام-انّ الجاریه اذا تزوجّت و دخل بها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم-و دفع الیها مالها و جاز امرها فی الشراء و البیع و اقیمت علیها الحدود التامة و اخذ لها و علیها.» (2)
(وقتی که دختر ازدواج کرد و فروسی واقع شد، و این در حالی است که 9 ساله شده باشد-در این زمان حالت استقلال دارد.اختیار مال خود و نیز حق خرید و فروش دارد.و در این زمان است که(نه سالگی)تمامی حدود بر او جاری میشود چه به نفع او باشد یا علیه او.)
ملاحظه میشود که این روایت با صراحت کامل دلالت بر اجرای تمامی حدود و در اختیار گرفتن اموال و خرید و فروش به هنگام نه سالگی دارد.
2-«عن یزید الکناسی عن ابی جعفر(ع)قال: الجاریه اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم و زوجّت...و اقیمت علیها الحدود التامة لها و علیها.» (3)
این روایت از نظر دلالت، همانند روایت شماره 1 است.
3-«عن اسماعیل ابن جعفر فی حدیث:انّ رسول الله(ص)دخل بعائشه و هی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتی تکون امرأة.» (4)
(پیامبر(ص)در حالی با عائشه ازدواج کرد که ده ساله بود و ایشان با دختری ازدواج نمیکرد مگر اینکه بالغه باشد.)-منظور از دختر 10 ساله در این حدیث نه سال تمام میباشد-
در این سه روایت بدون اینکه شرایط دیگر بلوغ را در نظر بیاورد صریحا به مسأله سن اشاره میکند.یعنی وقتی که دختر 9 ساله شد، چه شرایط دیگر بلوغ را داشته باشد یا نداشته باشد، بالغ به حساب میآید.
4-«...عن عبد الله ابن سنان عن ابی عبد الله(ع) قال:...و اذا بلغت الجاریه تسع سنین فکذلک- و ذلک انها تحیض لتسع سنین.» (5)
(وقتی که دختر 9 ساله شد حسنات و سیئات بر او نوشته میشود، چرا که در نه سالگی حیض میگردد.)
5-«محمد ابن علی بن الحسین قال.قال ابو عبد الله(ع):اذا بلغت الجاریة تسع سنین دفع الیها مالها و جاز امرها فی مالها-و اقیمت الحدود التامة لها و علیها.» (6)
(دختر که نه ساله شد، اختیار اموال خود را دارد و تمامی حدود بر او جاری میشود؛چه به نفع او باشد و چه به ضرر او.)
6-«...عن زرارة عن ابی جعفر(ع)قال:لا یدخل بالجاریة حتی یأتی لها تسع سنین او عشرة سنین.» (7)
(دختر ازدواج نمیکند مگر اینکه 9 یا 10 ساله باشد.)
در این روایت کلمه:عشرة، به خاطر مسأله دخول است نه بلوغ.
ملاحظه میشود که در تمام این شش روایت بلوغ دختر را در 9 سالگی میداند.حال اگر کسی بخواهد از این روایات و دیگر روایاتی که شبیه اینها هستند، چشم بپوشد یا آنها را توجیه کند، جرأت بسیار میخواهد.
روایاتی که بلوغ دختران را در 13 سالگی میداند
1-«عن ابی حمزة الثمالی.عن ابی جعفر(ع) قال:قلت له(ع):فی کم تجری الاحکام علی الصبیان؟قال(ع):فی ثلاث عشرة و اربع عشرة.قلت فانه لم یحتلم فیها.قال(ع)و ان کان لم یحتلم فانّ الاحکام تجری علیه.» (8)
(از امام باقر(ع)میپرسند:در چه سنّی احکام بر کودکان جاری میشود؟امام فرمودند:در سیزده و چهارده سالگی.راوی میپرسد:اگر در این سنّ محتلم نشده باشند چه؟امام میفرماید:و لو اینکه احتلام بروز نکرده باشد، باز هم احکام جاری میشود.)
اشتباهی که درباره این روایت شده این است که بعضی پنداشتهاند، صبیان جمع صبیه است.همین باعث شده که خیال کنند این روایت درباره دختران است در حالی که صبیان جمع صبیّ است و جمع صبیه، صبایا میشود.نظیر این روایت درباره پسران زیاد است.برای اثبات این مدعا گر چه مراجعه کردن به یک لغتنامه کافی است ولی برای شاهد مثال روایت دیگری را در این باره میآوریم تا ابهام تماما برطرف شود:
«...عبد الله ابن میمون القداح عن جعفر ابن محمد(ع)عن آبائه(علیهم السلام)قال:یفرّق بین الصبیان و النساء فی المضاجع.اذا بلغوا عشر سنین.» (9) (وقتی که پسران به ده سالگی رسیدند باید رختخواب آنها را از رختخواب زنان جدا کرد.)
ملاحظه میشود که در این روایت، صبیان در مقابل نساء آمده است، بنابراین روایت ابی حمزه ثمالی هیچ ربطی به مسأله دختران ندارد.و برای اثبات موضوع مورد بحث از این روایت چیزی عائد ما نمیشود.
2-«عن عمار الساباطی عن ابی عبد الله(ع)قال: سألته عن الغلام متی تجب علیه الصلوة؟فقال(ع):اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة.فان احتلم قبل ذلک فقد وجبت علیه الصلوة و جری علیه القلم-و الجاریة مثل ذلک ان اتی لها ثلاث عشرة سنة او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلوة و جری علیها القلم.» (10)
(از امام صادق(ع)سؤال شد که:پسر در چه زمانی باید نماز بخواند؟امام فرمود وقتی که سیزده ساله شد و اگر قبل از سیزده سالگی محتلم شد، در همان وقت نماز بر او واجب و قلم تکلیف بر او جاری میگردد.دختر هم مثل پسر است؛یعنی به هنگام سیزده سالگی باید نماز بخواند و اگر قبل از آن حیض شد، در همان موقع تکالیف متوجّه او میشود.)
تنها روایتی که به طور صریح، بلوغ دختران را در سیزده سالگی میداند این روایت است.اگر فرض میکردیم که سند و متن این روایت هیچ اشکالی ندارد، آیا این یک روایت میتوانست با آن همه روایاتی که سن بلوغ دختران را 9 سال میدانند برابری کند؟
از این گذشته سه اشکال عمده بر این روایت وارد است:
الف-اشکال اول:متوجه شخص عمار ساباطی است که در فقه روایات شاذّ دارد.همانطور که مرحوم آقای خوئی قدس سرّه در جلد ششم «مستند العروة)، راجع به تمامی روایات عمار میفرماید:
«و الذی ینبغی ان یقال فی المقام انّا ذا بنینا علی عدم العمل بروایات عمار لعدم الوثوق باخباره، لکثرة اشتباهه، بحیث قلّ ما یکون خبر من اخباره خالیا عن تشویش و اضطراب فی اللفظ او المعنی؛ کما ادعاه صاحب الوافی و شیخنا المجلسی.بل قالا: انه لو کان الراوی غیر عمار لحکمنا بذلک» (11)
راستی در روایات عمار شذوذ و اضطراب زیاد است و شاید بجهت اینکه عرب اصیل نبوده است اشتباهاتی داشته است.
جهت آشنایی بیشتر با کیفیت روایات عمار، مآخذ چند نمونه از روایات وی را که مورد اعراض فقهاء واقع شده در اینجا ذکر میکنیم:
1-وسائل، جلد 5، باب 3 از ابواب الخلل واقع فی الصلوة، روایت 14.
2-وسائل، جلد5، باب 20 از ابواب الخلل واقع فی الصلوة، روایت 13.
3-وسائل، جلد 3، باب 23 اعداد الفرائض، روایت 1.
4-وسائل، جلد 7، باب 26، احکام شهر رمضان، روایت 6.
در این روایات احکامی ذکر شده که نه تنها مورد اعراض اصحاب واقع شده بلکه برخی از آنها مشتمل بر اشکالات دیگری میباشد.
ب-اشکال دوم:اینکه جمهور علمای امامیه اتفاق نظر دارند که دختر و پسر در بلوغ یکسان نیستند؛یعنی پسران در سنّ خاصی و دختران در سنّ دیگر مکلّف میشوند و همین خدشه کافی است که متن روایت را متزلزل کند.
ج-اشکال سوم:اعراض مشهور است از روایات عمار، به ویژه این روایت.فراموش نشود که:امام صادق(ع)به عمر ابن حنظله میفرماید: «و یترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک». (12)
(از روایاتی که در میان یاران و همفکران تو نادر هستند و اصحاب به آنها فتوا نمیدهند، اعراض کن.)
طبق این خبر ما نمیتوانیم بگوییم نظر مشهور فقط به درد مشهور میخورد.اصولا فقیه جامع الشرایط کسی است که مبنای حرف مشهور را بفهمد و حتی الامکان آن را اصلاح کند.زیرا به قول مرحوم آیة الله بروجردی:«مشهور قدماء بطانه فقه هستند.»یعنی آنها به خاطر نزدیک بودنشان به زمان ائمه اطهار(علیهم السلام)به منزله کسانی هستند که در داخل خانه بودند، و دیگران در بیرون خانه.مسلما آنکه داخل بیت بوده، کنایات و اشارات صاحبخانه را بهتر میفهمد.
در پایان این قسمت از بحث لازم است به دو نکته مهم توجه شود:
در پایان این قسمت از بحث لازم است به دو نکته مهم توجه شود:
نکته اول-اگر سؤال شود که چه اشکال دارد که ملاک بلوغ را در دختران حیض و در پسران احتلام بدانیم و کاری به سنّ آنها نداشته باشیم؟
جواب این سؤال را در مدخل بحث بیان کردیم.اینک در راستانی همان مطالب اشاره میکنیم که:حیض و احتلام نمیتواند ملاک قانونگذاری در مسائل اجتماعی و قوانین حقوقی و مجازاتها قرار گیرد.زیرا تشخیص آن با مشکلاتی مواجه میباشد.
در برخی روایات هم که حیض ذکر شده است منظور، حیض بالقوه و بالاستعداد است.که همانطور که در برخی روایات تصریح شده است زمان این آمادگی همان نه سال میباشد.
اگر گفته شود که در مناطق گرمسیر، همانند عربستان و نظیر آن، شاید دختران زودتر حیض شوند و برعکس در مناطق سردسیر همانند سیبری و امثال آن دیرتر.
باید گفت که:آیا پیامبر اکرم(ص)که نذیرا للبشر است و برای کافه ناس الی یوم القیامة مبعوث شده از این مسائل خبر نداشت؟!
به بیان سادهتر:آیا آب و هوا فقط در زمان ما تغییر کرده؟یا در زمان پیامبر(ص)و ائمه اطهار(علیهم السلام)هم آب و هوای مناطق مختلف متغیر بوده؟
پس چگونه است که نه از پیامبر و نه از هیچ کدام از ائمه اطهار، در این باره خبری نرسیده است تا این گره را که ذهن امروزیان را به خود مشغول کرده باز کند؟!حقیقت امر این است که اگر بنا بود پیامبر اکرم و ائمه اطهار(سلام اللّه علیهم الجمعین) احکام را قطعه قطعه نموده، مثلا سنّ بلوغ را وابسته به محیط میدانستند و یا به هر قومی اجازه میدادند که به زبان خود نماز بخواند، و امثال اینها...
آنگاه آیا چیزی به نام دین منسجم و منضبط و یکدستی که در میان مسلمانان جهان ایجاد اتحاد کند باقی میماند؟
لذا شارع مقدس برای سنّ بلوغ میانگینی معیّن نموده تا در سراسر دنیا، قابل اجراء باشد و حدود الهی در آن سنّ خاص، بر افراد جاری گردد.حال اگر کسی در شرایط خاصی، مثلا شرایط جغرافیایی، جسمی، روحی، ...نتوانست خود را با آن میانگین وفق دهد باید خود را بر شرع عرضه کند.مسلّما مکتب جاودانه اسلام، برای این مسائل راه حلهای مناسبی را در نظر گرفته است و لزومی ندارد که ما برای درست کردن ابرو، چشم را کور کنیم.
نکته دوم اینکه:اسلام شریعت سهله سمحه است و قبل از اینکه مکلفین دچار مشکلی بشوند، راه حل آن مشکل را بیان کرده است.برای نمونه قاعده عسر و حرج، لا ضرر، اضطرار و...برای رفع همین مشکلات وضع شدهاند.
بنابراین اگر گفته شود که در بعضی از مناطق سردسیر، دختران 9 ساله یا پسران 15 ساله دارای جثه ضعیف و بدنی نحیف هستند و انجام بعضی از واجبات همانند روزه و...برای آنها شاق است، میگوییم:
«لا یکلف الله نفسا الا وسعها».خداوند عادل هیچگاه از بنده ضعیف، تکلیف ما لا یطاق نمیخواهد.شرح مفصّل این مسائل در کتب فقهیه آمده است.در این واقع به جای رخنه در ثابتات دین به وسیله دلایل ضعیف و بیمعنی بهتر است قاعده عسر و حرج و...را برای مردم تشریح نماییم.
در پایان اقوال عدهای از فقهای شیعه را که صراحتا سنّ بلوغ پسران را 15 سال و بلوغ دختران را 9 سال دانستهاند، فهرستوار میآوریم تا اهل تحقیق به هنگام نیاز خود، به آنها رجوع کنند.
1-رسائل محقق کرکی، جلد اول، صفحه 90 و جلد دوم، صفحه 17.
2-مسالک، جلد اول، صفحه 6 و 197.
3-غنیه ابن زهر به نقل از جوامع الفقهیه، صفحه 594.
4-مبسوط شیخ طوسی، جلد 5، چاپ جدید، صحفه 186.
5-مهذب البارع، جلد اول، صفحه 414.
6-نکت النهایه محقق صفحه 415.
7-وسیله ابن حمزه، صفحه 137.
8-جواهر الکلام، جلد 26.
9-سرائر ابن ادریس، جلد 2، صفحه 198 و جلد 3، صفحه 206.
10-شرایع، جلد 1، صفحه 23 و جلد 2، صفحه 91.
11-جامع للشرایع، صفحه 153.
12-تحریر علامه، جلد اول، صفحه 140 و 218 و جلد دوم، صفحه 224.
13-جامع المقاصد، جلد 1، صفحه 222 و جلد 3، صفحه 84 و جلد 5، صفحه 182.
در ختم سخن این را بگوییم که در نقل مطلب رئیس یک مکتب-هر مکتبی-بناء عقلاء بر پذیرش گفته اکثریت(و یا اکثریت قاطع)شاگردان آن رئیس میباشد.و به گفته یک یا چند نفر نادر برای تحقیق نظر مکتب اعتناء نمیشود.مگر در صورت یقین که در آن حال دیگر بحث اجتهاد مطرح نبوده، بلکه عمل به یک یقین مورد نظر میباشد.شارع اسلام هم در تعارض روایات، میزان را قول موافق با مشهور دانسته است(به روایات باب تعارض رجوع شود).اجراء قوانین اجتماعی و جزائی را نمیتوان منوط به تشخیص احتلام و حیض دانست.در همه جای دنیا هم سنّ را میزان میدانند، تشخیص احتلام و حیض مشکلاتی دارد-که گاهی فقط به طور قبیح میسر میباشد-و بدین جهت نمیتواند ملاک عمل قاضیان دادگاهها قرار گیرد.
در روایات هم صرفنظر از فهم مشهور، بهترین و رساترین عبارت مربوط به سن نه سال میباشد و اگر در برخی روایات آمده که:نه سال ملاک است، زیرا در آن موقع حیض پیش میآید، منظور این است که استعداد عادت ماهانه در نه سالگی ایجاد میشود و همان استعداد را میزان دانستهاند.درست است که نقاط مختلف جغرافیایی از نظر این استعداد یکسان نمیباشد لیکن شارع اسلام میانگینی را در نظر گرفته است.گفته میشود که احیانا در همین ایران هم دختران زیر نه سال پیدا میشوند که از نظر درک و بلوغ مسائل جنسی، مانند بزرگترها و خلاصه رسیده میباشند.ممکن است بگویید باید میانگین بالاتر از نه سال قرار داده شود، ولی همانطور که گفتیم دختران زیر نه سال هم احیانا از نظر جنسی رسیده میباشند، خصوصا در برخی نقاط، (ضمنا تنها عامل زودرسی جنسی هم مسائل جغرافیایی از نظر گرمسیری نیست و عوامل دیگری هم دخالت دارد).
به علاوه شارع اسلام میخواهد دختران را زودتر در کنترل قرار دهد و خدا میداند که به هم زدن این مهار و کنترل شرعی چه مفاسدی در بر دارد.کسانی که عجولانه مطالبی ابراز میدارند واقعا مسئول میباشند.اساسا مسئولیتها بر اساس درک و شعور است و شعور دختران زودتر از پسران میرسد.این مطلب را هم بگوییم که بر هم زدن یک اعتقاد عمومی مربوط به یک حکم اسلامی موجب سست شدن عامه مردم در بسیاری از احکام میباشد.شنیده میشود که میگویند:پس چطور به علامه حلی(قده)اعتراض نمیکند که در مسأله طهارت آب چاه فتوی بر خلاف مشهور داد.»؟ولی توجه کنید که علامت با سنت شکنی علامه نشد، بلکه با کوشش و زحمت تحقیق علامه شد.سپس در برخی مسائل هم بر خلاف مشهور نظر داد.آن هم چنان روشن بود که همه پذیرفتند و در حدّ یقین دانستند و حتی برخی گفتند که منظور مشهور هم همین بوده است.اگر شما هم از یک روایت عمار یقین میکنید که بسیار خوب، روایتی که دختر و پسر را مساوی میکند-بر خلاف علم-روایتی که میتواند منشأ بسیاری مفاسد اجتماعی گردد، از یک راوی که معروف است که شخص ضابطی نیست و روش فقهی اینجانب هم این است که به روایات متفردّه عمار عمل نمیکنیم.چنانچه فقط عادت ماهانه را ملاک بدانیم، اگر عادت بالفعل را ملاک قرار دهیم مستلزم این است که اگر تا 20 سالگی هم فرضا عادت نشد، مکلف نباشد و اگر استعداد و آمادگی عادت را ملاک قرار دهیم، آنوقت این صحبت بیش میآید که آمادگی در چه سنی میباشد؟میگویید:متعارف را بگیریم.میگوییم: متعارف کدام منطقه را؟آیا مانعی دارد که شارع نه سال را مرز این آمادگی قرار دهد تا دختران را زودتر به کنترل درآورد؟مضافا بر اینکه استعداد فکری دختران نیز زودتر بارور میشود.میگویید: در انجام برخی تکالیف ضغیف هستند.میگوییم:
ما جعل علیکم فی الدین من حرج.آیا اصل نماز هم حرجی میباشد؟در روایات ما هم درباره روزه احیانا سن بالاتری را ذکر کردهاند که آنهم حمل بر همین سختی حکم میشود.لذا درباره نماز ذکر نشده است.لابد شنیدهاید که مرحوم سید اسمعیل صدر سالها از مرحوم صاحب عروه فاصله گرفت، فقط به خاطر اینکه در بسیاری موارد فتوی بر خلاف مشهور داده است به او گفته بود فقیه کسی است که حرف مشهور را بفهمد، کسی که با مختصر مطالعه یقین کند که حرف مشهور را فهمیده و فقط گرفتار غرور خویشتن شده است.علامه حلی هم آنقدر در مسئله چاه وسواسی به خرج داد تا آنجا که گفتند حتی چاه منزل خود را پر کرد که مبادا حبّ متعلقات اثر گذاشته باشد.
یادداشتها
(1)-کنزل المدفون سیوطی، ص 256 به نقل از سنن صغرای بیهقی.
(2)-وسائل الشیعه، ج 1، باب 4، مقدمة العبادات، حدیث 2.
(3)-همان منبع، حدیث 3.
(4)-همان منبع، حدیث 7.
(5)-وسائل، ج 13، باب 44 وصایا، حدیث 12.
(6)-وسائل، ج 13، باب 2، کتاب الحجر، حدیث3.
(7)-همان منبع، حدیث 2.
(8)-وسائل، جلد 13، باب 45، وصایا حدیث 3.
(9)-وسائل الشیعه، احکام الاولاد، باب 74، حدیث 4.
(10)-وسائل، ج 1، باب 4، مقدمة العبادات، حدیث 12.
(11)-مستند العروة، ج 6، کتاب الصلوة، ص 150.
(12)-وسائل، ج 18، ابواب صفات القاضی، باب 9، روایت اول.